تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4068
بازدید دیروز : 15274
بازدید هفته : 19342
بازدید ماه : 62312
بازدید کل : 11119163
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 2 / 1396

دو. تأثير فرهنگ عاشورا در پيروزى انقلاب اسلامى
با مرورى بر مقاطع سرنوشت ساز در پيروزى انقلاب اسلامى، مشخص مى شود كه نقطه آغازين آنها از ايام عزادارى امام حسين عليه السلام و با الهام از آموزه هاى نهضت عاشورا بود:

1. قيام 15 خرداد ـ كه نقطه عطفى در تاريخ انقلاب شمرده مى شود ـ به دنبال سخنرانى شديداللحن حضرت امام رحمه الله در بعدازظهر عاشورا (13 خرداد 1342) به وقوع پيوست. ايشان در مورد قيام 15 خرداد فرمود:
«
ملت عظيم الشأن در سالروز اين قيام فاجعه انفجارآميزى كه مصادف با 15 خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قيام كوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمى و شور انفجارى آن نبود، معلوم نبود چنين قيامى بدون سابقه و سازماندهى، واقع شود».[68]
2. 17
شهريور نيز يكى از مقاطع مهم انقلاب بود كه تحت تأثير عاشورا و فرهنگ آن شكل گرفت: «17 شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداى ما مكرر شهداى كربلا و مخالفان ملت ما مكرر يزيد و وابستگان او هستند».[69]
3.
اعلاميه تاريخى امام خمينى رحمه الله در روز 21 بهمن 1357 مبنى بر شكستن كودتا و حكومت نظامى رژيم ـ كه تصميم داشتند رهبران اصلى انقلاب را دستگير كرده، و به زعم خويش به انقلاب براى هميشه پايان دهند ـ عملاً نوعى حماسه عاشورايى محسوب مى شد.
مردم تحت تأثير اعلاميه و فرمان حسين زمان خويش، به خيابان ها ريخته و توطئه هاى رژيم را درهم شكستند.
امام راحل رحمه اللهدر اين زمينه مى فرمايد:
«
اگر قيام حضرت سيدالشهدا عليه السلام نبود، امروز هم ما نمى توانستيم پيروز بشويم. تمام اين وحدت كلمه اى كه مبدأ پيروزى ما شد، براى خاطر اين مجالس عزادارى مجالس سوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد».[70]

 

موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 2 / 1396

عاشورا و انقلاب اسلامى
پرسش 29. به چه دليل ادعا مى كنيد كه انقلاب اسلامى ايران متأثر از قيام امام حسين عليه السلام و فرهنگ عاشورا است؟ نقش آن در پيدايش، پيروزى و تداوم انقلاب اسلامى چيست؟
از ديدگاه بسيارى از انديشمندان و متفكرانى كه در زمينه تبيين علل و عوامل پيروزى انقلاب اسلامى ايران، نظريه پردازى نموده اند، عامل مذهب از قوى ترين و اصلى ترين عواملى است كه در پيدايش و پيروزى انقلاب اسلامى نقش بسزايى ايفا نموده است.[58]
ميشل فوكو فيلسوف مشهور فرانسوى و نظريه پرداز پست مدرنيسم، در تحليل و بررسى عوامل انقلاب اسلامى از «معنويت گرايى سياسى» نام مى برد. به نظر او، روح انقلاب اسلامى در اين حقيقت يافت مى شود كه ايرانيان از خلال انقلاب خود در جست و جوى ايجاد تحوّل و تغيير در خويش بودند. هدف اصلى آنان ايجاد يك تحول بنيادين در وجود فردى و اجتماعى، حيات اجتماعى و سياسى و در نحوه تفكر و شيوه نگرش بود... آنان راه اصلاح را در اسلام يافتند. اسلام براى آنان هم دواى درد فردى و هم درمان بيمارى ها و نواقص جمعى بود.[59]
آصف حسين در كتاب «ايران اسلامى: انقلاب و ضد آن» بر اين نكته تأكيد
دارد كه بايد مطالعه انقلاب با توجه به عنصر ايدئولوژى، نقش اپوزيسيون اسلامى، مشروعيت، آموزش ها و خصوصا رهبرى صورت گيرد.[60] حامد الگار نيز در كتاب «ريشه هاى انقلاب اسلامى»؛ سه عامل «تشيع، رهبرى امام خمينى رحمه الله و طرح اسلام به عنوان يك ايدئولوژى» را به عنوان ريشه هاى انقلاب مطرح مى كند.[61]
از سوى ديگر مرورى بر ادبيات سياسى رايج در روند وقوع انقلاب اسلامى، شعارها، سخنرانى ها و بيانيه هاى انقلابيان و رهبران نهضت، بيانگر اين واقعيت است كه از ميان عناصر مذهبى، «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسين عليه السلام»، نقش بسزايى در اين زمينه ايفا نموده است. مؤلفه هاى فرهنگ و تعاليم عاشورا عبارت اند از:
1.
فرهنگ شهادت،
2.
فرهنگ مبارزه مستمر حق با باطل،
3.
فرهنگ طاغوت ستيزى و طاغوت زدايى،
4.
اصل پيروى از رضاى خدا و مصالح مسلمين،
5.
فرهنگ پيشگيرى از جرم و فساد قبل از وقوع آن در فرهنگ نظارت عمومى و امر به معروف و نهى از منكر.[62]
اين مؤلفه ها در پيدايش و پيروزى انقلاب اسلامى، نقش و تأثير بسزايى داشته و حفظ و تداوم انقلاب اسلامى نيز در گرو حركت در اين چارچوب مى باشد. اكنون جهت آگاهى بيشتر بحث را در چند محور با كمى تفصيل بيشتر پى
مى گيريم:

موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 2 / 1396

عدم ترور ابن زياد
پرسش 27. چرا حضرت مسلم با اينكه براى كشتن ابن زياد فرصتى به دست آورد، از آن سر باز زد؟
در قاموس قرآن كريم و فرهنگ متعالى و نجات بخش اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، پيروزى بر دشمن از راه ظلم و ستم، حيله و نيرنگ محكوم است؛ چنان كه در يكى از جنگ هاى عصر حكومت حضرت على عليه السلام، منافقان و دشمنان آن حضرت درون يك جنگل پنهان شدند. شخصى پيشنهاد آتش زدن جنگل را داد، حضرت على عليه السلام براى اجتناب از ظلم و ستم فرمود: «لا اطلب النصر بالجور».[44]
حضرت مسلم نيز تربيت يافته مكتب اسلام و اهل بيت عليهم السلاماست؛ از اين رو هنگامى كه هانى و شريك بن اعور مريض شدند و قرار شد ابن زياد به عيادت آنان برود، شريك به مسلم گفت: وقتى او آمد، او را به قتل رسانيده، بر دارالاماره جلوس كن! اما ميزبان مسلم (يعنى هانى بن عروه) با اين پيشنهاد مخالفت كرد. ابن زياد آمد و نشست و پس از قدرى گفت و گو، بلند شد و رفت. نظير همين سؤال را شريك از مسلم پرسيد، او فرمود: به جهت دو خصلت ابن زياد را نكشتم: يكى به دليل عدم رضايت هانى بن عروه كه گفت نمى خواهم خون او در خانه من ريخته شود و ديگر اينكه از رسول خدا صلى الله عليه و آلهروايت شده كه فرمود:
«
ان الايمان قيّد الفتك و لا يفتك المؤمن»[45]؛ «ايمان به فتك (يورش بردن، حمله ناگهانى، ترور) قيد و بند زده است و مؤمن نبايد مورد حمله قرار گيرد». هانى گفت: آرى! اگر او را كشته بودى، فردى فاسق، فاجر و كافرى حيله گر را كشته بودى؛ ولى من راضى نشدم و كراهت داشتم كه خون او در خانه من ريخته شود.[46]
عدم مشروعيت ترور
پرسش 28. با توجه به داستان مسلم بن عقيل آيا مى توان يك فرد را در جامعه اى اسلامى كشت يا دستور ترور آن را داد؟ يا مستقيما بدون نياز به دستور قاضى، كسى را ترور كرد؟«رضى الله عنهقدس سرهماعليهماالسلامصلى الله عليه و آله وسلمصلى الله عليه و آلهقدس سرهقدس سره»
پاسخ آن است كه: در اسلام ضمن تأكيد بر رعايت حرمت و كرامت اشخاص ـ اعم از مسلمان يا غير مسلمان ـ، حفظ جان اتباع يا حتى ساكنان در كشور اسلامى، به عنوان يك وظيفه دولت اسلامى دانسته شده است. حفظ جان و حق حيات انسان ها به قدرى در اسلام مورد اهتمام است كه كشتن هر انسان بى گناهى، برابر با كشتن همه انسان ها و زنده كردن يك نفر برابر با زنده كردن همه مردم تلقى شده است.[47]
از اين رو حق حيات، يك موهبت الهى است كه جز براساس فسق و فجور غير قابل تحمل ـ آن چنان كه در شرع مقدس بيان شده است ـ از قبيل قتل عمد انسان هاى بى گناه، ارتداد (به عنوان يك فتنه عليه نظم و امنيت عمومى جامعه
اسلامى) و يا مبارزه با نظام اسلامى حاكم (بغى يا جنگ و ...)، نمى توان از او سلب حيات كرد. بله در اثر برخى از ستمگرى ها، فرد متخلف، خود با سوء استفاده از اختيار خود، حق حيات را از خود سلب كرده، موجبات مجازات را پديد مى آورد. البته همه اين امور براساس محاكمه در دستگاه قضايى عادلانه و مبتنى بر قوانين شرعى امكان پذير است.
اما در خصوص ترور افراد؛ پاسخ صريح و شفاف به اين سؤال، مستلزم يك بحث مفهوم شناختى است. ديويد آرون شوارتز در مقاله اى تحت عنوان «تروريسم بين الملل و حقوق اسلامى» مى نويسد: «توجه قضايى صحيح به اين پديده، نبايد به يك معناى منحصرا غربى از قانونيت محدود شود. غرب براى فهم كامل و در نهايت كنترل تروريسم بين المللى، نخست بايد تحقيق كند كه نظريه حقوق اسلامى؛ يعنى، شريعت، چگونه ترور، خشونت را به مفهوم كشيده و به چه نحو به آن پاسخ داده است».[48]
بر اين اساس براى روشن شدن مطلب، ابتدا لازم است كه مسأله «ترور» در ادبيات غرب و در ادبيات اسلامى، مورد بررسى قرار گيرد.

موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
برچسب‌ها: عدم ترور ابن زياد
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396

نصرت و یارى حضرت قائم علیه السّلام با مرابطه

در «كافى» روایت شده از حضرت صادق(علیه‌السلام) كه در بیان این آیه فرمود اِصبِرُوا عَلى الفرائض و صابروا علی المصائب و رابطو علی الائمة(علیهم‌السلام)»؛ بر سختى انجام واجبات صبر كنید، و یكدیگر را در صبر بر مصائب امر كنید؛ و تسلیت دهید، و براى ائمّه(علیهم‌السلام) مرابطه نمایید یعنى در مقام نصرت و موالات آنها باشید.

 

اقسام مرابطه

مرابطه بر دو قسم است:

قسم اوّل: كه معهود است در احكام ظاهرى شرعى؛ آن است كه جمعى از مسلمین و از اهل ایمان در مرزهاى ممالك اسلامى آماده باشند براى دفع دشمنان؛ كه داخل در بلاد مسلمین نشده و هجوم بر آنها نیاورند .

و نصرت بودن این كیفیّت واضح است، زیرا این هم ــ یعنى دفع شر دشمنان دین و اهل آن و حفظ اسلام و مؤمنین ــ از امورى است كه راجع به وجود مبارك امام(علیه‌السلام)، پس سعى در آن به هر وجه و هر درجه‌اى از درجات آن؛ نصرت و یارى آن حضرت(علیه‌السلام) است، هم نسبت به وجود مباركش كه رفع سختى و مشقّتى از ایشان نموده، و هم نسبت به عزّ و شرف ایشان، چرا كه در غلبه مشركین؛ آثار ایشان از بین مى‌رود، و در غلبه اهل دین؛ احیای امر و ظهور آثار و شئونات ایشان مى‌شود، و هم یارى ایشان است نسبت به متعلّقان و دوستان ایشان كه از شرّ دشمنان از نظر جان و مال و عرض و دین حفظ مى‌شوند.

قسم دوّم :از مرابطه این است كه مؤمنین در هر حال منتظر فرج ائمّه دین(علیهم‌السلام) باشند، و در تسلیم و اطاعت امر آنها و صبر بر طول زمان ظهور و فرج، و در آنچه در حال استتار آنها و امر آنها است ـ از ابتلائات ـ ثابت قدم باشند، و در این حال در حدّ امكان اسباب جهاد و اسلحه ـ و لو یك تیرى باشد ـ مهیّا نمایند، و قلباً عزم بر یارى ایشان در هنگام ظهور داشته باشند، و از نظر ظاهرى و جسمى هم در امر آنها ثابت قدم باشد .

و از شواهد بر این قسم و بر كمال فضل آن، روایتى است كه در «روضه كافى» از ابوعبدالله جعفى نقل شده كه جعفى گوید:

حضرت امام محمّدباقر(علیه‌السلام) فرمود: مرابطه در نزد شما چند روز است؟

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396

تجلّی کن تو – ای خورشید ... !- در آیینه ی جانم

که در تاریکی غفلت، حجابِ بُعد، پنهان ام

نظر پاکان عالم را نظر بر روشن رویت

من غافل نگاهم را به ظلمت ها بغلتانم

از اوراق نگاه تو، حدیث معرفت جویم

مگیر آن روح جاری را از این بی روح چشمانم

عنایت کن تو – ای ساقی – چراغ روشن می را

که من با عقل نابینا، در این شب زار... حیران ام

حدیث وصل در حکمت نمی یابی و در عرفان

به جز کوی ولایت، من دری دیگر نمی دانم

بیا در حلقه ی «ذکر» و رها کن مطرب و می را

که بی دل بودم و دادند «اهل ذکر» سامان ام

کنون، در این شب حسرت، تو – ای امّید – معنا کن

                                          ظهور صبح غایب را؛ که از ظلمت هراسان ام

 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: لحظه ها اما سبز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396

شعبان فرا می رسید، همه خودشان را برای جشن های اعیاد مذکور آماده می کردند تا در نهم ربیع الاول و نیمه ی شعبان، به اوج جشن و سرور و شادمانی خودشان برسند. ما هم به تبع جامه ای که در آن زندگی می کردیم، منتظر بودیم که این روزها فرا برسد تا همرنگ و هم صدا با دیگر محبّان اهل بیت(علیهم السلام)، کوچه ها را چراغانی کنیم، حجله ی امام زمان برپا کنیم، در جشن هایی که مولودی خوانده می شد شرکت کنیم و شاد باشیم از اینکه در جشن تولد و آغاز امامت اماممان شرکت کرده ایم.

در سال های اخیر به خاطر رغبت فراوان و احساس مسئولیت نسبت به اینکه من هم باید برای امامم کاری انجام بدهم و دستی بر آتش داشته باشم، با چند نفر از دوستانم در هیئت متوسلین به حضرت فاطمۀ الزهرا (سلام الله علیها) هر سال در حیاط مسجد جامع حجله ی امام زمان برپا می کردیم، برای طرح سیصد و سیزده هزار صلوات ثبت نام می کردیم، اطراف مسجد را آزین بندی می کردیم و برای شب میلاد و آغاز امامت ، سخنران و مداح دعوت می کردیم. در پایان مراسم هم به همه شربت و شیرینی تعارف می کردیم و می گفتیم الحمدلله که امسال هم جشن با شکوهی برپا شد و به اصطلاح در حریم اهل بیت (علیهم السلام) آبروداری کردیم.

اما آخرین سالی که در چنین حال و هوایی سیر می کردم ، بعد از اینکه با کمک دوستان، وسایل را جمع و جور کردیم، اصلاً درون خودم احساس شادی و رضایت نمی کردم و مدام یک نهیب درونی آزارم می داد. احساس می کردم تنها راهی که می تواند نجاتم دهد، تفکر و تعقل پیرامون این موضوع است که آیا آنچه را که انجام داده ایم مورد رضایت و خواست امام(علیه السلام) بوده است؟ با خودم فکر کردم که اگر امام روی این برنامه ها نظر دارند، چرا حتی اختلافات بین دوستان برطرف نشد؟ چرا مردمی که هر سال در این جشن شرکت می کردند، قبل و بعد از این برنامه ها هیچ تغییری نکردند؟ اگر به قائم آل محمد(صلی الله علیه وآله) می پرداختند، چرا هیچ قیامی درون وجودشان به پا نشد؟ چرا در این مدت هیچ تحولی در من ایجاد نشد و اگر نسبت به سال گذشته ام بدتر نشده باشم، بهتر نشده ام؟ چرا هنوز رفتارهایم تغییر نکرده است؟ چرا عطش ظهور مولایم هر لحظه درون وجودم شعله نمی کشد؟ و چندین چرایی دیگر... .

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396


توصیه آیة الله بهجت(ره)



چگونه امام زمان(عج) را ببینیم؟

آیة الله العظمى بهجت(ره) در پاسخ به سؤال یكى از مسئولین حزب الله در مورد چگونگى امكان تشرف به محضر مقدس حضرت بقیة الله اعظم فرمود:
راه رسیدن به حضرت، یاد دائم آن بزرگوار است،
یاد دائم و عدم غفلت لحظه‎اى از آن حضرت،
آدمى را به محضر آن حضرت مى‎رساند.
یاد دائم حضرت، كار مشكلى نیست حتى از تنفس فیزیكى بدن نیز آسان‎تر است. ولى همت مى‎خواهد. انسان عاشق حضرت،
پس از توجه دائم همانند رسیدن به بلوغ، خود را طورى دیگر مى‎یابد.


برگرفته از کتاب تشرف یافتگان، (از مجموعه شمیم عرش)، پژوهشكده تزكیه اخلاقى امام على علیه‎السلام .

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396




اباصالح! بیا درمانده ام من!



علامه مجلسی (ع) می فرماید:
مرد شریف و صالحی را می شناسم به نام امیر اسحاق استرآبادی او چهل بار با پای پیاده به حجّ مشرف شده است، و در میان مردم مشهور است كه طی الارض دارد. او یك سال به اصفهان آمد، من حضوراً با او ملاقات كردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.
او گفت: یك سال با كاروانی به طرف مكه به راه افتادم. حدود هفت یا نه منزل بیش تر به مكه نمانده بود كه برای انجام كاری تعلل كرده ، از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم كاروان حركت كرده و هیچ اثری از آن دیده نمی شد، راه را گم كردم، حیران و سرگردان وامانده بودم، از طرفی تشنگی آن چنان بر من غالب شد كه از زندگی ناامید شده آماده مرگ بودم.
[ ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمان (ع) افتادم و] فریاد زدم: یا ابا صالح! یا ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را رحمت كند!
درهمین حال، از دور شبحی به نظرم رسید، به او خیره شدم و با كمال ناباوری دیدم كه آن مسیر طولانی را در یك چشم به هم زدن پیمود و در كنارم ایستاد، جوانی بود گندم گون و زیبا با لباسی پاكیزه بر شتری سوار بود و مشك آبی با خود داشت.
سلام كردم. او نیز پاسخ مرا به نیكی ادا نمود.
فرمود: تشنه ای؟
گفتم: آری. اگر امكان دارد، كمی آب از آن مشك مرحمت بفرمایید!
او مشك آب را به من داد و من آب نوشیدم.
آنگاه فرمود: می خواهی به قافله برسی؟
گفتم: آری.
او نیز مرا بر ترك شتر خویش سوار نمود و به طرف مكه به راه افتاد. من عادت داشتم كه هر روز دعای" حرز یمانی" را قرائت كنم. مشغول قرائت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من بر می گشت و می فرمود: این طور بخوان!
چیزی نگذشت كه به من فرمود: این جا را می شناسی؟
نگاه كردم، دیدم در حومه شهر مكه هستم، گفتم: آری می شناسم.
فرمود : پس پیاده شو!
من پیاده شدم برگشتم او را ببینم ناگاه از نظرم ناپدید شد، متوجه شدم كه او قائم آل محمد(ص) است. از گذشته خود پشیمان شدم، و از اینكه او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متاسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز، كاروان ما به مكه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجب نمودند. زیرا یقین كرده بودند كه من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد كه من طی الارض دارم.

منبع: بحار الانوار، ج 52، صص 175 و 176.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396

 


ذكر صلوات بر امام زمان علیه السلام


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ و َصَلِّ عَلى وَلِىِّ الْحَسَنِ
خدایا درود فرست بر محمّد و خاندانش و درود فرست بر نماینده امام حسن

وَ وَصِیِّهِ و َوارِثِهِ الْقآئِمِ بِاَمْرِكَ وَالْغائِبِ فى خَلْقِكَ وَالْمُنْتَظِرِ لاِِذْنِكَ
و وصى او و وارثش آن كس كه قیام كند به دستورت و آن پنهان در خلق تو و چشم به راه اذن تو

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَاَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ اَوْفِ عَهْدَهُ وَاكْشِفْ
خدایا درود فرست بر او و نزدیك كن دوریش را و انجام ده وعده‌اش را و وفا كن به عهد و پیمانش و برطرف كن

عَنْ بَاْسِهِ حِجابَ الْغَیْبَةِ و َاَظْهِرْ بِظُهوُرِهِ صَحآئِفَ الِْمحْنَةِ و َقَدِّمْ
از نیرویش پرده غیبت را و پشت سر انداز با ظهور آن حضرت اوراق محنت و اندوه را و بفرست در پیش

اَمامَهُ الرُّعْبَ و َثَبِّتْ بِهِ الْقَلْبَ وَ اَقِمْ بِهِ الْحَرْبَ وَ اَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ
رویش رعب و ترس را و آرامش ده به او دل را و برپا كن به دستش جنگ را و كمكش كن به لشكرى از

الْمَلاَّئِكَةِ مُسَوِّمینَ وَ سَلِّطْهُ عَلى اَعْدآءِ دینِكَ اَجْمَعینَ وَ اَلْهِمْهُ اَنْ
فرشتگان نشاندار و مسلطش كن بر دشمنان دینت همگى و به او الهام كن

لا یَدَعَ مِنْهُمْ رُكْناً اِلاّ هَدَّهُ وَلا هاما اِلاّ قَدَّهُ وَلا كَیْداً اِلاّ رَدَّهُ وَلا
كه پایه‌اى از آنها نگذارد جز آن كه فرو ریزد و نه سرى از آنها جز آن كه دو نیم كند و نه نقشه شومى جز آن كه بازش گرداند

فاسِقاً اِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ اِلاّ اَهْلَكَهُ وَلا سِتْراً اِلاّ هَتَكَهُ وَلا عَلَماً اِلاّ نَكَّسَهُ
و نه فاسق بدكارى جز آن كه حدّش زند و نه فرعون (گردنكشى) جز آن كه هلاكش كند و نه پرده‌اى جز آن كه بدرد و نه پرچمى جز آن كه سرنگونش سازد

وَلا سُلْطاناً اِلاّ كَسَبَهُ وَلا رُمْحاً اِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً اِلاّ خَرَقَهُ
و نه سلطنت و قدرتى جز آن كه به تصرف گیرد و نه نیزه‌اى جز آن كه درهم شكند و نه زوبینى جز آن كه بشكند

وَلا جُنْداً اِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً اِلاّ اَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً اِلاّ كَسَرَهُ وَلا صَنَماً
و نه لشكرى جز آن كه پراكنده سازد و نه منبرى جز آن كه بسوزاند و نه شمشیرى جز آن كه بشكند و نه بتى

اِلاّ رَضَّهُ وَلا دَماً اِلاّ اَراقَهُ وَلا جَوْراً اِلاّ اَبادَهُ وَلا حِصْناً اِلاّ هَدَمَهُ
جز آن كه خرد كند و نه خونى جز آن كه بریزد و نه ستم و بیدادگرى جز آن كه از میان بردارد و نه قلعه و دژى جز آن كه ویران كند

وَلا باباً اِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً اِلاّ خَرَّبَهُ وَلا مَسْكَناً اِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً
و نه درى جز آن كه ببندد و نه كاخ و قصرى جز آن كه ویران كند و نه مسكنى جز آن كه بازرسى كند و نه زمین هموارى

اِلاّ اَوْطَئَهُ وَلا جَبَلاً اِلاّ صَعَدَهُ وَلا كَنْزاً اِلاّ اَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
جز آن كه زیر پا گذارد و نه كوهى جز آن كه بالا رود و نه گنجى جز آن كه بیرون آورد. به رحمتت اى مهربانترین مهربانان .


منبع:
مفاتیح الجنان
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 2 / 1396

 


توسل به امام زمان علیه السلام

دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ



كفعمى در بلد الا مین فرموده این دعاء حضرت صاحب الامر علیه السلام است كه آن را به شخصى كه محبوس بود تعلیم فرمود پس خلاص شد .

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَ بَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و امید قطع شد

وَ ضاقَتِ الاْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّماَّءُ و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْكَ الْمُشْتَكى
و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد و تویى یاور و شكوه به سوى تو است

وَ عَلَیْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ
و اعتماد و تكیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پیرویشان را بر ما واجب كردى و بدین سبب مقام

وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ
و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیك مانند چشم بر هم زدن

اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ
یا نزدیكتر اى محمد اى على اى على اى محمد

اِكْفِیانى فَاِنَّكُما كافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
مرا كفایت كنید كه شمایید كفایت كننده‌ام و مرا یارى كنید كه شمایید یاور من اى سرور ما اى صاحب الزمان

الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ
فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا همین ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
همین ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترین مهربانان

بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.
به حق محمد و آل پاكیزه‌اش .


منبع:
مفاتیح الجنان
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 2 / 1396

عکس نوشته و تصاویر انتظار فرج


خاستگاه یاران

یاران مهدی(عج), از صنف و نژاد ویژه ای نیستند, بلکه از گروهها و نژادهای گوناگون و از سرتاسر جهان هستند. مردمی که به یاری امام می شتابند, (من اقالیم الارض) (من اقصی البلاد)ند. در این حرکت عظیم, مردمان عجم,نقش پر اهمیتی در خدمتگزاری امام بر عهده دارند. 28
حضرت در سن جوانان ظاهر می شود. یاران وی را نیز, بیشتر جوانان پرتحرک و برنشاط تشکیل می دهند و پیران در میانشان اندک شمارند:
یاران قائم, جوانانند و پیران اندک بسان سرمه در چشم یا نمک در طعام و کمترین چیز در غذا نمک است.28
این جوانانند که با شنیدن خبر ظهور امام, شبانه حرکت می کنند. رخت استراحت درهم می پیچند, شتابان راه حجاز پیش می گیرند و به حضرت می پیوندند. زنان نیز, در این نهضت بزرگ جایگاه شکوهمندی دارند و در همه مراحل انقلاب حضور فعال خواهند داشت. زنان در تهیه مقدمات حرکت, شرکت دارند پس از پیروزی, در اداره کارها, به امام کمک می کنند.
امام باقر می فرماید:
سوگند به خدا, سیصد و اندی نفر, بدون وعده پیشین گرد می آیند در میان آنان پنجاه زن است. 29
وجود زنان در میان خواص و وزیران مهدی(عج), نشانگر اوج و عظمت والای بانوان در انقلاب جهانی است. کلمه (رجل) که در روایات به کار رفته علامت تغلیب است, نه حصر در روایات عامه نیز از وجود زنان در نهضت مهدی (عج) یاد شده است.30




1 .(بحارالانوار), علامه مجلسی, ج52/125. مؤسسه الوفاء, بیروت.
2 . (مفاتیح الجنان), شیخ عباس قمی, ترجمه الهی قمشه ای /988, انتشارات علمی.
3 . (کمال الدین و تمام النعمه), شیخ صدوق, ج2/672, انتشارات اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین.
4 . (منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر), لطف اللّه صافی/166, داوری, قم.
5 . (بحارالانوار), ج52/341.
6 . (الغیبة), نعمانی /315, صدوق, تهران.
7 . (همان مدرک).
8 . (بحارالانوار), ج51/56.
9 . (کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر), ابن خزازقمی /263, بیدار, قم.
10 . (الغیبة) نعمانی /315.
11 . (کمال الدین و تمام النعمه) /672.
12 . (مجمع الزوائد ومنبع الفوائد), نورالدین هیثمی/119 چاپ شده در الموسوعة الامام المهدی(عج), ج1, مکتبة الامام امیرالمؤمنین.
13 . (الحاوی للفتاوی سیوطی),ج2/150, چاپ شده در (الموسوعة…).
14 . (الغیبة), نعمانی /307.
15 . (بحار الانوار), ج51/157.
16 . (تفسیر نورالثقلین), محدث عبد علی الحویزی, ج1/249, علمیه.
17 . (الملاحم والفتن), سید بن طاووس /65, مؤسسه الوفاء, بیروت.
18 . (الحاوی للفتاوی), ج2/153.
19 . (بحارالانوار), ج60/316.
20 . (ارشاد), شیخ مفید ج2/383, چاپ شده در (مصنفات شیخ مفید), ج11, کنگره هزاره شیخ مفید.
21 . (کمال الدین), /2/654.
22 . (بحارالانوار),ج52/323.
23 . (کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر)279/.
24 . (بحارالانوار), ج52/306.
25 . (کمال الدین) /473.
26 . (بحارالانوار), ج53/7.
27 . (ینابیع الموده), الحافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی/249, بصیرتی, قم.
28 . (الغیبة), نعمانی/170.
29 .(بحارالانوار), 52/223.
30 . (الحاوی للفتاوی), ج2/134.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: خاستگاه یاران
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 2 / 1396




313 یار امام عصر (عج)

عکس نوشته و تصاویر انتظار فرج
یاران امام, سنگهای زیرین انقلاب جهانی اند. همان گونه که پیامبر(صلی الله علیه و آله)(صلی الله علیه و آله) با همراهی مهاجران و انصار, رسالت شکوهمندش را به انجام رساند و علی(علیه السلام) با مجاهدت افسران رشیدش, حماسه های بزرگ آفرید, فریاد رس موعود نیز, با همکاری مردان نمونه و خود ساخته عدالت را به جهان باز خواهد آورد وراثت را به محرومان زمین خواهد بخشید. منابع دینی ما, بر جایگاه والای آن جوانمردان اشارت ها دارد.1
امامان, همواره آرزومند همراهی آن حضرت بوده اند و یاوری آن چهره پنهان کرده را به دوستان خویش, همه گاه, یادآوری می فرموده اند:
خدایا, درود بفرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان و مرا از یاران و پیروان و حامیان او قرار ده و از آنان که در رکابش, شربت شهادت می نوشند, با شوق و رغبت بی هیچ گونه کراهت.2
عددیاران, سیصد و سیزده نفر یاد شده است:
در موثقه مفضل بن عمر از امام صادق(علیه السلام)(علیه السلام):
گویا می نگرم قائم را بر منبر کوفه و سیصد و سیزده نفر یارانش, که پیرامونش گرد آمده اند, به شمار اهل بدر.3
این مضمون, به طور مستفیض از ائمه به ما رسیده است, از جمله: روایات محمد حنفیه از علی(علیه السلام)4. روایت عبدالاعلی5) وابی الجارود6 وابی بصیر از امام باقر7 وروایت ابی خالد8 وابن حضرمی9 و ابان بن تغلب 10 ومُفَضّل بن عمرو11 از امام امام صادق(علیه السلام) و ….
در متون عامه نیز, در عدد یاران مهدی(عج), شمار یاد شده, بارها و بارها یاد شده است, از جمله: روایت ام سلمه از پیامبر(صلی الله علیه و آله)12 و روایت سیوطی از امام باقر(علیه السلام).13
در برخی از روایات, یاران مهدی(عج) ده هزار نفر یاد شده و تا آنان گرد نیایند قیام صورت نمی گیرد.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 2 / 1396



وقتی مهدی(علیه السلام) بیاید

عکس نوشته و تصاویر انتظار فرج
آنگاه که مهدی (علیه السلام ) بیاید

اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض بركاتها و ردّ كل حق الى اهله و لم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام و یعترفوا بالایمان.(1)
ترجمه:

زمانى كه حضرت حجة(عج) ظهور كند به عدالت حكم مى كند و كسى نمى تواند به دیگرى جور و ستم روا دارد و راه ها به وسیله او امن مى گردد زمین بركاتش را براى استفاده مردم خارج مى كند و امور را به دست اهلش مى سپارد و هیچ دینى غیر از اسلام باقى نمى ماند و همه به اسلام گرایش پیدا مى كنند.
شرح:

در این حدیث هفت برنامه براى حضرت بیان شده است:
1 و 2- حكومت عادلانه و رفع ظلم و جور: « اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور » نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور، و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بین عدل و قسط این است كه عدالت یعنى حقّ دیگرى گرفته نشود و قسط این است كه بین افراد تبعیض نشود، پس ظلم به نفع خویشتن گرفتن و جور حقّ كسى را به دیگرى دادن است. به عنوان مثال، یك وقت خانه زید را براى خودم مى گیرم، كه این ظلم است و یك وقت خانه او را مى گیرم و به دیگرى مى دهم كه این جور است. نقطه مقابل این است كه خانه زید را نمى گیرم براى خودم كه این عدل است و اگر به كسى هم ندهم این قسط است، پس قسط عدم تبعیض و عدل عدم ظلم است.
3- امنیت راه ها: « و امنت به السبل » راه ها به وسیله او امن مى شود.
4- شكوفایى طبیعت: « و اخرجت الارض بركاتها » زمین بركاتش را خارج مى كند چه بركات كشاورزى و چه معادن و چه نیروهاى دیگرى كه براى ما مخفى است.
5- سپردن امور به اهل خبره: « و رُدّ كلّ حقّ الى اهله » كارها را به اهلش مى سپارند به خلاف زمان ما كه بسیارى از كارها به دست نااهلان است چرا كه رابطه ها بر ضابطه ها مقدّم شده است.
6- حاكمیّت دین اسلام: « ولم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام » هیچ دینى باقى نمى ماند و همه ادیان دین واحد مى شوند و آن همانا اسلام است.
7- گرایش قلبى به اسلام: « و یعترفوا بالایمان » كه دو معنى دارد ممكن است یا اشاره به این باشد كه همه تابع مكتب اهل بیت مى شوند و یا اشاره به این باشد كه علاوه بر این كه در ظاهر ایمان دارند در باطن هم مؤمن هستند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 2 / 1396



دست بر سر گذاشتن و قرائت دعای فرج

تصاویر متحرک برای نیمه شعبان و امام زمان عج
احکام عبادی محض مثل نماز و مناسک مخصوص آن و نیز کیفیت و آداب دعا و مناجات کلا جنبه تعبدی دارند. معنای تعبدی بودن عبادات این است که مصالح و حکمت‌های آن برای انسان روشن و معلوم نیست ولی به اجمال می‌دانیم که آداب و کیفیت انجام عبادات همگی دارای حکمت واقعی است، ولی برای اینکه بنده مومن خود را تسلیم و سر سپرده خود سازد دستور انجام آن‌ها را می‌دهد ولی به صورت مفصل تمام جزئیات حکمت و مصلحت عبادات را بیان نمی‌کند، تا جنبه اخلاص و سر سپردگی که یکی از اهداف مهم عبادات است تقویت گردد. انسان مومن با توکل به خداوند به صورت تسلیم به فرمان الهی با جان و دل آماده اجرای دستورات اوست بدون اینکه بداند مصلحت و حکمت دستورات او به صورت مفصل چه می‌باشد؟
تعبد یعنی پذیرش فرمان الهی و این روحیه زمینه برای تربیت نفسانی انسان را به شدت تقویت می‌کند.
حکمت دست روی سر گذاشتن هنگام قرائت دعای فرج:

در عرب و نیز در میان عقلای عالم رسم است که هر گاه گره ناگشودنی در کار بیافتد به نشانه ناچاری و اضطرار دست خود را بر سر می‌گذارد. معنای این کار در هنگام قرائت دعای فرج این است که دوری و غیبت امام برای ما بسیار دشوار و طاقت فرسا است.
لازم به ذکر است که این رفتار در بین شیعیان معمول بوده و هست و سابقه طولانی دارد. نقل شده که امام رضا علیه السلام در یکی از مجالس خراسان حضور داشت، کلمه قائم مذکور شد. پس آن حضرت ایستاد و دست مبارکش را بر سر نهاده و فرمود: «اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه». این عمل در عصر امام صادق علیه السلام نیز رایج بوده است خدمت آن حضرت عر ض شد: علت چیست که در موقع ذکر قایم باید قیام کرد؟ در جواب فرمود: صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد، هرکس وی را به لقب قائم که اشاره است به دولت او و اظهار تأثیری است از غربت او یاد کند، آن جناب هم نظر لطفی به او خواهد نمود. چون در این حال، مورد توجه امام واقع می‌شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و تعجیل فرجش را از خدا بخواهد. پس این رفتار شیعیان، ریشه مذهبی دارد.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 2 / 1396



سیره عملی امام زمان(عج)

تصاویر متحرک برای نیمه شعبان و امام زمان عج


امام زمان(علیه السلام) از آن رو كه وارث همه پیامبران عظیم الشّأن و اولیاى گران قدر الهى است، مجموعه اى كامل از صفات كمال و جمال را دارا است. او تجلّى بخش اخلاق عظیم پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و خصوصیات شگفت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و مكارم و فضایل والاى فاطمه زهرا(علیها السلام) و فرزندان معصوم او است. اشاره به برخى از این ویژگى ها مى توانند مقدمه اى آگاهى بخش براى تبعیّت از او و همسویى با او باشد.
1 ـ دانش گسترده:

امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره او فرمودند: «هو اكثركم علماً»؛ «او دانشمندترین شمااست.» (1)
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «دانایى به كتاب خداى عزّوجل و سنّت پیامبر او در قلب مهدى ما مى روید همچنانكه گیاهان به بهترین شكل از زمین مى رویند. پس هر كس او را دید بگوید: سلام بر شما اى اهل بیت رحمت و نبوّت و اى گنجینه علم و جاى گاه رسالت» (2)
2 ـ زهد و بى اعتنایى به دنیا:

امام رضا(علیه السلام) درباره او فرمود: «وَ ما لِباسُ الْقائِمَ اِلاَّ الْغَلیظُ، وَ ما طَعامُهُ اِلاَّ الْجَشَبُ»؛ «لباس قائم(علیه السلام) ما چیزى نیست جز پوشاكى خشن و غذاى او چیزى نیست جز طعامى خشك» (3)
3 ـ عدالت گسترى در بین مردم:

امام باقر(علیه السلام) درباره حضرت مهدى(علیه السلام) فرمود: «یَعْدِلُ فى خَلْقِ الرَّحْمنِ، اَلْبِرِّ مِنْهُمْ وَالْفاجِرِ»؛ «او در بین مردم به عدالت رفتار مى كند چه نیكوكار باشند و چه بدكار.» (4)
4 ـ عمل به سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم):

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «او از من است، اسمش همانند اسم من است. خداوند مرا و آیین مرا به وسیله او حفظ مى كند. و او به سنت و روش من عمل مى كند.» (5)
5 ـ جود و بخشش:

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «مردى به نزد او مى آید و مى گوید: اى مهدى چیزى به من ببخش، عطایى بفرما. پس حضرت مهدى(علیه السلام)آن مقدار از مال را كه او بتواند حمل كند در دامنش مى ریزد.» (6)
6 ـ دعا و عبادت:

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396




سلام به ظهور زیبایی‌ها


یک روز که نزد امام رضا(ع) رفته بودم از او در مورد روزگار ظهور سؤل نمودم، می‌خواستم بدانم که چه موقع حکومت اهل بیت(ع) تشکیل خواهد شد، چه موقع، دنیا گمشده خود را که همان عدالت است باز خواهد یافت؟ کی گره از کار بشر باز و گشایشی پدیدار خواهد شد؟

امام رضا(ع) به من نگاهی کرد و فرمود: «مگر نمی‌دانی اگر در انتظار فرج باشی، همین انتظار، برای تو، فرج است؟».5

من با شنیدن این سخن به فکر فرو رفتم، منظور امام از این سخن چه بود؟

خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که وقتی من منتظر ظهور باشم، در حقیقت به روشنایی و کمال رسیده‌ام، ظهور برای این است که همه انسان‌ها به کمال و زیبایی برسند، وقتی که من در انتظار این زیبایی باشم، خودم نیز زیبا می‌شوم و ارزش پیدا می‌کنم، چرا که تمام فکر و ذهن من به زیبایی می‌اندیشد، من دیگر زیبا فکر می‌کنم، این زیبایی در زندگی من جلوه می‌کند.

آری! در انتظار همه خوبی‌ها بودن، خودِ مرا هم زیبا می‌کند و این، عینِ زیبایی است.

وقتی من با تمام وجودم منتظر آمدن امام‌زمان خویش هستم و برای آمدن او برنامه‌ریزی می‌کنم، ناخودآگاه زندگی خود را به سمت و سویی می‌برم که رنگ و بوی قرآن می‌دهد، اینجاست که در زندگی من، زیبایی ظهور پیدا می‌کند






نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396




من به دنبال برادران خود هستم

همه در مسجد نشسته‌ایم و منتظر هستیم تا پیامبر بیاید، دیگر وقت زیادی تا اذان نمانده است، مردم کم کم برای خواندن نماز به مسجد می‌آیند.
نگاه کن! این پیامبر است که به این سو می‌آید، همه به احترام او از جای خود بلند می‌شوند. پیامبر به سوی محراب می‌رود و نماز برپا می‌شود.
بعد از نماز، پیامبر رو به مردم می‌کند تا برای آنان سخن بگوید، همه منتظر هستند تا امروز هم از سخنان پیامبر بهره‌مند شوند.
در این هنگام پیامبر چنین می‌فرماید: کاش می‌توانستم برادرانم را ببینم!

پیامبر این موضوع را دو بار تکرار می‌کند.

همه ما می‌خواستیم بدانیم که منظور پیامبر از این سخن چیست؟ برادران پیامبر چه کسانی هستند که این‌قدر او مشتاق دیدار آنهاست.

بعضی‌ها خیال می‌کنند که حتماً کسانی برادران پیامبر هستند که آن حضرت را یاری نموده‌اند و از اصحاب او هستند. برای همین یکی از آنها چنین می‌گوید: ای رسول خدا! شما دعا کردی که خدا توفیق دیدار برادرانتان را به شما عنایت کند، آیا ما که به تو ایمان آوردیم و تو را یاری کردیم برادران تو نیستیم؟

پیامبر نگاهی به سوی او می‌کند و می‌گوید: شما یاران من هستید، امّا برادران من کسان دیگری هستند، آنهایی که در «آخر الزّمان» می‌آیند و به من ایمان می‌آورند در حالی که مرا ندیده‌اند، به خدا قسم من آنها را به نام‌هایشان می‌شناسم، آنها برای حفظ دین خود با مشکلات زیادی روبرو می‌شوند، به راستی که آنها چراغ‌هایی هستند که مردم را هدایت می‌کنند و خداوند آنها را از فتنه‌های بسیاری نجات می‌دهد، ای کاش من آنها را می‌دیدم!3

ایمان آنان از ایمان همه مردم بهتر است، زیرا آنان بر سیاهی روی کاغذ ایمان آورده‌اند، آنان مرا ندیده‌اند و امام‌زمان خویش را به چشم سر ندیده‌اند، امّا قلب‌های آنان از نور ایمان روشن است.4

وقتی سخن پیامبر به اینجا رسید، همه ما به فکر فرو رفتیم. ما که پیامبر را در جنگ‌ها با تمام وجودمان یاری کرده‌ایم، برادر پیامبر نیستیم! بلکه کسانی که در آینده خواهند آمد، برادران پیامبر هستند، ای کاش ما هم در آن زمان به دنیا می‌آمدیم






 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396




فضيلت شب نيمه شعبان


شیخ حرّ عاملى(ره) از بزرگان اصحاب نقل مىكند كه امام صادق (علیهالسلام) فرمود:

«شبى كه حضرت قائم(عج) در آنمتولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمىشود مگر این كه مؤمن خواهد شد، و اگر درسرزمین كفر متولد گردد، خداوند او را به بركت امام مهدى(عج) به سوى ایمان منتقلمىسازد.»(1)

در نیمه شعبان زیارت حضرت امامحسین(علیهالسلام) و همچنین زیارت امام زمان(علیهالسلام) مستحب است، امامصادق(علیهالسلام) فرمود:

«شب نیمه شعبان بهترین شب بعد ازشب قدر است و خواندن دو ركعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است، درركعت اول بعد از حمد، سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سوره توحید خواندهشود.»(2)

غسل و شب زندهدارى و عبادت دراین شب، فضیلت بسیار دارد، این شب در نزد خدا چنین مقامى دارد كه ولادت با سعادتامام زمان(علیهالسلام) در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده است.

ضمناً روایاتى به ما رسیده استكه نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق و عمرها است، و در بعضى از این روایاتآمده که شب نیمه شعبان، شب امامان(علیهمالسلام) است و شب قدر، شب رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است.
از جمله فضائل این شب این استکه، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین(علیهالسلام) است كه صد هزار پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن حضرت را در این شب زیارت مىكنند.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396





اعمال شب نيمه شعبان

از نمازهاى مستحبى كه در این شب
وارد شده دو ركعت نماز است كه در هر ركعت بعد از حمد صدبار سوره توحید خوانده مىشود.

نقل شده: رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: شب نیمه شعبان در خواب دیدم جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: اى محمّد(صلى الله علیه و آله) در چنین شبى خوابیدهاى؟ گفتم: این شب چه شبى است؟

فرمود: شب نیمه شعبان است برخیز. مرا بلند كرد و به بقیع برد، و سپس جبرئیل فرمود:

سرت را بلند كن زیرا در این شب
هادرهاى رحمت خدا در آسمان به روى بندگان باز است، همچنین درِ رضوان، درِ آمرزش، درِفضل، درِ توبه، درِ نعمت، درِ جود و سخاوت، درِ احسان باز است، خداوند به عددپشمها و موهاى چرندگان در این شب گنهكاران را آزاد مىكند، پایان عمرها در این شب،تعیین مىگردد، رزقهاى یك سال در این شب تقسیم مىشود و حوادث یك سال در این شبمعیّن مىگردد.


اى محمد! كسى كه این شب را باتكبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسربرد، بهشت منزل و سراى او است، و خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد ... اى محمد(صلى الله علیه و آله) این شب را احیاء بگیر و به امت خود دستور بده آنهانیز این شب را احیاء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جویند، چرا كه این شب شبى شریف است.


از اعمال این شب، خواندن دعاىكمیل در سجده است روایت شده كه كمیل گوید دیدم حضرت على (علیهالسلام) این دعا رادر شب نیمه شعبان در سجده خواندند.

در مورد زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در این شب به خصوص در صورت امكان در كنار قبرش، آمده هر كه بشناسد امام حسین(علیه‎السلام) را و شهادت او و هدف شهادتش را كه موجب نجات امت گردید و وسیله و راهگشایى براى رسیدن به فوز عظیم شد(خلاصه این كه عبادتش در این شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خویشتن را در برابر خدا خاضع نماید كه شایستگى آن را دارا مى‎باشد و نیز از خدا خواسته‎هاى شرعیش را تقاضا كند

پی نوشت ها:
- 1توضیح المقاصد شیخ بهائى، ص 533.
-2اثباة الهداة، ج 7، ص 162.
-3اقتباس از كتاب المراقبات، نوشته عالم ربّانى و عارف صمدانى، مرحوم حاج میرزا جوادتبریزى، ص 79 به بعد (دعاها و نمازهاى دیگرى نیز ذكر شده به این كتاب مراجعه شود.)
برگرفته از کتاب حضرت مهدى(عج)، فروغ تابان ولایت، محمدمحمدى اشتهاردى .
گروه دین و اندیشه تبیان


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396


 



سیره فردی حضرت

او از طایفه نور است، از قبیله پاکان، سلسله بزرگان و سلاله نجیبان. و می‌آید از برای احیای دین، نابودی زشتی‌ها، و برقراری عدالت؛ این قافله سالار نور و مهدی موعود علیه السلام زندگی فردیش چگونه است؟ برای درک گوشه‌ای از سجایا و اوصاف آن حضرت دیده جان می‌شوییم به احادیث منوّر معصومان علیهم السلام که بهترین منبع کسب معرفت است.

عبادت (بندگی)

«بر رنگ گندم گونش از بیداری شب‌ها زردی عارض شده و شب‌ها را... در حال رکوع و سجود می‌گذراند».[۱] عزیز سفر کرده‌ای است که «در برابر خداوند و جلال او، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب به هنگامی که بال خویش فرو گشاید و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. او در برابر جلال خداوند این‌گونه خاشع و فروتن است؛ خدا و عظمت او در وجودش متجلی است. او همواره بیم خداوند را به دل دارد و از مقامی که نزد خدا دارد، مغرور نمی‌شود»،[۲] او همان خورشید ولایت است که «در برابر پروردگارش... ]بسیار[ خاشع است».[۳]

زهد و ساده زیستی (تقوا)

آن نجات‌دهنده نسل انسان «باتقوا گام می‌نهد و بر اساس هدایت رفتار نماید»[۴] و «همچون امیرالمؤمنین زندگی کند، نان خشک خورد و با پارسایی بزید»[۵] «لباس حضرتش جز پارچه خشنی نیست و غذای او نیز تنها غذای ساده و کم اهمیت است».[۶]

رحمت و شفقت
جانم به فدای آن مولایی که نسبت به مردمان «امامی همدم و رفیق، پدری مهربان، برادری برابر و چون مادری دلسوز به کودک است».[۷]

جانم به فدای آن سروری که «برای مردم از خودشان دلسوزتر و از پدر و مادرشان مهربانتر است».[۸]

جانم به فدای آن مهربانی که «در رحمت چنان است که گویی با دستِ خود کره و عسل به دهان مسکینان می‌نهد».[۹]

جانم به فدای آن عزیزی که از تبار علی علیه السلام است و هم سیره و روش او. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست که بیمار شود، مگر به مرض او مریض می‌شویم و اندوهگین نشود، مگر به خاطر اندوه او اندوهگین گردیم و دعایی نکند، مگر بر آن آمین گوییم و ساکت نماند، مگر برایش دعا کنیم».[۱۰]

جود و بخشش

کجاست آن مظهر جود و سخا؛ که همه اولیا و انبیا مژده آمدنش را داده‌اند؟! او همان مردی است که گفته‌اند: «هنگام آشکار شدن فتنه‌ها و آشوبها، مردی خواهد آمد که بخشش‌هایش گوارا است».[۱۱]

کجاست آن عزیزی که گفته‌اند: «در آخرالزمان خلیفه‌ای خواهد بود که بی‌اندازه بخشش می‌کند».[۱۲]
کجاست آن زاده رسول خدا که پیامبر صل الله علیه و آله وسلم درباره جود و بخشش او چنین می‌فرمایند: «مردی نزد مهدی علیه السلام می‌آید و می‌گوید: به من عطایی کن! پس به مقداری که آن شخص بتواند حمل نماید، به او می‌بخشد».[۱۳]


پي نوشت :

[۱]. فلاح السائل، ص۲۰۰ و بحارالانوار، ج۸۶، ص۸۱،‌ مکیال المکارم، ج۱، ص۱۵۱ از امام کاظم علیه السلام.
[۲]. المهدی الموعود، ج۱، ص۲۸۰ و ۳۰۰.
[۳]. الملاحم الفتن، ص۵۸- الامام المهدی، ص۹۷ از امام صادق علیه السلام.
[۴]. بحارالانوار، ۵۲، ص۲۶۹، ح۱۵۸.
[۵]. الغیبه، نعمانی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۵۹.
[۶]. غیبت نعمانی، ص۱۵۲؛ مسندالامام رضا علیه السلام، ج۱، ص۲۱۹؛ منتخب الاثر، ص۳۰۷ از امام رضا علیه السلام.
[۷]. کافی، ج۱، ص۲۸۶ از امام رضا علیه السلام.
[۸]. روزگار رهایی، ص۸۱ از امام رضا علیه السلام.
[۹]. المهدی الموعود، ج۱، ص۲۹۷.
[۱۰]. بصائر الدرجات، ص۲۵۹؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۱۲۱ امام علی علیه السلام.
[۱۱]. بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۲؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۱۴۹ از پیامبر صل الله علیه و آله وسلم.
[۱۲]. غایه المرام، ص۶۹۸؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۱۳۳.
[۱۳]. بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۸؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۱۳۳.

 


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: سیره فردی حضرت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396



 



طلوع آفتاب

حضرت مهدى(عليه السلام) در نيمه شعبان سال 255 هجرى در شهر سامرّا متولّد گرديد.

نام مشهور مادر آن حضرت، نرجس [نرگس] است.

پنج سال از زندگانى او در حيات پدر بزرگوارش امام حسن عسكرى گذشت.
در آن مدّت، فعّاليّت مهمّ و اساسى امام عسكرى بر دو امر مهمّ متمركز بود:

1ـ احتياط كامل از دستگاه حاكم
،2ـ آشنا كردن او با ياران نزديك خود.

امام مهدى(عليه السلام) پس از پدر، مسئوليت امامت را در سال 260 هجرى در پنج سالگى به عهده گرفت.

خردسالى امام پديده اى شگفت آور نيست، همان طور كه حضرت يحيى در كودكى صاحب حكم نبوّت شد، چنان كه خداوند در سوره مريم، آيه 12
مى فرمايد:
" يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّة وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا"
اى يحيى! كتاب آسمانى را با نيرو بگير. و اين گونه او را در كودكى حكم نبوّت داديم.

امام حسن عسكرى(عليه السلام) چند روز پيش از وفات، به دوستان خود، در مجلسى كه چهل تن از ياران وفادارش حضور داشتند و از جمله آنان محمّد بن عثمان و معاوية بن حكيم و محمّد بن ايّوب بودند، چنين فرمود:

او بعد از من صاحب و خليفه شماست، او قائمى است، كه گردن ها منتظرانه، به سوى او كشيده مى شود.

هنگامى كه زمين از ستم و ناروا پر شد، خروج مى كند، و زمين را از قسط و عدل سرشار مى سازد.




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: طلوع آفتاب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396

باز گيتى پاى تا سر، مطلع الانوار شد
مطلع الانوار، گيتى از جمال يار شد

نيمه ى شعبان رسيد و مولد مهدى بود
آن شهى، كو خاك راهش گلشن ابرار شد

شام احبابش ز شادى، همچو روز روشن است
روز اعدايش ز غم، مانند شام تار شد

از همايون مولد سلطان لاهوتى مقام
عطرآگين، سرزمين سامره بسيار شد

خيز و شو آماده جانا، از پى تبريك عيد
كز صفا اقطار گيتى، غيرت گلزار شد

اين دو رنگى را بنه از سر، بيا يكرنگ باش
حبّذا ملكى، كه از خواب گران بيدار شد

اين چراغان هم بود از يمن يكرنگى به پا
كز صفا مانند گلشن، كوچه و بازار شد

هست مولود همايون ولى كردگار
آنكه تابان از جمالش، جلوه ى دادار شد

حجت يزدان، ولى عصر، نور ذوالمنن
آنكه ذاتش، در بناى معدلت، معمار شد

اى پناه ملك و ملت، پرده بردار از جمال
ملك و ملت موكبت را، طالب ديدار شد


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396






قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف :

(إِنّی لاََمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ)

همانا، من، امان و مایه ایمنى براى اهل زمینم;
همان گونه كه ستاره ها، سبب ایمنى اهل آسمان اند.


بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396












ميلاد نور

خجسته ميلاد گل سر سبد هستي ،‌نرگس نرجس
يوسف زهرا(س)،دردانه دوران نور چشم عاشقان ،
آرزوي مشتاقان،منتقم ال آلله ،منجي عالم بشريت ،
صاحب العصروالزمان،حضرت مهدي عج الله تعالي
ظهوره روحي وارواح العالمين له الفداء
برمنتظران ظهورش مبارك باد



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 2 / 1396

خوب شدن چشم يعقوب با عرق يوسف

« و از آنها روی کرده گفت: چه اندوهی از يوسف! و چشمان وی از اندوه سفيد شد، ولی اندوه خود را نمايان نمی کرد (84 ) ـــ با اين پيراهن من رفته و آنرا بر چهره پدرم بيندازيد بينا می شود، و همه خانواده های خود را پيش من بياوريد (93 ) ــ همينکه نويد رسيد آنرا بر چهره او انداخت و درجا بينا شد. (يعقوب) گفت: آيا به شما نگفتم من از خدا چيزهائی می دانم که شما آنرا نمی دانيد (96)».

نکات آيات:

1 ــ چشمان يعقوب از حزن سفيد شده است: سفيدی عدسه چشم که بسته به شدت آن، راه عبور نور به درون چشم را به اندازه های متفاوت کم می کند و يا کلاً می بندد و ضعف بينائی يا کوری می آورد چندين دليل دارد، از جمله: پيوسته در معرض دمای گرمای بالا بودن چشم، ضربه خوردن به چشم، پيری، برخی از بيماری ها مانند بيماری قند، اشعه يا نور خيلی تند. و يکی از دلائل آن نيز چنانکه آيه گفته "حزن" است. ("حزن" اندوه ناشی از پيشامد و رخداد است). اندوه باعث فزونی هورمون ادرنالين می شود. اندوه شديد (يا شادی شديد) باعث فزونی پيوسته هورمون ادرنالين می شود که بنوبه خود باعث فزونی قند خون  می شود، و اين بنوبه خود باعث پيدايش سفيدی در عدسه چشم می شود.  (سفيدی عدسه چشم بهم ريختگی بافت و ساختار ساختمان پروتئين عدسه چشم است).

2ــ چشم يعقوب با پيراهن يوسف بينا شده: يکی از ترکيبات عرق بدن می تواند سفيدی چشم را برطرف کرده و چشم نابينا را بينا کند. برای اولين بار يک محقق مسلمان مصری با استفاده از اين آيه عدسه چشم را در عرق گذاشته و ديده که خيلی زود سفيدی عدسه برطرف شده و عدسه شفاف می شود. اگر قرنيه چشم سفيد شده باشد نيز چنانچه اين قطره روزی دو بار به چشم چکانده شود پس از دو هفته سفيده قرنيه برطرف شده و نابينائی بهبودی پيدا می کند. اين محقق مسلمان نام قطره خود را داروی قرآنی گذاشته است.

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 2 / 1396

انسان در خواب ديدن نيرو می گيرد

«همينطور از نشانه های ديگر خدا خواب ديدن شما در شب و روز و زندگی گرفتن شما از فضل وی می باشد».

نکـتـه آيه: انسان در خواب ديدن نيرو و زندگی می گيرد:

خـوابـهـائـی کـه انـسـانمی بـيـنـد چـه در روز، چه در شب، چه خوابهای کوتاه، چه بلند، چه سطحی و چه عميق، همه آنها  بطور يکسان برای بدن ضروری هستند. بدن در خواب ديدن نيرو می گيرد. خواب حافـظه را تقـويـت می کند. هـمـيـنطور خواب تجربيات جديدی که انسان اخيراً کـسب نموده را به حافظه دراز مدت مغز می رساند. به ايـن تـرتـيـب چـنانـکـه آيه گفــته "انـسان در خواب ديدن نيرو و زندگی می گيرد".

کار کردن و خوابيدن در شب و روز رحمت است

«از رحمتهای ديگر خدا اين است کـه شب و روز هر دو را برای خواب و کـار و بـرای بدست آوردن نعمت های خود قرار داد. باشد که سپاسگذار باشيد».

نکته آيه: خوابيدن و کار کردن در شب و روز از رحمت های خداوند است:

پـيـش از ايـن با کارکرد مختلف بدن در شب و روز آشنا شديم و ديديم که چگـونـه بدن در شب کم فعاليت و در روز فـعـال می شود، و ديديم کهوقت مناسب خوابيدن شب است و وقـت مـناسب کار کردن روز است، ولی با اين حال انسان در روز نيز می تواند بخوابد و شب کار کند. اين وضعيت حـقاً که رحمت است. (رحمت در اصل به معنی: دادن چيزی به کـسی در حـالـيـکـه مـسـتـحق آن نيست يا بيش از اسـتحقـاق وی است، و صرف نظر نمودن از کسی در حالی که مـسـتحـق مجازات است، و بمعنی: دهـش و بخـشـش فـوق الـعـاده است و در آيه به اين معنی بکار گرفته شده است).

روزه گرفتن بنفع روزه گير است

«روزه شما، وقتی آنرا شناختيد، آنرا بنفع خود خواهيد ديد».

نکات آيه:

1ـــ انسان روزی روزه را خواهد شناخت:

فعلاً انسان روزه را شناخته است.

2ـــ روزه بنفع خود روزه گير است:

روزه موارد مثبتی برای روزه گيرنده دارد از جمله:

ــــ مـواد زائـد مـتراکم شده را تحليل می برد و ناراحتی های ناشی از آن را برطرف می کند.

ــــ التهاب شديد کليه را مداوامی کند.

ــــ ناراحتی های قلبی را مداوا می کند.

ــــ برخی از دستگاها از جمله دستگاه هاضمه استراحت می کند.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 2 / 1396

شـعـلـه ور شـدن نـور مـؤمـنـيـن

«نـور آنها ميان دستانشان شعله ور می شود»!

نکـتـه آيه: نـور مؤمنين شعـله ور می شود:

محتوای آيه (چنانکه پيش از آن در آيه روشـن شـده) مـربـوط به مؤمنين و در روز رسـتـاخـيـز است و در آن روز از خـدا می خواهند که نور آنها را "تمام و کامل و ثابت کند"، و ايــن بـه ايـن معنی است که "نـور آنـهـا در ايـن دنـيـا نيز شعله ور می شود. (يعنی: نوری دارند که کم و زياد می شود و در آخرت از خداوند می خواهـنـد کـه آنرا يکنواخت و هميشگی کند).

با عکـاسی کريـلـيـيَـن (کـهاز نور نامرئی ساطع از اشياء عکس می گيرد) انسان می بيند که هـمـه مواد و عـناصر زنده و غـير زنده از جمله انـسـان از خـود نـور ساطع می کنند. بـسـته به اينکه پديده در چه وضعيتی باشد نور ساطع از آن فــرق می کند. در انـسان نيز بسته به اينکه وی در چه وضعيت مزاجی و روحی و فکری و غيره باشد، نور ساطع از وی فـرق مـی کـنـد. مـثـلاً نـور وی در حـالـت عـادی عــادی است، ولی پس از پرسـتـش نـور وی شـعـلـه ور می شـود. يعــنی هـمـان چـيـزيـکه آيه مطرح می کند. و این چیزی است که فقط با دستگاه دیده میشود.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 2 / 1396

شب فعاليت بدن را کم می کند و روز آنرا فعال می کند

 

« و اين خداست که بوسـيله شب فعاليت زندگی شما را میگيرد و می داند در روز بدن شما چه آسيبهائی ديده و دوباره شما را با روز بر می انگيزد».

نکات آيه:

1ـــ فعاليت بدن انسان بوسيله شب گرفته میشود و در روز اين فعاليت برانگيخته می شود:

انساندر مغز خود دستگاهی دارد که به امور خواب و بيداری وی می پردازد. اين دستگاه که يک دستگاه سلولی است در مغز ميانی قرار دارد و از طريق عصبهای بينائی با محيط بيرون رابطه دارد. با رو آوردن شب و افزايش تاريکی اين دستگاه غده صنوبری در  مغـز، مغز را تحريک می کند که هورمون (مـوسوم به ملاتونين) را ترشح کند. اين هـورمـون ماده خواب آور بدن است. هر چه بيشتر غده مربوطه عنصر مزبور را ترشح کند فعاليتهای مغز بيشتر و بيشتر کاهش پيدا می کند و در نتيجه انسان بخواب می رود.

بر عکس وقـتی در سـپـيـده دم محـيـط روشن و روشن تر می شود دسـتگاه مربوط به غده صنوبری علامت می دهد که تولـيـد و تـرشـح عـنـصر مزبور را قطع کند. وقـتی تـمـرکـز عـنـصـر مـزبـور کم می شود نفـسهای زندگی بيدار می شوند  و بدن به کمک هورمونهای استرسی خود، خود را برای روز جديد ديگری بکار می اندازد.

به اين ترتيب همانطور که آيه گفـته: بـوسـيـلـه شب فـعالـيت زندگی بدن گرفته می شود و انسان بخواب برده می شود و در روز برانگيخته می شود. واژه هائی که قرآن اسـتـفـاده کـرده نـيز دقـيـقاً مناسب با کارکرد اين سيستم موجود در بدن است. مثلاً از مصدر« بَعْـث» به معنی بـرانگـيخـتـن بـجـای واژه هـای ديگـری کـه بـه معـنی بيدار کردن هستند استفاده کرده که مناسب کارکرد هورمونهای استرسی است.

2ـــ بدن در روز آسيبهائی می بيند:

آسـيبهائی که بدن انسان بطور پی درپی می بيند مردن برخیاز سلولهای آن است. و در شب مخصوصاً در هـنگـام خواب سلولهای جديد درست می شوند.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 19 / 2 / 1396

یکی از ولی‌ستیزان، در زمان حضرت امیر(علیه‌السلام)، نسبت به ساحت مقدس حضرت ابوطالب، حامی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و پدر بزرگوار آن حضرت، یاوه‌گویانه سخنی بر زبان راند که حضرتش، پاسخی دندان‌شکن بدو دادند که شنیدنی است.

شکوری

ابوطالب

ایمان ابوطالب از مباحث اختلافی تاریخی - کلامی بین شیعیان و اهل سنت است. بنابر برخی روایات اهل سنت، ابوطالب عموی پیامبر اکرم(ص) و پدر امام علی(علیه‌السلام) به دین اسلام ایمان نیاورده و مشرک از دنیا رفته است. بدین رو اهل سنت، منکر ایمان ابوطالب‌اند. شیعیان با توجه به روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) و برخی قراین کلامی و تاریخی اجماع دارند که ابوطالب به رسول الله(صلی الله علیه و آله) ایمان داشت.[1]

در جلد پنجم تفسیر درّالمنثور (از تفاسیر اهل سنّت) روایاتی به این مضمون نقل شده است که در آستانهٔ فوت ابوطالب، پدر حضرت علی‌ (علیهماالسلام)، پیامبر اکرم‌ (صلی الله علیه وآله) به نزد او حاضر شد و اسلام را بر او عرضه فرمود، امّا او نپذیرفت و این آیه نازل شد!!

إِنَّک لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَآءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (سوره قصص آیه 56)

 

موضوعات مرتبط: دانستنی ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 19 / 2 / 1396

یكی از کسانی که پیامبر (ص) حكم‌ قتلش‌ را صادر کرده و به اصطلاح «مهدور الدم»اش خوانده بودند،‌ به أمیرالمؤمنین‌ (ع) متوسّل‌ شد، و عرض‌ كرد: یا علی! چه كنم‌ تا رسول‌ خدا مرا ببخشاید؟ حضرت فرمود: به خدمت‌ ایشان مشرّف‌ شو! و این‌ آیه‌ را تلاوت‌ كن‌!

نویسنده: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

انس با قرآن

یکی از ماموریت‌های اصلی پیامبر(ص)، تلاوت قرآن بر مخاطبان وحی، تبیین آیات و تزکیه مردمان بوده است. افزون بر این، حضرتش به عنوان یک وظیفه فردی ماموریت داشته در دل شب، قرآن را به ترتیل بخواند. چنانکه در سوره مزمل آمده است:

«یَـٰٓأَیُّهَا ٱلْمُزَّمِّلُ ﴿١﴾ قُمِ ٱلَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿٢﴾ نِّصْفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا ﴿٣﴾ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ ٱلْقُرْءَانَ تَرْتِیلًا »

«ای جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکی به پا خیز. نیمی از شب یا کمی از آن را کم کن یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را با ترتیل (دقت و تأمل) تلاوت کن.».

پیامبر(ص) نسبت به این دستور الهی،نهایت اهتمام را داشتند چنانکه خداوند در این باره می‌فرماید: «إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَىِ ٱلَّیْلِ وَنِصْفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٌ مِّنَ ٱلَّذِینَ مَعَكَ ۚ وَٱللَّـهُ یُقَدِّرُ ٱلَّیْلَ وَٱلنَّهَارَ ۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْكُمْ ۖ فَٱقْرَءُوا۟ مَا تَیَسَّرَ مِنَ ٱلْقُرْءَانِ ۚ...(مزمل/30)

«پروردگارت می‌داند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا می‌خیزند؛ خداوند شب و روز را اندازه‌گیری می‌کند؛ او می‌داند که شما نمی‌توانید مقدار آن را (به دقّت) اندازه‌گیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید؛ اکنون آنچه برای شما میسّر است قرآن بخوانید...»

 

موضوعات مرتبط: دانستنی ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی