تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 190
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 8639
بازدید ماه : 61917
بازدید کل : 10453672
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

حال دشمنان اهل بیت (ع)
روزی در محضر كشاف حقائق جعفر بن محمد الصادق ـ علیه السلام ـ جوانی از ارادتمندان حضرت وارد شد عرض كرد: 
پدرم از اهل شام كه معمولاً با اهلبیت عداوت داشتند مال فراوانی داشت چون من دوستدار شما بودم مالش را پنهان كرده كه بمن نرسد و مرده است در حالی كه من به آن مال احتیاج دارم. 
خلاصه حدیث كه در جلد یازدهم بحار الانوار است حضرت چیزی نوشتند و فرمودند امشب در بقیع میروی نام كسی را (كه حضرت یادش دادند) می‌بری و از قول من به او می‌گوئی كه پدرت را حاضر كند و از او می‌پرسی. 
حسب امر امام شب در بقیع می‌رود و نام آن شخص را می‌خواند شخص برابرش آشكار می‌شود می‌پرسد: چه می‌خواهی؟ 
می‌گوید: پدرم را می‌خواهم تا از او پرسش كنم. 
طولی نكشید سگ مهیبی در برابرش حاضر شد و عجب این است كه هر كس در هر صورتی در برزخ است شناخته هم می‌شود تا سگ را دید او را شناخت گفت: پدر چه برسرت آمده؟ 
گفت: در اثر عداوت با اهل بیت این طور شدم ولی تو دست از دامن اهلبیت برندار امّا مال، ‌یكصد هزار درهم داشتم كه در باغچه كنار درخت زیتون دفن كردم كه بتو نرسد امّا حالا به تو خبر می‌دهم نصفش را برای خودت بردار و نصف آن را به امام صادق ـ علیه السلام ـ بده. 
جوان رفت و همان طوری كه نشان داده بود پولها را برداشت و نصف آن را به خدمت امام ـ علیه السلام ـ آورد و حضرت دیون بعضی از سادات را به آن وجه ادا فرمود. 
راوی خدمت حضرت عرض می‌كند آیا این كاری كه كرد یعنی نصف مالش را تقدیم شما كرد، آیا برایش نفعی دارد حاصل پاسخ حضرت این است كه فرمود: 
برایش تخفیف از عذاب است. 
خواستم عرض كنم نه این كه این شخص را سگ كردند بلكه همان دشمن اهل بیت شدنش او را سگ كرده است، علی ـ علیه السلام ـ چه كرده جز مجسمه عدالت چه بوده، چرا با او دشمنی می‌كنی؟
داستانهاي پراكنده / آية الله دستغيب

 

توشه آخرت
زهری گوید: شبی تاریك بود. باران هم می‌آمد. با غلامم در كوچه‌های مدینه می‌آمدم، كه مولایم حضرت زین‌العابدین ـ علیه السلام ـ را دیدم از اسب پیاده شدم و خدمت آن حضرت رسیدم و اظهار ارادت كردم. مقداری نان همراه حضرت بود، عرض كردم: كجا تشریف می‌برید؟ حضرت فرمود: خیال مسافرت دارم و برای سفرم توشه تهیه كرده‌‌ام، می‌خواهم آن را در جای محفوظی نگهداری كنم. 
عرض كردم: پس اجازه بدهید غلام من كمك كند؟ فرمود: خودم اولی هستم. زهری گوید: چند روز بعد، آقا را در كوچه‌های مدینه ملاقات كردم و پرسیدم: مگر شما اراده مسافرت نداشتید؟ فرمود: آن طور كه تو گمان كردی نیست، اراده سفر آخرت داشتم(و نان‌ها را برای فقرای مدینه می‌بردم ...) 
در روایت است كه حضرت سجاد ـ علیه السلام ـ به چهارصد خانه از فقرا، نان می‌برد، بدون این كه خود را بشناساند.
داستانهاي پراكنده / آية الله دستغيب

 

 

مؤمن به هنگام مرگ
صدوق از حضرت عسكری علیه السلام و ایشان از رسول اكرم (ص ) نقل كردند كه آن جناب فرمود مؤمنین همیشه از عاقبت خود در ترسند و یقین ندارند كه مشمول رضایت خدا واقع می شوند یا نه تا موقع مرگ مؤمن وقتی كه ملك الموت را دید در آن شدت درد بسیار متاءثر است كه اكنون از خانواده و اموال خود جدا می شود با اینكه به آرزوهایش نرسیده ملك الموت به او می گوید آیا هیچ عاقلی برای مال و ثروتی كه فایده ندارد غصه می خورد با این كه خداوند به جای آن چندین هزار برابر به او داده است می گوید نه ملك الموت اشاره می كند به طرف بالا نگاه كن : می بیند قصرهای بهشت و درجات آن را كه از حدود آرزو هم خارج است به او می گوید اینجا منزل تو است و اینها را خداوند به تو عنایت كرده و افراد صالح از خانواده ات با تو در همین جا ساكن می شوند آیا راضی هستی در عوض ثروت و مال دنیا این مقام را به تو بدهند؟ می گوید آری به خدا قسم راضیم . سپس می گوید باز نگاه كن وقتی توجه می كند حضرت رسول (ص ) و امیرالمؤمنین و فرزندان ارجمند ایشان را در اعلا علیین می بیند ملك الموت می گوید اینها همنشین و انیس تو هستند آیا به جای كسانی كه در این جهان از آنها مفارقت می كنی راضی نیستی اینها با تو باشند؟ می گوید چرا به خدا قسم راضیم . همین است تفسیر و معنای آیه شریفه ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكه الا تخافوا فما امامكم من الاهوال فقد كفیتموه و لاتحزنوا علی ما تخلفونه الذراری والعیال والاموال فهذا شاهد تموه فی الجنان بدلا منهم وابشروا بالجنه التی كنتم توعدون هذه منازلكم و هؤ لاء اناسكم و جلاسكم نحن اولیائكم فی الحیوه الدنیا و فی الاخره ولكم فیها ما تشتهی انفسكم ولكم فیها ما تدعون نزلا من غفور رحیم.
داستانها و پندها, ج1/ مصطفي زماني وجداني

 

 

مرگ مؤمن و كافر
امام موسی بن جعفر علیه السلام به بالین یكی از دوستانش آمد كه در حال جان كندن بود، و حالش به گونه ای بود كه به سؤ ال هیچكس پاسخ نمی داد. حاضران خطاب به امام هفتم كرده و عرض كردند: ای پسر رسولخدا(ص ) دوست داریم حقیقت مرگ را شرح دهی و بفرمائی كه این بیمار ما اكنون در چه حالیست ؟ امام فرمود: مرگ برای مؤمن ، وسیله تصفیه و پاكسازی است ، مؤمنان را از گناه می شوید، برای آنان آخرین ناراحتی است ، و كفاره آخرین گناهانشان است ، در حالی كه كافران ، هنگام مرگ از حسناتشان جدا می شوند، و آخرین لذت خود را در دنیا می چشند (كه پاداش كار خوب آنها كه احیانا انجام داده اند می باشد). و اما این شخص بیمار كه در حال جان كندن است ، به كلی از گناهانش پاك شد و تصفیه گردید آنگونه كه لباس چركین را در آورده و لباس پاك می پوشد، او هم اكنون شایستگی آنرا دارد كه در سرای همیشگی آخرت ، با ما اهلبیت ، محشور شود.
داستانها و پندها, ج6/ مصطفي زماني وجداني

 

قبرهای زیبا
پس از جنگ بدر، پیامبر(ص) دستور داد شهدای مسلمان را در قبر می گذاشتند و فرمود: قبرها را در یك ردیف قرار دهید و دقت كنید كه ظاهر قبرها خوب و زیبا باشد، یكی از مسلمانان گفت : ای رسول خدا(ص)! اگر ظاهر قبرها خوب و زیبا نباشد، تصور می كنید كه شهیدان را ناراحت كند؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: آنها را ناراحت نمی كند، زندگان را ناراحت و اندوهگین می كند، زیرا مشاهده یك قبر زشت و ناموزون ، یكی از مناظر غم انگیز است . این موضوع به صورت محكم كردن قبرها، در جریان دفن سعد بن معاذ نیز آمده : كه پیامبر(ص) جسد پاك او را در قبر گذاشت و صورت قبر را محكم و زیبا و موزون درست كرد، و فرمود: می دانم كه بدن او به زودی پوسیده می شود، ولی خداوند دوست دارد بنده ای را كه وقتی كاری انجام داد آنرا محكم و استوار انجام دهد.
داستانها و پندها, ج6/ مصطفي زماني وجداني

سخت جان كندن
پیامبر(ص) به علی علیه السلام فرمود: عزرائیل وقتیكه برای قبض روح كافر می آید، روح او را با آهنی گداخته به آتش كه بریان كننده است از بدنش ‍ بیرون می آورد، و دوزخ (در این هنگام صیحه می كشد). علی علیه السلام عرض كرد: آیا این گونه جان كندن سخت ، برای شخصی از امت تو (مسلمان) نیز ممكن است صورت گیرد؟ پیامبر(ص) فرمود: آری جان دادن سه نفر از امت من ، این گونه است : 1- حاكم ظالم 2- كسی كه از روی ظلم ، مال یتیم را بخورد 3- كسی كه گواهی ناحق بدهد (كه از آن به شهاده الزور تعبیر می شود).
داستانها و پندها, ج6/ مصطفي زماني وجداني

 

در لحظه مرگ !
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: وقتی كه انسانها در آخرین روز از دنیا و نخستین روز از آخرت (یعنی لحظه مرگ) قرار می گیرند، مال و فرزندان و كارهای او در برابرش مجسم می گردند. او به مالش متوجه می شود و می گوید: سوگند به خدا من به جمع آوری تو حریص بودم و سعی فراوان داشتم ، اكنون در نزد تو چه پاداشی دارم ؟. مال در پاسخ گوید: كفن خود را از من بگیر. او متوجه فرزندان می شود و می گوید: سوگند به خدا من شما را دوست داشتم ، و از شما حمایت می نمودم ، اینك در نزد شما چه مزدی دارم ؟. فرزندان گویند: تو را (با احترام) برداشته و می بریم در قبر (زیر خاك) دفن می كنیم . او به عمل خود متوجه شده و گوید: سوگند به خدا من نسبت به تو بی اعتنا بودم و تو برایم سنگین و سخت بودی ؟ عمل در پاسخ گوید: من همنشین تو در قبر و هنگام حشر و نشر در قیامت هستم تا من و تو را در معرض عدل الهی قرار دهند و خداوند قضاوت فرماید.
داستانها و پندها, ج6/ مصطفي زماني وجداني

 

یاد قیامت
علی (ع) میل به جگر پخته پیدا كرد، كه با نان نرم بخورد، تا یكسال ترتیب اثر به میلش نداد، پس از یكسال به فرزندش امام حسن (ع) تذكر داد، امام حسن (ع) رفت و جگری تهیه كرد و آن را پخت ، و علی (ع) آن روز روزه بود، هنگام افطار، وقتی خواست از آن جگر بخورد، آنرا نزدیك خود آورد، در همین هنگام فقیری در خانه را زد، علی (ع) همه جگر را به امام حسن (ع) داد و فرمود: پسرم این جگر را به آن فقیر بده ، مبادا در روز قیامت در نامه اعمال ما (این آیه را) بخوانی ؛ اذهبتم طیباتكم فی حیاتكم الدنیا و استمتعتم بها... شما در زندگی دنیا، خوشیهای خود را بردید و از آنها بهره مند شدید و امروز شما را عذاب خواری دهند (احقاف20). 
داستانها و پندها, ج5/ مصطفي زماني وجداني

 

داستان‌هایی از مرگ

علاقه به مرگ: چرا؟
از حضرت علی (ع) سؤال شد که چرا مرگ را دوست داری و گاهی می‌فرمایی که انس من به مردن از علاقه طفل به پستان مادرش بیشتر است) در پاسخ فرمودند: چون نمونه الطاف خدا را در دنیا دیدم یقین پیدا کردن که آن خدایی که در دنیا آنقدر به من لطف کرد و مرا در راه فرشتگان و پیامبرانش سوق داد و در روز قیامت هم مرا فراموش نخواهد کرد، آری من از مقصد و نوع برخورد و پذیرایی‌های آن خدای بزرگ در آن روز حساس دلهره ای ندارم. ( 1 )

 

 

مرگ و زندگی دست خداست

یک نفر گفت: من در هر عملی که خصوص علم طب استادم، از جمله حرف‌هایش این بود که می‌گفت: چون از روی موازین پزشکی مواظب مزاج و حال خود هستم، تا چهل سال دیگر زنده و سالم می‌مانم. در آن هنگام او شصت ساله بود، فردای ان روز، هنگام ظهر، ماست و خیار خورد و دلش درد گرفت، به جای این که تشخیص دهد از سردی است این طور تشخیص داد که چون ماست ضد صفرا است من هم صفرایم زیاد است، ماست نتوانسته تمام صفرا را دفع کند بنابراین یک شیشه آب لیمو را هم سر کشید تا به نظر خودش، مزاجش متعادل شود. همین قدر بدانید که عصر همان روز مرد و جنازه‌اش را از خانه بیرون بردند. بدین ترتیب ثابت شد که مرگ و زندگی انسان دست خداست و انسان از خود قدرتی ندارد. (2)

مرگ ترس ندارد!

یکی از علاقه مندان و نزدیکان مرحوم آیت الله کوهستانی (رحمه‌الله) نقل می‌کند! یکی از اهالی محل از دنیا رفت، ما به اتفاق از اهل محل جهت تجهیز میت در قبرستان بودیم. یکی از مؤمنین مشغول کندن قبر بود، در این اثنا مرحوم آقاجان (آیت الله کوهستانی) برای اقامه نماز و تفقد از صاحبان عزا در مراسم شرکت کردند. شخصی به آقاجان گفت: چه کارکنیم، مرگ خیلی سخت است، خدا چگونه می‌خواهد با ما معامله کند معظم له در جوابش گفت: «اگر عمل داشته باشی چیزی نیست، مثل این است که پیراهن کثیف را از تنت بیرون کنی و پیراهن تمیز بپوشی».(3)

 

 

مرگ و مغفرت

عصر رسول خدا (ص) بود. بانویی دردمند و رنجور از دنیا رفت، هر کس با خبر می‌شد طبق معمول می‌گفت: آن زن از دنیا راحت شد، چنانکه روزمره شنیده می‌شود که اگر کسی در این دنیا بسیار در رنج و درد باشد و بمیرد می‌گویند راحت شد، بلال حبشی نیز بر این اساس، به حضور رسول خدا (ص) آمد و گفت: «ماتَت فُلانَه فَاستَراحَت فلان زن مرد و راحت شد.» پیامبر (ص) از این سخن بلال خشمگین شد و به او فرمود: «إنَّما إستَراحَ مَن غُفِرَلَهُ؛ بدان که کسی راحت شود که مورد آمرزش قرار گیرد».(4)

چرا از مرگ می‌ترسیم؟

شخصی از پیامبر گرامی (ص) پرسید چرا از مرگ می‌ترسیم؟ رسول خدا (ص) فرمود: آیا مال داری؟ گفت بله فرمود: آیا در راه خدا داده ای؟ گفت: نه، فرمود: به همین خاطر می‌ترسی. نظیر همین سؤال را شخص دیگری از امام حسن (ع) کرد؛ امام جواب داد: شما تمام کوشش خودتان را صرف آبادی دنیا کرده‌اید و برای آخرت کار نیکی ندارید و به همین خاطر از مرگ می‌ترسید که از جای آباد به جای خراب منتقل شوید. «إنکُم أخرَبتُم آخِرَتَکُم وَ عَمَّرتُم دُنیاکُم فَأنتُ» تَکَرَون النَّقلَهَ مِنَ العُمرانِ إلی الخَرابِ» (5)

موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

رحم بر اموات
حضرت رسول (ص ) فرمودند: 
برمیت سخت تر از شب اول قبر نمی گذرد، پس برمرده های خودتان رحم كنید و صدقه برای آنها بدهید، و اگر چیزی پیدا نكردید كه صدقه بدهید، یكی از شماها دو ركعت نماز برای او بخواند كه در ركعت اول آن سوره حمد یك مرتبه و اَلهیكُم التَّكاثُر ده مرتبه و بعد از سلام بگو: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمِّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ ذلِكَ الْمَیِّتِ فُلانِ بْنِ فُلان (اسم مرده را می بری. حضرت حق سبحانه و تعالی ، (بواسطه این عمل ) همان ساعت هزار ملك كه با هرملك جامه و حله ای است را به سوی قبر آن میت می فرستد، و تنگی قبر بر آن مرده تا روز نفخه صور (قیامت ) وسیع خواهد شد. و خداوند متعال به خواننده این نماز به تعداد آنچه كه آفتاب بر او طلوع كرده حسنات خواهد بخشید، و چهل درجه بالا به او عنایت خواهد كرد. (البته این نماز را بطور دیگر هم روایت كرده اند كه دو ركعت است ، در ركعت اول بعد از حمد آیه الكرسی یكمرتبه و توحید دو مرتبه بخواند).
داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف زاده

 

شرط رضایت مادر
مرحوم شیخ مفید، به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه حكایت نماید: روزی به رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، خبر دادند كه فلان جوان مسلمان ، مدّتی است در سكرات مرگ و جان دادن به سر می برد ونمی میرد. چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت ، فرمود: بگو لا إ لهَ إ لاّ اللّه ؛ ولی مثل این كه زبان جوان قفل شده باشد ونمی توانست حركت دهد، حضرت چند بار تكرار نمود و جوان بر گفتن كلمه طیّبه لا إ لهَ إ لاّ اللّه قادر نبود. زنی در كنار بستر جوان مشغول پرستاری از او بود، حضرت از آن زن سؤال نمود: آیا این جوان مادر دارد؟ پاسخ داد: بلی ، من مادر او هستم . 
حضرت فرمود: آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی می باشی ؟ گفت : آری ، مدّت پنج سال كه است با او سخن نگفته ام . حضرت پیشنهاد داد: از فرزندت راضی شو. عرض كرد: به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از او راضی باشد. سپس حضرت به جوان فرمود: بگو لا إلهَ إلاّ اللّه ، در این موقع آن جوان سریع كلمه طیّبه را بر زبان خود جاری كرد. بعد از آن ، حضرت به او فرمود: دقّت كن ، اكنون چه می بینی ؟ عرض كرد: مردی سیاه چهره با لباس های كثیف و بدبو همین الان در كنارم می باشد و سخت گلوی مرا می فشارد. حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، اظهار نمود: بگو: یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ، وَ یَعْفُو عَنِ الْكَثیرِ، إ قبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْكَثیرَ، إ نّكَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم . یعنی ؛ ای كسی كه عمل ناچیز را پذیرا هستی ، و از خطاهای بسیار در می گذری ، كمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را به بخشای ؛ همانا كه تو آمرزنده و مهربان هستی ، وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: اكنون چه می بینی ؟ گفت : مردی خوش چهره و سفید روی و خوش بو با بهترین لباس ، در كنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت . حضرت فرمود: بار دیگر آن جملات را بخوان ، وقتی تكرار كرد. و در همان لحظه روح ، از بدنش خارج شد و به دست پر بركت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، نجات یافت و سعادتمند گردید.
چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا (ص)/عبدالله صالحي

اخبار از عالم مردگان
سید نعمت الله جزائری شاگرد مقرب علامه مجلسی گوید: من با استادم مجلسی قرار گذاشتم هر كدام زودتر از دنیا برویم به خواب دیگری بیائیم تا بعضی قضایا منكشف شود. بعد از اینكه استادم از دنیا رفت بعد از هفت روز كه مراسم فاتحه تمام شد، این معاهده به یادم آمد و رفتم سر قبر علامه مجلسی ، قدری قرآن خواندم و گریه كردم و مرا خواب ربود و در عالم رؤیا استاد را با لباس زیبا دیدم كه گویا از میان قبر بیرون شده .! فهمیدم او مرده است و انگشت ابهام او را گرفتم و گفتم : وعده كه دادی وفا كن و قضایای قبل از مردن و بعد از مردن را برایم تعریف كن . فرمود: چون مریض شدم و مرض بحدی رسید كه طاقت نداشتم ، گفتم : خدایا دیگر طاقت ندارم و به رحمت خود فرجی برایم كن . در حال مناجات دیدم شخص جلیلی (فرشته ) آمد به بالین من و نزد پایم نشست و حالم را پرسید و من شكوه خود را گفتم ، آن ملك دستش را گذاشت به انگشت پاهایم و گفت : آرام شدی ؟ گفتم : آری ، همینطور دست را یواش یواش به طرف سینه بالا می كشید و دردم آرام می گرفت ، چون به سینه ام رسید، جسد من افتاد روی زمین و روحم در گوشه ای به جسدم نظر می كرد. اقارب و دوستان و همسایگان آمدند و اطراف جسد من گریه می كردند و ناله می زدند، روحم به آنها می گفت : من ناراحت نیستم من حالم خوب است چرا گریه می كنید، كسی حرفم را نمی شنید. بعد آمدند جنازه را بردند غسل و كفن و نماز بجای آوردند و جسدم را درون قبر گذاشتند، ناگاه منادی ندا كرد ای بنده من ، محمد باقر برای امروز چه مهیا كردی ؟ من آنچه از نماز و روزه و موعظه و كتاب و... را شمردم ، مورد قبول نشد، تا اینكه عملی یادم آمد، كه مردی را به خاطر بدهكاری در خیابان می زدند و او مؤمن بود و من بدهكاری او را دادم و از دست مردم او را نجات دادم ، آن را عرض كردم . خداوند به خاطر این عمل خالص همه اعمالم را قبول و مرا به بهشت (برزخ ) داخل نمود. 
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت

فرشته مرگ
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج ، خداوند مرا به آسمانها سیر می داد، در آسمان فرشته ای را دیدم كه لوحی از نور در دستش ‍ بود، و آنچنان به آن توجه داشت كه به جانب راست و چپ نگاه نمی كرد و مانند شخص غمگین ، در خود فرو رفته بود، به جبرئیل گفتم : این فرشته كیست ؟ گفت : این فرشته مرگ (عزرائیل ) است كه به قبض روحها اشتغال دارد گفتم : مرا نزد او ببر، تا با او سخن بگویم ، جبرئیل مرا نزدش برد، به او گفتم : ای فرشته مرگ آیا هر كسی كه مرده یا در آینده می میرد روح او را تو قبض ‍ كرده ای و یا قبض می كنی ؟ گفت : آری ، گفتم : خودت نزد آنها حاضر می شوی ؟ گفت : آری خداوند همه دنیا را همچنان در تحت اختیار و تسلط من قرار داد، همچون پولی كه در دست شخصی باشد، و آن شخص ، آن پول را در دستش هرگونه كه بخواهد جابجا نماید. هیچ خانه ای در دنیا نیست مگر اینكه در هر روز پنج بار به آن خانه سر می زنم ، وقتی كه گریه خویشان مرده را می شنوم به آنها می گویم : گریه نكنید من باز مكرر به سوی شما می آیم تا همه شما را از این دنیا ببرم. 
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت

 

بلال در بستر مرگ
بلال حبشی مؤذن پیامبر صلی الله علیه و آله ، هنگامی كه رنجور شد و در بستر مرگ قرار گرفت ، همسرش در بالین او نشست و گفت : واحسرتا كه مبتلا شدم ! بلال گفت : بلكه موقع شور و شادی است ، تاكنون رنجور بودم و تو چه می دانی كه مرگ در زندگانی خوش است ؟ همسر گفت : هنگام فراق فرا رسیده است . بلال فرمود: هنگام وصال فرا رسیده است . همسرش گفت : امشب به دیار غریبان می روی ، فرمود: جانم به وطن اصلی می رود. همسر گفت : واحسرتا، او فرمود، یا دولتاه ، همسر گفت : تو را از این پس كجا بینم ؟ فرمود: در حلقه خاصان الهی ، همسرش عرض كرد: دریغا كه با رفتن تو، خانه بدن و خانمان ما ویران می گردد! فرمود: این كالبد مانند ابر می باشد كه لحظاتی به هم پیوند و بعد از هم گسیخته می شود.
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت

 

پیرمرد 150 ساله
سعدی گوید: در مسجد جامع دمشق با دانشمندان مشغول مناظره و بحث بودم ، ناگاه جوانی به مسجد آمد و گفت : در میان شما چه كسی فارسی می داند؟ همه حاضران اشاره به من كردند، به آن جوان گفتم : خیر است ، گفت : پیرمردی 150 ساله در حال جان كندن است ، و به زبان فارسی صحبت می كند، ولی ما كه فارسی نمی دانیم ، نمی فهمیم چه می گوید، اگر لطفی كنی و قدم رنجه بفرمائی ، به بالینش بیائی ثواب كرده ای شاید وصیتی كند، تا بدانیم چه وصیت كرده است . من برخاستم و همراه آن جوان به بالین آن پیرمرد رفتم ، دیدم می گوید: چند نفسی به مراد دل می كشم ، افسوس كه راه نفس گرفته شد، افسوس كه در سفر عمر زندگانی هنوز بیش از لحظه ای بهره نبرده بودیم و لقمه ای نخورده بودیم كه فرمان رسید، همین قدر بس است . آری با اینكه 150 سال از عمرش رفته بود، تاءسف می خورد كه عمری نكرده ام حرفهای او را به عربی برای دانشمندان ترجمه كردم ، آنها تعجب كردند كه با آن همه عمر دراز باز برگذر دنیای خود تاءسف می خورد. به آن پیرمرد در حال مرگ گفتم . حالت چگونه است ؟ گفت : چه گویم كه جانم دارد از وجودم می رود.! گفتم : خیال مرگ نكن و خیال را بر طبیب چیره نگردان ، كه فیلسوفهای یونان گفته اند: مزاج هر چند معتدل و موزون باشد نباید به بقاء اعتماد كرد، و بیماری گرچه وحشتناك باشد دلیل كامل بر مرگ نیست اگر بفرمائی طبیبی را به بالین تو بیاورم تا تو را درمان كند؟ چشمانش را گشود و خندید و گفت : پزشك زیرك ، بیمار را با حال وخیم ببیند، به نشان تاءسف دست بر هم ساید، وقتی كه استقامت مزاج دگرگون شد نه افسون (دعا) و نه درمان هیچكدام اثر نبخشد.
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت

حکمت الهی و نحوه مرگ
پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل به شخصی گذشت كه زیر دیواری جان داده بود، و نیمی از بدنش را بیرون از دیوار درنده و حیوانات پاره كرده بود. از آن شهر گذشت و به شهر دیگری آمد و دید: یكی از بزرگان آن شهر كه مرده بود كفن دیباج بر او نموده و بر تابوت زر قیمت نهاده و عود و عنبر بر جنازه اش می ریختند و جمعیت زیادی در تشییع جنازه اش شركت كرده اند!! عرض كرد: خدایا تو حكیم عادل هستی و ستم روا نمی داری از چه رو آن بنده ات كه هرگز شرك نیاورد، آن طور بمیرد، و این شخص كه هرگز پرستش ‍ ننموده این طور بمیرد. خطاب شد: همانطور كه گفتی من حكیم هستم و ستم روا نمی دارم ، اما آن بنده گناهانی داشت ، خواستم به این نوع مردن كفاره گناهانش باشد، كه پاكیزه نزدم آید. و این شخص نیكوكاریهائی داشت ، خواستم پاداش آن را در دنیا به او بدهم و چون نزدم آید كردار نیكی برایش ‍ نباشد. 
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت

 

شرورترین مردم در قیامت
عبدالله بن ابی سلول (یكی از سرسخت ترین منافقان صدر اسلام و دشمن جدی پیامبر صلی الله علیه و آله ) برای وارد شدن بر آن حضرت اجازه خواست . رسول خدا صلی الله علیه و آله با ایراد جمله برادر عشیره چقدر بد است از ناهنجاری عبدالله و نفرت خود از وی خبر داد و بعد فرمود: اجازه دهید داخل شود. هنگامی كه داخل شد، حضرت او را نشانید و با خوشروئی و گرمی با وی سخن گفت پس از بیرون رفتنش ، عایشه گفت : یا رسول الله شما درباره او قبل از ورود كلام خوبی نگفتید، اما وقتی با وی روبرو شدید، با چهره باز و خندان برخورد كردید؟! پیامبر فرمود: ای عایشه ! شرورترین مردم در روز قیامت كسی باشد كه بخاطر پرهیز و رهائی از شرش ، مورد اكرام و خوش برخوردی واقع شود.
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت

موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

اجل حتمی علاج ندارد
از مرحوم حاج غلامحسین مشهور به تنباكو فروش ، شنیدم كه گفت از
مرحوم آقای حاج شیخ محمد جعفر محلاتی شنیدم كه فرمود هنگام مرض مرحوم حجه الاسلام شیرازی ، حاج میرزا محمد حسن ، عده ای از بزرگان علما، اطراف بسترشان بودند و می گفتند در هریك از مشاهد مشرفه مخصوصا در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام و در اماكن متبركه مخصوصا در مسجد كوفه عده ای از اخیار معتكف شده اند و شفای شما را از خداوند خواهانند وصدقه های بسیاری برای سلامتی حضرتت داده شده است و ما یقین داریم كه از بركات دعاها و صدقه ها خداوند شما را شفا می بخشد و برای مسلمانان نگاه می دارد. مرحوم میرزا پس از شنیدن این كلمات ، این جمله را فرمود: یا مَنْ لا یَرُدُّ حِكْمَتَهُ الْوَسائِلُ ، گویا آن جناب ملهم شده بود كه اجل حتمی ایشان رسیده و باید رفت و لذا اشاره فرمود كه این وسیله ها جلوگیری از حكمت حتمی الهی نمی كند. 
داستانهاي شگفت/ آيه الله دستغيب

 

سه نامه عمل!
حضرت رضا (ع ) فرمود: هنگامی كه روز قیامت می شود، انسان با ایمان در پیشگاه خداوند، قرار می گیرد، و خداوند خودش او را به محاسبه می كشد، و كردار او را در معرض دید او قرار می دهد. او نخست ، نامه ای از عمل خود را می نگرد، كه در آن گناهانش ثبت شده ، از دیدن آن رنگش تغییر می كند و لرزه بر اندامش می افتد: سپس نامه دیگری را می نگرد، كه در آن كارهای نیك ، و پاداش آنها ثبت شده ، از دیدن آن شادمان می گردد. پس از آن خداوند به فرشتگان دستور می دهد كه صفحه هایی را بیاورید كه در آن ، هیچ گونه اعمالی ثبت نشده است ، فرشتگان آن صفحه ها را در معرض دید مؤمنان قرار می دهند، وقتی مؤمنان آن صفحات را می نگرند، در می یابند كه در آن صفحه ها، (پاداش ثبت شده ) ولی عملی نوشته نشده است ، به خدا عرض می كند: خدایا به عزت و جلالت در این صفحات ، عملی نمی بینم . خداوند به آنها می فرماید: راست می گوئید، شما آن اعمال (نیك ) را نیت كردید (ولی موفق به انجامش نشدید) و ما همان اعمال را برای شما ثبت كردیم ، سپس به مؤمنان به خاطر نیت آن اعمال ، پاداش ‍ می دهند. 
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 

ماهیت مرگ
امام جواد نهمین امام بر حقّ(ع) به عیادت یكی از اصحابش كه بیمار شده بود رفت و در بالین او نشست ودید او گریه می كند و در مورد مرگ ، بی تابی می نماید. فرمود: ای بنده خدا! از مرگ می ترسی ؟ از این جهت كه نمی دانی ، مرگ چیست ؟ آیا اگر چرك و كثافت ، تو را فرا گیرد و موجب ناراحتی تو گردد، و جراحات و زخمهای پوستی در بدن تو پدید آید و بدانی كه غسل كردن و شستشو در حمام ، همه این چركها وزخمها را از بین می برد، آیا نمی خواهی كه وارد حمّام شوی و بدنت را شستشو نمائی و از زخمها و آلودگی ها پاك گردی ؟ و یا میل نداری به حمّام بروی و با همان آلودگی و زخم ها باشی ! بیمار عرض كرد: البته دوست دارم در این صورت به حمّام بروم و بدنم را بشویم . امام جواد(ع) فرمود:مرگ (برای مؤمن) همان حمام است ، و آن آخرین پاكسازی آلودگی گناه ، شستشوی ناپاكی هاست بنابراین وقتی كه به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی ، در حقیقت از همه اندوه و امور رنج آور رهیده ای و به سوی خوشحالی و شادی روی آورده ای . بیمار از فرموده های امام جواد(ع) قلبی آرام پیدا كرد و خاطرش آسوده شد، وعافیت و نشاط پیدا كرد و با آرامشی استوار، دلهره و نگرانیش از بین رفت . آری وقتی كه انسان از نظر روانی و روحیه ، و ایمان و عمل خود را آماده سفر آخرت كند ترس را به خود راه نمی دهد و در می یابد كه در حقیقت با این سفر، به سوی نجات ورهائی از رنجها، و روی آوردن به شادی ها دست زده است.
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 

سه موضع خطیر
یكی از افراد خانواده پیامبر اسلام (ص) از آن حضرت پرسید: آیا در قیامت یادی از دوستان می شود؟(كه مثلا افراد نیكی از آنها یاد كنند و آنها را نجات بخشند). پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: در سه مورد، هیچكس از كسی یاد نمی كند: 
1- در نزد میزان (و ترازوی عمل ) كه انسان در آن وقت همه فكرش در این است كه آیا بار گناهش (یا پاداشش) در میزان ، سبك است یا سنگین ؟! 2- در نزد پل صراط، كه انسان همه فكرش متمركز در این جهت است كه آیا از آن ، می تواند عبور كند یا نمی تواند؟ 3- هنگام تقسیم نامه های اعمال ، كه انسان همه فكرش ، در این است كه آیا نامه عملش به دست راستش داده می شود (و قبول شده) و یا نه (رفوزه شده است). در این سه مورد، نه خویش از خویشاوند خود و نه دوست از دوستش و نه یار از یارش و نه پدر و پسر و مادر هیچكدام در یاد همدیگر نیستند، سپس ‍ فرمود: این است معنی قول خدا (در آیه 37 سوره عبس) لكل امرء منهم یومئذ شاءن یغنیه : در آن روز، هر كسی را كاری است كه او را (از توجه به دیگران) مشغول و غافل داشته است پناه می بریم به خدا در این سه مورد!

داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 

 

نصیحت پیامبر (ص)
براء بن عازب یكی از صحابه بزرگ پیامبر(ص) نقل می كند: در حضور
پیامبر(ص) بودم ، نظرش به جمعیتی افتاد كه اجتماع كرده بودند، پرسید: آنها چرا اجتماع كرده اند؟ گفتند: شخصی از دنیا رفته ، برای او قبر می كنند. آن حضرت تا نام قبر را شنید، به سوی آن جمعیت رفت و من در حضورش ‍ بودم ، دیدم آن حضرت دو زانو كنار قبر نشست ، من به آن سوی قبر رفتم و روبروی پیامبر(ص) ایستادم تا تماشا كنم كه آن حضرت چه می كند؟ دیدم آن حضرت گریه سختی كرد كه قطرات اشكش خاك زمین را تر نمود، آنگاه در همان حال به حاضران رو كرد و فرمود: اخوانی لمثل هذا فاعدّوا. :برادرانم ، برای مثل این (مرگ و خانه قبر) خود را آماده كنید. خدایا گوش ‍ شنوا به ما بده ، تا این نصیحت پرمعنا و عبرت انگیز رسول اكرم (ص) را فراموش نكنیم و از مركب غرور پیاده شده و در فكر عاقبت خود باشیم.
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 

نامه تسلیت پیامبر(ص)
معاذن جبل ، از اصحاب باوفای رسول خدا(ص) بود پسرش از دنیا رفت ، بسیار ناراحت شد، و از فراق او بی تابی می كرد. پیامبر (ص) برای او نامه ای نوشت ، و در آن نامه پس از حمد و ثنای الهی و اقرار به یكتائی خدا، چنین نگاشت : شنیده ام در مورد مرگ فرزندت ، جزع و بی تابی می كنی ، و بی تابی در مورد موضوعی كه قضای الهی بر آن تعلق گرفته است ، این امانت را به تو سپرد و تا مدّت فرا رسیدن اجلش ، از وجود او بهره مند شدی ، و در وقت تعیین شده ، امانتش را از تو گرفت ، انا لله و انا الیه راجعون لا یحبطن جزعك اجرك ... :همه ما از آن خدائیم و به سوی او باز می گردیم ، مراقب باش كه مبادا پاداش خود را، بر اثر بی تابی ، پوچ و نابود كنی ، اگر پاداش عظیم صبر و تسلیم در برابر رضای خدا در مصیبت فراق فرزندت را بدانی ، خواهی فهمید كه مصیبت تو در برابر آن همه پاداش ، بسیار ناچیز است . واعلم ان الجزع یرد میتا، و لا یدفع قدرا... :و بدان كه جزع بی تابی ، جلو مرگ را نمی گیرد، و تقدیر الهی را دفع نمی كند، بنابراین صبر و بردباری خود را نیكو گردن ، و به وعده الهی امیدوار باش ، و در برابر امور حتمی و قضا و قدر خداوند كه برای همه مخلوقاتش ، اندازه گیری نموده است ، اندوه مخور والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته. 
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 

پنجاه ایستگاه بازرسی
امام صادق)علیه السلام ) فرمود: هرگاه یكی از شما حاجتی از خدا خواست كه حتما برآورده گردد، باید دل به خدا ببندد و از مردم ناامید شود، و امید جز خدا نداشته باشد، وقتی كه خداوند قلب مؤ من را چنین دید، قطعا حاجت او را - اگر از خدا طلبید - بر می آورد، قبل از آنكه به حساب و باز خواست خداوند در قیامت كشیده شوید خود را به حساب بكشید چرا كه در روز قیامت پنجاه ایستگاه (بازرسی ) است كه توقف در هر ایستگاه ، مدت هزار سال است ، سپس آیه 5 سوره سجده را خواند:(ثم یعرج الیه من یوم كان مقداره خمسین الف سنه مما تعدون(جبرئیل و فرشتگان به سوی خدا عروج می كنند، در روز )قیامت) كه اندازه آن ، پنجاه هزار سال از آنچه می شمارید (از سالهای دنیا باشد).
داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي

 

تسلیم اراده خدا
عده ای به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند كه یكی از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است . با خود گفتند: اگر این كودك از دنیا برود می ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم كه نمی خواهیم در آن حال باشد. چیزی نگذشت كه صدای شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت . آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیكه چهره او شاد بود و ناراحتی های قبل از سیمای او بر طرف شده بود. آنها به امام علیه السلام عرض كردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم كه با مرگ فرزند حالتی پیدا كنید كه ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم . حضرت به آنها فرمود: ما می خواهیم كسی را كه دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتی امر الهی فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري

 

 

برقراری سه سنت
امام موسی كاظم صلوات اللّه علیه حكایت فرماید: 
چون ابراهیم فرزند حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله در سنین هیجده ماهگی در گذشت ، سه سُنّت و سیره برای مسلمان ها تحقّق یافت : هنگامی كه ابراهیم قبض روح شد؛ خورشید، گرفتگی پیدا كرد و كُسوف شد، مردم گفتند: كسوفِ خورشید به جهت مرگ ابراهیم پسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می باشد. حضرت رسول با شنیدن چنین سخنی بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی ، فرمود: گرفتگی خورشید و ماه ، دو نشانه از آیات الهی هستند كه به دستور خداوند متعال واقع می شوند و ارتباطی با مرگ یا حیات كسی ندارند؛ پس هر زمانی كه چنین علامت و حادثه ای رخ دهد نماز آیات بخوانید. و چون از منبر فرود آمد، با جمعیّت نماز كسوف به جا آوردند، بعد از آن خطاب به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، كرد و فرمود: فرزندم ابراهیم را غسل ده و كفن كن تا آماده دفن او گردیم . پس هنگامی كه خواستند ابراهیم را دفن كنند، مردم گفتند: رسول خدا به جهت غم و اندوهی كه در مرگ فرزند خود دارد نماز میّت را فراموش كرده است ، وقتی سر و صدای مردم به گوش حضرت رسید، از جای خود برخاست و ایستاد؛ سپس اظهار داشت : جبرئیل مرا بر گفتگوی شما آگاه نمود؛ ولی چون خداوند متعال بر شما پنج نماز، در پنج موقع واجب گردانده است ، به جای هر نماز یك تكبیر برای اموات گفته می شود، آن امواتی كه نماز بر آن ها واجب بوده باشد یعنی ؛ به حدّ بلوغ و تكلیف رسیده باشند. پس از آن فرمود: یا علی! وارد قبر شو، و فرزندم ابراهیم را در لحد بگذار؛ چون علی علیه السلام ، ابراهیم را درون قبر نهاد، مردم گفتند: دیگر نباید كسی فرزند خود را داخل قبر بگذارد؛ چون رسول خدا صلوات اللّه علیه چنین نكرد. در این هنگام نیز حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، فرمود: اگر كسی فرزند مرده خود را داخل قبر بگذارد، حرام نیست ؛ مشروط بر آن كه مطمئن باشد كه شیطان ایمان او را نگیرد و جزع و بی تابی نكند و كلماتی كفرآمیز بر زبان خود جاری ننماید. امام كاظم علیه السلام در پایان افزود: پس از این جریان مردم همه متفرّق شدند و رفتند. 
چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا (ص)/عبدالله صالحي

 

موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394


راندا برن (یاسی) :

خدیا متشکرم برای شفای همه بیماران ...
از نوشته های سید حسین عباس منش 

در وجود شما بزرگترین کارخانه داروسازی وجود دارد که هیچ نیازی به پزشک نخواهید داشت 
این "راز "شما را از تمام بیماری ها و ناخوشی های جسمی رها میکند و بدنی سالم و قدرتمند به شما هدیه میکند ... اما چطور ؟؟؟
بدن ما هر لحظه در حال تولد و مرگ است ... به این صورت که در هر لحظه , تعداد زیادی از سلول های انسان در حال از بین رفتن و تعداد زیادی در حال متولد شدن هستند ... این یعنی بدن شما هر لحظه از نو متولد میشود ولی در بعضی ها این کار چند هفته طول میکشد و در برخی دیگر چند ماه ...
و صد البته که تولد سلول های جدید ارتباط کاملا تنگاتنگی با "ذهن" شما دارد 

کیفیت سلول هایی که تولید می شوند بستگی به ذهن مان دارد که آیا این سلول ها معیوب متولد می شوند یا سالم 
یعنی بیماری در بدنی که دارای یک ذهن سالم و با نشاط و آرام هست نمیتواند دوام بیاورد
زیرا سلول هایی که هر لحظه متولد می شوند بسیار سالم و قوی متولد می شوند و باعث میشود بیماری که بانی اش بد کار کردن سلول هاست از بین برود ...

همه چیز به همین سادگی ست ...
وقتی شما مدام به بدبختی و مشکلات و بیماری و کینه و انتقام فکر میکنید ذهن تان پیام هایی را به سلول ها می دهد که باعث بیماری و ضعف جسمی میشود 
من با اطمینان به شما میگویم که سالهاست مریض نشده ام
( اینو عباس منش میگه هاااا نه من ... و البته منم خدا روشکر خیلی کم مریض میشم سالی یک بار و اونم یه سرماخوردگی یک روزه  به جون خودم خالی بندی نمیکنم  )

ما معتقدیم که شما در صورتی که قانون را به نحو احسن اجرا کنید هیچ گاه بیمار نخواهید شد و اگر ویروسی وارد بدنتان شود به سرعت از بین خواهد رفت 

وضعیت الان بیماری شما به علت افکارتان است .. این بدین معنی نیست که الان از دارو استفاده نکنید ... خیر ...از داروهایتان استفاده کنید زیرا داروها میتوانند به روند بهبودی شما الان کمک کنند ولی وقتی که شما مدتی از قانون استفاده کنید دیگر هیچگاه مریض نمیشوید که بخواهید دارویی استفاده کنید

در ادامه واستون میگم چطوری از این راز و قانون استفاده کنیم که همیشه سالم باشیم ...
حتی واستون داستان یک دختر شفا یافته سرطانی رو میگم از همین ایران خودمون تا بیشتر و بیشتر به قدرت ذهن واقف بشیم و هم اینکه
باور کنیم "هیچ چیز غیر ممکن نیست "

میدونید چرا این بحث رو مطرح کردم دوس جووونام ؟
چون سلامتی بزرگترین نعمت خداست ... 
نعمتی و هدیه ای و ثروتی بالاتر از سلامتی سراغ داریم ؟
والاهه من که بالاتر ازین سراغ ندارم 
حتی راندا برن واقعی در کتاب جادو میگه : بدون سلامتی هیچ آرزویی دیگه قشنگ نیست و همه چیز جذابیت خودشو از دست میده 
من با هر نفس کشیدنم بابت سلامتی ام از خدا تشکر میکنم ..
خدایا متشکرم متشکرم متشکرم

 

تجربه ی سارای عزیز (خواهر یاسمن) از "راز" :

سلام به همگی، امیدوارم که همه خوب و خوش و سلامت باشن این تجربه ای که میخوام ازش براتون بگم مربوط به فروردین امسال هستش و در مورد سلامتی برادرمه.

واسه پای برادرم یه مشکل جدی پیش اومده بود که از عوارض یه تصادف قدیمی بود و چند سالی درگیرش کرده بود و باز پیش از عید اونو روانه ی بیمارستان کرد با علائم عفونت شدید! دکتراش اول تصمیم به عمل گرفتن و چون شدت آسیب زیاد بود از ما رضایت نامه برای قطع عضو خواستن اما یه روز بعد تصمیم گرفتن از طریق تزریق دارو و آنتی بیوتیک قوی مسئله رو حل کنن.

حدود 3 هفته اوضاع به همین منوال گذشت و برادرم با وجود سن کمش تمام تعطیلات عید رو توی بیمارستان به امید بهبود تحمل کرد و درست هفته ای که منتظر مرخص شدنش بودیم شرایط به کلی عوض شد. عفونت چند برابر شده بود و به دلیل احتمال ابتلا به" قانقاریا" میخواستن پا رو از زیر زانو قطع کنن !!!!! این برای یه نوجوون عاشق ورزش و ماشین ،کسی که لحظه شماری میکنه تا به سن 18 سالگی برسه و گواهینامه شو بگیره خبر وحشتناکی بود!

از طرفی ما نمیتونستیم به خودش چیزی بگیم تا دکترا به یه نظر مشترک برسن. واقعا شرایط خانوادگی ما توی اون مدت غیر قابل توصیفه و تمام شبانه روز پر از بغض و اشک و درد بودیم. همه چیز مثل یه کابوس وحشتناک بود که تمام نمیشد. ما هر راهکاری از راز یاد گرفته بودیم انجام دادیم شکرگزاری،‌ نامه به خدا و فرشته ها و مراقبه و تجسم سازی و عبارات تاکیدی و... .

به خودش هم یاد داده بودم که از فرشته اسرافیل کمک بخواد. توی این چند روزی که فرصت بود با استفاده از کتاب" از دولت عشق کاترین پاندر" و" تجسم خلاق شاکتی گواین"،‌بهش کمک کردم که ذهناً مراقبه کنه برای سلامتی کاملش و همچنین با خودش کنار بیاد تا بتونه آدمی رو که غیر منصفانه زیرش کرده بود ببخشه و در نهایت هم با خلوص نیت اونو بخشید و به خدا سپرد...

آخرین روز قبل ازعملش توی مسیر بازگشت از بیمارستان دو تا اسم توجه منو به خودش جلب کرد یکی " بیمه نیما" و " عکاسی بهبود" و از اونجایی که اسم برادرم نیما بود مطمئن بودم که این اسامی واسه من پیامی داره اما همون لحظه نتونستم درکش کنم! شبش هم به فرشته معجزه نامه نوشتیم چون ما واقعا نیاز به یه معجزه داشتیم. صبح روز عمل، دکتر یه عکس جدید از پاش خواسته بود که دقیقا همون معجزه ای بود که ما لازم داشتیم هیچ اثری از اون همه عفونت دیده نمیشد، فقط یه نقطه ی کوچیک!!!!!!!!! که با یه عمل ساده تر بر طرف شد!!!!

و من تازه معنای کامل اون اسامی رو که کائنات برام فرستاده بود رو فهمیدم، سلامتی نیما بیمه شده بود و از طریق یه عکس رادیولوژی بهبود وضعیتش نمایان شد!!!!!!یه بار دیگه قانون عشق در برابر شرایط سخت خانواده ی ما پیروز شد!!!!

وقتی تو نسبت به اطرافیان و عزیزانت سرشار از عشق و محبت باشی، قانون عشق هم به تو جواب مثبت میده و هر وقت که تو بخوای معجزه رخ میده!! از صمیم قلبم از خدا و فرشته ها و کائنات سپاسگزارم و آرزو میکنم همه ی بیماران سلامت و شفای الهی رو دریافت کنن 

 

تجربه ی میترای عزیز از "راز":

مهر ماه سال گذشته مامانم رو بدلیل سرگیجه و حالت تهوع در بیمارستان بستری کردن و بعد از سی تی اسکن از سرش متوجه شدیم که توده تو سرشه (مربوط میشد به سرطان سینه 5 سال پیش ) و فوری عملش کردن و بعد از عمل دکتر توده رو واسه آزمایش به آزمایشگاه فرستادن و مشخص شد از نوع بد خیمه و احتمال اینکه جای دیگه از بدنش باشه خیلی زیاده.

 خلاصه بعد از سی تی اسکن از تمام بدنش فهمیدیم که کبد و ریه هم مبتلا شده جواب آزمایش رو که پیش پزشک معالج بردم تشخیص داد با شیمی درمانی و در بهترین حالت 2 سال بیشتر زندگی نمیکنه وای نمیدونید چه روزای سختی بود و از اونجایی که فقط من از این موضوع اطلاع داشتم و تنها کسی بودم که توی خونواده اطلاع داره (4 تا خواهر و برادر دیگه هم دارم) خیلی سخت بود.

 شبا قبل خواب فقط گریه میکردم روزا که بیدار میشدم گریه میکردم البته مامانم حتی از بیماریش اطلاع نداشت دکتر گفته بود واسه روحیش خوب نیست اون فکر میکرد که یه کیست چربی بوده که از سرش خارج کردن .مدتها گذشت حدود 3 ماه رو همینطوری گذروندم تا اینکه یه روز موقع تمیز کردن خونه فیلم راز 2 رو پیدا کردم خیلی وقت بود که خریده بودمش ولی چون یه بچه کوچیک داشتم موفق به دیدنش نشده بودم.

 بعد از دیدنش تصمیم گرفتم که یه جعبه واسه آرزوهام درست کنم و شفای مامانم رو بنویسم توش بزارم باورتون میشه بعد از گذشت 1 ماه از درست کردن جعبه و تو دهمین جلسه شیمی درمانی مامانم دکتر تصمیم گرفت یه سی تی اسکن بگیره تا روند رشد بیماری و تاثیر داروهای شیمی درمانی مشخص بشه بعععععععله جعبه آرزوهام عمل کرده بود و معجزه اتفاق افتاده بود حالا دیگه اثری از اون بیماری توی بدن مامانم نبود دکترش صراحتا گفته بود این یه معجزه است و حالا من روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم و شاد زندگی میکنم و حالا که جعبه آرزوهام عمل کرده کلی آرزو نوشتم و داخلش انداختم و منتظرم که تجربه های بعدیم رو براتون بفرستم.

میترا: 
 جعبه آرزوها چیست؟ 
جعبه آرزوها یکی از تکنیک هاییه که بدلیل فیزیکی بودنش من فکر میکنم تاثیر بیشتری داشته باشه البته اولین قانونش اینه که بهش اعتقاد داشته باشیم اولین قدم درست کردن جعبه آرزوهاست باید حتی الامکان از بهترین و زیباترین جعبه ها درست بشه چون قراره آرزوهای طلاییتون رو داخلش بذارین. خب حالا وقتش رسیده به کائنات سفارش بدین (کائنات بهترین دوست منه نمیدونید وقتی باهاش حرف میزنم چه احساس خوبی دارم به نظرم تنها دوستیه که راز داره و بدون هیچ توقع و چشم داشتی فقط آرزوهامو برآورده میکنه)
سفارشتون میتونه به شکل لیستی از آرزوهاتون باشه میتونه یه نشونه و یا عکس از خواستتون باشه. به کائنات شک نکنید چون ناراحت میشه برای هر کسی که دوست دارین آرزو کنین اصلا نترسین جعبه جای کلی آرزو داره حالا درش رو ببندین و مثل ارزشمند ترین چیزی که دارین ازش مراقبت کنین میتونین بالای لیست یا عکسی از سفارشتون بنویسین اینا آرزوهای منه و مطمئنم که بدستش میارم امیدوارم برای همه اثر بخش باشه و همتون رو شاد کنه.

 

 

 

من سرطان او را درمان کردم!


بِیلی از دالاس

مادرم پرستار یک بیمارستان محلی است، و در بیمارستانشان برنامه ای دارند که طبق آن مردم می توانند از کودکانی که سخت بیمار هستند ملاقات کنند. من تنها عضو خانواده ام هستم که از "راز" اطلاع دارم، پس مادرم چیزی از راز نمی داند. مادرم از من خواست که داوطلب بشوم و با چند کودک بیمار صحبت کنم، اما من دوست نداشتم! دلم نمی خواست آخر هفته ام را با یک مشت بچه ی مریض بگذرانم.ولی وقتی مادرم درباره ی پسر بچه ی 9 ساله ای که سرطان داشت و فقط چند هفته ی دیگر زنده می ماند با من صحبت کرد نظرم عوض شد. من به اتاق آن پسر بچه رفتم، و دیدم که غمگین روی تختش نشسته است. نمی دانستم به بچه ی کوچکی که می دانست دارد می میرد چه بگویم. پس خودم را به او معرفی کردم، و او درباره ی تمام جراحی هایش با من حرف زد، و از دردی که از سر می گذراند گفت. او خیلی شیرین بود، و نزدیک بود گریه ام بگیرد. اما بعد از 10 دقیقه صحبت کردن با او، متوجه شدم که چقدر خودخواه بودم. مطمئن نبودم که آیا او باعث ایجاد سرطانش شده بود؟ واقعاً نمی دانستم چه کسی مقصر است، تنها چیزی که می دانستم این بود که نمی خواستم آن بچه بمیرد.

از او خواستم به یکی از لحظات شاد زندگی اش فکر کند، او چشمهایش را بست و لبخند زد، سپس از او خواستم خودش را در خانه تصور کند، شاد و سلامت، و او این کار را کرد. به او گفتم مرتب با خودش تکرار کند من سلامتم. او پرسید چرا؟ و من گفتم :چون اگر این کار را بکنی، درمان خواهی شد." او پرسید " از کجا می دانی؟" نمی خواستم همه این چیزها را برایش توضیح دهم، چون او خیلی کوچکتر از آن بود که بخواهد این مسائل را درک کند. جواب دادم "چون خدا تو را دوست دارد و دلش می خواهد تو با خانواده ات باشی. خدا به تو ایمان دارد، و تو هم اگر به خودت ایمان داشته باشی می توانی سالم شوی." او متوجه حرفهایم نشد. لبخندی زد و من و او با همدیگر 50 بار تکرار کردیم" من سلامتم".

من اتاق را ترک کردم، با این امید که او آن جمله را از ته قلب باور کرده باشد.

روز بعد، وقتی مادرم دیروقت به خانه آمد پیش من آمد تا ماجرایی را برایم تعریف کند. حدس بزنید چی گفت " اون پسر بچه سرطانی که تو بیمارستان ملاقاتش کردی یادته؟" من لبخندی زدم . مادرم ادامه داد "سرطانش به طور کامل از بین رفته. دکترها امروز صبح این را فهمیدند، حتی نتوانستند توضیحی برایش پیدا کنند."

حالا من و آن پسر بچه هر هفته از طریق ایمیل با هم در ارتباطیم؛ و او از آن زمان هنوز سالم است :)

 

 

 

قدرت تفکر مثبت و باور داشتن


تریشیا هرناندز از ترینیداد


اول از همه می خواهم از راندا و تیمش تششکر کنم. سپاسگزارم.سپاسگزارم.سپاسگزارم. من راز را خوانده ام و حالا دارم جادو را می خوانم و تمرینات روزانه اش را در زندگی ام بکار می برم. بعد از خواندن راز متوجه شدم این دقیقاً همان چیزی بود که صد در صد برای تغییر افکار منفی ام به آن احتیاج داشتم. در 38 سالگی بالاخره نیاز داشتم شاد باشم و تغییرات مثبت را در زندگی ام ببینم.

اولین کاری که انجام دادم نوشتن لیستی از تمام چیزهای مثبتی بود که می خواستم برایم اتفاق بیافتند ، درخواست، باور، دریافت . من این لیست را در ماه مارس 2012 تهیه کردم و اکنون بعضی از آنها را دریافت نموده ام. من و مادرم خیلی بیشتر از قبل همدیگر را درک می کنیم و دوست داریم. در مقطع فوق لیسانس دانشگاه پذیرفته شدم. پسرم سخت مریض بود و در بیمارستان بستری بود ، من باور داشتم که او حالش خوب می شود همچنین عشق و گرد و غبار جادویی شفا را با تمام بچه های بیمار دیگر که در بیمارستان بودند تقسیم کردم. این کار را از کتاب جادو یاد گرفته بودم و فکر می کنید چی شد ؟ در عرض چند رو زحال پسرم خوب شد و نتیجه ء تمام آزمایشات خون او منفی در آمد و از بیمارستان مرخص شد. 

حالا دارم روی ازدواج و ملاقات با همسر آینده ام کار می کنم. خدایا متشکرم. ایمان همه چیز را ممکن می سازد.

 

موضوعات مرتبط: داستانها
برچسب‌ها: راز سلامتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

بيت‌الغزل انسانيت
جوادي آملي

 

آنچه مي‌تواند اصحاب معرفت را قانع كند، نيل به انديشه‌ى صائب و انگيزه صالح است. بهترين راه براى چنين مقصد سالمي و براى چنان مقصود عالى كه عاكف و بادى را شيدا و عزيز و حضيض را والِه، و پرده نشين و شاهد بازارى را تَيهانْ و بالأخره حكيم حصولى و عارف حضورى را حيران كرده، حركت در مسير اسوه‌ى مجاهدان صحنه‌ى نبرد اصغر و اُوسط و اكبر، و اقتدا به قدوه‌ى مبارزان ميدان طرد طاغيان عَياث و متمرّدان عَياش، و اهتدا به هداى امام هاديان علم و عمل، حضرت حسين بن علي بن أبيطالب (ع) است. زيرا اين انسان كامل فرشته وش هم اعماق فطرت بشرى را شناخته و شكوفا كرده است، هم آفاق سپهر فرشتگى را پيموده و تنزّل داده است.

تنها راه هستي، نيستى است و راه مستقيم وجود، معدوم شدن است، آن چه در واژه‌‌ى عدم و لغت نيستى تعبيه شده، همانا نديدن خود و نخواستن رضاى خويش است؛

 

لذا مظهر اسم اعظم و از بارگاه تشريف خدا با خبر و از كارگاه تكليفِ خلق آگاه است. چنين كَوْنِ جامع و خليفه‌ى تامّ الهى مي‌تواند اسماى حُسناى مستخلفُ عنه و صفات عُلياى او را در جامه‌ي جزمِ علمى و در كسوت عزم عملى ارائه نمايد و هماره به بشر مُلكي بفهماند كه: تا بنده شدى "تابنده" شدى. و به وى تعليم دهد كه « چاره‌اى جز ستيز با اهريمن درون و نبرد با ديو و دَدِ بيرون نيست» به ويژه در شرايط كنونى كه فيل‌هاي فضائى ابرهه‌ى غرب به عزم هدم كعبه استقلال و آزادى منطقه آمده، هر روز بي‌پناهان را مقتول، مصدوم و آواره مي‌كنند. براى تبيين برخى از اصول اسلامى كه از سنت و سيرت اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، مخصوصاً سالار شهيدان استنباط مى شود، به تذكّر چند مطلب بسنده مي‌كنيم.

در سايه‌ بهشت

يكم؛ حكومت و ساير مسائل وابسته به آن از علوم انسانى است و تحقيقِ علوم انسانى بدون تحليلِ حقيقتِ انسانْ ميسور نيست، و بررسى هويت انسان بدون شهود سيرت و سنّت انسان كاملْ صَعب است و تأمّل تامّ در تاريخ پر افتخار انسان، گاهى چونان امام معصوم حضرت حسين بن على (ع) بهترين راه براى انسان‌شناسى از يك سو و معرفتِ عناصرِ محورى حكومت دينى از سوى ديگر است. لذا بر حاميان حكومت دينى لازم است كه حيات آن سياستمدار الهى را الگو قرار دهند.

دوّم؛ انسان كامل و امام معصوم همانند سيدالشهداء (ع) واسطهُ العِقد و بيت الغزل سلسله‌ى انسانيت است كه كيفيت تزكيه عقلِ بشر و نحوه‌ى تزكيه روح انسان و روش تضحيه‌ى نفس آدمي را بهتر از ديگران آگاه است. لذا مقدار حقّ جامعه بشرى و اندازه‌ي تكليف او را تفكيك كرده، همه‌ى اصول و احكام آن را از رهگذر عقل و نقل، مستحضر و در ابلاغ و اجراى آن امين است. بنابراين، تأسّي به آن حضرت مايه‌ى جذب كمال و پايه‌ى رفع نقص است. از اين جا اهميتِ تولّى انسانِ كامل معصوم و تبرّى از مخالفان و محاربان وى معلوم خواهد شد.

سوّم؛ انسان كامل و معصوم همچون حضرت أبى عبدالله (ع) در حدّ خود صراط مستقيم الهى است؛ كه شناخت واقعى آن امام همام از ديدن موى باريك دقيق‌تر و اطاعت حقيقى وى از سلوك بر لبه‌ى تيز تيغ دشوارتر است. بهترين راهنمائى به مقصد ناب را بايد از زبان صراط مستقيم شنيد. زيرا تنها اوست كه با مقصود نهائي پيوند زوال ناپذير دارد و فقط اوست كه ارتباط با او سفينه‌ي نجات از تيه و مصباحِ پر فروغِ صحنه‌ى تاريك طبيعت است.

آن حضرت تنها راه رسيدن به هدف والا را پيمودن راه اطاعت خدا معرفي كرد و اعلام داشت:

"اگر كسى بخواهد از راه گناه به مقصود برسد، بايد بداند كه عصيان خداوند سبب مي‌شود او بسيار سريع تكيه‌گاه اميد خود را از دست بدهد و آن چه از او هراسناك است، زودتر گرفتار آن گردد؛ مَنْ حاوَلَ اَمراً بِمَعصِيهِ الله كانَ‌ أفوَتْ لِما يرجُوا وَ أسرَعْ لِمَجِيءِ مَا يحذَر(1).

با اين بيان نورانى معلوم مي‌شود كه هرگز هدف وسيله را توجيه نمي‌كند، بلكه براى نيل به هدف صحيح، بايد از راه درست استفاده نمود، و كژ راهه توان هدايت به هدف سامى را ندارد، و فقط اطاعت خدا در اوامر و نواهى مشتاقانه راه گشاى مقصود بَرين است.

چهارم؛ انسان كامل معصوم چونان حسين بن على (ع) نه تنها از هر بندي آزاد و از هر رسم جاهلى و رسوب وَهمى رهاست، بلكه الگوى حريت از جهل علمى و آزادگى از جهالت عملى است و چون آزادى كالايي گرانبهاست، هر چيزى نمي‌تواند هزينه‌ى آن گردد. تنها سَر است كه در اين مسير بايد قدم شود تا با پا نهادن بر آن بتوان لايق حريت شد. قرآن كريم در اين باره چنين مي‌فرمايد: «فَليقاتِلْ فِى سَبيلِ اللهِ اَلَّذِينَ يشرُونَ الحَياهَ الدُّنيا بِالآخِرَه وَ مَنْ يقاتِلْ فِى سَبيلِ الله فَليقتَلْ أو يغلِبْ فَسُوفَ نُؤتِيهِ اَجراً عَظِيماً» (2)؛

يعني كسى كه در راه خدا نبرد مي‌كند كه دنيا را به آخرت فروخته باشد. چنين مجاهد نستوهى هنگام ورود به صحنه‌ى پيكار، بيش از دو راه ندارد، يا شهادت يا پيروزى. هرگز راه سوّمي به نام تسليم براى او مطرح نخواهد بود. زيرا نداى راهبردي پرچمدار آزادى اين است؛ هَيهات مِنَّ الذِلَّه، يأبَي اللهُ ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُون وَ حُجُور‏ٌ طابَتْ وَ أنوفٌ حَمِيهٌ‌ وَ نُفُوسٌ اَبيه (3)؛ يعنى فرومايگى با فرازمندي آزادمنشان نبوى و علوى و فاطمى و حسنى و حسيني (عليهم السَّلام) سازگار نيست.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

از حرکت جوهری ملاصدار چه می دانید؟
جوادي آملي

همان طور که با اثبات «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» بودن روح و نیز «حرکت‏جوهرى‏» در حکمت متعالیه صدرایى بسیارى از مسائل فلسفه نظرى دگرگون شده، بسیارى از مسائل اخلاقى نیز متحول گشته است. روى این مبنا اخلاق در پیدایش، پرورش و ساختار حقیقت انسان نقش دارد; یعنى کارى را که انسان انجام مى‏دهد در آغاز، «حال‏» است ولى بعد«ملکه‏» مى‏شود و سپس به حالت «صورت جوهرى‏» ظهور مى‏کند و چون به صورت جوهر در مى‏آید، نفس براى آن به منزله «ماده‏» و این صورت براى آن به منزله «صورت‏» مى‏شود و جمعا یک واقعیت را تشکیل مى‏دهند.

در این جا توجه به این نکته مهم است که دیگران، اخلاق را از مرحله «حال‏» به مرحله «ملکه‏»، منتقل کرده گفته‏اند: اخلاقى را که انسان فراهم مى‏کند «دیرزوال‏» و از ملکات نفسانى است; ولى حکمت متعالیه بر اساس حرکت جوهرى، تبیین و تثبیت کرده است که انسان هر کارى که مى‏کند در واقع با آن کار، حقیقت‏خود را مى‏سازد و با همان هم محشور مى‏شود. البته قیافه‏هاى انسان قبل از مرگ، بر اساس «هو الذى یصورکم فى الارحام کیف یشآء» (1) تنظیم شده است: ذات اقدس اله هر کس را با صورت مخصوصى آفریده است که این صورت، زشت‏یا زیباست; ولى انسان قیافه بعد از مرگ را با سعى خود مى‏سازد و مى‏تواند آن را زشت و یا زیبا بیافریند واین «مشاطه‏»گرى اخلاق است. او اگر بخواهد مى‏تواند خود را سفید روى و رو سفید و یا سیاه روى و رو سیاه کند. و همه این محورها در اختیار اخلاق است.

لذا دستور داده‏اند هنگام شستن صورت در موقع وضو بگویید:

«اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه‏» (2)

یعنى، خدایا! روزى که روى‏ها سیاه مى‏شود، مرا رو سفید کن و روزى که روى‏ها سفید مى‏شود، مرا رو سیاه مکن. امروز سفیدى و سیاهى صورت، دلیل بر فضیلت‏یا رذیلت صاحب صورت نیست و در اسلام هیچ فرقى بین «صهیب رومى‏» و «بلال حبشى‏» نبود و اکنون نیز سفید پوستان و رنگین پوستان بر یکدیگر برترى ندارند. رنگ پوست‏بر اثر مسائل خاص جغرافیایى، اجتماعى و نژادى پیدا مى‏شود و نتیجه کار و اخلاق نیست; اما روسیاهى انسان در قیامت چون بر اثر اخلاق او پیدا مى‏شود ذلت آور است; چنانکه رو سفیدى وى چون نتیجه اخلاق اوست‏شرافت آور است. لذا در تعبیرات دینى آمده است: آن کس که مواظب مسائل اخلاقى خود نباشد، دیوانه است، نه عاقل:

«و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه‏» (3)

مانند اینکه اگر کسى شبانه روز بکوشد خود را مثلا به صورت سگ درآورد، که دیوانه است.

قرآن کریم با ذکر این مبادى و اصول، به انسان، هشدار مى‏دهد. در قرآن، آیاتى انسان را حقیقتا بهیمه یا فرشته و یا شیطان مى‏شمارد و آنان که اخلاق را امرى اعتبارى تلقى مى‏کردند و آن رادر تعیین ساختار انسانى، سهیم نمى‏دانستند و مى‏گفتند اخلاق و اوصاف، از امور زاید بر ذات اوست نه در متن ذات، این گونه از آیات قرآن را با «تشبیه‏»، «مجاز»، «استعاره‏» و «کنایه‏» تفسیر مى‏کردند و مى‏گفتند: اگر قرآن کریم عده‏اى را حیوان مى‏داند (4) مقصود این است که این عده، به منزله یا مانند حیوان هستند و اگر عده‏اى را فرشته مى‏شمارد آنان چنین تفسیر مى‏کنند که آنها مثل فرشته‏اند و یا اگر در باره گروه دیگرى مى‏فرماید: آنان «شیاطین‏الانس‏» هستند، مفسران مزبور آن را بر مجاز حمل مى‏کنند و مى‏گویند یعنى آنان مثل شیطانند;ولى بنابر حرکت جوهرى و جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن روح، معلوم مى‏شود نفس، هر چه را انجام مى‏دهد کم کم به همان صورت، مصور مى‏شود. از این جهت اگر نفس در مسیر علم، عدل، قسط و قداست‏حرکت کند، واقعا فرشته مى‏شود.

عده‏اى به وجود مبارک پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم اعتراض کرده گفتند: رسالت‏حق این است که رسول خدا فرشته باشد وتو چون انسان هستى پس رسول نیستى! مؤلف بزرگوار تفسیر «القرآن والعقل‏» در حل شبهه آنان مى‏گوید: اگر لازم باشد که رسول خدا فرشته باشد وجود مبارک پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم، باطنا و حقیقتا، فرشته است. چون فرشته یعنى موجود عالم مختار معصوم، و روح انسان کامل، روح فرشته خویى بلکه خود فرشته است (5) . البته این برداشت‏بعداز بیانات صاحب حکمت متعالیه است.

در هر حال نقشى که مسئله حرکت جوهرى و جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس دارد، در علم اخلاق خیلى کارساز است. چرا که بیان مى‏کند که انسان نه تنها با حرکت کیفى بلکه با حرکت جوهرى، وصفى را مى‏پذیرد. دیگران علم، حیات، قدرت و... را «کیف‏» و از «محمولات بالضمیمة‏» انسان مى‏پنداشتند; ولى در حکمت متعالیه این گونه از معارف به نحوه «وجود» برگشت و براى اینها «مفهوم‏» قائل شدند; نه «ماهیت‏» که قهرا بدین ترتیب، از سنخ «مقولات‏» بیرون مى‏روند، دیگر محمول بالضمیمة نیستند وقتى نبودند، نحوه وجود خود انسان متحرک را مى‏سازند، اگر موجود متحرکى در مسیر علم حرکت کند، به خدمت علم مى‏رسد و این موجود متحرک یا انسان سالک سائر، عین علم، که حقیقت وجودى است، مى‏شود; نه عین آن صورت ذهنى و عین آن معلوم. چون بین علم و معلوم و یا بین حقیقت علم و وجود ذهنى، فرقهاى فراوانى وجود دارد; زیرا انسان با علم متحد مى‏شود; نه با معلوم. اما این علم، هم علم، هم عالم و هم معلوم است.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

خودشناسي، گذر خداشناسي
خداشناسي

«برادر من، اگر همّت داري كه از اهل معرفت شوي و انسان بشوي، بشر روحاني باشي، سهيم و شريك ملائكه باشي و رفيق انبيا و اوليا عليهم السلام باشي، كمر همّت به ميان زده و از راه شريعت بيا و مقداري از صفات حيوانيت را از خود دور كن و متخلّق به اخلاق روحانييّن باش.

از ضروريات حوزه «عرفان عملي» و رهيدن از عالم كثرت و رسيدن به جهان «وحدت» است؛ زيرا تا انسانِ شيفتة كمال و وصال، به بينش‌هاي لازم در سير الي الله مجهّز نشود و توشة معرفتي نداشته باشد، او را توانايي و قدرت بر «رفتن» نيست؛ چه اينكه سير و سلوك هم منازل معرفتي ، نظري و هم مقامات  علمي، سلوكي دارد و تا وقوف و بصيرت به منازل، معرفتي حاصل نگردد، ورود به منازل علمي و مقامات معنوي كه منشأ فتوحات غيبي، است ممكن نخواهد شد. به علاوه، در مقامات عملي نيز بايستة عقلي و شايستة معرفتي است كه به مقدمات، مقارنات، مؤخّرات و عوامل و موانع سلوك آگاهي دقيق پيدا كند. عارف شيراز سروده‌:

گرچه راهي‌ست پر از بيم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود اَرْ واقف منزل باشي

 

البته اين بصيرت مي‌تواند آهسته آهسته از معرفت‌هاي حصولي و مفهومي، به معرفت‌هاي شهودي و حضوري تبديل شود و سالك در طيّ طريق الهي و سلوك عرفاني، به مرتبه‌اي راه يابد كه در اثر حبّ و عبوديت الهي، زمام و تدبير امورش را «حقيقة الحقايق» بر عهده گيرد و در ژرفاي عقلش با او سخن گويد: «وكلّمهم في ذات عقولهم»1  و عقل عاشقانه و عرفاني به او هديه كند كه در حديث معراج آمده است: «ولاستغرقنّ عقله بمعرفتي و لأقومنّ له مقام عقله»2 كه عقل غرق در درياي معرفت الهي شده و خدا او را به ساحل وحدت و درگاه و بارگاه شهود رهنمون شود و «خرد خام» را به «ميخانه» برد و او را از خامي به پختگي و سوختگي و گداختگي تعالي دهد و عقل با ره‌توشة مي معرفت، منزل به منزل و شهر به شهر تا شبستان شهود پرواز كند:

 

نهادم عقل را ره‌توشه از مي

ز شهر هستي‌اش كردم روانه

 

بنابراين معرفت به مباني علمي سير و سلوك الي الله «شرط لازم» جدانشدني است و البته در هر مرتبه و درجة وجودي، معرفت مناسب با آن ضرورتي اجتناب‌ناپذير است تا سالك قرآني از خدا جز خدا نخواهد: «قل الله ثمّ ذرهم»3.  اين مسير، الله‌شناسي و اسماء‌الله‌شناسي مي‌طلبد و انسان تا معرفت به الله نيابد، همواره در جستجوي اموري كوچك چون حور و قصور و بهشت باقي خواهد ماند و از انس با محبوب و بهشت لقا محروم خواهد شد و همّت‌هاي او صرف رفتن به بهشت و رهيدن از جهنم مي‌شود. پس او همت‌هاي معرفتي و سلوكي خويش را بايد بالا برد و به «رضوان‌الله» و «لقاء‌الله» انديشيد:

پيامبر اعظم صلي الله عليه و آ‌له نيز فرمود: «المرء يطير بهمته».  4پس، از تو حركت و از خدا بركت: «اقرأ وارق».5

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

خداوند از مشاهده چشم‌ها برتر است


حضرت علی(علیه السلام) در خطبه 228 نهج البلاغه فرمودند: خداوند از مشاهده چشم‌ها برتر و والاتر است و حرکت و سکون در او راه ندارد. زیرا او خود حرکت و سکون را آفرید و چگونه ممکن است آنچه را که خود آفرید در او اثر بگذارد یا خود از پدیده های خویش اثر پذیرد؟


خدا
شناساندن صحیح خداوند

کسی که کیفیتی برای خدا قایل شد؛ یگانگی او را انکار کرده و آن کس که همانندی برای او قرار داد؛ به حقیقت خدا نرسیده است.

کسی که خدا را به چیزی تشبیه کرد؛ به مقصد نرسید و آن کس که به او اشاره کند یا در وهم آورد؛ خدا را بی نیاز ندانسته است.

هرچه که ذاتش شناخته باشد؛ آفریده است و آن چه در هستی به دیگری متکی باشد؛ دارای آفریننده است. سازنده ای غیرمحتاج به ابزار، اندازه گیرنده ای بی نیاز، نه به فکر و اندیشه، (بلکه) بی نیاز بدون یاری دیگران است، با زمان‌ها همراه نبوده و از ابزار و وسایل کمک نگرفته است. هستی او برتر از زمان است و وجود او بر نیستی مقدم است، و ازلیت او را آغازی نیست.

با پدید آوردن حواس روشن می‌شود که حواسی ندارد و با آفرینش اشیا متضاد، ثابت می‌شود که دارای ضدی نیست و با هماهنگ کردن اشیا دانسته شد که همانندی ندارد.

خدایی که روشنی را با تاریکی، آشکار را با نهان، خشکی را با تری، گرمی را با سردی ضد هم قرار داد و عناصر متضاد را با هم ترکیب و هماهنگ کرد و بین موجودات ضد هم، وحدت ایجاد نمود؛ آن‌ها را که با هم دور بودند نزدیک کرد و بین آن‌ها که با هم نزدیک بودند فاصله انداخت.

خدایی که حدی ندارد و با شماره محاسبه نمی‌گردد که همانا ابزار و آلات، دلیل محدود بودن خویشند و به همانند خود اشاره می‌شوند. این که می‌گوییم موجودات از فلان زمان پدید آمده‌اند؛ پس قدیم نمی‌توانند باشند و حادثند؛ و این که می‌گوییم حتما پدید آمدند؛ ازلی بودن آن‌ها رد می‌شود و این که می‌گوییم اگر چنین بودند کامل می‌شدند؛ پس در تمام جهات کامل نیستند.

خدا با خلق پدیده‌ها در برابر عقل‌ها جلوه کرد و از مشاهده چشم‌ها برتر و والاتر است؛ و حرکت و سکون در او راه ندارد. زیرا او خود حرکت و سکون را آفرید و چگونه ممکن است آنچه را که خود آفرید در او اثر بگذارد یا خود از پدیده های خویش اثر پذیرد؟

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

همه خدا را می‌شناختیم اما فراموش کرده‌ایم!


امیر مومنان علی(علیه السلام) درباره شناخت خدا می‌فرمایند: «شناختن خدای پاک و منزه، والاترین معرفت‌هاست و خداشناسی با فضلیت‌ترین علم است.»


ایمان

هشت دلیل بر اثبات وجود خدا در کلمات آن حضرت(علیه السلام) وجود دارد هر چند که راه‌های به سوی خدا به عدد نفوس خلایق است؛ و اما دلایل عبارتند از: برهان معقولیت؛ برهان فطرت؛ برهان صدیقین؛ برهان نظم؛ برهان علّی؛ برهان معجزه؛ برهان حدوث و برهان فسخ عزائم. در ادامه این مطلب به برخی از این دلایل پرداخته شده است.

 

برهان معقولیت یا احتیاط عقلی بر وجود خدا

از راه‌های شناخت وجود خدا، معقولیت اعتقاد به خداست. امام علی(علیه السلام) در سخنان خود به این راه اشاره فرموده‌اند. این برهان به طور خلاصه چنین است: اعتقاد داشتن به خدا و لوازم آن از معتقد نبودن به خدا و لوازم آن، معقول‌تر است. برای توضیح این برهان، یادآوری چند مقدمه ضروری است:

به طور کلی اعتقادات و جهان‌بینی‌های انسان بر اساس پذیرش ماورای طبیعت و انکار آن، به دو دسته تقسیم می‌شود: 1. جهان‌بینی الهی؛ 2. جهان بینی مادی.

در جهان‌بینی مادی، فرقه‌ها و گرایش‌های مختلفی وجود دارد، ولی همه آنها در انکار وجود خدا و به تبع آن در انکار جهان آخرت مشترکند. هم‌چنین در جهان‌بینی الهی نیز گرایش‌ها و نحله‌های مختلفی وجود دارد که همه آنها در اعتقاد به وجود خدا مشترکند.

 

ادیان توحیدی (آسمانی) روشن‌ترین جلوه‌های جهان‌بینی الهی‌اند که همه آنها در سه اصل کلی مشترکند.

1. اعتقاد به خدای یگانه؛

2. اعتقاد به زندگی ابدی برای انسان‌ها در جهان آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمالی که در این جهان انجام می‌دهند؛

3. اعتقاد به بعثت پیامبران از سوی خدا برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی و سعادت دنیا و آخرت.

البته براساس این اعتقاد که انسان با عقل تنها نمی‌تواند به قله فلاح و رستگاری برسد. چنان‌که در قرآن کریم آمده است: «.... وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَیْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ ... ؛ خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرده و آن چه را نمی‌دانستی به تو آموخت. (نساء، یه 113)»

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394


5 اثر پر برکت معرفت خدا


یکی از آثاری که برای معرفت حقیقی خدا ذکر شده است «بی‌نیازی از خلق خدا» است. اگر کسی واقعا خدا را بشناسد احساس می‌کند که هیچ نیازی به غیر خدا ندارد. از حضرت امیر علیه‌السلام نقل شده است: «در هر دلی که معرفت خدا جای گیرد، بی‌نیازی از خلق خدا هم جای خواهد گرفت.»
خدا
در آیات قرآن و روایات شریف اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌أجمعین آثار خاصی برای معرفت خدای متعال ذکر شده است که می‌توان تحت چند عنوان آن‌ها را بیان کرد.

 

آثار معرفت خدا

1. بی‌نیازی از خلق خدا

 یکی از آثاری که برای معرفت حقیقی خدا ذکر شده است «بی‌نیازی از خلق خدا» است. اگر کسی واقعا خدا را بشناسد احساس می‌کند که هیچ نیازی به غیر خدا ندارد. از حضرت امیر علیه‌السلام نقل شده است: «مَنْ سَكَنَ قَلْبَهُ الْعِلْمُ بِاللَّهِ سَكَنَهُ الْغِنَى عَنْ خَلْقِ اللَّهِ؛1 در هر دلی که معرفت خدا جای گیرد، بی‌نیازی از خلق خدا هم جای خواهد گرفت

 

2. بی‌اعتنایی به دنیا

علامت دیگر شناخت خدای متعال معطوف شدن بیشتر توجه انسان به حیات آخرت و کم اعتنا شدن او به زندگی دنیاست. انسانِ با معرفت برای حیات اخروی خویش تلاش می‌کند. از امیرالمۆمنین علیه‌السلام نقل شده است: «عَجِبْتُ لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ كَیفَ لَا یسْعَى لِدَارِ الْبَقَاء؛2تعجب می‌کنم از کسی که ادعای شناخت خدا را دارد، اما برای زندگی ابدی آخرت تلاشی نمی‌کند». معلوم می‌شود کسی که برای آخرت تلاش نمی‌کند و از هنگام صبح تا به شب، تنها نگران منافع دنیوی خویش است یا بهره‌ای از معرفت خدا ندارد یا معرفت او بسیار ضعیف است.

مرحوم صدوق در کتاب امالی، حدیثی از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل کرده‌اند که می‌تواند تفسیری بر این حدیث حضرت امیر علیه‌السلام باشد: «مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَعَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ الْكَلَامِ وَبَطْنَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَعَنَّى نَفْسَهُ بِالصِّیامِ وَالْقِیام‏؛3 کسی که خدای متعال را شناخته، او را عظیم شمارد، دهان خود را از کلام و شکم خویش را از طعام باز می‌دارد و نفس خویش را با روزه و سحرخیزی سختی می‌دهد

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

بو کردن یک رایحه خوشبو بین شلوغی کار می‌تواند شما را مهربان‌تر کند

تا با انرژی بیشتری به کارهای‌تان برسید

 

 

در روزهایی که ، کار بیرون از خانه زیاد داریم ، مانند کارهای پایان سال  ممکن است

استرس های ناشی از کار شما را خیلی خسته کند و این استرس ها موجبب بد اخلاقی و

ضعف روحیه در انجام آنکار شود . توصیه میکنم برای اینکه روحیه خودتان را قوی کنید،عطر بزنید .


عطر درمانی برای تقویت روحیه


بو کردن یک رایحه خوشبو بین شلوغی کار می‌تواند شما را مهربان‌تر کند تا با انرژی بیشتری

به کارهای‌تان برسید؛پیشنهاد ما به شما این است که حتما بین فعالیت‌های روزانه‌تان

و فرار از خستگی روزمره و کلافه بودن کمی به خودتان عطر بزنید.



در ادامه بخوانید :


 

   


ما رایحه‌های پیشنهادی که به تازگی در مجله لایف استایل اوپرا برای خوش‌اخلاقیو 

مهربان‌تر شدن افراد توصیه شده است را در اینجا ذکر میکنیم : 


Jeanne Lanvin

برای مهربان‌تر شدن اخلاق‌تان بهتر است سراغ رایحه‌هایی بروید که بویی ترش و شیرین

داشته باشند تا در میان اسانس‌هایی که به مشام‌تان می‌رسد احساس بهتری داشته باشید؛ 

شکوفه میوه گلابی، تمشک وحشی و شکوفه نارنج از اصلی‌ترین درون‌مایه‌های

این رایحه خوشبو هستند. 

در کنار هم قرار گرفتن اسانس تمشک و نارنج انرژی و شادابی را به شما منتقل می‌کند که از

درون احساس آرامش خواهید کرد.

زمانی که رایحه این عطر را بو می‌کنید احساس می‌کنید یک ظرف سالاد میوه

تابستانی و خوشمزه را بو کرد‌ه‌اید.



La Petite Robe Noire Guerlain


اگر تحمل گرمای تابستان را ندارید و از گرما کلافه و بداخلاق می‌شوید به شما پیشنهاد می‌کنیم

عصاره ترش و خنک لیموترش و مرکبات را بو کنید تا مهربان‌تر شوید؛

ترکیب شکوفه ترنج، لیمو و شکوفه پرتقال در کنار شکوفه گل ختمی در رایحه این عطر به مانند

دوش گرفتن در یک روز گرم تابستانی است و حال‌تان را بهتر می‌کند.



Pretty Hot

بوی ترش و تند رایحه این عطر ناخودآگاه ذهن را بیدار می‌کند؛ شکوفه فلفل قرمز و عنبر در کنار

ترشی شکوفه پرتقال خونی بویی متفاوت را به مشام می‌رساند.

اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که دوست دارید متفاوت باشید و با بوی عطرتان از

خستگی‌های روزمره نجات پیدا کنید، این عطر را انتخاب کنید.



Island Michael Kors Bermuda

شیرینی نارگیل در کنار وانیل شما را از درون ریلکس می‌کند و روحیه کاری‌تان را بالاتر برده

همچنین تحمل‌تان را در برابر فشارهای کاری و استرس‌های روزمره بیشتر می‌کند؛

اگر می‌خواهید اخلاق مهربان‌تری داشته باشید رایحه این عطر را به شما پیشنهاد می‌کند.



Flowerific

اگر از طرفداران رایحه‌های گلی هستید، رایحه این عطر را از دست ندهید؛ با بو کردن این عطر

گویی در یک باغ پر از گل قدم گذاشته‌اید و احساس می‌کنید روحیه‌تان لطیف‌تر شده است.

شک نکنید با بو کردن شکوفه گل‌ها اعتمادبه‌نفس و روحیه‌تان بالا می‌رود و احساس خوشحالی

بیشتری می‌کنید.

برای مهربان‌تر شدن در محیط کاری به شما پیشنهاد می‌کنیم از این رایحه گلی به خودتان بزنید

تا با اخلاقی بهتر و مهربان‌تر به کارتان ادامه دهید.



Badgley Mischka Couture

رایحه این عطر پیشنهاد ویژه ایده‌آل به شماست! اگر برای یک شب رمانتیک و خاص آماده

می‌شوید تا با همسرتان برای صرف شام و جشن گرفتن سالگرد عروسی، نامزدی یا

مناسبت خاصی بیرون بروید، کافی است در لحظه آخری که آماده شده‌اید یک پیس از رایحه

این عطر را به خودتان بزنید تا بوی مجلل و پیچیده‌اش شما را مهربان‌تر از آنچه که هستید،

نشان بدهد. پخش شدن بوی شیرین شکوفه بنفشه، یاسمین، آلو، توت سیاه، شهد گلابی

و نعناع هندی حس خوشایندتری را به شما و همسرتان منتقل می‌کند.



  فقط لیست بالا در انتخاب عطر نمیتواند معیار انتخاب آن باشد اما ، عطرهای که 

از منبع طبیعی ساخته شده باشند میتوانند به شما آرامش بیشتری دهند 

پس در انتخاب عطر خود دقت کنید .

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

نتایج بررسی ها نشان می دهد، لبخند زدن هم برای خود فرد و هم برای اطرافیان مفید است.

 

  

روان شناسان معتقدند که لبخند زدن روی اطرافیان فرد تاثیر مثبت می گذارد. در این مطلب 7دلیلی که باید لبخند بزنیم

بررسی شده که عبارت است از:



افزایش اعتماد

نتایج یک تحقیق نشان می دهد افراد به فردی که لبخند می زند، 10درصد بیشتر اعتماد دارند.


باعث بخشش می شود با افراد خطاکاری که لبخند می زنند ملایم تر برخورد می شود. مهم نیست

این لبخند قلابی، غم انگیز یا واقعی باشد، زیرا در بخشیدن فرد خطاکار موثر است.

 

هفت دلیل برای خنده

 


کسب همدلی دیگران

خرید کادو سالروز ازدواج تان را فراموش کرده اید؟ اسم کسی را از یاد برده اید؟ با لبخند می توانید

همدلی بقیه را به دست آورید. افراد مقابل به جای پافشاری روی آن چه که فراموش کرده اید با دیدن لبخندتان بالاخره شما را می بخشند.

 


درمان درد

لبخند زدن راهی برای کاهش اندوه و درد است.


توانایی فکر کردن 

لبخند زدن، علاوه بر ایجاد احساس راحتی، توجه و توانایی فکر کردن را افزایش می دهد. نتیجه آزمایش این فرضیه نشان می دهد

داوطلبانی که لبخند می زنند در کارهایی که نیاز به کل نگری و دقت بیشتری دارد موفق تر از دیگران هستند.


جذب دیگران

محققان دریافتند، برقرار کردن ارتباط چشمی با دیگران تا 20 درصد و لبخند زدن تا 60 درصد باعث جذب شدن فرد مقابل می شود.


طول عمر

افرادی که عادت به لبخند زدن دارند، عمر طولانی تری می کنند.

 

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت.

از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده‌های شما نماز می‌خواند؟»


چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم. خودم نماز آنها را می‌خوانم.»


مرد گفت: «خوب، لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!»


داستانک پند آموز



چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله‌ای زمزمه کرد و گفت: «نمازش تمام شد!»


مرد که تعجب کرده بود، گفت: «این چه نمازی بود؟»


چوپان گفت: «بهتر از این بلد نبودم.»


در ادامه بخوانید : 



مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.

شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد.

از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده‌ای؟»


پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!»


مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید


در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده است.


چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند


برقرار شد، با خدا گفتم:

خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، 

یک گوسفند برایش زمین می‌زدم.

حالا این مرد، امشب مهمان توست.

ببینم تو با او چگونه رفتار می‌کنی؟

موضوعات مرتبط: داستانها
برچسب‌ها: دعای چوپان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

1. عظمت قرآن کریم:

قال رسول اللّه:«فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل اللّه علی خلقه»  1
رسول خدا(ص) فرمود:«برتری قرآن کریم بر سایر سخنان،مانند برتری خداوند است بر بندگانش».

2.نگاه کردن به کلمات قرآن کریم:
قال رسول الله(ص):«النّظر فی المصحف من غیر قراءةٍ عبادةُ» 2
رسول خدا(ص) فرمود:«نگاه کردن به صفحات قرآن کریم(حتی بدون خواند آن) عبادت است».

3.تاثیر قرآن خواندن:
قال رسول الله(ص):«انّ القلوب تصدء کما یصدء الحدید فقیل یا رسول اللّه ما جلاءها،قال:تلاوة القرآن و ذکر الموت». 3
پیامبر اکرم(ص)فرمود:«به درستی که دلها زنگار می گیرند،آنچنان که آهن زنگار می‌گیرد،عرض شد یا رسول اللّه(ص) جلای آن با چیست؟فرمودند:تلاوت قرآن کریم و یاد کردن مرگ است».

4.تلاوت قرآن در خانه‌ها:
قال النبی(ص):«نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن ولاتتخذوها قبوراً کما فعلت الیهود و النصاری،طوفی الکنائس و البیع و عطّلوا بیوتهم فانّ البیت اذا کثر فیه تلاوت القرآن کثّر خیره و التسع اهله و اضاء لاهل السماءكما تضيء النجوم السماء لاهل الدنيا 4» 
پیامبر اکرم(ص)فرمود:«نورانی کنید خانه‌های خود را با تلاوت قرآن کریم و آن را قبرستان قرار ندهید کما اینکه یهود و نصارا کردند،نماز در کلیساها خواندند و خانه‌های خود را معطل گذاشتند،پس به درستی اگر زیاد شود تلاوت قرآن در خانه‌ای خیر و وسعت برای اهل آن زیاد می‌شود و می‌درخشد و به اهل آسمان نور می‌دهد،آنچنان که ستاره‌های آسمان به اهل زمین نور می‌دهند و می‌درخشند».

5.کسانی که قرآن را به زحمت یاد می‌گیرند:
قال الصادق(ع):«ان الذی یعالج القرآن و یحفظه بمشقه منه (قلة حفظ) له اجران5». 
امام صادق(ع) فرمودند:«کسی که کشش حافظه‌اش کم است و با مشقت قرآن را فرا می‌گیرد دو اجر دارد».

6.قرآن آموختن جوان:
قال الصادق(ع):«من قرأ القرآن و هو شباب مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه

6؛کسی که قرائت کند در حالی که جوان با ایمان باشد قرآن با گوشت و خونش آمیخته می‌شود».

7.عمل به دستورات قرآن:
قال رسول الله(ص):«ما امن بالقرآن من استحل محارمه». 7
پیامبر اکرم(ص)فرمود:«ایمان نیاورده است به قرآن کسی که حلال بداند چیزهایی را که قرآن حرام کرده است». 
پدیدآورنده: آمنه شاهنده

_________
1-    بحار الانوار : ج 89 ص 19
2-    بحارالانوار : ج 96 ص 65
3-    ميزان الحكمة : ج 3 ص 2616
4-    الكافي : ج 2 ص 610
5-    الكافي : ج 2 ص 606
6-    الكافي : ج 2 ص 603
7-    بحارالانوار : ج 74 ص 159

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

خداوند عالم در اولین آیات نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) به او فرمود: «برای پروردگارت صبر کن»! و آن حضرت در مسیر ارشاد انسانها و بطور کلی اجرای امر رسالت الهی، صبر عظیمی به کار می‌بست و در نتیجه مشکلات فراوان بوجود آمده را از میان برمی‌داشت. در آیات دیگری هم آن حضرت مأمور به صبرشده است.

خداوند عالم پاداش صبر عظیم رسول خدا(ص) را به او عطا کرد و آن عبارت بود از گرایش گروه گروه انسانها به دین خدا. 
صبر برای پروردگار در خاندان و فرزندان رسول خدا(ص) یعنی اهل‌بیت(ع) نیز جریان داشت. چون آنان وارث حقیقی و کامل علم، صفات و اخلاق کریمانه آن حضرت بودند. در این راه رفتارهای قهرمانانه‌ای از آنان ظهور می‌کرد که موجب شگفتی‌ها و تحسین زیادی شده است. یکی از موارد حادثه‌ای است که موجب نزول سوره انسان شد و آن حادثه به این صورت نقل شده است: 
حسن و حسین(ع) در سنین کودکی مریض شدند. رسول خدا(ص) با چند نفر از مؤمنان به عیادت آنان رفتند. آنان به امام علی(ع) گفتند: خوب است جهت بهبودی فرزندانت نذری کنی! 
امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) جهت بهبودی حال آنان، نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. حال حسن و حسین(ع) بهبود یافت و اثری از مریضی در آنان نماند. امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) جهت وفای به نذر خود روزه‌ها را شروع کردند. و آن دو کودک هم به آنان پیوستند، چون آنان فرزندان آن پدر و مادر بزرگوار بودند و اخلاق و صفات کریمانه والدین در همان سنین کودکی در آنان نفوذ کرده بود. 
غروب روز اول جهت افطار مقدار اندکی نان جو که ارزان‌ترین و ساده‌ترین غذای آن روزگار بود، فراهم شده بود. گفته‌اند: غذای آن شب و دو شب بعد، از مقداری جو که نتیجه کار امام علی(ع) بود، تهیه شد. و بعضی‌ها گفته‌اند که آن حضرت آن مقدار مواد غذایی را از کسی قرض کرده بود تا بعداً برای او در مقابل آن قرض، کاری انجام دهد!

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: پاداش صبر
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

اشاره
بیان هر چیزی در قرآن کریم آمده است؛ چنان که می فرماید: و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکلّ شی ء(1) و فرو فرستادیم بر تو این کتاب را که روشنگر هر چیزی است. و تفصیل کل شی ء.(2)
این آیات شریفه بیانگر این است که قرآن کریم نسبت به هر چیزی حالت روشنگری دارد و چیزی از مسائل فردی و اجتماعی و دانش های مختلف نیست، مگر این که قرآن آن را بیان نموده است.
شاید برای برخی اذهان این پرسش پیدا شود که آیا قرآن کریم که خود جامع تمامی احکام و معارف و منبع شناخت دین می باشد، از عزاداری و سوگواری سخن گفته است؟ و آیا در قرآن شاهد و قرینه ای بر اثبات یا نفی عزاداری و یا تقسیم آن به انواعی وجود دارد؟ در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات می کند. در این نوشتار مختصر، برآنیم تا با مطالعه و تدبر در آیات روح بخش قرآن کریم به چند نمونه اشاره کنیم: 
الف) عزاداری فریاد ستمدیدگان علیه ستمگران
قرآن کریم می فرماید: لا یُحبُّ اللهُ الجَهْرَ بالسُّوء مِنَ الْقَولِ إِلاّ مَن ظُلِم.(3) خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.
در این آیه شریفه دو فراز وجود دارد؛ نخست می فرماید: لا یحبّ الله ... خداوند متعال بدگویی و افشای عیوب دیگران را دوست ندارد؛ جز کسانی که به حقوقشان تجاوز شده است و این گونه افراد استثنا شده اند. دوّم: الاّ مَن ظلم، این فراز هشداری است به همه ستمگران که خداوند متعال نه تنها به مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده، بلکه چنین فریادی محبوب الهی قرار گرفته است. 
هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، مانند ظلم به نفس، ظلم به یتیمان و ...، اما بزرگ ترین ظلم، آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود. به بیان دیگر خداوند برای برخی از افراد حقّی قرار داده و آن حق ولایت و امامت است؛ (إِنَّما وَلیکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون)(4) به تحقیق سرپرست شما خدا و رسول و کسانی هستند که به خدا گرویده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
روشن است که تعدّی به حقّ خدادادی، بزرگ ترین ظلم است؛ زیرا سایر ظلم های فردی و تجاوزات اجتماعی از آن سرچشمه می گیرد، بنابراین ستیز با حاکمیت ولیّ خدا، و سایر ارزش ها، ظلم و ستمی بزرگ و نارواست. بی تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حقّ ولایت و حاکمیت برای آن حضرت قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت اند و غاصب حاکمیت الهی؛ ازاین رو نباید مسلمانان اطاعت آنها را قبول کنند. براین اساس بود که مردم کوفه در نامه های خود اظهار داشتند که ما ولایت معاویه و یزید را نمی پذیریم و شما هر چه زودتر به سوی کوفه بشتابید. آن حضرت با همه مشکلات و موانع موجود، به دعوت آنان پاسخ مثبت داده و به سوی کوفه حرکت کرد؛ امّا دشمنان اهل بیت با تمام امکانات خویش در برابر نهضت کربلا ایستادند و با شهادت آن حضرت خسارت و ظلم بزرگی بر پیکر امت اسلامی وارد ساختند، به گونه ای که آثار شوم آن حادثه هنوز به چشم می خورد.

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز بخواند، هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا خدا به سوى خواننده‎اش نظر رحمت افكند…
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، آيه ۲۵۵ سوره مباركه بقره مشهور به آيه الكرسي است كه بنابر روايات از فضيلت بسيار و آثار و بركات فراوان برخوردار است.
آنچنان كه آمده است كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در هنگام خواندن آيه الكرسي تبسم مي‌كردند و مي‌فرمودند: «آيه الكرسي گنج بزرگ و رحماني است كه زير عرش (همان كرسي) به من نازل شد و نيز در روايت آمده است كه هنگام نزول آيه الكرسي هزار فرشته تا رسيدن به پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اين آيه مبارك و عظيم را همراهي مي‌كردند. »
همچنين، ايشان فرمودند: «هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، چيزى مانع از ورودش به بهشت نخواهد شد، مگر مرگ. (كنايه از اين كه وقتي مرگش برسد به بهشت مي‎رود) و كسي بر قرائت آن، مواظبت نمى‎كند، مگر آن كس كه صديق و راستگو باشد. »
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «وقتي مؤمني، ثواب قرائت آية الكرسى را به اهل قبور هديه كند، خداوند براي هر حرفى از اين آيه، فرشته ‎اي قرار مي‎دهد كه خداوند را براى قاري آن، تا روز قيامت تسبيح كند. و به وى پاداش شصت پيامبر را دهد و خدا در هر قبرى از شرق تا غرب، چهل شمع از نور قرار مي‎دهد و قبرهاى آنها را وسعت دهد.»
از پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نيز روايت است كه فرمودند: «هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز بخواند، هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا خدا به سوى خواننده‎اش نظر رحمت افكند و پس از آن فرشته‎اى را برانگيزد كه از آن هنگام تا فرداى آن روز، كارهاى خوبش را بنويسد و كارهاى بدش را محو نمايد.»
در كتاب الخصال شيخ طوسي آمده است: آيه الكرسي عظيم‌ترين آيه اي است كه بر پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نازل شد ابوذر رحمته الله عليه مي‌گويد: وارد مسجد شدم ديدم كه رسول مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) تنها نشسته اند. فرصت را غنيمت شمردم به خدمتشان رسيدم و سوالي كردم: يا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) عظيم‌ترين و بزرگترين آيه اي كه خداوند بر شما نازل كرده كدام آيه است؟ حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آيه الكرسي، سپس ادامه دادند: اي اباذر! آنچه در آسمان هفتگانه مي‌باشد در كرسي مثل حلقه اي است در بيابان بي آب و گياه افتاده باشد.
علاوه بر اين، در خواص و آثار آيه الكرسي آمده كه اگر براي كسي كار مهمي پيش آمده باشد و بخواهد كه زود انجام شود و به صحرايي رود كه در آنجا كسي نباشد و خطي دور خود بكشد و رو به قبله با تواضع بنشيند و ۷۰ بار آيه الكرسي را بخواند. بدون شك در آن روز حاجات او بر آورده شود.
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده اند: «هرگاه براي حاجتت از خانه خود بيرون آمدي آيه الكرسي را بخوان كه حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.»
اميرالمومنين علي (علیه السلام) فرمودند: «هرگاه يكي از شما اراده حاجتي كند پس صبح روز پنجشنبه در طلب آن بيرون رود و در وقت بيرون رفتن آخر سوره آل عمران (آيه ۱۹۰ تا آخر) و آيه الكرسي و سوره قدر و حمد را بخواند، زيرا كه در خواندن اين‌ها حوائج دنيا و آخرت برآورده مي‌شود. »
همچنين از ايشان روايت شده است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هر گاه غم و اندوهى برايش ايجاد مي‎شد، بعد از خواندن آية الكرسى اين دعا را مى‎خواندند و مى‎فرمودند: «مسلمانى نيست كه اين دعا را سه بار بخواند، مگر آن كه درخواست خود را به دست آورد.»
«يا حَىُّ يا قَيِوم، يا حَيّا لايَموت، يا حَىَّ لا اِلهَ اِلا انت كاشِفَ الهَمّ، مُجيبَ دَعوة المُضطَرين، اَسالُكَ بِانَّ لكَ الحَمد لا اِله اِلا انت، المَنّان، بَديع السموات والارض، ذوالجلال و الاكرام، رَحمان الدنيا والاخرة و رَحيمها ربِّ ارحَمنى رَحمَةً تُغنينى بِها عَن رَحمةٍِ مِن سِواكَ يا ارحمَ الراحمين.»
جابربن عبدالله مي‌گويد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «خداي تعالي به موسي بن عمران (علیه السلام) وحي نمود، هر كس بر آيه الكرسي مداومت كند و بعد از هر نمازي تلاوت نمايد خداوند به او دل شاكران، مزد پبامبران و عمل صديقان را مي‌دهد و او رامشمول رحمت خود مي‌گرداند و مانعي جز مرگ ما بين او و بهشت فاصله نينداخته است. موسي (علیه السلام) عرضه داشت: چه كسي بر آن مداومت مي‌كند خطاب شد اي موسي! مداومت بر آن نمي‌كند مگر پيامبري يا صديقي و يا كسي كه من از او راضي باشم يا مردي كه شهادت را روزي او كرده باشم. »
در روايتي از امام باقر آمده است: «هر كس آيه الكرسي را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بيچارگي در امان شود و رزق او وسعت يابد و خداوند به او از فضل خودش مال زيادي بخشد.»

منبع: روزنامه قدس

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

درجات بهشت بر اساس تعداد آيات قرآن تقسيم شده است و هر كس هر مقدار كه با قرآن آشنا باشد درجات بهشت را طى مى‌كند.
براى تلاوت قرآن كريم فضايل، آثار و فوايد دنيايى و آخرتى فراوانى بيان شده است: بارورى ايمان، صفاى دل، تخفيف گناهان، عبادت برتر، برخوردارى از ثواب فرشتگان و پيامبران، هم‌نشينى با فرشتگان، پيمودن درجات كمال و ترقى در بهشت، درمان بيمارى‌هاى روحى، رفع غم و اندوه، روشنايى ديدگان، مونس تنهايى، عمر با بركت، استجابت دعا، صفاى خانه، رفع عذاب از پدر و مادر و‌....
شايان توجه است كه پيمودن مراتب كمال قرائت، هم‌چون رسيدن به مرحله تدبّر و عمل، مستوجب كمال ثواب و رضاى الهى و دريافت خيرات بيشتر و بهتر مى‌شود.

اهميت و فضيلت قرائت قرآن تا چه اندازه است؟
براى قرائت قرآن، در كلمات گهربار پيشوايان معصوم(علیهم السلام) فضايل و آثارى بيان شده كه موجب رشد و پرورش روح و روان آدمى مى‌شود. همين فضايل و آثار باعث‌گرديده كه تلاوت و قرائت قرآن از اهميت بسيارى برخوردار باشد. اكنون به برخى از اين فضايل و آثار اشاره مى‌كنيم:
1. سعادت‌مندى: پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مى‌فرمايد: «اگر زندگى سعادت‌مندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنيت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سايبان در روز حرارتِ شديد و سيراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگينى در روز سبكى اعمال را مى‌خواهى، پس قرآن را مطالعه كن، چرا كه قرآن يادآور خداى رحمان و حافظ از شيطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است».[1]
در حديث ديگر مى‌فرمايد: «هر كس قرآن بخواند، گويى به مرتبه پيامبرى رسيده است، جز آن كه بر او وحى نمى‌شود!».[2]
2. بارورى ايمان: اميرمؤمنان على(علیه السلام) فرمودند: «بارورى و رشد ايمان با قرآن خواندن به دست مى‌آيد».[3]
3. استجابت دعا: امام حسن مجتبى(علیه السلام) فرمود: «هر كس قرآن بخواند ـ بلافاصله يا با كمى تأخير ـ دعايش مستجاب خواهد‌شد».[4]
4. نورانيت و افزودن خير و بركت خانه: پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «خانه‌هايتان را با تلاوت‌قرآن نورانى كنيد و آن‌ها را هم‌چون يهود و نصارا ـ كه نماز و عبادت را در خانه‌ها تعطيل كرده، تنها در كنيسه و كليسا انجام مى‌دهند ـ به گورستان تبديل نكنيد. هنگامى‌كه در خانه‌اى زياد قرآن خوانده شود، خير و بركت آن فزونى يابد و اهل خانه مدت‌ها از آن لذت خواهند برد و همان‌گونه كه ستارگان براى زمينيان مى‌درخشند، [اين خانه] نيز براى آسمانيان مى‌درخشد».[5]
5. غفران گناهانِ پدر و مادر: امام صادق(علیه السلام) مى‌فرمايد: «خواندن قرآن از روى مصحف، عذاب پدر و مادر را سبك مى‌كند، گرچه كافر باشند».[6]
6. افزايش مدّت بينايى: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هركس قرآن را از رو [با نگريستن بر آيات] بخواند، از بينايى‌اش براى مدت طولانى لذت خواهد برد».[7]
7. آميخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر جوان مؤمنى كه قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته خواهد شد».[8]
8. صفاى دل: پيامبراكرم(ص) فرمود: «بدون شك اين دل‌ها زنگار مى‌گيرند; هم‌چنان كه آهن زنگ مى‌زند. عرض شد: صيقل آن به چيست؟ فرمود: قرائت قرآن».[9]
9. بهترين عبادت: پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «بهترين عبادتِ امتِ من، تلاوت قرآن است».[10]
10. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاك شدن گناهان.[11]
چرا در شب‌هاى ماه مبارك رمضان، قرائت سوره‌هاى خاصى از قرآن كريم، تأكيد‌شده است (مثل: خواندن سوره عنكبوت، دخان و‌...) كه خواندن آن ثواب بيشترى دارد؟
تلاوت قرآن كريم، در همه حال ارزشمند است، زيرا همه قرآن، كلام خداست و خواندن همه سوره‌ها فضيلت و ثواب دارد، در عين حال، خواندن بعضى از سوره‌ها در بعضى اوقات ـ به دليل مصالحى كه خداوند و چهارده معصوم(علیهم السلام) از آن آگاهند‌ـ ثواب بيشترى دارد.
منظور اين روايات، فقط خواندن آيات نيست، بلكه خواندن، مقدمه‌اى براى فهم قرآن است و درك آن نيز در جاى خود، مقدمه‌اى براى محقق ساختن دستورهاى آن در زندگى فردى و اجتماعى است. به‌طور قطع، اگر مسلمانان از مفاد سوره‌هاى قرآن در زندگى خود الهام بگيرند، همه پاداش‌ها و خواسته‌هاى مشروع دنيا و آخرت را از آن خود خواهند كرد.
سفارش پيامبر و امامان معصوم(ع) به خواندن برخى سوره‌ها در اوقات خاص، مسلّماً حكمت‌هايى دارد كه ممكن است عقل بشر به برخى از آن‌ها نرسد، ولى مهربانى و لطف خدا و اوليايش مانع از آن مى‌شود كه بشر از آثار خير مخفى بر خود محروم گردد. ضمن اين‌كه يكى از اسباب تأكيد بر قرائت سوره دخان در شب قدر، مطرح شدن شب قدر در آن سوره است.
بنابراين، همه سوره‌ها و آيات قرآن را بايد خواند و در آن تدبّر كرد، ولى بهتر است به سوره‌اى كه آثار ذكر شده براى آن، متناسب با نياز انسان باشد، متوسل شد.[12]

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

طلیعه
یکی از نشانه های عظمت اهـل بـیت عـلیهم السّلام این است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آنها را عدل کتاب خدا قرار داده است و از ایـن که قرآن بیانگر همه چیز است، معلوم می شود معصومین که عدل قرآن هستند باید بیان کننده تمام نـیازهای بشیری باشند. بدین جهت بـا ایـن که در برخی از دوران ها امامان در شرایط بسیار سختی قرار می گرفتند، اما این روشن است که نه تنها از وظیفه خود عقب ننشستند، بلکه معارف الهی و احکام اسلامی را با عنایت به قرآن برای مردم تفسیر و تبیین می کردند.
حضرت مـوسی بن جعفر علیه السّلام نیز در طول عمر شریف و با برکت خود در تمام زمینه های پیش آمده از این کتاب آسمانی بهره های فراوانی را به دیگران رسانده است. این نوشتار کوتاه، بیان کننده بخشی از سیره و روش قرآنی آن بزرگوار می باشد.
قرآن و زندگی و سیره امام علیه السلام
پیاده کـردن قـرآن در تمام مراحل زندگی و دل بستن به آن، یکی از امتیازات بسیار بزرگ مردان الهی به ویژه امامان معصوم است. امام موسی بن جعفر علیه السّلام نیز با دنبال کردن همین شیوه، این درس بزرگ را به تمام مـسلمانان و پیـروان خویش آموختند که با بها دادن بیشتر به قرآن کریم، حضورش را در زندگی پر رنگ بنماییم؛ چرا که این کتاب آسمانی، بیان کننده آیین زندگی بشر است.

گفتار شیخ مفید(ره)
«کان علیه السلام أفقه أهل زمانه حسب ما قدمناه و احفظهم لکـتاب اللّه و أحـسنهم صوتا بالقرآن و کان اذا قرأ یحزن و یبکی السامعون لتلاوته؛ امام علیه السّلام فقیه ترین فرد در زمان خود بوده آن گونه که گفته شد. همچنین حافظ ترین فرد نسبت به کتاب خدا و از نظر لحن و صدا آشناترین فـرد بـه قـرآن بوده است و هرگاه قرآن می خواند، محزون مـی گشت و شـنوندگان نـیز می گریستند»[1].

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا». 
شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمی‌خورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم علیه السلام و اطاعت از اوست.
در این مقاله مطالبی را در ارتباط با سوره توحید تقدیم شما عزیزان می کنیم: 
شناسنامه خداوند، سوره ی مبارکه توحید (قل هو الله أحد) است که در آن از توحید پروردگار و یگانگی او سخن به میان آمده است؛ همان‌طور که در روایات متعددی از معصومان (علیهم السلام)، از آن با عنوان «نسبة الربّ» یاد شده است (الکافی، ج 1، ص 91)؛ مانند این‌که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «... سوره توحید بیانگر نسبت (شناسنامه‏) پروردگار عزّوجلّ است». (من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 470)
همچنین برای سوره «قل هو الله احد» نام‌هایی مانند «اخلاص» و «ولایت» نیز نقل کرده‌اند. و البته چون این سوره شامل خالص‌ترین عقاید توحیدی است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است.

توحید چیست؟
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا». 
شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمی‌خورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
در سفری که امام رضاعلیه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتی به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند. 
امام رضاعلیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا نقل کردند که خداوند فرموده است: «كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر كس داخل این قلعه شود از قهر من در اَمان است.» 
آنگاه امام رضا علیه السلام فرمود: البتّه توحید شروطی دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنی توحید بی‌ولایت پذیرفته نیست. 
در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهای عادلی که از هوی و هوس دورند، برویم. 
بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایی خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروی از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهای عادل در زمان غیبت است.
در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌خوانیم که فرمود: " آیا کسی از شما عاجز است از اینکه یک سوم قرآن را در یک شب بخواند"؟! یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا! چه کسی توانایی بر این کار دارد؟! پیغمبر فرمود: اقرۆا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ:" سوره قل هو اللَّه را بخوانید"

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 4 / 1394

 

«ختم قرآن» یكی از بهترین عملها

بیشتر كسانی كه با قرائت قرآن آشنا هستند روزانه مقداری از قرآن را می‎خوانند و یا حداقل چند بار در هفته مقداری از وقت خود را به تلاوت قرآن اختصاص می‎دهند.[1] و معمولاً هنگام خواندن، از جاهای مختلف قرآن تلاوت می‎كنند. پیشنهاد ما به عزیزان دوستدار قرآن این است كه هنگام تلاوت از ابتدای قرآن شروع كرده و سوره‎ها را به ترتیب بخوانند تا موفق به ختم قرآن شوند.[2] در این صورت با یك عمل به دو پاداش می‎رسند: یك پاداش برای قرائت قرآن و پاداش دیگر برای ختم قرآن. پیشوایان بزرگوار اسلام ختم قرآن را یكی از بهترین عبادت‎ها شمرده‎اند. 
شخصی به نام «زُهَری» از امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ می‎پرسد: (در میان عبادات) چه عملی فضیلت زیادی دارد؟ 
امام می‎فرماید: 
اَلْحالُّ الْمُرْتَحِل، قُلْتُ: وَ مَا الْحالُّ الْمُرْتَحِل؟ قالَ: فَتَحَ الْقُرْآنَ وَ خَتَمَهُ، كُلَّما حَلَّ فی اَوَّلِهِ ارْتَحَلَ فی آخِرِهِ.[3] 
عمل حال مرتحل (در آید و كوچ كند)، گفتم: حال مرتحل چیست؟ فرمود: خواندن قرآن را آغاز كند و به انجام رساند و هر زمانی كه از اوّل قرآن شروع كرد تا آخر برساند. 
دعای مستجاب برای ختم كننده قرآن: 
امام صادق ـ علیه السّلام ـ از رسول بزرگوار اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‎كند كه فرمود: 
اَلْفاتِحُ الْخاتِمُ الَّذی یَفتَحُ الْقُرْآنَ وَ یَخْتِمُهُ، فَلَهُ عِنْدَ اللهِ دَعْوَهٌ مُسْتَجابَهٌ.[4] 
باز كننده ختم كننده‎ای كه قرآن را باز كند و آن را ختم كند، نزد خدا برای او دعای مستجابی است. 
فضیلت ختم قرآن در مكّه 
یكی از اعمالی كه در سفر مكّه و خانه خدا بدان سفارش زیادی كرده‎اند ختم قرآن كریم است. ای كاش همه كسانی كه به مكّه معظّمه و زیارت بیت الله الحرام مشرّف می‎شدند قدر این سفر لحظه لحظه‎های آن را می‎دانستند و به جای گردش در خیابانها و خریدهای خارج از حدِّ متعارف، برای آخرت خود توشه بر‎می‎گرفتند.
در این زمینه ما به یك روایت بسنده می‎كنیم پنجمین امام شیعیان حضرت محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید:

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

تصاویر دردمنشانه تجاوز وحشیانه رژیم غاصب صیهونیستی اسرائیل به نوار غزه
 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

رژیم صهیونیستی از غزه چه می خواهد؟

اسراییل با محاصره غیر انسانی غزه، غنان گسیخته به نیات پلید خود جامه عمل پوشانید و ساکنان بی دفاع این منطقه را در کمال بی رحمی در تاریکی مطلق و سرمای شدید زمستان بدون هیچ گونه احساس شرم وگناه و پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی رها کرد . بعد از سیطره حماس بر نوار غزه از شش ماه گذشته انتظار می رفت که اسراییل به چنین اقدامی دست بزند و به این دلیل این اقدام را به تاخیرانداخت تا سرمای سخت زمستان فرا رسد و کمبود برق و انرژی بیشتر احساس شود و گرسنگی و درد و رنج مردم در منطقه تحت اداره حماس بیشتر خود را نشان دهد. بنابراین تمامی  گذرگاه های مرزی را بست تا فلسطینیان نتوانند از نوار غزه  به رفح مصر رفت و آمد داشته باشند. این اقدام جنایتکارانه ای است که ضمیر و وجدان آدمی نمی تواند سکوت در برابر آن را بپذیرد . اشغالگران با این اقدام خود در واقع در صدد تکمیل سلسله اقدامات مجرمانه ای بودند که با کشتارهای بی رحمانه در غزه آغاز شده بود ؛ کشتاری که فقط در طی دو روز بیش از سی شهید برجای گذاشت و جوامع بین المللی هیچ گونه واکنشی از خود نشان ندادند و به یاری این مردم ستمدیده نشتافتند.

اکنون این سوالات مطرح است که اسراییل از غزه چه می خواهد ؟ آیا خواستار اشغال مجدد این منطقه است ؟ آیا می خواهد حماس و ملت فلسطین را تنبیه کند ؟

حقیقت امر این است که تصمیم محاصره غزه با هماهنگی و اجماع کابینه این رژیم صورت گرفته است و مجال و میدانی برای خود نمایی و رقابت سیاسی میان احزاب و گروه های داخلی از جمله ایهود باراک بود که اعلام کرده بود که اگر فعالیت گروه های مقاومت فلسطینی متوقف نشود؛ غزه مورد حمله قرار خواهد گرفت.

اسراییل جلوگیری از شلیک موشک مقاومت فلسطین به سوی شهرک سدیروت را بهانه ای برای محاصره غزه قرار داد؛ در حالی که به طور حتم این بهانه و دستاویز، واهی و بی اساس است زیرا موشک های مقاومت در مقابل تکنولوژی و امکانات شگفت آور ارتش اشغالگر که از انواع سلاح های پیشرفته و مدرن برای رویارویی با فلسطینیان استفاده می کند؛ چه تاثیری می تواند داشته باشد.

سکوت مرگبار آمریکاییان در این زمینه نیز بسیار شگفت آور است. تا زمان نگارش این مقاله هیچ بیانیه رسمی در مورد حوادث اخیر غزه  از جانب دولت آمریکا منتشر نشده است. گویی این حادثه در کره زمین اتفاق نیفتاده است و همین آمریکایی ها نیستند که در مورد حادثه مرگ حتی یک تن در جهان سنگ صلح و انسان دوستی به سینه می زنند . اکنون پوچی ادعاهای بوش در مورد این که فلسطینیان و رژیم اشغالگر تا پایان امسال می توانند به صلح دست یابند کاملا آشکار شده است.

اسراییل با این گونه اقدامات جنایتکارانه خود در غزه سه هدف اساسی را دنبال می کند: اول این که حماس را تحت فشارهای روحی و روانی قرار دهد و مسئول حوادث غزه معرفی کند تا سر پوشی برای ناتوانی و ناکامی این رژیم در مقابل ملت فلسطین و ملل عرب باشد . اسراییل با تشدید محاصره و گرسنگی و اعمال فشار بیشتر بر ملت فلسطین می خواهد حماس را مجازات کند و این گونه مشخص است که می خواهد به فلسطینیان بگوید که باید از پشتیبانی حماس دست بکشند و نوار عزه را به فتح تحویل دهند . این اقدامات در جهت ایجاد تفرقه میان حماس و فتح و دامن زدن بیشتر به اختلافات میان این دو صورت می گیرد و این دو نباید در دام این رژیم گرفتار شوند زیرا اسراییل در نهایت خواهان نابودی هر دو گروه است و هیچگاه چشم دیدن سرافرازی و سربلندی فلسطینیان را ندارد.

دوم این که اسراییل می خواهد به حماس فشار بیاورد تا از شلیک موشک به شهرک سدیروت جلوگیری کند و حماس مجبور به مذاکره در مورد نظامی اسراییلی اسیر گلعاد شالیت شود . در حالی حماس بعد از کشتار محله الزیتون غزه گفت و گو در این باره را متوقف کرده است .

سوم این که اسراییل با تحمیل محاصره می خواهد؛ مقاومت تمامی گروه های فلسطینی را متوقف سازد و زیر ساخت های آنان را از بین ببرد و مانع از حمایت های بی دریغ مادی و معنوی فلسطینیان از گروه های مقاومت شود و رهبران مقاومت را نابود کند. اخیرا رسانه های اشغالگران از طرح ترور رهبران حماس از جمله اسماعیل هنیه پرده برداشته اند. 

اسراییل به درستی می داند که این گونه اقداماتش فقط به اصرار و پافشاری فلسطینیان به دفاع از سرزمین و ملت خواهد انجامید و شاید اسراییل با این گونه اقدامات غیرانسانی خود در شعله وری انتفاضه سوم سهیم باشد و دیگر دیر شده باشد و پشیمانی برایش سودی نداشته باشد.

 

نویسنده : خلیل العنانی

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

گزیده هایی از بیانات مقام معظم رهبری درباره روزقدس

 گزیده هایی از بیانات و فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در مورد اهمیت روز جهانی قدس :

- مسلمانان‌جهان ‌باید روز قدس ‌را روز همه ‌مسلمین‌، بلکه ‌مستضعفین‌ بدانند. 
- محور اصلی‌" انتفاضه ‌اقصی"، "بیت‌المقدس‌ است‌. 
- صهیونیسم‌ در مقابل ‌موج ‌نسل­های ‌رو به ‌ازدیاد فلسطینی‌ طاقت‌ نخواهد آورد. 
- صهیونیسم ‌و دولت‌ غاصب‌ و مجعول‌ صهیونیستی‌ در فلسطین‌، محکوم ‌به ‌فناست‌. 
- ما حقیقتا صهیونیست­ها را دشمن‌ دنیای ‌اسلام ‌می‌دانیم‌.
- علیرغم ‌تبلیغات ‌جهانی‌، انتفاضه ‌فلسطین‌ خاموش‌ شدنی ‌نیست‌ و آینده‌ آن ‌همراه ‌با رستگاری ‌و پیروزی ‌است‌. 
- انتفاضه ‌مردم ‌فلسطین ‌به ‌رغم ‌تمام ‌فشارها ادامه‌ خواهد یافت ‌و رژیم ‌صهیونیستی ‌نمی‌تواند آن را برای‌ همیشه‌ متوقف ‌کند. 
- مساله‌ی ‌فلسطین ‌از لحاظ‌ اسلامی ‌برای ‌همه‌ی ‌مسلمانان ‌از جمله ‌برای ‌ما یک‌ مساله‌‌ اساسی‌ و یک‌ فریضه ‌است‌. 
- تنها راه ‌ریشه‌کن ‌کردن‌ این‌غده‌ سرطانی‌ خطرناک‌، مقاومت ‌و مبارزه ‌است‌. 
- سیاست ‌آمریکا، صهیونیست­ها و استعمارگران ‌این ‌است‌ که ‌مسأله ‌فلسطین‌ به ‌فراموشی ‌سپرده ‌شود. 
- مسئلة ‌مهم ‌این ‌دوران‌، مسئلة ‌فلسطین‌ است‌ که‌ انتفاضة‌ بزرگ‌ فلسطین‌ و بیت‌المقدس‌ همچنان‌ ادامه ‌دارد. 
- انتفاضه ‌مردم ‌فلسطین‌ به ‌رغم ‌تمام ‌فشارها ادامه‌ خواهد یافت ‌و رژیم ‌صهیونیستی ‌نمی‌تواند آن را برای ‌همیشه‌ متوقف ‌کند. 
- رژیم ‌صهیونیستی ‌در سرزمین ‌مغضوب‌ فلسطین ‌یک ‌رژیم ‌نژادپرست‌ است‌. 
- مسئله ‌فلسطین ‌امروز مسئله ‌اول‌ جهان ‌اسلام ‌است‌. 
- مهمترین ‌مسائل ‌جاری ‌فلسطین‌ است‌. 
- مسأله‌ی ‌فلسطین‌، شوخی ‌و سرسری‌نیست‌؛ امروز اساسی‌ترین ‌مسأله‌ی ‌دنیای ‌اسلام ‌است‌. 
- همه ملت­ها و دولت­های اسلامی باید مسئله فلسطین را در زمره مسائل درجه اول خود بدانند. 
-  مشکل اصلی فلسطین وجود دولت صهیونیستی است. 
-  رژیم صهیونیستی هیچ بهره­ای از جنایت­های خود نخواهد برد. 
-  امروز بیداری اسلامی ملت­های مسلمان نسبت به فلسطین و مردم آن فراگیر است. 
-  همه مسلمانان و کشورهای اسلامی با احساس مسئولیت باید به مبارزین فلسطین در داخل و خارج کمکهای همه جانبه کنند. 
-  مسأله فلسطین در صدر مسائل بین­الملل اسلامی است 
-  بر همه ملت­ها و دولت­ها واجب است مسأله فلسطین را در اولویت مسائل خود قرار دهند. 
-  فلسطینی­ها به برکت اسلام می­توانند در خانه خود امنیت بوجود آورند. 
-  روز قدس باید تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین باشد. 


منبع: خبرگزاری قدس (قدسنا)

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

 

پیام امام خمینی(ره): روز قدس روز مقابله مستضعفين عليه مستكبرين

يكى از وقايع تاريخى كه بسيار حائز اهميت است در اوائل پيروزى انقلاب اسلامى ايران كه به دست زعيم و رهبر كبير مسلمين جهان حضرت امام خمينى ره دائر شده، «روز جهانى قدس است‏» كه از روز جمعه آخر ماه مبارك رمضان 1399 قمرى (1358 شمسى) شروع و مقرر گشت هر ساله در چنين روزى تمام مسلمين جهان راهپيمايى كنند.

اينك پيام امام خمينى قدس سره به مناسبت روز جهانى قدس از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرد:

بسم الله الرحمن الرحيم

من طى ساليان دراز, خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون , اين روزها به حملات وحشيانهء خود به برادران و خواهران فلسطينى شدت بخشيده است و به ويژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطينى پياپى خانه و كاشانه ايشان را بمباران مى كند.
من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاى اسلامى مى خواهم كه براى كوتاه كردن دست اين غاصب وپشتيبانان آن , به هم بپيوندند; و جميع مسلمانان جهان را دعوت مى كنم آخرين جمعهء ماه مبارك رمضان را كه ازايام قدر است و مى تواند تعيين كنندهء سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد, به عنوان " روز قدس " انتخاب و طى مراسمى همبستگى بين المللى مسلمانان را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان فلسطين اعلام نمايند ازخداوند متعال پيروى مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم .

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوي الخميني

حضرت امام خميني در سال 1358 پس از تعيين آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس طي يك سخنراني در جمع مردم قم ، به تشريح خصوصيات اين روز پرداخت. متن كامل سخنراني مزبور به اين شرح است:

"روز قدس " يك روز جهاني است. روزي نيست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفين با مستكبرين است. روز مقابله ملتهايي است كه در زير فشار ظلم ‌آمريكا و غير امريكا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزي است كه بايد مستضعفين مجهز بشوند در مقابل مستكبرين، و دماغ مستكبرين را به خاك بمالند. روزي ‌است ‌كه بين منافقين و متعهدين امتياز خواهد شد. متعهدين ‌اين روز را روز قدس مي‌دانند و عمل مي‌كنند به آنچه بايد بكنند و منافقين ـ آنهايي ‌كه با ابرقدرت‌ها در زير پرده آشنايي دارند و با اسرائيل دوستي ـ در ‌اين روز بي‌تفاوت هستند، يا ملت‌ها را نمي‌گذارند ‌كه تظاهر كنند روز قدس، روزى است كه بايد سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود بايد ملتهاى مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرين ، بايد همان‏طور كه ايران قيام كرد، و دماغ مستكبرين را به خاك ماليد، و خواهد ماليد، تمام ملتها قيام كنند، و اين جرثومه‏هاى فساد را به زباله‏دانها بريزند. "روز قدس روزي ‌است ‌كه بايد ‌اين دنباله‌روهاي رژيم سابق در ايران و آن توطئه‌چين‌هاي رژيم فاسد و ابرقدرت‌ها در ساير جاها خصوصاً در لبنان، تكليف خودشان را بدانند. روزي ‌است ‌كه بايد همت كنيد و همت كنيم ‌كه قدس را نجات بدهيم و برادران لبناني را ‌از ‌اين فشارها نجات بدهيم ، روزي است كه بايد همت كنيد و همت كنيم كه قدس را نجات بدهيم؛ و برادران لبناني را از اين فشارها نجات بدهيم. روزي است كه بايد تمام مستضعفين را از چنگال مستكبرين بيرون بياوريم. روزي است كه بايد جامعه مسلمين همه اظهار وجود بكنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها و به اين تفاله‌هايي كه مانده است از آنها ـ چه در ايران و چه در ساير جاها.
روز قدس، روزي است كه بايد به اين روشنفكراني كه در زير پرده با آمريكا و عمال امريكا روابط دارند هشدار داد. هشدار به اينكه اگر از فضولي دست برنداريد، سركوب خواهيد شد! ما به آنها مهلت داديم و با ‌آنها با ملايمت رفتار كرديم كه شايد دست از شيطنت بردارند و اگر دست برندارند، كلمه آخر را خواهيم گفت و خواهيم به آنها فهماند كه ديگر رژيم سابق قابل برگشتن نيست و ديگر امريكا نمي‌تواند به اينجا حكومت كند، و ديگر ساير ابرقدرتها نمي‌توانند در اين مملكت حكومت كنند. روز قدس روزي است كه بايد به همه ابرقدرتها هشدار داد كه بايد دست خود را از روي مستضعفين برداريد و سر جاي خود بنشينيد.
اسرائيل دشمن بشريت، دشمن انسان، كه هر روز غائله ايجاد مي‌كند و برادرهاي ما را در جنوب لبنان به آتش مي‌كشد، بايد بداند كه ديگر اربابهاي او رنگي ندارند در دنيا، و بايد انزوا اختيار كنند؛ طمع ها را از ايران بايد قطع كنند، دستهاي آنها بايد از همه ممالك اسلامي قطع شود؛ عمال آن در همه? ممالك اسلامي بايد كنار بروند. روز قدس روز اعلام يك چنين مطلبي است. اعلام اين است به شياطيني كه ملت هاي اسلام را مي‌خواهند كنار بگذارند، و ابرقدرت ها را به ميدان بياورند. روز قدس روزي است كه قطع آمال آنها را بكند؛ و به آنها هشدار بدهد كه گذشت آن زمانها.
روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزي است كه اسلام را بايد احيا كرد و احيا بكنيم، و قوانين اسلام در ممالك اسلامي اجرا بشود. روز قدس روزي است كه بايد به همه ابرقدرتها هشدار بدهيم كه اسلام ديگر تحت سيطره شما، به‏واسطه عمال خبيث شما، واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حيات اسلام است. بايد مسلمين به هوش بيايند، بايد بفهمند قدرتي را كه مسلمين دارند؛ قدرتهاي مادي، قدرتهاي معنوي. مسلمين كه يك ميليارد جمعيت هستند و پشتوانه خدايي دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ايمان پشتوانه آنهاست از چه بايد بترسند؟ ما با يك جمعيت كمي در مقابل دشمنهاي زياد، دشمنهاي بسيار، قيام كرديم و ابرقدرتها را شكست داديم. و كسي گمان نكند كه ديگر بعضي از اين قشرهاي فاسد، بعضي از اين چپ‌روهاي امريكايي يا غير امريكايي، بتوانند در اين مملكت اظهار وجود كنند. آن روز كه ما بخواهيم و ملت ما بخواهند، در ظرف چند ساعت تمام آنها به زباله‌دانهاي فنا خواهند ريخته شد. ملت بزرگ ما ديگر از اين حركات مذبوحانه نخواهد ترسيد. حركات اسرائيل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطين همين حركات مذبوحانه است. حركاتي است كه اواخر عمر، اشخاص فاسد مي‌كنندـ چنانچه شاه ما، شاه مخلوع ايران اين حركات را كرد، و منتهي به فنا شد.
دولتهاي عالَم بدانند كه اسلام شكست بردار نيست. اسلام و تعاليم قرآن بر همه ممالك بايد غلبه كند. دين بايد دين الهي باشد، اسلام دين خداست؛ و بايد در همه اقطار اسلام پيشروي كند. روز قدس، اعلام يك چنين مطلبي است، ‌اعلام به اين است كه مسلمين به پيش! براي پيشرفت در همه اقطار عالَم. روز قدس فقط روز فلسطين نيست، روز اسلام است؛ روز حكومت اسلامي است. روزي است كه بايد جمهوري اسلامي در سراسر كشورها بيرق آن برافراشته شود. روزي است كه بايد به ابرقدرتها فهماند كه ديگر آنها نمي‌توانند در ممالك اسلامي پيشروي كنند.
من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم مي‌دانم، و روزي است كه بايد ما تمام قواي خودمان را مجهز كنيم؛ و مسلمين از آن انزوايي كه آنها را كشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بايستند و ما در مقابل اجانب با تمام قوا ايستاده‌ايم، و نخواهيم اجازه داد كسان ديگر در مملكت ما دخالت كنند، و مسلمين نبايد اجازه بدهند كه كسان ديگر در ممالكشان دخالت كنند. در روز قدس، ملتها بايد به حكومتهايي كه خائن هستند هشدار دهند. روز قدس روزي است كه ما خواهيم فهميد چه اشخاصي و چه رژيمهايي با توطئه‌گرهاي بين‌المللي موافقت دارند و با اسلام مخالفت. آنهايي كه شركت ندارند مخالف با اسلام هستند، و موافق با اسرائيل، و آنهائي كه شركت كردند متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام ـ كه در رأس آنها امريكا و اسرائيل است. روز قدس روز امتياز حق از باطل است، روز جدايي حق و باطل است.
من از خداوند تبارك و تعالي خواهانم كه غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهاي عالَم؛ بر همه مستكبرين، مستضعفين را غلبه بدهد. و از خداي تبارك و تعالي خواهانم كه برادرهاي ما را در فلسطين، در جنوب لبنان و در هر جايي از عالَم كه هستند، از دست مستكبرين و از دست چپاولگران نجات بدهد.
والسلام علي رسول الله و علي أئمّة المسلمين(1)

سخنرانى امام خمينى ره در روز قدس با محتواى و ابعاد وسيعى كه دارد، اهم نكاتش بر تجمع و اتحاد مسلمين براى سركوبى دشمنان اسلام تكيه شده، و اگر مسلمانان نيرومند جهان يد واحده شوند و اختلاف عقيده و اختلاف مذهب را كنار بگذارند، و براى دفاع از حريم اسلام، و قرآن، و كعبه، كه مشترك بين همه اقشار مسلمين عالم است‏بكوشند، هرگز اجازه تجاوز كفار و منافقين را به حريم اسلام و مقدسات آن نخواهند داد، تا جائى كه چند ميليون صهيونيست قبله اول مسلمين (بيت المقدس) را اشغال نموده، و در بين مسلمين تفرقه و جدائى بيندازند، و اينها هستند كه شيعه را از سنى، و سنى را از شيعه جدا مى‏نمايند، وحدت مسلمين را به هم مى‏زنند، تا كمر مسلمين را بشكنند، و از تفرقه آنان بهره‏هاى خود را ببرند.


پى‏نوشت‏:

1- صحيفه نور ، جلد 8 ، صفحه 233و234

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

سنگ...سنگ...تا پیروزی...(1)

...من سنگ را می شناسم...من سنگ را دوست دارم...اصلا ًمن و سنگ را رفاقتی دیرینه است...برخی سنگ را خشن می دانند...عده ای آن را بی روح می شمارند...اما سنگ بهترین دوست من است...

من سنگ را از زمانی می شناسم كه هنوز در عالم شما نبودم!...آن زمانی كه مادرم- در حالیكه مرا در شكم داشت- با سنگ دوستی می ورزید...

پس از آن سنگ هم بازی من بود...همه اسباب بازی من سنگ بود و تنها سنگ دوست من بود... سپس بزرگتر شدم...ودر مدرسه،علم سنگ آموختم: «بابا آب ندارد...بابا نان ندارد...بابا سنگ دارد...بابا سنگ داد...»

آری...من بابایم را دوست دارم...اما چون نیست، یادگارش یعنی سنگ را به رفاقت برگزیده ام... هر روز كیفم پر از سنگ است كه به مدرسه ی جهاد میروم وخالی است از همه چیز، جز كینه وقتی كه بر میگردم...سنگ همه خشم من است در عین حال كه همه محبت من است...سنگپیام آور كینه من است...

چه زیباست آن زمان كه دست یاری سنگ را می فشارم، زمانی كه همه دوست نمایان از ترس، دست خود را می كشند... آری،آنان كه صبح و شب دم ازمن و یاری من می زنند، هرگاه دست گرم محبت به سویشان دراز می كنم، پس می زنند، اما سنگ، دستان مرا با تمام وجود در آغوش می كشد و خویشتن را فدای فریاد من میكند...

كاش همه مردم دنیا قلبی مثل سنگ داشتند... اصلا ً كاش قلب داشتند تا میگفتم سنگدلند... كاش سنگدل بودند... آخر سنگ خیلی مهربان است...

 میدانی، هر وقت قلبم می گیرد از اسارت، سنگی در آغوش دستان می گیرم...سنگ با صبر و حوصله ی تمام درد دلم را میشنود... و سپسپیغام خشم مرا بسوی ملعونترین مردمان پرتاب می كند...

اگر بدانی آن زمان كه برای بوسیدن گونه ی برادرم لبم خونی می شود، نجوای با سنگ چه لذتی دارد...اگر بدانی آنگاه كه دیوار خانه ی خرابمان راموجوداتی به نام تانك و گلوله بر سرمان می ریزند، پرتاب سنگ چه غوغایی می كند... اگر بدانی وقتی خواهر شش ماهه ام بر سینه ی مادرم چون ماهی دور از آب افتاده ای پرپر می زند، سنگسار كردن قاتلان چه قصاص نیكویی است... اگر بدانی آن زمان كه كاسه ی چشمانم چون كاسه صبرم از غربت لبریز می شود و قطره ای خشم بیرون می ریزد، سنگستان چه جای خوش آب و هوایی است... اگر بدانی...

 آری...سنگ... چه مهربانی ای سنگ و چه دوست داشتنی...ای همدم تنهایی من، وصیت می كنم اگر گلوله ای جای تو را در قلبم اشغال كرد، تورا بر مزارم بگذارند تا از تو جدا نمانم...آخر من نمك صفای تو را خورده ام و نمكدان شكستن به دور از مروت است...

آهای ترسوهای دنیا... منم... همان كه می گویید تروریست است... من عادت كرده ام كه با سنگ شجاعت شما را ترور كنم... آری... من تا خون در بدن دارم سنگ را بر زمین نمی گذارم... و فریاد می زنم:

«سنگ...سنگ...تاپیروزی...»

پی نوشت

1- این مقاله توسط محمد خراسانی زاده (عبد عباس) نگاشته شده و در دوازدهمین شماره نشریه كرانه (متعلق به بسیج مسجد ثامن الائمه (ع) در شهرك قدس(غرب)) به چاپ رسیده بود.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: سنگسنگتا پیروزی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

والله و بالله ما در برابر این قضیه‏ مسئولیم . به خدا قسم مسئولیت داریم . به خدا قسم ما غافل هستیم . و الله قضیه‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است ، این قضیه است . داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده ، این قضیه است . اگر می‏خواهیم‏ به خودمان ارزش بدهیم ، اگر می‏خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش‏ بدهیم ، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‏گفت برای‏ من عزاداری کنید ، می‏گفت چه شعاری بدهید ؟ آیا می‏گفت بخوانید : ” نوجوان اکبر من” یا می‏گفت بگویید : ” زینب مضطرم الوداع ، الوداع ” ؟! چیزهایی که من ( امام حسین ) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟! اگر حسین بن‏ علی بود می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد . شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان بخورد. هی دروغ در مغز ما کردند که‏ آقا این یک مسئله داخلی است. مربوط به عرب و اسرائیل است . … تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم ، خودمان را شیعه علی بن ابی طالب بخوانیم. … آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان‏ نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی‏کنند؟ « فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آیه ۹۵) الذین‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم»( سوره توبه ، آیه ۲۰) به وسیله مال که می‏توانیم کمک کنیم . والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سوالی که بعد از مُردن‏ از ما می‏کنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید ؟ پیغمبر فرمود : « من سمع مسلما ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » هر کس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد می‏کند یاللمسلمین مسلمانان به‏ فریاد من برسید ، و او را کمک نکند ، دیگر مسلمان نیست ، من او را مسلمان نمی‏دانم . چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم ؟ چه‏ مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم ؟ … مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. من وظیفه خودم را عمل کردم . وظیفه من فقط گفتن بود و خدا می‏داند جز تحت فشار وجدان و وظیفه خودم چیز دیگری نبود. این کمک مالی را وظیفه‏ شما می‏دانم و وظیفه خودم و هر خطیب و واعظی می‏دانم که این را بگوید، بر هر خطیب و واعظی واجب می‏دانم که چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حکیم و دیگران رسما فتوا داده‏اند که کسی که در آنجا کشته می‏شود ، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم ، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم ، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم ، به پولهای خودمان ارزش‏ بدهیم ، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند بکنیم . علت اینکه دولتهای‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمی‏اندیشند ، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد . آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است . می‏گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد ، همبستگی و همدردی ندارد. می‏گوید یهودی که‏ برای پول می‏میرد، جز پول چیزی نمی‏شناسد، خدایش پول است ، زندگیش پول‏ است ، حیات و مماتش پول است ، به یک چنین مسئله حساسی که می‏رسد روزی‏ یک میلیون دلار به همکیشانش کمک می‏کند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمی‏کنند”

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

در روايات متعددي، موضوع تسلط يهود بر سرزمين‌هاي اسلامي و حوادث پس از آن پيشگويي شده است كه در اينجا به مناسبت حوادث جاري در منطقه به دو مورد از آنها اشاره مي‌كنيم:
در روايتي كه از اميرمؤمنان(علیه السّلام) نقل شده است در اين زمينه چنين آمده است:
يهود براي تشكيل دولت خود در فلسطين، از غرب [ به منطقه عربي خاور ميانه] خواهند آمد.
عرضه داشتند: يا اباالحسن! پس عرب‌ها در آن موقع كجا خواهند بود؟
فرمود: در آن زمان عرب‌ها نيروهايشان از هم پاشيده و ارتباط آنها از هم گسيخته، و متّحد و هماهنگ نيستند.
از آن حضرت سؤال شد: آيا اين بلا و گرفتاري طولاني خواهد بود؟
فرمود: نه، تا زماني كه عرب‌ها زمام امور خودشان را از نفوذ ديگران رها ساخته و تصميم‌هاي جدّي آنان دوباره تجديد شود آنگاه سرزمين فلسطين به دست آنها فتح خواهد شد، و عرب‌ها پيروز و متّحد خواهند گرديد، ونيروهاي كمكي از [طريق] سرزمين عراق به آنان خواهد رسيد كه بر روي پرچم‌هايشان نوشته شده است: «القوّة»1. عرب‌ها و ساير مسلمانان همگي مشتركاً براي نجات فلسطين قيام خواهند كرد [و با يهوديان خواهند جنگيد] و چه جنگ بسيار سختي كه در وقت مقابله با يكديگر در بخش عظيمي از دريا روي خواهد داد كه در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روي اجساد كشته‌ها عبور كنند.
آنگاه فرمود:
و عرب‌ها سه بار با يهود مي‌جنگند، و در مرحلة چهارم كه خداوند ثبات قدم و ايمان و صداقت آنها را دانست هماي پيروزي بر سرشان سايه مي‌افكند.
بعد از آن فرمود:
به خداي بزرگ سوگند كه يهوديان مانند گوسفند كشته مي‌شوند تا جايي كه حتّي يك نفر يهودي هم در فلسطين باقي نخواهد ماند.2
آن حضرت در روايتي ديگر كه «عبايد اسدي» آن را نقل كرده است، مي‌فرمايد:
من در آينده در مصر منبري روشني‌بخش بنيان خواهم نمود ...، و يهود و نصاري را از سرزمين هاي عرب بيرون خواهم راند، و عرب را با اين عصاي خود [به طرف حق] سوق خواهم داد.
عبايه مي‌گويد: من عرض كردم: يا امير المؤمنين! گويي شما خبر مي‌دهيد كه بعد از مردن بار ديگر زنده مي‌شويد و اين كارها را انجام مي‌دهيد!
فرمود:
هيهات اي عبايه! مقصود من از اين سخنان آن گونه كه تو خيال كردي نيست؛ مردي از دودمان من اينها را انجام خواهد داد.3
با اميد به آنكه به زودي با ظهور امام مهدي(علیه السّلام) شاهد نابودي صهيونيسم متجاوز و آزادي كامل سرزمين فلسطين و قدس شريف باشيم.
پى نوشت ها :
1. ظاهرا اشاره به آيه «و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه» (سورة انفال(8)، آية 60) باشد.
2. عقائد الاماميه، ج1، ص270؛ به نقل از هاشمي شهيدي، سيداسداله، ظهور حضرت مهدي(علیه السّلام) از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص .
3. بحارالانوار، ج53، ص59؛ معاني الاخبار، ص407
eمنبع: ماه نامه موعود - شماره 66
به نقل از راسخون

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394

"هم غزه هم لبنان" و نقد یک دیدگاه

سید عباس صالحی

مسأله «فلسطین» را چگونه باید تعریف کرد؟ آیا مسأله‌ای فلسطینی و یا حداکثر عربی است؟ یا مسأله‌ای انسانی است؟
اعراب در این که مسأله‌ی فلسطین یکی از مهم‌ترین مسایل عربی است؛ تردیدی نداشتند؛ اما ابتدا «انورسادات» با صلح کمپ‌دیوید و پس از او در دو دهه اخیر بسیاری از سران عرب به این سمت و سو رفتند که مسأله‌ی فلسطین، مسأله‌ای فلسطینی است و نه عربی!
در کشورمان ایران، رژیم پهلوی هم‌سوئی و هم‌پیمانی با اسرائیل داشت. با سقوط رژیم گذشته، یکی از نقاط مشترک جناح‌های سیاسی در سه دهه انقلاب اسلامی، هم‌سخنی در این محور بود که فلسطین، تنها مسأله‌ای فلسطینی و یا عربی نیست؛ بلکه مسأله‌ای انسانی-اسلامی است.
کم و بیش در دو دهه اخیر، برخی نویسندگان رسانه‌ای تردیدهایی در این نقطه وفاق آفریدند؛ سال گذشته، در آشوب‌های سیاسی شعارهایی شنیده شد که علنی‌سازی آن نواها و تردیدها بود.
نویسنده در این جستار می‌کوشد این موضوع را بار دیگر مورد توجه قرار دهد.
چه این‌که این تردیدها می‌تواند به مرور، سمت‌و‌سوهای جدیدی را در فضای نخبگانی- عمومی ایجاد کند. شرایط کشورهای عرب منطقه را می‌توان دید. افسران آزاد در مصر با شعار حمایت از فلسطین به قدرت رسیدند و عبدالناصر نماد مقاومت عربی علیه صهیونیسم شد و جانشین او انورسادات، قهرمان جنگ‌های رمضان (1973) گردید؛ اما آن پیشینه پایدار نماند و از دل آن، سازش با اسرائیل در کمپ دیوید برآمد! سران جامعه عربی، به گونه‌ای یکپارچه با موضع او به مخالفت برخاستند؛ مصر را از مجامع خود راندند و صلح مصر با اسرائیل دلیل اصلی آن دانستند؛ اما چندی نگذشت که کشورهای عربی، به آن سو شتاب گرفتند و برخی از مصر گوی سبقت را ربودند!
این سرنوشت، می‌تواند مورد توجه سیاستمداران و نظریه‌پردازان ایرانی نیز باشد. ما در سه دهه اخیر، در جبهه مقاومت رسمی علیه اسرائیل قرار گرفته‌ایم. چه این‌که قبل از آن رژیم کشور در ائتلاف سیاسی- اقتصادی با اسرائیل قرار داشت. اکنون همان زمینه‌ها و رخدادها که سیاست رسمی کشورهای عربی را به سوی هم‌نوایی و یا سازش سوق داد؛ می‌تواند جبهه مقاومت ایرانی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از نکات مهم تفسیر نخبگانی و بلیغ عمومی آن در ماهیت‌شناسی مسأله فلسطین است.این که آیا آن را مقوله‌ای از قبیل اختلافات ارضی یا نژادی در سودان و... بدانیم یا آن را مسأله‌ای فراتر تلقی کنیم؟
این نوشتار، مروری اشاره‌وار به فهرستی است که می‌تواند پاسخ دهنده به این پرسش اساسی باشد.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 4 / 1394


جریان انتفاضه فلسطین و اندیشه حضرت امام خمینی(ره)

آنچه در این مقاله کوتاه ذیل عنوان اندیشه حضرت امام خمینی و جریان مقاومت و انتفاضه فلسطین  آمده است سعی بر این دارد که اهمیت این دو موضوع یعنی نگاه حضرت امام به قضیه فلسطین و اهمیت مقاومت و انتفاضه بررسی شود. در ابتدا به برخی از مؤلفه های کلی تفکر حضرت امام مانند: اتحاد و همبستگی دنیای اسلام در برابر قدرت های شرق و غرب، دشمن شناسی و عمل کردن طبق اسلام واقعی که توجه به هر کدام از آنها ضامن پیروزی مسلمین در برابر ستمگران است، پرداخته شده و در ادامه موضع خاص ایشان نسبت به فلسطین آمده است. در آخر هم مختصری درباره انتفاضه که بهترین راه مبارزه علیه رژیم غاصیت صهیونیستی است آمده و به این نتیجه مهم رسیده ایم که پیروزی انتفاضه فلسطین، نشانه این است که، رهنمودها و پیام های حضرت امام به مخاطبان اصلی آن رسیده است.

مقدمه

سخن گفتن از امام خمینی(ره) و فلسطین سخن از بزرگترین مرد قرن و مهمترین ماجرای قرن ماست. سخن از مردی نستوه و نیرومند است که به گفته یک روزنامه نگارغربی: از قرن هفتم میلادی (صدر اسلام) آمده تا در قرن بیستم جای گیرد. مردی که چکیده عدالت مظلوم تاریخ بشری است.

آیا تصادف است که مهمترین مسئله قرن بیستم (یعنی تجاوز اسراییل به سرزمین های فلسطینی) مورد توجه و نقطه محوری اهتمام و تلاش او باشد؟ یا همان کشمکش و نبرد مقدسی است که سنت الهی از آن یاد کرده و وعده پیروزی اش را داده است.

آیا تعجب آور نیست که مردی در فعالیت هایش این همه اهمیت و مرکزیت به فلسطین بدهد، حال آنکه از لحاظ جغرافیایی فاصله زیادی با آن دارد؟ چنین توجهی از جانب حضرت امام(ره) به ما می گوید، فلسطین تنها یک محدوده جغرافیایی نیست، بلکه یک نشانه از جدال حق و باطل است که قرآن وعده پیروزی آن را داده است. 1

اهمیت مسئله فلسطین از نگاه حضرت امام(ره)

امام خمینی(ره) در اوج قدرت نظام ستم شاهی، افشاگر روابط پنهان رژیم شاه واسراییل بود و مقابله با خطر اسراییل برای جهان اسلام را بسیار جدی و پی گیرانه دنبال می کرد.

امام خمینی(ره) اولین مرجع تقلید و پیشوای بزرگ مذهبی بود که مجوز حمایت از مبارزان فلسطینی از محل وجوهات شرعی و زکات و صدقات را صادر کرد و در جریان جنایت رژیم اشغالگر قدس در به آتش کشیدن مسجدالاقصی برخلاف مشی دیگران که بازسازی مسجد را وجهه همت خود قرار داده بودند، با دوراندیشی تمام بر حفظ آثار جنایت اسراییل(به عنوان عامل سمبلیک در جهت تحریک و تشویق مسلمانان بر علیه رژیم اشغالگر) تأکید می نمودند. ایشان از همان آغاز وجهه اسلامی و بُعد اعتقادی مبارزه با اسراییل را کارسازترین روش برای بسیج ملت مظلوم فلسطین و جلب حمایت امت اسلام از آنان معرفی کرد و اتخاذ مشی های دیگری، همچون: تکیه بر قومیت عربی و نگرش های ناسیونالیستی و دیگر ایدئولوژی های وارداتی و غیراسلامی را انحراف در مسیر مبارزه برای آزادی می دانست.

ایشان به مشکلات درونی جهان اسلام و از جمله ضعف و ناتوانی یا وابستگی بعضی از سران کشورهای اسلامی وقوف کامل داشت، به همین دلیل بر آگاهی و شعور عمومی جهان اسلام، منبعث از اصول اعتقادی و مشترکات ایمانی و فرهنگی امت و پرهیز از اختلافات فرقه ای تأکید می نمود و سران دولت های اسلامی را به متابعت از این جریان فرا می خواند و معتقد بود که دولت ها تا آنجا که با این شعور و خواست عمومی مسلمانان همسو وهمراه باشند، شأن رهبری و مسئولیت هدایت مبارزه را عهده دار خواهند بود و الا ملت های مسلمان می بایست با آنان همان کنند که ملت مسلمان ایران با شاه کرد. 2

درک ماهیت طرح استعماری

امام خمینی(ره) در پاسخ به نامه دانشجویان مسلمانان مقیم آمریکا و کانادا در سال 1972 م (1351ش) می فرماید: اسراییل با تبانی و همفکری دولت های استعماری غرب و شرق، زاییده شد و برای سرکوبی و استعمار ملل اسلامی به وجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمایت و پشتیبانی می شود 3.

حضرت امام بارها خطر توسعه طلبی اسراییل را گوشزد کرده و خاطر نشان می ساختند: همه باید بدانند که هدف دولت های بزرگ از ایجاد اسراییل تنها با اشغال فلسطین پایان نمی پذیرد آنها در این نقشه اند که پناه بر خدا تمامی کشورهای عربی را به همان سرنوشت فلسطین دچار کنند. 4

و همچنین فرموده اند: اگر ملت اسلام بیدار نشوند و به وظایف خود آگاه نگردند، اگر علمای اسلام احساس مسئولیت نکنند و به پا نخیزند، اگر اسلام واقعی که عامل وحدت و تحرک کلیه فرق مسلمانان در مقابل بیگانگان است و ضامن سیادت و استقلال ملل مسلمان و کشورهای اسلامی می باشد به دست عوامل و ایادی اجانب و در زیر پرده سیاه استعماری افروخته گردد، روزهای سیاهت و نکبت بارتری برای جامعه های اسلامی در پیش است و خطر ویران کننده ای متوجه اساس اسلام و احکام قرآن است. 5 

حضرت امام اینها را عوامل اساسی تسلط بر سرزمین های مقدس اسلامی و انحطاط جامعه بزرگ مسلمانان دانسته اند.

لزوم دفاع از فلسطین

امام خمینی (ره) در دفاع از حقوق مظلومین فلسطین در مسیر بسیج ملل اسلامی در حمایت از قیام فلسطینیان معتقد بود: دفاع از نوامیس مسلمانان و دفاع از همه حیثیات مسلمانان امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمانان مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان اسلامی؛ یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد یاللمسلمین  سر می دهند، با تمام قدرت معنوی و مادی در مقابل اسراییل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکی ها و دد منشی ها مقاومت و پایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم. 6 

حضرت امام(ره) با رویکردی آگاهانه آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس نامیدند و فرمودند: روز قدس یک روز جهانی است، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز حیات اسلام است، روزی است که باید به همه ابر قدرت ها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما و عمال خبیث شما واقع نخواهد شد. 7

و همین طور فرمودند: مسئله قدس یک مسئله شخصی نیست و یک مسئله مخصوص به یک کشور و با یک مسئله مخصوص به مسلمانان جهان در عصر حاضر نیست، بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته، و حال و آینده، از روزی که مسجدالاقصی پی ریزی شد تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است. و چه ننگ است برای دولت های اسلامی که با در دست داشتن شریان حیاتی ابرقدرتهای جهان بنشینند و تماشاگر باشند که آمریکا ابر جنایتکار تاریخ یک عنصر فاسد بی ارزش را در مقابل آنان علم کند و با عدها ی ناچیز عبادتگاه مقدس و قبله گاه اول آنان را از آنان غصب نموده و با کمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمایی کند. 8 

بر عموم دولت های ممالک اسلامی و خصوص دول عربی لازم است که با توکل به خدای متعال و تکیه بر قدرت لایزال همه قوا و نیروی خویش را بسیج ساخته و به یاری مردان فداکاری که در خط اول جبهه چشم امید به ملت اسلام دوخته اند بشتابند و برای آزادی فلسطین و احیای مجد و شرف و عظمت اسلامی، در این جهاد مقدس شرکت کنند.9

همچنین ایشان با اختصاص ثلث سهم امام زمان (ع) از وجوهات شرعی به مبارزان فلسطینی و طرح مشکل فلسطین در حج بار دیگر همگان را برای یاری رساندن به فلسطینیان فراخواندند و در این زمینه می فرمایند:

اکیداً شایسته و بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکوات و سایر صدقات به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص داد... و کمک به آنان با تمام نیروها و امکانات واجب است.10

و درباره نقش کنگره حج در افشای طرح های خائنانه دشمنان اسلام وتوجه مسلمانان جهان به مسئله فلسطین چنین می فرماید: اعلان برائت از مشرکان که از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمایی با صلابت و شکوه هر چه بیشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ایرانی و غیر ایرانی فریاد کوبنده برائت از مشرکان و ملحدان استکبار جهانی و در رأس آنان امریکای جنایتکار را در کنار خانه توحید طنین اندازند و از ابراز بغض و کینه خود نسبت به دشمنان خدا وخلق غافل نشوند.11

سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همزمان مبارزات ضد صهیونیستی مسلمانان شدت گرفت و روند مبارزه فلسطینی ها نیز تغییر یافت، زیرا سرنگونی شاه و حاکمیت نظام اسلامی در ایران نخستین ضربه مهلکی بود که اهداف توسعه طلبانه صهیونیست ها را به طور جدی به مخاطره افکند.

تأثیر پیام انقلاب اسلامی و رهبری آن بر افکار عمومی آن چنان گسترده بود که وقتی انور سادات  معاهده سازش را در کمپ دیوید امضا کرد دولت مصر از جرگه اعراب و حتی از جمع رژیم های مرتجع عرب نیز اخراج شد و در انزوای کامل قرار گرفت. لذا طبیعی بود که پیام انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان را تکان دهد و احساسات آنها را برانگیزد و مواضع رهبری انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) مورد توجه مسلمانان مبارز در جهان از جمله مجاهدان فلسطینی قرار گیرد. همین تفکر بود که غرور ملی و دینی و بیداری اسلامی را در فلسطینیان اوج داد و موجب انتفاضه جدیدی در سرزمین های اسلامی شد که هم اکنون اسراییل و حامیانش را بیمناک ساخته است. 12

انتفاضه فلسطین ادامه نهضت بیدارگری اسلامی

انتفاضه یا قیام فراگیر فلسطین اشغالی یا آنچه به نام انقلاب نامیده شده اولین جهاد مردم مسلمانان علیه رژیم صهیونیستی اسراییل نیست و طبیعتاً تا محو و از بین بردن اشغالگران، آخرین آن نیز نخواهد بود بلکه حرکتی است مردمی و حلقه بارزی است از سلسله زنجیره جهاد تاریخی مردم فلسطین که از سال 1948 م(1327 ش )تاکنون بعد از گذشت بیش از 5 دهه از تسلط اسراییل غاصب بر این سرزمین به روش ها و اشکال مختلف در قالب حزبی، گروهی و حرکت های مردمی و یا اعتصاب ها جریان داشته است و نمی توان آن را به طور کلی از تاریخ فلسطین و مبارزه با دشمن صهیونیستی مجزا کرد. مبارزه ای که حدود 80 سال پیش علیه سلطه استعمار انگلیس شروع شد و مجاهدان برجسته ای هم چون شیخ عزالدین قسام ، جان خود را در راه جهاد و مبارزه با اشغالگران انگلیس فدا کردند و مبارزه آنها با پیکار مقدس عبدالقادر حسینی  و شهید قسطل و هم رزمانش ادامه یافت.

بعد از اشغال سرزمین فلسطین و اعلام تشکیل دولت اسراییل، ملت فلسطین از مبارزه خویش علیه اشغالگران صهیونیست دست نکشیده و جهاد خود را ادامه داد تا اینکه در سال 1965 نقطه عطفی در مبارزات فلسطین آغاز شد و اولین گروه مسلح فلسطینی به نام جنبش فتح به شکل آشکار و علنی در غزه شروع به فعالیت کرد و سپس به منظور ایجاد ارتباط و پیوند بین مبارزه مسلحانه و تصمیم گیری های سیاسی زیر نظر سازمان آزادی بخش فلسطین قرار گرفت و بعد از آن نیز دیگر گروه های مسلح فلسطینی، پا به صحنه کارزار و مبارزه فلسطینی اسراییلی نهادند. اما دیری نپایید که مبارزه و جهاد مردم فلسطین قالب و شکل حزبی و گروهی به خود گرفت و با توطئه هایی که علیه مردم فلسطین از سوی قدرت های جهانی غرب و شرق و اسراییل غاصب و حتی برخی کشورهای عربی انجام شد این مبارزات در گردونه خودمحوری و حزب گرایی قرار گرفت، بدون اینکه خواست اصلی و حقیقی مردم فلسطین در خط مشی سیاسی آن جای گیرد.لذا جریان های سیاسی فلسطین به سرعت از مرکزیت مبارزه با اسراییل خارج شدند و روز به روز مشکل مبارزه با رژیم صهیونیستی رو به افول و خاموشی گرایید تا جایی که بعضی گروه های فلسطینی که بر اساس دفاع از حقوق فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی تشکیل شده بودند، همسو و حتی جلوتر از برخی دولت های غربی مذاکره کننده با رژیم صهیونیستی، دم از صلح با اسراییل می زدند.

فلسطین و جهان اسلام

در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و از اوایل دهه 80 ، اسلام وارد صحنه مبارزاتی مردم فلسطین شد و از میان کالبد تقریباً نیمه جان نهضت فلسطین که رو به سردی گراییده بود مجدداً آتش انقلاب فلسطین روشن و از سال 1987 شعله ور شد و مردم فلسطین که طی سال های 1967 تا 1987 تجارب تلخی را پشت سر گذاشته و راه های گوناگون سازمان های فلسطینی و دولت های عربی را در خصوص صلح و سازش آزموده و شکست طرح های سیاسی را احساس کرده بودند، دریافتند که شعارهای انقلابی رهبران سیاسی فلسطین و سران دولت های عربی ماهیت خود را از دست داده و طی این مدت هیچ نشانه امیدی از نابودی رژیم اشغالگر و یا حداقل کم رنگ شدن حاکمیت آن در فلسطین وجود ندارد؛ لذا با تجربه پیروزی انقلاب اسلامی ایران این سخن خداوند در ذهن آنها تجلی یافت که: ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم .

بدین ترتیب جنبش جدید مردم فلسطین یا انتفاضه  صرفن ظر از عوامل متعدد شکل گیری آن و بدون هیچ گونه وابستگی گروهی یا سازماندهی قبلی وابسته به دولت های عربی، با الهام از انقلاب اسلامی ایران توسط مردم فلسطین در شرایطی آغاز و عنوان انقلاب مساجد را به خود اختصاص داد که قبح سازش با رژیم صهیونیستی توسط برخی دولت های عربی و سازمانهای فلسطینی مدعی دفاع از حقوق فلسطینیان شکسته شده بود و مبارزه علیه اسراییل جای خود را به شعارهای صلح و سازش های سرگرم کننده داده بود. در این میان حتی مبارزه با اسلام گرایی به بهانه اینکه خطری جدی علیه رژیم های عربی خاورمیانه است،جایگزین مبارزه با اسراییل و صهیونیسم شد، اما انتفاضه فلسطین به عنوان خالصترین، پاکترین و اثر گذارترین نهضت ضد صهیونیستی در سرزمین های اشغالی طی چند دهه اخیر مطرح شد و دقیقاً به دلیل همین خلوص، انتفاضه برخلاف سایر مبارزات ضد صهیونیستی از نفوذ عمیق مردمی برخوردار و رفته رفته فراگیر شد. ملت فلسطین نیز با آگاهی از عوامل اصلی انحطاط و شکست اکثر جنبش های ضد صهیونیستی به ماهیت شعارهای ضد اسراییلی دولت های عربی پی بردند و ماهیت سر سپردگان و تمام عواملی که در یک حرکت سالم و فراگیر ضد اسراییلی نقش بازدارنده ایفا می کردند برایشان آشکار شد. مردم فلسطین به دنبال کسانی بودند که حقوق حقه ملت را وجه المصالحه منافع سیاسی خود قرار ندهند و با اعتقاد کامل به قیام همگانی، علیه رژیم صهیونیستی پا به عرصه مبارزه و جهاد بگذارند. ملت مظلوم فلسطین با چنین جنبشی شخصیت اصلی خویش را به دست آوردند و توانستند درمیان ملت های مسلمان منطقه که از ظلم و ستم بی پایان استکبار جهانی و صهیونیسم اشغالگر به ستوه آمده اند جای خود را باز کنند. در پی تداوم انتفاضه مسجدالاقصی پیروزی های شیرینی نصیب ملت فلسطین شد. 13

امروز مسئله فلسطین یکی از مهمترین مسایل جهان اسلام است و از سوی دیگر یکی از اساسی ترین چالش های سیاست خارجی استکبار جهانی به شمار می رود. در این میان نسل نوخواسته فلسطین نه تنها به ذلت تن نداده اند، بلکه با روی آوردن به مایه ها و انگیزه های اسلامی، تمسک به ایمان دینی و ورود در عرصه جهاد اسلامی، عزم خود را برای استقامت وایستادگی و مقابله با تجاوزگران صهیونیستی، جزم ساخته اند.

تجربه تاریخی نیز نشان داده است که مسئله فلسطین در پشت میز مذاکره حل نشده و کمترین اثر جریان سازش که استکبار جهانی آن را طراحی کرده، خروج رژیم صهیونیستی از بحران عدم مشروعیت است. بنابراین هرگونه راهکاری که به گونها ی رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخته و بر سر حقوق ملت فلسطین معامله کند، پذیرفتنی نیست و در حال حاضر راهکار اصلی، همان است که فرزندان قهرمان فلسطین و جریان انتفاضه در پیش گرفته اند. 14

نتیجه

حضرت امام خمینی(ره) با رهنمودهای خود درباره دفاع از ملت فلسطین با تأکید بر اتحاد در برابر دشمنان تجاوزگر و تکیه به اسلام واقعی نهضت بیدارگری را در میان ملت های مسلمان پی ریزی کردند. پیام و ارشادهای ایشان نور امید را در قلوب مردم مسلمان جهان و به ویژه ملت مظلوم فلسطین شعله ور ساخت و صد البته پیروزی انتفاضه مردم فلسطین و صبر و مقاومت مسلمانان لبنان و مقاومت اسلامی در شکست دادن اسراییل نقطه عطفی در آهنگ غلبه حق بر باطل و اثبات این مدعاست.

پیروزی انتفاضه بر رژیم صهیونیستی ثابت کرده که قدرت نظامی اسراییل قادر به درهم شکستن عظمت و شوکت ملتی نیست که از سرزمین، آزادی و حقوق خود دفاع می کند، و نیز دستاوردهای انتفاضه فلسطین ثابت کرد که انتفاضه و رهبری آن الهام گرفته از روح اسلامی در داخل فلسطین است. همچنان که به گفته شیخ اسعد تمیمی(از رهبران جنبش فلسطین) تا زمان انقلاب اسلامی، اسلام از عرصه نبرد فلسطین غایب بود و انقلاب اسلامی ایران این حقیقت را که اسلام تنها راه حل، و جهاد تنها وسیله اصلی برای مبارزه علیه صهیونیسم است را به قیام مردم فلسطین ارزانی کرد. 15

و مگر جز این است که اکنون اگر فلسطین سلاح مقاومت و جهاد را بر زمین بگذارد، لعن و نفرین تاریخ و آیندگان را تا ابد همراه خود خواهد داشت؟

پانوشت ها

1. ماهنامه یاد ایام، بهمن 1375 ، شماره 11 ص 106 - 105 .

2. فلسطین ازدیدگاه امام خمینی(ره)(تبیان)دفترچهارم، ص 3.

3. ماهنامه یاد ایام، بهمن 1375 ، شماره 11 ، ص 108 (نقل ازصحیفه نور،ج 1،ص 186 ).

4. امام دربرابرصهیونیسم، دفترسیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،ص 48 - 47 .

5. فرموده های امام درباره فلسطین،ص 124.

6. فلسطین ازدیدگاه امام خمینی(تبیان)دفترچهارم،ص 133.

7. صحیفه نور،ج 9،ص 277 – 276.

8. جهان اسلام ازدیدگاه امام خمینی(تبیان)دفترنوزدهم،ص 99.

9. همان،ص 17.

10. صحیفه نور،ج 2،ص 199.

11. فلسطین ازدیدگاه امام خمینی(تبیان)دفترچهارم ص 148.

12. فصلنامه حضور، بهار 83 ،شماره 48 ،ص 213 – 212 – 208.

13. صفاتاج،مجید،روزنامه جمهوری اسلامی،انتفاضه فلسطین نهضت ضدصهیونیستی 6/2/1385، شماره 7752.

14. پگاه حوزه،خرداد 1383 ،شماره 136 ص 7.

15. پگاه حوزه،آبان 1383 ،شماره 147 ،ص 9.

منابع و مأخذ

1. امام خمینی، صحیفه نور، ج 4.

2. امام خمینی، صحیفه نور، ج 5.

3. امام خمینی، صحیفه نور، ج 9.

4. امام در برابر صهیونیسم، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به مناسبت روز قدس سال 61.

5. لیلیانتال، آلفرد، م (ارتباط صهیونیستی) مترجم ابوالقاسم حسینی. نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، پاییز 1379.

6. صفا تاج، مجید، ماجرای فلسطین و اسراییل، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1380.

7. جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (تبیان)، دفتر نوزدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی، چاپ اول، خرداد 1378.

8. فلسطین از دیدگاه امام خمینی (تبیان) دفتر چهارم، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی، چاپ چهارم، تابستان 1378.

9. فرموده های امام درباره فلسطین.

10. فصلنامه حضور، نشر: مؤسسه آثار امام خمینی، بهار 83 ، شماره 48.

11. فصلنامه حضور، نشر: مؤسسه آثار امام خمینی، بهار 84 ، شماره 52.

12. پگاه حوزه، نشر: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، خرداد 1383 ، شماره 136.

13. پگاه حوزه، نشر: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، آبان 83 ، شماره 147.

14. ماهنامه یاد ایام، نشر: معاونت مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، بهمن 75 ، شماره 11.

15. ماهنامه پاسدار اسلام، صاحب امتیاز: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شماره 278.

گزیده هایی از بیانات مقام معظم رهبری درباره روزقدس

 گزیده هایی از بیانات و فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در مورد اهمیت روز جهانی قدس :

- مسلمانان‌جهان ‌باید روز قدس ‌را روز همه ‌مسلمین‌، بلکه ‌مستضعفین‌ بدانند. 
- محور اصلی‌" انتفاضه ‌اقصی"، "بیت‌المقدس‌ است‌. 
- صهیونیسم‌ در مقابل ‌موج ‌نسل­های ‌رو به ‌ازدیاد فلسطینی‌ طاقت‌ نخواهد آورد. 
- صهیونیسم ‌و دولت‌ غاصب‌ و مجعول‌ صهیونیستی‌ در فلسطین‌، محکوم ‌به ‌فناست‌. 
- ما حقیقتا صهیونیست­ها را دشمن‌ دنیای ‌اسلام ‌می‌دانیم‌.
- علیرغم ‌تبلیغات ‌جهانی‌، انتفاضه ‌فلسطین‌ خاموش‌ شدنی ‌نیست‌ و آینده‌ آن ‌همراه ‌با رستگاری ‌و پیروزی ‌است‌. 
- انتفاضه ‌مردم ‌فلسطین ‌به ‌رغم ‌تمام ‌فشارها ادامه‌ خواهد یافت ‌و رژیم ‌صهیونیستی ‌نمی‌تواند آن را برای‌ همیشه‌ متوقف ‌کند. 
- مساله‌ی ‌فلسطین ‌از لحاظ‌ اسلامی ‌برای ‌همه‌ی ‌مسلمانان ‌از جمله ‌برای ‌ما یک‌ مساله‌‌ اساسی‌ و یک‌ فریضه ‌است‌. 
- تنها راه ‌ریشه‌کن ‌کردن‌ این‌غده‌ سرطانی‌ خطرناک‌، مقاومت ‌و مبارزه ‌است‌. 
- سیاست ‌آمریکا، صهیونیست­ها و استعمارگران ‌این ‌است‌ که ‌مسأله ‌فلسطین‌ به ‌فراموشی ‌سپرده ‌شود. 
- مسئلة ‌مهم ‌این ‌دوران‌، مسئلة ‌فلسطین‌ است‌ که‌ انتفاضة‌ بزرگ‌ فلسطین‌ و بیت‌المقدس‌ همچنان‌ ادامه ‌دارد. 
- انتفاضه ‌مردم ‌فلسطین‌ به ‌رغم ‌تمام ‌فشارها ادامه‌ خواهد یافت ‌و رژیم ‌صهیونیستی ‌نمی‌تواند آن را برای ‌همیشه‌ متوقف ‌کند. 
- رژیم ‌صهیونیستی ‌در سرزمین ‌مغضوب‌ فلسطین ‌یک ‌رژیم ‌نژادپرست‌ است‌. 
- مسئله ‌فلسطین ‌امروز مسئله ‌اول‌ جهان ‌اسلام ‌است‌. 
- مهمترین ‌مسائل ‌جاری ‌فلسطین‌ است‌. 
- مسأله‌ی ‌فلسطین‌، شوخی ‌و سرسری‌نیست‌؛ امروز اساسی‌ترین ‌مسأله‌ی ‌دنیای ‌اسلام ‌است‌. 
- همه ملت­ها و دولت­های اسلامی باید مسئله فلسطین را در زمره مسائل درجه اول خود بدانند. 
-  مشکل اصلی فلسطین وجود دولت صهیونیستی است. 
-  رژیم صهیونیستی هیچ بهره­ای از جنایت­های خود نخواهد برد. 
-  امروز بیداری اسلامی ملت­های مسلمان نسبت به فلسطین و مردم آن فراگیر است. 
-  همه مسلمانان و کشورهای اسلامی با احساس مسئولیت باید به مبارزین فلسطین در داخل و خارج کمکهای همه جانبه کنند. 
-  مسأله فلسطین در صدر مسائل بین­الملل اسلامی است 
-  بر همه ملت­ها و دولت­ها واجب است مسأله فلسطین را در اولویت مسائل خود قرار دهند. 
-  فلسطینی­ها به برکت اسلام می­توانند در خانه خود امنیت بوجود آورند. 
-  روز قدس باید تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین باشد.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی