اخلاق مناظره در حکومت اسلامی
طرح مسأله
اخلاق مفهومی گسترده است که در میان انسانها رویکردها و تعاریف زیادی از آن ارائه شده است. صرفنظر از درستی یا نادرستی این رویکردها در هیچ فعلی از انسان نمیتوان اخلاق را از ماهیت انسانی بشر جدا کرد. اگر اصول اخلاقی در اعمال و رفتارهای انسانها بروز و ظهور نماید، ثمرات عدیده ای از کنشهای انسانی پدیدار خواهد شد که قبل از هرکس خود عامل به اخلاق از آن بهره خواهد برد. تمامی تلاش های بشر در جامعه برای انتظام بخشی، با نهادینه شدن اخلاق در گفتار، پندار و کردار اشخاص است که نتیجه خواهد داد. در این نوشتار، در مورد اخلاق مناظره سخن خواهیم راند. البته در این تحقیق مناظراتی که مخاطبان کثیر دارد و معمولا از رسانه های عمومی پخش یا منتشر می شود مدنظر است. همچنین صرفنظر از محتوای مناظرات که می تواند سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و... باشد به موضوع پرداخته شده است؛ هرچند که در مذاکرات سیاسی یا علمی که به مبانی سیاست پرداخته می شود و بحث از منافع و تفوق طلبی در آن معمولأ پررنگ تر است، ضرورت اخلاق مداری بیش از دیگر عرصه ها مهم جلوه می کند. در زمینه مناظره کتب و مقالات زیادی به رشته ی تحریر درآمده است که در آن ها به آداب مناظره پرداخته شده است که در این تحقیق قواعد اخلاقی عامی که قابل تطبیق بر مناظرات در حکومت اسلامی است به علاوه ی بایسته های سیاستگذاری در این زمینه مورد بررسی قرار داده شده است، چرا که مناظره از منظر راهبردی برای حکومتها حائز اهمیت زیادی است که در تبیین سیاستها، مشارکت دهی آحاد مردم و... ضرورت دارد. این تحقیق برآنست تا تبیین کند که یک مناظره اخلاق مدار چه ویژگیهایی باید داشته باشد، ثمرات پایبندی به اصول اخلاقی در مناظرات چیست، حکومت در راستای نهادینه کردن اخلاق در مناظرات چه وظایفی دارد.
در این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی سعی شده است تا حد امکان با مراجعه به منابع اصیل اسلامی پژوهشی در رابطه با موضوع مزبور ارائه شود تا در سیاستگذاریهای حکومت در این مقوله بکار گرفته شود. روند بحث نیز در این مقاله به این صورت است که ابتدا کلیات و تعریفی ارائه می گردد و پس از پرداختن به کارکردها و ضرورتهای مناظره، چارچوبهای اخلاقی مناظره مطرح می گردد و در آخر به بایسته های حکومت جهت تامین این موارد اشاره می شود.
مناظره در لغت و اصطلاح
مناظره[1] در لغت از ماده «نظر» است و «نظر» به برگرداندن و توجه دادن چشم ظاهر و چشم باطن برای دیدن و ادراک چیزی گفته می شود. مقصود از این دیدن، تأمل و تحقیق درباره آن است. و نیز مقصود از دیدن و تأمل، بدست آوردن معرفت و شناختی است که بعد از تحقیق حاصل می شود و آنرا «رویه» یعنی اندیشه و تدبر گویند (راغب اصفهانی، ١٤١٢: ٨١٢). هم چنین مناظره به معنی با هم نظر کردن، یعنی فکر کردن، بحث در حقیقت و ماهیت چیزی و پرسش و پاسخ گرفته شده است (دهخدا، ١٣٧٧: ١٤ / ٢١٥٦٢). به گفته خواجه نصیرالدین طوسی، مناظره میان دو صاحب رأی متقابل بود که هر یک متکفّل بیان رأی خود باشند، به شرط آن که هر دو، بعد از وضوح، مساعدت حق کنند؛ و مباحثه استکشاف غامضی بود، به طریق تعاون (نصیرالدین طوسی، 1355: 448)
در اصطلاح منطقی، مناظره را این گونه تعریف می کنند: «المناظرة من النظر و الاعتبار و الغرضُ منها المباحثةُ عن الَرأیین المتقابَلین، فیتکفّلُ کل واحد من المتناظَرین بتأیید جانب لإیقاع العلم لذلک تلحق المناظرة بالتعلیم، لأن غرضَ المتناظَرین حصولُ العلم» (ابن سینا، ١٤٠٤: ٦/ ٢٢).
«کلمه مناظره از ریشه نظر و اعتبار گرفته شده و غرض از آن مباحثه پیرامون دو رأی متقابل است و هریک از طرفین مناظره در صدد تأیید یکی از دو جانب بحث برای ایجاد علم در طرف مقابل است لذا مناظره به آموزش ملحق می شود زیرا هدف مناظره کنندگان، حصول علم است».
راغب اصفهانی درباره مناظره می نویسد: «الُمنَاَظَرة، الُمباحََثة و الُمباَراة فی النَّظَر، و اْستْحضَاُر کلِّ ماَ یراه ببَصیرته، و النظَُر: البحثُ... مناظره، گفتگوی رو در رو و نبرد نظری با سخن و خطابه است و نیز بیان آنچه را که به بصیرت درک می شود وَ نظَر، همان بحث و بررسی است (راغب اصفهانی، ١٤١٢: ٨١٤). ابن منظور نیز در تعریف مناظره می گوید: الُمناَظَرة: أن تناظَرَ أخاک فی أمر إذاَ نَظرْتُما فیه معاً کیف تأْتیانه. مناظره، آن است که با طرف مقابل خود برای رسیدن به نتیجه در موضوعی مشخص به گفتگو بنشینی (ابن منظور، ١٤١٤: ٥/ ٢١٧).
مفهوم شناسی اخلاق
واژه ی «اخلاق» در اصل عربی و جمع «خُلق» و «خُلُق» است و در لغت به معانی گوناگون آمده است؛ همچون: ویژگی ذاتی، حالت طبیعی، خوی، فطرت، جوهره (الزبیدی، بیتا: ٦/ ٣٣٧) و طبیعت (ابن منظور، ١٤١٤: ١٠/ ٣٧٣؛ طریحی، ١٣٧٥: ٥/ ١٥٦) و نیز به معنای سرشت و سجیه، اعم از سجیه و سرشت نیکو و پسندیده - مانند جوان مردی و شجاعت - یا زشت و ناپسند - مانند بخل و فرومایگی آمده است.
عموم لغت شناسان، «خُلق» را با واژه «خَلق» هم ریشه دانسته اند. وقتی گفته می شود:
«فلان کس خُلق زیبایی دارد»، بدین معناست که سرشت یا صفت معنوی و درونی زیبایی دارد؛ هم چنان که وقتی می گویند: «فلان کس خَلق زیبایی دارد»، اشاره به ظاهر زیبا و اندام متناسب و هماهنگ او است (الزبیدی، بیتا: ٦/ ٣٣٧؛ ابن منظور، ١٤١٤: ٤/ ١٩٤). به گفته ی «راغب اصفهانی»، واژه ی «خلق» (به فتح یا ضم خ) در اصل به یک ریشه باز می گردد؛ با این تفاوت که «خُلق» به معنای هیأت، شکل و صورت ظاهری است که انسان با چشم سر می بیند و «خُلق» به معنای قوا، سجایا و صفات درونی که با چشم دل دیده می شود و آثار آن در گفتار و رفتار فرد بروز می کند (راغب اصفهانی، ١٤١٢: ٢٩٧) آن چه از دیدگاه اهل لغت در باب شناخت معنای «اخلاق» در خور تأمل و دقت است این است که به نظر آنان خلق و خوی، مانند ویژگی های فیزیکی و جسمی ریشه در اعماق وجود انسان دارد و به آسانی قابل تغییر و زوال نیستند؛ مگر با برنامه ریزی های درست و دقیق تربیتی و پرورشی که مربی اخلاق بتواند با نهادینه کردن فضایل اخلاقی در درون فرد، رفتارهای زشت را به کلی از وی ریشه کن کند. بنابراین، اخلاق در نزد لغویان به معنای صفت یا ملکه ای است در نفس انسان که منشأ صدور افعال خیر و شر از وی می شود، بدون تفکر و تأمل. علمای علم اخلاق نیز معنایی نزدیک به گفتار اهل لغت، برای «اخلاق» بیان کرده اند همه ی آن ها بر این امر تأکید دارند که خلق عبارت است از ملکه (ابن مسکویه، ١٣٨١: ٣٦) و هیئت خاصی که در نفس انسان رسوخ دارد (فیض کاشانی، ١٣٦٢: ٩) و مبدأ صدور رفتارهایی است که بدون تفکر و تأمل و به آسانی از او صادر می شود.
(نیشابوری، ١٣٤١: ٢٠) ملکات نفسانی دو دسته اند: فطری و ذاتی که جزو سرشت آدمی است و اکتسابی که با تلاش و تمرین و عادت به دست می آید. کلمه «اخلاق» دو کاربرد دارد: گاه به خود آن ملکات نفسانی اطلاق می شود و به گفته بعضی از دانشمندان , گاه به اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی (ولو با فکر و اندیشه) ناشی می شود , نیز اخلاق گفته می شود (مکارم شیرازی, ١٣٧٧: صص ٢٤٢٣). در عرف عام کاربرد دوم بیشتر رایج است؛ وقتی گفته می شود فلان کس اخلاق نیکو دارد، برداشت عمومی آن است که رفتارش نیکوست (مصباح یزدی، ١٣٧٣: ٩).
ضرورت مناظره برای حکومت اسلامی
بزرگترین ثمره مناظره افزایش آگاهیهای عمومی مردم است، که موجب مشارکت در شئون جامعه می گردد. در هر جامعه رکن اساسی حرکت رو به رشد مشارکت سیاسی مردم است. در نظام اسلامی مشارکت سیاسی، معنایی وسیعتر به خود می گیرد، چرا که سیاست، فرهنگ، عقاید و دیانت مردم در هم تنیده شده است. مشارکت سیاسی[2] درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی، از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاسی است. همچنین این مفهوم به معنای تلاش شهروندان برای انتخاب رهبران خویش، شرکت مؤثر در فعالیت ها و امور اجتماعی و سیاسی و تأثیر گذاشتن بر صورت بندی و هدایت سیاست دولت است (آقابخشی، ١٣٧٥: ٢٥) در واقع مشارکت سیاسی نوعی تظاهر علنی اراده مردم برای تعیین سرنوشت جمعی خود است. فقط از طریق مشارکت است که قدرت سیاسی به طریق مسالمت آمیز دست به دست می گردد و میزان توسعه سیاسی[3] یک کشور بستگی مستقیم به این مؤّلفه دارد (کاظمی، ١٣٧٦: ١٠١) مشارکت سیاسی آن هم به صورت آگاهانه و فعالانه سرمایه گران بهایی است که ضامن بقا و عامل مصونیت هر نظام حکومتی به شمار می آید. اکثر نظریه ها بر همبستگی مثبت بین مشارکت افراد در تصمیم گیریها و بالا رفتن کیفیت و کارایی تأکید می ورزند. پژوهش های انجام شده (ر.ک به: طوسی، ١٣٧٠ به نقل از نیکزاد، ١٣٧٩: ص ٦٣) نشان دهنده همبستگی معنیدار بین مشارکت افراد در امور اجتماعی و اثربخشی و کارایی آنان است. مشارکت در ابعاد مختلف اجتماعی سیاسی خلاقیت را افزایش می دهد، از آسیب های روانی و اجتماعی می کاهد و سرانجام موجب افزایش رضایت افراد می شود و در آن ها احساس مسؤولیت به وجود می آورد. در تعریف مشارکت سیاسی گفته شده است: «مشارکت سیاسی رفتاری است که برنتایج و تصمیمات حکومتی اثر می گذارد و یا قصد تأثیرگذاری دارد» (مصفا، ١٣٧٥: ٢١). به نظر می رسد مشارکت سیاسی بر دو پایه بنیان نهاده شود:
١- اعمال نظارت و تصمیم گیری مردم در سرنوشت کشور و داشتن احساس قدرت و اختیار وتکلیف؛
٢- امید به ترقی طبقاتی در همه مردم در هر سطح.
یکی از اندیشمندان علوم اجتماعی به نام رابرت دال[4] برای تبیین مشارکت سیاسی افراد، عواملی را مطرح کرده است:
١- هرگاه شخصی بین شقوق پیش روی خود تفاوت های بارزی احساس نکند، درنتیجه کم تر به سیاست خواهد پرداخت و بنابراین میزان درگیری او در امور سیاسی کاهش می یابد.
مانند زمانی که تمام نامزدهای انتخابات از یک جناح خاص سیاسی باشند و ازنامزد شدن افرادی که دیدگاه متفاوتی دارند و یا وابسته به جناح رقیب هستند، جلوگیری شود.
٢- اگر مردم در ارزیابیهای خود پاداش حاصله از درگیریهای سیاسی را کم تر ازدیگر فعالیت ها ارزیابی کنند، حتما خود را کم تر درگیر عمل سیاسی می کنند؛ چنان چه هزینه مشارکت سیاسی، هزینه بالایی باشد باز هم درجه مشارکت سیاسی کاهش می یابد.
٣- هرگاه شخص فکر کند دانش و آگاهی او محدودتر از آن است که بتواند با داخل شدن در سیاست به کارایی کافی برسد ترجیح می دهد که کم تر در آن مشارکت کند.احساس این که سیاست را خوب نمیفهمد موجب می شود حتیالامکان از سیاست خود را دور نگه دارد (دال، 1364: 88)
موارد بالا به طور مستقیم با جهل و عدم آگاهی نسبت به اهمیت مشارکت و کیفیت مشارکت در ارتباط است. اساسا هرچه فرد بیشتر در معرض انگیزه های سیاسی واجتماعی به صورت بحث درباره مسائل مربوط و یا دسترسی داشتن به اطلاعات سیاسی مربوطه قرار داشته باشد، احتمال مشارکت سیاسی و اجتماعی وی بیشتر می شود. براساس نظریات فوق، فرضیه ای طی پژوهشهای متعدد به این شکل مطرح شد: «بین میزان آگاهی سیاسی افراد با میزان مشارکت آن ها رابطه مستقیمی وجود دارد» (نیکزاد، ١٣٧٩: ٦٦). در شرایطی که ساز و کارهای فرهنگی افزایش آگاهی مردم و به تبع آن مشارکت آنان فراهم باشد، زمینه ی بسط و توسعه ی آیین های مدنی، باورهای مشترک و پیشگیری از ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی فراهم می شود و با تولید و بازتولید ارزش های انسانی در جامعه، بالتبع سایر ارزش های حیاتی، که منافع ملی، اهداف ملی، امنیت ملی و... ترجمان آن هستند، تضمین خواهد شد. در غیر این صورت، با ایجاد گسست در مبانی اجتماعی و سیاسی و باورهای عمومی، که نتیجه ی بلامعارض عدم پیوند و تعامل بین مردم و دولت است، امنیت ملی نیز در مقابل انواع آسیب ها شکننده خواهد بود و در واقع حساسیت هایی که می باید به طور متعارف و طبیعی حل وفصل گردد، به تهدیدی مبدل می شود که کل نظام را با مخاطره ی جدی روبه رو میسازد. در این باره امام خمینی می فرمایند:
«آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و هم گامی آن ها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگ ترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه خواهد بود» (امام خمینی، ١٣٧٨: ٤/ ٢٤٨).
فواید و کارکردهای مناظره
مناظره اگر مطلوب و پسندیده که مورد نیاز بوده، در امور مهم و اساسی صورت گیرد و نسبت به سایر مسائل در اولویت قرار داشته باشد و به وقایع مهم دینی، سیاسی واجتماعی یا مسأله قریب الوقوع اختصاص یابد و موضوعی مهم و حیاتی را محور قرار دهد نه یک امر جزیی و پیش پا افتاده را (چرا که در غیر این صورت موجب اتلاف وقت، صرف هزینه های بی مورد و هدر رفتن نیرو می شود) میتواند کارکردهای فراوانی بدارد. در حکومت اسلامی در صورتی که مناظره کنندگان با هدفی الهی و خالص و دارا بودن کفایت علمی لازم به مناظرات بپردازند قطعا می- توانند شبهات مخاطبانی را که دارای ضعف فکری و عقیدتی هستند، بزدایند و مصداق کسانی باشند که تبلیغ رسالت های الهی می کنند. در واقع اگر مناظره کنندگان آداب مناظره را رعایت کند و آفات و نتایج سوء مناظره نادرست را شناسایی و مراعات نمایند، بحث و مناظره ی آنان با رعایت شرایط آن و احتزاز از آفاتی که بعدا ذکر خواهد شد، فواید و عواید سودمندی را به دنبال خواهد داشت:
١- مهمترین فایده ی مناظره، سویه ی آموزشی آن است. آموزش علوم مختلف، دین، عقاید، اخلاق، سیاست و... در مناظره از یک سو کلیه اطلاعات راجع به موضوعی جمع آوری می شود و از سوی دیگر با بیان آن منتشر می شود. اهمیت این آموزش ها نیز در آن است که اولا، چون نتیجه بحث و استدلال است، در اذهان ماندنی است و ثانیا، به دلیل غیر مستقیم بودن، پذیرفتنیتر و جذاب تر است. ارزش بلاغی مناظره در حین پیام دهی غیر مستقیم آن است. امام صادق ع به اصحابش می فرماید: «کونواُ دعاةً للنَّاس باْلخیر بغیرَ أْلسنتکُمْ لیروْا منْکُمُ الاجْتَهاَدَ و الصِّدْقَ وَ اْلَوَرَع» (طبرسی، ١٣٨٥ق: ٣٠٠؛ و مجلسی، ١٤٠٣ق: ٧١ / ٧) «مردم را بغیر زبان (بلکه با کردار) خود به خیر و نیکو کاری دعوت کنید، مردم باید کوشش در عبادت و راستگوئی و پرهیزکاری شما را ببینند». همچنین مناظره عامل و انگیزه ی تمایل و گرایش افراد به علم و دانش است؛ زیرا اگر علاقه به سیادت و رفعت به وسیله از دل و فکر مردم بیرون برود، علوم و دانش ها دچار فرسودگی می گردد.
٢- یکی دیگر از فایده های مناظره این است که محاسن و معایب مسئله یا موضوع مورد بحث آشکار می شود و در نتیجه امکان توسعه و تکامل آن فراهم می آید. همچنین مناظره به منظور بازیافتن دقیق مآخذ و اسناد علم و آگاهی صورت می گیرد. ذهن انسان از مجرای چنین مناظره ای، ورزیده شده و جان و روح آدمی نیرومند می گردد.
٣- مناظره همچنین در ظهور مردم سالاری و آزادی بیان بسیار موثر است. به جهانیان ثابت میکند که در یک حکومت مردم و مسئولان روابط شفاف دارند ومخفی کاری ندارند.
٤- مناظره با ماهیت هیجان زای ذاتی خود میتواند انگیزه های مشارکت و سهیم شدن در جامعه را بهبود بخشد (مطهری فرد، ١٣٩٤: ٢٩).
٥- مناظره با پرورش اذهان و بالا بردن درک شرایط، قدرت تصمیم گیری را در جامعه افزایش می دهد (بیانات رهبری در نماز جمعه ١٣٨٨/٠٣/٢٩).
٦- مناظره با تضارب آرا میتواند نقاط مشترک را برجسته و در نقاط متعارض اندیشه ها با طرح بحث، نوعی وحدت و همدلی و انسجام ملی ایجاد نماید.
٧- مناظره میتواند در زدودن شبهه های گوناگون در سطوح مختلف ممد باشد زیرا گاه این شبهه ها کمتر مجال مطرح شدن و شبهه زدایی را دارند.
آداب مناظره اخلاقی
آداب مناظره، مجموعه ضوابطی است که هنگام بحث و گفت وگوی فلسفی، علمی، دینی و اعتقادی باید مراعات شود. در جهان اسلام، گاهی به جای «آداب المناظره»، اصطلاح «آداب البحث» به کار رفته است. در قسمت مفاهیم اشاره شد که اخلاق در معنای عرفی خود به فضیلت مداری و رعایت آداب رفتاری صحیح بر مبنای اصول فطری میباشد. از آنجا که تبیین شرایط و آداب مناظره می تواند ما را در رسیدن به یک مناظره اخلاقی مطلوب و با مبانی درست یاری رساند، در ادامه به مهم ترین شرایط و آداب مناظره به گونه اختصار می پردازیم:
١- تبیین حقیقت و حقیقت جویی
از مهم ترین آداب یک مناظره اخلاق مدار و مطلوب در اسلام، حقیقت جویی است. قرآن به مسلمانان می فرماید که به دور از جدال باطل و مذموم که در آن تنها بر چیرگی و غلبه بر خصم تمرکز یافته است، به سوی جدال احسن و گفت وگوهایی رو آورند که حقیقت برایشان آشکار شود. لذا در غیر این صورت مناظره جدال باطلی است که مومنان و خردمندان نباید به آن بپردازند؛ زیرا انجام چنین گفت وگوهایی نه تنها موجب وحدت و اتحاد میان انسان ها نمی شود بلکه زمینه افزایش اختلاف و تنش نیز می گردد (طباطبایی، ١٤١٧ق: ١٦/ ١٣٨).
﴿َوَ لاٰ تُجٰادِلُوا أَهْلَ اَلْكِتٰابِ إِلاّٰ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ (عنکبوت: ٤٦)
یکی از شرایط مجادله احسن این است که طرفین، علاقه مند به روشن شدن حق و یافتن آن باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یکدیگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند.، لذا حق و حقیقت، گمشده هر فرد با ایمانی است که بدینسان باید در صدد پویایی از آن برآید (شهید ثانی، ١٣٨٩: ٢٨٥). اساسا اسلام گروه گرا، و تفرقه طلب نیست، بلکه به دنبال تبیین حقیقت است.
آوای اسلام آوای وحدت است و تسلیم بودن در برابر هر سخن حق (مکارم، ١٣٧٤: ١٦ / ٣٠١).
٢- شرح صدر
اگر وجود مبارک پیامبر خداص صاحب نام و یادنامه ای بس رفیع و بلند گردید: ﴿َو رَفَعْنٰا لَكَ ذِكْرَكَ﴾ (الشرح: ٤)، علّتش شرح صدر ایشان در گفتگو با مردم و دعوت آن ها به دین خدا بود:
﴿أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾ (الشرح: ١) و اگر موسای کلیم ع از پیامبران اولوا العزم گردید و مستضعفان را از دست مستکبران نجات داد، تکیه بر شرح صدر داشت (جوادی آملی، ١٣٨٨: ٢٣٩).
توضیح آنکه حضرت موسیع وقتی در آستانه مناظره با فرعونیان قرار داشت هم به شوکت و قوت قبطیان آگاه بود و هم به طغیانگری آنان، فرعونی که با خدا بر سر ربوبیت منازعه نموده به بانگ بلند می گفت:
﴿أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلىٰ﴾ (النازعات: ٢٤)
و نیز از ضعف و اسارت بنی اسرائیل در میان آل فرعون با خبر بود، و میدانست چقدر جاهل و کوتاه فکرند و همچنین با لکنتی که داشت، از پروردگارش درخواست کرد که برای حل این مشکلات سعه صدر به او بدهد تا تحملش زیاد شود (طباطبایی، ١٤١٧ق: ١٤/ ١٤٥ و ١٤٦)، ﴿قٰالَ رَبِّ اِشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَ اُحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسٰانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی﴾ (طه: ٢٥-٢٨)
بنابراین شرح صدر، وصف ممتاز پیامبران الهی است و عالمان الهی که وارثان راستین آنان اند، هر کدام در حدّ خود از این فیض فائز شده اند. نتیجه آنکه شرح صدر از فضایل اخلاقی بزرگ به شمار می رود که عدم رعایت آن موجب برهم خوردن قوای نفسانی می گردد و انسان را از دایره اخلاق خارج میکند و لازم است که مناظر حق طلب در گفتگو با مخاطبان از این ویژگی برخوردار باشد.
٣- احترام متقابل
از اصول اولیه اخلاق احترام به غیر است. وقتی دو نفر (یا گروه) با اعتقادات و گرایشات مخصوص به خود مناظره می کنند، باید اصل را بر احترام متقابل به معتقدات یکدیگر بنا نهند، هرچند هر یک از آن ها نزد خود دلایلی در ردّ مدّعای دیگری داشته باشد. آنان باید فقط در پی آشکارسازی حق وارائه استدلال ومنطق باشند و در جریان بحث باید به شدّت از بی احترامی و دشنام نسبت به آنچه برای طرف دیگر بحث محترم است پرهیز کنند. همچنین باید بدانند که آن دو تنها نیستند، بلکه طرف سومی در اینجا مطرح است و آن شنوندگان یا خوانندگان مباحث آنانند، از این رو دو طرف باید برای فهم و شعور گروه سوم نیز ارزش و احترام قائل باشند، و طوری بحث کنند تا آنان فرصت تأمل در دلایل و برهانهای هر یک از دو طرف را داشته باشند و داوری نهایی را به مخاطبان حق طلب واگذارند. چنان که از قول امام علیع خطاب به جمعی از یارانش که پیروان معاویه را در جنگ صفین دشنام می دادند، می خوانیم:
«إِّنی أکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُوُنواَ سَبَّابینَ وَ لکنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أْعمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَاَلُهمْ کاَنَ أْصوبَ فی الْقَوْلِ وَ أْبَلغَ فی اْلُعذْر...» (نهج البلاغه، کلام ٢٠٦)؛ من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال آن ها را برشمرید و حالات آن ها را متذکر شوید (و روی اعمالشان تجزیه و تحلیل نمائید) به حق و راستی نزدیکتر است و برای اتمام حجت بهتر.
همچنین امام صادق ع در خلال مناظره با استفاده از واژه های مؤدبانه و احترام آمیز آن ها را مورد خطاب قرار می داد. مثلا هنگامی که زندیقی از مصر برای مناظره با حضرت به مدینه و بعد از آن به مکه آمده بود، حضرت او را چنین خطاب فرمود: «یا اخا اهل مصر»، ای برادر مصری (طبرسی، ١٤٠٣ق: ٢/ ٣٣٥).
بنابراین رعایت احترام به معتقدات مخاطب و پرهیز از ناسزا گویی و دادن القاب نامناسب از آداب مهم مناظره اخلاق مدار به شمار می رود.
٤- تبعیت از بهترین سخن
در مناظره باید طرفین بهترین سخنان را همراه با جذابیت بیان کنند واگر با سخن احق روبرو شدند در مقابل آن موضع مخالفت نگیرند. چنان که قرآن می فرماید:
﴿... فَبَشِّرْ عِبٰادِ * اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولٰئِكَ اَلَّذِینَ هَدٰاهُمُ اَللّٰهُ وَ أُولٰئِكَ هُمْ أُولُوا اَلْأَلْبٰابِ﴾ (زمر: ١٧ و ١٨)؛... پس بندگان مرا بشارت ده!... همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آن ها پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آن ها خردمندانند.
نشانه داشتن خرد و عقل پیروی از حق است، همچنان که تکمیل عقل نیز منوط به پیروی از حق است (مجلسی، ١٤٠٣ق: ٧٥/ ١٢٧) از ویژگیهای عمل اخلاق مدار نیز نزدیکی به حق است، چرا که اخلاقی یا غیراخلاقی بودن یک عمل با آن سنجیده می شود.
٥- گفتار صادقانه، استوار و خلل ناپذیر
لازم است کسی که در مناظرات شرکت می کند به راستی آنچه می گوید مطمئن باشد، و نیز گفتار خود را بیازماید، که استوار بوده، لغو و یا مایه افساد نباشد. همان طور که قرآن مجید می فرماید:
﴿َیٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمٰالَكُمْ﴾ (احزاب: ٧٠ و ٧١)؛... ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید... تا خدا کارهای شما را اصلاح کند...
کلمه «سدید» از ماده «سداد» است، که به معنای اصابت رأی، و داشتن رشاد ودور از انحراف است (طبرسی، ١٣٧٧: ٣/ ٣٣٦)، و قول سدید، از ماده «سد» به معنی «محکم و استوار» است یعنی کلامی خلل ناپذیر که موافق حق و واقع است و لغو هم نمیباشد که همچون یک سد محکم جلو امواج فساد و باطل را می گیرد (مکارم، ١٣٧٤: ١٧/ ٤٤٧).
در چنین وقتی اعمال انسان صالح می شود و سخن او در گفتگوها به پذیرش مخاطبان نزدیک می شود (همان).
٦- بیان نرم و آرام
یکی دیگر از آداب جلب و جذب مخاطب در مناظره مخصوصا در وهله نخست آن است که با تندی به عقاید و افکار شخص مقابل حمله نشود، بلکه با بیانی نرم و آرام کاری کرد تا نوعی همراهی را با سوی دیگر گفت وگو بیابد. اصولاً قراردادن شخص در حالت تدافعی موجب می شود تا از همراهی و پذیرش نظر و فکر طرف مقابل خودداری کند. در این حالت است که پایبندی به اخلاقیات در دو طرف کاسته می شود. از این رو نرمی می تواند شخص را از حالت موضع گیری به حالت فهم و تفاهم منتقل کند. خداوند متعال در قرآن خطاب به حضرت موسیع و برادرش
هارون ع می فرماید:
﴿فَقُولاٰ لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشىٰ﴾ (طه: ٤٤)
پس به نرمی با او (فرعون) سخن بگویید شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد! کلمه «تذکر» به معنای قبول یادآوری و التزام به مقتضیات حجت یاد آورنده و ایمان به آن است و کلمه خشیت به معنای مقدمه آن قبول و ایمان است. در جمله ﴿ّلَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشىٰ﴾ تذکر و یا خشیت فرعون آرزو شده، و این امید، قائم به مقام محاوره و مناظره است نه به خداوند متعال چرا که خدا می دانست که فرعون نه متذکر می شود و نه می ترسد (طباطبایی، ١٤١٧ق: ١٤/ ١٥٤).
٧- عالمانه و برهانی بودن سخنان
لازم است مناظره ها عالمانه و برپایه دانش شکل گیرد و دو طرف گفت وگو نسبت به موضوع، از علم و آگاهی و براهین لازم و کافی برخوردار باشند؛ زیرا هدف از گفت وگوها و مناظره های پسندیده، واکاوی افکار و آراء، دست یابی به حقیقت، روشنگری و ایجاد تفاهم علمی و عملی است. بنابراین هرگونه گفت وگویی که براساس اما و اگرها، شایدها و گمان ها و گمانه زنی ها و مانند آن انجام می گیرد، گفت وگویی ناپسند است و نمی تواند ثمره ای برای دو سوی گفت و گو داشته باشد، بلکه حتی ممکن است اختلاف ها را تشدید کرده و به جای تفاهم و روشنگری، بر ابهامات و شبهات آن بیفزاید و آتش معرکه را نیز گرم تر کند. از نظر قرآن هرگونه مجادله و مناظره جاهلانه و به دور از علم و دانش، می تواند آثار مخرب و زیانباری را به جا گذارد و مسیر گفتگو را به سوی کفر و شرک و گمراهی بکشاند؛ (حج: ٣ و ٨؛ و لقمان: ٢٠) زیرا بیان مطالب به دور از علم و دانش، تنها موجبات گمراهی مردم می شود و هیچ ثمره ای برای مناظره کنندگان به دنبال نخواهد داشت. البته دشمنان اسلام و حقیقت، از آن جایی که در فکر گمراهی مردم هستند از سخنان بدون برهان و علم بهره می برند و می کوشند تا با بیان مطالبی به دور از علم و دانش، مردم رابه شبهه افکنند و راه حق را بر آنان بپوشانند چنان که در قرآن کریم می خوانیم:
﴿إِنَّ اَلَّذِینَ یُجٰادِلُونَ فِی آیٰاتِ اَللّٰهِ بِغَیْرِ سُلْطٰانٍ أَتٰاهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلاّٰ كِبْرٌ مٰا هُمْ بِبٰالِغِیهِ﴾ (غافر: ٥٦)
کسانی که در آیات خداوند بدون دلیلی که برای آن ها آمده باشد ستیزه جویی می کنند، در سینه هایشان فقط تکبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید... جمله ﴿إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلاّٰ كِبْرٌ﴾ در این آیه شریفه، علت مجادله ایشان را منحصر می کند در کبر ایشان، و می فرماید: عاملی که ایشان را وادار به این جدال می کند، نه حس جستجوی از حق است و نه شک در حقانیت آیات ما تا بخواهند با مجادله حق را روشن کنند، و حجت و برهانی هم ندارند، تا بخواهند با مجادله، آن حجت را اظهار بدارند بلکه تنها عامل جدالشان آن کبریست که در سینه دارند (طباطبایی، ١٤١٧ق: ١٧ / ٣٤١).
بنابراین گفت وگو و مناظره با چنین اشخاصی نادرست است و با سایرین نیز باید با سخنان مبتنی بر علم به مناظره پرداخت. در روایتی از قول زراره می خوانیم که از امام باقرع پرسیدم: حق خداوند بر بندگان چیست؟ امام فرمود: این است که چیزی را که می دانند بگویند و در آنچه نمیدانند توقف کنند (صدوق، ١٤٠٠ق: ٤٢٠؛ و کلینی، ١٣٦٥: ١/ ٤٣) بنابراین در اینجا مناظره کننده در قبال هم حقیقت علم و هم مخاطبین و هم طرف مقابل از نظر اخلاقی مسئول است.
٨- پرهیز از سخنان تشنج آمیز
اصول اخلاقی ایجاب می کند که طرفین مناظره ولو اینکه برحق هم باشند، در صورتی که مصلحت عمومی اقتضا کند از بیان سخنان تشنج آمیز که فضای جامعه را پرمخاطره می کند پرهیز کنند. حضرت علی ع در یکی از خطبه های خویش می فرماید سینه اش مالامال از اخبار و اسراری است که برای پیشگیری از انحراف آرای مردم از نقل عمومی آن پرهیز دارد: «و الله لو شئت ان اخبر کل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شانه لفعلت و لکن اخاف ان تکفروا فی برسول الله ص» (سیدرضی، ١٤١٤ق: ٢٥٠) «به خدا اگر خواهم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا می رود و سرانجام کارهای او چه بود توانم. لیکن ترسم که درباره من به غلو روید و مرا بر رسول خداص تفضیل نهید». بنابراین مطالب باید با در نظر داشتن مصلحت زمانی و مکانی باشد. امام علیع در این رابطه اینچنین می فرماید: «لاتتکلمن اذا لم تجد للکلام موقعاً» (آمدی، ١٣٣٥: ٦/ ٢٨٦).
٩- عدم افشای اسرار
امام صادق ع افشاء سر را سقوط به ورطه هلاکت و منجر به پیامدها و عواقب خطرناک برای جامعه می دانند. «افشاءالسر سقوط» (مجلسی، ١٤٠٣ق: ٧٨ / ٢٢٩) قرآن کریم نیز مردم را از بزبان آوردن هر چه می دانند برحذر می دارد و می فرماید: ﴿وَ إِذٰا جٰاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اَلْأَمْنِ أَوِ اَلْخَوْفِ أَذٰاعُوا بِهِ﴾ (نساء: ٨٣) قرآن در سرزنش افراد یاد شده می فرماید اینان هرگاه امری اعم از آنکه به صلاح (امنیت) جامعه باشد و یا موجب رعب و ترس جامعه آن را (بلافاصله) ابراز می دارند. و سرانجام اینکه امام علیع در یکی از نامه های خویش به این واقعیت اشاره می کند که برخی مطالب و اخبار و اسرار حتی برای رازدارترین افراد نیز نباید بازگو شود «الا و ان لکم عندی ان لااحتجز دونکم سراً الا فی الحرب» (سیدرضی، ١٤١٤ق: ٤٢٤).
بر این اساس افشای برخی اطلاعات طبقه بندی شده توسط برخی افراد هم با مختل ساختن امنیت جامعه یک امر غیراخلاقی شناخته می شود و هم با خیانت به جایگاه حق دسترسی به این اطلاعات از دایره اخلاق خارج می شود.
بایسته های سیاستگذاری حکومت در مناظره اخلاقی
قبلا بیان شد که مناظراتی مورد بحث این نوشتار است که گسترده بوده و از رسانه های جمعی منتشر یا پخش می شود. سیاست گذاری رسانه ای آمیزه ای از تجربیات گذشته، مصحلت عامه جامعه و آیند ه نگری رسانه ای است. سیاست گذار رسانه ای باید به چگونگی و قابلیت اجرا و عملیاتی شدن یک سیاست در جامعه نیز توجه داشته باشد. از آنجا که سیاست های رسانه ای در بستر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی معنا پیدا می کنند، در نظر گرفتن مختصات فکری، معرفتی و همچنین، ویژگی های روان اجتماعی هر عصر و هر نسلی در سیاست گذاری رسانه ای بسیار اهمیت دارد (خاشعی، ١٣٨٨: ٦١). در مجموع می توان برای سیاتگذاری در مقوله مناظره در رسانه ها موارد زیر را پیشنهاد کرد:
١. بومی سازی سیاستها: آنچه مربوط به حدود و ثغور ارتباطات و اخلاقیات است در مرحله اول این نکته است که حدود و ثغور بررسی و تحقیق امری به نام اخلاق از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند. این امر حرکتی عقلانی تلقی می شود که به وسیله آن تعیین می کنیم یک فرد به عنوان عضوی از جامعه چه کاری را باید به عنوان کار «درست» به طور داوطلبانه انجام دهد. (مولانا، ١٣٧٥؛ به نقل از جبلی، ١٣٨٣، ص ١٠٥) باید در هنگام سیاستگذاری در این زمینه نهادهای زیربط بخصوص صدا و سیما به فرهنگ جامعه و هنجارهای اخلاقی مختص آن دقت نمایند. هرچند اخلاق در جمهوری اسلامی بر اساس مفاهیم اسلامی هویت می یابد ولی این به معنی این نیست که عوامل دیگر در جامعه در تعریف عمومی اخلاق دخیل نباشند.
٢. پایه ریزی سیاستها بر اساس اسلام: سیاستها بر اساس اصول اخلاقی وابستگی و پای بندی به ارزشی خاص را فراهم می کند. وقتی صفت اسلامی را بر اخلاق می افزاییم , مرزی را برای آن تعیین کرده ایم که محتوای آن با مرزبندی دیگر که حاوی صفت های دیگر است می تواند متفاوت باشد (ر.ک به: محسنیان راد، ١٣٧٥: ٧٠-٧٥). در زمینه اخلاق مکاتب بسیاری به تئوری پردازی پرداخته اند، ولیکن هرگز با ایده آل های فطری انسان سازگار نیستند. لذا ضروری است که سیاستگذاران اولا اصول اخلاق در اسلام را بشناسند و ثانیا با مصادیق آن را تطبیق دهند و در سیاستها دخیل نمایند.
٣. الگوسازی در مناظره: از الگو در عربی به «اُسوه» و «قدوه» تعبیر می شود (دهخدا، ١٣٧٧: ٣/ ٣٢٤٨)، از این رو، برای بررسی مفهوم الگو در متون دینی، باید از این دو واژه بهره بگیریم.
راغب اصفهانی می گوید: «أسوه حالتی است که انسان به هنگام پیروی از غیر پیدا می کند چه در کار خوب باشد و چه در کار بد.» (راغب اصفهانی، ١٤١٢: ٢٢) در قرآن کریم، در سه مورد واژة اسوه به کار رفته است. علامه طباطبائی در تفسیر آیۀ ﴿ّلَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ می فرماید: «کلمه (اسوه) به معنای اقتداء و پیروی است... اشاره می کند به این که این وظیفه همیشه ثابت است، و شما همیشه باید به آن جناب تأسی کنید» (طباطبایی، ١٣٦٧: ١٦/ ٤٥١). البته از دیگر مصادیق تاسی به آن حضرت سرمشق ارائه دادن به جامعه است. الگوپذیری در میان افراد جامعه به عنوان یک امر اجتناب ناپذیر مطرح شده است؛ گابریل تارد[5] از اندیشمندان عرصۀ روان شناسی اجتماعی معتقد است: «تقلید یک واقعۀ اجتماعی اساسی است و قوانینی وجود دارند که طبیعت و اثر تقلید را تشریح و توصیف می کنند. تحوّل اجتماعی نیز از این نظر ممکن است که افراد از آنچه تازه و خیره کننده است تقلید می کنند؛ یعنی جامعه بدون تقلید قابل تصور نیست.» (قائمی مقدم، ١٣٨٢: ٢٥) از اینرو سیاستگذاران در امر رسانه در مناظره ها باید هم روش و الگوی مناظره گفتگو را به جامعه القا کنند و هم الگوی اخلاقی مناظره را، چرا که در این صورت فضای سالم گفتگو، به گفتمانی اخلاق محور تبدیل می گردد.
٤. مسئول بودن دستگاهها و افراد: رسانه ها بیشتر به برخوردها، اختلاف نظرها, و کمتر به ثبات و تداوم و سازگاری اخلاقی علاقمند هستند اگر دست اندرکاران رسانه ها در جهان اسلام مفهوم مسؤولیت اجتماعی را به عنوان سنگ بنای حرفۀ خود نپذیرند هرگز نمی توان از قواعد اخلاقی اسلامی تصوری داشت (ر.ک به: شیخ، ١٣٧٥: ص ٢١-٢٥). دستگاهها و افراد باید در قبال فضای فرهنگی و اخلاقی جامعه خود را مسئول بدانند. بخصوص اینکه در دولت دینی ایجاد فضای سالم و به دور از تشنج از وظایف اولیه حکومت و نخبگان و خواص است.
٥. نظارت بر روند مناظرات: در عرصه ها و مناسبات فرهنگی عنصر نظارت همواره ضمانت اجرایی برای سیاستگذاریهاست. در زمینه نظارت بر امر مناظره باید چند نکته مد نظر قرار گیرد: الف) شاخصه های نظارت باید دقیق و صریح باشد، چرا که در غیر این صورت سنگ محکی برای میزان پایبندی به الزامات اخلاقی در مناظرات وجود نخواهد داشت. مانند آنکه بین تخریب و انتقاد یا تذکر معایب و سیاه نمایی تمایز به وجود آید. ب) برای مواردی در مناظره که قانونی است ولی اخلاقی نیست تدبیری اندیشیده شود تا با تخطی در آن موارد اهداف مناظره تحت الشعاع قرار نگیرد. ج) در جهت تعالی اخلاقی و محتوایی اقدام به نظرسنجی عمومی شود تا هم محتوای مناظرات با رضایت عمومی همراه شود و هم با نیازهای سطوح مختلف جامعه تطبیق داده شود.
نتیجه گیری
با توجه به آنچه در این تحقیق بیان گشت، اخلاق در مناظره در استراتژی حکومتداری خوب نقشی بسزا و تاثیرگذار دارد. بگونه ای که اهتمام به ابعاد این فرآیند شامل شناخت، اهمیت، لزوم، شرایط، اهداف، نتایج، دستاوردها و فواید، لوازم، آداب و... می تواند به اشاعه فرهنگ مناظره کمک نماید. این موارد در صورتی به ایده آلهای خود خواهد رسید که عنصر اخلاق را در مرحله ثبوتی و اثباتی مناظره دخیل کنیم. عنصر اخلاق در مناظره شامل رفتارها و کنشهایی است که بین مناظره کنندگان رعایت می شود ولی شاخصهای آن باید بر اساس اخلاق فردی و اجتماعی تعریف شود. در مناظره در حکومت اسلامی باید اخلاق را نسبت به طرف مقابل، مخاطبان، نظام حاکمیت، دین و خداوند تعریف و رعایت کرد. در دین اسلام اخلاق مداری به معنی پندار و رفتار بر اساس حق و کرامت و عدالت است. در این صورت است که مناظره ابزاری نرم افزاری برای انتقال اندیشه ها، نظریه ها و... خواهد بود و در ابعاد مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و... موجبات توسعه و پیشرفت را فراهم خواهد آورد. آنچه جالب توجه است این است که مناظره مبتنی بر اخلاق خود می تواند عاملی برای ترویج اخلاق در جامعه باشد و این باید در برنامه ریزی های مسئولین مورد توجه قرار بگیرد. ثمره رعایت این موضوع ارائه الگویی کارآمد به جهان خواهد بود که از روی یک مناظره با اخلاق، به مبانی نظری اخلاق در اسلام پی ببرند. لذا برای رسیدن به الگویی که هم در داخل و هم در خارج از مرزهای کشور به چارچوبی مطلوب تبدیل شود باید در وضع موجود تجدید نظر گردد و رفتارهای عملی مبتنی بر حکمت نظری اسلامی تعریف گردد.
فهرست منابع
١. قرآن کریم.
٢. ابن سینا، حسین. (١٤٠٤ه.ق). الشفاء، قم: منشورات کتابخانه آیت الله مرعشی.
٣. ابن منظور، محمد بن مکرم. (١٤١٤ه.ق). لسان العرب، بیروت: دار صادر، چاپ سوم.
٤. ابن مسکویه، احمد بن محمد. (١٣٨١). تهذیب الاخلاق، ترجمه و توضیح علی اصغر حلبی، تهران: اساطیر.
٥. الزبیدی، محمد مرتضی. (بی تا). تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: المکتبة الحیاة.
٦. امام خمینی، روح الله. (١٣٧٨). صحیفه ی نور امام، تهران: مؤسسه ی حفظ و نشر آثار امام خمینی.
٧. آقابخشی، علی. (١٣٧٥). فرهنگ علوم سیاسی، تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران.
٨. آمدی، عبدالواحد. (١٣٣٥). غررالحکم و دررالکلم، تالیف انصاری قمی، محمد علی، تهران: بی نا.
٩. جوادی آملی، عبدالله. (١٣٨٨). شمس الوحی تبریزی، (محقق: علیرضا روغنی موفق)، قم، نشر اسراء.
١٠. جبلی، پیمان. (بهار ١٣٨٣). «اخلاق حرفه ای خبر در اسلام»، فصلنامه دین و ارتباطات، شماره ٢١.
١١. خاشعی، وحید. (زمستان ١٣٨٨). «بایسته های اجتماعی در سیاستگذاری رسانه ای جمهوری اسلامی»، تهران: مجله رسانه، شماره ٨٠.
١٢. دال، رابرت. (١٣٧٤). تجزیه و تحلیل جدید سیاست، ترجمه حسین ظفریان، تهران: مرندیز.
١٣. دهخدا، علی اکبر. (١٣٧٧). لغتنامه، زیر نظر دکتر معین و دکتر شهیدی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
١٤. راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (١٤١٢ق). المفردات فی غریب القرآن، دمشق: دارالعلم الدار الشامیة.
١٥. سید رضی، محمد بن حسین. (١٤١٤ق). نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم: هجرت.
١٦. شهید ثانی، زین الدین ابن علی. (١٣٨٩). منیة المرید فی آداب المفید و المستفید، ترجمه: دکتر سید محمد باقر حجتی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سی و دوم.
١٧. شیخ، مغیث الدین. (پاییز ١٣٧٥). «چارچوب اسلامی اخلاق رسانه ای مسایل چالش ها»، تهران: مجله رسانه، شماره ٣.
١٨. صدوق، محمد بن علی. (١٤٠٠ق). أمالی الصدوق، بیروت: اعلمی، چاپ پنجم.
١٩. طبرسی، علی بن حسن. (١٣٨٥ق). مشکاةالانوار، نجف: المکتبة الحیدریة.
٢٠. طوسی، محمد علی. (١٣٧٠). مشارکت (در مدیریت و مالکیت)، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
٢١. طباطبایی، سید محمد حسین. (١٤١٧ق). المیزان فی تفسیر القران، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه، چاپ پنجم.
٢٢. طباطبایی، محمد حسین. (١٣٦٧). المیزان (ترجمه)، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، تهران: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، چاپ سوم.
٢٣. طبرسی، احمد بن علی. (١٤٠٣ق). الاحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضی.
٢٤. طبرسی، فضل بن حسن. (١٣٧٧). تفسیر جوامع الجامع، تهران: انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم.
٢٥. طریحی، فخرالدین بن محمد. (١٣٧٥). مجمع البحرین، نوشته حسینی اشکوری، احمد، تهران: مکتبه المرتضویه.
٢٦. فیض کاشانی، ملامحسن. (١٣٦٢). اخلاق حسنه، ترجمه ساعدی، محمدباقر، تهران: نشر پیام آزادی- عدالت.
٢٧. قائمی مقدم، محمد رضا. (١٣٨٢). «روش الگویی در تربیت اسلامی»، فصلنامه معرفت، سال دوازدهم، شماره ٦٩، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
٢٨. کاظمی، علیاصغر. (١٣٧٦). بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی، تهران: ققنوس.
٢٩. کلینی، محمد بن یعقوب. (١٣٦٥). الکافی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
٣٠. مکارم شیرازی، ناصر. (١٣٧٧). زندگی در پرتو اخلاق، قم: نسل جوان.
٣١. مصباح، محمدتقی. (١٣٧٣). فلسفه اخلاق (دروس فلسفه اخلاق)، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ چهارم.
٣٢. مصفّا، نسرین. (١٣٧٥). مشارکت سیاسی زنان در ایران، تهران: وزارت امور خارجه.
٣٣. مجلسی، محمدباقر. (١٤٠٣ق). بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء.
٣٤. مکارم شیرازی، ناصر. (١٣٧٤). تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
٣٥. محسنیان راد، مهدی. (زمستان ١٣٧٥). مدلی برای روزنامه نگاری در جوامع اسلامی، تهران: مجله رسانه، شماره ٤.
٣٦. مولانا، حمید. (زمستان ١٣٧٥). «اخلاق حرفه ای و آماده سازی سیاسی اجتماعی روزنامه نگاران مسلمان»، تهران: مجله رسانه، شماره ٤.
٣٧. مطهری فرد، مرتضی، میرجلیلی، سیدمحمدمهدی. (١٣٩٤). مناظره و امنیت ملی، تهران: حبل المتین.
٣٨. نیکزاد، احمد. (بهار ١٣٧٩). «جامعه شناسی سیاسی: بررسی میزان مشارکت مردم در انتخابات شورای اسلامی شهر قم»، قم: نامه قم، شماره ٩.
٣٩. نیشابوری، رضی الدین ابوجعفر محمد. (١٣٤١). مکارم اخلاق (دو رساله در اخلاق)، به کوشش: محمد تقی دانش پژوه، تهران: دانشکده علوم معقول و منقول دانشگاه تهران.
٤٠. نصیرالدین طوسی، محمد بن حسن. (١٣٥٥ش). اساس الاقتباس، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران: دانشگاه تهران.
٤١. بیانات مقام معظم رهبری، قابل دسترسی در پایگاه حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای www. khamenei. ir
پی نوشت ها:
[1] Debate
[2] Political Participation
[3] Political development
[4] Robert Dahl
[5] Gabriel Tarde
نظرات شما عزیزان: