پیـــام های آسمــانی
جزء دهم
(برگرفته از تفسیر نور)
خدا و پيامبرش بيزارند از مشركانى كه با آنها پيمان بسته ايد.
وفا به پيمان آرى، تسليم توطئه شدن، هرگز.
«بَراءَةٌ» ...
«إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ»
( توبه، 1)
أَنَّكُم غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخزِى الْكَافِرِين
پس چهار ماه به شما مهلت داده شد كه در اين سرزمين
سير كنيد، و بدانيد كه از خدا نتوانيد گريخت،
و اوست كه كافران را رسوا مى سازد.
جنگ با اسلام، جنگ با خداست.
«غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهٍ»
(توبه، 2)
إِنَّهُم سَاءَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون
آيات خدا را به بهاى اندك فروختند و مردم را
از راه خدا باز داشتند و بد كارى كردند.
انسان در عمل و گزينش راه، داراى حقّ انتخاب است.
«اشْتَرَوْا»
در برابر از دست دادن آيات الهى،
هر چه به دست آوريم، كم است.
«ثَمَناً قَلِيلًا»
(توبه، 9)
4. فَإِن تَابُواْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ
فَإِخْوَانُكُمْ فىِ الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون
پس اگر توبه كردند و نماز به جاى آوردند و زكات دادند،
برادران دينى شما هستند. ما آيات خدا را براى مردمى
كه از دانايى برخوردارند تفصيل مى دهيم.
توبه ى واقعى، همراه با عمل است.
«تابُوا وَ أَقامُوا ...»
(توبه، 11)
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد،
با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دين ها پيروز
گرداند،هر چند مشركان را خوش نيايد.
حقّ بر باطل پيروز است.
«لِيُظْهِرَهُ»
(توبه، 33)
ذَالِكُمْ خَيرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُون
به جنگ برويد خواه بر شما آسان باشد خواه دشوار،
و با مال و جان خويش در راه خدا جهاد كنيد.
اگر بدانيد خير شما در اين است.
ملاك ارزشها، اخلاص است.
«فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
مردم، مصالح واقعى خود را نمى دانند.
«خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
(توبه، 41)
7. عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَ تَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ
خدايت عفو كند. چرا به آنان اذن ماندن دادى؟
مى بايست آنها كه راست مى گفتند آشكار
شوند و تو دروغگويان را هم بشناسید.
جامعه ى اسلامى بايد چنان صادقانه حركت كند
كه منافقان رسوا شوند.
«يَتَبَيَّنَ» ...
«وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ»
( توبه، 43)
8. قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا
وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
بگو: مصيبتى جز آنچه خدا براى ما مقرر كرده است
بما نخواهد رسيد.او مولاى ماست
و مؤمنان بر خدا توكل كنند.
مؤمن، خود را تحت ولايت خدا مى داند.
«هُوَ مَوْلانا»
( توبه، 51)
خَالِدِينَ فِيهَا ذَالِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
خدا برايشان بهشتهايى كه جويها در آن روان است و در آنجا
جاويدانند، آماده كرده است. اين است رستگارى بزرگ.
پاداش مجاهدان، از پيش آماده شده است.
«أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ»
(توبه، 89)
فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ
براى شما سوگند مى خورند تا شما از آنان راضى شويد.
(بدانيد كه شما هم) اگر از آنان راضى شويد، قطعاً خداوند
از گروه فاسق، خشنود نخواهد شد.
در پى جلب رضاى الهى باشيم، نه رضاى مردم
كه گذشتِ مردم مهمّ نيست، عفو و قهر الهى مهمّ است.
«فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى»
(توبه، 96)
رمز پیروزی مسلمانان صدر اسلام
«آمَنَ الرَّسولُ بِما أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَبِّهِ وَ المُؤمِنونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ وَ قالوا سَمِعنا وَ أَطَعنا غُفرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیکَ المَصیرُ؛ پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است.(و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و فرستادگانش، ایمان آورده اند؛ (و می گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی گذاریم(و به همه ایمان داریم). و(مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا!(انتظارِ) آمرزش تو را(داریم)؛ و بازگشت(ما) به سوی توست1]
اعتقاد از اعماق دل به پیام اسلام، راز پیشرفت اسلام
«همیشه سال های گذشته، وقتی مسأله مبعث و خاطره بزرگ بعثت مطرح می شده است، هم ملت ما حرکت و بعثت عمومی و برانگیختگی ملیِ تاریخی خود را در انقلاب، ادامه آن بعثت عظیم نبوی دانسته، هم این سؤال لااقل در ذهن های افرادی از مردم - از خواص و اهل نظر - پیش آمده است که راز پیشرفت اسلام در آن روزگار غربت معرفت و عمومیت جهل، که همه دنیا را پر کرده بود، چه بود؟ (...) این چه عاملی بود که توانست این طور اقتدار اسلام را پیش ببرد و بعد هم تمدّن اسلامی را پایه گذاری کند که این تمدّن اسلامی، حتی در دوران انحطاط قدرت سیاسی اسلام هم در اوج تلألو و اقتدار باقی ماند؛ فرهنگ دنیا را تحت تأثیر قرار داد؛ علم را گسترش داد و فرهنگ اسلامی را رایج کرد؟ این ها تجربیات خیلی عجیبی در تاریخ است. عامل این ها چیست؟ این، موضوع یک بحث خیلی طولانی است. محقّقان و نویسندگان روی این مسأله کار کردند؛ باز هم باید کار کنند. آنچه که من امروز می خواهم در دو، سه جمله بیان کنم، بخشی از این حقیقت است.
یقیناً یکی از عناصری که عامل پیشرفت اسلام بود، اعتماد به خدا و احکام الاهی بود:«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه»[1] خود پیامبر و مؤمنینِ صدر اوّل، از اعماق دل به پیام اسلام معتقد بودند و شعارهای اسلامی، حقایق اسلامی و کافی بودن اسلام را برای نجات بشریت، حقیقتاً از بن دندان قبول داشتند. این ایمان، عامل بسیار مهمّی است»2]
اهمیت عمل به اسلام، در کنار ایمان عمیق
«مسئله ی تبلیغ، ناظر است به عمل، همراه با بصیرت و یقین. باید بصیرت باشد. یقین، یعنی همان ایمان قلبی متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پایه ی این بصیرت و یقین، حرکت انجام بگیرد. اگر بصیرت بود، یقین بود، اما کاری انجام نگرفت، این مطلوب نیست؛ تبلیغ نشده است. اگر چیزی تبلیغ شد، اما بدون بصیرت و بدون یقین - هر کدام از این ها کم باشد - یک پایه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد. این یقین همان چیزی است که «ءامن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ ءامن باللَّه و ملائکته و کتبه و رسله» [3] یعنی اولْ کسی که به پیام، اعتقاد و ایمان عمیق پیدا می کند، خودِ پیام آور است. اگر این نبود، کار دنباله پیدا نخواهد کرد، نفوذ نخواهد کرد. آن ایمان هم باید با بصیرت همراه باشد» [4]
«پیغمبر خود عامل بود؛ «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّه»[5] و مؤمنون هم دنبال سر پیغمبر. او عامل است، مردم هم به عمل او نگاه می کنند، راه را پیدا می کنند. و نقش بزرگان جامعه، نقش رهبران جامعه، نقش نخبگان جامعه این است». [6]
«لا نفرق بین احد من رسله» [7]
«اینکه ما بگوئیم آن حقیقتی که بر پیغمبر ما نازل شده او را قبول داریم، لکن آنچه که بر پیغمبرهای دیگر نازل شده قبول نداریم، اینجا جایی برای تعصب نیست، بسیاری از انسانهای معاصر بعثت پیغمبر را همین تعصب به گمراهی کشاند و آن ها را نابود کرد، قرآن از یهود این را نقل می کند «لولانزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم»[8] این را مشرکین می گفتند: چرا قرآن بر ما ها و بر شخصیت های بزرگ ما نازل نشد؟ یعنی اگر همین وحی بر او نازل می شد قبول می کرد. اما چون بر این نازل نشده قبول نمی کند. یهود چون شنیده بودند در تورات آمده استکه پیغمبر خاتم خواهد آمد، می گفتند این خاتم باید از میان بنی اسرائیل باشد و چون از میان عرب مبعوث شده است، پس او را ما نمی پذیریم و به او ایمان نمی آوریم و این گمراهی بود در حالی که اگر او از سوی خداست، و اگر نشانه های وحی الاهی در او مشاهده می شود و اگرمعارف و روشنائی های درس های الاهی دراو وجود دارد چه تفاوتی می کند که بر چه کسی نازل شده و لذا مسلمانان همچنانکه به وحی نازل شده بر پیغمبر خودشان ایمان دارند به وحیی که بر پیغمبران گذشته مثل: موسی و عیسی و ابراهیم هم نازل شده ایمان دارند. که درجاهای متعددی از قرآن این معنا تکرار شده، از جمله این آیه که می فرماید: «لا نفرق بین احد من رسله»[9] ما میان پیغمبران خدا هیچ تفاوتی نمی گذاریم، یعنی ما که مسلمان هستیم، به موسی به عنوان پیغمبری می شناسیم ایمان داریم، برای آن ها احترام قائلیم و آن ها را بندگان والای خدا می دانیم»10]
ایمان عمیق و عمل صالح مسئولان، رمز پیشرفت و پیروزی نظام اسلامی
«نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که می خواهد سعادت مجموعه های انسانی را با همان پیامی که پیغمبران در طول تاریخ نبوت ها آورده اند و به بشر رسانده اند، تأمین کند؛ و عملاً دارد پیام پیامبران را در مقابل پیام طواغیت عالم تصدیق می کند. طواغیت امروز هم هستند و بر این ها گران می آید و مقابله و معارضه می کنند. راه پیروزی در این چالش و رویارویی هم جز «ایستادگیِ همراه با ایمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نیست؛ باید راه را باور داشته باشیم: «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه» [11] یعنی آحاد مؤمنینِ به این راه، دست به دست هم بدهند و ایستادگی کنند؛ ایستادگی نشان بدهند. این راه پیشرفت و پیروزی است. اگر این کار را بکنند، پیروزی قطعی است». [12]
«ما قله ی بلند و رفیعی را در نظر گرفته ایم که عبارت است از همین زندگی مطلوب انبیاء و اولیای الاهی. همه ی تلاش و همت و همه ی فکر و ذکر ما این است که خودمان را به این قله نزدیک کنیم. البته فاصله زیاد است و راه دشوار، اما رسیدن به دامنه های بالا و والاتر مغتنم و لذت بخش است؛ ما دنبال این هدف هستیم. کلید موفقیت این کار در نظام اسلامی چیست؟ کلید موفقیت این است که مسؤولان نظام اسلامی - همچنان که در آیه ی قرآن ذکر شده است - از ایمان و عمل صالح برخوردار باشند. ایمان و عمل صالح فقط اعتقاد به خدا و خواندن نماز و گرفتن روزه نیست، بلکه ایمان یعنی ایمان به خدا؛ ایمان به وعده ی الاهی؛ ایمان به آنچه که خدای متعال برای بشر در دستورات تشریعی خود به وسیله ی انبیاء فرستاده است؛ ایمان به درستی راه خود. «امن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون»[13] خود پیغمبر به راه خود ایمان داشت، مؤمنین هم به دنبال سر پیغمبر به راه خودشان ایمان داشتند.
خدای متعال به ما وعده هایی داده است؛ باید به این وعده ها ایمان داشته باشیم. خدای متعال به ما به طور قاطع فرموده است که: «َ أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُم؛ به عهد من وفا کنید، تا من هم به عهد خود وفا کنم»[14] معاهده یی که با خدا بسته اید، به آن معاهده عمل کنید تا خدا هم به وعده یی که به شما داده است عمل کند. خاصیت ایمان در وجود یک انسان مسؤول این است که راه او را هموار و دشواری ها را در نظرش کوچک می کند؛ همت او را بالا می برد؛ او را از آلوده شدن به خواسته های حقیر اهل دنیا باز می دارد؛ او را عاشق، خادم و دوستدار مردم قرار می دهد و در مقابل تهدید دشمنان آسیب ناپذیر و در مقابل مشکلاتِ کار و مسؤولیت مقاوم می سازد». [15]
امام خمینی، اولین مؤمن به راه انقلاب
«امام هم قلبش پر بود از ایمان به راه خود. همان طور که فرمود: «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه و رسله و ملائکته»[16] خود پیغمبر اول مؤمن بود. در انقلاب ما خود امام بزرگوار، اول مؤمن به این راه بود و از همه قلبش سرشار تر بود از ایمان به این راه و این هدف؛ می فهمید، می دانست دارد چه کار می کند؛ عظمت کار را می فهمید، الزامات این کار را هم می فهمید که اولین الزام این کار این بود که با توکل به خدا در این راه محکم بایستد. محکم ایستاد. جوانان این ملت هم با ایستادگی او ایستادگی پیدا کردند؛ آحاد این مردم هم وقتی که این چشمه ی صبر و سکینه لبریز شد و سرازیر شد، آن ها را فرا گرفت. آن ها هم «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ»[17] شدند. این سکینه وقتی که بر دل انسان ها نازل می شود، ایمان انسان زیاد می شود. بعد می فرماید: «و للَّه جنود السّماوات و الأرض»[18] از چه می ترسید؟ سپاه زمین و آسمان مال خداست. با خدا باش، این سپاه زمین و آسمان مال شماست؛ در اختیار شماست. این سنتهای الهی است19]
پی نوشت ها
[1] بقره، ۲۸۵.
[1] بقره، 285.
[2] بیانات در دیدار کارگزاران نظام 15/8/1378.
[3] بقره، 285.
[4] بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/9/1388.
[5] بقره، 285.
[6] بیانات در سالروز عید سعید مبعث 29/4/1388.
[7] بقره، 285.
[8] زخرف، ۳۱.
[9] بقره، 285.
[10] بیانات در جلسه نهم تفسیر سوره بقره 1/8/1370.
[11] بقره، 285.
[12] بیانات در دیدار کارگزاران نظام 1/7/1385.
[13] بقره، 285.
[14] بقره، 40.
[15] بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی 2/1/1383.
[16] بقره، 285.
[17] فتح، 4
[18] همان، 4.
[19] بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله 9/5/1387.