4ـ برخى خودخواه و افزون طلب وقتى مىديدند حضرت آنان را با ديگران برابر مىبيند از عدالت مىرنجيدند و به وى اعتراض مىكردند كه چرا ما را با ديگران برابر مىبينى و امام را تهديد مىنمودند كه اين برخوردها سبب مىشود حمايت ماها را از دست بدهى. و عده زيادى از اينان از على بريدند و به معاويه ملحق شدند كه چرا عرب را با عجم و صاحبان مكنت را با ديگران برابر مىبيند. امام در پاسخ اينان مىفرمايد آيا انتظارداريد من آقايى و رياست خود را با ستم به چنگ آورم و با ظلم از آن حراست كنم؟ نه هرگزتادنيا پا برجاست و تا ستارهاى در آسمان مىدرخشد على چنين انتظارى را برآورده نخواهد كرد. اگر مال از خود من بود مساوى تقسيم مىكردم و تبعيض ناروا ايجاد نمىكردم تا چه رسد مالى را كه از خدا و بيت المال مسلمانان است «لو كان المال لى لسويت بينهم فكيف و انما المال مال الله» (12) 5ـ دو زن يكى عرب و ديگرى غير عرب به حضور على(ع) رسيدند و از وى درخواست كمك نمودند . امام(ع) به آنها مساوى طعام و درهم داد. زن عرب برآشفت و اعتراض نموده و گفت مرا با غيرعرب مساوى مىبينى؟ امام در جواب وى فرمود من بين فرزندان اسماعيل و فرزندان اسحاق تفاوتى در تقسيم بيت المال مشاهده نمىكنم. (13) 6ـ طلحه و زبير در مورد على(ع) گفتند چيزى (مال) در نزد وى نيست.امام هنگامى كه بيت المال مملو از مال بود آنان را فرا خواند و فرمود اينها همه اموال، ليكن كسى به ناحق چيزى از اين نصيبش نخواهد شد. (14) 7ـ على در بيت المال مشغول كار است. عمرو عاص براى كار شخصى بر حضرت وارد مىشود. امام براى گفتگو با عمرو عاص چراغ بيت المال را خاموش مىنمايد در روشنايى ماه با عمرو عاس به گفتگو مىنشيند. (15) 8ـ اموالى كه در زمان على(ع) به بيت المال مىرسيد امام(ع) در اسرع وقت در بين افراد كه سهمى از آنها داشتند تقسيم مىنمود. بگونهاى كه در پايان هفته چيزى در خزانه بيت المال باقى نمىماند. و بيت المال را جارو نموده و دو ركعت نماز مىخواند و به منزل بازمىگشت. «و كان على(ع) يكنس بيت المال كل جمعة و يصلى فيه ركعتين.» (16) 9ـ در هنگام غروب به بيت المال اموالى رسيد. امام فرمود هم اكنون اموال را بين نيازمندان تقسيم كنيد. كارگزاران گفتند اكنون شب فرا مىرسد و ما اموال را در بيت المال قرار دادهايم تا فردا مهلت بدهيد. امام راضى نشدند،شمع روشن نموده و شبانه اموال را تقسيم نمودند . (17) 10ـ على نه تنها عدالت را در هنگام تصدى مسؤوليت و رهبرى مستقر ساخت و يك مورد ستم بر كسى روا مداشت بلكه نسبت به بىعدالتىهاى پيش از خو نيز برخورد نمود. حتى اين موضع گيرى پىآمدهاى ناگوار به همراه داشت زيرا بسيارى از استقرار عدالت مىرنجيدند و نه تنها از هوادارى على كنار مىكشيدند بلكه در صف مخالفين وى قرار مىگرفتند. به تعبير ديگر اين موضع گيرى امام باعث دشمن تراشى بر عليه وى مىشد. ليكن امام تنها حق را ملاحظه مىنمود. هيچ عاملى على را از محور حق بيرون نمىسازد. زيرا براى على حكومتدارى هدف نيست استقرار ارزشها ملاك است. اگر موضعگيرى حق است بايد انجام گيرد ولو باعث نارضايتى نابحق برخى مىگردد. در زمان خلفا بويژه عثمان بىعدالتىهاى فراوان رخ داده بود و اموال و قطايع و مستغلات فروان بيجا نصيب برخى شده بود. هم آنان كه با چشم پر توقع برحضور على(ع) مىرسيدند. ليكن امام نه تنها آنان را از موضع گيرى نابجاى زمان خويش مأيوس كرد بلكه املاك و مستغلاتى را كه به ناحق از بيت المال مسلمانان به خود اختصاص داده و لو مهريه همسرانشان قرار داده و يا با بيت المال براى خويش كنيز خريدارى نموده بودند به بيت المال بازگرداند .«والله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملك به الاماء لرددته فان فى العدل سعة و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق. (18) از لحاظ سياسى و اجتماعى اين موضع گيرى پىآمدهاى ناگوار فراوان داد و باعث تنگناهايى براى زمامدارى خواهد شد. ليكن اين سخنان در نزد سياست مداران معمولى قابل بررسى است . اما از ديدگاه امام همام ارزشى ندارند. براى وى حفظ معيار مهم است. به همين جهت در هيچ شرايطى از معيارها عدول نمىكند. آنگاه امام نكته ارزشمند ديگرى را توجه مىدهد؛ كه در هر شرايط عدل بايد مستقر شود ولو خوشايند برخى نباشد. زيرا كسى كه از عدل مىرنجد از ستم بيشتر خواهد رنجيد. چون در عدل گشايش است. در استقرار عدالت به حق خودش رسيده است افزون طلبى مىكند از عدل مىرنجد كه در حقيقت رنجش آن كاذب است و اگر بر چنين فردى ستم شود و حق وى از او گرفته شود البته كه رنجش وى بيشتر خواهد بود. على در مورد «بيت المال» مسلمانان آن مقدار اهتمام ورزيد حتى در سختترين شرايط مانند جنگ از بيت المال ارتزاق ننمود. در جنگ جمل از زمان حركت تا پايان جنگ حضرت براى خود آذوقه از اموال شخصى خود از مدينه به همراه آورده بود و روزى هم كه خواست از بصره برود در حضور مردم اعلان كرد من در اين مدت از بيت المال ارتزاق نكردم و اكنون هم چيزى به همراه نمىبرم. (19) 1)طه، 50 2)بقره، .286 3)نباء، .26 4)حديد، .25 5)نساء، .135 6)انعام، .152 7)مائده، .8 8)نهج البلاغه، خ 225، ص .347 9)نهج البلاغه ابن ميثم، ج 2، خ 223، ص .160 10)نهج البلاغه ابن ميثم، ج 2، خ 215، ص .144 ابن ابىالحديد، ج 3، ص 81، صبحى الصالح، ص .347 11)نهج البلاغه ابن ميثم، ج 1، خ 124، ص .557 12)بحار، ج 41، ص .137 13)همان ص .125 14)همان ص .116 15)همان ص .136 16)همان ص .107 17)نهج البلاغه ابن ميثم، ج 1، خ 14، ص 195، صبحى الصالح، خ 15 ص .57 18)الجمل، ص .422 امام على(ع) الگوى زندگى ص 117 حبيب الله احمدىپىنوشتها:
نظرات شما عزیزان: