کتاب نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله عليها
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2625
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 3484
بازدید ماه : 56762
بازدید کل : 10448517
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 23 / 5 / 1399

- نماز فاطمه مشكل گشا است در طول تاريخ مؤ منين هر مشكلى داشتند متوسل به فاطمه زهرا ميشدند و نماز استغاثه فاطمه زهرا را ميخواندند و مشكلات روحى و جسمى آنان برطرف ميشد.
در اين كتاب جلوه هاى عبادت فاطمه زهرا و نمازهاى او و سخنان او در مورد نماز بيان شده است .
حوزه علميه قم - عباس عزيزى - تابستان ١٣٧٧
فصل اول : جلوه هاى عبادت
شخصيت ملكوتى حضرت زهرا (س)
امام جعفر صادق عليه السلام از قول رسول اكرم صلى الله عليه و آله شخصيت ملكوتى حضرت صديقه كبرى عليها السلام را چنين وصف مى كند:
خداوند نور فاطمه را قبل از خلقت آسمان و زمين آفريد.
عده اى سوال كردند: پس فاطمه عليهاالسلام از سنخ انسان نيست ؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حوريه اى است در لباس انسان .
پرسيدند: چگونه چنين چيزى ممكن است ؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند قبل از آن كه آدم را خلق كند، فاطمه را آفريد، در آن هنگام ارواح خلق شده بودند. چون خداوند آدم را خلق كرد، ارواح را بر او عرضه داشت .
پرسيدند: در آن زمان فاطمه كجا بود؟
آن حضرت فرمود: در جايگاه مخصوص خود در ساق عرش .
پرسيدند: غذايش چه بود؟
پيامبر جواب داد: ذكر خدا (تقديس ، تهليل ، تحميد و تسبيح) و الله اكبر. چون خداوند، آدم را خلق كرد و دوست داشت كه نسل من از فاطمه باشد، او را به سيب بهشتى تبديل كرد. جبرئيل آن سيب را بر من آورد و گفت : سلام و رحمت خدا بر تو اى محمد. اين سيب ميوه اى از ميوه هاى بهشت است كه خداوند براى تو هديه فرستاده است .
پس آن را گرفتم به سينه چسباندم . جبرئيل گفت آن را بخور.
سيب را دو نيم كردم . نور درخشان و گسترده اى از آن پرتوافشانى كرد. از آن به هوس افتادم . جبرئيل گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله چرا سيب را نمى خورى ، تمام آن را بخور كه اين نور منصوره در آسمان و نور فاطمه در زمين است . (١)
٢ - دائم در ركوع و سجود
امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود:
در شب جمعه اى مادرم فاطمه عليهاالسلام را ديدم كه در محراب عبادت ايستاده است و تا سپيده صبح ، دائم در ركوع و سجود بود، و مى شنيدم كه براى مومنين و مومنات دعا مى نمود و نام آن ها را مى برد و براى آن ها بسيار دعا مى كرد، ولى براى خود هيچ دعايى نمى نمود. گفتم : اى مادر! چرا همان طور كه براى ديگران دعا مى كنى ، براى خود دعا نمى كنى ؟
حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: فرزندم ! اول ، همسايه ؛ سپس خانه . (٢)
٣ - نور افشانى هنگام نماز ابن عمره از پدرش نقل مى كند كه گفت : از امام صادق عليه السلام پرسيدم : چرا حضرت فاطمه عليهاالسلام زهرا ناميده شد؟
فرمود: براى آن كه وقتى فاطمه زهرا عليهاالسلام در محراب عبادت (به نماز) مى ايستاد، نورش براى اهل آسمان مى درخشيد، همان طورى كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد. (٣)
٤ - سفارش رسول خدا (ص) به نماز رسول خدا صلى الله عليه و آله پيوسته هنگام نماز به منزل حضرت فاطمه عليهاالسلام و حضرت على عليه السلام مى رفت ، و مى فرمود: خداوند شما را مورد لطف و رحمت نماز قرار داد، خداوند مى خواهد كه شما را از هر پليدى ، مبرا قرار دهد. (٤)
٥ - تربيت الهى فاطمه (س)
حضرت فاطمه عليهاالسلام رابطه انس خود را با خداوند و عبادت و نيايش ‍ با تمام وجود را مرهون تربيت پيامبر صلى الله عليه و آله است . او در خانه اى به دنيا آمد كه در آن شيوه پرستش پروردگار دائما در صحنه نمايش ‍ بود. از خردسالى بانگ و نواى آسمانى تكبير را مى شنيد، زمزمه هاى مناجات مادر و پدر را استماع مى كرد.
آن گاه كه مادر را از دست داد، پدرى بسان مادر او را در برگرفت و به رشد و تربيت او همت گماشت ، همان پدرى كه ثلث آخر شب در حال احيا و عبادت بود و فاطمه عليهاالسلام خردسال گاهى تماشاگر پدر در عبادت و زمانى همپاى پدر در عبادت مى شد و طبيعى است در اين بيدارى و همگامى با خلوت شب و روح سحر انس و آشنائى يافت .
از سوى ديگر او توصيه هاى پدر را به ياد داشت كه مى فرمود:
حلوا انفسكم الطاعة و البسوها قناع المخافة ، واجعلوا آخرتكم لانفسكم و سعيكم لمستقركم ؛
طاعت خداى را بر خود حلول دهيد، جامه خوف از خدا را بر خود بپوشانيد، و آخرت خود را براى وجودتان آماده سازيد و كوشش تان براى محل جاويد و مستقرتان باشد.
او در عبادت تا جايى به پيش مى رود كه نوعى انقطاع از سوى الله براى او پديد مى آيد و بينش او در واگذارى نفس به دست خداوند بينش كسى مى شود كه خداى را طبيب و خود را بيمار مى داند و صلاح خويش را در اين اقدام كه خود را كاملا در اختيار طبيب قرار دهد نه جز آن چه كه خود ميل و هوس دارد يا عباد الله ! انتم كالمرضى و رب العالمين كالطبيب فصلاح المرضى فيما يعلم الطبيب و تدبيره به ، لا فيما يشتهيه المريض و يفرحه الا فسلموا لله امره ، تكونوا من الفائزين . (٥)
٦ - خوف در نماز
در حديثى آمده : فاطمه عليهاالسلام در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد. (٦)
٧ - فاطمه ثمره چهل روز عبادت
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام و عده اى از اصحاب از جمله عمار ياسر، حمزه و عباس در ابطح نشسته بودند. جبرئيل به صورت اصلى خود نازل شد، و گفت :
اى محمد! خداوند به شما سلام رسانده ، مى فرمايد بايد چهل روز از خديجه كناره گيرى كنى .
بدين جهت ، آن حضرت ديگر به خانه نرفت ، روزها روزه بود و شب ها تا صبح به عبادت مى پرداخت . پيامبر صلى الله عليه و آله براى رفع دلتنگى همسر وفادارش ، عمار را به خانه فرستاد و به او فرمود: به خديجه عليهاالسلام بگو:
اين كه تو را ترك كردم از روى بى مهرى نيست ، بلكه به دستور پروردگار است ؛ گويا امر مهمى در كار است . نگران مباش كه شما در نيكى برترى دارى و زن شايسته اى هستى ، خداوند تعالى روزى چند بار به تو بر ملائكه افتخار مى كند. هر شب در خانه را ببند و در بستر خود بياساى . من تا پايان مدت تعيين شده ازسوى خداوند حكيم در خانه فاطمه بنت اسد خواهم بود.
حضرت خديجه عليهاالسلام روزها از فراق شوى مهربان خود مى گريست . از اين كه تا مدتى سيماى مباركش را زيارت نمى كرد بسيار اندوهگين بود.
جبرئيل پس از چهل روز بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: اى محمد صلى الله عليه و آله خدا به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: امشب خود را براى هديه و كرامت من مهيا ساز.
پس از آن ميكائيل طبقى را كه دستمالى از حرير بهشتى روى آن كشيده شده بود، پيش روى آن حضرت گذاشت و عرض كرد: پروردگارت فرمود: امشب با اين خوراك افطار كن .
حضرت على عليه السلام دراين باره فرمود: پيامبر هر شب هنگام افطار به من فرمود: در را بگشا تا هر كس ميل دارد با پيامبر افطار كند. اما آن شب فرمود: در خانه بنشين و نگذار كسى وارد شود، زيرا اين خوراك بر غير من حرام است .
پيامبر پارچه حرير را از روى طبق غذا برداشت . در آن طبق يك خوشه خرما، يك خوشه انگور و جامى از آب بهشت بود. رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن خوراك ميل كرد تا سير شد. سپس آب بهشتى را نوشيد تا سيراب گشت . پس از آن جبرئيل با كوزه بهشتى آب بر دست مبارك آن حضرت ريخت و ميكائيل دست ايشان را شست و اسرافيل دست حضرتش را با دستمال خشك كرد. بعد از آن بقيه طعام دوباره به آسمان برگشت . چون رسول اكرم صلى الله عليه و آله براى نماز آماده شد، جبرئيل عرض كرد. در اين هنگام لازم نيست نماز مستحبى به جاى آرى ، همين الان به خانه خديجه برو و در كنار او باش ، زيرا حق تعالى اراده كرده است در اين شب از نسل تو ذريه پاكيزه اى خلق كند. از اين رو پيامبر صلى الله عليه و آله روانه خانه خديجه شد.
حضرت خديجه عليهاالسلام ماجراى چهل روز هجران ، و وصال دوباره اش ‍ را چنين بازگو كرده است :
من با تنهايى انس گرفته بودم . هنگام شب درها را مى بستم و پرده ها را مى كشيدم و نماز مى گزاردم . سپس چراغ را خاموش كرده ، به بستر مى رفتم . شب چهلم ، در بين خواب و بيدارى متوجه شدم كه كسى در مى زند. سوال كردم : چه كسى در خانه مرا مى زند، در حالى كه جز وجود مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله كسى حق ندارد كوبه در را به صدا درآورد.
ناگاه از پشت در صداى دلنوازى شنيدم كه فرمود: منم محمد صلى الله عليه و آله در را باز كن .
چون آن صداى روح بخش را شنيدم با اشتياق بسيار از جا برخاستم و در را گشودم . پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد و اين بار بر خلاف عادت ديرينه اش كه هنگام خواب آب طلبيده و تجديد وضو مى كرد و دو ركعت نماز خوانده ، سپس وارد بستر مى شد، يكراست به بستر آمد. طولى نكشيد كه من نور حضرت فاطمه عليهاالسلام را درون خود يافتم . (٧)
٨ - كسب معنويت در سنين جوانى
درباره فاطمه زهرا عليهاالسلام هر چه انسان بيشتر فكر كند و در حالات آن بزرگوار بيشتر تدبر كند، بيشتر دچار شگفتى خواهد شد. تعجب انسان نه فقط از اين جهت است كه چطور يك موجود انسانى در سنين جوانى مى تواند به اين رتبه از كمالات معنوى و مادى نايل بشود - كه البته اين خود هم يك حقيقت شگفت انگيز است - بلكه بيشتر از اين جهت است كه اسلام با چه قدرت عجيبى توانسته است تربيت والاى خود را به حدى برساند كه يك زن جوان در آن شرايط دشوار بتواند اين منزلت عالى را كسب كند. هم عظمت اين موجود و اين انسان والا تعجب آور و شگفت انگيز است ، و هم عظمت مكتبى كه اين موجود عظيم القدر و جليل المنزلة را پديد آورده است .
٩- نورافشانى در سه وقت
ابان بن تغلب مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : يابن رسول الله ! چرا حضرت فاطمه ، زهرا ناميده شدند؟
حضرت فرمود: به خاطر اين كه روزى سه بار براى اميرالمومنين عليه السلام نورافشانى مى كرد: وقت نماز صبح ، در حالى كه مردم در خواب بودند، جمالش نورافشانى كرده و سفيدى نورش به خانه هاى مردم در مدينه مى تابيد و ديوارها سپيد مى گشت و آنها تعجب كرده و خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى رسيدند و از آن چه ديده بودند مى پرسيدند، حضرت ايشان را روانه منزل فاطمه عليهاالسلام مى كرد و آن ها به منزل فاطمه آمده و مى ديدند كه حضرت در محراب عبادتش نشسته و نماز مى گزارد و نور جمالش از محراب ساطع است و (آن گاه) مى دانستند كه آن نورى كه ديده بودند، از نور فاطمه زهرا عليهاالسلام بوده است .
و نيز هنگام نيمه روز، كه براى نماز آماده مى شد، جمال آن حضرت نور زردى پرتوافشانى مى كرد و در خانه هاى مردم مى تابيد و لباس ها و رنگشان زرد مى شد، آنها خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيده و از آن چه ديده بودند، سوال مى كردند و حضرت آن ها را به منزل فاطمه عليهاالسلام روانه مى كرد، مى ديدند كه حضرت در محراب عبادتش ايستاده و جمال آن فاطمه - صلوات و رحمت خداوند بر او و پدر بزرگوار و شوهر و پسرانش ‍ باد - به نور زرد مى درخشد (و آن گاه) مى دانستند كه آن چه ديده بودند، از نور و جمالش بوده است .
و نيز در هنگام آخر روز، كه آفتاب غروب مى كرد، صورت فاطمه عليهاالسلام سرخ شده و جمالش از شادى و به جهت شكر خداى تعالى به سرخى مى درخشيد و نور جمالش به خانه هاى مردم مى تابيد و ديوارها سرخ مى شد، آنان تعجب كرده و خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيده و از آن سوال مى كردند، حضرت رسول باز آنان را روانه منزل فاطمه عليهاالسلام مى كرد، مى ديدند آن بانوى بزرگوار نشسته و مشغول تسبيح و تحميد و ثناى الهى است و نور جمالش به سرخى مى درخشد و (آن گاه) مى دانستند كه آن چه ديده بودند از نور جمال فاطمه عليهاالسلام بوده است . (٨)
١٠ - عابدترين افراد
امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: در دنيا كسى عابدتر از حضرت فاطمه عليهاالسلام نبود. آن قدر به عبادت مى ايستاد تا پاهايش ورم مى كرد. (٩)
١١ - استعمال عطر هنگام نماز از مستحبات نماز آن است كه انسان بوى خوش به بدن و لباسش بزند، و با لباس پاكيزه نماز بخواند و با احترام و وقار براى عبادت خدا مشغول شود.
لحظات آخر عمر حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام بود چند لحظه اى به اذان مغرب باقى مانده بود، نزديك بود كه وقت نماز فرا برسد. فاطمه عليهاالسلام به اسماء بنت عميس فرمود: عطر مرا بياور تا خود را خوشبو سازم ، و آن لباس را كه با آن نماز مى خوانم بياور، سپس وضو گرفت ، و در اين هنگام كه مى خواست نماز بخواند، حالش منقلب شد، سرش را به زمين نهاد، به اسماء گفت : كنار سرم بنشين ، هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد، مرا بلند كن تا نمازم را بخوانم ، اگر برخاستم كه چيزى نيست و اگر برنخاستم شخصى را نزد على بفرست ، تا خبر فوت مرا به او بدهد.
اسماء مى گويد: وقت نماز فرا رسيد، گفتم :
الصلاة يا بنت رسول الله ؛ اى دختر رسول خدا! وقت نماز است .
جوابى نشنيدم ، ناگاه متوجه شدم كه حضرت زهرا عليهاالسلام از دنيا رفته است . به راستى بايد از زهراى اطهار عليهاالسلام درس پاكيزگى و مقيد بودن به آداب اسلام را آموخت ، در آن حال لباس نماز را پوشيد و بوى خوش استعمال كرد، تا نماز بخواند و قبل از وقت خود را آماده نماز كند.
١٢ - حضرت زهرا (س) در قله شامخ عرفان
در مورد فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صلى الله عليه و آله ، رمز و راز عزت و سرافرازى ، قدرت و عظمتش را بايد در عبادت جستجو كند. او زنى بود كم سال و جوان ، ولى در عبادت چون پيرى عارف ، دستش به سوى خدا بلند و قامتش در راه عبادت او دائما در خم وراست .
او در عالم وجود تنها زنى است كه خداى را با تمام ذرات وجودش پرستش ‍ كرده و تنها بانوئى است كه مى تواند مظهر عبادت به معناى واقعى باشد. او در سايه عبادت خود را به مقام قربى رسانده كه حاصلش چشم و گوش خدا شدن و امرش موثر در كون و هستى شدن بود.
فاطمه زهرا عليهاالسلام داراى خانواده و همسر و فرزندان است ، و مسئوليت اداره خانه و تربيت فرزندان و كارهاى خانه از قبيل نان پختن و غيره بر عهده اوست . و از طرفى ديگر از خدمت كردن به محرومان دريغ نمى كند و مشكلات آن ها را برطرف مى كند، او به همه اينها رنگ الهى مى دهد و با تمام مشكلات از انجام نوافل و قرآن خواندن و دعا كردن باز نمى ماند.
روزها پس از فراغت از كارهاى جارى زندگى و شبها پس از به خواب رفتن ديدگان مردم و فرزندان ، وارد محراب عبادت و غرق در مناجات و راز و نيازبا خدا مى شد. او در اين راه مصداق خطاب خدا با موسى مى شود كه خدا به او فرموده بود: يا موسى فاعبدنى و قم بين يدى مقام العبد الحقير و يا مصداق آيات قرآن در خطاب به پيامبر اسلام كه :
قم الليل الا قليلا نصفه او انقص منه قليلا او زد عليه .
او به واقع مصداق اين آيه قرآن بود كه :
و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما. (١٠)
كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى كنند.
١٣ - مقام حضرت زهرا (س) در پيشگاه خدا
فاطمه عليهاالسلام درمسير عبادت به درجه اى مى رسد كه حتى خود را فراموش و فانى فى الله مى كند. جان خود را سپر محبت خدا قرارداده و حتى آن را در راه دين مايه مى گذارد و مصداق اين سخن مى شود كه جان خود را سپر دين قرار دهيد فاجعلوا انفسكم دون دينكم .
در سير و سلوك و در معرفت به درجه اى مى رسد كه جز خواست خدا خواستى ندارد و مشيت خود را همگام با مشيت الهى مى سازد.
و ما تشاؤ ون الا ان يشاء الله رب العالمين .
او از كسانى است كه از همه چيز گسسته و به خدا پيوسته است و طبيعى است كه خداى را بر چنين بنده اى نظر باشد تا حدى كه علاوه بر نفوذ دادن امرش در جهان هستى بر او مائده آسمانى نازل گرداند. (١١)
١٤ - نماز حضرت فاطمه (س) و غذاى بهشتى
حضرت فاطمه عليهاالسلام شخصا به نماز علاقه فراوانى داشت و هرگاه حاجتى از خدا داشت متوسل به نماز مى شد.
حضرت على عليه السلام به منزل خود وارد شد، بعد از آن كه سه روز بر حضرت على و زهرا عليهماالسلام گذشت كه چيزى به عنوان غذا نخورده بودند، على عليه السلام وارد منزل شد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نشسته و فاطمه عليهاالسلام نماز مى خواند و بين اين دونفر چيزى سرپوشيده است . وقتى كه فاطمه عليهاالسلام از نماز فارغ شد، روپوش از آن برداشت ، ديد كه كاسه اى بزرگ مملو از نان و گوشت است .
حضرت على عليه السلام فرمود: يا فاطمه ! اين از كجا برايت آمده ؟
گفت : از جانب خدا نازل گرديده ، خدا به هر كه بخواهد روزى مى دهد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آيا مى خواهيد نظير اين را براى شما نقل كنم ؟
گفتند: بلى .
فرمود: يا على ! مثال شما زكريا است كه هر وقت بر حضرت مريم عليهاالسلام وارد مى شد، مى ديد كه او در محراب عبادت است و در پيشگاه وى خوراك مهيا نهاده است ، مى فرمود: اى مريم ! اين از كجا آمده است ؟ مريم درجواب مى گفت : از جانب خدا، خدا به هر كس كه بخواهد روزى مى دهد. آن گاه آن غذا را يك ماه خوردند و آن كاسه همان ظرفى است كه حضرت قائم مهدى (عج) در آن غذا مى خورد. (١٢)
١٥ - روح عبادت و اخلاص حضرت زهرا (س)
از زيباترين جلوه هاى روحى فاطمه عليهاالسلام جلوه عبادت اوست كه توام با اخلاص است . مصداق آيه انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا است ، خوف الهى سراسر وجودش را فراگرفته رهبة و رغبة به عبادت او مى پردازد. در عبادت عاشقى است بى مانند. با او راز و نياز مى كند، ملتمسانه حرف مى زند، به او متوسل مى شود.
در راه خدا اطعام مى كند، ولى در آن جز رضاى او را نمى جويد. انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاء ولا شكورا. سجده هاى طولانى دارد، اشك و آه و ناله دارد، صداى گريه نيمه شبش گاهى حسنين عليهاالسلام را از خواب بيدار مى كند ؛ سرپا مى ايستد تا حدى كه پاهايش ‍ ورم مى كند، خضوع دارد، خشوع دارد و....
در دعايش مى گويد: خداوندا! وجودم را در نظرم خوارگردان كه از بلند پروازى سر درنياورم ، شان خودت را در جانم بزرگ گردان ، راه و رسم طاعت خود را به من بياموز، توفيقم به عملى ده كه تو را راضى سازد، و از همه آن چه كه موجب سخط توست مرا دور دار اللهم ذلل نفسى ، و الهمنى طاعتك ، و العمل بما يرضيك ، و التجنب لما يسخطك يا ارحم الراحمين . (١٣)
١٦ - ركوع و سجود در عرش
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه خداوند متعال ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او دميد، آدم به جانب راست عرش نگريست ، پنج هيكل و شبح نورى را در حال ركوع و سجود ديده گفت : پروردگارا! آيا قبل از من كسى را از خاك و گل آفريده اى ؟
فرمود: نه ، اى آدم ، گفت : پس اين پنج هيكلى كه به شكل و قيافه خودم مى بينم ، كيستند؟
فرمود: اينان پنج نفر از فرزندان تو مى باشند كه اگر آنان نبودند تو را نمى آفريدم . اينها پنج تنى هستند كه براى آنان پنج اسم از اسامى خودم را جدا ساخته (آنان را به آن اسامى ناميدم) اگر آنان نبودند، بهشت و دوزخ ، عرش و كرسى ، آسمان و زمين و ملائكه و انس و جن را نمى آفريدم . من محمودم و اين محمد است ، من عالى هستم و اين على است ، من فاطرم و اين فاطمه است ، من احسانم و اين حسن است ، و من محسنم و اين حسين است . به عزت خود سوگند ياد كرده ام كه هيچ كس به اندازه يك ذره بغض ‍ و كينه آنان را نزد من نياورد مگر اين كه او را به دوزخ خود وارد سازم و از اين كار باكى هم ندارم .
اى آدم ! اينان برگزيدگان من از ميان آفريدگانم مى باشند، به وسيله آنان رهاى بخشيده ، و به وسيله آنان هلاك مى كنم . اگر تو به من نيازى دارى به اينان توسل بجوى !
پيامبر اكرم پس از اين سخنان فرمود: ما كشتى نجاتيم ، هر كس به آن چنگ زند نجات يافته و هر كس از آن دورى گزيند نابود شده است . هر كس نيازى به خداوند دارد به وسيله ما خاندان از خداوند درخواست كند.
١٧ - شرط قبولى عبادت به شرط ولايت
درضمن حديث معراج آمده است كه خداوند فرمود:
اى محمد! تو، على ، فاطمه ، حسن ، حسين و امامان از فرزندان حسين را من از نور خودم آفريدم و ولايت شما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه كردم . هر كس آن را پذيرفت ، نزد من از مومنان به شمار مى آيد، و هر كس آن را منكر شود، نزد من از گمراهان (از ستمگران) خواهد بود.
اى محمد! اگر بنده اى از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت كند كه از كار افتد و از لاغرى و ناتوانى بسان مشك خشكيده و فرسوده اى شود و بعد به هنگام ورود بر من منكر ولايت شما باشد، او را نخواهم آمرزيد تا اينكه اقرار به ولايت شما نمايد.
اى محمد! آيا دوست دارى آنان را ببينى !
گفتم : آرى ، پروردگارا!
فرمود: نگاه كن ! من به طرف راست عرش نگريستم و نام خود را ديدم و نام على و فاطمه و حسن و حسين و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن را و نام مهدى را در وسط آن به گونه اى ديدم كه گويا ستاره اى درخشان است . فرمود: اى محمد! اينان حجت هاى من بر آفريدگانم مى باشند و اين ، آن كس از فرزندان توست كه به شمشير قيام مى كند و از دشمنانت انتقام مى گيرد.
١٨ - خضوع و خشوع حضرت زهرا (س)
حضرت زهرا براى عبادت و راز و نياز با خدا جايگاه مخصوصى داشت ، لباسى مخصوص ، سجاده اى مخصوص و آداب و سبكى مخصوص . خانه اش را معبد ساخت ، و در آن چنان به عبادت مى پرداخت كه فرشتگان خدا به نظاره مى ايستادند. خضوع داشت و در آن چنان تواضع جسمى كه گويى ايمان در مغز و استخوان او نفوذ كرده بود. و خشوع داشت به گونه اى كه گوئى ترس از خدا در رگ ها و خون او جارى شده و او را به چنان حال مى كشاند.
مهم اين است كه خود خواستار چنين خشوع و خضوع و مصداق خطاب خدا در ارتباط با موسى عليه السلام كه فرمود:
يابن عمران هب لى من قلبك الخشوع و من بدنك الخضوع و من عينيك الدموع فى ظلم الليل ، و ادعنى فانك تجدنى قريبا مجيبا.
علامه طباطبائى قدس سره فرمايد: خشوع اثر خاصى است كه به افراد مقهور دست مى دهد كه در برابر سلطانى قاهر قرار گرفته به طورى كه همه توجه وى و همه واهمه اش معطوف او گشته و از هر جاى ديگر قطع مى شود. و فاطمه عليهاالسلام اين چنين بود.
او در قيام به عبادت تنها به خدا مى انديشيد و هيچ خاطره و خيالى جز عشق و پرستش معبود در درون او پديد نمى آمد. به تعبير پيامبر صلى الله عليه و آله دلش خالى براى عبادت بود (و تفرغ لها) فقط او بود و خدايش . اما اين كه زندگى چگونه است و چه بايد كرد انديشه اش از آن فارغ بود. (١٤)
١٩ - تسبيح خداوند قبل از خلقت آدم
ابوسعيد خدرى گويد: در خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله نشسته بوديم ، مردى از راه رسيد و از حضرت درخواست كرد كه درباره بيان خداوند كه فرموده است : استكبرت ام كنت من العالين ، توضيح دهد كه اينان چه كسانى هستند كه از ملائكه مقربين برتر و والاترند؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: منظور از آنان من ، على ، فاطمه ، حسن و حسين مى باشيم كه در سرادق عرش بوديم و دو هزار سال پيش از آن كه خداوند آدم عليه السلام را بيافريند، خداوند را تسبيح مى كرديم و ملائكه با تسبيح ما تسبيح مى كردند، هنگامى كه خداوند آدم را آفريد به ملائكه دستور فرمود كه بر او سجده كنند، و مامور به سجده نشده بودند مگر به خاطر وجود ما. به جز ابليس ، همه فرشتگان سجده كردند. خداوند متعال به او فرمود: اى ابليس ! چه چيز تو را بازداشت از اين كه بر آن چه كه من با دست قدرت خود آفريده ام ، سجده كنى ؟ آيا استكبار ورزيدى يا از موجودات عالى و برتر بودى ؟
يعنى از اين پنج تنى كه اسامى آنان در سرادق عرش نوشته شده بود. پس ما هستيم آن باب خدايى كه از آن در وارد مى شوند و هدايت يافتگان به وسيله ما هدايت مى گردند. هر كس ما را دوست داشته باشد خداوند او را دوست داشته به بهشت خود واردش مى سازد و هركس با ما دشمنى كند خداوند او را دشمن داشته به آتش داخلش مى كند. و دوست ندارد ما را مگر كسى كه از دامان پاك و پاكيزه زاده شده باشد.
٢٠ - سلام هفتاد هزار فرشته بر فاطمه (س) هنگام عبادت
علامه مجلسى اعلى الله مقامه روايت كند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: فاطمه بانوى زنان جهانيان از پيشينيان و آيندگان است . او در محراب خود مى ايستد و هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام مى دهند و او را به همان گونه كه با مريم سخن مى گفتند، صدا مى زنند و مى گويند: اى فاطمه ! همانا خداوند تو را برگزيد، و پاك ساخت و بر زنان جهانيان برترى داده است . (١٥)
٢١ - فاطمه (س) حاصل رياضت اربعين
دورى پيامبر از مردم ، انس با خدا و عبادت و نماز و روزه چهل روز دليل بر قداست و شخصيت ملكوتى حضرت فاطمه عليهاالسلام است . چنانچه قبل از بعثت نيز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از مردم كناره گرفت و در غار حرا به عبادت و مناجات با خدا پرداخت . همچنين اشتياق حضرت خديجه عليهاالسلام به ديدار پيامبر و قبول هديه حق در دوران رياضت رسول خدا صلى الله عليه و آله و بركاتى كه اربعين دارد، قابل توجه است ، چنانچه فرمود: من اخلص عبد لله - اربعين صباحا الا جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه ؛
كسى كه چهل شبانه روز براى خدا اخلاص پيشه كند، چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود. (١٦)
٢٢ - با ركوع كنندگان ركوع كن
از عايشه روايت شده كه گويد: هنگامى كه فاطمه از پيش روى مى آمد راه رفتنش بسان راه رفتن رسول خدا بود. او هرگز مانند ديگر زنان خون حيض ‍ نديد، زيرا از سيب بهشتى آفريده شده بود. حسن را بعد از نماز عصر به دنيا آورد و بلافاصله از نفاس پاك شد و غسل كرد و نماز مغرب را به جاى آورد.
اسحاق بن جعفر بن محمد بن عيسى بن زيد بن على گويد: از حضرت صادق شنيدم كه مى فرمود: از آن جهت حضرت فاطمه را محدثه ناميدند كه ملائكه از آسمان فرود آمده همان گونه كه با حضرت مريم عليهاالسلام صحبت مى كردند، با آن حضرت نيز صحبت مى نمودند و مى گفتند: اى فاطمه ! خداوند تو را برگزيده و پاك و طاهر كرده و بر ديگر زنان برگزيده جهان برترى داده است . اى فاطمه ! در پيشگاه پروردگارت خضوع كن ، سجده نما و با ركوع كنندگان ركوع بنما! فاطمه عليهاالسلام با آنان صحبت مى كرد. (١٧)
٢٣ - گهواره فرزند و نماز روايت شده : گهگاهى كه حضرت فاطمه زهرا در حال نماز و عبادت بود و يكى از كودكانش مى گريست ، گهواره كودك خود به خود مى جنبيد، زيرا فرشته اى آن را به حركت در مى آورد. (١٨)
٢٤ - نزول مصحف در محراب عبادت
ابوبصير گويد: از حضرت امام محمد باقر عليه السلام درباره مصحف فاطمه پرسيدم ، فرمود: مطالبى است كه پس از درگذشت پدرش ، حضرت رسول ، بر ايشان نازل شد. گفتم : آيا از قرآن چيزى در آن هست ؟
فرمود: چيزى از قرآن در آن نيست .
عرض كردم : آن را برايم توصيف فرماييد!
فرمود: آن داراى دو جلد از جنس زبرجد قرمز است و به اندازه طول و عرض يك برگ مى باشد.
عرض كردم : ورقه و برگ آن از چيست ؟
فرمود: از در سفيد كه با گفتن كلمه كن به وجود آمده است .
عرض كردم : چه چيزى در آن نوشته شده است ؟
فرمود: اخبار آن چه كه تا به حال بوده است و آن چه كه تا روز قيامت خواهد بود و اخبار هر يك از آسمان ها و تعداد فرشتگان هر يك از آن ها، نامه هاى فرستادگان خدا از انبياى مرسل و غير مرسل و اقوامى كه اينان بر آنها مبعوث شده اند، اسامى مخالفان و تكذيب كنندگانش و گروندگان به آن ها، اسامى تمام مومنان و كافران از آغاز تا پايان آفرينش ، نام هاى شهرها و ويژگيهاى هر شهرى ، چه در شرق و چه در غرب جهان ، تعداد مومنان هر شهر و آمار كافران آن ، ويژگيهاى تمام كسانى كه تكذيب كرده اند، مشخصات اقوام پيشين و داستان هاى مربوط به آنان ، طاغوتيانى كه به قدرت رسيده اند و دوران فرمانروايى و تعداد آنان ، مشخصات ائمه و اسامى آنان ، و مدت زمانى كه هر يك از آنان امامت و پيشوايى و زمامدارى داشته اند، ويژگيهاى بزرگان آن ها و خلاصه هر گونه دگرگونى و نقل و انتقالى كه در ادوار گوناگون انجام گيرد، همگى اينها در مصحف حضرت فاطمه وجود دارد.
عرض كردم : فداى شما بشوم ، چند دوره وجود دارد؟
فرمود: پنجاه هزار سال كه مى شود هفت دوره . در آن مصحف اسامى همه آفريدگان و مدت عمر آنها، صفت بهشتيان ، تعداد كسانى كه وارد بهشت خواهند شد، تعداد جهنميان و نام هاى هر يك از آن دو گروه ، و نيز در همان مصحف علم قرآن به همان گونه كه نازل شده است و همچنين علم تورات و انجيل و زبور به همان ترتيب نزول ، و تعداد درختان و سنگريزه هاى هر شهر و ديار وجود دارد.
حضرت باقر عليه السلام فرمود: هنگامى كه خداوند خواست اين مصحف را بر آن حضرت نازل فرمايد، دستور داد كه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل آن را برداشته نزد آن حضرت بياورند. اين نزول در ثلث دوم شب جمعه در هنگامى كه حضرت در محراب خود به نماز ايستاده بود، واقع شد. فرشتگان سر پا ايستاده تا اين كه حضرت نشست . پس از آن كه از نماز فارغ شد، سلام كرده گفتند: خداوند به تو سلام مى رساند و مصحف را در دامان آن حضرت گذاشتند. حضرت فرمود: سلام مخصوص خداوند و از سوى او و به سوى اوست و بر شما اى فرستادگان خدايى سلام و سلامتى باد! آن گاه به آسمان رفتند. پس از نماز صبح تا سر ظهر به طور پيوسته به خواندن و مطالعه آن مشغول شد تا اين كه به آخرش رسيد آن حضرت بر تمامى خلق خدا از جن و انس ، پرندگان و وحوش ، ملائكه و پيامبران واجب الاطاعة مى باشد.
راوى مى گويد عرض كردم : فدايتان شوم ، پس از آن حضرت اين مصحف به چه كسى منتقل شد؟
فرمود: آن را به اميرالمومنين عليه السلام داد و پس از درگذشت حضرت على ، به امام حسن و بعد به امام حسين و بعد نزد اهلش باقى مى ماند تا اين كه به صاحب اين امر واگذار كند.
عرض كردم : اين علم بسيار زياد است !
فرمود: اى ابومحمد! آن چه را كه من به تو گفتم ، در دو برگ اول آن بود و مطالب پس از ورقه دوم را براى تو نگفتم و حتى يك حرف از آن را هم بازگو نكردم . (١٩)
٢٥ - نور فاطمه (س) براى ملائكه آسمان
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در شاءن مقام دختر بزرگوارش ‍ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمودند: دخترم فاطمه سيده بانوان جهان از پيشينيان و آيندگان است وى پاره تن من است و نور چشم و ميوه قلب و روحى كه در ميان دو پهلوى من است . او حوريه است به صورت انسان . آن هنگام كه در محراب عبادت در برابر پروردگارش مى ايستد، نور وى براى ملائكه آسمان مى درخشد، آن گونه كه نور ستارگان براى اهل زمين درخشندگى دارد. در آن هنگام پروردگار بلند مرتبه به فرشتگان خود مى فرمايد: اى فرشتگانم ! به بنده ام نظر افكنيد، فاطمه سيده و سرور كنيزانم كه در برابر ايستاده ، اعضاء و جوارح او از ترس من مى لرزد و با تمام قلب و وجود خويش به عبادتم ايستاده شما را به شهادت مى گيرم كه شيعيان وى را از آتش ايمن گردانم . (٢٠)
٢٦ - شوق به عبادت
عبادت هاى فاطمه زهرا فراوان است ، خصوصا در آن عباداتى كه با پرورگار خويش مناجات مى كند كه ما عبادت وى و نيز شوق و رغبتش به نماز و كثرت علاقه قلبى اش به مناجات با خداى تعالى را احساس نمى كنيم و چرا اين گونه نباشد؟ زيرا كه فاطمه زهرا دختر برترين عبادتگر است ؛ يعنى آن پيامبرى كه براى عبادت ساعات طولانى بر سر پا مى ايستد تا اين كه خدايش به وى فرمود: طه ما انزلنا عليك القرآن لتشفى و نيز فاطمه زهرا دقيقا معنى و قدر و قيمت عبادت را به خاطر معرفت عظيمش ‍ نسبت به پروردگار مى دانست ، پس جاى تعجب و شگفت نيست كه اين بزرگوار تا اين حد از عبادت لذت ببرد و خود، را با ايستادن در برابر خداى تعالى به رنج افكند و اظهار تذلل و خشوع نمايد، گويى كه هيچ گاه از قيام و ركوع و سجود ناراحت نمى گردد. (٢١)
٢٧ - نماز در شب ازدواج
نماز در شب ازدواج اهميت و فضيلت زيادى دارد، مرد و زن جوان بايد زندگى خود را با نماز شروع كنند، به وسيله نماز به حيات خود آرامش ‍ ببخشند.
فاطمه زهرا در شب ازدواج از على عليه السلام مى خواهد كه با هم به نماز بايستند و در اين شب خدا را عبادت كنند. (٢٢)
٢٨ - درجه ايمان فاطمه (س)
حضرت فاطمه عليهاالسلام به آن درجه از ايمان مى رسد كه باورش شده است خدا هست و شاهد اعمال است ، انسان در برابر او متعهد و مسئول است ، باورش شده بود كه قيامت حق است ، قبر حق است ، صراط و ميزان حق است ، بهشت و دوزخ راست است و...در وصيتنامه اش مى خوانيم :
- هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله
اين وصيتى است كه فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر آن را نوشته است :
- و هى تشهد ان لا اله الا الله
او گواهى مى دهد كه خدايى جز الله نيست .
- و ان محمدا رسول الله
و گواهى مى دهد كه محمد فرستاده خداوند است .
- و ان الجنة حق و النار حق
و گواهى مى دهد بهشت حق است و دوزخ نيز حق است .
و ان الساعة آتية لاريب فيها
و گواهى مى دهد كه قيامت آمدنى است و در آن شكى وجود ندارد.
و ان الله يبعث من فى القبور
و گواهى مى دهد كه خداى عز و جل همه مردگان را بيدار و مبعوث مى كند.
- يا على انا فاطمة بنت محمد، زوجنى الله منك لاكون لك فى الدنيا والاخرة ...
اين باورها روان او را پر كرده و آثار آن در جوارح و اعضا او ظاهر شده بود. رسول خدا صلى الله عليه و آله در شاءن ايمانش فرمود: خداوند دل و اعضاى دخترم فاطمه عليهاالسلام را از ايمان و يقين سرشار فرمود: ان ابنتى فاطمة ملا الله قلبها و جوارحها ايمانا و يقينا.
او ايمان و يقينش به خدا و معاد به حدى است كه گوئى جهان غيب را مى بيند، بهشت را با همه نعمت هايش و دوزخ را با همه عذاب و شكنجه هايش شهود مى كند.
او در دعا و عبادت خود، در ارتباط و مناجات با خداى خود ترسان و نگران است ، در حين مناجات با خدا و سخن گفتن با او دلش مى لرزد گوئى مورد خطاب خدا با موسى عليه السلام است كه خدا فرمود: يا موسى ، كن اذا دعوتنى خائفا مشفقا، وجلا، و ناجنى حين ناجيتنى بحسنة من قلب وجل . (٢٣)
٢٩ - درخواست زهرا (س) براى اذان
يكى از اقدامات فاطمه زهرا عليهاالسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش صلى الله عليه و آله زنده نگهداشتن خاطرات دوران پدر بود. او مى خواست با احيا و يادآورى آن دوران دل هاى مرده را بيدار كند و از تاريكى به سوى روشنايى هدايت كند، و توطئه هاى دشمن و افكار پليد آن ها را به وسيله اذان خنثى كند، چون روح اذان گواهى به توحيد و رسالت رسول خدا صلى الله عليه و آله و ولايت على عليه السلام مى دهد.
به راستى كه زهرا عليه السلام آموزگار بيدارى و ظرافت است .
وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و وصى او را كنار نهادند، بلال به عنوان اعتراض ديگر اذان نگفت و هر چه به سراغش مى آمدند، امتناع مى كرد و عذر مى آورد. زهرا عليهاالسلام از او خواست كه اذان بگويد، گفت : بسيار مشتاقم كه صداى موذن پدرم را بشنوم .
بلال بر بالاى بام مسجد رفت . آواى گرم بلال در مدينه پيچيد: الله اكبر، همه دست از كار كشيدند. هر كس دست ديگرى را مى كشيد و به شتاب به طرف مسجد مى آورد، همه حتى زنان و كودكان در بيرون مسجد جمع شدند، مدينه به يكباره تعطيل شد.
همه به طنين روح افزاى بلال گوش مى دادند و بر دهان او خيره شده بودند. ناگاه ، به ياد ايام رسول خدا صلى الله عليه و آله افتادند، فرياد هاى هاى گريه ها در مدينه پيچيد، مدينه كمتر اين گونه روزهايى به ياد داشت . همه از يكديگر سوال مى كردند، چرا بلال اذان نمى گفت ؟ چه شده كه به درخواست زهرا عليهاالسلام اذان مى گويد؟ چرا زهرا عليهاالسلام گريه مى كند؟ به يكديگر نگاه مى كردند، سپس سرها را به زير مى انداختند و از خود و بيعتشان با ابوبكر شرمشان مى آمد. زهرا عليهاالسلام هم همراه جماعت به اذان گوش داده بود و به ياد دوران پدر و غدير و...افتاد. و همچون ابر باران اشك مى ريخت .
در فضاى مدينه پيچيد: اشهد ان محمدا رسول الله زهرا عليهاالسلام ديگر طاقت نياورد، فرياد و ناله و آهى زد و از حال رفت . آن چنان كه همه گمان كردند از دنيا رفته .
مردم فرياد برآوردند: بلال بس كن ، دختر رسول الله صلى الله عليه و آله را كشتى !
بلال ، اذان را نيمه رها كرد و ندانست كه چگونه خود را بر بالين زهرا عليهاالسلام رساند.
زهرا عليهاالسلام را به هوش آوردند. درخواست اتمام اذان كرد.
بلال گفت : از اين درگذريد كه بر جان شما نگرانم .
با اصرار بلال ، التماس و گريه هاى مردم ، زهرا عليهاالسلام از خواسته خود درگذشت . (٢٤)
٣٠ - شهادت فاطمه (س) در اذان
اكنون كه فهميدى بقيه نبوت و عقيله رسالت و وديعه مصطفى و زوجه ولى الله و كلمه تامه الهى ، فاطمه عليهاالسلام حائز مقام عصمت است ، پس ‍ مانعى ندارد كه در فصول اذان و اقامه به عصمت آن حضرت شهادت دهيد و مثلا چنين بگوييد:
اشهد ان فاطمة بنت رسول الله عصمة الله الكبرى ؛ يعنى شهادت مى دهم كه فاطمه دختر رسول خدا عصمت كبراى خدا است . (٢٥) (سعى كنيم در اذان و اقامه نماز خويش گواهى فاطمه زهرا عليهاالسلام را فراموش نكنيم ، و نماز خود را با نام زهرا مزين كنيم).
٣١ - چرا فاطمه (س) را زهرا گويند؟!
راوى مى گويد: از امام حسن عسكرى عليه السلام پرسيدم : چرا فاطمه عليهاالسلام را زهرا مى گويند؟
فرمود: زيرا (نور معنوى) چهره اش در سه وقت بر على مى درخشيد. اول روز مثل خورشيد و ظهر همچون بدر ماه و در هنگام غروب همچون ستاره درخشان . (٢٦)


۱ ٣٢ - عبادت نمونه
٣٢ - عبادت نمونه
عبادت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام يك عبادت نمونه است . حسن بصرى كه يكى از عباد و زهاد دنياى اسلام است درباره فاطمه زهرا عليهاالسلام مى گويد: به قدرى دختر پيغمبر صلى الله عليه و آله عبادت كرد و در محراب عبادت ايستاد كه تورمت قدماها پاهاى آن بزرگوار از ايستادن در محراب عبادت ورم كرد.

شب ميلاد زهراى بتول است
ز يمن او دعا امشب قبول است
شب فيض و شب قرآن ، شب نور
شب اعطاى كوثر بر رسول است
٣٣ - نورى از خانه
برخى از روايات نشان مى دهند كه گاهى مردم مدينه در حين عبور نيمه شب از در خانه حضرت زهرا عليهاالسلام نورى از خانه او متجلى و ساطع مى ديدند، از پيامبر صلى الله عليه و آله علت را مى پرسيدند و فاطمه عليهاالسلام را در محراب عبادت مى يافتند و هم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام در محراب عبادت است ، هزاران فرشته بر او درود مى فرستند و او را سيده زنان عالم خطاب مى كنند...او اهل سجده هاى طولانى و قيام و ركوع طولانى بود و خداى را با تمام وجودش عبادت مى كرد. (٢٧)
٣٤ - عبادت و آبادى درون
حضرت فاطمه عليهاالسلام آن بنده پاك و خالص خداوند است كه سعى دارد حركت خود را در سير كمالى و در مسير بى نهايت طلبى قرار دهد و آن انسان فهميده اى است كه در سايه اخلاص و رهائى از ثقل ها و پاى بندى ها به مقام ان الى ربك الرجعى مى رسد و آماده پذيرش خطاب يا ايتها النفس المطمئنة و براى رجوع به خدا راضيه و مرضيه مى شود.
فاطمه عليهاالسلام به آن درجه از ادراك مى رسد كه در مى يابد اساس ‍ آبادانى درون ، ايمان به خداست و حاصل آن رهائى از بندها و اسارت ها، وابستگى به خداى حى ازلى و سرمدى است و مهم اين است كه ايمان او از سنخ ادراك است و مورد خطاب اعبد الله كانك تراه و ان كنت لا تراه فانه يراك .
چنين ايمانى است كه براى او امنيت پديد مى آورد و او را راضى به قضا و قدر الهى مى سازد. به گفته علامه طباطبائى مرحوم آدمى در حقيقت خود را در قبول امر مقبول در امنيت مى بيند و قلبش به آن تسكين و آرامش مى يابد. انسان كه در آرامش و امنيت باشد مى تواند نيكو بينديشد، نيكو تصميم بگيرد و درست عمل كند و اين يكى از رموز عدم اضطراب فاطمه عليهاالسلام در برابر كشاكش زندگى است . (٢٨)
٣٥ - بندگى خداوند
در حديث آمده كه : پيامبر صلى الله عليه و آله از حضرت على عليه السلام پرسيد: همسرت را چگونه يافتى ؟
پاسخ داد: او بهترين ياور من بر اطاعت خداوند است . و از فاطمه عليهاالسلام درباره على عليه السلام پرسيد، گفت : بهترين شوهر است . (٢٩)
٣٦ - جواب سوال نماز زنى خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه مى كند، مرا فرستاده تا از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند.
آن حضرت فرمود: هر چه مى خواهى بپرس !
آن زن سوالات خود را مطرح كرد تا به ده سوال رسيد و حضرت زهرا عليهاالسلام با روى گشاده جواب داد. زن از زيادى پرسش خود شرمنده شده ، گفت : شما را بيش از اين زحمت نمى دهم .
حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: باز هم بپرس . آن گاه براى تقويت روحيه وى چنين فرمود: اگر به كسى كارى واگذار كنند، براى مثال از او بخواهند كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند آيا او با توجه به آن پاداش احساس خستگى مى كند؟
زن جواب داد: نه .
آن حضرت فرمود: من در مقابل هر پرسشى كه جواب مى گويم از خدا پاداشى به مراتب بيشتر دريافت مى كنم و هرگز ملول و خسته نمى شوم . از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مى شوند و به اندازه علم و تلاش و كوشش كه در راه آموزش و هدايت مردم داشته اند از خداى خود پاداش مى گيرند.
٣٧ - مس اسم زهرا (س) با وضو
كسى كه وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى كه نوشته باشد مس نمايد. و همچنين است بنابراحتياط واجب اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهرا عليهاالسلام .
٣٨ - توقف در مسجد
مسجد پيامبر اكرم نسبت به ديگر مساجد امتيازى خاص دارد، به اين معنى كه هر شخص جنب و نفساء و حائض مى تواند به هر مسجدى وارد شود و بدون توقف از آن جا عبور كند، ولى هرگز كسى مجاز نيست در حال جنابت و حيض و نفاس از مسجد النبى عبور نمايد و اين حكم مخصوص است به مسجد پيامبر اكرم و مسجد الحرام ، ولى از اين حكم ، على و فاطمه و حسنين عليهم السلام مستثنى هستند. آنان مى توانند در هر حالتى كه باشند از مسجدالرسول عبور كنند؛ و نه تنها مى توانند از آن جا عبور كنند، بلكه مى توانند در آن جا ازدواج نمايند و يا در حال جنابت در آن جا توقف كنند، و حتى حضرت زهرا عليهاالسلام مجاز است كه فرزندانش را در آن مكان مقدس و مطهر به دنيا آورد.
٣٩ - جواز ورود به مسجد پيامبر براى فاطمه (س) در هر حالى
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آگاه باشيد اين مسجد براى جنب و حايض جايز نيست مگر براى رسول خدا و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام .
٤٠ - نماز بدون صلوات بالا نمى رود
بيهقى و ابن عساكر و عده اى ديگر از امام على عليه السلام به طور مرفوع عبارتى را نقل كرده اند كه معنايش اين است :
دعا و نماز در بين آسمان و زمين معلق و آويزان است و به سوى پروردگار بالا نمى رود، تا اين كه بر حضرت رسول و خاندانش صلوات فرستاده شود صلى الله عليه و على آله .
٤١ - زهرا (س) در اوج قله ايمان
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى سلمان ! خداوند دل و تمام اعضا و جوارح فاطمه را پر از ايمان كرده است . او براى بندگى و اطاعت از خداوند كه به جاى خلوتى مى رود، يكى از فرشتگان الهى به نام زوقائيل (و در روايت ديگرى به نام جبرئيل) فرود آمده آسياب او را مى چرخاند و خداوند رنج و زحمت دنيا را به همراه زحمت آخرت از او برطرف كرده او را كفايت مى كند.
زهرا عليهاالسلام در اوج قله ايمان است . و بهترين گواه بر وجود سراسر ايمان او، يكى تامل در زندگى و رفتار و حالات خود اوست و ديگرى هم شهادت رسول خدا صلى الله عليه و آله .
- اى سلمان ! دخترم فاطمه آن چنان ايمان در اعماق دل و تمامى وجودش ‍ نفوذ كرده كه براى عبادت خدا خود را از همه چيز فارغ مى سازد.
خدا تمامى وجود دخترم فاطمه را لبريز از ايمان و يقين نموده است . (٣٠)
٤٢ - صلوات فرستادن بر فاطمه (س)
صلوات فرستادن بر حضرت فاطمه عليهاالسلام و كيفيت زيارتش ، كه همانند صلوات بر پيامبر اكرم و اميرالمومنين و حسنين عليهم السلام و زيارات آنان است ؛ يعنى همانگونه كه به صلوات بر آن چهار وجود مقدس ‍ و زيارتشان امر شده است ، نسبت به حضرت زهرا عليهاالسلام نيز در اين موارد، همگان مامور و ماجورند. فاطمه عليهاالسلام كه مشمول آيه تطهير و از اهل بيت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است كيفيت صلوات بر او را رسول خدا به صراحت چنين بيان داشته است :
بر من صلوات بتراء ( ناقص ، دم بريده ، و بريده شده) نفرستيد.سوال شد: يا رسول الله صلوات بتراء (= بريده شده) چيست ؟
فرمود: اين كه (بر من صلوات بفرستيد و بگوييد اللهم صل على محمد ولى درباره آل من ساكت باشيد. شما بايد بگوييد: اللهم صل على محمد و آل محمد. صلواتى كه شامل على و فاطمه و حسنين عليهم السلام نباشد، مقطوع و بريده و مورد قبول خدا و رسولش نمى باشد. لذا حضرت صديقه زهرا هم رديف و برابر افرادى است كه جميع مسلمين با ايمان جهان - از شيعه و سنى - هر شبانه روز در تشهد نمازهاى پنجگانه بر او درود مى فرستند ؛ و او در اين مقام ، همتاى محمد بن عبدالله ، و على ، و حسنين عليهم السلام است ؛ و همين لزوم صلوات بر فاطمه در هنگام اقامه نماز يك منقبت و فضيلت ساده نيست ، بلكه نشانگر مرتبه اعلى و منصب والاى آن حضرت است كه اين چنين در جنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است . بدون ترديد بايد فاطمه خود ولية الله و داراى مقام ولايت بوده باشد، تا هم رديف و همتاى اولياء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جميع مومنين جهان در هر زمان و مكان باشد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
من صلى عليك يا فاطمة غفرالله له و الحقه بى حيث كنت من الجنة .
يا فاطمه ! هر كس بر تو صلوات فرستد، خداى متعال از او درگذرد، و او را در بهشت به من ملحق گرداند. (٣١)
٤٣ - طعام غيبى در سجده گاه زهرا (س)
اميرالمومنين عليه السلام روزى به خانه آمد، ديد كه فاطمه عليهاالسلام حسنين عليهاالسلام را مى خوابانيد، ايشان به خواب نمى رفتند از شدت گرسنگى . فاطمه طاهره عرض كرد: يا اباالحسن ! برو قدرى طعام طلب كن كه اين كودكان از گرسنگى به خواب نمى روند.
اميرالمومنين عليه السلام نزد عبدالرحمن بن عوف رفت و از وى دينارى قرض خواست ، عبدالرحمن به خانه رفت و كيسه زرى بيرون آورد و عرض ‍ كرد: در اين كيسه يكصد دينار است بگير يا على ! و هرگز عوض آن را مده .
حضرت عليه السلام فرمودند: از تو قبول نكنم كه از پيغمبر صلى الله عليه و آله شنيده ام : اليد العليا خير من يد السفلى . يك دينار به من قرض بده و اين حديث را بشنو كه عوض مى دهند و قرض را يكى هيجده عوض ‍ مى دهند.
عبدالرحمن يك دينار به جناب امير قرض داد، آن حضرت چون روانه شد، در راه مقداد را ديد كه بر كنار راه نشسته فرمود: اى مقداد! در اين وقت اينجا چرا نشسته اى ؟
عرض كرد: از جهت ضرورتى .
فرمود: آن ضرورت چيست ؟
عرض كرد: چهار روز است كه طعامى نيافته ام .
فرمود: بگير اين دينار را، تو از ما اولى ترى كه چهار روز است طعام نيافته اى و ما سه روز است .
مقداد دينار را گرفت و حضرت وقت نماز شام بود روانه مسجد شد، به همراهى پيغمبر صلى الله عليه و آله فريضه را ادا نمود، چون فارغ شد جناب رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: يا على ! امشب به خانه شما مى آيم و مهمان شما خواهم بود.
جناب امير عرض كرد: حبا و كرامة .
از پيش روانه شد و فاطمه زهرا عليهاالسلام را خبر كرد، فورا فاطمه زهرا به مصلى خود رفت و روى مبارك بر خاك نهاد و به ايزد پاك عرض كرد: خداوندا! به حق محمد و آل محمد كه بر ما طعامى فرست .
هنوز فاطمه عليهاالسلام در سجده بود كه بوى طعام به مشام وى رسيد، سربرداشت كاسه بزرگى ديد پر از طعام كه بوى آن خوشبوتر از مشك بود، آن را برداشته و در خدمت پدر بزرگوار خود نهاد، حضرت فرمود: انى لك هذا الطعام ؟ عرض كرد: من عند الله ، ان الله يرزق من يشاء بغير حساب .
پس حضرت امير و فاطمه و حسنين از آن طعام تناول كردند. ناگاه سائلى بر درآمد، اميرالمومنين خواست او را از آن طعام بدهد حضرت رسول صلى الله عليه و آله نگذاشتند و فرمودند: يا على ! اين ابليس است . خبر شده كه ما از طعام بهشت مى خوريم آمده كه با ما مشاركت كند. (٣٢)
٤٤ - تكبير در شب عروسى
تكبير در مجالس عروسى از شب عروسى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام مرسوم شد، زيرا در آن شب جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان و پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفتند.
٤٥ - راز مقام عبادى زهرا (س)
آرى ! فاطمه عليهاالسلام به تمامى عاشق و شيداى خداى خويش است و او را با همه ذرات وجودش مى پرستد و لذا اعبدالناس مى گردد.
سوالى كه وجود دارد اين است كه چرا فاطمه عليهاالسلام به اين مقام مى رسد؟
نگارنده را نظر بر اين است كه در تحقيق شخصيت هر فرد انسانى ، امور ذيل تاثيرى انكارناپذير دارند:
١ - امور تكوينى
٢ - شخصيت و افكار پدر و مادر در زمان نطفه فرزند و روحيه آنها.
٣ - روح و رفتار مادر در دوران باردارى .
٤ - تربيت
٥ - انتخاب شخصى
از جهت تكوينى ، در عالم ذر، نور فاطمه عليهاالسلام از نور پدر و از شجره طوبى و نطفه او از ميوه هاى درختان بهشتى كه خداوند متعال آن ها را توسط جبرييل براى پيامبر صلى الله عليه و آله تحفه فرستاده است .
از جهت امور غير تكوينى ، نيز ضرورت ندارد كه سخنى به درازا گفته شود، فقط همين مقدار كافى است كه بگويم :
فاطمه عليهاالسلام دختر خديجه و محمد صلى الله عليه و آله است ، خديجه كه يكى از چهار زن برتر در جهان است و خداوند به او مباهات مى نمايد، و محمد صلى الله عليه و آله كه برترين پيامبر الهى و خاتم ايشان است ، و فاطمه عليهاالسلام در دامان چنين پدر و مادرى پاى بر عرصه گيتى مى گذارد و پرورش مى يابد. او از همان روز اول كه چشمش گشوده مى شود و گوشش شنوا مى گردد و عرفان پدر و مادرش را مى بيند و در هر روز و شب عبادت خالصانه و تضرع آن ها را به درگاه ربوبى مشاهده مى كند و پدر را مى بيند كه در ميان شب بر مى خيزد و ساعت هاى متمادى با خداى جهانيان به راز و نياز مى پردازد، و...
و هنگامى كه قوه درك اين كودك به كمال مى رسد، ادراك مى كند كه آن چه از پدر و مادر خود مى بيند و مى شنود و آن چه پيامبر به آن عمل مى كند و توصيه مى نمايد حق حقيقى است كه از عمق جان بر مى خيزد و در عمق دل ها نفوذ مى كند، پس جز آن را بر خود نمى پسندد و پاى در جاى پاى پدر مى نهد، و از اين روست كه فاطمه ، فاطمه مى شود و لياقت آن را پيدا مى كند كه سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين خوانده شود.
پس بنابر عوامل تكوينى و تربيتى و خواست آگاهانه فاطمه است كه او را شخصيتى متكامل و برخوردار از همه صفات عالى ، از آن جمله : زهد، ورع ، عرفان و عبادت به بار مى آورد و الگوى كسانى مى سازد كه مى خواهند مقام واقعى انسانيت را بشناسند و چنان باشند. (٣٣)
٤٦ - شهادتين در بدو تولد
آدم عليه السلام پس از اكمال خلقت و نفخه روح عطسه كرد و تحميد نمود، فاطمه زهرا عليهاالسلام پس از ولادت شهادتين گفت و يكان يكان از فرزندان معصومين خود عليهم السلام را نام برده ، ياد فرمود. (٣٤)
٤٧ - افضليت بر آدم (ع)
آدم عليه السلام به واسطه خوردن گندم از بهشت بيرون آمد، فاطمه زهرا عليهاالسلام از ايثار قرص نان تمام جنات ثمانيه را متصرف گرديد و سوره هل اتى در شاءن ايشان نازل گرديد. (٣٥)
٤٨ - برترى بر ابراهيم (ع)
حضرت ابراهيم عليه السلام را خداوند به شكر ياد فرمود، فاطمه زهرا عليهاالسلام را به ذكر ياد فرمود: الذين يذكرون الله قياما و قعودا. (٣٦)
٤٩ - طالب رضاى حق
آدم عليه السلام از حضرت احديت تمناى منزلت و مكانت اوليه مى كرد و از پروردگار خود تمناى بهشت مى نمود، ولى فاطمه زهراء عليهاالسلام پيوسته رضاى خداى خود را مى خواست .
عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول . (٣٧)
٥٠ - دو ركعت نماز احياگر
روايت است كه : روزى سيد انبياء صلى الله عليه و آله در مسجد نشسته بودند كه جماعتى از بزرگان عرب و قريش خدمت آن بزرگوار شرفياب شدند و عرض كردند: اى افتخار عرب ! ما را عروسى هست و دختر فلان را به پسر فلان مى دهيم و آن ها از اشرافند و با شما نسبتى دارند، استدعا مى كنيم كه فاطمه عليهاالسلام را در اين عروسى رخصت فرمايى كه مجلس ‍ ما را مزين فرمايد به قدوم خود.
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند: از فاطمه طاهره مى پرسم : اگر اراده كند خواهد آمد.
اين را فرمود و تشريف به خانه بردند و فرمودند: اى فاطمه و اى نور ديده من ! اكابر عرب جمع شدند و عروسى دارند و به نزد من آمدند كه تو را به عروسى خود برند خواهى رفت يا نه ؟
فاطمه عليهاالسلام زمانى سر در پيش افكند، بعد از آن سر برآورد و عرض ‍ كرد: اى پدر بزرگوار! ايشان كه مرا به عروسى خواسته اند مقصود آن ها استهزاء است نسبت به من ؛ زيرا كه زنان قريش همه با لباس هاى فاخر و جواهر زينت كرده اند و با كمال حشمت و تنعم نشسته اند و مرا لباسى غير از چادرى و كهنه پيراهنى و كفشى كه چند جاى او را وصله زده ام چيز ديگر نيست و با اين حال رفتن به آن جا غير شماتت حاصلى ندارد.
چون رسول اكرم صلى الله عليه و آله از فاطمه عليهاالسلام اين كلمات را شنيد، بسيار غمناك گرديد، در آن حال جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله ! حق تعالى سلام مى فرستد و مى فرمايد فاطمه را با لباسى كه دارد به عروسى بفرست كه ما را در اين حكمتى است .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيغام حق تعالى را به فاطمه رسانيد، پس آن مخدره شكر حق تعالى را به جا آورد و عرض كرد: صدقنا و آمنا هر چه امر و حكم الهى است عين لطف و مرحمت است .
سپس حضرت صديقه عليهاالسلام برخاست و با جامه هاى كهنه خود به عروسى تشريف برد، اما از جهت شماتت زنان قريش دلتنگ بود، فرشتگان هفت آسمان و زمين سرنياز به درگاه بى نياز نهادند، عرض كردند: باز خدايا! اين دختر پيغمبر آخرالزمان است كه او را از جمله پيغمبران برگزيدى ، آيا او را دلشكسته مى نمايى ؟
خطاب از جانب رب الارباب به جبرييل شد كه دختر برگزيده ما را درياب و آن چه بايد به جهت او مهيا كن .
پس امين وحى به شتاب تمام به جنت فردوس شتافت و براى او جامه هاى بهشتى حاضر نمود و هنوز حضرت فاطمه عليهاالسلام هفت قدم از خانه بيرون ننهاده كه صد هزار حورى ماه لقاگرد وى حاضر شدند و جبرئيل سر تا پاى فاطمه طاهره را از سندس و استبرق بياراست و حوريان هر ساعت خاك قدم فاطمه را به ديده مى كشيدند، چون فاطمه اين لطف و حشمت حق تعالى را نسبت به خود ملاحظه كرد، به سجده شكر رفته و حق تعالى چندان از نور لطف خود روشنايى و تجلى به فاطمه عليهاالسلام نثار كرد كه شرح آن ممكن نيست ، پس فاطمه حمد و ثناى الهى مى كرد و مى رفت تا آن كه به خانه عروس رسيد، زنان قريش به انتظام مقدم شريف فاطمه عليهاالسلام بودند كه ناگاه روشنايى و نورى مشاهده كردند، چون برق كه عالم از آن روشن شد. مردم آن محله همگى متعجب شدند كه اين روشنايى چيست . ناگاه آواز از حوريان برآمد كه هر كه مى شنيد از خود بى خود مى شد و همه زنان از حسن صورت فاطمه عليهاالسلام متحير شدند و عروس را تنها گذاشتند و به استقبال ايشان شتافتند. فاطمه را ديدند كه صد هزار حور بهشتى با او خرامان مى آمدند و حوران عود و عنبر مى سوختند و از بوى خوش ايشان جمله زنان مدهوش شدند، همه به يك بار در قدم فاطمه افتادند و دست و پاى او را بوسيده و با تعظيم هر چه تمامتر او را به خانه آوردند.
چون آن سيده زنان قرار گرفت ، حوريان گرد او صف زده بر روى هوا ايستادند، به نحوى كه پاى هيچ كدام بر زمين نبود، زنان عرب از مشاهده اين امر و عطرهاى بهشتى دم به دم مى افتادند و سجده مى كردند و عروس ‍ نيز از كرسى درافتاد و بى هوش گرديد و بعد از ساعتى در آن بى هوشى مرد، چون عروس را مرده يافتند همه فرياد واويلا برآوردند و به گريه و زارى نشستند و عروسى به عزا مبدل شد.
حضرت فاطمه عليهاالسلام از مشاهده آن حال بسيار دلتنگ گرديد، در آن حال برخاست تجديد وضو نمود و دو ركعت نماز به جاى آورد، بعد از آن سر به سجده نهاد و عرض كرد: ملكا! پادشاها! به عزت و جلال بى زوال تو و به حرمت شرف طاعت بندگان خالص تو و به بركت محمد و على كه برگزيدگان درگاه تواند كه اين عروس را زنده گردان !
هنوز حضرت فاطمه عليهاالسلام در مناجات بود كه عروس عطسه زد و از جا برخاست و به دست حضرت فاطمه عليهاالسلام افتاد و عرض كرد: السلام عليك يا بنت رسول الله ! تو و پدر تو بر حقيد و خداى را كه شما پرستش مى كنيد بر حق است و كفارى كه راه بت پرستى را گرفته اند بر باطلند.
گويند: در آن روز هفتصد مرد از كسان عروس و غير ايشان به شرف اسلام مشرف شدند و اين مطلب در تمام شهر منتشر گرديد. پس فاطمه زهرا عليهاالسلام مراجعت نمود به خانه و شرح آن واقعه را براى پدر بزرگوار خود بيان نمود. رسول خدا صلى الله عليه و آله سجده شكر به جا آوردند، سپس فرمودند: اى نور ديده ! از آن چه گفتى من هزاران بيشتر و بهتر از حق تعالى اميد دارم .
٥١ - تابش نور از چادر نماز زهرا (س)
اميرالمومنين عليه السلام از مرد يهودى مبلغى جو قرض گرفت ، يهودى عرض كرد: بايد چيزى به رهن بگذارى ؟
آن حضرت چادر نماز زهرا عليهاالسلام را به رهن گذاشت و جو را گرفت و از آن سوى يهودى چادر را به خانه برد و در اتاقى جاى داد، نيمه شب زن يهودى براى حاجتى بدان اتاق رفت و نورى ساطع ديد كه شعشعه آن نور، چشم را خيره مى كرد، دويد و شوهر را آگهى داد، مرد يهودى آمد و اين را ديد، خاندان خويش را دعوت كرد، هشتاد تن يهود گرد آمدند، چون بدان نور نظاره كردند و بدانستند از چادر حضرت فاطمه عليهاالسلام است ، همگان اسلام آوردند و در بعضى روايات آمده كه نام يهودى زيد بود.
٥٢ - شريك عبادت پروردگار
حضرت زهرا عليهاالسلام آنقدر به عبادت پروردگارش علاقه مند و وابسته است كه در شب اول زندگانى مشتركش با على عليه السلام او را به عبادت و نمازگزارى فرامى خواند و سه روز بعد از پيامبر از على عليه السلام مى پرسد كه فاطمه چگونه همسرى است ، پاسخ مى دهد: نعم العون على طاعة الله ؛ (٣٨)
او بسيار مددكار و يارى كننده به عبادت و طاعت خداوند است .
٥٣ - تفسير حى على خيرالعمل
از امام صادق عليه السلام درباره معنى حى على خيرالعمل سوال شد فرمودند: همانا عمل خير عبارت از نيكى و محبت نسبت به فاطمه و فرزندان اوست .
و در روايت ديگرى آمده است :
عمل خير عبارت از ولايت فاطمه و اولاد اوست .
فصل دوم : نماز و خانواده
٥٤ - توصيه اهل البيت به نماز وقتى آيه و امر اهلك بالصلوة نازل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله همواره تا هشت ماه به در خانه على عليه السلام مى آمد و مى فرمود: الصلوة رحمكم الله انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا؛
نماز، خدا رحمت تان كند، همانا خدا مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت دور نموده ، آن طور كه خود مى داند تطهيرتان كند. (٣٩)
٥٥ - معنويت در خانه فاطمه (س)
زندگى فاطمه زهرا عليهاالسلام سراسر نور و پر از معنويت بود. او توانست در خانه كوچك و با تمام مشكلات به عرفان كامل برسد و به جايى رسيد كه جبرئيل بر او نازل مى شد.
فاطمه عاشق عبادت بود، او در تسليم و اطاعت و در استقبال در عبادت چنان به پيش رفت ، كه حتى بدن و سلامت خود را فراموش كرد.
امام باقر عليه السلام در شان عبادتشان فرمود: كانت تقوم حتى تورم قدماها. در عبادت چنان قيام و ايستادگى كرد كه پاهايش ورم كرده بود. و با اين حال اين عبادت را براى رشد مادى خود انجام نمى دهد.
روزى رسول خدا به او فرمود: دخترم از خدا چيزى بخواه كه جبرئيل از جانب خدا وعده اجابت داده است .
فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: حاجتى جز توفيق در بندگى خدا ندارم و آرزويم اين است كه ناظر جمال او باشم و به وجه كريمش نظاره كنم . و خود در مناجاتش مى فرمود: اسالك لذة النظر الى وجهك .
همسر او على عليه السلام و فرزندان او عاشق معبود بى همتا بودند.
خانه اى كه پر از نور نماز و قرآن و عبادت است ، آن خانه ارزشمند است .
حضرت على عليه السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت مى كردند. اين طور نبود كه فقط على عليه السلام در نماز غرق شود و تير را از پايش درآورند و متوجه نشود، بلكه فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز همچنان در محراب عبادت مى ايستاد كه از شدت ترس ‍ نفسش به شماره مى افتاد.
امروز بايد زن و شوهر اقتدا به اين زوج ملكوتى بكنند، هر دو در نماز به معراج برسند، عرفان و معنويت و سير و سلوك براى هر دو لازم است .
پس خانه اى كه اين دو زوج گرامى با آن عظمتى كه هر كدام در نزد پروردگار دارند، معلوم است كه آن خانه چه ارزش و فضيلت معنوى را داراست . خانه اى كه فاطمه زهرا عليهاالسلام در آن سكونت داشت آن قدر داراى قداست و روحانيت و فضيلت هاى ربوبى بود كه علامه مجلسى از انس بن مالك ، و بريره نقل مى كند: هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين آيه را خواند:
فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال (٤٠)
در خانه هايى (مانند معابد و مساجد و منازل انبيا و اوليا) خدا رخصت داده كه آن جا رفعت بايد و در آن ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تنزيه ذات پاك او كنند.
مردى برخاست و سوال كرد: يا رسول الله ! اين خانه ها كدامند؟
فرمود: خانه هاى انبيا، سپس ابوبكر برخاست و پرسيد: اى رسول خدا! آيا اين خانه (اشاره به خانه على و فاطمه نمود) نيز از همان خانه هاست ؟
فرمود: آرى و از برترين آنان است .
و ابن عباس گويد: در مسجد پيامبر بوديم كه قاريى آيه فى بيوت اذن الله ... را تلاوت كرد.
پرسيدم : اى رسول خدا! اين خانه ها كدام خانه ها هستند؟
فرمود: خانه هاى انبيا و سپس به دست خويش به خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام اشاره فرمود. (٤١)
٥٦ - عبادت در كودكى
يكى از محورهاى اساسى كه حضرت زهرا عليهاالسلام بدان توجه و تاكيد داشتند بعد پرستش و گرايش فرزندان به انجام تكليف عبادى و الهى بود. آن حضرت شوق بندگى و خضوع در برابر معبود را از همان دوران كودكى در جان فرزندان خود تقويت نموده و آنان را چنان تربيت كرد كه بهترين كارها را عبادت خداوند دانسته و از آن بالاترين لذتها را مى بردند.
دخت گرامى رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر اين مطلب تاكيد داشت كه بچه ها را از كوچكى به انجام عبادت فرا خواند و آنان را به خدا پيوند دهد و بذر محبت و ارتباط با معبود را دركام آنان بيفشاند تا انجام تكليف براى آنان نه تنها رنج و مشقتى نداشته باشد بلكه با شوق و اشتياق به استقبال آن بروند.
بر اين اساس فاطمه عليهاالسلام فرزندان خود را حتى به شب زنده دارى عادت ميدادند. البته او شيوه تربيت را به خوبى مى دانست و به گونه اى برخورد مى كرد كه در حد توان و استعداد فرزندان باشد.
٥٧ - كار منزل و عبادت
حضرت فاطمه عليهاالسلام در خانه على عليه السلام بچه دارى مى كند و آب مى كشد و آسياب مى نمايد و غذا درست مى كند و زحمات زيادى را به تنهايى تحمل مى كند، ولى عبادت و شب زنده دارى و در محراب مخصوص خودش راز و نياز و دعا براى مومنين و پيروزى اسلام و سرفرازى مسلمين را هم فراموش نمى كند، سرور زنان عالم با آن كه در منزل خسته و رنجور مى شود، ولى وقتى كه على عليه السلام به خانه مى آيد، آن چنان چهره بشاش و شادابى دارد كه وقتى چشم مباركش به چهره زيبا و نورانى زهرا عليهاالسلام مى افتد همه خستگى و ناملايمات و رنج هاى او برطرف مى شود و مثل اين كه على عليه السلام هيچ ناراحتى نداشته است . (٤٢)
٥٨ - تشويق فرزندان به عبادت
بسيار مى شد كه با مناجات ها و گريه هاى شبانه مادر، بچه ها از خواب بيدار مى شدند. امام حسن عليه السلام مى گويد: در يك شب جمعه ديدم مادر در محراب عبادت ايستاده و تا طلوع صبح در ركوع و سجده بود و همه را دعا مى كرد. گفتم : مادرم ! چرا براى خود چيزى نخواستى ؟
گفت : پسرجانم ! اول همسايه بعد خودت .
زهرا عليهاالسلام در هنگام غروب نمى گذاشت بچه ها بخوابند و اگر در خواب بودند آن ها را بيدار مى كرد كه آن وقت ، وقت استجابت دعاست . و همچنين در شب هاى قدر آن ها را با غذاى سبك دادن بيدار نگاه مى داشت .
او بچه ها را زياد به ياد رسول الله صلى الله عليه و آله مى انداخت و به سفارش پدرش بچه ها را دسته گل مى دانست و آن ها را براى ياد گرفتن قرآن و دعا به نزدش مى فرستاد. (٤٣)
٥٩ - بيدار كردن كودكان براى عبادت
حضرت زهرا عليهاالسلام در شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان كودكان خود را به بيدارى و نخفتن وادار مى كرد. ممكن است كسى تعجب كند كه او چگونه بچه ها را به اين كار كه حتى براى اشخاص بزرگ هم زحمت دارد فرا مى خواند.
حضرت در روز بچه ها را مى خوابانيد تا كاملا استراحت كنند و غذاى كمترى به آنان مى داد تا بدين گونه زمينه و موقعيت بهتر و مطلوب ترى از نظر جسمى و روحى براى شب زنده دارى داشته باشند. او به حدى در اين كار جدى و قاطع بود كه نمى گذاشت احدى از اهل خانه خوابش ببرد و مى فرمود: محروم است كسى كه از بركات شب قدر محروم بماند.
گويا فاطمه عليهاالسلام مى خواهد از دوران كودكى در قلب پاك فرزندان خود جمال خدا را به تجلى ، و جان و زبانشان را به حلاوت و شيرينى عبادت آشنا كند و محبوب راستين را به آنان نشان دهد تا در جوانى جذب جلوه هاى دروغين نشود. اين روش تربيتى فاطمه عليهاالسلام به عنوان يك سنت بسيار پسنديده و قابل اجرا در گفتار امامان معصوم عليهم السلام نيز به چشم مى خورد.
از جمله امام صادق عليه السلام فرمودند: زمانى كه كودك به سن شش ‍ سالگى رسيد او را به نماز و چنان چه تحمل گرفتن روزه را داشت ، او را به انجام آن وادار نماييد.
فصل سوم : خوف فاطمه زهرا عليهاالسلام از خداوند
٦٠ - خوف و خشيت فاطمه (س)
زمانى كه اين آيه شريفه بر پيامبر (ص) نازل شد:
و ان جهنم لموعدهم اجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم ؛ ميعادگاه همه آنهاست ! هفت در دارد، و براى هر درى ، گروه معينى از آن ها تقسم شده اند! (٤٤)
رسول خدا (ص) با شنيدن اين آيه به شدت گريه كرد؛ به گونه اى كه از گريه آن حضرت ، اصحاب نيز گريستند، هرچند كسى نمى دانست جبرئيل چه چيز بر او نازل كرده است و كسى نيز نمى توانست در آن حال با رسول خدا (ص) سخن بگويد. چون پيامبر صلى الله عليه و آله از ديدن فاطمه (س) خوشحال مى شد، برخى از اصحاب به سراغ آن حضرت رفتند (تا با آمدنش گريه رسول خدا صلى الله عليه و آله تمام شود) آن ها فاطمه (س) را در حال آسياب كردن جو يافتند كه مى فرمود: آن چه نزد خداست برتر و ماندگارتر است ؛ بر او سلام دادند و جريان گريه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را به عرض او رساندند.
حضرت زهرا (س) به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : پدر جان ! فدايت شوم ، چه چيز باعث گريه تو شده است ؟
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله آياتى را كه جبرئيل عليه السلام بر وى نازل كرده بود، قرائت فرمود.
صديقه طاهره (س) چون آيات عذاب را شنيد، با رو به زمين افتاد، در حالى كه زير لب زمزمه مى كرد: واى ! واى بر كسى كه داخل آتش جهنم گردد. (٤٥)
٦١ - خوف در نماز يكى از خصوصيات ويژه در نماز و عبادت حضرت فاطمه عليهاالسلام خوف و خشيت وى بوده است .
ابومحمد ديلمى در ارشاد القلوب روايتى را در اين باره نقل نموده و گويد:
كانت فاطمة تنهج فى صلواتها من خوف الله ؛ (٤٦)
و روايت شده كه حضرت فاطمه عليهاالسلام به هنگام نماز نفسش به شماره مى افتاد.
سبب اين حالت كه در نماز و دعا براى فاطمه عليهاالسلام پيش مى آمد خوف و خشيت وى از حضرت بارى تعالى بوده است .
ممكن است پرسيده شود كه : خوف از چه چيزى ؟ مگر حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ، معصوم نبوده و آيه تطهير در شان او نازل نشده است ؟ پس كسى كه خداوند او را از معاصى و پليدى ها تطهير نموده گناهى از او صادر نمى شود، چرا بايد خائف و ترسان باشد؟
در پاسخ گوييم : خوف اسباب متعدد دارد، گاهى به سبب گناه و سوء عمل است و اين كه فردى مى داند در محضر كسى ايستاده كه او را به دليل گناهش مجازات خواهد كرد و گاهى منشاء خوف ، اطلاع و يقين نسبت به نقص خود و كمال معبود است ، و ناقص وقتى خود را در محضر كامل بيند، البته نفسش به شماره مى افتد، رنگش متغير مى شود و حتى غش به او دست مى دهد.
در روايتى آمده است : كان اميرالمومنين عليه السلام اذا اخذ بالوضوء يتغير وجهه من خيفة الله ؛
على عليه السلام هرگاه وضو مى ساخت ، رنگ چهره اش از خوف الهى تغيير مى كرد.
و در روايت ديگرى آمده است :
امام حسن مجتبى عليه السلام هرگاه سجده شكر را به جاى مى آورد از خشيت و خوف مقام ربوبى حالت غش به او دست مى داد.
و در روايت ديگر، درباره امام حسن عليه السلام آمده است :
امام وقتى از وضو فارغ مى گرديد، رنگ چهره اش تغيير مى كرد، هنگامى كه از وى درباره علت اين حالت سوال كردند، فرمود:
حق آن است كه وقتى در برابر كسى چون (پروردگار عالميان) مى ايستيم رنگ از چهره ما پريده باشد.
و شبيه اين روايات را درباره ساير امامان شيعه عليهم السلام و صديقين نيز نقل نموده اند: در روايتى آمده است كه :
از امام سجاد عليه السلام پرسيدند: چرا وقتى براى وضو حاضر مى شويد رنگ چهره شما زرد مى گردد؟ فرمود: چه ميدانيد كه به حضور چه كسى مى روم !
بنابراين معلوم مى شود كه علت خوف و خشيت حضرت فاطمه عليهاالسلام معرفت تمام نسبت به خداوند متعال مى باشد.
حال اگر كسى بگويد: جايگاه خوف و خشيت در قلب است ؟ گوييم : امام مومنان على بن ابى طالب عليه السلام در اين باره گويد: بنده خداوند طعم ايمان را وقتى مى چشد كه داراى خوف و رجا باشد و اگر خوف و رجاى او صحيح و كامل باشد، اثر آن ، در جسد و عمل مومن ديده مى شود. (٤٧)
٦٢ - خشيت زهرا (س)
خشيت آن حالتى است كه عارض مى شود بر اولياء خدا هنگامى كه نفس ‍ ايشان متوجه عظمت و جلالت و هيبت ذات احديت مى شود، در آن وقت اين حالت او را دست مى دهد كه مبادا حاجبى بين محبوبش پيدا بشود و اين حالت حاصل نمى شود مگر از براى كسى كه مطلع بر عظمت كبريايى بوده باشد و لذت قرب را چشيده باشد، از اين جهت خداى تعالى مى فرمايد: انما يخشى الله من عباده العلماء. پس خشيت خوف خاصى است كه گاهى اطلاق خوف بر او مى شود.
پس بايد دانست كه خوف فاطمه زهرا عليهاالسلام و سائر ائمه هدى عليهم السلام از اين سنخ است نه آن كه به واسطه اين است كه كوچكترين معصيتى از آن ها سرزده باشد، ترك اولى هم از آن ها سر نمى زند.
٦٣ - لقب تقيه
شريف ترين لقب حضرت زهرا عليهاالسلام تقيه مى باشد، به معناى كسى كه از خدا بترسد و خدا را حاضر داند و از گناهان دورى و پرهيز كند. فاطمه زهرا عليهاالسلام عين و خود كلمه تقوى است و هيچ يك از زنان عالم همانند آن حضرت خوف و خشيت از خداوند را نداشت ، عارفين گفته اند: همه خير دنيا و آخرت در يك كلمه جمع شده و آن كلمه تقوى مى باشد. (٤٨)
فصل چهارم : نماز شب فاطمه زهرا عليهاالسلام
٦٤ - شب زنده دارى فاطمه
حسن مثنى ، حضرت امام حسن عليه السلام ، نزد عموى خويش ، حضرت امام حسين عليه السلام براى خواستگارى يكى از دخترانش (فاطمه يا سكينه) آمد.
امام حسين عليه السلام به او فرمودند: فاطمه را براى تو اختيار مى كنم ، زيرا شباهت بيشترى به مادرم فاطمه ، دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله دارد. او در ديانت ، تمام شب را بيدار بوده و روز را روزه مى گيرد و در شكل و جمال شبيه حورالعين است . و اما سكينه ، استغراق با خدا بر او غلبه داشته و شايسته نيست كه با مردى ازدواج كند. (٤٩)
٦٥ - مواظبت بر نماز شب در كودكى
حضرت فاطمه عليهاالسلام انس با كسى نمى گرفت جز حضرت رسول صلى الله عليه و آله شب و روز خود را به مراحم آن بزرگوار مشغول مى نمود، حتى در روز روزها و قيام ليالى مراقبت و مواظبت فوق العاده مى كرد و بر عبادات و طاعات اقبال و اهتمام چنان مى نمود كه زنان زمانش ‍ متحير بودند كه فاطمه با اين كمى سن چگونه تحمل مشقت هاى زياد صعبه كه خارج از عادت بشر است مى نمايد.
٦٦ - تهجد زهرا (س)
جميع بن عمير از عمه اش روايت كرده كه گفت :
از عايشه پرسيدم : چه كسى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله محبوب تر از همه بود؟
عايشه گفت : فاطمه .
گفتم : من درباره مردان سوال كردم .
گفت : شوهرش ، به خداوند سوگند، هيچ چيز مانع نمى شد از اين كه در روزها روزه دار، و در شب ها متهجد باشد و چيزى را بگويد كه خداوند آن را دوست مى دارد و به آن راضى مى شود.
٦٧ - نماز در شب زفاف
سوره الم سجده آيه ١٦ تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنا هم ينفقون .
يعنى شبها هنگامى كه همه مردم در خواب خوشند از بستر خواب پهلو جدا نموده و بر پا براى عبادت ايستند و پروردگارشان را بخوانند و نماز كنند و از روى بيم از عذاب آخرت و اميدوارى به ثواب و تفضلات الهى در آن عالم و از آن چه ما به آن ها داده ايم از مال و ساير نعمت ها به ديگران بخشش بنمايند.
اين آيه در شب زفاف فاطمه عليهاالسلام نازل گرديد، حضرت امير عليه السلام مى فرمايد: در شف زفاف زمانى نگذشت كه فاطمه زهرا عليهاالسلام برخاست و چراغ را خاموش كرد از شدت حيا و حجاب ، اسماء گفت : چندان نور از جمال آن دو بزرگوار تابنده و درخشنده بود كه خانه روشن و منور گرديد، حضرت امير فرمود: در دفعه اول چون بر رخساره زهرا نظر انداختم ، هيبتى در دل من قرار گرفت كه گويى رسول خدا را ديدم و آن مخدره در حسن صورت و استقامت قامت و راه رفتن و سخن گفتن شبيه ترين مردم به پدر بزرگوارش بود، آن گاه اسماء گويد: حضرت امير از فاطمه اذن خواسته تا به جهت اداى شكر نعمت پروردگار به نماز و ذكر و دعا مشغول شود، فاطمه زهرا اذن داد و خود نيز مشغول به نماز گرديد و از براى احياء آن شب آيه مذكور نازل گرديد.
٦٨ - ميراث حضرت زهرا (س)
حضرت زهرا عليهاالسلام شب ها را نماز مى خواند تا نزديك طلوع آفتاب و دعا به مومنين و مومنان مى كرد ذريه او هم اين ميراث را داشته اند. (٥٠)
٦٩ - طلب حاجت در نماز شب
در روايتى آمده است : روزى حضرت زهرا عليهاالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله تقاضاى انگشترى نمود، رسول خدا صلى الله عليه و آله اين مربى بيدار و هشيار، براى آن كه به دخترش درس هميشگى بدهد، در جواب اين در خواست عادى او فرمود: نمى خواهى تو را به بهتر از انگشتر راهنمايى كنم ؟ آن گاه ادامه داد: امشب پس از نماز شب خواسته ات را از خدا بخواه ، ان شاء الله به آن خواهى رسيد.
زهرا عليهاالسلام نيز همان گونه كه پدر گفته بود، پس از نماز شب حاجتش ‍ را از خدا طلبيد، به ناگاه هاتفى ندا سر داد: فاطمه آن چه از من خواستى اجابت شد، سجاده خود را كنار بزن .
زهرا عليهاالسلام در دم ، سجاده را كنار زد، انگشترى گرانبها از ياقوت يافت ؛ بسيار مسرور گشته و در حالى كه آن را به انگشت نموده بود خوابيد. در رويا ديد در بهشت است ، در مقابل سه قصر زيبا كه در بهشت مانندش را نديده بود. پرسيد: اين قصرهاى بى نظير از آن كيست ؟
گفتند: از براى فاطمه دختر محمد صلى الله عليه و آله با خوشحالى داخل يكى از آن قصرها شد، در آنجا تختى را ديد كه تنها سه پايه داشت . با تعجب پرسيد: پس پايه ديگر تخت چه شده ؟
گفتند: صاحبش در دنيا از خداوند انگشترى تقاضا نموده ، از اين رو يكى از اين پايه ها به صورت انگشترى براى او درآمده است .
و اين پايان خواب بود و شروع درسى بزرگتر براى زهرا عليهاالسلام از اين رو صبح اول وقت خود را به پدررسانيد و نگران و محزون خواب خود را تعريف كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله هوشيار و آگاه از قبل چنين صحنه اى را پيش بينى مى كرد و گويا منتظر دخترش بود، فرمود: دنيا براى شما نيست ، آن چه براى شماست سراى ديگر است ، و وعده گاه شما بهشت است ، دنيا فريبنده اى گذرا بيش نيست .
آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: فاطمه جان ! انگشتر را در زير سجاده بگذار.
او نيز همين كار را كرد و همين كه بر روى سجاده اش خوابش برد در رويا ديد كه داخل همان قصر در بهشت شده ، اما اين بار تخت چهارپايه دارد. در حيرت بود كه ندا رسيد: صاحبش انگشترى را پس فرستاد و پايه هاى تختش هم كامل شد. زهرا از خوشحالى از خواب بيدار شد. (٥١)
فصل پنجم : انس فاطمه زهرا عليهاالسلام با قرآن
٧٠ - خواندن قرآن در خانه
فاطمه زهرا با قرآن مانوس بود.
سلمان مى گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا براى كارى به خانه فاطمه فرستاد، به در خانه كه رسيدم ، صداى زهرا را كه در درون خانه قرآن مى خواند شنيدم . (٥٢)
٧١ - قرآن خواندن زهرا (س)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سلمان را نزد فاطمه عليهاالسلام فرستاد.
سلمان مى گويد: من بر درب خانه ايستاده و سلام كردم ، و شنيدم كه فاطمه عليهاالسلام در داخل خانه مشغول تلاوت قرآن است و آسيا مى چرخيد، در حالى كه كسى در آن جا نبود...و سلمان - رحمة الله عليه - در آخر روايت مى گويد:
وقتى اين مطالب را به عرض رسول خدا صلى الله عليه و آله رسانيدم ، وى تبسمى كرده فرمود: اى سلمان ! همانا خداوند متعال قلب و جوارح دخترم فاطمه را از ايمان مملو نموده است ، لذا وى بدون دغدغه مشغول عبادت پروردگار مى باشد، پس خداوند ملكى به نام زوقابيل را مامور نموده تا آسيا را بگرداند و خداوند كارهاى دنيا و آخرت فاطمه را عهده دار شده و او را كفايت مى نمايد. (٥٣)


۲ ٧٢ - وصيت در مورد قرآن
٧٢ - وصيت در مورد قرآن
فاطمه زهرا وصيت مى كند در شب اول قبر، على عليه السلام بر سر مزارش ‍ زياد قرآن بخواند.
٧٣ - انس با قرآن
همان طور كه فاطمه عليهاالسلام با قرآن بود، فضه خادمه او تا بيست سال به غير از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.
باز از همين انس او با قرآن بود كه در صحراى محشر هم قرآن را زمزمه مى كند. تا آن جا كه حتى در هنگام داخل شدن به بهشت هم آيات قرآن را مى خواند.
٧٤ - چهار عمل قبل از خواب
از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام روايت شده كه در حالى كه بستر را گسترانيده و مى خواستم بخوابم ، پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله بر من وارد شد و فرمود: اى فاطمه ! مخواب مگر اين كه چهار عمل را انجام داده باشى : قرآن را ختم نمايى و انبيا را شفيع خود گردانى و مومنين را از خود راضى كنى و حج و عمره بجاى آورى ، اين را فرمودند و به نماز مشغول شدند.
من هم كنار بستر ايستادم تا نمازشان تمام شد پس گفتم اى رسول خدا مرا به چهار چيز امر نمودى كه در اين حال نمى توانم انجام دهم ، حضرت تبسمى نمود و فرمود: اگر سه مرتبه سوره قل هو الله را بخوانى ، مثل اين است كه ختم قرآن كرده اى و اگر بر من و انبيا گذشته درود فرستى ، شفيعانت در روز قيامت شده ايم و اگر براى مومنين استغفار نمايى همه از تو راضى خواهند بود و اگر بگويى سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر ثواب حج و عمره را به دست آورده اى . (٥٤)
فصل ششم : نمازهاى فاطمه زهرا عليهاالسلام
٧٥ - نماز استغاثه به حضرت فاطمه (س)
روايت شده كه : هرگاه حاجتى دارى ، دو ركعت نماز به جاى آور و پس از سلام نماز سه بار تكبير بگو و پس از تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام به سجده برو، يكصد مرتبه بگو: يا مولاتى يا فاطمة اغيثينى . سپس ، جانب راست صورت را بر زمين بگذار و همان ذكر را صد مرتبه بگو سپس جانب چپ صورت را بر زمين بگذار و صد مرتبه بگو، باز هم به سجده رفته و صد مرتبه بگو و حاجت خود را ياد كن ، به خواست خداوند حاجتت برآورده مى شود.
٧٦ - متمسك به نماز شيخ الطائفة طوسى گويد: نماز حضرت زهرا عليهاالسلام دو ركعت است . در ركعت اول حمد و صد مرتبه انا انزلناه فى ليلة القدر و در ركعت دوم حمد و صد مرتبه قل هو الله احد ؛ و پس از سلام ، تسبيح حضرت زهرا گفته بخوانيد:
سبحان ذى العز الشامخ المنيف ، سبحان ذى الجلال الباذخ العظيم ، سبحان ذى الملك الفاخر القديم ، سبحان من لبس البهجة و الجمال ، سبحان من تردى بالنور و الوقار، سبحان من يرى اثر النمل فى الصفا، سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء، سبحان من هو هكذا و لا هكذا غيره .
پاك و منزه است دارنده عزت والاى پيروز، پاك و منزه است دارنده برترين شكوه و جلال بزرگ ، پاك و منزه است دارنده حكومت ارزنده جاويد، پاك و منزه است آن كس كه لباس و جامه زيبايى و طراوت پوشيده ، پاك و منزه است كسى كه جامه نور و وقار بر تن كرده ، پاك و منزه است كسى كه رد پاى مورچه را بر سنگ صاف مى بيند، پاك و منزه است كسى كه جايگاه پرنده را در فضا مى بيند، پاك و منزه است كسى كه اين چنين است و غير از او كسى چنين نيست .
هرگاه كسى اين نماز را بخواند و از تسبيح فارغ شود، مى بايد دو زانو نشسته دو دستش را بگشايد و تمام مواضع سجده اش را بدون اين كه مانعى بين او و زمين باشد، روى زمين بگذارد و دعا كند و حاجتش را بخواهد و هر اندازه كه خواست ، دعا كند و در حال سجده بگويد:
يا من ليس غيره رب يدعى ، يا من ليس فوقه اله يخشى ، يا من ليس ‍ دونه ملك يتقى ، يا من ليس له وزير يوتى ، يا من ليس له حاجب يرشى ، يا من ليس له بواب يغشى ، يا من لا يزداد على كثرة السوال الا كرما وجودا و على كثرة الذنوب الا عفوا و صفحا، صل على محمد و آل محمد و افعل بى كذا و كذا.
اى كسى كه غير از او پروردگارى نيست كه خوانده شود! اى كسى كه برتر از او خدايى نيست كه از او ترسيده شود! اى كسى كه غير او حكمرانى نيست كه از او پرهيز شود! اى كسى كه وزيرى ندارد كه از رهگذرش نزد او روند! اى كسى كه حاجب و دربانى ندارد كه رشوه به او بدهند! اى كسى او خدايى نيست كه از او ترسيده شود! اى كسى كه غير او حكمرانى نيست كه از او پرهيز شود! اى كسى كه وزير ندارد كه از رهگذرش نزد او روند! اى كسى كه حاجب و دربانى ندارد كه رشوه به او بدهند! اى كسى كه نگهبانى ندارد كه در پس پرده نگه دارى شود! اى كسى كه زياده خواهى و بسيار سوال و گدائى از درگاهش جز بر جود و كرم او و بر كثرت گناهان جز عفو و بخشش نيفزايد! بر محمد و آل محمد درود بفرست و (حاجتت را مى خواهى و مى گويى (اين كارها را برايم انجام ده ! (٥٥)
٧٧ - نماز براى امور بسيار خطرناك
نماز ديگرى منسوب به آن حضرت است كه براى كارهاى خطرناك و امور مهم و خوف انگيز خوانده مى شود.
ابراهيم بن عمر صنعانى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: براى امور مهم و بسيار خطرناك دو ركعت نماز مى خوانى ، و اين همان نمازى است كه حضرت زهرا عليهاالسلام آن را مى خواند. در ركعت اول پس از حمد قل هو الله را پنجاه مرتبه و در ركعت دوم نيز پس از حمد پنجاه مرتبه مى خوانى . پس از سلام نماز، بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات بفرست و سپس دستت را بلند كن و بگو:
اللهم اتوجه اليك بهم ، و اتوسل اليك بحقهم (بحقك) العظيم الذى لا يعلم كنهه سواك ، و بحق من حقه عندك عظيم ، و باسمائك الحسنى و كلماتك التامات التى امرتنى ان ادعوك بها، و اسالك باسمك العظيم الذى امرت ابراهيم عليه السلام ان يدعو به الطير فاجابته ، و باسمك العظيم الذى قلت للنار: كونى بردا و سلاما على ابراهيم فكانت ، و باحب اسمائك اليك و اشرفها عندك ، و اعظمها لديك ، و اسرعها اجابة ، و انجحها طلبة ، و بما انت اهله و مستحقه و مستوجبه ؛ و اتوسل اليك ، و ارغب اليك ، و اتصدق منك ، و استغفرك ، و استمنحك ، و اتضرع اليك ، و اخضع بين يديك ، و اخشع لك ، و اقر لك بسوء صنيعتى ، و اتملق والح عليك ، و اسالك بكتبك التى انزلتها على انبيائك و رسلك صلواتك عليهم اجمعين من التوراة و الانجيل و القرآن العظيم من اولها الى آخرها، فان فيها اسمك الاعظم ، و بما فيها من اسمائك العظمى ، اتقرب اليك ، و اسالك ان تصلى على محمد و آله ، و ان تفرج عن محمد و آله ، و تجعل فرجى مقرونا بفرجهم ، و تبدا بهم فيه ، و تفتح ابواب السماء لدعائى فى هذا اليوم ، و تاذن فى هذا اليوم و هذه الليلة بفرجى و اعطاء سولى و املى فى الدنيا و الاخرة ، فقد مسنى الفقر و نالنى الضر و شملتنى الخصاصة ، و الجاتنى الحاجة ، و توسمت بالذلة ، و غلبتنى المسكنة ، و حقت على الكلمة ، و احاطت بى الخطيئة ، و هذا الوقت الذى وعدت اولياءك فيه الاجابة . فصل على محمد و آله ، و امسح ما بى بيمينك الشافية ، و انظر الى بعينك الراحمة ، و ادخلنى فى رحمتك الواسعة ، و اقبل الى بوجهك الذى اذا اقبلت به على اسير فككته ، و على ضال هديته ، و على حائر اديته ، و على فقير اغنيته ، و على ضعيف قويته ، و على خائف آمنته ؛ و لا تخلنى لقا لعدوك و عدوى ، يا ذوالجلال و الاكرام . يا من لا يعلم كيف هو، و حيث هو، و قدرته الا هو، يا من سد الهواء بالسماء، و كبس الارض على الماء، و اختار لنفسه احسن الاسماء، يا من سمى نفسه بالاسم الذى به يقضى حاجة كل طالب يدعوه به ، و اسالك بذلك الاسم ، فلا شفيع اقوى له منه ، و بحق محمد و آل محمد ان تصلى على محمد و آل محمد، و ان تقضى لى حوائجى ، و تسمع محمدا و عليا و فاطمة و الحسن و الحسين و عليا و محمدا و جعفرا و موسى و عليا و محمدا و عليا و الحسن و الحجة - صلوات الله عليهم و بركاته و رحمته - صوتى ، فيشفعوا لى اليك ، و تشفعهم فى ، و لا تردنى خائبا، بحق لا اله الا انت ، و بحق محمد و آل محمد، و افعل بى كذا و كذا يا كريم .
پروردگارا! با نام آنان به تو روى مى آورم ، و به حق آنان ، كه جز تو كسى از ژرفاى آن آگاه نيست ، به تو درمى آويزم . به حق كسى كه حق او نزد تو بسيار بزرگ است ، و به نام هاى نيكويت ، و موجودات كاملت ، كه مرا امر فرمودى با نام آنان تو را بخوانم ، و تو توسل مى جويم . و به نام بزرگت ، كه به ابراهيم امر فرمودى كه با آن ، پرنده را ندا دهد و پرنده او را پاسخ گفت ، و به نام بزرگت ، كه به آتش فرمان دادى كه بر ابراهيم سرد و سلامت باشد، و آتش ‍ چنين شد. و به محبوبترين نام هايت ، و شريف ترين آنها در پيشگاهت ، و بزرگ ترين آنها نزد تو، و به نامهايت كه اجابت دعا با آنها سريعتر انجام مى پذيرد و به مقصود بهترين نائل مى شويم . و به آن چه تو شايسته آنى ، تو را مى خوانم ، و به تو توسل جسته ، و به تو روى مى آورم ، و از تو كمك خواسته ، و طلب بخشش گناه و احسان و فضل تو را دارم ، و در پيشگاهت زارى كرده و خضوع و خشوع مى نمايم ، و به كردار زشتم اقرار كرده ، و بر تو اصرار مى نمايم . و به حق كتاب هايى كه بر پيامبران و رسولانت - كه درود تو بر تمامى آنان باد - فرستادى ، از تورات و انجيل و قرآن بزرگ و ديگر كتب ، كه اسم اعظم تو در آن هاست ، و به حق نام هاى بزرگ تو كه در آن ست ، به تو نزديكى مى جويم . و از تو مى خواهم ، كه بر محمد و خاندانش درود فرستاده و بر آنان گشايش عطا فرمايى ، و گشايش كار مرا مقرون به گشايش ‍ كار آنان قرار دهى ، و آنان را در هر كار نيكى مقدم كرده و از ايشان آغاز نمايى . و در اين روز درهاى آسمان را براى دعايم بگشايى ، و در اين روز و اين شب به گشايش كارم و دادن حاجتم در دنيا و آخرت ، اجازه صادر فرمايى . به راستى كه فقر و بيچارگى مرا در خود فرو برده ، و پريشان حالى بر من غالب آمده ، و نياز و حاجت مرا به تو پناهنده ساخته ، و ذلت و مسكنت بر چهره ام نقش بسته بسته ، و درماندگى بر من چيره شده ، و رافت و رحمت بر من لازم گرديده ، و گناه ، مرا احاطه نموده است ، و اين زمان زمانى است كه به دوستانت وعده اجابت دعا را داده اى . پس بر محمد و خاندانش درود فرست ، و آن چه از فقر و بيچارگى مرا در خود گرفته ، را با قدرتت از من دور ساز، و با چشم رحمتت بر من نظر افكن ، و مرا در رحمت واسعه خود داخل ساز، و به من توجه در نماز عطا فرما. توجهى كه هرگاه بر اسيرى افتد او را آزاد سازد، و آن گاه كه بر گمراهى افتد هدايت شود، و آن هنگام كه بر حيران و سرگردانى افتد او را از حيرت رها سازد، و وقتى بر فقيرى افتد او را بى نياز گرداند، و آن زمان كه بر ناتوانى افتد نيرومند گردد، و هرگاه بر خائفى افتد او را ايمنى دهد. مرا در معرض دشمنان خود و دشمنانم قرار نده ، اى صاحب جلالت و بزرگوارى . اى كسى كه هيچ كس جز تو به كيفيت و جايگاه و قدرتت آگاه نيست ، اى كسى كه هوا را به آسمان بست ، و زمين را بر روى آب گستراند، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد. اى كسى كه خود را به نامى ناميد، كه حاجت هر كه با آن نام او را بخواند مستجاب مى شود. از تو مى خواهم به آن نام ، كه براى من شفيعى نيرومندتر از او وجود ندارد، حاجتم برآورى ، و به حق محمد و خاندانش ، از تو مى خواهم كه بر محمد درود فرستى ، و حاجت هايم را روا فرمايى ، و صدايم را به گوش محمد، على ، فاطمه ، حسن ، حسين ، على ، محمد، جعفر، موسى ، على ، محمد، على ، حسن ، حجت - كه درود تو و بركات و رحمتت بر آنان باد - برسانى ، تا برايم نزد تو شفاعت كنند و آنان را شفيعم گردانى ، و مرا نااميد ننمايى . به حق آن كه خدايى جز تو نيست ، و به حق محمد و خاندانش ، حاجاتم را روا ساز، اى بخشنده . (٥٦)
٧٨ - نماز ديگر در روز جمعه
زاهد عابد، سيد بن طاووس حلى قدس سره گويد:
صفوان روايت كند كه محمد بن على حلبى در روزجمعه بر حضرت صادق عليه السلام وارد شد و به حضرت عرض كرد: برترين كارى را كه مى توان در چنين روزى انجام داد، به من بياموز!
حضرت فرمود: اى محمد! من كسى را بزرگ تر از فاطمه عليهاالسلام نزد رسول خدا نمى شناسم و كارى را برتر از آن چه كه پدرش حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله به او آموخت ، نمى دانم .
آن حضرت صلى الله عليه و آله فرمود: صبح روز جمعه غسل كند و قدم هايش را صاف و مرتب بگذارد، دو نماز دو ركعتى بخواند؛ در نماز اول كه ركعت اول پس از حمد پنجاه مرتبه سوره توحيد و در ركعت دوم پس ‍ از حمد پنجاه مرتبه سوره والعاديات و در نماز دوم در ركعت اول پس از حمد پنجاه مرتبه سوره اذا زلزلت الارض و در ركعت دوم پس از حمد پنجاه مرتبه سوره اذا جاء نصر الله - كه اين سوره آخرين سوره اى است كه بر آن حضرت نازل شد - و پس از فراغت از نماز اين دعا را بخواند:
الهى و سيدى من تهيا او تعبا او اعد او استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و فوائده و نائله و فواضله و جوايزه فاليك يا الهى كانت تهيئتى و تعبيتى و اعدادى و استعدادى رجاء رفدك و معروفك و نائلك و جوائزك فلا تحرمنى ذلك ، يا من لا يخيب عليه مسالة السائل و لا تنقصه عطية نائل فانى لم آتك بعمل صالح قدمته و لا شفاعة مخلوق رجوته ، اتقرب اليك بشفاعة محمد و اهل بيته صلواتك عليهم اجمعين ، ارجو عظيم عفوك الذى عفوت به على الخاطئين عند عكوفهم على المحارم فلم يمنعك طول عكوفهم على المحارم ان عدت عليهم بالمغفرة و انت سيدى العواد بالنعماء و انا العواد بالخطاء، اسئلك بمحمد و آله الطاهرين ان تغفر لى الذنب العظيم ، فانه لا يغفر ذنبى العظيم الا العظيم ، يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم .
اى معبودم و اى آقايم ! هر كسى مهيا و مجهز و آماده و توشه برگرفته است ، تا به اميد صله و عطا و بهره و عطيه و بخشش و جايزه اى نزد مخلوقى برود.
پس مهيا شدنم ، و مجهز بودنم ، و آمادگيم ، و توشه برگرفتنم ، به اميد بهره هايت و نيكى شناخته شده ات ، و عطيه مطلوبت و جايزه هايت ، به سوى توست ، اى معبودم ! پس اى آن كه درخواست درخواست كننده اى نزد او ضايع نشد، و بخشش خواهنده اى در او كاستى پديد نياورد، مرا محروم مفرما، چرا كه من با عمل صالحى كه قبلا انجام داده ام ، و يا شفاعت مخلوقى كه اميد بدو بسته ام ، و تقرب بدو جسته ام ، نزد تو نيامده ام ، جز به شفاعت محمد و خاندانش - كه درود تو بر او و خاندان پاكش باد - به درگاه تو آمده ام ، و اميدوار به عفو و بخشش بزرگت ، كه بر خطاكارانى كه محرمات تو را انجام داده اند، وعده داده اى مى باشم . آن گونه كه پافشارى طولانى آنان در انجام امور حرام ، تو را از بخشش و جود به آنان بازنداشت .
و تو اى آقاى من ! بسيار نعمت دهنده اى و من بسيار خطاكارم ، به حق محمد و خاندان پاكش از تو مى خواهم ، كه گناه بزرگم را ببخشايى ؛ چرا كه نگاه بزرگ را جز بزرگ نمى بخشد.
اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ . (٥٧)
٧٩ - توبه كنندگان
شيخ صدوق رحمه الله از هشام بن سالم (به حذف اسناد) از حضرت صادق عليه السلام روايت كند كه فرمود:
هر كس چهار ركعت نماز بخواند و درهر ركعت پنجاه مرتبه قل هو الله احد بخواند، نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام را به جاى آورده و اين نماز، نماز توبه كنندگان است . (٥٨)
شيخ و استاد، محمد بن حسن بن وليد رضى الله عنه اين نماز را با ثوابش ‍ روايت مى كرد، ولى مى گفت :
من اين نماز را به نام حضرت فاطمه عليهاالسلام نمى دانم ، اما اهل كوفه آن را به نام نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام مى شناسند.
٨٠ - ثواب نماز از عبدالله بن سنان ، از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: هركس وضو بگيرد و وضويش را كاملا پرآب و كامل بسازد و شروع به خواندن نماز كند و چهار ركعت نماز بخواند كه بين آن با دادن يك سلام فاصله بيندازد و در هر ركعت فاتحة الكتاب و پس از آن پنجاه مرتبه قل هو الله احد را بخواند، پس از فراغ از نماز، ديگر بين او و خداوند متعال گناه نابخشودنى وجود نخواهد داشت .
٨١ - بخشش گناهان
ابوبصير از حضرت صادق عليه السلام روايت كند كه فرمود: هركس چهار ركعت نماز با دويست مرتبه قل هو الله احد بخواند (يعنى در هر ركعت پنجاه مرتبه)، قبل از آن كه از نماز فارغ شود، خداوند تمام گناهان او را مى بخشد.
٨٢ - درخواست حاجت
سيد بن طاووس گويد:
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه به اميرالمومنين عليه السلام و به دخترش حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: من مى خواهم خيرى را كه پروردگارم به من آموخته و مرا بر آن آگاه ساخته ، شما را نيز به آن مخصوص گردانم ، آن را حفظ كنيد!
گفتند: بسيار خوب اى رسول خدا! آن چيست ؟
فرمود: دو ركعت نماز بخوانيد و در هر ركعت سوره حمد و سه مرتبه آية الكرسى و سه مرتبه قل هو الله احد و آيات آخر سوره حشر را از لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرايته تا آخر سوره سه مرتبه بخوانيد، آن گاه كه نشستيد، تشهد خوانده ، حمد وسپاس الهى به جا آوريد و بر پيامبر درود بفرستيد و براى مومنين و مومنات دعا كنيد و پس از فراغت از نماز بگوييد:
اللهم انى اسالك بحق كل اسم هو لك يحق عليك فيه اجابة الدعاء اذا دعيت به و اسالك بحق كل ذى حق عليك و اسالك بحقك على جميع ما هو دونك ان تفعل بى كذا و كذا.
خداوندا! از تو مى خواهم به حق هر نامى كه دارى و آن گاه كه بدان نام خوانده شوى ، اجابت دعا بر تو حق و شايسته است ، و از توبه حق هر صاحب حقى بر تو درخواست مى كنم و از تو مى خواهم به حق خودت بر تمام كسانى كه غير تو هستند، حاجات مرا برآورده سازى .
و نيز سيد بن طاووس رحمة الله در كتاب زوائد الفوائد، پس از آن كه زيارت مختصر و مخصوص آن حضرت را مى آورد و ضمن آن كه متذكر مى گردد: اين زيارت مخصوص به اين روز، يعنى روز سوم جمادى الثانى است كه روز وفات آن حضرت مى باشد، مى گويد: سپس نماز زيارت و يا نماز آن حضرت را مى خوانى ، كه آن دو ركعت است و در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل هو الله احد شصت مرتبه .
شيخ بزرگوار حسين بن فضل طبرسى رحمة الله گويد: نماز استغاثه به حضرت زهرا عليهاالسلام بدين گونه است : دو ركعت نماز مى خوانى بعد سر به سجده گذاشته صد مرتبه مى گويى يا فاطمة بعد قسمت راست صورت را بر روى زمين گذاشته صد مرتبه يا فاطمة مى گويى و سپس ‍ قسمت چپ را و صد مرتبه آن را مى گويى بعد سجده كرده يكصد و ده مرتبه همان كلمه را بگو و بعد اين دعا را بخوان :
يا آمنا من كل شى ء و كل شى ء منك خائف حذر، اسالك بامنك من كل شى ء و خوف كل شى ء منك ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تعطينى امانا لنفسى و اهلى و مالى و ولدى حتى لا اخاف احدا ولا احذر من شى ء ابدا، انك على كل شى ء قدير.
اى كسى كه از همه چيز در امان و همه چيز از تو ترسان و هراسناك است ! تو را به ايمن بودنت از همه چيز و ترس همه چيز از تو مى خوانم و از تو مى خواهم كه بر محمد و آل محمد درود فرستى و امانى براى من و خانواده و اموال و فرزندانم عطا فرمايى تا از هيچ كس نترسم و هيچ گاه از چيزى وحشت نداشته باشم ، كه تو بر همه چيز توانايى .
٨٣ - تاثير نماز فاطمه (س) در جنگ
يكى از رفقاى بسيجى در جبهه برايم تعريف مى كرد: در يك عمليات مهم شبانه عليه دشمن متجاوز بعثى هنگام پيشروى به ميدانى از مين برخورديم . اين برخورد براى ما بسيار غيرمنتظره و سنگين بود، چون از طرفى شناسايى نشده بود و شايد هم دشمن آنها را به تازگى كار گذاشته بود. و از طرف ديگر اگر به موقع بر سر قرار نمى رسيديم گروهى ديگر از بچه ها به وسيله دشمن قيچى مى شدند.
شرايطى بسيار سخت و جانكاه بود. زمان به كندى مى گذشت . من فشار سنگينى آن لحظات را هنوز هم بر سينه ام حس مى كنم . بالاخره بنا شد بچه ها داوطلبانه روى مين ها بروند. فرمانده ما كه هر چه از خوبى ها و دلاورى ها و كاردانى او و ايمان و عشقش به فاطمه زهرا عليهاالسلام بگويم ، كم گفته ام ، گفت بچه ها چند دقيقه اى صبر كنيد، شايد راه ديگرى هم باشد. همه با ناباورى به او خيره شدند؛ چه راهى ؟!
او اين را گفت و سپس از بچه ها فاصله گرفته و كمى آن طرفتر به نماز ايستاد، و دو ركعت نماز خواند. آن هم چه نمازى ، يكپارچه سوز و عشق .
رفقاى او همه مى دانستند او نماز توسل به فاطمه زهرا عليهاالسلام را مى خواند. عجب حالى داشت ، مثل شمع مى سوخت ، پس از سلام نماز سر به مهر گذاشته و يا فاطمة اغيثينى مى گفت و با حالتى پرسوز فاطمه را به كمك مى طلبيد. استغاثه فاطمه ، فاطمه او تمامى بيابان را پر كرده بود. گويا تمامى هستى هم با او همنوا بود.
شبى فراموش نشدنى بود، هر كدام از بچه ها را كه مى ديدى در گوشه اى اشك مى ريخت و دعا مى كرد. كم كم بچه ها متوجه فرمانده شدند و سعى داشتند به او نزديكتر شوند.
طولى نكشيد كه همه دور او حلقه زدند. ديگر در آن موقع شب و در سكوت و بهت بيابان همراه اشك ماه ، تنها ناله يك نفر به گوش مى رسيد، ناله فرمانده كه فاطمه را مدام به كمك مى طلبيد.
كاش بودى و مى ديدى كه چگونه مثل ابر مى باريد و چون شمع مى سوخت . همه به استغاثه هاى او گوش مى دادند و اشك مى ريختند، من جلوتر از همه بودم .
ديدم گونه اش را روى خاك گذاشته و آن قدر اشك ريخته كه تمامى صورتش غرق گل شده . آنچنان غرق در مناجات و توسل بود كه حضور هيچ كس را احساس نمى كرد. تو گويى اصلا در اين دنيا نيست .
كمى آرام تر شد. آهسته چيزهايى را زمزمه مى كرد. ناگهان براى لحظاتى ساكت شد، من نگران شدم كه نكند از حال رفته . اما هيبتى داشت كه نتوانستم قدم جلو بگذارم . همه محو نگاه او بوديم ، به دلمان افتاده بود كه خبرى مى شود. قبلا هم از توسلات او به حضرت زهرا عليهاالسلام و حاجت گرفتنش زياد شنيده بودم . همين طور هم شد. ناگهان سر از سجده برداشت و فرياد زد بچه ها بياييد بى بى راه را نشان داد! بى بى راه را نشان داد!
بغض هايى كه براى چند دقيقه اى در سينه ها متراكم شده بود يك دفعه تركيد. همه زدند زير گريه ، نمى توانم حالت خودم و بچه ها را در آن لحظه بيان كنم . آن قدر مى دانم كه بى درنگ همه به دنبالش حركت كرديم ، من پشت سر او بودم .
به خدا قسم ، او آن قدر محكم و با صلابت مى دويد كه گويى روز روشن است و جاده هموار. طولى نكشيد كه از ميان مين ها گذشتيم بدون اين كه حتى يك نفر از ما خراشى بردارد.
بعدها هر بار كه از او مى پرسيديم آن شب چه شد و چه ديدى ؟ از جواب طفره مى رفت ، اما مى گفت : بچه ها فاطمه ، فاطمه ، و ديگر اشك مجالش ‍ نمى داد. (٥٩)
٨٤ - نماز استغاثه به درگاه خدا
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است : هرگاه كه يكى از شما استغاثه اى به خداوند داشت ، دو ركعت نماز بخواند و سپس سر به سجده گذاشته بگويد:
يا محمد يا رسول الله ، يا على يا سيد المومنين و المومنات ! بكما استغيث الى الله تعالى ، يا محمد يا على ! استغيث بكما، يا غوثاه بالله و بمحمد و على و فاطمة و بعد امامان را نام برده و بگويد بكم اتوسل الى الله .
كه ان شاء الله يارى و مدد الهى فورا به شما خواهد رسيد.
٨٥ - نماز حاجت زهرا (س)
در كتاب اربعين روايت شده كه : وقتى از اوقات حسنين عليهم السلام چيزى نخورده بودند، از گرسنگى بى تاب شده از مادر مطالبه طعام مى نمودند و در خانه فاطمه خوردنى يافت نمى شد. آن مستوره هر دم ايشان را به بهانه اى تسلى مى داد، تا به حدى كه فاطمه طاهره دلگير گرديد بر ضعف حال ايشان اشك ، از چشمان حق بينش جارى شد، برخاست به جهت مشغول ساختن ايشان مقدارى سنگريزه را جمع نمود و در ديگ كرد و قدرى آب در آن ريخت و سر ديگ را پوشانيد و آتش در زير ديگ روشن نمود تا آن آب به جوش آمد و طفلان را فرمود: اى جانان مادر و اى دو ريحانه رسول اكرم ! اينك طعام بار كرده ام ، ساعتى صبر كنيد تا پخته شود، آن گاه ميل نماييد.
ايشان هر دم بيرون مى رفتند و بعد از ساعتى مراجعت مى كردند: اى مادر! چنانچه پخته شده از براى ما بياور.
آن مخدره مى فرمود: الحال بار كرده ام هنوز خام است ، ساعتى درنگ نماييد تا پخته شود.
پس امام حسن بر سر ديگ رفته و سرپوش را از ديگ برداشت ، عرض كرد: اى مادر! اگر پخته است اگر خام ، قدرى از جهت ما بياور تا بخوريم .
حضرت فاطمه عليهاالسلام كاسه اى برداشته و فرمود: عجب است اگر پخته باشد!
چون بر سر ديگ آمد ديد طعامى در كمال خوبى و خوشبويى در ديگ است . پس طعام را از ديگ بيرون آورده و پيش ايشان نهاد و ايشان به طعام خوردن مشغول شدند، پس فاطمه عليهاالسلام برخاست و تجديد وضو نمود و دو ركعت نماز شكر به جاى آورد و بعد از آن هر وقت كه كار سخت مى شد فاطمه طاهره از آن سنگريزه مقدارى جمع مى نمود و در ديگ ريخته ، بعد از ساعتى طعامى نيكو مى شد آن را نزد طفلان مى نهاد، چون اين خبر به گوش رسول اكرم صلى الله عليه و آله رسيد فرمود: الحمدلله كه در فاطمه هست آن چه در ذريه انبياء بوده .
٨٦ - نماز عارفانه زهرا (س)
آن شب نماز جماعت كه پايان يافت ، رسول خدا صلى الله عليه وآله رو به على عليه السلام كرد و فرمود: على جان ! امشب به ميهمانى تو مى آيم . حضرت شرم كرد كه بگويد در خانه چيزى نداريم كه از شما پذيرايى كنم . تنها در پاسخ پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله ! آمدن شما به خانه ما موجب ارجمندى و بزرگوارى ماست .
سپس برخاست و به خانه آمد و به فاطمه زهرا عليهاالسلام گفت : اى پاره تن رسول ! امشب پيامبر خدا به خانه ما مى آيد و در خانه چيزى نيست .
هنوز على عليه السلام در اين سخن بود كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله تشريف آوردند. فاطمه اطهر عليهاالسلام برخاست و به اتاقى ديگر رفت و دو ركعت نماز گزارد، در ركعت اول ، سوره فاتحة الكتاب - حمد - و سوره الم سجده را خواند و در ركعت دوم فاتحه و سوره انعام را قرائت كرد. چون سلام نماز را گفت ، صورت مباركش را بر زمين نهاد و عرض كرد: پروردگارا! به حق محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله براى ما طعامى بفرست تا تناول كنيم و تو را بيشتر شكرگزار باشيم .
زهراى مرضيه عليهاالسلام چون سر از زمين برداشت ، بوى طعام به مشامش رسيد، نگاه كرد، ديد ظرف بزرگى از غذا نزد او حاضر شده است ، غذايى پر از گوشت كه خداى مهربان از بهشت فرستاده بود و فاطمه زهرا عليهاالسلام تاكنون مانند آن را نديده بود، حضرت آن را برداشت ، خدمت ميهمان عزيزش برده ، بر زمين گذاشت .
آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله ، على مرتضى عليه السلام ، فاطمه زهرا عليهاالسلام و حسن و حسين عليهم السلام - كه سلام و درود خدا بر آنان باد - گرد هم آمدند و آن طعام بهشتى را تناول كردند. (٦٠)
٨٧ - نماز براى رفع تب
محمد بن ابى الحسن الصفار گفت : وارد شدم بر حضرت صادق عليه السلام و حال آن كه تب داشتم ، حضرت از من احوال پرسيد، فرمود: چه شده است كه من تو را ضعيف مى بينم .
عرض كردم : قربانت گردم ! تب شديد دارم .
حضرت فرمود: هرگاه يكى از شماها تبدار شد به تنهايى داخل خانه شود و دو ركعت نماز بخواند و صورت راست خود را بر زمين بگذارد و ده بار بگويد: يا فاطمة ! بنت محمد استشفع بك الى الله فيما نزل بى ؛ اى فاطمه ! دختر محمد صلى الله عليه و آله از اين عارضه تو را نزد خدا شفيع قرار مى دهم و از تو شفاعت مى جويم ، ان شاء الله شفا خواهيد يافت .
فصل هفتم : تسبيحات فاطمه زهرا عليهاالسلام
٨٨ - تشريح تسبيح فاطمه (س)
از حضرت امام على عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
فاطمه زهرا عزيزترين عزيزان رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه من بود، اين بانو آن قدر با آسياب آرد كرد تا دست هايش پينه بست و آن قدر از چاه آب كشيد كه اثر آن بر سينه اش باقى مانده بود و به اندازه اى خانه را روبيد تا اين كه لباسهايش غبارآلود شد. و آن قدر زير ديگ آتش برافروخت تا لباسش كثيف و گردآلود گرديد و به همين علت به سختى و زحمت افتاد، روزى شنيديم غلام چندى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند به فاطمه گفتم : وقتى خدمت پدر خود رفتى از وى خادمى را بخواه تا در كارها مددكار باشد و از اين همه رنج و محنت آسوده شوى .
پس فاطمه زهرا خدمت رسول خدا رفت ، ملاحظه كرد كه گروهى با ايشان مشغول بحث و گفتگو هستند، لذا بدون اين كه با پدر سخنى بگويد به خاطر شرم و حيا بازگشت . على عليه السلام فرمود: چون رسول خدا مى دانست كه فاطمه زهرا براى حاجت نيازى مراجعه كرده است ، لذا خود به منزل ما آمد، حضرت فرمود: فاطمه جان ! براى چه منظورى به سوى من آمدى و دو مرتبه سوال فرمود و فاطمه ساكت بود، على عليه السلام مى گويد: عرض كردم : اى رسول خدا من علت را براى شما ذكر مى نمايم . فاطمه آن قدر سنگ آسياب را چرخانده كه دستش پينه بسته و آن قدر آب كشيده كه بر سينه اش اثر آن باقى مانده و آن قدر خانه را جاروب كرده كه لباسش خاك آلود شده و آن قدر آتش در زير ديگ افروخته كه پيراهن او كثيف شده و بوى دود گرفته . شنيديم كه غلامان و خادمان چندى را خدمت شما آوردند، به وى گفتم : به سراغ پدر خود رفته از ايشان خدمتكارى بخواه تا تو را مساعدت نمايد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شما را از مطلبى آگاه كنم كه بهتر است براى شما از خادمى كه سوال كرديد، وقتى از خواب برخاستيد (در بعضى روايات است وقتى به رختخواب رفتيد) سى و چهار بار الله اكبر و سى و سه بار سبحان الله و سى و سه بار الحمدلله بگوييد آن بتهر است براى شما از خادم كه خدمت شما را بكند. (٦١)
٨٩ - تعليم تسبيح به فرزندان
پيامبر اسلام بهترين درس را به دخترش زهرا عليهاالسلام آموخت كه عبارت از تسبيح باشد و از آن زمان تا زمان ما ميليون ها انسان در تعقيبات نماز خود آن تسبيح را مى خوانند. از پيشگاه خداوند به احترام تسبيح كوثر خدا عرض حاجت مى كنند و رفع مشكلات در زندگى و موفقيت را خواهانند.
در كتاب قرب الاسناد از امام صادق عليه السلام آمده است :
ما به فرزندان و كودكان خود امر مى كنيم تسبيحات فاطمه زهرا عليهاالسلام را بخوانند همانگونه كه آنان را امر به نماز مى كنيم تو نيز (خطاب به اباهارون) خود را بر اين امر وادار كن كه هر بنده اى آن را نخواند به بدبختى مى افتد. (٦٢)
٩٠ - تسبيح به حالت حضور قلب طولانى
شيخ قاسم على بن هلال جزائرى تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را زياده بر يك ساعت طول مى داد ؛ زيرا هر لفظى از اذكار تسبيح را كه بر زبان جارى مى كرد، به همراه آن اشك هايش سرازير مى شد. (٦٣)
٩١ - تسبيح ، نشانه مومن
در مكارم الاخلاق حكايت شده است كه تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام يكى از نشانه هاى پنج گانه مومن است ... (٦٤)
٩٢ - تسبيح و امام سجاد (س)
روايت شده است : هنگامى كه حضرت زين العابدين عليه السلام را نزد يزيد بردند، يزيد تصميم گرفت ايشان را بكشد. ازاين رو، شروع به صحبت كرد تا شايد حضرت سخنى گويد كه موجب قتلش بشود، ولى امام سجاد عليه السلام همان اندازه سخن مى گفت كه يزيد با ايشان گفتگو كرده بود. در دست حضرت تسبيح كوچكى بود كه با انگشتانش آن را مى چرخانيد و صحبت مى كرد. يزيد عليه اللعنه گفت : من با تو صحبت مى كنم و تو پاسخ مرا در حالى مى دهى كه انگشتانت تسبيح را مى چرخاند، چگونه اين كار را روا مى دانى ؟
حضرت فرمود: پدرم از جدم به من خبر داد هنگامى كه نماز صبح را مى خواند و از جا حركت مى كرد، چيزى نمى گفت تا اين كه تسبيح را به دست گرفته اين دعا را مى خواند:
اللهم اصبحت اسبحك و احمدك و اهللك و اكبرك بعدد ما ادير به سبحتى . خداوندا! من صبح كردم در حالى كه تو را تسبيح و تحميد و تهليل و تكبير و تمجيد مى گويم ، به تعداد دانه هاى تسبيحى كه مى گردانم .
و سپس تسبيح را به دست گرفته آن را مى چرخانيد و هر چه دلش ‍ مى خواست سخن مى گفت بدون اين كه ذكرى و تسبيحى بگويد و مى فرمود كه اين برايش حساب شده موجب حفظ و نگهدارى اوست تا اين كه به رختخوابش مى رفت . آن هنگام كه در بسترش جاى مى گرفت ، همان ذكر را مى گفت و تسبيح را زير سرش مى گذاشت . از آن لحظه تا وقتى كه از خواب برمى خاست ، براى آن حضرت ذكر و تسبيح به شمار مى آمد. من در اين كار به جدم اقتدا كرده و به خاطر پيروى از او انجام داده ام .
يزيد عليه اللعنه براى چندمين بار به حضرت گفت : من با هيچ يك از شما صحبت نكردم مگر اين كه طورى پاسخ گفت كه بر من چيره شد. و سپس از قتل حضرت صرف نظر كرده و دستور داد ايشان را آزاد كنند. (٦٥)
٩٣ - تسبيح تربت
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: سجده بر تربت قبر حسين عليه السلام تازمين هفتم را نور باران مى كند، و كسى كه تسبيحى از خاك مرقد حسين عليه السلام با خود داشته باشد، تسبيح گوى حق محسوب مى شود، گرچه با آن تسبيح نگويد. (٦٦)
٩٤ - نور تسبيح فاطمه (س)
در مكارم الاخلاق نقل شده كه : در دست فاطمه زهرا عليهاالسلام تسبيحى از نخ پشمينى كه صد گره خورده بود وجود داشت كه تعداد تكبيرها در آن با گره موجود بود كه در دست مى گرداندند و تكبير گفته و تسبيح مى كردند تا اين كه حمزه سيدالشهدا عموى پيامبر شهيد شد، پس از شهادت حمزه براى ساختن دانه هاى تسبيح از تربت او استفاده شد. وقتى كه موضوع شهادت حضرت اباعبدالله الحسين سالار شهيدان عليه السلام واقع شد مردم از تربت آن بزرگوار براى ساختن دانه هاى تسبيح استفاده نمودند؛ زيرا كه در خاك و تربت سرور جانبازان عالم فضيلتى عظيم وجود دارد. امام صادق عليه السلام فرمودند: تسبيح از نخ ‌هاى آبى درست شده و سى و چهار دانه داشت و آن تسبيح مادر ما فاطمه زهرا بود وقتى حمزه شهيد شد از خاك قبر او دانه هاى تسبيح ساخته شد كه با آن بعد از هر نماز تسبيح گفته مى شد. (٦٧)
٩٥ - آثار تسبيح فاطمه زهرا (س)
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: هر كس بعد از نماز واجب و قبل از اين كه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام را به جا آورد، تمام گناهان او آمرزيده مى شود، و در اين تسبيح از الله اكبر آغاز كند. (٦٨)
٩٦ - تسبيح بهتر از خادم
در دعائم الاسلام از امام على عليه السلام نقل شده كه فرمودند:
يكى از پادشاهان عجم برده اى به پيامبر هديه كرد به فاطمه گفتم نزد رسول خدا برو و خدمتگزارى را براى خود از ايشان بخواه . فاطمه زهرا نزد رسول خدا رفته و اين موضوع را با ايشان در ميان گذاردند.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: فاطمه جان ! چيزى به تو بدهم كه برايت از خادم و آن چه در دنياست بهتر باشد؛ بعد از نماز سى و چهار بار الله اكبر و سى و سه بار الحمد لله و سى و سه بار سبحان الله بگو آن گاه اين اذكار سه گانه را با لا اله الا الله پايان بخش و اين براى تو از آن چه خواسته اى و از دنيا و آن چه در دنياست بهتر خواهد بود. و لذا فاطمه زهرا ملتزم بودند كه اين تسبيحات را بعد از هر نماز بگويند و به همين علت اين تسبيحات به ايشان نسبت داده شده و در ميان مردم به نام تسبيحات فاطمه زهرا معروف است . (٦٩)
٩٧ - دورى شيطان با گفتن تسبيح فاطمه (س)
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
هر كس كه تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام را به جاى آورد و پس از آن استغفار كند، مورد مغفرت قرار مى گيرد و آن تسبيح به زبان ، صد مرتبه است ، و در ميزان (اعمال)، هزار خواهد بود و شيطان را دور كرده و خداى رحمان را خشنود مى نمايد. (٧٠)
٩٨ - عنايت فرشتگان
هرگاه يكى از شما به بستر رود، فرشته اى بزرگوار و شيطانى سركش به سرعت به سوى او آيند. آن فرشته به او گويد: روزت را به خوبى ختم كن ، و شبت را به خوبى بگشا. و شيطان به او گويد: روزت را به گناه ختم كن ، و شبت را به گناه بگشاى .
پس اگر شخص از فرشته بزرگوار اطاعت كند و روزش را به ياد خدا ختم نمايد و شبش را هنگامى كه به بستر رود به ياد خدا آغاز كند و سى و چهار مرتبه الله اكبر و سى و سه مرتبه سبحان الله و سى و سه مرتبه الحمد لله بگويد، آن فرشته ، شيطان را از او مى راند و شيطان دور مى شود.
و آن فرشته تا زمانى كه وى از خواب بيدار شود، او را محافظت نمايد. و هنگامى كه شخص از خواب بيدار شود، (باز هم) آن شيطان به سوى او بشتابد و مانند آنچه قبل از خواب وى را گفته بود، به او بگويد. و آن فرشته نيز مانند آن چه قبل از اين كه بخوابد به او گفته بود، به وى بگويد. پس اگر آن بنده خداى عز و جل را همانسان كه اول (در شب گذشته و قبل از خواب) ياد كرده بود، (مجددا) ياد كند، آن فرشته شيطان را از او براند و شيطان از وى دور شود، و خداوند عزوجل ثواب عبادت شب را براى او بنويسد. (٧١)
٩٩ - مداومت بر گفتن تسبيح
رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايند:
اى فاطمه ! به تو چيزى را عطا كنم كه از خدمتكار و دنيا با آن چه در آن است بهتر باشد. بعد از نماز سى و چهار مرتبه الله اكبر، سى و سه مرتبه الحمد لله و سى و سه مرتبه سبحان الله بگو و سپس آن را به لا اله الا الله ختم كن . اين كار براى تو بهتر است از آن چه در دنيا مى خواهى و آن چه در آن است . پس حضرت زهرا، پس از هر نماز به اين تسبيح مداومت كرد و منسوب به او گرديد. (٧٢)
١٠٠ - آثار تسبيح
امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
دو برادر به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند:
ما مى خواهيم براى تجارت به شام برويم . به ما بياموزيد كه (براى محفوظ ماندن از خطرات) چه بگوييم .
حضرت فرمودند: وقتى به كاروانسرا رفتيد نماز عشا را به جاى آوريد و سپس هر كدام از شما هنگامى كه به بستر خواب رفت ، تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام را بگويد و بعد از آن آية الكرسى را بخواند. در اين صورت تا صبح از هر شرى محفوظ خواهد بود.
در بين راه عده اى دزد آن ها را تعقيب كردند و وقتى آن دو به كاروانسرا وارد شدند، غلام خود را مامور كردند كه برود و ببيند اين دو برادر در چه حالى به سر مى برند؛ خوابند يا بيدار. وقتى غلام به آنان رسيد، دو برادر به بستر خواب رفتند و هر يك از آنها آية الكرسى و تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام را قرائت كرد و به دنبال آن (غلام ديد كه) ناگاه در و ديوار آن دو را احاطه كرد. پس آن غلام هر چه اطراف آنها را گشت جز دو ديوار چيزى نديد و به نزد دزدها بازگشت . آن ها به او گفتند: خدا تو را ذليل كند! تو به ما دروغ گفتى ؛ بلكه ناتوانى كردى و ترسيدى ! آن گاه خودشان برخاستند و نگاه كردند ؛ ولى آن ها نيز جز دو ديوار چيز ديگرى نديدند. سپس گرداگرد آن دو ديوار قرار گرفتند ولى چيزى نشنيدند و كسى را نديدند. پس به جايگاه خود بازگشتند.
بعد از آن كه صبح شد دزدها به نزد آن دو برادر آمدند و گفتند: شما كجا بوديد؟
گفتند: ما همين جا بوديم و از جاى خود تكان نخورديم . دزدها گفتند: به خدا قسم كه ما آمديم و جز دو ديوار چيزى نديديم . پس به ما بگوييد كه داستان شما از چه قرار است .
آن دو گفتند: ما به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتيم و از او درخواست كرديم تا چيزى به ما بياموزد. پس آن حضرت آية الكرسى و تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را به ما آموخت و ما هم آن ها را گفتيم . دزدان گفتند: برويد كه به خدا قسم ، ما به دنبال شما نخواهيم آمد و با وجود اين كلام (آية الكرسى و تسبيحات) هيچ دزدى نمى تواند متعرض ‍ شما شود. (٧٣)
١٠١ - تعليم تسبيح فاطمه زهرا (س)
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
خداوند به چيزى برتر از تسبيح فاطمه عليهاالسلام حمد و ستايش نشد و اگر چيزى برتر از آن بود، هر آينه رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را به فاطمه عليهاالسلام مى بخشيد (مى آموخت).
١٠٢ - نحوه گفتن تسبيح فاطمه (س)
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
در تسبيح فاطمه عليهاالسلام با تكبير الله اكبر شروع كرده و سى و چهار مرتبه بگو، پس از آن سى و سه بار تحميد الحمد لله و سپس سى و سه مرتبه تسبيح سبحان الله .
١٠٣ - تسبيح هنگام خواب
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: هر كس شب را با تسبيح فاطمه عليهاالسلام سپرى كند (و هنگام خواب تسبيح گويد) از مردان و زنانى باشد كه خدا را زياد ياد مى كنند. (٧٤)
١٠٤ - گفتن تسبيح قبل از خواب
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
يكى از جاهايى كه تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام گفتن آن وارد است هنگامى كه به خوابگاه خود رفتى ، سى و چهار بار الله اكبر بگو، و سى و سه بار الحمد لله و سى و سه بار سبحان الله و آية الكرسى و معوذتين را قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس و ده آيه از اول سوره صافات و ده آيه از آخر آن را بخوان . (٧٥)


۳ ١٠٥ - نجات از شقاوت
١٠٥ - نجات از شقاوت
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
اى اباهارون ! ما بچه هاى خود را همان طور كه به نماز امر مى كنيم ، به تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام نيز امر مى كنيم . تو نيز برآن مداومت كن ، زيرا بنده شقى (و بدبخت معنوى) بدان پاى بند نمى شود.
١٠٦ - تسبيحات در قرآن
امام صادق عليه السلام درباره آيه اذكروا الله ذكرا كثيرا مى فرمايد:
من سبح تسبيح فاطمة عليهاالسلام ، فقد ذكر الله الذكر الكثير.
كسى كه تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام را بگويد، خدا را به ذكر كثير ياد كرده است (و به فرمان خداى متعال در اين آيه شريفه عمل كرده است). (٧٦)
١٠٧ - غافل شدن از تسبيح
مردى خدمت امام صادق عليه السلام رفت . حضرت با او سخن گفت . آن مرد كلام حضرت را نشنيد و از سنگينى گوشش به حضرت شكوه نمود. حضرت به او فرمود: چرا از تسبيح فاطمه عليهاالسلام غافلى !
آن مرد گفت : فدايت گردم تسبيح فاطمه چيست ؟
حضرت فرمود:
سى و چهار مرتبه الله اكبر و سى و سه مرتبه الحمدلله و سى و سه مرتبه سبحان الله مى گويى تا اين كه به صد برسد و كامل گردد.
آن مرد گويد: پس از مدت كوتاهى كه به اين تسبيحات مداومت كردم ، سنگينى گوشم برطرف شد.
١٠٨ - سيره اهل بيت
امام هادى عليه السلام فرمودند:
ما اهل بيت به هنگام خواب ده عمل را انجام ميدهيم : وضو گرفتن ...و سى و سه مرتبه سبحان الله گفتن ، و سى و سه مرتبه الحمد لله گفتن ، و سى و چهار مرتبه الله اكبر گفتن ، و... (٧٧)
١٠٩ - موالات تسبيح فاطمه زهرا (س)
از محمد بن جعفر مروى است : امام صادق عليه السلام تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را متصلا انجام مى داد و آن را قطع نمى كرد. (٧٨)
١١٠ - توصيه امام زمان به تسبيحات
حضرت آية الله مرعشى نجفى اعلى الله مقامه مى گويد:
در راه زيارت عسكريين عليهماالسلام (امام هادى و عسكرى) و در جاده اى كه به امامزاده سيد محمد عليه السلام منتهى مى شود راه را گم كردم و در اثر شدت تشنگى و گرسنگى از زندگى مايوس شده ، به حالت بيهوشى روى زمين افتادم . ناگهان چشم بازكردم ، ديدم سرم در دامن شخص بزرگوارى است . آن شخص به من آب گوارايى داد كه مانندش را درعمر خود نچشيده بودم . بعد از آن ، سفره اش را باز كرد، و در ميان آن دو يا سه عدد قرض نان بود كه از آن ها نيز خوردم . آن گاه به من فرمود: اى سيد! قصد كجا را دارى ؟ گفتم : حرم مطهر سيد محمد.
فرمود: اين حرم سيد محمد است .
نگاه كردم ديدم در زير بقعه سيد محمد قرار داريم ، در حالى كه من در قادسيه گم شده بودم و مسافت زيادى بين آن جا و حرم امامزاده سيد محمد وجود دارد.
در مدتى كه با آن شخص بزرگوار بودم ، بهره هاى فراوانى نصيبم شد و مرا به انجام چندين عمل سفارش كرد؛ از جمله : تلاوت قرآن كريم ...و تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام و...ولى به ذهنم خطور نكرد اين آقا كيست ، مگر زمانى كه از نظرم غايب شد.
١١١ - آثار تسبيحات
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
تعقيباتى هست كه هر كس آن ها را بعد از تمامى نمازهاى واجب بگويد، ناكام و نااميد نشود؛ (و آن عبارت است از:) سى وسه مرتبه سبحان الله و سى و سه مرتبه الحمدلله و سى و چهار مرتبه الله اكبر. (٧٩)
١١٢ - واجب شدن بهشت
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
هركس تسبيح فاطمه عليهاالسلام را در نماز واجب و قبل از اين كه از حالت جلوس تشهد و سلام خارج شود به جا آورد، خدا بهشت را بر او واجب كند. (٨٠)
فصل هشتم : توسل به فاطمه زهرا عليهاالسلام
١١٣ - تاثير تمسك به فاطمه (س)
انبيا به حضرت فاطمه عليهاالسلام و نام هاى او توسل كرده اند - همان گونه كه به وجود و نام پدر و همسر و فرزندان زهرا توسل نموده اند - ؛ و تمسك به اوست كه وسيله نجات انبيا و اوصيا و ساير افراد بشر از مشكلات بوده است .
من امن بها فقد نجى و من لم يومن بها فقد هلك .
هر كس كه به او ايمان آورد، همانا رستگار شد، و هر كس به او اعتقاد نداشت به تحقيق هلاك گرديد.
١١٤ - اقتدا و توسل به حضرت زهرا (س)
انس بن مالك روايت مى كند:
روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با ما نماز صبح به جاى آورد، پس از فراغت از نماز روى مباركش را به سوى ما گرداند و فرمود: اى جماعت مسلمانان ! هركس كه آفتاب را از دست بدهد، پس بايد به ماه تمسك جويد، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر زهره را نيابد به دو ستاره فرقدان پناه آورد.
از پيامبر اكرم سوال شد كه : يا رسول الله ! مقصود از آفتاب و ماه و زهره و فرقدان (دو ستاره نورافشان) چيست ؟
فرمود: من آفتابم ، على ماه ، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنين عليهماالسلام هستند، آنان با كتاب خدا دو دستاويز بشرند و همواره به هم پيوسته اند و هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند. (٨١)
١١٥ - توسل به جميع انبيا به فاطمه (س)
چنان كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و اميرالمومنين عليه السلام و فرزندان معصوم او عليهم السلام ملجا و مرجع توسل جميع انبيا بوده اند، بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام نيز بوده است .
از همان وقتى كه آدم آفريده شد و - براى استجابت دعا و رفع مشكلاتش - توسل به پنج تن عليهم السلام و شفيع قرار دادن آن ها در پيشگاه پروردگار بى همتا توسط جبرئيل به او آموخته شد، تكليف بنى آدم روشن گرديد.
انسانى كه در جهانى پر از شدائد و مشكلات قدم مى نهد، دنيايى كه دائما در آغوش امواج بلا و گرداب حوادث عظيمه است ، رحمت بيكران الهى ايجاب مى كند كه دستاويزهاى محكم و عروة الوثقاى ناگسستنى در اختيار اين بشر سرگردان قرار دهد تا در مسير ناهموار زندگانيش ، اميد گاهى خداپسند و پناهگاهى دور از گزند داشته باشد و با توسل و تمسك و چنگ زدن به ريسمان رحمت واسعه الهى ، فرزندان آدم نيز همانند حضرت آدم عليه السلام به ساحل نجات دست يابند.
اكنون با قلبى سرشار از خلوص و اميدوار - همانگونه كه خداوند يكتا به پيامبرانش راه نجات را نشان داده است و به آن ها طريق دعاى خداپسند را آموخته است - ما نيز به درگاه الله روى نياز مى آوريم ، و وجود مقدس ‍ آبرومند زهرا عليهاالسلام را شفيع و راهگشا و واسطه فيض خدايى قرار مى دهيم و عرضه مى داريم : يا فاطمة اغيثينى يا فاطمة اغيثينى .
چنان كه به صلوات بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام و زيارت آنان - به عنوان يك فرمان الهى و امر اسلامى - دستور داده شده است ، عينا به صلوات بر فاطمه عليهاالسلام و زيارتش تصريح و تاكيد گرديده است .
١١٦ - توسل امام باقر به فاطمه زهرا (س)
توسل تقرب است و اهل بيت وسيله آن ؛ ومنكر آن يا جاهل است و يا معاند. اهل بيت وسيله تقرب انبيا هستند و زهرا وسيله تقرب و توسل اهل بيت . اگر ما به زهرا عليهاالسلام متوسل مى شويم ، تعجبى نيست كه اهل بيت هم به زهرا عليهاالسلام متوسل مى شدند.
امام باقر عليه السلام هرگاه تب طاقتش را مى ربود، آب خنكى طلب مى كرد و وقتى آب به دستش مى رسيد و جرعه اى از آن را مى نوشيد، لحظه اى از نوشيدن باز مى ماند و سپس با صداى بلند به حدى كه در بيرون خانه نيز شنيده مى شد از ته دل مادرش زهرا عليهاالسلام را صدا مى كرد و مى فرمود: فاطمه اى دختر رسول خدا و بدين گونه خود را از سوز تب تشفى مى داد و بر خود مرهمى مى نهاد و جان و روح خود را با ياد محبوب و توسل به او آرام و عطرآگين مى نمود.
١١٧ - توسل امام جواد به فاطمه زهرا (س)
امام جواد هر روز هنگام زوال به مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا صلى الله عليه و آله به سراغ خانه مادرش زهرا عليهاالسلام كه در همان نزديكى قبر پيامبر صلى الله عليه و آله است مى رفت و كفش ها را درآورده و با نهايت ادب و خضوع ، داخل خانه شده و در آن جا نماز و دعا مى خواند و دقايقى طولانى به عبادت مشغول مى شد. و هرگز ديده نشد به زيارت رسول خدا صلى الله عليه و آله برود و سراغ مادرش را نگيرد.
١١٨ - توسل شخص مومن به فاطمه (س)
يكى از طلاب فاضل و مورد وثوق تعريف مى كند: زمانى كه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم ، يك روز در ماه مبارك رمضان ، طرف عصر غذايى براى افطار خود تهيه كرده و در حجره گذاردم و بيرون آمده و در را قفل كردم . پس از اداى نماز مغرب و عشا و گذشتن مقدارى از شب براى صرف افطار برگشتم به مدرسه . چون به در حجره رسيدم دست در جيب نموده ، اما كليد را نيافتم . داخل صحن مدرسه را خوب گشتم و از بعضى طلاب كه در مدرسه بودند سوال نمودم ، اما باز هم كليد پيدا نشد. به علت گرسنگى و نيافتن راه چاره سخت پريشان شدم . از مدرسه بيرون آمده ، متحيرانه به سوى حرم مطهر مى رفتم و به زمين نگاه مى كردم . ناگاه مرحوم حاج سيد مرتضى كشميرى (اعلى الله مقامه) را ديدم . سبب حيرتم را پرسيد؛ مطلب را عرض كردم ، پس با من به مدرسه آمد و نزد حجره ام فرمود: معروف است كه نام مادر حضرت موسى كليد قفل هاى بسته است . پس چگونه نام نامى حضرت فاطمه عليهاالسلام چنين اثرى نكند؟
آن گاه دست روى قفل نهاد و ندا كرد: يا فاطمه كه ناگهان قفل باز شد.
١١٩ - قسم به فاطمه زهرا (س)
يكى از فضلاى حوزه كه مشكل بزرگى برايش پيش آمده بود براى زيارت و توسل به حضرت رضا عليه السلام عازم حرم مى شود. از قضا به علامه طباطبايى برمى خورد كه ايشان هم عازم حرم است . بلافاصله به طرفش ‍ رفته و با چشمى پراشك و دلى پرسوز از ايشان مى خواهد تا دعايى به او بياموزد كه حاجتش روا شود. علامه نگاهى مهربان به چهره و حالت او مى كند، آن گاه مى گويد: فرزندم ! وقتى وارد حرم مطهر مى شوى ، يكى از موثرترين و بهترين دعاها اين است كه حضرت را به مادرش زهرا عليهاالسلام قسم بدهى كه حاجت ترا از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا عليهاالسلام علاقه فراوان و ارادت خاصى دارد و سوگند دادن به مادر محبوبش سخت موثر خواهد افتاد.
او مى گويد: با شنيدن اين سخن سخت متاثر شدم ، و رعشه و لرزه اى تمامى وجودم را در برگرفت . اين توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسيدن همان .
فصل نهم : سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام
١٢٠ - كيفر سبك شمارنده نماز فاطمه زهرا عليها السلام از پدر بزرگوارش پرسيد: پدرجان ، يا رسول الله ! زنان و مردانى كه نسبت به نماز بى اعتنا هستند و نماز را سبك مى شمارند، چه عواقبى را در پيش دارند؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى فاطمه جان ! هركسى از مردان و زنان نمازش را سبك بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى سازد: شش مورد در دنيا، سه مورد در وقت مرگ ، و سه مورد آن ها در قبر و سه مورد در قيامت زمانى كه از قبر خارج شود.
الف) اما آن شش بلاهايى كه در دنيا دامنگيرش مى شود:
١ - خداوند بركت را از عمرش مى برد.
٢ - خداوند بركت را از رزقش مى برد.
٣ - خداوند عز و جل سيماى صالحين را از چهره اش محو مى كند.
٤ - هر عملى كه انجام مى دهد پاداش داده نمى شود.
٥ - دعايش به آسمان نمى رود.
٦ - بهره اى از صالحين براى او نيست .
ب) اما آن سه بلاهايى كه هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
١ - ذليل از دنيا مى رود.
٢ - هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.
٣ - تشنه از دنيا خواهد رفت ، اگرچه آب نهرهاى دنيا را به او بدهند.
ج) اما آن سه بلاهايى كه در قبر دامنگيرش مى شود:
١ - خداوند ملكى در قبر براى او مى گمارد تا او را زجر دهد.
٢ - قبرش براى او تنگ خواهد شد.
٣ - گرفتار ظلمت و تاريكى قبر خواهد شد.
د) اما آن سه بلايى كه در روز قيامت گرفتارش خواهد شد:
١ - خداوند ملكى را موكل مى سازد تا او را با صورت بر زمين بكشد، در حالى كه خلايق تماشا مى كنند.
٢ - محاسبه اعمالش به سختى انجام مى شود.
٣ - خدا به نظر لطف به او نمى نگرد و براى اوست عذاب هميشگى .
١٢١ - نماز و قرآن بعد از مرگم
وقتى من وفات كردم على جان تو غسل و كفن مرا به عهده گير و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته دفنم كن و خاك را بر روى قبر من ريخته مساوى كن و بر بالينم رو به روى من بنشين و زياد قرآن بخوان و دعا كن ، زيرا در چنين لحظه هايى ميت به انس گرفتن با زندگان محتاج است من تو را به خدا مى سپارم و درباره فرزندانم سفارش به نيكوكارى دارم . (٨٢)
١٢٢ - اسرار نماز خداوند، نماز را جهت دورى شما از كبر و خودپسندى مقرر فرمود.
١٢٣ - طلب عطر براى آخرين نماز اى اسماء! عطر مرا همان عطرى كه هميشه مى زنم ، و پيراهنى را كه هميشه در آن نماز مى گزارم بياور و بر بالينم بنشين ، هرگاه وقت نماز شد مرا از خواب بيدار كن ، اگر بيدار شدم كه نماز مى گزارم و اگر بيدار نشدم ، كسى را به دنبال على بفرست تا بيايد. (٨٣)
١٢٤ - حجله عبادت
حضرت على عليه السلام در شب ازدواج ، همسرش را نگران ديد و علت آن را پرسيد حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود:
- در پيرامون حال و وضع خود انديشيدم و پايان عمر و منزلگاه قبر را به ياد آوردم و انتقال - از خانه پدر - به منزل خودم ، مرا به ياد ورود به قبرم انداخت ! تو را به خدا بيا تا در آغاز زندگى مشترك به نماز برخيزيم و امشب را به عبادت خدا بپردازيم . (٨٤)
١٢٥ - اذان
بسيار دوست دارم كه صداى اذان بلال ، موذن پدرم را - كه درود خدا بر او و اهل بيت او باد - بشنوم . (٨٥)
١٢٦ - آداب سفره
در سر سفره غذا، دوازده دستورالعمل ارزشمند وجود دارد كه سزاوار است هر مسلمانى آن ها را بشناسد.
چهارتاى آن واجب و چهارتاى آن مستحب و چهارتاى آن نشانه ادب و بزرگوارى است .
و اما چهار دستور العمل واجب :
١ - شناخت و معرفت پروردگار (بدانيم كه نعمت ها از اوست).
٢ - راضى به نعمت هاى خدا بودن .
٣ - گفتن بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز غذا.
٤ - شكر و سپاسگزارى خدا در آغاز و پايان غذا.
و چهار دستور العمل مستحب عبارتند از:
١ - وضو گرفتن قبل از غذا
٢ - نشستن به جانب چپ
٣ - در حال نشسته غذا خوردن
٤ - غذا خوردن با سه انگشت
و آن چهار دستورالعملى كه نشانه ادب و بزرگوارى است مانند:
١ - آن چه پيش روى شماست بخوريد
٢ - لقمه ها را كوچك برداريد
٣ - غذا را خوب بجويد و با شدت نرم كنيد.
٤ - كمتر در صورت ديگران هنگام غذا خوردن بنگريد. (٨٦)
١٢٧ - اسرار جهاد
خداوند، جهاد را سبب عزت و شكوه اسلام ، و ذلت و شكست كافران و منافقان ، قرار داد.
١٢٨ - روزه واقعى
از دختر گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل شده كه فرمودند:
اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا را از گناه محافظت نكند، روزه چه اثر و فايده اى براى او خواهد داشت ؟
١٢٩ - اسرار روزه
خداوند، روزه را وسيله استوارى و برقرارى اخلاص شما، مقرر فرمود.
١٣٠ - اسرار زكات
خداوند، زكات را، جهت پاكى روح و روان ، و افزايش و بركت رزق و معاش شما قرار داد.
١٣١ - اخلاص
كسى كه عبادت هاى خالصانه خود را به سوى خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترين مصلحت او را به سوى او فرو خواهد فرستاد. (٨٧)
١٣٢ - اسرار ايمان
خداوند، ايمان را سبب پاكى شما از آلودگى شرك و كفر قرار داد.
١٣٣ - اسرار حج
خداوند، حج را مايه استحكام و تقويت پايه هاى دين نمود.
١٣٤ - اسرار امر به معروف و نهى از منكر
خداوند، امر به معروف و نهى از منكر را براى اصلاح عموم و جامعه ، قرار داد. (٨٨)
١٣٥ - در پناه قرآن
كتاب الهى فرا روى شماست ، امور مربوط به او ظاهر و احكامش فروزان و نشانه هايش خيره كننده و - فرامين - بازدارنده اش آشكار و دستورهايش ‍ واضح است . (٨٩)
١٣٦ - طلب آمرزش
من از خدا آمرزش مى طلبم و ديگر مرتكب اين رفتار نخواهم شد. (٩٠)
١٣٧ - اهميت قرآن كريم
...كتاب خداوند گوياست و قرآن راستگو و نور فروغ بخش و روشنايى درخشان - عهد الهى و يادگار پيامبر است - كه ديدگاه هايش روشن و اسرار درونى او برملا و ظاهر آن جلوه گر و پيروان او مورد غبطه همگان است . تبعيت از آن ، راهگشاى دستيابى به رضاى الهى و گوش سپردن به او موجب نجات است . (٩١)
١٣٨ - دعا
اى زنان عزادار! دست از شمارش افتخارات و صفات برداريد و به دعا و عبادت بپردازيد. (٩٢)
١٣٩ - اسرار قرآن
پيروى از كتاب خدا، (قرآن) موجب ره سپردن به سوى رضوان خدا است ، و شنيدن و دريافت دستورهاى آن ، باعث كشيده شدن به سرمنزل نجات خواهد بود، حجت ها و براهين روشن الهى ، و وظائف و حدود و مقررات واضح او، در پرتو قرآن به دست مى آيد، كتابى كه دربرگيرنده مسائل حلال و حرام ، و دلائل روشن و برهان هاى كافى ، و ارزش هاى والا، و قوانين مقرر شده مى باشد.
١٤٠ - قرآن محبوب من
از دنياى شما سه چيز محبوب من است :
١ - تلاوت قرآن . ٢ - نگاه به چهره رسول خدا صلى الله عليه و آله . ٣ - انفاق در راه خدا. (٩٣)
١٤١ - فضيلت تلاوت قرآن
تلاوت كننده سوره حديد و واقعه و الرحمن در آسمان ها و زمين ، اهل بهشت خوانده مى شود. (٩٤)
فصل دهم : دعاى فاطمه زهرا عليهاالسلام
١٤٢ - دعا براى گنه كاران امت
اسماء همسر جعفر طيار، نقل مى كند:
در لحظه هاى پايان عمر حضرت فاطمه زهرا (س)، متوجه آن بزرگ زنان عالم بود. ابتدا غسل كرد و لباس ها را عوض كرد و در خانه مشغول راز ونياز با خدا شد.
جلو رفتم ، فاطمه (س) را ديدم كه رو به قبله نشسته ، و دست ها را به سوى آسمان برآورده ، چنين دعا مى كند:
پروردگارا! به حق پيامبرانى كه آن ها را برگزيدى ، و به گريه هاى حسن و حسين در فراق من ، از تو مى خواهم گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان مرا ببخشايى . (٩٥)
١٤٣ - زمان استجابت دعا
صديقه كبرى حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: از پدرم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: در روز جمعه ، ساعتى است كه هر كس در آن ساعت دعا كند و از خداوند حاجت و نياز خود را مسئلت نمايد، شك نيست كه حاجتش برآورده خواهد شد.
فاطمه (س) فرمود: به پدرم عرض كردم : آن ساعت چه ساعتى است ؟
فرمود: آن گاه كه نصف خورشيد وقت غروب در دامنه افق مشخص شد، لحظه استجابت دعاست .
فاطمه زهرا (س) پس از آن به غلام خود دستور مى داد تا بر فراز بام قرار گيرد و همين كه وقت غروب آفتاب فرا رسيد، حضرتش را باخبر نمايد تا دعا كند.
١٤٤ - دعاى زهرا (س)
اساسا راز عزت و سربلندى حضرت فاطمه عليهاالسلام را بايد در مقام عرفانى و عبادى او جست و جو كرد، او با وجود اين كه سنش كم و جوان بود ؛ ولى در عرفان و عبادت پيرى بود كه جز لقاى ربوبى چيزى او را راضى نمى ساخت ، و از همين روست كه در دعاهايش مى گفت : اللهم انى اسئلك لذة النظر الى وجهك ؛
خداوندا! از تو مى خواهم كه همواره لذت نظر به وجه خود را نصيب من فرمايى . (٩٦)
١٤٥ - ثواب صلوات بر فاطمه (س)
اميرالمومنين على عليه السلام فرمود از فاطمه زهرا عليهاالسلام شنيدم كه از پدرش رسول خدا صلى الله عليه و آله حديث مى كرد كه پدرم به من فرمود:
اى فاطمه ! هر كه بر تو صلوات بفرستد، خداوند متعال گناهان او را بيامرزد و در هر كجاى بهشت كه مقام من باشد آن شخص به من ملحق شود. (٩٧)
١٤٦ - اجابت دعاى زهرا (س)
حضرت نوح عليه السلام دعايش مستجاب شد، دعاى حضرت فاطمه عليهاالسلام در دفعات عديده قرين اجابت آمد. (٩٨)
١٤٧ - مستجاب الدعاء بودن زهرا (س)
مريم عليهاالسلام مستجاب الدعوه بود، همچنين فاطمه زهرا عليهاالسلام . (٩٩)
١٤٨ - عليكم بالدعاء
حضرت زهرا عليهاالسلام بعد از ارتحال رسول اكرم صلى الله عليه و آله به زنان بنى هاشم كه او را در ماتم يارى مى كردند و زينت ها را رها كرده و لباس ‍ سوگ در بر نموده بودند فرمود: اين حالت را رها كنيد و بر شماست كه دعا و نيايش نماييد. (١٠٠)
١٤٩ - حرز فاطمه زهرا (س)
سيد بن طاووس در مهج الدعوات براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام به جهت هر يك حرزى روايت كرده از آن جمله حرز فاطمه زهرا عليهاالسلام است و آن به اين الفاظ است :
بسم الله الرحمن الرحيم ، يا حى يا قيوم برحمتك استغيث فاغثنى و لاتكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا و اصلح لى شانى كله . (١٠١)
١٥٠ - دعا براى رفع تب
حضرت فاطمه عليهاالسلام چند دانه خرما به سلمان داده و فرمود: اين رطب ها از نخلى است كه خداوند در بهشت براى من نشانده ، آن هم بر اثر دعايى كه پدرم به من آموخت و هر صبح و شام بر آن مواظبت دارم .
سلمان مى گويد: از او درخواست كردم كه اين دعا را به من هم بياموز.
فرمود: اگر مى خواهى خدا را ملاقات كنى در حالى كه از تو راضى باشد و اگر مى خواهى تا زنده هستى درد تب تو را فرا نگيرد، بر اين دعا مداومت كن :
بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله النور، بسم الله نور النور، بسم الله نور على نور، بسم الله الذى هو مدبر الامور، بسم الله الذى خلق النور من النور، الحمد الله الذى خلق النور من النور، و انزل النور على الطور فى كتاب مسطور، فى رق منشور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمدلله الذى هو بالعز مذكور، و بالفخر مشهور، و على السراء و الضراء مشكور، و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين .
سلمان مى گويد: از روزى كه اين دعا راتعليم گرفتم ، بيشتر از هزار كس از اهل مدينه و مكه را تعليم دادم و هر كس كه تب او را فرا مى گرفت چون اين دعا را مى خواند، به امر خداى سبحان تب از او دور مى گشت . (١٠٢)
١٥١ - دعا در امور مهم
از امام زين العابدين عليه السلام روايت شده است كه پدرم امام حسين عليه السلام روز عاشورا در حالى كه خون ها از او مى جوشيد مرا در آغوش گرفت و فرمود: فرزندم حفظ كن از من اين دعا را كه مادرم فاطمه زهرا سلام الله عليها به من آموخت و او از رسول خدا و او از جبرئيل ، در هر حاجت و امر مهم و غم ها و پيش آمدها و مصيبت هاى شديد، اين دعا را بخوان :
بحق يس و القرآن الحكيم و بحق طه و القرآن العظيم يا من يقدر على حوائج السائلين يا من يعلم ما فى الضمير يا منفس عن المكروبين يا مفرج عن المغمومين يا راحم الشيخ الكبير يا رازق الطفل الصغير يا من لايحتاج الى التفسير صل على محمد و آل محمد و افعل بى كذا و كذا.
پروردگارا! از تو مى خواهم به حق يس و قرآن حكيم و به حق طه و قرآن عظيم ، اى كسى كه بر انجام حاجت حاجتمندان توانايى ، اى كسى كه به آن چه در دل ها پنهان است دانايى ، اى برطرف كننده سختى از پريشان خاطران ، اى نشاط بخش غمناكان ، اى رحم كننده پير بزرگسال ، اى روزى دهنده كودك خردسال ، اى بى نياز از توضيح و تفسير، بر محمد و آل محمد درود فرست و با من اينگونه رفتار كن .
١٥٢ - ورود به مسجد و خروج از آن
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام مى فرمايند:
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله داخل مسجد مى شدند و مى فرمودند:
بسم الله ، اللهم صل على محمد و اغفر ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتك .
به نام خدا، خدايا! بر محمد صلى الله عليه و آله درود فرست و گناهانم را بيامرز و درهاى رحمت خودت را به روى من بگشا.
و هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از مسجد خارج مى شدند مى فرمودند:
بسم الله ، اللهم صل على محمد و اغفر ذنوبى و افتح لى ابواب فضلك .
به نام خدا، خدايا! بر محمد صلى الله عليه و آله درود فرست و گناهانم را بيامرز و درهاى فضل و بخشش خودت را به روى من بگشا.
١٥٣ - دعا در هر صبح و شام
يا حى يا قيوم ، برحمتك استغيث ، و اصلح لى شانى كله و لا تكلنى الى نفسى .
اى زنده ، اى پايدار! به سبب رحمتت پناه مى جويم ، تمامى كارهايم را اصلاح گردان ، و مرا به خودم وامگذار. (١٠٣)
١٥٤ - دعاى هنگام خواب
الحمد لله الكافى ، سبحان الله الاعلى ، حسبى الله و كفى ، ما شاء الله قضى ، سمع الله لمن دعا، ليس من الله ملجا و لا وراء الله ملتجا.
توكلت على الله ربى و ربكم ، ما من دابة الا هو آخذ بناصيتها، ان ربى على صراط مستقيم ، الحمدلله الذى لم يتخذ ولدا، و لم يكن له شريك فى الملك ، و لم يكن له ولى من الذل ، و كبره تكبيرا.
سپاس مخصوص خداوندى است كه كفايت كننده است ، پاك ومنزه است خداوند برتر، خداوند مرا كافى است ، آن چه خدا مى خواهد انجام مى گيرد، خداوند سخن كسى كه او را خواند شنيد، غير از خداوند پناهگاه و ماوايى نيست .
به پروردگار شما و خودم ، خداوند يكتا توكل نمودم ، هيچ جنبنده اى نيست جز آن كه خداوند زمام او را به دست دارد، به درستى كه پروردگار من در راه راست مى باشد، سپاس خداوندى را سزاست كه فرزندى براى خود نگرفته ، و در فرمانروائيش شريكى ندارد، و تحت سرپرستى كسى نبوده ، و او را بسيار تكبير گو. (١٠٤)
١٥٥ - دعاى حضرت فاطمه (س) براى بيمارى تب
اللهم لا اله الا انت العلى العظيم ، ذو السلطان القديم ، و المن العظيم ، و الوجه الكريم ، لا اله الا انت العلى العظيم ، ولى الكلمات التامات ، و الدعوات المستجابات ، حل ما اصبح بفلان .
پروردگارا! معبودى جز تو نيست كه برتر و والاترى ، صاحب فرمانروايى ديرينه و منتى بزرگ و بزرگوارى فراوان ، معبودى جز تو نيست و برتر و والاترين خالق موجودات ، اجابت كننده دعاها مى باشى ، آن چه فلان شخص بدان گرفتار شده را بگشا. (١٠٥)
مقام معنوى فاطمه زهرا عليهاالسلام در كلام امام خمينى قدس سره
- زنى كه در حجره اى كوچك و خانه اى محقر انسان هايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلا مى درخشد. (١٠٦)
- حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام يك زن معمولى نبوده است ، يك زن روحانى ، يك زن ملكوتى ، يك زن به تمام معنا انسان ، تمام نسخه انسانيت ، تمام حقيقت زن ، تمام حقيقت انسان . (١٠٧)
- مساءله آمدن جبرئيل براى كسى يك مساءله ساده نيست ، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى مى آيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مى خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است ....اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياى درجه اول بوده است ، مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كسى نبوده است ، بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است ، حتى درباره ائمه هم من نديده ام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آن ها نازل شده باشد... (١٠٨)
مقام معنوى فاطمه زهرا عليهاالسلام در كلام مقام معظم رهبرى
- من از جنبه هاى معنوى و روحى و الهى آن بزرگوار (حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام) حرفى نمى توانم بزنم . من كوچك تر از اين هستم كه آن چيزها را درك كنم ، حتى اگر كسى هم بتواند درك بكند نمى تواند آن چنان كه حق اوست او را توصيف و بيان كند. آن جنبه هاى معنوى يك عالم جداگانه اى است . (١٠٩)
- اين چه دانش والايى است ؟ اين چه معرفت و حكمت بى نظيرى است كه خداى متعال به يك زن در سنين جوانى مى بخشد؟ اين مقام معنوى حضرت زهرا عليهاالسلام است . اين مسائل معنوى تا حدود زيادى به فضايل علمى ارتباط پيدا مى كند. ارتباط پيدا مى كند به آن چه كه از تلاش ‍ فاطمه زهرا عليهاالسلام ناشى مى شود. (١١٠)
- عبادت فاطمه زهرا عليهاالسلام يك عبادت نمونه است .
حسن بصرى كه يكى از عباد و زهاد دنياى اسلام است ، درباره فاطمه زهرا عليهاالسلام مى گويد: به قدرى دختر پيغمبر صلى الله عليه و آله عبادت كرد و در محراب عبادت ايستاد كه تورمت قدماها پاهاى آن بزرگوار از ايستادن در محراب عبادت ورم كرد. (١١١)
پايان

 


پى نوشت ها
۱- بحار الانوار، ج ۴۲، ص ۵۰.
۲- علل الشرايع ، ج ۱، ص ۱۷۳.
۳- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۲.
۴- بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۵۸.
۵- مجموعه ورام ، ص ۱۱۷.
۶- بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۵۸.
۷- جلوه هاى رفتارى حضرت زهرا، ص ۱۳۲.
۸- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۱.
۹- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۱.
۱۰- در مكتب فاطمه ، ص ۱۶۲.
۱۱- در مكتب فاطمه ، ص ۱۷۵.
۱۲- بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۳۱.
۱۳- در مكتب فاطمه ، ص ۱۸۸.
۱۴- در مكتب فاطمه ، ص ۱۷۰.
۱۵- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۹.
۱۶- بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۴۲.
۱۷- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۸.
۱۸- فاطمه زهرا شادمانى دل پيامبر، ص ۲۹۲.
۱۹- دلائل الامامه ، ص ۲۸.
۲۰- فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت ، ص ۲۳۱.
۲۱- فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت ، ص ۲۳۱.
۲۲- احقاق الحق ، ج ۴، ص ۴۸۱.
۲۳- در مكتب فاطمه ، ص ۱۶۶.
۲۴- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۷.
۲۵- فص حكمة عصمتيه فى كلمة فاطميه ، ص ۵۰.
۲۶- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۶.
۲۷- در مكتب فاطمه ، ص ۱۷۱.
۲۸- در مكتب فاطمه ، ص ۱۶۳.
۲۹- فاطمه زهرا شادمانى دل پيامبر، ص ۲۹۲.
۳۰- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۶.
۳۱- فاطمه زهرا، علامه امينى ، ص ۳۲۷.
۳۲- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۲۲.
۳۳- زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام ، ص ۹۲۹.
۳۴- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۰۷.
۳۵- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۰۷.
۳۶- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۰۹.
۳۷- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۰۷.
۳۸- مناقب آل ابى طالب ، ج ۳، ص ۳۵۶.
۳۹- ترجمه تفسير الميزان ، ج ۱۴، ص ۳۳۸ و ۳۳۹.
۴۰- سوره نور، آيه ۳۵.
۴۱- فاطمه در كلام اهل سنت ، ص ۳۴۳.
۴۲- فاطمه در كلام اهل سنت ، ص ۳۴۷.
۴۳- مسند احمد، ج ۱، ص ۲۳۶.
۴۴- سوره حجر، آيات ۴۳ و ۴۴.
۴۵- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۸.
۴۶- ارشاد القلوب ، ج ۱، ص ۱۰۵.
۴۷- زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام علامه مجلسى ، ص ۹۳۳.
۴۸- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۲۳.
۴۹- فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص ۴۵۶.
۵۰- رياحين الشريعة ، ج ۳، ص ۶۱.
۵۱- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۷.
۵۲- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۴۰.
۵۳- زندگى حضرت زهرا عليهاالسلام ، ص ۲۹۱.
۵۴- خلاصة الاذكار للمحدث الفيض ، ص ۷۰.
۵۵- مصباح المتجهد، ص ۲۶۵ ؛ فاطمه زهرا شادمانى دل پيامبر، ص ۳۰۵.
۵۶- مسند فاطمه ، ص ۴۰۱.
۵۷- جمال الاسبوع ، ص ۱۳۲ ؛ مسند فاطمه ، ص ۳۹۹.
۵۸- مسند فاطمه ، ص ۴۰۰.
۵۹- چشمه در بستر، ص ۳۵۷.
۶۰- منهج الصادقين ، ج ۲، ص ۱۱۹ - ۱۲۰.
۶۱- ذخائر العقبى ، ص ۵۰.
۶۲- فاطمه در كلام اهل سنت ، ص ۳۵۸.
۶۳- فاطمه زهرا شادمانى دل پيامبر، ص ۱۵۶.
۶۴- فاطمه زهرا شادمانى دل پيامبر، ص ۳۰۳.
۶۵- دعوات راوندى ، ص ۶۱.
۶۶- وسائل الشيعه ، ج ۳، ص ۶۰۸.
۶۷- فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت ، ص ۲۳۵.
۶۸- تهذيب الاحكام ، ج ۲، ص ۱۰۵.
۶۹- فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت ، ص ۲۳۴.
۷۰- وسائل الشيعه ، ج ۴، ص ۱۰۲۳.
۷۱- فلاح السائل ، ص ۲۷۹.
۷۲- بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۳۳۶.
۷۳- تسبيحات حضرت زهرا (س)، ص ۲۶.
۷۴- سفينة البحار، ج ۱، ص ۵۹۳.
۷۵- اصول كافى ، ج ۲، ص ۵۳۶.
۷۶- معانى الاخبار، ص ۱۹۳.
۷۷- فلاح السائل ، ص ۲۸۰.
۷۸- جامع آيات و احاديث نماز، ج ۲، ص ۵۴.
۷۹- امالى الطوسى ، ۴۰۲.
۸۰- فلاح السائل ، ص ۱۶۵.
۸۱- احقاق الحق ، ج ۲۴، ص ۲۵۰.
۸۲- بيت الاحزان ، ص ۱۷۶.
۸۳- كشف الغمه ، ج ۲، ص ۶۲.
۸۴- احقاق الحق ، ج ۶، ص ۳۳.
۸۵- الوافى ، ج ۷، ص ۵۷۱.
۸۶- كنزالعمال ، ج ۱۲، ص ۳۳۹.
۸۷- مجموعه ورام ، ج ۲، ص ۱۰۸.
۸۸- اعيان الشيعه ، چاپ جديد، ج ۱، ص ۳۱۶.
۸۹- همان ، ص ۱۳۷.
۹۰- بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۴۶.
۹۱- احتجاج ، ج ۱، ص ۱۳۴.
۹۲- بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۹۲.
۹۳- نهج الحياة ، ص ۲۷۱.
۹۴- نهج الحياة ، ص ۲۷۰.
۹۵- ذخائر العقبى ، ص ۵۳.
۹۶- زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام ، ص ۹۲۸.
۹۷- رياحين الشريعة ، ج ۲، ص ۱۰۱.
۹۸- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۰۸.
۹۹- رياحين الشريعة ، ج ۱، ص ۱۱۳.
۱۰۰- زن در آينه جلال و جمال ، ص ۴۲.
۱۰۱- رياحين الشريعة ، ج ۲، ص ۱۰۱.
۱۰۲- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۶.
۱۰۳- مسند فاطمه ، ص ۴۱۵.
۱۰۴- صحيفة فاطمه زهرا عليهاالسلام ، ص ۱۶۴.
۱۰۵- صحيفه فاطمه زهرا عليهاالسلام ، ص ۱۴۴.
۱۰۶- صحيفه نور، ج ۱۶، ص ۱۲۵.
۱۰۷- صحيفه نور، ۶، ص ۱۸۵.
۱۰۸- صحيفه نور، ج ۱۹، ص ۲۷۸.
۱۰۹- سخنرانى مقام معظم رهبرى در تاريخ ۲۵/۹/۷۱.
۱۱۰- سخنرانى مقام معظم رهبرى در تاريخ ۲۵/۹/۷۱.
۱۱۱- سخنرانى مقام معظم رهبرى در تاريخ ۲۵/۹/۷۱.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نماز
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی