آثار و نتایج انقلاب اسلامی در كلام امام خمینی (ره)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8047
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 20859
بازدید ماه : 51370
بازدید کل : 10443125
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 20 / 11 / 1394

مقايسه با كشورهاى پيشرفته‌

مانند ديگر انقلابها، انقلاب اسلامى ايران نيز تلاشى بود براى بر هم زدن وضع موجود(نظام شاهنشاهى) و برقرارى وضع مطلوب (جمهورى اسلامى). يكى از ملاكهايى كه مى‌تواند بسنجد كه انقلاب در تحقق مدينه فاضله و جامعه آرمانى خود به چه نتايجى رسيده، وضعيت و موقعيت كشورهاى به اصطلاح پيشرفته و توسعه يافته است. چرا؟ اين كشورها به حق و ناحق، درست يا غلط الگوى توسعه و تحول هستند و اينك در مرحله‌اى از ثبات و رفاه هستند كه مطلوب بسيارى از ملل است. نكته‌ى فوق از كلام بسيارى از غرب رفته‌ها شنيده مى‌شود كه دانسته يا ندانسته، به عمد يا غير عمد از آسايش و رفاه و امنيت و... آن بلاد سخن مى‌گويند. رسانه‌هاى گروهى نيز به همين سبك با نمايش زندگى مردم آن سامان توده‌ى مردم غرب نديده را به مقايسه وضع ايران با آن كشورها سوق مى‌دهند و نتيجه‌ى اين مقايسه نيز كم و بيش روشن است.
اما براى استفاده از اين ملاك و معيار، در سنجش و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى و عملكرد نظام حتماً بايد به چند نكته توجه داشت تا نتيجه‌ى تحقيق، عالمانه و منصفانه باشد:
اولاً كشورهاى پيشرفته و مرفه اقتصادى و صنعتى طى چه زمانى، طى چه مراحلى و با چه امكاناتى به وضع موجود فعلى رسيده‌اند؟ از لحاظ نظرى و فكرى و فرهنگى و علمى، آنها حداقل اين مسير را از 5 قرن قبل و از زمان رنسانس آغاز كرده‌اند و از لحاظ علمى، فنى و تكنولوژيك و از لحاظ ادارى و سياسى و حقوقى، اين مهم را از دويست سال پيش با انقلاب فرانسه شروع نموده‌اند. (19)
با اين شاخصها، مقايسه انقلاب بيست ساله‌ى ايران با آنها وجهى نداشته و فعلاً زود است.
ثانياً مهم‌ترين هدف و غايت دولت و تمدن نوين غربى، ايجاد بهشت روى زمين بود. اين هدف‌(20) در ضديت با فرهنگ و سلطه كليسايى قرون وسطى بود كه بطور افراطى بى‌توجه به نيازهاى مادى، انسانها را دعوت به ترك دنيا و تقرب به يك خدا و آخرت آلوده به خرافات مى‌نمود. در حالى كه انقلاب اسلامى هدف غايى و نهايى‌اش معنويت و تقرب به خداى واحد و منزه است. و البته بطور واقعى و متعادل، اقتصاد و نيازهاى مادى را هم بعنوان وسيله و ابزار مى‌پذيرد.
ثالثاً بايد ديد كه پس از پانصد سال اين بهشت روى زمين به چه بهايى بدست آمده است؟ و چشم انداز آينده‌ى آن چيست؟ مهم‌ترين هزينه و پيامد اين بهشت روى زمين و جامعه‌ى مادى و رفاهى، آلودگى و تخريب شديد طبيعت بوده است. يعنى بهشت طبيعت مبدل به جهنم مى‌شود تا بهشت شهر صنعتى حاصل شود. اينك تمدن غربى با اين سؤال اساسى مواجه است كه آيا آنچه را كه از دست داده و چشم‌انداز ترسناكى كه از اين رهگذر براى آينده وجود دارد، نسبت به آنچه كه بدست آورده مى‌ارزد يا خير؟ (21)
- اين بهشت روى زمين به بهاى استعمار و استثمار و عقب ماندگى جهان سوم حاصل شده است و در حال حاضر فقط 15% از جمعيت جهان كه در نيمكره شمالى هستند از مواهب اين بهشت مادى برخوردار هستند كه در آنجا نيز بخشى از مردمان زير خط فقر زندگى مى‌كنند.
- افراط دولتمردان و رجال كليسا در قرون وسطى در معنويت گرايى (كه آلوده به خرافات بود) موجب افراط اصحاب رنسانس در دنياطلبى و ماده گرايى شد و اين افراط گرايى نوين دارد آثار منفى خودش را بروز مى‌دهد و گروههاى زيادى از مردمان كه شاهد قربانى شدن اخلاق و معنويت و افزايش جرم و جنايت و شيوع بيماريهاى نوين جسمى و روانى، متلاشى شدن و تضعيف شديد خانواده و... هستند به مسايل معنوى گرايش نشان مى‌دهند.
اين نكته مى‌تواند يكى از مهم‌ترين اهداف و آثار و نتايج انقلاب اسلامى را كه عرفان و معنويت باشد تبليغ و ترويج نمايد. دلزدگى مردمان غرب از بهشت روى زمين و جامعه رفاهى و مصرفى و گرايش آنها به سوى حقيقت و معنويت، عمدتاً دچار آسيب‌هاى جدى شده است و از جن‌گيرى و شيطان پرستى، پوچ گرايى، جادوبازى و احضار ارواح و... سردرآورده است كه بعنوان عوارض و آسيبهاى جدى تمدن نوين بايد به آن نگريست. در واقع يكى از اهداف و انگيزه‌هاى وقوع انقلاب اسلامى در دو دهه‌ى قبل، اعتراض به ماده گرايى حكومت شاه بود. آن دولت با الگو قرار دادن توسعه غرب در آمدهاى نفتى را هزينه كرد و ضمن آنكه نتوانست همان جامعه مادى و رفاهى غرب را هم محقق نمايد، بلكه قسمتى از آسيبها و ابتذالهاى فرهنگى و معنوى آنجا را وارد كرد و من حيث المجموع سبب در هم ريختگى و نابسامانى شديد جامعه ايران شد.
بنابراين استفاده از ملاك كشورهاى پيشرفته براى سنجش و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب جاى ترديد و تأمل دارد چون غايت فرهنگ و ارزش آنها ماديت و اصالت و اولويت اقتصاد است، در حاليكه غايت انقلاب اسلامى معنويت و نگاه ابزارى به اقتصاد است.(22)

مقايسه با كشورهاى همطراز

يكى از ملاكهاى عالمانه و منصفانه براى سنجش و ارزيابى انقلاب اسلامى مقايسه با كشورهاى همطراز است. در اين رابطه مى‌توان موقعيت كنونى كشور را كه نتيجه‌ى دو دهه عملكرد انقلاب اسلامى است با وضعيت كشورهايى مانند مصر، پاكستان و تركيه سنجش كرد. اين كشورها مسلمان هستند و با ايران، هم منطقه مى‌باشند. از لحاظ جمعيتى كم و بيش در حد و اندازه‌ى ايران هستند. در يك تحقيق وسيع و دقيق و مبتنى بر آمار و اطلاعات ضروريست كه پژوهشگران جمهورى اسلامى را با اين كشورها مقايسه كنند.
نتايج چنين پژوهشى از لحاظ نظرى و كاربردى مى‌تواند فوق‌العاده مفيد و قابل استفاده باشد. در چنين پژوهشى بايد بررسى كرد كه كشورهاى همسايه و همطراز ايران طى دو دهه‌ى گذشته در حالى‌كه جنگ و انقلاب نداشته‌اند، اينك از لحاظ اقتصادى، فرهنگى و سياسى چه وضعيتى دارند؟
يك نكته‌ى بديع و مهم اين است كه اغلب اين كشورها از لحاظ مادى و اقتصادى، اتفاقاً از انقلاب اسلامى ايران و جنگ تحميلى منتفع نيز گرديده‌اند. در حالى كه ايران بطور طبيعى ضمن آنكه از آثار و بركات معنوى جنگ و انقلاب در دراز مدت به بلوغ و جوشش رسيده است لكن از لحاظ مادى و اقتصادى لطمات فراوانى ديده است. زمانى كه ايران بواسطه‌ى پيروزى انقلاب اسلامى و در راستاى حفظ استقلال خود از پيمان نظامى سنتو خارج شد و مبدل به تهديدى براى منافع غرب گرديد، آمريكايى‌ها و غربيها براى جبران اين خلأ و كنترل اين تهديد كمكهاى فراوان مالى، اقتصادى و نظامى به پاكستان و تركيه ارائه نمودند. (23)
همين كشور تركيه زمانى كه بين ايران و عراق جنگ شعله‌ور بود و راههاى تجارى خليج فارس براى آنان ناامن شده بود بعنوان مركز ترازيت كالا براى دو كشور ميلياردها دلار سود برده است.
مصر نيز بعنوان سردمدار صلح و سازش با اسرائيل و سد نفوذ انقلاب اسلامى در منطقه‌ى عربى و اسلامى، از لحاظ سياسى و اقتصادى مورد توجه بيشتر آمريكا و غرب قرار گرفت.
پاكستان نيز وضعيتى مشابه مصر و تركيه داشت.
با وجود اين مسايل، كشورهاى فوق اينك از لحاظ مادى و معيشتى و رفاهى در مقايسه با ايران چه وضعيتى دارند؟ و براى جلب و جذب كمكهاى اقتصادى، مالى و نظامى غرب، از لحاظ سياسى و فرهنگى چه هزينه و خسارتهايى نموده‌اند؟
اين سؤالاتى است كه در يك تحقيق بايد منصفانه و عالمانه به آن پاسخ گفت تا بتوانيم با شجاعت و صراحت نقاط قوت و ضعف كشورمان را شناسايى كنيم. اما در حد اين نوشتار و مبتنى بر برخى از خوانده‌ها و شنيده‌ها، حداقل مى‌توان چند فرضيه و مدعا را مطرح كرد تا پژوهشگران بعداً آنها را شرح و آزمون كنند.
اولاً كشورهاى مذكور اغلب بدهيهاى خارجى سنگينى دارند. براى مثال تركيه 90 ميليارد دلار بدهى دارد. در حاليكه ايران با توجه به هزينه‌هاى سنگين بازسازى حدود 12 ميليارد دلار(24) بدهى دارد. مصر نيز بدهيهاى زيادى دارد كه در جريان جنگ نفت خليج فارس در 1990 زمانى كه به تبعيت از آمريكا در لشكركشى عليه عراق مشاركت نمود به عنوان پاداش، چند ميليارد دلار از اين بدهيها بخشوده شد كه طبعاً اين امر از لحاظ استقلال و حيثيت ملى نمى‌تواند خوشايند باشد.
نكته‌اى كه پژوهشگران در اين مقايسه بايد مدنظر داشته باشند، وضعيت تورم، پيشرفت امور زيربنايى اقتصادى و توليدى، حجم فعاليتهاى عمرانى و رفاهى، وضعيت توزيع ثروت و درآمدها و چگونگى قشربندى جمعيت بر اساس ثروت و درآمد و مقايسه وضعيت زندگى شهرى و روستايى است.
اين كشورها با وجود اينكه طى دو دهه‌ى گذشته، در حد ايران و انقلاب اسلامى خطر و تهديد نداشته‌اند، لكن حجم وسيعى از درآمدهايشان صرف تجهيز ارتش و خريد تسليحات از خارج گرديده است كه مسلماً موجب فشار به مسايل مادى و معيشتى مردم مى‌شود. ارقام تورم در تركيه بالاست.
نكته‌ى قابل توجه آن است كه انقلاب اسلامى از ابتدا عزم و اراده‌ى جدى براى توسعه‌ى صنعتى و اقتصادى، توجه به امور زيربنايى، بهبود وضعيت روستاها، توزيع عادلانه امكانات، استقلال و خلاقيت صنعتى و اقتصادى داشته است. لكن در عمل به دليل مشكلات ناشى از انقلاب و جنگ و فشارهاى بين‌المللى و برخى ضعفها و سوء مديريتها، هنوز نتوانسته‌اند اهداف و آرمانها را در حد مطلوب محقق گرداند، اما داشتن اين اهداف و داشتن عزم و اراده براى تحقق آنها مسأله‌ى مثبتى است كه بايد به فال نيك گرفت در حاليكه غالب كشورهاى همطراز عليرغم داشتن برخى از آثار توسعه و رفاه فاقد اهداف و اراده‌ى فوق هستند.
ثانياً بايد بررسى شود كشورهاى همطراز همين مقدار از توسعه و رفاه را به چه بهايى بدست آورده‌اند؟
از نظر اقتصادى اينها به اقتصاد بين‌الملل و اقتصاد كشورهاى بزرگ بشدت پيوند خورده و وابسته شده‌اند و تبع اين امر تنگناها و محدوديتهاى زيادى از نظر اقتصادى و سياسى دارند. براى مثال از لحاظ سياسى اين كشورها على‌رغم منافع ملى و اسلامى خودشان، تا حدود زيادى همراه و همگام سياستهاى غرب و آمريكا هستند كه اين نكته مشروعيت مردمى اين دولتها را آسيب‌پذير كرده است و تنشهاى داخلى و سياسى قابل توجهى ايجاد كرده است. بطوريكه در همين راستا جريانهاى ملى و مذهبى نسبتاً نيرومندى در اين كشورها ايجاد شده است كه مى‌توان آن را(25) بطور غير مستقيم از آثار و نتايج انقلاب اسلامى تلقى كرد كه بعضاً اين دولتها و همراهان غربى‌شان براى سرپوش گذاشتن به ضعفها و عملكردهايشان آن را بطور مستقيم به مداخله جمهورى اسلامى نسبت مى‌دهند تا بهانه‌اى براى اعمال فشار و تحريم بر عليه ايران فراهم كنند.
 
از لحاظ سياسى مى‌توان نگاهى به وضعيت ديگر كشورهاى مسلمان منطقه انداخت. عراق، عربستان، كويت و امارات كه به همراهى كشورهاى بزرگ در مقابل انقلاب اسلامى صف آرايى كردند و عملاً بطور مستقيم و غير مستقيم در اشغال ارتش آمريكا هستند و قراردادهاى فراوانى در زمينه‌ى سياسى امنيتى، نظامى و اقتصادى با غرب و آمريكا بسته‌اند كه مسلماً استقلال آنها را بشدت آسيب‌پذير كرده است.
نكته‌ى ديگرى كه بايد به آن توجه شود هزينه‌هاى فرهنگى است. هويت زدايى دينى و مذهبى در تركيه و مصر سابقه‌ى طولانى دارد اما آنها بعنوان سد نفوذ انقلاب اسلامى و جلب حمايت اقتصادى غرب اين روند را توسعه و تشديد كردند، اما تا حدودى نتيجه‌ى عكس گرفته‌اند و موجب تحريك عواطف ملى و مذهبى مردم خودشان شده‌اند و همانطور كه اشاره شد دولتهاى آنان با امواج وسيع و قوى اسلام گرايى مواجه شده‌اند.

مقايسه انقلاب با قبل از انقلاب‌

يكى از مهم‌ترين و رايج‌ترين شيوه‌هاى سنجش و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى مقايسه با قبل از انقلاب مى‌باشد. اين ملاك اهميت و كاربرد فوق‌العاده‌اى دارد.
يك نكته‌ى مهم آن است كه اصلى‌ترين علت وقوع انقلاب نارضايتى وسيع و عميق عمومى از ساختار و عملكرد نظام شاه بود. مردم و رهبران بوسيله انقلاب اسلامى آن وضعيت را به اميد دست يافتن به يك وضع مطلوب طرد و نفى كردند. اينك اگر ثابت نشود كه بوسيله انقلاب، در راستاى تحقق وضع مطلوب هستيم و تا كنون نتايج قابل قبولى بدست آورده‌ايم، فلسفه‌ى وجودى انقلاب و جاذبيت و نافعيت آن مورد سؤال و ترديد قرار مى‌گيرد.
نكته‌ى ديگر آن است كه بخش عمده‌اى از جمعيت جوان كشور خود شخصاً نظام پيشين را لمس و تجربه نكرده‌اند و شايد دقيقاً با تمام وجود ندانند و حس نكنند كه چرا نسل ما قبل آنها دست به انقلاب زده است. اين نسل وضعيت موجود نظام را با انتظارات و توقعات و آرمانهاى خودش مى‌سنجد و عمدتاً ممكن است وضعيت مادى زندگى غربى را الگوى ارزيابى و سنجش قرار دهد.
با توجه به اين ملاك نتيجه‌ى ارزيابى كم و بيش مشخص است. واقعاً اگر چنين باشد چگونه مى‌توان آثار و نتايج انقلاب اسلامى را براى اين نسل تحقيق و تبليغ كرد؟
اما نسلى كه شرايط قبل از انقلاب را درك و لمس كرده و خود در وقوع و پيروزى آن نقش آفرينى كرده تحت چه شرايط و ضوابطى قبل و بعد از انقلاب را مقايسه مى‌كند؟
عمده‌ى اين نسل، زحمات و لطمات انقلاب و جنگ را صبورانه و داوطلبانه به اميد تحقق اهداف و آرمانهاى انقلاب تحمل كرده‌اند و بسيارى از نتايج اقتصادى، سياسى و فرهنگى نظام را مثبت تلقى كرده و عملكردها و روندها را در راستاى تحقق اهداف مى‌دانند. اما در عين حال از برخى مسايل رنج مى‌برند و از يك انقلاب الهى و مردمى بسيار بسيار انتظار دارند. مثلاً در ابعاد اقتصادى، همواره مسأله‌ى تورم، گرانى، احتكار، افزايش شديد ثروت برخى از افراد و اقشار، تبعيضها و اختلاف درآمدها، كاهش قدرت خريد اقشار متوسط و ضعيف... آزار دهنده است.
بنابراين پاره‌اى از مشكلات طبيعى و غير طبيعى ناشى از جنگ و انقلاب مى‌تواند براى تعدادى از افراد و اقشار ترديد آفرين باشد. مثلاً قشر چند ميليونى كارگر و كارمند و حقوق‌بگير حساب مى‌كند قيمت بسيارى از كالاها و خدمات با ضريب بسيار بيشترى نسبت به دستمزدهايش افزايش يافته است و اين به معنى كاهش قدرت خريد وى مى‌باشد.
بنابر اين نسل انقلاب نيز كه خود با تمام وجود شرايط دو نظام را حس و لمس كرده است ممكن است از اين زاويه نمره بالايى به آثار و نتايج اقتصادى انقلاب ندهد.
در بعد فرهنگى و اخلاقى نيز مسايل و سؤالاتى نسل اول انقلاب و تحليل‌گران و پژوهندگان را به خود مشغول مى‌كند. نكته آن است كه بزرگترين هدف و نتيجه‌ى انقلاب، احياء دينى و اخلاقى و فرهنگى و معنوى بوده است و بسيارى از كسان آثار و دستاوردهاى معنوى و فرهنگى انقلاب را آنقدر زياد و روشن مى‌بينند كه معتقدند تمام خسارات و هزينه‌هاى مادى و اقتصادى كه تا كنون به نظام تحميل شده، به اين دستاوردها مى‌ارزد.
اما در كنار اين آثار قرائنى ديده مى‌شود كه بايد تأمل كرد. مثلاً چرا هنوز تعداد قابل توجهى معتاد وجود دارد و چرا عده‌اى درگير قاچاق مواد مخدر هستند؟ چرا برخى از جوانان و اقشار ما دچار ابتذال و تهاجم فرهنگى شده و نشانه‌هايى از منكرات و منهيات بصورت نيمه آشكار و پنهان ديده مى‌شود؟ بطوريكه برخى مى‌گويند فساد اخلاقى و ابتذال فرهنگى قبل از انقلاب آشكار بود اما اينك پنهان شده است و از بين نرفته است.
سؤالات و نكات فوق در يك پژوهش گروهى و همه جانبه و عميق بايد عالمانه و منصفانه شرح و اندازه‌گيرى شود تا ما بتوانيم تصوير دقيق و درستى از نقاط قوت و ضعف جمهورى اسلامى داشته باشيم. اما نگارنده در حد تجربيات و معلومات و متدولوژى خود در پاسخ سؤالات و ترديدهاى فوق فرضيه‌ها و مدعاهايى را پيش مى‌نهد.
نگارنده كه مى‌تواند بصورت عينى و تجربى دو دهه قبل و بعد از انقلاب اسلامى را به محك آزمون و مقايسه بزند، مبتنى بر يافته‌ها، خوانده‌ها و ديده‌هايش مى‌گويد كه ايران از نظر فردى و اجتماعى، اقتصادى و سياسى و فرهنگى، داخلى و خارجى، طى دو دهه‌ى گذشته تحولات وسيع و عميق و عمدتاً مثبتى را حاصل كرده است. لكن شدت حب و بغضهاى موافقان و مخالفان و غوغاى طبيعى انقلاب و جنگ تا كنون مانع از آن بوده كه اين امر بطور عالمانه و دلسوزانه و نقادانه بطور روشن و دقيق، تحقيق و تبليغ شود. ذيلاً برخى تحولات و نتايج انقلاب اسلامى را در ابعاد اقتصادى و فرهنگى و سياسى بررسى مى‌شود:
 
در سطح اقتصاد كلان در مقايسه با قبل از انقلاب نكات زير قابل توجه است:
افزايش صادرات غير نفتى، بسط و توسعه فعاليتهاى عمرانى و رفاهى در سطح روستاها از قبيل تأسيس خانه بهداشت، ساخت راه، حمام بهداشتى، برق، آب لوله‌كشى، تلفن، تأسيس مدارس تا سطح دبيرستان، توسعه ظرفيت پالايشگاهها و خودكفايى در تأمين فرآورده‌هاى نفتى عليرغم افزايش شديد مصرف و جمعيت جلوگيرى از اتلاف گاز و جايگزين كردن براى نفت و پوشش دادن صدها شهر و ميليونها نفر، افزايش قابل توجه ظرفيت توليد برق تا حد رفع خاموشيها، توسعه ظرفيت پتروشيمى و افزايش توليد آن تا بيش از بيست برابر.
براى نمونه مسأله‌ى افزايش صادرات غير نفتى يك توفيق راهبردى است كه مى‌تواند در آينده آرمان استقلال اقتصاد از نفت را تحقق بخشيده و آسيب پذيرى امنيت اقتصادى كشور را مانع شود. در حالى كه در سالهاى 56 و 57 صادرات غير نفتى ايران حدود نيم ميليارد دلار و معادل‌(26) يك چهلم صادرات نفت ارزش داشت، در برخى از سالهاى اخير صادرات غير نفتى تا مرز 5 ميليارد دلار پيش رفت يعنى ده برابر شدن نسبت به قبل از انقلاب. اين رقم معادل يك سوم ارزش صادرات نفت بود كه با يك چهلم قبل از انقلاب اگر مقايسه شود نشانه افزايش توان اقتصاد فعلى كشور است. البته افزايش صادرات غير نفتى كه يك شاخص مثبت در اقتصاد كلان ماست به دليل فراهم نبودن برخى از زمينه‌ها، در سطح اقتصاد خرد آثار ناخوشايندى داشت بطوريكه قيمت عمده اقلام صادراتى براى مصرف كننده داخلى افزايش يافت.
اما با تمام اين مشكلات نشان داده شد كه در صورت فراهم كردن شرايط، اقتصاد ملى توان بسط صادرات غير نفتى را تا حد بسيار بالايى دارد و اين علامت بسيار اميدوار كننده‌اى بر رشد و استقلال اقتصادى ماست.
اما از نظر سياسى مسايل كلان زير قابل توجه است:
سقوط نظام استبدادى، طرد نفوذ استعمار، حصول آزادى و استقلال، عطف توجه سياست خارجى به جهان سوم و جهان اسلام.
آثار و نتايج فوق شايد بعضاً در ميان مدت جلب توجه ننمايند، اما در دراز مدت قطعاً ثمرات آنها بسيار ملموس و روشن خواهد بود. براى مثال نظام سلطنتى استبدادى وابسته به يك فرد به نام شاه، موجب ركود و عدم رشد شخصيت آحاد ملت مى‌شود. در حالى‌كه بزرگترين سرمايه‌ى يك كشور افراد آن هستند كه در يك فضاى آزاد و سازنده اگر رشد كنند همين‌ها اصلى‌ترين عوامل توسعه و پيشرفت هستند. جمهورى اسلامى بايد فضاى آزاد و خلاق را براى حفظ و بسط شخصيت شهروندان محافظت كند.
از نظر فرهنگى نكات زير قابل بحث است:
بزرگترين هدف و دستاورد انقلاب ايران تجديد حيات اسلام بود. در عصر ارتباطات جهانى و سلطه اقتصاد بر تمام شئون بشر، بطور كلى مكتب و اخلاق و ايدئولوژى تعطيل و طرد شده بود. اما انقلاب اسلامى حاوى اين پيام بود كه اخلاق و معنويت براى انسان ارزشمندتر است و(27) اسلام براى اداره و هدايت زندگى بشر در همه زمانها و مكانها مفيد و عملى است.
افزايش و رشد مطبوعات و نشريات، افزايش ظرفيت دانشگاهها، گسترش مراكز علمى و تحقيقى در همه زمينه‌ها، افزايش و گسترش مدارس در همه مقاطع، توجه به كتاب و كتابخوانى، گسترش كمى و تحول كيفى حوزه‌هاى علميه و مدارس دينى، همگى نكاتى هستند كه در توسعه و تحول فرهنگى نقطه قوت و توجه هستند.
با توجه به نتايج كلان فرهنگى و سياسى و اقتصادى فوق مى‌توان اين فرضيه و مدعا را مطرح نمود كه تحقيقاً انقلاب اسلامى آثار و دستاوردهاى فراوانى داشته است، در عين حال على‌رغم اينكه بطور تحقيقى چنين نتايجى حاصل شده از نظر تبليغى نيز بايد علمى و هنرى برخورد شود، مثلاً در ايام هفته دولت و دهه‌ى فجر مسئولان از طريق وسايل ارتباط جمعى و تبليغى معمولاً از آثار و نتايج انقلاب بخصوص در بعد اقتصادى سخن مى‌گويند و براى اثبات پيشرفت كشور وضعيت فعلى را با قبل از انقلاب مقايسه مى‌كنند ديده شده كه عدم ظرافت در اين شيوه‌ى تبليغى، معمولاً در مخاطبان اثر عكس گذاشته و مى‌گويند چرا و چقدر مقايسه با نظام قبل؟

نتيجه گيرى‌

حاصل كلام آنكه اگر مبتنى بر اطلاعات وسيع و عميق و به مدد ملاكهاى علمى و عينى كه در اين نوشتار مطرح شده آثار و نتايج انقلاب اسلامى را بررسى كنيم مشاهده مى‌شود كه اهداف زيادى محقق شده و اهداف زيادى هم در راستاى تحقق هستند، اما در عين حال عدم توفيقها و ناكاميهايى نيز بچشم مى‌خورد.
نكته آن است كه نتايج مثبت براى انقلابها طبيعى و ضرورى است. زيرا انقلاب يعنى بر هم زدن وضع موجود جهت تحقق جامعه مطلوب، اما ناكاميها و نتايج منفى براى انقلابها غير طبيعى و خطرساز است. بنابراين بايد اينها نيز دقيقاً شناسايى و علت‌يابى شوند.

پي نوشت : 

(1) -آلن، بيرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى، كيهان، 1370، ص 323.
(2) -باقر، ساروخانى، دائرةالمعارف علوم اجتماعى، كيهان، 1370، ص 589.
(3) -وزارت فرهنگ و آموزش عالى، مركز مدارك علمى ايران، مؤسسات پژوهشى كشور (بخش دولتى)، 1376.
(4) -دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، درآمدى بر حقوق اسلامى، سمت، 1368، ص 219.
(5) -على محمد، اقتدارى، سازمان و مديريت، چ 12، دانشگاه تهران، 1355، ص 73.
(6) -عبدالعلى، قوام، اصول سياست خارجى و سياست بين الملل، سمت، 1370، ص 69.
(7) -ژان، فوراستيه، تمدن سال 2001، خسرو رضايى، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1368، ص 77.
(8) -
the sovier economic experiment.ed iuy susan .millar james r -1 .university of illiois 1990 :urban .linz .P j}
(9) -فرامرز، رفيع پور، توسعه و تضاد، دانشگاه شهيد بهشتى، 1376، ص 40.
(10) -روابط عمومى وزارت نفت، نفت در كلام امام، 1364، ص 49.
(11) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال 1375 بانك مركزى و سال 1375.
(12) -روابط عمومى وزارت نفت، نشريه مشعل، سال 4، خرداد 77، ش 133، ص 8.
(13) -مؤسسه مطالعات بين المللى انرژى، تحولات بازار نفت، ش 6 مورخ 77/6/31، ص 49.
(14) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال 1375 بانك مركزى، ص 32.
(15) -پى‌ير، ترزيان، داستان اوپك، عبدالرضا عفرانى، فرانديش، 1367، ص 355.
(16) -مجيد، مختارى، تجزيه و تحليل اجمالى مقاطع و مراحل جنگ ايران و عراق، فصلنامه‌ى بررسيهاى نظامى سال 5، شماره 18، 1373، ص 41-45.
(17) -دفتر نمايندگى دائمى جمهورى اسلامى ايران در سازمان ملل، خطوط اصلى استراتژى آمريكا و اولويتهاى اطلاعاتى آن در دهه 90، مرداد 1369، ص 20.
(18) -روابط عمومى وزارت نفت، نشريه مشعل، سال 4، خرداد 77، ش 133.
(19) -پل، كندى، ظهور و سقوط قدرتهاى بزرگ، محمود رياضى، نشر خجسته، 1369.
(20) -بهاءالدين، پازارگاد، فلسفه سياسى غرب، ج 2، نشر زوار، چ 4، 1359.
(21) -
greeno owen the glbalization of world politics edited by john baylis and steve smith oxford 1997 p 314
(22) -مقدمه قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران.
(23) -سيامك، كاكايى، نقش تركيه در منطقه خاورميانه پس از جنگ سرد، (فصلنامه خاورميانه) شماره 4، 1376، ص 75.
(24) -هرايرد دكميجيان، جنبشهاى اسلامى در جهان عرب، حميد احمدى، انتشارات كيهان، 1373.
(25) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال 1375 بانك مركزى، ص 49.
(26) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال 1373 بانك مركزى، ص 68.
(27) - مهران، كندرى، ايدئولوژى، فصلنامه فرهنگ، كتاب نهم، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1370، ص 197.

منبع: کانون اندیشه جوان

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی