* روزي رسول خدا (ص) از اصحاب خود پرسيد:« نزديکترين حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. اين سؤال به گوش حضرت فاطمه (س) رسيد. حضرت فاطمه (س) فرمود:« نزديکترين حالات زن به پروردگارش وقتي است که در خانه اش بنشيند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد . » )
وقتي رسول خدا(ص) اين سخن را شنيد، فرمود:« فاطمه پاره تن من است. »
* اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: روزي رسول خدا از ما پرسيد:« بهترين کار براي زنان چيست؟»
حضرت فاطمه (س) پاسخ داد:« بهترين کار براي زنان اين است که مردان را نبينند و مردان نيز آنها را نبينند. »
رسول خدا(ص) فرمود:« فاطمه پاره تن من است »
* رسول خدا بعد از ازدواج حضرت فاطمه (س) کارها را بين او و حضرت علي (ع) تقسيم کرد و فرمود : کارهاي منزل با فاطمه و کارهاي خارج از منزل با علي.
حضرت فاطمه (س) ميفرمايد:« هيچ کس نميداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پيش چشم مردان معاف کرد . »
* روزي حضرت فاطمه (س) به اسماء فرمود:« چه بد است اين تختههايي که بدن مرده را براي تشييع جنازه روي آن ميگذارند! زيرا وقتي زني را روي آن قرار مي دهند و پارچه اي بر بدنش مي کشند، حجم بدن او معلوم است. »
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، ميديدم مردم آنجا تابوتي از چوب درست ميکردند و مرده را داخل آن ميگذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتي لبهدار درست کرد و به حضرت فاطمه (س) نشان داد. حضرت فاطمه (س) بسيار خوشحال شد و فرمود:« اين خيلي خوب است. وقتي مرده را داخل آن قرار دهند و پارچهاي روي آن بکشند، ديگر معلوم نميشود مرده مرد است يا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همين تابوت بگذاريد. »
** احاديثي از ائمه در رابطه با حجاب و پوشش زن و مرد
1- امام على (ع) فرموده اند : پوشيده و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست .
2- امام صادق (ع) مي فرمايند: حجاب زن براي طراوت و زيبایي اش مفيدتر مي باشد.
3- امام على (ع) در وصیت خود به امام حسن مجتبی (ع) فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار میدهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمیداری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بیحساب و بیرویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر میتوانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند
4- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت (پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
5- در يك روز باراني حضرت علي(ع) با پيامبر(ص) در بقيع بودند كه زني سوار بر الاغ از آنجا عبور ميكرد. ناگهان پاي الاغ در چالهاي فرو رفت و زن از بالاي آن به زير افتاد. رسول خدا (ص) به سرعت روي خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند اين زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوارپوش را رحمت كند. سپس فرمودند: اي مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزينيد؛ چرا كه از پوشاننده ترين لباسهاي شماست. و به وسيلهي آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت كنيد.
6- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را كه شبیه زن میشوند و زنانی را كه خود را شبیه مرد قرارمیدهند ، نفرین كرده است.
7- امام علی (ع) می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.
8- پیامبر (ص) می فرمایند:خداوند شما را از عریان شدن نهی کرده است پس شرم کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند همان گرامیانی که از شما جدا نمی شوند مگر هنگام قضای حاجت و خلوت کردن با همسر .
9 - پيامبر (ص) فرمود: صيانت زن او را شادابتر و زيبايىاش را پايدارتر مىكند .
10- پيامبر (ص) فرمود: غذائی بخور که خود می پسندی ولی لباسی بپوش که مردم می پسندند .
11- حضرت علي(ع) فرمودند: بر شما باد بر پوشيدن لباس ضخيم؛ چرا كه هركس لباسش نازك باشد، دينش نازك است.
12- امام صادق(ع) ميفرمودند: سزاوار نيست زن مسلماني، لباسي بپوشد كه بدن وي را نميپوشاند .
** عفت چيست ؟
عفت در لغت، خود نگهداری و پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از افزون طلبی قوه شهوانی و از آنچه كه حلال و زیبا نیست، میشود و در اصطلاح علم اخلاق به معنی خویشتنداری در برابر تمایلات افراط گونه نسبت به لذتهای مادی و نفسانی، كه نقطه مقابل شهوت است، گفته میشود.
عفت یك عامل بازدارنده از حركات مضر و زیانبار و كنترل كنندهای است كه انسان را در مقابل انواع شهوتها و تمایلاتی چون شهوت جنسی، مالی، و... باز میدارد و از این جهت یك ضرورت و خصلت لازم برای انسان به حساب میآید و باعث اعتبار و بالا رفتن ارزش و بهاء انسان میگردد.
عفت زیربنای علم اخلاق است زیرا علمای اخلاق زیر بنای اخلاق نیك را چهار چیز شمردهاند: حكمت، شجاعت، عدالت و عفت.
در تفكر اسلامی عفت شامل منزه بودن و پاكی دست و زبان و شكم و دامن از هر گونه عیب و بدی است لذا عفت معنای عامی داشته و تمامی امور نفسانی را شامل میشود، مانند: پاكی چشم، پاكی زبان، ... و منحصر به پاكدامنی نیست ولی در فرهنگ اجتماعی ما مسئله عفت بیشتر در پاكدامنی زن و مرد مطرح است.
در روایات، از عفت و پاكدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین عبادت، كمال نعمت و به معنای خویشتنداری در كردار و گفتار تعبیر شده است، امام علی (ع) میفرماید:
«مجاهدی كه در راه خدا به شهادت میرسد پاداشش از كسی كه توان انجام گناه را دارد ولی خود را كنترل میكند و عفت به خرج میدهد بیشتر نیست. انسان پاك نزدیك است فرشتهای از فرشتگان گردد. چرا چنین نباشد، در حالی كه انسان عفیف در جهاداكبر به پیروزی رسیده، ولی مجاهد فی سبیل الله، پیروزی را در جهاد اصغر به دست آورده است».
** دامنه عفاف
بررسی ابعاد مختلف عفاف و گستره آن در شئونات فردی و اجتماعی دامنه وسیعی دارد كه با استفاده از قرآن و سنت به چند مورد اشاره میكنیم:
1-عفت در فكر: عقل یكی از عوامل مؤثر در تعدیل خواهشهای نفسانی و رام كردن غرایز بشری است، هر چه تفكر انسان متعادل شود و با فطرت كمال جویی او (خالی از هر گونه زشتی) بیشتر منطبق باشد سریعتر راه تكامل را میپیماید، عقل انسان به میزان عفت و قناعتش سنجیده میشود.
2- عفت در نگاه: چشم دروازه دل است و آنچه از این دریچه وارد وجود شخص میشود گاهی او را به سعادت و گاهی به شقاوت میكشاند، لذا عفت در نگاه توصیه شده كه انسان خود را از نگاههای آلوده برحذر دارد، افراد چشم چران دچار اضطراب و نگرانی هستند كه به دنبال آن طمع هوس آلود باعث رسوایی ایشان میشود.
3- عفت در معاشرت: از دیدگاه اسلام مشاركت اجتماعی زنان و تعامل و ارتباط بین زن و مرد در اجتماع دارای آدابی است كه آن را عفت اجتماعی مینامند كه پرهیز از خلوت و گفتگوهای فتنهانگیز و دست دادن و استعمال عطر و.... از آن جمله آنهاست.
4-عفت در زینت: تمایل انسان به زیبایی و جمال با سرشت آمیخته شده ولی این حس نباید از حد اعتدال خود تجاوز كند. افراط در آن، تجملگرایی و خودآرایی و بیعفتی را به دنبال دارد كه عوارض نامطلوبی را دارد.
5- عفت در كلام: كه هر گونه گفتار باطل و بیهوده و گناهآلود و مخالف حق را نفی میكند و همچنین هر گونه ناز و غمزه در كلام و تغییر صدا كه افراد شهوت ران را به فكر گناه میافكند، مردود میداند.
6- عفت در ستر (حجاب): قرآن، عفت در ستر را گاهی پوشاندن اعضاء و ستر عورت و حفظ بدن و گاهی وسیله، احترام و شخصیت زن و بازدارنده از دستبرد آزار مزاحمان معرفی میكند.
** آثار و نتایج عفت ورزی
1- استحكام خانواده و پاكی نسل انسان
2- آرامش روانی و تمركز
3-سلامت جامعه و فرد
4- عفت موجب تزكیه اعمال، تضعیف و كاهش شهوات، سبك شدن بار گناهان، عزت یافتن، بالا رفتن قدر و منزلت نزد خداوند و مایه حفظ آبرو میشود كه شخصیت هر فردی در گرو حفظ این سرمایه والای انسانی است.
** راههای ترویج عفاف
طبق روایات وارده از معصومین علیهالسلام بهترین عواملی كه برای پدید آمدن عفت در وجود انسان كمك میكنند عبارتند از: تقویت ایمان، چشمپوشی از گناه، كثرت یاد مرگ، تهدید نفس به عذاب الهی، توكل و استعانت از خداوند، قناعت ورزیدن و راضی بودن به اندازه احتیاجات و ضروریات زندگی و در جامعه نیز دادن آگاهی فرهنگی و اجتماعی به مردم و معرفی الگوهای مناسب و تسهیل در امر ازدواج و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و.... را میتوان نام برد.
امروزه بشریت علیرغم دستیابی به تكنیك و تمدن در پدیده شوم ابتذال و بیبندوباری، سخت حیران و سرگردان است كه باعث دستیابی سردمداران استكبار جهانی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود شده است، در یك جمله میتوان گفت: همه بیعفتیهای موجود در دنیای امروز تحقیر كردن اصول عفاف و تقوا در امور جنسی است.
پس این سرمایه ارزشمند پیوسته نیاز به پرورش دارد و تعقل و اندیشه و حلم و علم، مایه فزونی آن میگردد صیانت و حفاظت از ارزشها به عهده عفتی نهاده شده است كه در سایه سار صفات كمال، بارور میشود.
** چند نمونه از عفّت ورزي پيشوايان
1ـ در شأن رسول خدا(ص) گفتهاند: او عفيفترين انسانها بود، در همه ابعاد با خويشتن داري عجيبي به تدبير امور ميپرداخت. در جنگ احد، دندانهاي جلوياش شكست و صورتش از ناحيه دشمنان شكاف برداشت. برخي از او خواستند تا دشمن را نفرين كند، آن حضرت با كمال خويشتن داري فرمود: «من به عنوان ناسزاگو مبعوث نشدهام، بلكه به عنوان دعوت كننده و مايه رحمت براي مردم فرستاده شدهام.» سپس به جاي نفرين، چنين دعا كرد: « خدايا! قوم مرا هدايت كن، ،زيرا آنها ناآگاهاند. »
2 ـ در مورد غيرت و عفت ناموسي پيامبر(ص) نيز سخن بسيار است؛ از جمله اين كه: امّ سلمه ـ يكي از همسران پيامبر(ص) ـ ميگويد: در حضور پيامبر(ص) بودم، يكي از همسرانش به نامميمونه نيز حاضر بود، در اين هنگام ابن ام مكتوم كه نابينا بود به آن جا آمد، پيامبر(ص) به ما فرمود: «حجاب خود را در برابر ابن ام مكتوم رعايت كنيد.» پرسيديم: مگر او نابينا نيست، بنابراين حجاب ما چه معنا دارد؟
فرمود: «آيا شما نابينا هستيد؟ آيا شما او را نميبينيد؟»
3 ـ يكي ديگر از شاگردان امام باقر(ع ) به نام ابوبصير ميگويد : در كوفه به يكي از بانوان درس قرائت آيات قرآن ميدادم، روزي در يك موردي با او شوخياي كردم (كه بر خلاف حريم عفّت بود)،پس از گذشت مدتها از اين حادثه، در مدينه به محضر امام باقر(ع) رسيدم، به من فرمود: «كسي كه در جاي خلوت گناه كند، خداوند نظر لطفش را از او برگرداند، اين چه سخني بود كه به آن زن گفتي؟» از شدّت شرم، سر در گريبان كرده و توبه كردم، امام باقر(ع) فرمود: «مراقب باش كه تكرار نكني» (و با زن نامحرم شوخي ننمايي)
4 ـ امام صادق(ع) دوستي داشت كه همواره با هم بودند، روزي همين دوست به غلامي تندي كرد و با كمال گستاخي حريم عفت او را شكست و گفت: « اي زنا زاده! كجا بودي؟» هنگامي كه امام اين سخن خلاف عفت او را شنيد، به شدت ناراحت شد، به طوري كه دستش را بلند كرد و محكم بر پيشاني خود زد و فرمود: « سُبحان اللّه!» آيا به مادر غلام، نسبت ناروا ميدهي؟ من تو را آدم پرهيزكاري ميدانستم، ولي اكنون ميبينم پرهيزكار نيستي . »
دوست امام عرض كرد: فدايت گردم! مادر اين غلام، از اهالي سِنْد (از سرزمين هند) است و بتپرست ميباشد (بنابراين ناسزا به او اشكال ندارد)، امام صادق(ع) فرمود: «آيا نميداني كه هر امّتي، بين خود قانون ازدواجي دارد؟ از من دور شو! »
آن هنگام بين آن دوست و امام صادق(ع) جدايي افتاد و تا آخر عمر امام، اين جدايي ادامه يافت.
اين ماجرا نيز ما را به عفت زبان و كنترل آن از هرزه گويي و گفتار خلاف عفّت دعوت ميكند و حاكي از آن است كه مسئله حفظ عفت جامعه؛ حتي نسبت به بيگانگان بسيار مهم است و بايد مرزهاي آن را شناخت و در حفظ آن كوشا بود.
** داستان های قرآن:حضرت موسي و دختران شعيب
موسی(ع) به مشیت خدا در خانه فرعون زیست و به دست همسر مؤمنه او ـ آسیه ـ پرورش یافت و جوانی نیرومند و غیور بار آمد.او به مظلومیت تعدادی انسانهای مستضعف بدست قبطیان میاندیشید و همواره به حمایت و دفاع از ستمدیدگان برخاست تا آنجا که یکی از قبطیان را به هلاکت رساند.
مردی از دوررس شهر با سرعت آمد و گفت:«ای موسی مردم نقشه قتل تو را میکشند از شهربیرون برو که من خیرخواه تو هستم . »
موسی(ع) نگران و با بیم و امید و دعاگویان از شهر خارج شد:«پروردگارا! مرا از چنگستمگران رهایی بخش . »
موسی (ع) در حالی که رو به سوی مدین کرده بود، گفت:«خداوندا مرا به راه راست هدایتخواهد فرمود. »
او بر سر چاهی رسید و فوجی از مردم را دید که رمهها و گوسفندهایشان را آب میدادند و دو بانویی را دید که کناری ایستادهاند.
با همان احساس حمایت از مظلوم، از حال آنان جویا شد.گفتند:«پدر ما سالخورده است و ما میخواهیم روستاییان و مردان ، از کنار چاه دور شوند و آنگاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم . »
موسی (ع) گام جلو نهاد و یک تنه گوسفندان آنان را آب داد و از نهر کنار آمد و در سایهای نشست و به دعا و نیایش پرداخت بعد به خدا عرضه داشت:« پروردگارا! من به خیری که به من نازل فرمایی نیازمندم».
دختران نزد پدر رفتند و قصه را بازگفتند:« و یکی از آن دو بانو به سوی موسی آمد ـ در حالی که با شرم و حیایی تمام گام برمیداشت ـ تا پیام پدر را به او رساند . »
پدرم شما را فرا میخواند تا دستمزدتان را به شما بپردازد.
موسی نزد شعیب آمد و سرگذشت خود را براي او تعریف کرد.شعیب گفت:« نترس! از مردم ستمگر نجات یافتهای . »
یکی از آن دو دختر شعیب پیشنهاد داد:« پدر! او را اجیر بگیر که او نیرومند است و امین. »
شعیب این سخن را که نوعی تمایل به ازدواج را نشان میداد شنید و گفت:«من میخواهم یکی از این دو دخترم را به عقد ازدواج تو درآورم و تو باید هشت سال برای من کار کنی و اگر خواستی ده سال و من نمیخواهم بر تو زحمت افزایم و مرا از شایسته کاران خواهی یافت. »
موسی(ع) گفت: «خدا به آنچه بین ما گذشت وکیل است.»
زمان موعود به پایان رسید و موسی همراه همسرش با شعیب خداحافظی کرد و به جانب طور به راه افتاد و مرحله دیگری از زندگی پر مسئولیت موسی(ع) که آغاز نبوّّت وی باشد ـ شروع میشد.
** عفاف در آينه شعر فارسي
از عفّت و طهارت و پاكي و روشني
دايم وجود خويشتن اندر حصاردار
دنيا چو خانهاي است تو را بر سر دو راه
اين خانه در تصرف خود مستعاردار
( اوحدي مراغهاي )
اصول خلق نيك آمد عدالت
پس از وي حكمت و عفّت، شجاعت
به عفّت، شهوت خود كرده مستور
شَرِه، همچون خمود از وي شده دور
(شيخ محمود شبستري)
دارد متاع عفّت، از چارسو خريدار
بازار خودفروشي، اين چارسو ندارد
(شهريار)
** شعری از مرحوم آغاسی در مورد حجاب
خواهرانم حجاب تیغ شماست
تیغ خود را ز کف میندازید
شرف زن به حفظ عصمت اوست
خویش را از شرف میندازید
در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز
در مسیر چشم ها افسون مریز
یاد کن از آتش روز معاد
طره گیسو مده در دست باد
خواهرم دیگر تو کوچک نیستی
فاش تر گویم عروسک نیستی
خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر اشک شهیدان را ببین
خواهر من این لباس تنگ چیست
پوشش چسبان رنگارنگ چیست
خواهرم این قدر لجبازی نکن
با اصول شرع لجبازی نکن
در امور خویش سرگردان مشو
نوعروس چشم نامردان مشو
پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد
شیر در خانه و در کوچه و برزن باشد
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم
زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن پیشانی ماست
کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پیداست
و زن مومنه از طرز حجابش پیداست
نظرات شما عزیزان: