5. قريب دوثلث قرآن در مكه، و كمى بيش از يك ثلث آن در مدينه نازل شده است (تاريخ قرآن راميار، ص 263). تعداد آيات مكى 4468آيه است و تعداد آيات مدنى 1768 آيه (فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم، ج 1، ص 39).
6. قصص انبيا بيشتر در سورههاى مكى بيان شده است و فقه يا احكام قرآن بيشتر در سورههاى مدنى.
7. قصص انبيا به نحوى بخشبخش در سراسر قرآن كريم آمده است، داستان هيچ پيامبرى بهطور سراسرى و يكپارچه در قرآن نيامده است، مگر داستان يوسف و برادرانش كه بهتمامى و يكپارچه در سوره يوسف، سوره دوازدهم قرآن آمده است.
8. قرآن كريم دو نزول دارد: يكى دفعى و يكباره، يكى تدريجى و 23 ساله. بار اول قرآن بتمامه در <ليلة القدر» بهصورت <جملة واحدة» (يكبارگى) از لوح محفوظ به بيتالعزة يا بيتالمعمور (در آسمان چهارم) نازل شده، و سپس نجوما يا منجما يعنى بخشبخش و به تفاريق در طول مدت 23 سال به تفصيل نزول يافته است (بحارالانوار، ج18، ص 253 و 254). نظر ملامحسن فيض كاشانى درباره دو نزول قرآنكريم چنين است: <نزول [اول نزول]معناى قرآن به قلب پيامبر(ص) است... سپس در طول بيست [و سه]سال هر بار كه جبرئيل بر او ظاهر شده و وحى آورده و الفاظ آن را بر حضرت مىخوانده است،بخشبخش از باطن قلب او به ظاهر زبانش نزول مىيافته است» (مقدمه نهم از تفسير صافى).
9. كاتبان وحى را تا چهل نفر ازصحابه با سواد هم شمردهاند كه ده تن از آنان عبارتند از: 1-4. خلفاى چهارگانه 5. ابىبن كعب 6. زيد بن ثابت 7. طلحه 8. زبير 9. سعدبن ابىوقاص 10. سالم مولى ابىحذيفه.
10. ده تن از حافظان اوليه قرآن كريم از ميان صحابه پيامبر(ص) عبارتند از: 1. علىبن ابىطالب(ع) 2. عثمان 3. ابن مسعود 4. ابىبن كعب 5. زيد بن ثابت 6.ابوالدرداء 7. سالم مولى ابى حذيفه 8. معاذ بن جبل 9. ابو زيد 10. تميم الدارى.
11. زيد بن ثابت كه در عهد عثمان سرپرست هيئت تدوين و جمع و كتابت نهايى قرآن و تشكيل مصحف امام (مصاحف عثمانى) شد، هم كاتب وحى بود، هم حافظ قرآن، و هم در عهد ابوبكر و بهفرمان او بر مبناى وحى مكتوب ولى پراكنده بازمانده از حضرت رسول(ص)، مصحفى كامل فراهم كرده بود كه نزد عمر و سپس دختر او حفصه امانت بود، و در عهد عثمان آنرا مبناى كار قرار دادند.
12. قرآن كريم داراى سى جزء است [ سى پاره]، كه هر جزء با جزء ديگر از نظر طول برابر است. احتمال دارد كه حضرت رسول(ص) (3) يا جانشينان ايشان اين تقسيم را، براى آنكه قراءت روزانه قرآن آسان باشد، انجام دادهاند. در مصحف رسمى امروز جهان اسلام، يعنى در مصحف مدينه، به كتابت عثمان طه، هر جزء درست در بيست صفحه پانزده سطرى تابتشده است.
13. هر جزء از اجزاى سىگانه قرآن، چهار يا دو حزب و كل قرآن 120 يا شصتحزب است. شايد اين تقسيمبندى نيز براى تسهيل قراءت قرآن در مجالس فاتحه بوده باشد. (4)
14. هر پنج آيه را خمس [ خ] و هر ده آيه را عشر [ ع] تقسيم كردهاند و اين عمل را <تخميس» و <تعشير» مىنامند. و بهاين تقسيمبندىها در حاشيه قرآنها اشاره شده است.
15. تقسيم درونى و تفصيلى ديگر قرآن، به ركوعات است. ركوعات برخلاف ساير تقسيمبندىهاى قرآن طول و اندازه مساوى و معين ندارد، بلكه قرآنشناسان خبره هر بخش متشكل از چند آيه را كه، هم موضوع و هم معنا و قابل قراءت در نماز بعد از سوره حمد بوده است، و نمازگزار پس از خواندن آن بهركوع مىرود، ركوع/ركوعات ناميدهاند. عدد ركوعات قرآن طبق مشهور 540 فقره است.
16. تعداد آيات قرآن بر طبق اصح روايات 6236 فقره است.
17. تعداد كلمات قرآن 77807 فقره است.
18. كلمه جلاله (الله) در قرآن كريم 2699 بار بهكار رفته است.
19. سبع طول يا طوال، عبارت است از: هفتسوره از بقره تا توبه، (5) منهاى سوره انفال.
20. مفصلات عبارت از 66 سوره كوچك قرآن است، بعد از سوره حجرات; يعنى از سوره <ق» آغاز مىشود (6) تا پايان قرآن، بهاضافه سوره حمد كه در اول قرآن قراردارد. (شناختسورههاى قرآن، ص 47)
21. حامدات پنجسوره است كه با الحمدلله آغاز مىشود كه از اين قرارند: 1.سوره فاتحه. 2. سوره انعام. 3. كهف. 4. سبا. 5. فاطر.
22. مسبحات عبارتند از : اسراء، حديد، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى.
23. زهراوان يا زهراوين به دو سوره قرآن اطلاق مىگردد: بقره و آل عمران.
24. معوذتين (كه به فتح واو تلفظ مىشود و به كسر آن درست است) نام دو سوره آخر قرآن، يعنى فلق (قل اعوذ برب الفلق) و ناس (قل اعوذ برب الناس) است كه چون حضرت رسول(ص) با خواندن آنها نوادگانش حسن و حسين (عليهما السلام) را تعويذ مىكرد (به پناه خداوند مىسپرد) بهاين نامها خوانده شدهاند.
25. حروف مقطعه يا فواتح سور، به حروفى مانند الم [الف، لام، ميم]، طسم [طا،سين ، ميم] ، كهيعص [كاف، هاء، ياء، عين، صاد] گفته مىشود كه گسسته از همند و متشكل از 29 حرف يا مجموعه حروف هستند كه در آغاز 28 سوره قرآن - كه همگى مكى هستند جز بقره و آل عمران - آمده است.
26. بعضى از محققان شيعه گفتهاند از حروف مقطعه، اگر حروف مكرر را رهاكنيم، عبارت <صراط على حق نمسكه» (راه على حق است آنرا درپيش مىگيريم) بيرون مىآيد. و بعضى از محققان اهل سنت، شايد در پاسخ آن گفتهاند از جمع آنها عبارت <صح طريقك مع السنة» (راه تو با اهل سنت درست است) برمىآيد.
27. كوتاهترين آيه قرآن از ميان حروف مقطعه، <طه» (كه بهصورت طاها تلفظ مىشود) در آغاز سوره طه، سوره بيستم است، همچنين <يس» (كه بهصورت ياسين تلفظ مىشود) در آغاز سوره يس، سوره سىوششم قرآن. بايد توجه داشت كه <ق»[ قاف] در آغاز سوره <ق»، و <ن» [ نون] در آغاز سوره قلم، داراى عدد مستقل نيستند; (7) يعنى آيه واحدى شمرده نشدهاند. از حروف مقطعه يا فواتح سور (آغازگر سورهها) گذشته كوتاهترين آيه قرآن مجيد <مدهامتان» است (سوره الرحمن، آيه 64) كه معناى آن <دو برگ يا باغ سبز سيه تاب» است. و بلندترين آيه، آيه تداين [ دين مداينه] (مربوط به لزوم كتابتسند براى وام) است (سوره بقره، آيه 282) كه در مصحف مدينه، به كتابت عثمان طه درستيك صفحه پانزدهسطرى را در برگرفته است (ص 48). همچنين بلندترين سوره قرآن، سوره بقره است (در مصحف به كتابت عثمان طه 48 صفحه است) و كوتاهترين سوره، سوره كوثر است كه طول آن فقط يك سطر و نيم است.
28. مئون / مئين سورههايى هستند كه بيش از صد آيه دارند و عبارتند از سوره يونس تا سوره شعراء، منهاى سورههاى ابراهيم، رعد، حجر، مريم، نور، فرقان كه كمتر از صد آيه دارند. بهاضافه سوره صافات، جمعا يازده سوره و نام آنها از اين قرار است: يونس، هود، يوسف، نحل، اسراء، كهف، طه، انبياء، مؤمنون، شعراء، صافات. (شناختسورههاى قرآن، ص 46)
29. مثانى در اصطلاح علوم قرآنى، عبارت است از: تمام سورههايى كه بعد از سوره شعراء تا سوره حجرات قرار دارند و تعداد آيات آنها از صد كمتر است. اين سورهها از سوره 27 (نمل) آغاز و تا سوره49 (حجرات) ادامه پيدا مىكند، بهاستثناى سوره صافات كه 182 آيه دارد، و بهاضافه هشتسوره ديگر كه تعداد آيات آنها از صد كمتر است; يعنى انفال، رعد، ابراهيم، حجر، مريم، حج، نور، فرقان. (شناختسورههاى قرآن، ص46-47)
30. دو آيه در قرآن هست كه تمامى حروف الفبا در آنها بهكار رفته است، اين دو آيه عبارتند از آيه 154 سوره آلعمران كه آغاز آن چنين است: <ثم انزل عليكم من بعد الغم امنة نعاسا يغشى طائفة منكم...» و ديگر آيه 29 ( آيه آخر) سوره فتح كه آغاز آن چنين است: <محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم...».
31. دو آيه در قرآن كريم هست كه صنعت قلب مستوى يا عكس كامل دارد. يعنى از هر دو سو يكسان خوانده مىشود: 1) <كل فى فلك» (يس، 40) 2) و <ربك فكبر» (مدثر، 3).
32. وسط قرآن مجيد، يعنى آنجا كه درست بهنصف تقسيم مىگردد در كلمه <وليتلطف» (سوره كهف، 19) است.
33. چهار عبارت قرآنى هست كه در هر يك از آنها چهار تشديد متوالى وجود دارد:
1. نسيا رب السماوات (مريم، 64 و 65);
2. فى بحر لجى يغشاه موج (نور، 40);
3. قولا من رب رحيم (يس، 58);
4. ولقد زينا السماء (ملك، 5).
34. مفصلترين ترجيعبند قرآن در سوره الرحمن است كه 31 بار آيه <فباى آلاء ربكما تكذبان» (پس كدامين نعمت پروردگارتان را انكار مىكنيد؟) تكرار شده است. <ربكما» يعنى پروردگار شما دو تن، انس و جن. رسم است كه هنگام خواندن اين آيه بايد گفت: <لا بشيء من آلائك ربنا نكذب» يا <ولا بشيء من نعمك ربنا نكذب، فلك الحمد» (پروردگارا، به هيچ چيز از نعمتهاى تو انكار نداريم، پس سپاس تو را).
35. دو ترجيعبند ديگر در قرآن مجيد در سوره قمر است كه آيه <فكيف كان عذابى و نذر» (بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود؟) سه بار تكرار مىشود. همچنين آيه <ولقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر» (و بهراستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟) چهار بار در همين سوره عينا تكرار مىشود.
36. يك ترجيعبند ديگر در سوره مرسلات است كه آيه <ويل يومئذ للمكذبين» (در چنين روزى واى بر منكران) ده مرتبه دراين سوره تكرار شده است.
37. آيات سجده اعم از واجب و مستحب پانزده آيه است، كه از آن ميان چهار آيه سجده واجب دارد كه بايد بههنگام خواندن يا شنيدن آنها سجده كرد و سورههايى را كه اين چهار آيه در آن هست <عزايم» نامند و اين چهار سوره عبارتند از: سجده، فصلت، نجم، علق.
38. وان يكاد: آغاز آيه ماقبل آخر از سوره قلم است و تمام آن (با آيه بعدى) چنين است: <و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون × و ما هو الا ذكر للعالمين» (و بسيار نزديك بود كه كافران چون قرآن را شنيدند، تو را با ديدگانشان آسيب برسانند [چشمزخم بزنند] و گفتند او ديوانه است. و حال آنكه آن جز پندى براى جهانيان نيست) (سوره قلم، آيات 51 و 52). مفسران در شرح اين آيه گفتهاند كه عدهاى از كافران، چشمزنان حرفهاى و قهار و شورچشم و گزندرسان طايفه بنىاسد را، كه بهچشمزنى و آسيبرساندن با چشم بهانسان و حيوان معروف بودند، آوردند كه حضرت رسول(ص) را چشم بزنند و از پاى درآورند، ولى حفظ الهى او را در امان داشت و اين آيه در اشاره بهآن نازل شد و حسن بصرى و ديگران گفتهاند كه خواندن و بههمراهداشتن اين آيه در دفع چشم زخم مؤثر است. همين است كه از آيه و ان يكاد، حرز و تعويذى بهصورت گردنبند هم ساخته مىشود و بهگردن اطفال مىاندازند. حافظ گويد:
حضور محفل انس است و دوستان جمعند و ان يكاد بخوانيد و در فراز كنيد
(يعنى در را ببنديد كه نامحرمان وارد محفل انس ما نشوند).
39. در قرآن كريم از 25 تن از انبياى عظام الهى نام برده شده است و شرح مفصل يا كوتاه دعوت آنان قوم خود را به توحيد و نيكوكارى آمده است. اين پيامبران عبارتند از: 1. آدم(ع) 2. ابراهيم(ع) 3. ادريس(ع) 4. اسحاق(ع) 5. اسرائيل [ يعقوب](ع) 6. اسماعيل(ع) 7. الياس(ع) 8. اليسع(ع) 9. ايوب(ع) 10. داود(ع) 11.ذو الكفل(ع) 12. زكريا(ع) 13. سليمان(ع) 14. شعيب(ع) 15. صالح(ع) 16.عيسى(ع) 17. لوط(ع) 18. محمد(ص) 19. موسى(ع) 20. نوح(ع) 21. هارون(ع) 22. هود(ع) 23. يحيى(ع) 24. يوسف(ع) 25. يونس(ع).
40. اعلام قرآن، يعنى شناخت و معرفى صاحبان نامهاى خاص در قرآن كريم كه اين نامهاى خاص:
1) گاه شامل رجال است; مانند ذوالقرنين يا شعيب يا ابراهيم.
2)گاهشامل نساء است; مانند مريم و زنان بعضى انبيا يا زليخا كه تحت عنوان امراة العزيز همسر عزيز مصر از او نام برده شده است.
3)گاه شامل اماكن جغرافيايى است; نظير مصر، مدين، مكه و مدينه.
4)گاه شامل غزوات است; مانند بدر، احد (از احد بالصراحه نام برده نشده است) يا حنين.
5) گاه شامل اقوام است; مانند عرب، عاد، ياجوج و ماجوج.
6) گاه شامل نام فرشتگان است; مانند جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، مالك دوزخ، هاروت و ماروت.
7)گاه شامل آلهه كفر و بتان است; مانند عزى، لات، منات، ود، سواع، يعوق.
8) گاه شامل ائمة الكفر است; مانند فرعون، سامرى، قارون.
9)گاه شامل موجودات غيبى اخروى است; مانند بهشت، جهنم، سلسبيل، كوثر.
10)گاه شامل كتب آسمانى است: زبور، تورات، انجيل و قرآن.
41. آيا قرآن غث و سمين دارد؟ اين مساله از قديم معركه آراى قرآنپژوهان و قرآنشناسان مسلمان بوده است. از قدما كسى كه با صراحت تمام به اين سؤال جواب مثبت داده امام محمد غزالى است، كه طبق اعتقاد خود به غث و سمين داشتن قرآنكريم، كتابى به سليقه خود از آيات برتر قرآنى برگزيده است كه جواهرالقرآن نامدارد و جمعا نزديك 1400 آيه (كمتر از يكچهارم كل آيات قرآن) برگزيده است. در اين زمينه قابل توجه است كه يك قطعه دوبيتى فارسى كه گويندهاش مجهول است از قدما بهدست ما رسيده است. در قدمت اين قطعه دوبيتى همين بس كه ابنعربشاه (احمدبن محمد، 791 - 854 ق.) نويسنده كتاب عجائبالمقدور فى اخبار تيمور (بهعربى) اين دو بيت فارسى را به دو بيت عربى، كه هموزن و همقافيه آن است، ترجمه كرده است كه هردو، هم دو بيت فارسى و هم دو بيت عربى را نقل مىكنيم:
در بيان و در فصاحت كى بود يكسان سخن گرچه گوينده بود چون جاحظ و چون اصمعى در كلام ايزد بيچون كه وحى منزلست كى بود تبتيدا مانند يا ارض ابلعى ما استوى في موقف الافصاح منطيق و لو قد سحبا سحب سحبان و اصمى اصمعى فافتكر فيما ترى في منزل اعيى الورى هل ترى تبت تحاذي قيل يا ارض ابلعي
(زندگى شگفتآور تيمور، ترجمه محمدعلى نجاتى، ص 337)
42. قاريان هفتگانه يا قراء سبعه، كه در واقع ائمه قراءت و قراءتشناس و مقرى (داناى علم قراءت و قراءتپژوه) هستند، عبارتند از:
1. عبد الله بن عامر دمشقى (م21- 118ق.) 2. عبد الله بن كثير مكى (45 - 120ق.) 3. عاصم بن ابى النجود (76-128ق.) 4. زبان بن علاء ابو عمرو بصرى (68 - 154ق.) 5. حمزة بن حبيب كوفى (80 - 156ق.) 6. نافع بن عبد الله مدنى (70 - 169ق.) 7. على بن حمزه كسائى (119-189ق.).
43. متشابهات طبق تصريح قرآن كريم (آل عمران، 7) در قرآن كريم وجود دارد، يعنى آيهها و عباراتى از قرآن كه آنها را نمىتوان و نمىبايد بهمعناى ظاهرى گرفت. مانند اينكه <عرش الهى بر آب بود». در برابر متشابهات، محكمات است كه بخش اعظم قرآن را تشكيل مىدهد و معناى آنها از ظاهرشان برمىآيد; مانند <الوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين» (بقره، 233) (مادران بايد فرزندانشان را دو سال كامل شير دهند). متشابهات در قرآن كريم در حدود دويست آيه در ميان 6236 آيه است. تاويل متشابهات جايز و بلكه لازم است و آن وظيفه و در حد توان راسخان درعلم وايمان است. و برعكس، تاويل محكمات غيرلازم و ممنوع است.
44. آيا تاويل قرآن را فقط خداوند مىداند؟ اين بحث معركه آراى مفسران و قرآنپژوهان اهل سنت و شيعه است و مرجع قرآنى آن آيه هفتم از سوره آلعمران است كه پس از بيان اينكه قرآن هم محكمات دارد كه اساس كتاب را تشكيل مىدهد و هم متشابهات، و بيان اين كه كژدلان در پى تاويل بر وفق هوى و هوسهاى خود هستند مىفرمايد كه: <و ما يعلم تاويله الا الله والراسخون فى العلم» كه اين عبارت قرآنى هم از نظر نحوى و هم بلاغى قابليت دو قراءت دارد: الف) قراءت وقف پس از الله، كه قراءت اكثر اهل سنت است مگر معدودى از بزرگان آنان، مانند زمخشرى، قاضى عبدالجبار همدانى، ابوالسعود عمادى، آلوسى، قاضى بيضاوى و حتى نحويان بزرگى چون نحاس، عكبرى و محمود صافى، ب) قراءت عطف، يعنى عطف الراسخون فى العلم بهالله كه قراءت اكثريت قريب به اتفاق شيعه اماميه است و عدهاى از بزرگان اهل سنت كه نام بعضى از آنان را هماكنون ياد كرديم. آرى چون در اين آيه الراسخون فى العلم در مقام مدحند، و ندانستن تاويل قرآن مدح نيست، و چون اگر كسى جز خداوند داناى تاويل متشابهات قرآن نباشد، العياذ بالله قرآن شبيه بهمعما و در نهايت ناقض غرض صاحب قرآن خواهد شد، و نمىتوان گفت كه حتى حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار: تاويل قرآن را نمىدانند، لذا در پاسخ به اين سؤال كه در صدر اين فقره آورديم مىگوييم كه آرى راسخان در علم كه در درجه اول عبارت از حضرات معصومين: هستند (كه فرمودهاند: نحن الراسخون في العلم، فنحن نعلم تاويله/ ما راسخان در علميم، لذا تاويل قرآن را مىدانيم) و سپس ائمه علم وادب و قرآنشناسان و قرآنپژوهان دانشور، داناى تاويل متشابهات و تواناى تاويل متشابهاتند.
45. قرآن كريم به انواع شكلها و شيوهها كتابت و چاپ شده است. از مهمترين خوشنويسان قرآن در عصر قديم، ابنمقله (واضع خط ثلث) و ابن بواب و ياقوت مستعصمى، و در اعصار جديدتر از همه مشهورتر احمد نيريزى است كه يكى از مصاحف كتابت او درعصر جديد تحت عنوان<قرآن مستضعفين» (پس از زدودن نام قبلى آن كه به پهلوى دوم مربوط بوده است) بهطبع رسيده است. در جهان اسلام يكى از بهترين خوشنويسان معاصر، حامدالآمدى خطاط هنرمند ترك است، و ديگر عثمانطه خطاط هنرمند سورى و همچنين قرآن به ابعاد مختلف كتابت و چاپ شده از جمله كل قرآن در يك صفحه (حتى كوچكتر از يك صفحه روزنامه اطلاعات) بهطبع رسيده است كه طبعا بسيار ريز است و فقط با ذرهبين قابل خواندن است. همچنين با كاغذ بسيار نازك در ابعاد يك در دوسانتىمترى هم چاپ شده است. و يكى از كتابتهاى آن در قطع بزرگ كتابت بايسنقر ميرزا (802 - 838ق.) شاهزاده هنرمند تيمورى، به خطى است كه غير خبرگان آن را ثلث مىخوانند اما در واقع خط محقق است، و در ابعادى تقريبا يك متر در نيم متر كتابتشده بوده و شايد هنرىترين خوشنويسى قرآن بوده است و گويا مدتها در دروازهقرآن شيراز محفوظ بوده است، سپس بهجاى روزگار، مردم نامسؤول و بىفرهنگ روزگار، آن را صفحه-صفحه كردهاند و طوفان حادثه، يعنى همين تاراجگرى و طماعى، هر برگ آن را به ديارى افكنده است و امروز اغلب برگهاى آن در موزههاى معروف جهان محفوظ است.
46. نخستين چاپ قرآن بهوسيله پاگانينى در ونيز در فاصله سالهاى 1503 تا 1523م. انجام گرفته است. طبعهاى مهم ديگر قرآن كريم عبارتند از: طبع ابراهام هينكلمان در 1694م. (هامبورگ); طبع فلوگل (1834م.، لايپزيك); طبع سنپترزبورگ كه اولين طبع براى مسلمانان است در 1787م.; طبع تبريز در 1242ق. يا 1244ق. نخستين تصحيح و طبع علمى قرآن كريم در جهان اسلام مصحف قاهره است، در سال 1343ق. / 1923م.، تحت اشراف استادان الازهر، و با حمايت ملكفؤاد اول. اين مصحف بر معتبرترين كتب رسمالخط خاص قرآن و قراءات خاص قرآن استوار است و با روايت معيارين حفص از عاصم تدوين شده است. مصحف مدينه كه امروزه مصحف عالمگير و رسمى جهان اسلام شمرده مىشود، برهمان تصحيح و طبع مصحف قاهره استوار است و به خط عثمان طه خطاط هنرمند سورى است.
47. ترجمه فارسى، يعنى قديمترين ترجمه قرآن در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است; زيرا در نامههاى ايشان به پادشاهان آن روزگاران، مانند نجاشى و مقوقس و خسروپرويز، آيات قرآنى هم بود، و طبعا ترجمه نامهها و آيات به اطلاع آنان مىرسيد، و حضرت(ص) اين معنا را مىدانستند و انكارى نمىفرمودند. ديگر اينكه عدهاى از ايرانيان از سلمان خواسته بودند كه سوره حمد (و بعضى آيات قرآنى) را براى آنان به فارسى ترجمه كند و او چنين كارى انجام داده بود از جمله بسم الله الرحمن الرحيم را به <به نام يزدان بخشاينده» ترجمه كرده بود، و حضرت رسول(ص) از اين مساله باخبر بودند و انكارى نفرموده بودند. در قرون بعد نيز ايرانيان نخستين قومى از مسلمانان بودند كه قرآن را بهزبان مادرى و رسمى خود ترجمه كردند. تا قبل از كشف و تصحيح قرآن قدس بههمت آقاى دكتر على رواقى، ترجمه تفسير طبرى كه ترجمه آيات قرآنى را نيز همراه دارد و در سال 345ق. صورت گرفته بود، كهنترين ترجمه فارسى قرآن شمرده مىشد. ولى ترجمه قرآن قدس از آن هم كهنتر و متعلق به سالهاى بين 250 تا 350 هجرى قمرى است.
48. ترجمه تركى قرآن، نسخهاى از ترجمه تركى قرآن با تاريخ 734ق. در موزههاى هنرى تركى - اسلامى استانبول نگهدارى مىشود، كه قديمترين ترجمه موجود تركى قرآن است.
49. ترجمه اردو، نخستين ترجمه قرآن كريم به زبان اردو، ترجمه مولاناشاه رفيعالدين دهلوى است (1190 ق.); اما از آن پس اردوزبانان در ترجمه و تفسير قرآن كريم در فاصله چهار قرن، سنگ تمام گذاشتهاند و كتابشناسى ترجمهها و تفسيرهاى قرآن كريم به زبان اردو كه منتشر شده است، بيش از يكهزار اثر را دربر دارد.
50. ترجمه لاتين، نخستين ترجمه لاتينى قرآن را رابرت كتونى (روبرتوس كتننسس) در سال 1143م. انجام داد كه قرنها بعد با اجازه مارتين لوتر اجازه چاپ پيداكرد.
51. ترجمه انگليسى قرآن، قرآن كريم به انگليسى بيش از هر زبان اروپايى ديگر ترجمه شده است و امروزه بيش از چهل ترجمه كامل و يكصدوبيست ترجمه برگزيده از قرآن كريم به انگليسى وجود دارد. نخستين ترجمه كامل انگليسى به قلم الكساندر راس است كه از روى ترجمه فرانسوى در سال 1648م. به عمل آمده است. از غير مسلمانان ترجمه آرتور آربرى ترجمهاى ممتاز است. و از مسلمانان ترجمههاى پيكتال و عبد الله يوسف على.
52. ترجمه فرانسوى قرآن. بهترين ترجمههاى فرانسوى قرآن ترجمه كازيميرسكى، و ترجمه بلاشر است.
53. ترجمه آلمانى قرآن. بهترين ترجمههاى آلمانى قرآن ترجمه اولمان، ترجمه هنينگ، و اخيرا ترجمه همراه با توضيحات و واژهنما (كونكوردانس) اثر رودى پارت است.
54. ترجمه روسى قرآن. بهترين ترجمههاى روسى قرآن يكى ترجمه كراچفسكى است، و ديگرى كه در سال جارى (1374ش.) انتشار يافته است ترجمه پرفسور عثمانوف.
55. اولين مفسر قرآن حضرت رسول(ص) هستند و نمونهاى از تفسيرهاى ايشان، با ترتيب سوره بهسوره در كتاب اتقان سيوطى نقل شده است. نيز بسيارى از احاديث از ايشان نقل شده است كه روشنگر آيات قرآنى است و احاديث تفسيرى نام دارد.
56. پس از رسولالله(ص) بزرگترين قرآنشناس و مفسر جامعه اسلامى درصدر اسلام، حضرت علىبن ابىطالب(ع) است كه سوگند ياد فرموده است كه اگر بخواهم تفسير سوره حمد را درحدى كه هفتاد بار شتر باشد، بيان مىدارم. همچنين ايشان از حافظان قرآن و كاتبان وحى بوده است و مصحف خود را در فاصلهاى كمتر از يك هفته پس از وفات رسولالله(ص) جمع كرد. ولى چون داراى توضيحات و اضافات تفسيرى بود و فىالمثل نام منافقان را كه در قرآن با اشاره و بدون نام آمده است، بالصراحه معلوم مىكرد و نظاير اين، آن جمع و تدوين را كه برحسب نزول بود از ايشان نپذيرفتند. حضرت ابتدا آزرده شدند; ولى سپس با ديدن روشمندى و اتقان شيوه كار گروه زيدبن ثابت در عهد عثمان و كمال دقت و مراقبتى كه در تدوين مصحف امام (مصاحف عثمانى) به كار رفته بود آنرا پذيرفتند و مصحف خود را ظاهر نساختند و فرمودند: اگر همان مسؤوليتى كه بهعثمان داده شد به من داده مىشد من نيز در جمع و تدوين قرآن همان كار را مىكردم.
57. پس از حضرت رسول و حضرت على(ع) بزرگترين قرآنشناس جامعه صدر اسلامى ابن عباس (عبداللهبن عباس) صحابى گرانقدر و شاگرد حضرت على(ع) بوده است كه اقوال تفسيرى او كه در دل تفسير طبرى آمده بوده است، بهصورت مستقل جمع شده و به كوشش فيروزآبادى صاحب قاموس تحت عنوان تنوير المقباس فى تفسير ابنعباس مدون گرديده و در عصر جديد انتشار يافته است.
58. پس از ابنعباس شاگرد بزرگش مجاهد، مفسرىبزرگ است و گويند سىبار قرآنكريم را بهدرس و تفسير نزد ابنعباس دوره كرده بود و به روايتى شاگرد حضرت على(ع) هم بوده است. در سالهاى اخير تفسير او در دو مجلد بهطبع رسيده است.
59. مهمترين تفسير قديم جهان اسلام تفسير طبرى مورخ و محدث بزرگ ايرانىاست (متوفى 310ق.) كه به جامعالبيان معروف است و در سى مجلد بهطبع رسيده است. اين تفسير قديمترين و مهمترين تفسير نقلى يا ماثور جهان اسلام هم شمرده مىشود.
60. قديمترين تفسيرهاى شيعه يكى تفسير على بن ابراهيم قمى است كه در دو مجلد به طبع رسيده است; و ديگر تفسير فرات كوفى كه آن نيز طبع منقحى دارد. قمى و كوفى از رجال اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجرىاند.
61. قديمترين تفسير فارسى شيعه اماميه، تفسير ابوالفتوح رازى (متوفاى نيمهاول قرن ششم هجرى) است كه روضالجنان و روحالجنان نام دارد. اين تفسير دربيست جلد است و پيشترها به كوشش علامهقزوينى،مرحوم قمشهاى، مرحومشعرانى واخيرا به كوشش دكتر محمدجعفر ياحقى ودكتر مهدى ناصح بهطبع رسيده است.
62. قديمترين تفسيرعرفانى فارسى تفسيركشفالاسرار و عدةالابرار اثر رشيدالدين ابوالفضل ميبدى (م520 ق.) است كه مبتنى بر امالى تفسيرى خواجه عبدالله انصارى است.
63. مهم ترين تفسير بروفق مشرب يا مذهب اعتزال تفسير كشاف زمخشرى (م538ق.) است.
64. مهم ترين تفسير كلامى جهان اسلام، بروفق مذهب اشعرى،تفسير كبير امام فخر رازى (م606ق.) است در بيش از سى مجلد.
65. جامعترين تفسير قديمى شيعه اماميه مجمع البيان در ده مجلد اثر ابو على امين الاسلام فضل بن حسن طبرسى (م548ق.) به عربى است كه به فارسى هم ترجمه شده است.
66. مهمترين تفسيرشيعه در قرن چهاردهم هجرى تفسير الميزان، اثر شادروان علامه طباطبائى(م1361ش.) است در بيست جلد بهعربى كه بهفارسى هم ترجمهشده است.
67. جديدترين ومهمترين تفسير جهان اسلام (اهل سنت)،التفسير المنير نوشته استاد وهبة زحيلى است، به عربى (32جلد در شانزده مجلد، طبع 1411ق./ 1991م.). دكتر زحيلى فقهشناس و استاد فقه دراغلب دانشگاههاى سوريه وجهان اسلام است.گفتنى است كه اين كتاب در چند سال پيش برنده جايزه كتاب سال جهانى جمهورى اسلامى ايران شد.
68. <اعجاز عددى قرآن كريم» يكى از رشتههاى قرآنپژوهى جديد است كه مقصود آن نشاندادن نظم اعجازگونه رياضى قرآن كريم است. نخستين كسى كه اين مساله را پيش كشيد و حيرت و اعجاب جهانيان را برانگيخت،دكتر رشاد خليفه مصرىالاصل و استاد كامپيوتر در دانشگاههاى امريكا بود كه فرضيه عدد نوزده را پيش كشيد كه بسماللهالرحمن الرحيم، نوزده حرف است و كلمه <اسم» نوزدهبار در قرآن آمده است، و كلمه جلاله (الله) 2698 بار كه مضربى از نوزده است; يعنى 142 در 19; و <الرحمن» 57 بار (19 در 3)، و <الرحيم» 114 بار (6 در 19) در قرآن بهكار رفته است. اما نظريه او از دو جهت غوغا بهبار آورد: يكى آنكه عدد نوزده در قرآن شماره نگهبانان جهنم هم هست (عليها تسعة عشر). اين اشكالى بهبار نمىآورد، ولى عدد نوزده عدد مقدس بابيان و بهاييان است; يعنى <حروف حى» يا اصحاب نزديك باب است، لذا مسلمانان از اين نظريه برآشفتند و آشوبهاى بعد در نهايت بهترور يا قتل رشاد خليفه انجاميد. اشكال ديگر نظريه او اين بود كه تا حدودى <حساب سازى» در آن مشاهده شد. ازجمله يكى از بزرگترين قرآنپژوهان ايران، آقاى دكتر محمود روحانى، كه صاحب يكى از دقيقترين فرهنگها و فهرستهاى آمارى قرآن است (بهنام فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم/ المعجم الاحصائى لالفاظ القرآن الكريم، 3 مجلد، طبع مشهد، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوى)، بررسى جديد و دقيقى درباره آمار كلمه جلاله (الله) در قرآن انجام داده و از نظريه دكتر رشاد خليفه هم باخبر بوده است و با قاطعيت تمام آمار اين كلمه را 2699 نشان مىدهد كه با آمار رشاد خليفه يك عدد اختلاف، و با المعجم المفهرس معروف محمد فؤاد عبدالباقى دو عدد اختلاف دارد.
69. اما راهى را كه رشاد خليفه باز كرده بود ديگران از جمله عبدالرزاق نوفل از قرآنپژوهان اهل سنت، و ابوزهراء النجدى از قرآنپژوهان شيعه ادامه دادند و به تناسبهاى رياضى قابل توجهى رسيدند. كتاب عبدالرزاق نوفل اعجاز عددى در قرآنكريم نام دارد و به قلم قرآنپژوه و قرآنشناس دانشور معاصر، آقاى مصطفى حسينى طباطبائى به فارسى ترجمه شده است. ذيلا تعدادى از آمار و ارقام شگفتآور عبدالرزاق نوفل نقل مىشود:
- واژه دنيا در قرآن كريم 115 بار بهكار رفته است، و واژه آخرت هم همين تعداد.
- شياطين 68 مرتبه، ملائكه هم همين تعداد.
- حيات 71 بار، موت هم همين تعداد.
- علم و معرفت ومشتقات آنها 811 بار، ايمان و مشتقات آنهم همين تعداد.
- ابليس يازده بار، و استعاذه از او هم بههمين تعداد.
- كلمه يوم بهمعناى روز(بهصورت مفرد) 365بار بهتعداد روزهاىسال (شمسى) در قرآن بهكار رفته است. و بهصورت تثنيه و جمع سى بار، بهتعداد روزهاى ماه.
- كلمه شهر به معناى ماه، 12 مرتبه در قرآن ديده مىشود بهتعداد ماههاى سال.
70. اما كتاب دكتر ابوزهراء النجدى قرآنپژوه شيعه من الاعجاز البلاغى و العددى للقرآن الكريم نام دارد و چنانكه از نامش برمىآيد بهعربى است و هنوز بهفارسى ترجمه نشده است و از نظر شگفتىهاى رياضى بهپاى كار رشاد خليفه و عبدالرزاق نوفل نمىرسد. ذيلا چند تناسب و ظرافت عددى قرآنى را كه او پيدا كرده و در كتاب پيش گفته آورده است، نقل مىكنيم:
- ساعت / الساعة در قرآن كريم 24 بار بهكار رفته است به تعداد ساعات شبانه روز.
- سماوات السبع يا سبع سماوات، هفت بار بهكار رفته است.
- <سجد» و مشتقات آن 34مرتبه بهكار رفته است كه برابر مجموع سجدههاى هفده ركعت نماز شبانهروزى است، از قرار هر ركعتى دو سجده، جمعا 34 سجده.
- لفظ صلاة و قيام و اقيموا و مشتقات آن 51 بار بهكار رفته است كه برابر با هفدهركعت نماز واجب و 34 ركعت نماز مستحب شبانهروزى است.
- مشتقات وصى/ توصيه به تعداد اوصياى الهى دوازده بار بهكار رفته است.
- لفظ شيعه و مشتقاتش دوازده بار در قرآن بهكار رفته است.
- مشتقات فرقه، 72 بار به كار رفته است و اين به تعداد 72 فرقه اسلامى است.
در پايان اين نكته گفته شود كه اينگونه پژوهشها جنبه تفننى دارد، و ارزش طراز اول علمى ندارد.
نظرات شما عزیزان: