تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32412
بازدید دیروز : 40497
بازدید هفته : 72909
بازدید ماه : 383439
بازدید کل : 12067611
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 7 / 1396

بنا بر روایت نبوی، در هر سوره‌ای از سور مسبحات، آیه‌ای وجود دارد که برتر از هزار آیه است.

شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

سور مسبحات

در قرآن مجید، سوره‌های که با ماده «سبح» یا «یسبح» شروع می‌شود را مسبحات می‌نامند. این نام توسط خود پیامبر(ص) بر این سوره ها نهاده شده است. پیامبر اسلام(صلی‌الله علیه و آله وسلم) و حضرات معصومین(علیهم‌السلام) نسبت به قرائت این سوره‌ها همواره تاکید می‌ورزیده اند. اما این سوره ها کدامند و علت این همه تاکید و سفارش برای چیست؟

در نوشتار حاضر نخست، به اختلاف مفسران در تعداد و اسامی این سوره ها،‌ اشاره می کنیم و آنگاه به یکی دو فضیلت قرائت این سور خواهیم پرداخت که گویا حکمت نهفته در تاکیدهای مکرر اولیای دین نسبت به قرائت این سوره‌ها بوده است.

در روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) می خوانیم: مـَنْ قَرَأَ الْمُسَبِّحَاتِ كُلَّهَا قَبْلَ أَنْ یَنَامَ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یُدْرِكَ الْقَائِمَ وَ إِنْ مَاتَ كَانَ فِی جِوَارِ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ (ص) (ترجمه: «کسی که مسبحات را پیش از خواب قرائت کند نمی‌میرد تا آنکه امام قائم(ع) را درک کند و اگر بمیرد در کنار رسول خدا (ص) خواهد بود.(صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۸.)

اختلاف در تعداد مسبحات

در روایاتی که به فضیلت مسبحات پرداخته شده است، به اسامی این سوره‌ها اشاره نشده است از این رو درباره تعداد این سوره‌ها میان فقها، مفسران و پژوهشگران علوم قرآنی دیدگاه متعددی وجود دارد. این دیدگاه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

نظریه مشهور، هفت سوره

بر اساس دیدگاه مشهور سوره‌های مفصلات شامل هفت سوره اسراء، حَدید، حَشْر، صَفْ، جمعه، تَغابُن و اعلی است.[۱]

 

موضوعات مرتبط: دانستنی ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 20 / 7 / 1396

مدرسه یا مکتب مکان آموزشی می باشد که برای آموزش دانش آموزان تحت نظر معلمان طراحی شده است.

مدرسه خوب

پیشتر در مورد انتخاب مدرسه خوب، دغدغه والدین که به  طور معمول برای انتخاب مدرسه فرزند خود دقت بسیاری به خرج می دهند صحبت هایی داشته ایم. با آغاز سال تحصیلی جدید نوآموزان برای اولین بار خانه دوم خود یعنی مدرسه را تجربه می کنند.

همان طور که می دانید دلایل زیادی وجود دارد که بعضی از دانش آموزان از رفتن به مدرسه حراس دارند، یکی از علل اصلی و مهم ترین نارضایتی آنها عبارتند از: (می خواهم در خانه بمانم!) بعضی از دانش آموزان در این سن به زمان بیشتری برای سازگار کردن خود با قوانین و محیط های جدید نیاز دارند.

 راه هایی را برای تشویق دانش آموز به منظور رفتن به مدرسه بیازمایید. با نظری مساعد درباره مدرسه صحبت و روزهایی را که قرار است اتفاقات خاصی در مدرسه بیفتد برایش بازگو کنید.
موضوعات مرتبط: تربیتی
برچسب‌ها: مدرسه خوب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 20 / 7 / 1396

انجام کارهای درست را برای فرزندانتان آسان کنید.

سخنی با والدین کلاس اول

ماه مهر آمد و باری دیگر با توکل بر خداوند دانش آموزان را در سال تحصیلی جدید برای رفتن به مدرسه و یادگیری علم و دانش همراهی می کنیم. امید واریم که رهاورد آموزش در مدرسه، بهبود رشد و اعتلای فرزند شما را به همراه داشته باشد و با همت بلند و تلاش شما اولیای گرامی افق های تازه و روشنی را پیش روی دانش آموزان عزیز بگشاید. دبستان سیستمی منسجم و آینده نگر است که با اتکای به اهداف عالی خود که همان سنجش و ارتقای علمی دانش آموزان کشور است، با توجه به چشم انداز تجربی در عرصه علم و پیشرفت و فناوری در سال تحصیلی جدید شروع به کار می نماید.

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 20 / 7 / 1396

مسئولت پذیری یکی از ویژگی های مهم در موفقیت می باشد.

عادت های متمایز کننده حرفه های آموزش الکترونیک از سایرین (2)

همان طور که می دانیم یکی از درگیری های ذهنی و مهم ترین دغدغه والدین از فرزندانشان این است که درس بخوانند و در امتحانات موفق باشند. البته باید توجه داشت که زندگی فقط در درس خواندن خلاصه نمی شود اگرچه اهمیت این موضوع که در این دوره وظیفه فرزندان به عنوان یک دانش آموز درس خواندن و موفقیت در تحصیل می باشد بر کسی پوشیده نیست.
دانش آموزان باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی مسئولیت هایی را که به عهده شان می باشد به خوبی انجام داده و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی گلیم خود را از آب بکشند، اما برای این که فرزندانمان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید ابتدا آنها را با مسئولیت هایی که وظیفه انجام آنها را دارند آشنا کنیم و در مقابل مسئولیت هایی را به آنها محول کنید تا حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کنید.

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 19 / 7 / 1396

چگونگى آفرینش دستگاه صوتى‏ انسان

چگونگى آفرينش دستگاه صوتى »
اى مفضل ! در صدا، سخن گفتن و آفرينش ابزار آنها در انسان ، بسيار انديشه كن .
«
حنجره » مانند لوله اى صدا را خارج مى كند. زبان و لبها و دندانها نيز وسيله اداى حروف و نغمه ها هستند. نمى نگرى كسى كه دندان ندارد « سين » و كسى كه لب ندارد « كاف » و كسى كه زبانش سنگين است ، « ر » را بدرستى تلفظ نمى كند؟
اين دستگاه بيش از هر چيز به يك قره نى مى ماند. حنجره شبيه ناى آن و ريه بسان انبانى است كه در آن مى دمند تا باد داخل آن شود.
عضلاتى كه شش را مى گيرند تا صدا بيرون آيد همچون انگشتانى است كه بر آن انبان مى نهند تا باد در قره نى در جريان افتد. لب و دندانى هم كه حروف و نغمات را ادا مى كنند چون انگشتانى است كه پيوسته و مرتب بر دهان قره نى مى گذارند تا از دميدن در آن ، صداهاى مختلف پديد آيد. اگر چه براى راهنمايى و...دستگاه صوتى را به اين وسيله شبيه دانستيم اما در واقع اين وسيله خود شبيه دستگاه صوتى انسان است .

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 19 / 7 / 1396

« آفرينش اعضاى جفت و فرد »
اى مفضل ! در آفرينش عضوهاى جفت و فرد و حكمتها و تدبيرهاى درست نهفته در آن بينديش .

«
سر » از اعضاى فرد است . به سود انسان نبود كه بيش از يك سر داشته باشد؛ زيرا در همين يك سر تمام حواس * مورد نياز انسان قرارگرفته و اگر سرى ديگر مى داشت بى آنكه به آن نيازى باشد تنظيم بدن از ميان مى رفت .اگر انسان دو سر داشت در واقع به دو بخش تقسيم مى شد. اگر با يكى سخن مى گفت ديگرى بى فايده مى ماند. اگر با هر دو يك سخن بگويد، يكى زايد است و اگر با يكى سخنى بگويد و با ديگرى سخن ديگر، شنونده نمى داند كه به كدام توجه كند. نيز آميختگيهاى ديگر پيش مى آمد.
«
دستها » جفت آفريده شدند؛ زيرا از يكدستى ، سود فراوان به انسان نمى رسيد و در كارهاى روزمره او خلل وارد مى ساخت . نمى بينى كه اگر نجار و بنا يك دست داشته باشند قادر به انجام كار خويش نخواهند بود و در فرضى كه با يك دست به كارهايش بپردازد آن استوارى وفوايد كار دو دستى را نخواهد داشت ؟

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 19 / 7 / 1396

« اسرار حواس پنجگانه »


وقتى كه هيچ عضو ديگرى براى ديدگان جايى مناسب نبود بى ترديد، « سر » بهترين جايگاه حواس انسان و همانند خانه و صومعه آنهاست .

براى انسان پنچ حس آفريده شد تا پنچ محسوس را درك نمايد و از درك چيزى از محسوسات عاجز نماند.

ــ ديده آفريده شد تا رنگها و صورتها را دريابد. اگر صورتها و رنگها بودند ولى ديدگانى براى ديدنشان نمى بود چه سودى داشتند؟

ــ گوش آفريده شد تا صداها را بشنود. اگر صدايى بود و گوش نبود، نيازى به آن نبود. ديگر حسها نيز اينگونه است .

به عكس آن نيز صادق است . اگر ديده اى بود اما صورت و رنگى نبود، چه معنى داشت و يا اگر گوش بود ولى صدايى نبود گوش به چه كار

مى آمد؟

بنگر كه چگونه تقدير شده كه هر كدام چيزى را دريابند. براى هر حس ، محسوسى است و هر محسوس ، حسى دارد كه آن را ادراك مى كند.

با اين همه ، چيزهايى در ميان حس و محسوس قرار گرفته كه تنها از طريق آنها، حس صورت مى پذيرد؛ مانند نور و هوا. اگر نورى كه رنگ و

صورت را براى ديده عيان كند نبود ، ديده آن را ادراك نمى كرد و نمى ديد. اگر هوايى نبود كه امواج صدا را به گوش برساند گوش نيز آن را ادراك

نمى نمود.

آيا بر كسى كه در آنچه شرح دادم ، مانند آفرينش خاص حواس و محسوسات و رابطه آنها و نيز ديگر لوازم ادراك و حس ،

نيك تأمل و انديشه كند پوشيده مى ماند كه اين اعمال حكيمانه جز نتيجه هدف ،

تقدير و تدبير از جانب خداوند لطيف و خبير نيست ؟

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 7 / 1396

http://ahlolbait.com/files/u947/nemaathaei-khoda_0.jpg

گفتار پنجم: موانع گفت و گو
الف) پيروى از گمان وظن: هر گاه يكى از طرفين يا هر دو از ظن و گمان پيروى كنند، از رسيدن به حقيقت‏باز مى‏مانند . قرآن دستور مى‏دهد از چيزى كه علم نداريد پيروى نكنيد . (59) اصولا يكى از مشكلات پيامبران الهى در گفت و گو با مردم و رساندن پيام خداوند به آنان، تبعيت عده زيادى از مردم از گمانهاى به دور از واقعيت و علم است . از اين رو، ظن و گمان، مورد سرزنش قرآن كريم است . (60)
ب) تقليد كوركورانه: عده‏اى، تنها آيين گذشتگان خود را مبنا و ملاك هدايت قرار مى‏دهند و با وجودى كه اين آيينها و عقايد از واقعيت و علم دور هستند، همچنان لجبازى كرده و بر گفته‏هاى خويش پاى مى‏فشرند . اين عده سد راه انبيا بودند . تقليد بى‏چون و چرا از پيشينيان مورد نكوهش قرآن كريم است . (61)
ج) عناد و ستيزه جويى: از نظر قرآن كريم، عده‏اى در مقابل كلام حق، مجادله و ستيزه جويى مى‏كنند . اين عده پس از مشاهده ادله و براهين روشن، به انكار و لجبازى روى مى‏آوردند . (62) در چنين حالتى، هيچ گاه شخصى به حقيقت و هدايت دست نمى‏يابد و گفت و گو خالى از فايده است .
مراء (جدالگرى) نوعى از مجادله است كه شخص از سويى در حيرت است و از سويى ديگر، با طرف مقابل به انكار و ناباورى مى‏پردازد و تلاش مى‏كند مطالب و ديدگاه‏هاى طرف مقابل را از زبان وى بشنود و براى غلبه بر وى، آنها را رد كند و انكار نمايد .
بنابراين، جدالگرى در مجادله‏هاى باطل به كار گرفته مى‏شود و نه گفتمانهاى حق; زيرا گفتمان حق، عبارت است از گفت و گويى كه در آن، هدف گفت و گوكننده، روشن كردن حق و پاسخگويى به شبهه‏هايى كه مطرح شده است، مى‏باشد . به هر حال، گفت و گوكننده چه بر حق باشد و چه بر باطل، روا نيست جدال به مفهوم بيان شده را انجام دهد . (63) قرآن كريم مى‏فرمايد:
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن . (64)
د) پيروى از هواهاى نفسانى و تمايلات شيطانى: هرگاه شخص به دنبال هواپرستى خويش باشد و در پى تامين مال، جاه، شهوت و ... باشد، از دستيابى به حقيقت‏باز مى‏ماند . معبود عده‏اى، هواى نفسانى آنان است (65) و عده‏اى از شيطان تبعيت مى‏كنند . (66) براى اين عده، گفت و گو بى‏فايده است .
ه) يارى‏جويى‏از باطل: قرآن‏كريم، درباره‏قوم نوح و ديگر اقوام، در مبارزه با كلام حق‏چنين‏مى‏گويد:
«
و جادلوا بالباطل ليدحضوا به الحق ...» (67)
يعنى: و به وسيله باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال کنند

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 7 / 1396

http://ahlolbait.com/files/u947/tavakol_1.jpg

گفتار سوم: اصول و قواعد حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن
ماهيت گفت و گو چگونه بايد باشد و طرفين، در گفت و گو با يكديگر بايد از چه اصول و قواعدى پيروى كنند؟ به چند مورد از اصول يا ويژگيهاى حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن كريم توجه مى‏كنيم:
الف) برخوردارى از منطق و استدلال: آيات زيادى از قرآن كريم، انسانها را به تامل، تعقل (39) و تفكر (40) دعوت مى‏كند . حكمت، (41) و جدال احسن (43) از اصول مسلم قرآن كريم است . صاحب خرد و انديشه كسى است كه به سخنان مخاطب گوش فرا مى‏دهد و بهترين آن را گزينش مى‏كند . (44) اين عده، تنها كسانى هستند كه راه به سوى هدايت و سعادت دارند . گفت و گوهاى خشونت‏آميز يا جدال غير احسن با اصول قرآنى ناسازگار است و پيامد آن چيزى جز كينه و دشمنى نيست . (45)
ب) آشكار بودن پيام گفت و گو: گفت و گوهاى پيامبران الهى با مردم صريح و روشن بود و هر گاه مردم نيازمند توضيح و شرح بودند، با مهربانى و نرمش، مقصود كلام الهى را براى آنان روشن مى‏ساختند . قرآن كريم در آيات متعددى، خود را مبين (46) يا آشكار و واضح معرفى مى كند .
ج) پرهيز از تحميل و اجبار: قرآن كريم هرچند پيام خويش را با قاطعيت‏بيان مى‏كند، با اين حال در قبول دين، اكراهى نيست; (47) راه هدايت را نشان داديم، خواه شاكر باش يا كافر (48) .
بود و در آيات متعددى، تنها وظيفه پيامبر، بلاغ (51) يا رساندن پيام به مردم بود . پيمان مدينه كه بر اساس آن، مسلمانان مدينه با كفار آن شهر، يهوديان و مسيحيان پيمان ترك مخاصمه بستند، نشان‏دهنده مطلب فوق است . با اين حال، قرآن كريم به اهل كتاب خطاب مى‏كند چنانچه ايمان بياوريد، براى شما خير به دنبال دارد . (52)

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 7 / 1396

 

شب قدر

«لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي‏» (25)
در دين اكراه راه ندارد; چرا كه راه از بيراه به روشنى آشكار شده است .
«
و لو شاء ربك لآمن من في الارض كلهم جميعا ا فانت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين‏» (26)
يعنى: اگر پروردگارت مى‏خواست تمامى اهل زمين (بدون اين‏كه اختيارى داشته باشند) ايمان مى‏آوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وا مى‏دارى تا اين كه مؤمن شوند؟!
منطق آزادى فكر و انديشه در عملكرد و روش پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام وجود داشت . پيامبر اسلام با نصاراى نجران به گفت و گو پرداخت . آنان از پذيرش حق خوددارى كردند . در نهايت در مورد مباهله (درخواست از خدا براى رسوايى دروغگو) توافق نمودند . (27) در روايات اسلامى وارد شده است كه وقتى پاى مباهله به ميان آمد، نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر هلت‏خواستند تا در اين باره بينديشند و با بزرگان خود مشورت كنند . بالاخره از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به مصالحه شدند و شرايط ذمه را پذيرفتند . (28) پذيرش شرايط ذمه و مصالحه از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و نه اجبار آنان به اسلام يا جنگ با آنان يا مباهله و نفرين آنان، نشان‏دهنده روحيه منطقى و آزادانديشى آن حضرت است . سيره امام صادق عليه السلام مبتنى بر بحث و گفت و گو با گروه‏هاى غيرمذهبى، مثل ملحدين، مشركين و دهريون و نيز گروه‏هايى از اهل كتاب بود . امام با اين افراد، برخوردى حكيمانه همراه با حلم و صبر داشت . ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبورى مى‏شنيد و از ادله خود خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مى‏كرد (در اصطلاح منطق به آن، «جدل‏» گفته مى‏شود). مهمترين ابزار امام صادق عليه السلام در برخورد با اين گروه‏ها همان اخلاق معنوى و روحيه بردبارى و گفت و گوى مسالمت‏آميز بود كه سرانجام مخاطب را به تسليم وادار مى‏كرد و كار به جايى مى‏رسيد كه زبان به ستايش و مدح امام مى‏گشود . (29)
و) خوش بينى نسبت‏به ديگران: يكى ديگر از پيش‏فرضهاى گفت و گو، خوش‏بين بودن و احترام به طرف گفت و گوست . همه انسانها از فطرت الهى بهره‏مندند . اگر فشارها و هوسها برداشته شود، پاكى و اصالت آنان ظاهر مى‏گردد . از اين رو، قرآن كريم، تمسخر ديگران را ممنوع ساخته و از مسلمانان مى‏خواهد كه اقوام ديگر را مسخره نكنند:

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 7 / 1396

چگونه می توان از قرآن کریم پی به کروی بودن زمین برد

کروی بودن زمین


سوال

چگونه می توان از آیه « فَلا أُقْسِمُ بِرَبّ‏ِ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ » پی به کروی بودن زمین برد؟

پاسخ

اگر زمین مسطح باشد جز یک مشرق و یک مغرب نخواهد داشت ولی در صورتی دارای مشرقها و مغربها خواهد بود که مدور باشد. و از این لازم، پی به کروی بودن زمین می بریم. البته این نظر گروهی است که می خواهند با این آیه شریفه (آیه 40 سوره معارج) کروی بودن زمین را اثبات کنند.

ظاهرا می توان به این استدلال ایراد وارد کرد که کثرت مشرق ها و مغرب ها قهرا ملازم با کروی بودن زمین نیست یعنی اگر زمین را مسطح هم فرض کنیم باز احتمال مشرق ها و مغرب ها وجود دارد زیرا هر روز خورشید از نقطه ای طلوع می کند که طلوع در این نقطه جز در سال دیگر و از همان وقت از سال تکرار نمی شود و در نتیجه غروب هم همینگونه صورت می گیرد و ما مشارق و مغارب خواهیم داشت. اگر چه بعضی احتمال داده اند که مشارق و مغارب در این آیه شریفه مربوط به طلوع و غروب خورشید و ماه و ستارگان می باشد [1]   ولی در سوره اعراف آیه 137 تصریح به مشارق الارض و مغاربها کرده است : وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ اْلأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا (و مشرقها و مغربهای پربرکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر ظلم و ستم) واگذار کردیم .) [2] که مراد از سرزمین، شام و فلسطین یا سرزمینهای وسیع می باشد [3] .

و در سوره صافات آیه 5 " رَبُّ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ "( پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است و پروردگار مشرقها)، بکار رفته است.



[1] المیزان ج 20 ذیل آیه 40 سوره معارج                                                                       

[2] ترجمه دیگر: و به آن گروهی که پیوسته تضعیف می‏شدند، [بخشهای‏] باختر و خاوری سرزمین [فلسطین‏] را -که در آن برکت قرار داده بودیم- به میراث عطا کردیم. و به پاس آنکه صبر کردند، وعده نیکوی پروردگارت به فرزندان اسرائیل تحقق یافت...

[3] المیزان ج 8 ذیل آیه 127 اعراف و تفسیر نمونه ج 6 ذیل همان آیه

 

موضوعات مرتبط: معلومات قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 7 / 1396

منظور از روح در سوره مریم

روح

 

سوال

در سوره مریم آیه 17آمده ما روح خود را بر مریم فرستادیم منظور از روح چیست؟

 

پاسخ

با توجه به کار برد روح در آیات دیگر قرآن کریم می توان گفت که مراد از روح همان حضرت جبرئیل(ع) است در مورد نزول وحی و قرآن کریم بر پیامبر(ص) تعابیر قرآن چند گونه است.

 الف:قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی‏ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقًا لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدًی وَ بُشْری‏ لِلْمُؤْمِنینَ)

 ب : (قلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقّ‏ِ لِیُثَبِّتَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هُدًی وَ بُشْری‏ لِلْمُسْلِمینَ‏)

ج:(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ *عَلی‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ‏ نزل به روح الأمین علی قلبک)

د:( اِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ‏ )که با توجه به آیات فوق روح الأمین و روح القدس و جبرئیل یک موجود می باشند. [1]



[1] - تفسیر المیزان علامه طباطبائی ج 14 ص 46

 

 

موضوعات مرتبط: معلومات قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 7 / 1396

تربیت فرزند

شیوه صحیح تربیت فرزندان از دیدگاه قرآن

پرسش :
شیوه صحیح تربیت فرزندان از دیدگاه قرآن کریم چگونه است؟

پاسخ :
قرآن کریم می فرماید: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آَیَةً، فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ»؛ اگر بخواهیم معجزه‌ اى از آسمان بر آنان فرود مى ‌آوریم تا در برابر آن گردن‌ هایشان خاضع گردد. این آیه از ضرورت تربیت آزاد مى‌ گوید. تربیت آزاد هم در محیط خانواده براى اعضاى آن به ‌ویژه کودک و نیز در جامعه براى افراد بسیار مهم است.
خداوند نمى ‌خواهد بندگان وى ضعیف باشند و از سر ضعف و در محیطى استکبارى و اختناق‌ آمیز بندگى کنند، بلکه او بنده ‌هاى آزاد مى ‌خواهد. بندگانى قوى که توان آن را داشته باشند آسمان را به زیر کشند و قدرت انجام هر گناهى را داشته باشند اما دست به گناه نیالایند.
در روان‌شناسى ما نیز این بحث مطرح است که تربیت خانوادگى نباید به گونه ‌اى اختناق ‌آمیز باشد که اعضاى خانواده و کودکان سربه زیر و مانند «فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ» باشند وگرنه کودک شخصیتى ضعیف مى ‌یابد و فردى وامانده، بزدل، ترسو و گوشه ‌نشین مى ‌گردد. پدر و مادرى که همواره به کودک خود مى‌ گویند بنشین، تکان نخور، این کار را بکن و آن کار را نکن، نمازت را بخوان و ... روح آزادگى را در دل فرزند خود مى‌ میرانند و او را براى فردا، فردى عقده ‌اى، چاقوکش و حتى آدم‌کش بار مى‌ آورند. این کودک کجا و و کودکى که در خانه سرِ حال است و شیشه ‌اى را مى‌ شکند و ناآرامى‌ هاى خود را با آزادى از خود بیرون مى ‌ریزد و خود را آزاد مى‌ کند کجا؟ این کودک وقتى که بزرگ مى‌ شود، صبور مى ‌گردد؛ چرا که عفونت‌ هاى خویش را در کودکى تخلیه کرده است ولى کودک نخست با آن همه عفونت ‌هایى که در دل دارد در بزرگ‌سالى روزى مشکلى مى‌ آفریند.
کسى که براى حفظ آبروى خود فرزندان خویش را بسیار مؤدب و باتربیت جلوه مى‌ دهد غافل است که فرزند اتو کشیده‌ ى امروز وى ممکن است فردا کارد به دست گیرد و وى با این نوع تربیت، بدبختى فرداى او را رقم زده است. کودک را باید رها کرد تا با دیگر کودکان شلوغ کند، دعوا نماید، فریاد بزند و بازى کند تا وقتى به نوجوانى و جوانى مى‌ رسد تخلیه شده باشد. آن‌گاه اگر وى فردى مؤمن و شایسته شود به واقع خوب مى‌ شود و اگر در مسیر خوبى نیز واقع نشود دست‌ کم مقدارى آرام مى‌ شود و در بدى تندروى ندارد.
شرارت‌ هاى اندک در بچگى شرارت‌ هاى بزرگ در بزرگ‌سالى را بیرون مى ‌ریزد؛ از این رو هر قدر شرارت در کودکى بیش‌تر بیرون بریزد در بزرگ‌سالى فرد راحت‌ تر و سبک ‌تر است. وقتى دو کودک با هم کشتى مى‌ گیرند یا دعوا مى ‌کنند و در نهایت دندان یکى مى‌ شکند، دل خویش را نرم مى ‌کنند و این نرمى دل خیلى مهم‌تر از جراحتى است که بر یکى وارد شده است.
تربیت مانع ‌گرا که دست کودک را از هر چیزى مى‌ بندد تا بلکه وى آلوده نشود همان تربیت خضوعى است که خداوند از آن نام مى‌ برد و مى‌ فرماید من نمى ‌خواهم شما را این ‌گونه تربیت نمایم تا چنین خضوعى داشته باشید. کودکان آرام و گوشه‌ نشین امروز در بزرگى سالوس ‌باز، ریاکار و حیله ‌گر مى ‌شوند.
منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته)

 

موضوعات مرتبط: معلومات قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 7 / 1396

زمین، این کره ی خاکی، سیاره ای است که تاکنون به عنوان تنها مکانی که نسل بشر می تواند در آن زندگی کند شناخته شده و تاکنون امکان حیات بر روی هیچ سیاره دیگری با قطعیت تمام به اثبات نرسیده است. با این وجود انسان ها برای دهه های متعدد به دنبال مکان جدیدی برای زندگی بوده اند تا در صورت بروز اتفاقاتی ناگوار برای کره ی زمین بتوانند زندگی بشری را در این نقاط جدید ادامه دهند. از این رو در دهه های اخیر سازمان های فضایی کشورهای مختلف با اعزام گروه های تحقیق و اکتشاف و سفینه های پیشرفته به فضا سعی در پیدا کردن چنین مکانی داشته اند. حتی طرح هایی برای ساخت شهرهای فضایی آماده شده که نشان می دهد این برنامه کاملاً جدی است.

علاوه بر این موضوعات، علی رغم این که انسان قرن ها به بررسی و تحقیق در مورد زمین، از سطح تا عمق آن، پرداخته است اما زمین هیچ گاه دست از شگفت زده کردن انسان ها برنداشته و هنوز چیزهای زیادی در مورد کره ی خاکی که هزاران سال است مأمن بشریت شده ناشناخته مانده و هیچ توضیح کامل و منطقی برای آن ها وجود ندارد. در ادامه ی این مطلب قصد داریم به ۱۲ واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد کره ی زمین اشاره کنیم که هنوز توضیحی برای آن ها ارائه نشده است.

 

موضوعات مرتبط: عجایب خلقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 7 / 1396






موضوعات مرتبط: عجایب خلقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 7 / 1396

دنیا پر از دیدنی های شگفت انگیز است در اینجا شما را با عجایب دهگانه طبیعی که تا کنون از آنان بی اطلاع بودید آشنا می کنیم.


1.    پاموکل (ترکیه)

 



به زبان ترکی این نام یعنی: قلعه پنبه ای و به آسانی می توان فهمید که چرا چنین نامی به آن اطلاق شده است. همچنین این شگفتي طبیعی قسمتي از سایت شهر  هایراپولیس    Hierapolis (در سوریه) است و در طی قرنها این دو به دلیل نزدیکی یکی شده اند. در واقع برخی از مقبره های قدیمی در قبرستان شهر بخشی از منظره را تشکیل میدهد. این سایت دارای سنگهای تراورتن و چشمه های آب گرم است. سنگهای تراورتن ظاهری متحدالمرکز دارند و با رنگ سفید حریرگونه جلوه ای روحانی خلق کرده اند. چشمه های آب گرم  در دهانه ها دارای رسوبات کربنات کلسیم هستند که موجب تشکیل سازه های خارق العاده با ظاهری ارگانیک شده اند.

موضوعات مرتبط: عجایب خلقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 15 / 7 / 1396

انگیزه های انکار معاد از دیدگاه قرآن

ضرورت معاد


معاد در لغت از ريشه عود به معناي رجوع و بازگشت است و در اصطلاح به معناي بازگشت انسان و زنده‌شدن دوباره او بعد از مرگ است تا جزاي اعمالي را كه در دنيا به اختيار خود مرتكب شده در آخرت مشاهده كند.[1]

اديان گذشته و مسأله معاد
شايد بتوان گفت يكي از مهم‌ترين و اساسي‌ترين دغدغه همه اديان مسأله معاد بوده است. همه اديان به اينكه عالم ديگري ماوراي عالم دنيا و طبيعت وجود دارد معتقدند و اين مسأله از جمله مسائلي است كه فطرت هر انساني به آن اذعان مي‌كند.
اعتقاد به معاد از اركان اساسي و جزو ضروريات دين اسلام نيز به شمار مي‌آيد. خداوند گفتگوي نوح با قومش را در قرآن اين‌گونه حكايت ‌مي‌كند:

«
وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا» (نوح/18،17)
«
و خدا شما را مانند نباتات از زمين برويايند سپس به زمين بازگرداند و ديگر بار شما را برانگيزد»

و در سوره شعرا از قول ابراهيم مي‌فرمايد:

«
وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ» (شعرا/81و 82)
«
خدايي كه مرا مي‌ميراند و سپس به حيات ابدي آخرت زنده مي‌گرداند همان خدايي كه اميدوارم كه روز جزا گناهم را بيامرزد»

و در سوره طه خداوند خطاب به حضرت موسي مي‌فرمايد:

«
إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى» (طه/15)
«
روز قيامت حتماً فرا خواهد رسيد و ما آن ساعت را پنهان داريم تا هر نفسي را به پاداش اعمالش در آن روز برسانيم»

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
برچسب‌ها: ضرورت معاد
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 15 / 7 / 1396

خلافت مؤمنان در زمین، وعده حتمی الهی

دليل عقلي ونقلي بر معاد

فطرت هر انسانى حكم مى كند كه بايد حق هر صاحب حقى به او داده شود ، و داد هر مظلومى از ظالم گرفته شود ، و همين فطرت بشر را با هر مسلك و آيينى به تشكيل دستگاه هاى قضايى و محكمه هاى عدل و انصاف وامى دارد.

معاد


الف: دلیل عقلی

فطرت هر انسانى حكم مى كند كه بايد حق هر صاحب حقى به او داده شود ، و داد هر مظلومى از ظالم گرفته شود ، و همين فطرت بشر را با هر مسلك و آيينى به تشكيل دستگاه هاى قضايى و محكمه هاى عدل و انصاف وامى دارد.
و از طرفى روشن است در اين زندگى بسيارى از ستمگران بر اريكه عزت و اقتدار زندگى را سپرى مى كنند و ستمكشان در زير تازيانه و شكنجه ستمگران جان مى دهند ، حكمت و عدل و عزت و رحمت خداوند ايجاب مى كند كه داد آن مظلومان از آن ظالمان گرفته شود.
خداود متعال در قرآن میفرماید:
(
ولا تحسبن الله غفلا عما يعمل الظلمون إنما يؤخرهم ليوم تشخص فيه الابصر ) ( هیچگاه مپندار که خدا از آنچه ستمگران مى كنند غافل است، جز اين نيست كه آنها را به تأخير مى اندازد براى روزى كه در آن چشمها از گردش باز مى مانند )
و از طرفى - آن چنان كه بايد - خوبان و کسانی که گوش به فرامین الهی داده اند و هزاران سختی را به جان خریده اند تا به احکام خدا عمل کنند، سزاى خوبى خود را، و بدان و نافرمانان که با پشت پا زدن به فرامین الهی د رعیش و نوش زیدگی کردند سزاى بدى خود را در اين زندگى نمى بينند، و اگر زندگانى ديگرى همراه با حساب و ثواب و عقاب به تناسب عقايد و اخلاق و اعمال نباشد ظلم است، و عدل خداوندى ايجاب مى كند كه حشر و نشر و حساب و ثواب و عقابى باشد. خداوند در این زمینه می فرماید:
(
أم نجعل الذين ءامنوا وعملوا الصالحت كالمفسدين في الارض أم نجعل المتقين كالفجار ).
.(
آيا كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند مانند مفسدين در زمين قرار مى دهيم ؟ يا پرهيزكاران را مانند گهنكاران قرار مى دهيم؟).
ب: دلیل نقلی
تمام اديان آسمانى به معاد معتقد هستند، و منشأ اين اعتقاد گفتار پيغمبران است و سخن آنان مستند به وحى است ، و به خاطر اینکه انبيا معصومند و هیچگاه وحى الهی خطا نمی کند و خدا وعده دروغ نمی دهد باید به معاد و روز قیامت ايمان و اعتقاد داشته باشیم.
منكرين معاد و حشر و نشر در قبال سخن پيغمبران به جز استبعاد بهانه اى براى انكار نداشتند ، كه چگونه مى شود بعد از مردن زنده شويم ، و پس از پوسيدن و خاك شدن ، آن ذرات پراكنده مرده به هم پيوسته و دوباره حيات پيدا كنند ، غافل از آن كه موجودات زنده از اجزاى مرده پراكنده ساخته شده ، و همان علم و قدرت و حكمتى كه اجزاى ماده مرده را به تركيب خاص و نظام مخصوصى آماده پذيرفتن حيات و زندگى مى كند ، و مجموعه اى چون انسان با اعضا و قواى مختلف - بدون مانند و نمونهء قبلى - مى سازد ، مى تواند بعد از مردن و پراكنده شدن ، ذراتى را كه - هر كجا باشند و به هر صورت در آمده باشند – و از ديد علم محيط او پنهان نيستند ، جمع كند و با قدرتى كه خلقت اول را ایجاد کرده دومرتبه به آن اجزاء حیات دهد و آنها را زنده نماید.
باید توجه داشت که آفرینش دوباره و با مثال و نمونه قبلی بسیار آسان تر است از آفرینش اول که هیچ نمونه قبلی نداشته است.
آن قدرتى كه از درخت سبز آتش روشن مى كند ، و زمين مرده را در هر بهار بعد از مرگ خزان زنده مى نمايد ، ناتوان از احياى بعد از میراندن نيست. قدرتى كه هر شب مشعل ادراك انسان را به وسيله خواب خاموش مى كند ، و علم و اختيار آدمى را از او مى گيرد ، قادر است بعد از خاموش كردن به وسيله مرگ دوباره آن را روشن كند ، و معلومات از دست رفته را به او برگرداند.
روزی یکی از کفار تکه استخوان پوسیده ای را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورد آنرا نرم کرده و گفت چه کسی این استخوان را پس از آنکه پوسیده است زنده خواهد کرد؟
ناگاه وحی الهی آمد که ای پیغمبر به او بگو:
همان که اول او را (بدون نمونه قبلی) ایجاد کرد دوباره نیز او را زنده خواهد کرد.

حوزه علمیه قم، حسن کاشانی

 

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 15 / 7 / 1396

معاد در قرآن؛ حکمت الهیاهميت و گستردگى بحث معاد در قرآن
اساسى ترين موضوع در تعاليم انبيا و آموزشهاى انسان ساز وحى مبداء و معاد است ، به طورى كه در قرآن كريم بعد از توحيد، بيشترين آيات درباره معاد است ، يعنى بيش از ربع آيات و پيامهاى قرآن مستقيما درباره قيامت و حساب و كتاب و ثواب و عقاب است .
سيره حضرت حق براى طرح مسئله معاد چنان جامع و كامل و گويا است كه هر كس كمترين بهره اى از آگاهى و وجدان داشته باشد راهى جز ايمان و يقين به آن ندارد: گاه با استدلال هاى منطقى معاد را ممكن دانسته و فرموده است : ((كما بداءكم تعودون ))(4) و گاه با مقايسه آن و رستاخيز طبيعت ، كه بى هيچ مانعى در معرض ديد همگان است ، اذهان را متوجه امكان و كيفيت رستاخيز بزرگ كرده و فرموده است :
الله الذى ارسل الرياح فتثير سحابا فسقناه الى بلد ميت فاءحيينا به الارض بعد موتها كذلك النشور(5)،
در جايى قدرت مطلقه خداوند را به رخ كشيده و فرموده است :
اولم يروا ان الله الذى خلق السموات و الارض و لم يعى بخلقهن بقادر على ان يحيى الموتى بلى انه على كل شى ء قدير(6)
و در جايى ديگر زندگى جنينى انسان را به او متذكر شده و فرموده است :
يا ايها الناس ان كنتم فى ريب من البعث فانا خلقناكم من تراب ...(7)،
گاه با طرح داستانهايى چون چهار مرغ جناب ابراهيم (عليه السلام) و مرگ صد ساله عزير و گاو بنى اسراييل و خواب اصحاب كهف و همراهان موسى (عليه السلام) در وادى طور، نمونه ها و شواهدى براى مرگ و معاد مى آورد و گاه با خطابهاى معجزه آسا در عمق جان و روح انسان نفوذ مى كند و جسم او را نيز متاثر مى سازد و او را متوجه قيامت مى كند.

 

 

 

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
برچسب‌ها: معاد در قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 14 / 7 / 1396

پیام های آسمانی جزء هجدهم

این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است، لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.

1 .الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمانِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً
در آن روز، فرمانروايىِ بر حقّ، از آن خداى رحمان است و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است.

  • قيامت روز جلوه‏ى رحمت الهى است. «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ» ( فرقان، 26)

2 . وَ لَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقّ‏ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرًا
هيچ مثَلى براى تو نياورند مگر آن كه پاسخش را به راستى و در نيكوترين بيان بياوريم.

  • سخن بايد منطقى و حقّ باشد. «جِئْناكَ بِالْحَقِّ»
  • گفتار و اعتراض ديگران را با كلام بهتر جواب دهيم. «وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً» (فرقان، 33)

3 . ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا
سپس بر گرفتيمش، گرفتنى اندك‏ اندك.

 

موضوعات مرتبط: اعجاز قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 14 / 7 / 1396

پیام های آسمانی جزء هجدهم

این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است، لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.

1. .الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ
آنان كه در نمازشان خشوع مى‏ ورزند.

  • نماز، در رأس برنامه‏هاى اسلامى است. «فِي صَلاتِهِمْ» ( مومنون، 2)

2. وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُم‏ سَبْعَ طَرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِين
و بر فراز سرتان هفت آسمان بيافريديم، حال آن كه از اين مخلوق غافل نبوده‏ ايم.

  • خداوند، هم خالق است و هم ناظر. (عالم محضر خداست) «وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ»(مومنون، 17)

3 . قَالَ رَبِّ‏ انصُرْنِى بِمَا كَذَّبُونِ
گفت: اى پروردگار من، اكنون كه تكذيبم مى‏ كنند، ياريم كن.

 

موضوعات مرتبط: اعجاز قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 14 / 7 / 1396

 

 
 

این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است، لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.

1. اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ
روز حساب مردم نزديك شد و آنان هم چنان به غفلت رويگردانند.

  • قيامت و زمان حسابرسى را دور نپنداريم. «اقْتَرَبَ»  (  انبیاء، 1)

2. قَالَ رَبّى‏ يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِى السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
گفت: پروردگار من از هر سخنى در آسمان و زمين آگاه است و او شنوا و داناست.

  • هر چند دشمنان، در توطئه، نجوا و مخفى كارى مى‏ كنند «وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى»، امّا خداوند همه چيز را مى‏ داند و پنهان و آشكار، براى او يكى است. «يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(انبیاء، 4)

3 . وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَ مَا كاَنُواْ خَالِدِين
آنها را كالبدهايى نكرديم كه به طعام نيازمند نباشند و عمر جاويدان هم نداشتند.

موضوعات مرتبط: اعجاز قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 7 / 1396




یارب آخر تو بگو منزل دلدار کجاست

یک نشانی بده بر من تو بگو یار کجاست

یوسف گمشده ام کی برسد سوی دیار

نوبت دیدن او مهلت دیدار کجاس
ت


تا کی ز دیده اشک نشانیم سیدی
تا کی در انتظار بمانیم سیدی
تا کی دعای ندبه بخوانیم سیدی
تا کی سر بریده ی جد تو بر سنان



ن
یست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

مردّدم که تو با عید می رسی از راه


و یا به یُمن قدوم تو عید می آید
دعا می کنم مثل هر شب نباشم
کسی سمت ِدل های ِلرزان بیاید

به یک تار مو بسته اوضاع گردون
که یک جمعه تکرار ِقرآن بیاید
 
موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 7 / 1396

 

 


دیدن به چشم نیست ولی گوش دل که هست

کور و کرم! مگر نه؟! که آقا ندیدمت

روضه به روضه گشته ام این انتظار را


شک میکنم به خویش که آیا ندیدمت؟

 

رحمان نوازنی

تواز تبار بهاري چگونه بي تو بمانم
شميم عاطفه داري چگونه بي تو بمانم

تواز سلاله نوري تو آفتاب حضوري
به رخش صبح سواري چگونه بي تو بمان
م



من غصه ام گرفته برای غریبی ات
حالا شما بگو کمی از غصه هایتان

یک روز زیر پای شما خاک میشوم
من زاده میشوم که بمیرم برایتان


نمی ماند دگر اینگونه دوران
که منجی جهانی خواهد آمد
مشو نومید از آن دیدار رویش
که از او یک نشانی خواهد آمد
مشو غافل ز گلبانگ ندایش
که روزی ناگهانی خواهد آمد
الا یا اهل عالم مژده بادا
سوار جمکرانی خواهد آمد

دیری است آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من برای چه تأخیر کرده‌ای؟



موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 7 / 1396

http://images.persianblog.ir/228872_3aH41bRQ.jpg

 



دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد



یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان

نیمه شعبان بود روز امید بشر

شادی امروز ماست نهضت فردای تو



والشمــس رويـش, واللــيــــل مـــويـش
گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بويـش

شب گر رخ مهتاب نبيند سخت است
لب تشنه اگر آب نبيند سخت است
ما ذاكر و ارباب تويي،يا مهدي(عج)نوكر رخ ارباب نبيند سخت است

تقصیر من است اینکه، کم می آیی

هر گاه شدم اسیر غم می آیی

این جمعه و جمعه های دیگر حرف است

آدم بشوم ، سه شنبه هم می آیی . . .

اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 7 / 1396

محمد جواد حیدری

چکیده

در آیات قرآن از لفظ «غنا» استفاده نشده، و امر و نهى خاصّى صریحا بدان تعلّق نگرفته‏است؛ بلکه تمسّک‏کنندگان به آیات، آنها را به‏واسطه‏ىِ دلایل خارجى همچون احادیث وارده در این باب دلیل بر حرمت گرفته‏اند. در این آیات الفاظى نظیر «قول زور»، «باطل» و «لهوالحدیث» آمده‏است که برخى آنها را به «غنا» معنا کرده‏اند.
در باب غنا و موسیقى، آیات و احادیثى دال بر حرمت و حلّیّت وجود دارند که هیچ یک توانایى اثبات حکم مطلق غنا را نداشته و وافى به مقصود قائلان به حرمت مطلق یا حلیّت مطلق نیست.
نتیجه‏ىِ این بررسى کوتاه این است که غناى شهوانى و فسادانگیز حرام و غیر آن حلال و مباح است؛ لذا معناى غناى حرام در آواز لهوى و مفسده‏انگیز متعیّن مى‏گردد.

کلید واژه‏ها:

غنا، موسیقى، قول زور، باطل، لهو الحدیث، لهو و لعب.

1. مقدمه

موسیقى با کارکردهاىِ گوناگونى که در دوره‏ىِ معاصر یافته، موضوعى نو به شمار مى‏رود که از قرآن کریم به عنوان راهنمایى جاودانه انتظار مى‏رود، در خصوص حرمت یا حلیت آن ارائه‏ىِ طریق کند. در این مقاله، تلاش مى‏شود، با استناد به آیاتى از قرآن و روایات تفسیرى مربوط و نقد و بررسى آنها به بررسى این موضوع پرداخته شود.

 

موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 7 / 1396

-موسیقی-مفید-مضر

مضرات موسیقی از دیدگاه اسلام

پیامبر (صلی الله علیه و آله) : هر کس به لهویات گوش دهد در روز قیامت در گوش او سرب آب شده ریخته خواهد شد.  (مستدرک ج 2 ص 459 – مستدرک، ج 13، ص 222)

«
و من الناس من یشتری لهو الحدیث ... [1]» و برخی مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است.
«
لهو الحدیث» به هرگونه سخن با آهنگ سرگرم کننده و غفلت زا گفته  می شود. روایات متعددی آن را به غنا تفسیر کرده است.
تمامی فقیهان شیعی بر این باورند که غنا حرام بوده و هیچ شک و تردیدی در آن نیست.
حکمت ها، آثار و فلسفه حرمت موسیقی:
1-  
گرایش به فساد:

غنا و آواز مطرب لهوی، انسان را به سوی فساد اخلاقی می کشاند؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «غنا نردبان زنا است[2]»؛ یعنی مقدمه آن.

-
بی غیرتی

امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر در منزلی چهل روز نوای موسیقی پخش شود، شیطان وارد شده، چنان قدرت نمایی کند که غیرت و حفظ ناموس را از او بردارد، آنچنانکه حتی اگر به ناموس وی هم تجاوز شود، در نزد او اهمیتی ندارد[3]

همچنین فرمود:«خانه ای که در آن غنا باشد، از فساد و فحشا مصون نخواهد بود.[4]

در حدیث دیگری آمده:« ... ایاکم و الغناء، فانه ینقص الحیاء ... [5]» «از غنا و موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیاء را از بین می برد، شهوت را زیاد می کند. مردانگی را نابود می سازد، و هر کاری که شراب می کند موسیقی هم انجام می دهد.

 

موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 7 / 1396

موسیقی از نظر اسلام شهید بهشتی

موسیقی از نظر اسلام شهید بهشتی

در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات, کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم فقهای ما وقتی خواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند مطلب را تحت عنوان حکم غنا در اسلام از یک طرف و همچنین حکم آلات لهو از طرف دیگر مطرح کردند,

در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم فقهای ما وقتی خواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند مطلب را تحت عنوان حکم ۰۳۹;غنا۰۳۹; در اسلام از یک طرف و همچنین حکم آلات لهو از طرف دیگر مطرح کردند، در کتابهای فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده می‌شود.

 

موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 11 / 7 / 1396






امام سجاد علیه السّلام در مجلس عبیدالله ابن زیاد لعنة الله علیه


امام على بن الحسین (علیه السلام ) در مدت اقامت خویش در كوفه ، دو بار به احتجاج برخاست ؛ یك بار روى سخنش با مردم پیمان شكن كوفه بود، و بار دیگر در «دارالاماره» و در برابر عبیدالله بن زیاد.

با توجه به این كه امام سجاد (علیه السلام ) در جمع كاروانیان شهادت ، متمایز از دیگران بود، با ورود آنان به مجلس عبیدالله - والى كوفه - نخستین چیزى كه نظر عبیدالله را جلب كرد وجود مرد جوانى در میان آن كاروان بود.


عبیدالله كه گمان مى كرد در كاروان حسین (علیه السلام ) مردى باقى نمانده و همه آنان به قتل رسیده اند از ماءموران خود درباره امام سجاد (علیه السلام ) توضیح خواست .


كینه و ناپاكى او عمیق عبیدالله به او اجازه نمى داد كه شاهد زنده بودن جوانى از نسل حسین (علیه السلام ) باشد، چنین مى نمود كه تصمیم گرفته است تا على بن الحسین (علیه السلام ) را نیز به شهادت رساند.




كینه و ناپاكى او عمیق عبیدالله به او اجازه نمى داد كه شاهد زنده بودن جوانى از نسل حسین (علیه السلام ) باشد، چنین مى نمود كه تصمیم گرفته است تا على بن الحسین (علیه السلام ) را نیز به شهادت رساند. امام سجاد (علیه السلام ) كه نیت و عزم عبیدالله را دریافته بود، به عبیدالله فرمود: اگر به راستى عزم كشتن مرا دارید، شخص امینى را ماءمور كنید تا از زنان و كودكان سرپرستى كند. عبیدالله با شنیدن این سخن ، از تصمیم خویش منصرف شد و گفت نه : تو خود همراه قافله خواهى بود.



موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم حسینی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 11 / 7 / 1396


 




« خطابه ی آتشین امام علی ابن الحسین علیه السّلام با کوفیان »


رسالت بيدارگرانه امام سجاد (عليه السلام ) چندان دير آغاز نشد. با فاصله اى كوتاه از واقعه کربلا، على رغم همه دردهاى درونى و رنجهاى جسمى ، امام بر سكوى رهبرى ايستاد. از لابلاى توده هاى غم و درد، قد برافراشت و چنان با سخنان برنده اش ‍ فضاى تيره اتهام ها و تبليغات مسموم امويان را شكافت كه كورترين چشم ها، درخشش حقيقت را ديدند و سنگترين دل ها، لرزيدند و بر مظلوميت حيسن و خاندانش گريستند و بر آينده خويش بيمناك شدند!

 

امام على بن الحسين (عليه السلام ) در مدت اقامت خويش در كوفه ، دو بار به احتجاج برخاست ؛ يك بار روى سخنش با مردم پيمان شكن كوفه بود، و بار ديگر در «دارالاماره» و در برابر عبيدالله بن زياد.

هان ، اى مردم ، اى كوفيان !

شما را به خدا سوگند، آيا به ياد داريد نامه هايى را كه براى پدرم نوشتيد!

نامه هاى سراسر خدعه و نيرنگتان را!

در نامه هايتان با او عهد و پيمان بستيد و با او بيعت كرديد!

ولى او را كشتيد، به جنگ كشانديد و تنهايش گذاشتيد!



موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم حسینی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی