جایگاه جهنم در قرآن
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17781
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 149948
بازدید ماه : 203226
بازدید کل : 10594981
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 5 / 7 / 1399

 

جهنم کمینگاه

 خداوند در سوره نبأ آیات 21 تا 25، جهنم را کمینگاه بزرگ معرفی می کند و می فرماید:

«إن جهنم کانت مرصادا* للطاغین مآبا * لابثین فیها أحقابا * لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا * إلا حمیما و غساقا* جزاء وفاقا؛ جهنم کمینگاهى است بزرگ! و محل بازگشتى براى طغیانگران! مدتهاى طولانى در آن مى مانند. در آنجا نه چیز خنکى مى چشند، و نه نوشیدنى گوارایى.

جز آبى سوزان و مایعى از چرک و خون! این مجازاتى است موافق و مناسب (اعمال آنها)». "مرصاد" اسم مکان است به معنى جایگاهى که در آن کمین مى کنند،" راغب" در "مفردات" مى گوید: "مرصد" (بر وزن مرقد) و "مرصاد" هر دو یک معنى دارند، با این تفاوت که "مرصاد" به مکانى گفته مى شود که مخصوص کمین است. در اینکه چه کسى در دوزخ در کمین طغیانگران است گفته اند: فرشتگان عذاب، زیرا طبق آیه 71 سوره مریم، همه انسانها اعم از نیک و بد از کنار دوزخ، یا از بالاى آن عبور مى کنند (و إن منکم إلا واردها کان على ربک حتما مقضیا).

در این گذرگاه عمومى و همگانى فرشتگان عذاب در کمینند و دوزخیان را مى ربایند! معروف میان مفسران این است که منظور از" احقاب" در اینجا این است که مدتهایى طولانى و سالیان دراز پى در پى مى آید و مى گذرد، بى آنکه پایان یابد، و هر زمانى که مى گذرد زمان دیگرى جانشین آن مى شود.

در بعضى از روایات نیز آمده است که این آیه درباره گنهکارانى است که سرانجام پاک مى شوند و از دوزخ آزاد مى گردند نه کافرانى که مخلد در آتشند. سپس به گوشه کوچکى از عذابهاى بزرگ جهنم اشاره کرده، مى افزاید: آنها در آنجا نه چیز خنکى مى چشند که گرماى وحشتناک دوزخ را فرو نشاند و نه نوشیدنى گوارایى که عطش شدید آنها را تسکین بخشد"

(لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا؛ نبا/24)،

2 راه برای نجات از آتش جهنم که بهانه جویی را از انسان می‌گیرد!

«جز آبى سوزان، و مایعى از چرک و خون» (إلا حمیما و غساقا) و جز سایه دودهاى غلیظ و داغ و خفقان آور آتش که در آیه 43 سوره واقعه آمده است (و ظل من یحموم)." حمیم" به معنى آب بسیار داغ و " غساق" به معنى چرک و خونى است که از زخم جارى مى شود و بعضى آن را به معنى مایعات بد بو تفسیر کرده اند.

این در حالى است که بهشتیان از چشمه هاى گواراى شراب طهور به وسیله پروردگارشان سیراب مى شوند (و سقاهم ربهم شرابا طهورا) (دهر/ 21) و نوشیدنیهایى در ظرفهاى زیباى بهشتى است که مهر بر آن نهاده شده، مهرى که از مشک است (ختامه مسک ،مطففین/ 26).

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟ و از آنجا که ممکن است وجود این کیفرهاى سخت و شدید در نظر بعضى عجیب آید در آیه26 سوره نبا مى افزاید: «این مجازاتى است موافق و مناسب اعمال آنها» (جزاء وفاقا). چرا چنین نباشد؟ در حالى که آنها در این دنیا قلبهاى مظلومان را سوزاندند، روح و جان آنها را به آتش کشیدند و با ظلم و ستم و طغیان خود بر کسى رحم نکردند، سزاوار است که در آنجا کیفرشان چنان باشد، و نوشابه هایشان چنین!


اصولا همان گونه که بارها تاکید کرده ایم از آیات قرآن استفاده مى شود که حد اقل بسیارى از کیفرهاى قیامت تجسمى است از اعمال دنیاى انسانها، چنان که در سوره تحریم آیه 7 مى خوانیم: «یا أیها الذین کفروا لا تعتذروا الیوم إنما تجزون ما کنتم تعملون؛ اى کافران امروز عذر مخواهید، چرا که جزاى شما تنها اعمالى است که انجام مى دادید» (که اکنون تجسم یافته و در برابر شما حضور پیدا کرده).

سپس به توضیح علت این مجازات پرداخته، مى فرماید:

«این به خاطر آن است که آنها امیدى به حساب و ترسى از عقاب خداوند نداشتند» (إنهم کانوا لا یرجون حسابا، نبا/27) و همین بى اعتنایى به حساب و روز جزا مایه طغیان و سرکشى و ظلم و ستم آنها شد، و آن ظلم و فساد چنین سرنوشت دردناکى را براى آنان فراهم ساخت. در حقیقت عدم ایمان به حساب عاملى است براى طغیان، و آن هم عاملى است براى آن کیفرهاى سخت.


در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) نقل شده است که فرمود:

«هذه الایة اشد ما فى القرآن على اهل النار؛ این آیه شدیدترین آیه اى است که در قرآن مجید درباره دوزخیان آمده است» ( تفسیر" کشاف" جلد 4 صفحه 690). این حدیث در تفسیر "صافى" ذیل آیه مورد بحث نیز آمده است و همچنین در تفسیر "روح البیان" جلد 10 صفحه 307.

خداوند در آیه 18سوره رعد، جهنم را بد جایگاه و بد محل اقامتی معرفی می کند: «للذین استجابوا لربهم الحسنى و الذین لم یستجیبوا له لو أن لهم ما فی الأرض جمیعا و مثله معه لافتدوا به أولئک لهم سوء الحساب و مأواهم جهنم و بئس المهاد؛ براى آنها که اجابت دعوت پروردگارشان را کردند (سرانجام و پاداش و) نتیجه نیک است،

و آنها که اجابت دعوت او را نکردند (آن چنان در وحشت عذاب الهى فرو مى روند که) اگر تمام آنچه روى زمین است، و همانندش، از آن آنها باشد همگى را براى رهایى از عذاب مى دهند (ولى از آنها پذیرفته نخواهد شد) براى آنها حساب بدى است و جایگاهشان جهنم و چه بد جایگاهى است».

در جای دیگر نیز همین توصیف از جهنم را دارد و می فرماید: چرا که جهنم بد جایگاه و بد محل اقامتى است (إنها ساءت مستقرا و مقاما؛ فرقان/66).


جهنم دارالبوار

 

و در سوره ابراهیم آیات 28-29 جهنم را دارالبوار معرفی می کند و می فرماید: «أ لم تر إلى الذین بدلوا نعمت الله کفرا و أحلوا قومهم دار البوار * جهنم یصلونها و بئس القرار؛ آیا ندیدى کسانى را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند و جمعیت خود را به دار البوار (نیستى و نابودى) کشاندند. (دار البوار همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد مى شوند و بد قرارگاهى است».

آیه فوق این واقعیت را ثابت مى کند که استفاده از نعمتهاى الهى و مخصوصا نعمت رهبرى پیشوایان بزرگ که از مهمترین نعمتها است، نتیجه و ثمره اش عائد خود انسان مى شود و کفران این نعمتها و پشت کردن به این رهبرى پایانى جز هلاکت و سرنگون شدن به دار البوار ندارد. قرآن سپس"دار البوار" را چنین تفسیر مى کند: «جهنم است که در شعله هاى سوزانش فرو مى روند و بدترین قرارگاهها است» (جهنم یصلونها و بئس القرار). سپس صریحترین تهدیدهاى خود را متوجه پیروان شیطان کرده مى گوید: «جهنم میعادگاه همه آنها است» (و إن جهنم لموعدهم أجمعین).


درهای جهنم

 

خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند (لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم، حجر/44).

این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند، هر گروهى بوسیله ارتکاب گناهى و از درى، همانگونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت مى شوند. جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره لقمان نیز عدد هفت به همین معنى آمده است). ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى شود.


جهنم زندان مجرمان

 

جهنم، جزاى اخروى مجرمان است. خداوند در دو موضع از قرآن کریم از جهنم به حصیر و سجین تعبیر کرده است. «کلا إن کتاب الفجار لفی سجین * وما أدراک ما سجین * کتاب مرقوم * ویل یومئذ للمکذبین؛ چنین نیست (که خیال می کنند) مسلما کارنامه بدکاران در سجین است.

و تو چه می دانی سجین چیست؟ کارنامه ای است نوشته و خوانا (که مجازات اعمال در آن است).

وای در آن روز بر تکذیب کنندگان

(مطففین:10 - 7)،

وجعلنا جهنم للکافرین حصیرا؛ و دوزخ را برای کافران زندان قرار داده ایم» (اسراء/8). حصیر از ماده حصر به معناى حبس است. سجین مبالغه از سجن است به معناى حبس.

 

توصیف جهنم به عنوان حطمه

خداوند در سوره همزه آیات 4 تا 9 در مورد جهنم می فرماید: «کلا لینبذن فی الحطمة * و ما أدراک ما الحطمة * نار الله الموقدة * التی تطلع على الأفئدة * إنها علیهم مؤصدة * فی عمد ممددة ؛ نه، چنین نیست به طور حتم در حطمه اش مى افکنند (طعنه زن عیب جوى را ) و تو چه مى دانى که حطمه چیست؟ آتش فروزان و خرد کننده خداست.

آتشى که نه تنها ظاهر جسم را مى سوزاند بلکه بر باطن و جان انسان نیز نزدیک مى شود. آتشى که دربش به روى آنان بسته مى شود. در ستونهاى بلند و کشیده شده».

این سوره تهدید شدیدى است به کسانى که عاشق جمع مالند و مى خواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند و بر آنان کبریایى بفروشند و به همین جهت از مردم عیب هایى مى گیرند که عیب نیست.

«کلا لینبذن فی الحطمة» این جمله ردع و تخطئه پندار غلط او است، که مى پندارد مال، جاودانه اش مى کند. کلمه "حطمة" (بر وزن همزه و نیز بر وزن لمزه و نکحة و ضحکة) صیغه مبالغه است و مبالغه در حطم (شکستن) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده و این کلمه یکى از نامهاى جهنم است چون جمله «نار الله الموقدة» آن را به آتش جهنم تفسیر کرده. و معناى آیه این است که:

نه، او اشتباه کرده، مال دنیایش جاودانش نمى سازد، سوگند مى خورم که به زودى مى میرد و در حطمه اش پرت مى کنند. «و ما أدراک ما الحطمة» و تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است؟! این جمله تعظیم و هول انگیزى حطمه را مى رساند. «نار الله الموقدة* التی تطلع على الأفئدة» ایقاد "نار" به معناى شعله ور ساختن آتش است.

و کلمه " اطلاع و طلوع بر هر چیز" به معناى اشراف بر آن چیز و ظاهر شدن آن است، و کلمه " افئدة" جمع کلمه " فؤاد" است که به معناى قلب است و مراد از قلب در اصطلاح قرآن کریم (عضو صنوبرى شکل که تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نیست بلکه) چیزى است به نام نفس انسانیت، که شعور و فکر بشر از آن ناشى مى شود و گویا مراد از "اطلاع آتش بر قلوب" این است که آتش دوزخ باطن آدمى را مى سوزاند، همانطور که ظاهرش را مى سوزاند،

به خلاف آتش دنیا که تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنم فرموده: «وقودها الناس و الحجارة؛ آتش گیرانه اش انسان و سنگ است» (سوره بقره/ آیه 24). «إنها علیهم مؤصدة» یعنى آتش بر آنان منطبق است، به این معنا که از آنان احدى بیرون آتش نمى ماند و از داخل آن نجات نمى یابد. « فی عمد ممددة» کلمه "عمد" - با فتحه عین و فتحه میم- جمع عمود (ستون) است و کلمه "ممدده" اسم مفعول از مصدر تمدید است و تمدید مبالغه در مد (کشیدن) است.

بعضى از مفسرین گفته اند: منظور از "عمد ممددة" گل میخ هایى است که اهل عذاب را میخکوب مى کند. بعضى دیگر گفته اند: عمد ممدده تنه هاى درختان است که چون مقطار، زندانى را با آن مى بندند، و "مقطار" چوب و یا تنه درختى بسیار سنگین است که در آن سوراخهایى باز مى کردند تا پاهاى دزدان و سایر مجرمین زندانى را در آن سوراخها کنند، بعضى دیگر معانى دیگرى براى آن کرده اند.


در مجمع البیان است که عیاشى به سند خود از محمد بن نعمان احول از حمران بن اعین از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود:

کفار و مشرکین در قیامت اهل توحید را که به خاطر گناهان در آتش شده اند سرزنش مى کنند، که امروز نمى بینیم که توحید شما دردى از شما دوا کرده باشد، چون مى بینیم خدا فرقى میان ما و شما نگذاشت، در این هنگام خداى تعالى براى اهل توحید غیرت به خرج مى دهد و به ملائکه دستور مى دهد اهل توحید را شفاعت کنید، آنان هر کس را که خدا خواسته باشد شفاعت مى کنند، سپس به انبیا دستور مى دهد شفاعت کنید، آنان هم هر کسى را که خدا خواسته باشد شفاعت مى کنند، سپس به مؤمنین دستور مى دهد شفاعت کنید، مؤمنین نیز هر کس را که خدا خواسته باشد شفاعت مى کنند، آن گاه خداى تعالى مى فرماید:

من از همه اینان مهربانترم، به رحمت من از آتش خارج شوید، و همه چون مور و ملخ بیرون مى آیند. آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود: سپس عمد کشیده مى شود و راه نجات را برویشان مى بندد و به خدا سوگند که خلود از اینجا شروع مى شود (مجمع البیان، ج 10، ص 538 ).

 

هشدار خدا را جدی بگیرید


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: جهنم
برچسب‌ها: جهنم
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی