برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
۵ اسفند ماه مصادف است با سالگرد تولد جوانی که رهبر انقلاب از او تعبیر به «استراتژیست نظامی» کرده است. غلامحسین افشردی یا بهتر بگوییم شهید حسن باقری، «جوان مؤمن انقلابی» بود که رهبر انقلاب در توصیف ایشان چنین گفتهاند: «شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ و الا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!»احمد دهقان، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در یادداشت زیر به تبیین چگونگی این فرآیند پرداخته است.
حسن باقری (غلامحسین افشردی) در ۲۵ اسفند ۱۳۴۴ در تهران به دنیا آمد و هنوز ۴۵ روز مانده بود وارد ۲۷سالگی شود که در ۹ بهمن ۱۳۶۱، در شمال فکه، با دنیای ما خداحافظی کرد. او فقط ۲۸ ماه در جنگ هشتساله حضور داشت، اما هرگاه صاحبنظران دفاع مقدس دربارهی آن دوران به گفتوگو میپردازند، از این فرمانده با عناوینی مانند نابغه، درشتمغز، بسیار باهوش، استراتژیست، طراح، پدر جنگ در سپاه و… نام میبرند. این القاب چنان با نام او عجین شده است که هیچگاه دربارهی کس دیگری اینگونه صحبت به میان نمیآید. او که بود و چه کرد که امروز دو دهه پس از خاموش شدن آتش توپخانهها، نامش همچنان برده میشود؟ نقش او در آن ۲۸ ماه چه بود که جملات اینچنینی در وصف وی گفته شده است؟ آیا او در طی جنگ تحمیلی، چنین چهرهای از خود نشان داد یا قبل از آن نیز در زندگی شخصی، دارای چنین ویژگیهایی بود؟
زندگینامه و وصیتنامه شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی)
زندگینامه و وصیتنامه شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی)
بسم رب الشهدا و الصدیقین
شهید غلامحسین افشردی مورخ ۲۰ اسفند ۱۳۳۴ مصادف با ولادت امام حسین (علیه السلام) در خانواده ای مذهبی در شهر تهران پا به عرصه وجود گذاشت . مادرش با شغل خیاطی و پدرش با کارگری در یک خانه استیجاری به تربیت دینی این نوزاد پرداختند .
در هنگام تولد اندام لاغر و ضعیفی داشت . نامش را غلامحسین گذاشتند تا به احترام و عظمت مولایش حسین (علیه السلام) خداوند سلامتی اش را تضمین کند .
بعد از ابتلا به چندین بیماری خطرناک از جمله دیفتری و سیاه سرفه از دام این بیماری ها نجات یافت و دوران پر مخاطره ای را پشت سر گذاشت . در سن دو سالگی همراه خانواده اش راهی زیارت مولایش امام حسین (علیه السلام) شد .
تلاوت قرآن و مطالعه کتب دو شهید برای کسب جواز شهادت
تلاوت قرآن و مطالعه کتب دو شهید برای کسب جواز شهادت
مادر شهید مجید محمودی برمسی درباره خصوصیات فرزندش گفت: مجید جوان بسیار ساکت و آرامی بود و حتی هیچگاه از ما پول طلب نمیکرد اگر هم خودمان پولی به او میدادیم میرفت و برای خود کتابهای مذهبی خصوصاً کتابهای شهید مطهری را خریداری میکرد.
عجيب است که پس از گذشت يک دقيقه به پزشکي اعتماد مي کنيم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداري !
بعد از چند روز به دوستي
بعد از چند ماه به همکاري
بعد از چند سال به همسايه اي ...
اما بعد از يک عمر به خدا اعتماد نمي کنيم !
ديگر وقت آن رسيده که اعتمادي فراتر آنچه مي بايست را به او ببخشيم.
او که يگانه است و شايسته ...
در هیاهوی رابطه ها و دوستی ها و دشمنی ها، در میان جمع اطرافیان
در کنار عقاید و افکار و نظرات و اندیشه های متفاوت، بد نیست گاهی سری
به خلوتتنهایی خودت بزنی.
از قالب آن آدم مدنی و اجتماعیِ غرق در رابطه ها و رفت و آمدها
وداد و ستدها دربیایی و خودِ خودت بشوی.
تنهای تنها، خودت و خدای خودت، و آن وقت نفْست را بر ترازوی
محاسبه بگذاری و سنگینی توشه ات را بسنجی.
در خودت دقیق شوی و زیبایی و زشتی روحت را، زلالی و زنگار گرفتگی دلت
را و همه خوبی ها و بدی هایت را در آینه دین ببینی و ببینی که کجای این
عالم ایستاده ای؟ چه می خواهی؟ چه کرده ای و حالا چه باید بکنی؟
وقتی از این محاسبه نفْس به جامعه باز گردی، بیدارتر و هشیارتر
خواهی بود و پله های کمال را بهتر خواهی پیمود و همراه خوبی
خواهی بود برای آنها که همراه تواند.
انسان از دیدگاه قرآن نه تنها هدف رشد و تکاملش مشخص و معین است که راه و مسیر رشدش را نیز خداوند به او نشان داده است.
قرآن کریم از راه رشد تعبیر به صراط مستقیم کرده است. چنان که میگوید:
«وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» مرا عبادت کنید که این راه مستقیم است. (یس 61)
«وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» مرا پیروی کنید که راه مستقیم این است. (زخرف 61)
«وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» همانا تو آنها را به راه راست فرا میخوانی (مؤمنون 73).
صراه مستقیم یا راه رشد تنها راه و مسیری است که گام زدن در آن استعدادهای مثبت انسان را شکوفا میسازد و از به فعلیت درآمدن استعدادهای منفی انسان که به حاکمیت شهوت و هوا و هوس در انسان میانجامد جلوگیری به عمل میآورد.
انسان در جهانبینی قرآن موجودی است که از دو سوی راه رشد به او نشان داده شده است: یکی هدایت فطری یا هدایت درونی و دیگری هدایت بیرونی یا هدایت تشریعی. خداوند انسان را به گونهای آفریده است که با الهام فطری میتواند بسیاری از امور را تشخیص بدهد؛ میتواند تشخیص بدهد که کدام مسیر حق است و کدام مسیر باطل؛ کدام چیز در جهت رشد اوست و کدام چیز در جهت سقوط او؛ کدام عمل میتواند او را به کمال وجودیش برساند، و کدام عمل او را از کمال وجودیش دور سازد.
نویسنده: عبدالله نصری
مهمترین مسئلهای که در بحث از رشد مطرح است هدف رشد میباشد. سایر مسایل مربوط به رشد نیز متفرع بر این مسئله و تابع آن میباشد. تا هدف رشد مطرح نشود نمیتوان سخن از راه و مسیر رشد به میان آورد، تا هدف رشد مطرح نشود نمیتوان سخن از راه و مسیر رشد به میان آورد، تا هدف رشد مطرح نشود سخن گفتن از روشهای رشد بیهوده است. اما اینکه هدف رشد چیست باید گفت که هدف رشد در هر مکتبی معنای خاصی دارد. هر مکتبی در رابطه با تفسیری که از انسان میکند هدف خاصی را برای رشد انسان در نظر میگیرد. مکتبی که انسان را چیزی جز ماده نمیداند و جز نیازهای حیوانی، نیاز دیگری را برای انسان در نظر نمیگیرد هدفی را برای رشد در نظر میگیرد که مکتبی که انسان را دارای دو بعد ماده و روح دانسته و نیازهای معنوی برای او قایل است، آن هدف را مطرح نمیسازد، بلکه هدف دیگری را برای رشد انسان در نظر میگیرد. بنابراین نمیتوان هدفی را برای رشد انسانها ارائه داد که مورد پذیرش همه مکاتب بشری باشد. ما در اینجا به نمونهای از هدفهایی که از سوی مکتبها و متفکران برای رشد انسان در نظر گرفته شده است اشاره میکنیم:
1. یکی از اهدافی که برای رشد انسان در نظر گرفته شده این است که میگویند باید فرد به گونهای رشد کند که برای زندگی در جامعه آماده شود. به عبارت دیگر باید الگوهایی که در جامعه برای رشد وجود دارد، همان الگوها را در فرد پیاده نموده تا فرد هماهنگ و همگام با جامعه بشود.
نویسنده: عبدالله نصری
کلمه رشد و مشتقات آن چون یرشدون، راشدون، مرشد، رشاد حدود 19 بار در قرآن به کار رفته است، از جمله در آیات زیر:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ؛ و چون بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو) که به درستی من به آنها نزدیک هستم و دعای کسی را که مرا بخواند اجابت میکنم. پس باید از من بپذیرند و به من ایمان آورند تا شاید رشد پیدا کنند. (بقره 186). مَنْ یهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیا مُرْشِدًا؛ هر که را خداوند هدایت کند پس او راه یافته است و هر که (به کیفر کردارش) گمراه شود هرگز او را باور و رهبری نباشد. (کهف 17)
کلمه رشد به معنی رسیدن به واقع است و در قرآن به معنای هدایت یافتن و رسیدن انسان به کمال وجودیش به کار رفته است، چنانکه قرآن در مورد حضرت ابراهیم میگوید:
وَلَقَدْ آتَینَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِینَ؛ به تحقیق که ما قبلاً به ابراهیم آن رشدی (را که میتوانست داشته باشد) دادیم و ما (به شایستگیهای) او دانا بودیم. (انبیاء 51)
اصحاب کهف نیز از خداوند چنین تقاضا میکنند:
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَیئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا؛ پروردگارا از جانب خودت بر ما رحمت فرست و راه نجاتی برای ما فراهم ساز. (کهف 10)
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز هدف دعوت خود را چیزی جز رشد و کمال انسانها نمیداند.
مَا أَهْدِیكُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ؛ شما را جز به راه رشد هدایت نمیکنم. (غافر 29)
در مقابل کلمه رشد، در قرآن کلمه غی به کار رفته است که به معنای گمراهی و دور شدن از واقع است. این کلمه نیز 4 بار در قرآن به کار رفته است، از جمله در آیه زیر:
لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی؛ در پذیرش دین اجبار نیست، (زیرا) راه رشد از راه گمراهی آشکار گردیده است. (بقره 256) منبع مقاله : نصری، عبدالله؛ (1394)، انسانشناسی در قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ نهم
آیا از بی خوابی خسته شده اید یا اینکه مریض هستید و نمی توانید به خوبی بخوابید؟ می دانستید که گیاهی وجود دارد که می تواند بی خوابی، اضطراب و حتی بی قراری عصبی را بهبود ببخشد؟ این گیاه درمانی سنبل الطیب نام دارد. ریشه این گیاه به طور گسترده توسط افراد سرتاسر جهان برای بهبود اضطراب و کم خوابی مورد استفاده قرار می گیرد. در این مقاله قصد داریم چند مورد از مزایای ریشه سنبل الطیب را با هم مرور کنیم.
۵ مورد از خواص ریشه سنبل الطیب برای سلامتی:
به بهبود خواب کمک می کند:
مطالعات انجام شده نشان می دهد سنبل الطیب زمانی که فرد برای به خواب رفتن نیاز دارد را کاهش می دهد و کیفیت خواب را بهبود می بخشد. به همین خاطر اگر شما نیز جزو آن دسته از افرادی هستید که نمی توانند بخوابند ممکن است ریشه سنبل الطیب همان چیزی باشد که به دنبالش هستید. بر خلاف بیشتر داروهای خواب، این گیاه عوارض جانبی کمتری دارد و نتایج آن شگفت انگیز است. در یکی از مطالعات انجام شده دانشمندان به این نتیجه رسیدند که اثر ریشه سنبل الطیب بر روی خواب ضعیف بسیار قابل توجه است. در میان شرکت کنندگان این مطالعه، ۴۴ درصد بهبود خواب و ۸۹ درصد خواب عالی را گزارش کردند. علاوه بر این، در این گروه مطالعه ای هیچ عارضه جانبی گزارش نشد. خوب حالا سوال اینجاست که ریشه سنبل الطیب چرا چنین اثری دارد و می تواند خواب را بهبود ببخشد؟ عصاره این گیاه با افزایش سطح GABA در مغز می تواند شما را آرام تر سازد. GABA یک انتقال دهنده عصبی مهارکننده است و در مقادیر کافی می تواند اثر آرام بخشی داشته باشد. نتایج حاصل از یک مطالعه نشان می دهد که عصاره این گیاه می تواند باعث آزادسازی GABA از مغز شود. علاوه بر این، والرنیک اسید موجود در این گیاه جلوی آنزیمی را می گیرد که GABA را تخریب می کند و همین باعث بهبود خواب افراد می شود.
به دنبال رویکرد دیگری برای پیشگیری از ریزش موهای خود هستید؟ در این مقاله همراه ما باشید تا تاثیر گیاهان چینی بر روی ریزش مو را بررسی کنیم.
مقدمه:
قرنهاست که انسانها از گیاهان چینی به عنوان ماده تشکیل دهنده بیشتر پودرها، پمادها، نوشیدنیها و محلولها استفاده میکنند. امروزه، این رویکرد با نامهای مختلفی همچون درمان طبیعی، درمان جایگزین یا گیاه درمانی شناخته شده است. این یک رویکرد طبیعی است که ماده تشکیل دهندهاش عوارض جانبی بسیار اندکی برای بدن دارد. به همین خاطر نیز بیشتر افراد در سرتاسر جهان از گیاهان چینی برای کاهش ریزش موهای خود استفاده میکنند و سعی دارند از این روش برای رشد دوباره موها استفاده نمایند.
گیاهان دارویی چینی:
چینیها از گیاهان به طور گسترده در درمانهای سنتی خود استفاده میکنند و برای قرن های متمادی است که از این گیاهان برای درمان ریزش موهای خود بهره مند میشوند. گیاهان چینی در درمان علل اصلی ریزش مو که شامل موارد زیر است موثرند:
کمبود Yin در کبد و کلیهها: Yin بخشی از انرژی در بدن است که چینیها در طب پزشکی خود معتقدند باعث افزایش عملکرد بدن میشود. کبد و کلیه یکی از مکانهای اصلی و شناخته شده برای پردازش موادی است که از بدن خارج میشود. گیاهان چینی که برای درمان این کمبود مورد استفاده قرار میگیرد قادر است باعث رشد دوباره موها شود. اینکار از طریق تحریک سلولهای فولیکول مو انجام میشود.
حرارت سمی: حرارت سمی واژه ای است که برای توصیف تجمع سموم در بدن مورد استفاده قرار میگیرد.این تجمع ممکن است به خاطر رژیم غذایی ضعیف، عفونتها، آلایندههای محیطی یا داروها باشد. این سموم منجر به ایجاد عفونت و افزایش اسیدیته خون میشود. گیاهانی که قادر به دفع سموم از بدن باشند، میتوانند رشد دوباره مو را تحریک نمایند.
جریان خون کاهش یافته: گیاهان چینی که بتواند جریان و گردش خون را بهبود ببخشد، قادر خواهد بود توزیع مواد مغذی مورد نیاز و اکسیژن را به سلولهای فولیکولهای مو افزایش دهد. در نتیجه رشد مو نیز بیشتر خواهد شد.
اگرچه این نظریات دقیق نیستند اما برخی از آنها حقیقت دارند. در حقیقت رژیم غذایی ضعیف و سموم باعث ریزش مو میشود. حتی در پزشکی مدرن نیز ریزش مو عمدتا با استفاده از مکملهایی درمان میشود که حاوی ویتامینها و مواد معدنی هستند. به طور مشابه، آنتی اکسیدانها نیز از سلولهای فولیکولهای مو در برابر اسیب رادیکالهای آزاد محافظت میکنند.
اسطوخودوس یکی از گیاهان دارویی شناخته شده است که در اکثر مقالات پزشکی نامی از آن وجود دارد؛ در این مقاله قصد داریم برخی از خواص این گیاه دارویی شگفت انگیز را معرفی کنیم.
اسطوخودوس چیست؟
تقریبا ۴۰ گیاه در خانواده نعناع وجود دارد که از لحاظ فنی با نام اسطوخودوس طبقه بندی می شوند هر چند رایج ترین شکل آن Lavandula angustifolia است. این گونه در اروپا، آفریقا، مدیترانه و بخش هایی از آسیا یافت می شود. دلیل کاربرد گسترده این گیاه، طیف وسیعی از مزایای موجود است. این گیاه سرشار از روغن های ضروری است که می تواند اثر قدرتمندی بر روی بدن داشته باشد. یکی از مشکلاتی که در مورد اسطوخودوس وجود دارد این است که می تواند به سرعت رشد کند و توسعه یابد. این موضوع باعث می شود این گیاه به عنوان علف هرز در بخش هایی از جهان شناخته شود.
روده نقش مهمی در سلامتی و گوارش سالم انسانها دارد . سندروم روده تحریک پذیر نیز یکی از بیماریهای کمتر شناخته شده است . در این میان بیماری نشت روده نیز مورد بی مهری واقع شده و زیاد در مورد آن اطلاعرسانی نگردیده است .به گزارش ایران ناز نفخ از نشانه های ابتلا به سندرم روده نشت کننده است.بیماری التهابی روده که موجب اسهال، درد شکم، نفخ و گاز می شود یکی از نشانه های شایع سندرم روده نشت کننده محسوب می شود.
سندرم روده نشت کننده یکی از مفاهیم به درستی درک نشده در پزشکی امروز است. سندرم روده نشت کننده که به عنوان افزایش نفوذپذیری روده نیز شناخته می شود، به خودی خود یک بیماری نیست. این یک نوع شرایط پاتولوژیک است که در حال حاضر با بیشتر بیماری ها التهابی و خود ایمنی مرتبط است.
سرماخوردگی یکی از بیماریهای شایع در میان مردم است که گاهی میتواند کودکان را نیز درگیر خود کند. بدن کودکان ضعیف تر بوده و نیاز به مراقبت بیشتری برای جلوگیری از بیماری و یا درمان سریعتر در هنگام بیمار شدن دارند . علائم سرما خوردگی معمولا بعد از 3-1 روز بعد از تماس با ویروس سرما خوردگی بروز می کند.
سرماخوردگی با ذرات تنفسی آلوده، سرفه یا عطسه، در هوا منتشر میشود. انجام اقدامهای ساده میتواند برای پیشگیری از سرماخوردگی در والدین و کودکان مفید باشد.
یکی از نگرانیها و دغدغه های خانمهای باردار افزایش ریزش مو و کم شدن حجم موهایشان میباشد. اگر میخواهید علت ریزش مو در دوران بارداری و شیردهی و راه درمان آنرا بدانید و با راههای درمان آن آشنا شوید با ما همراه باشید
دلیل اصلی ریزش مو در دوران بارداری به دلیل تغییرات هورمونی در بدن مادر است.در طول زمان بارداری ، مادران باید ویتامین هایی مصرف کنند که ریزش مو را در آنها کاهش داده و به رشد آنها نیز کمک کند. چرا که موها در این دوران نازک تر و شکننده تر می شوند. به هر حال ، هورمون هایی که این مشکلات بوجود می آوردند پس از زایمان ، حدودا 2 تا 3 ماه بعد از متولد شدن نوزاد به وضعیت اولیه خود و قبل از بارداری باز می گردند.
به آیات 54 تا 56 سوره اعراف “آیات سخره” گفته می شود. متن آیات به این صورت است: “انّ ربّکم الله الذی خلق السّموات و الارض فی ستّة ایّام ثمّ استوی علی العرش یغشی اللّیل النّهار یطلبه حثیثاً والشّمس والقمر والنّجوم مسخّرات بامره الا له الخلق والامر تبارک الله ربّ العالمین * ادعوا ربّکم تضرّعاً و خفیة انّه لایحبّ المعتدین * و لاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً انّ رحمةالله قریب من المحسنین”.
در مورد آثار قرائت این آیات می تواند گفت که قرائت این آیات به تعداد هفتاد بار، موجب رفع شرّ شیطان های جنّی و انسی می شود. از دیگر خواص مهم این آیات، تطهیر قوه خیال است. مداومت بر این آیه می تواند زمینه را برای تطهیر و پاکیزگی خیال فراهم نماید. البته بدیهی است که تطهیر خیال به صرف خواندن چند آیه و تکرار چند ذکر و ورد میسر نمی شود بلکه امری بسیار دشوار و همه جانبه می باشد. خیال رام به منزله سگی شکاری است که می تواند حقایق را به صورت درستی تمثل دهد وشکار نماید. اما اگر قوه خیال الوده باشد به مانند سگی ولگرد، تنها در لای و لجن ها می گردد و از حقیقت رنگ و بویی ندارد.
پرسش شما:در این عبارت که بزرگان می فرمایند: (( کسی که مقید باشد نمازش را اول وقت بخواند, به آنجایی که باید,خواهد رسید. ))
منظور از آن جایی که باید را کمی شرح دهید لطفا. جزاکم خیرا
✅پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم
شاید مراد این باشد، نماز اول وقت( به شرط توجه و حضور نسبی) قابلیت های انسان را شکوفا کرده و انسان را مستعد دریافت فیوضات میکند به نحوی که شاید همین نماز اول وقت شخص را مستعد کند تا استادی اهل عمل و علم از وی دستگیری کند. انجایی که باید به انجا برسم یعنی نهایت مرتبه ای شخص برای رسیدن به ان استعداد دارد.
امروز، روز میلاد مشق دانایی است؛
روز تحریر حکمت و شکفتن معرفت.
صادق آل محمد صلی الله علیه و آله !
از سرزمین درس و مکتب جعفری ات،
از آن منبر و مسجد و محراب،
پژواک درس های تو هنوز به گوش می رسد.
کتاب های حدیث، مفتخرند که تبارشان به کلام تو ختم می شود
و طعم دانایی، با تکرار ترکیب هایی از کلام توست
که در کام جان ها نقش می بندد.
آهنگ اندیشه های بیگانه،
از دورها تا دل اسلام آوردگان شهر سفر می کرد
و بر ذهن ها و زبان ها می نشست.
در آرامش آب ها، موج ها و طغیان هایی برمی کشید
و بی تاب می کرد، فرقه ها و نحله های رنگارنگ را.
غوغا و اضطراب برپا شده بود؛
معرکه ای از رأی ها و نظرها.
تو، پرستار لطافت قلب ها، دست بخشایش را بازگشودی
و به انتظار پرسش ها و ابهام ها پایان دادی.
میلادت مبارک ای سرچشمه علم و ایمان
ومقدمت بر دل شعیان گل افشان است باد
به هر کرانه سر زده روشنی صبح امید
باد بهار عاشقان ، به جانب چمن وزید
ز مشرق طلوع نور ، صبا رسد به صد نوید
به گوشهی بنفشه زار ، یک گل تک دانه دمید
گلی که چشم دو جهان ، شبیه او دگر ندید
ز آسمان ز کهکشان ، زمزمه می رسد به گوش
کسی به جمع قدسیان ، نمانده ساکن و خموش
عیان شده ز بی نشان ، نشان جنبش و خروش
داده سبو بر همگان ، ساقی مستِ مِی فروش
هر که در این دایره بود ، کوثر ناب سرکشید
میان باغ و گلسِتان ، گل یگانه می رسد
نور زمین و آسمان ، در این میانه می رسد
در شب تار اختران ، ماه زمانه می رسد
عشق از آن سوی جهان ، بدین بهانه می رسد
که در طریق دلبری ، دلبر دلبران رسید
کسی که شد ز غمزه اش ، طریق دلبری تمام
همان که جمع انبیاء به حضرتش دهد سلام
هم او که چشم مست او ، ربوده دل ز خاص و عام
در شب میلاد نبی ، ز بیت پنجمین امام
جلوه نموده عالمی ، که عالمش شده مرید
خدا نموده در رُخش ، تجلی دوباره ای
هر دو جهان به امر او ، به غمزه و اشارهای
که دم به دم ز روی او ، به خود کند نظاره ای
عصمت و نور هشتمین ، یا ششمین ستاره ای
که در سپهر سروری ، خدای عشق برگزید
زآن که خدای روی خود ، به وجه صادقش کشید
او که به صد یوسف مصر ، درس جمال می دهد
به انبیاء و اولیا ، شرح کمال می دهد
به هر زلیخا ز شعف ، شوق وصال می دهد
چهره او به آرزو ، شور خیال می دهد
بگو یا یاس و نسترن ، عطر شقایق آمده
ز رحمت و لطف خدا ، هرآن چه لایق آمده
به جسم بی روح زمان ، جان خلایق آمده
ز نسل پاک فاطمه ، حضرت صادق آمده
ابن طلحه مى گويد: (1) وى از بزرگان و سادات اهل بيت است . صاحب علوم كثير، عبادت فراوان ، اوراد دائم زهد آشكار و تلاوت بسيار، معانى قرآن كريم را بدقت بررسى و از اقيانوس قرآن گوهرهاى ارزنده را استخراج مى كرد و نتايج شگفتى به دست مى آورد و اوقاتش را به انجام طاعات گوناگون تقسيم مى كرد به گونه اى كه از خود در آن باره حساب مى كشيد.
ديدنش انسان را به ياد آخرت مى انداخت و شنيدن سخنش باعث پارسايى در دنيا مى شد. نتيجه پيروى از رهنمودهايش بهشت بود، نور جمالش گواهى مى داد كه او از سلاله نبوت است و پاكيزگى اعمالش روشن مى ساخت كه او از دودمان رسالت است .
گروهى از بزرگان مذاهب و دانشمندان برجسته آنها مانند يحيى بن سعيد انصارى ، ابن جريح ، مالك بن انس ، ثورى ، ابن عيينه ، ابوحنيفه ، شعبه ، ايوب سجستانى و ديگران از او حديث نقل كرده اند و از دانشش بهره جسته اند.
و اين بهره مندى از او را براى خود منقبتى دانسته و باعث شرف و فضيلت خويش شمرده اند.
مى گويد: او چندين لقب دارد كه مشهورتر از همه صادق است و از جمله آنها صابر، فاضل و طاهر مى باشد.
امّا مناقب و صفات آن حضرت بيش از حد شمار است و عقل و فهم شخص آگاه و بصير درباره انواع مناقبش حيران است تا آن جا كه علوم سرشارى كه به خاطر تقواى زياد بر قلبش جارى بود، همه احكامى را كه علل آنها براى كسى قابل درك نيست و علومى را كه عقول از احاطه به حكم آنها قاصر است به او نسبت داده و از وى روايت كرده اند.
گويند كتاب جفرى كه در مغرب به پسران عبدالمؤ من به ارث رسيده ، از جمله سخنان اوست . براستى كه اين خود منقبتى والا و در مقام فضايل ، مرتبه بلندى است .
1. امّا كرامات امام صادق عليه السلام در (( كشف الغمه )) به نقل از كتاب ابن طلحه (9) آمده است كه مى گويد:
عبداللّه بن فضل بن ربيع از پدرش نقل كرده ، مى گويد: منصور، در سال 147 سفر حج كرد و بعد به مدينه رفت و به ربيع گفت : كسى را به دنبال جعفر بن محمّد عليه السلام بفرست تا او را با رنج و عذاب نزد ما بياورد. خدا مرا بكشد، اگر من او را نكشم ! ربيع چنان وانمود كرد كه فراموش كرده است .
دوباره منصور تكرار كرد و به ربيع گفت : كسى را بفرست تا او را با رنج و عذاب بياورد، باز ربيع خود را به غفلت زد. اين بار منصور نامه تندى به ربيع نوشت و در نامه به ربيع پرخاش كرد و فرمان داد كه كسى را بفرستد تا جعفر بن محمّد عليه السلام را بياورد. ربيع كسى را فرستاد، وقتى كه حضرت را آوردند، ربيع عرض كرد: يا اباعبداللّه به خدا پناه ببر كه منصور به گونه اى دنبال تو فرستاده كه جز خدا كسى شرّ او را دفع نمى كند.
جعفر بن محمّد عليه السلام گفت : (( لا حول و لا قوة الا باللّه ، )) آنگاه ربيع حضور وى را به اطلاع منصور رساند. همين كه امام عليه السلام وارد شد، منصور شروع به تهديد آن حضرت كرد و سخنان درشت به زبان آورد و گفت : اى دشمن خدا! مردم عراق تو را رهبر خود دانسته و زكات مالشان را براى تو مى فرستند و تو از سلطنت من سرپيچى مى كنى و در پى آشوب و غائله هستى ، خدا مرا بكشد كه اگر من تو را نكشم ! امام عليه السلام پس از شنيدن سخنان منصور فرمود: يا اميرالمؤ منين ! به سليمان نعمت داده شد، سپاسگزارى كرد. ايوب مبتلا شد، صبر كرد، به يوسف ستم كردند، او بخشيد و تو از آن قبيل هستى .
چون منصور اين سخنان را شنيد گفت : اى ابوعبداللّه ، جلوتر بيا، ساحت شما در نزد ما از اين چيزها پاك و از هر تهمتى مبراست و شما كم سر صداييد، خداوند به شما از طرف خويشاوندان بهترين پاداش را مرحمت كند! آنگاه دستش را گرفت و با خود روى فرش مخصوص نشاند. سپس دستور داد عطر بياورند، مخلوطى از مواد خوشبو را آوردند شروع كرد با دست خود محاسن امام را معطر كردن به گونه اى كه در پايان كار قطرات عطر از محاسن شريفش مى چكيد.
سپس گفت در پناه و حمايت خدا برخيزيد. آنگاه به ربيع گفت : جايزه و خلعت ابوعبداللّه را پشت سر ببريد. و رو به امام صادق عليه السلام كرد و گفت : در پناه و حمايت خدا برويد، آن حضرت رفت . ربيع مى گويد: من پشت سر رفتم و عرض كردم : من پيش از شما وضعى را ديدم كه شما نديده بوديد و بعد از شما هم وضعى را ديدم كه شما نديديد. شما موقع ورود چه فرموديد؟ فرمود: گفتم : (( اللهم احرسنى بعينك التى لاتنام و اكنفنى بركنك الذى لا يرام ، و اغفرلى بقدرتك على و لا اهلك و انت رجائى اللهم انت اكبر و اجل مما اخاف و حذر، اللهم بك ادفع فى نحره و استعيذ بك من شره ؛ پس خداوند چنان كرد كه ديدى .
2. از جمله داستانى است كه ليث بن سعيد نقل كرده ، مى گويد:
در سال 113 به سفر حج رفتم و وارد مكه شدم . چون نماز عصر را خواندم ، بالاى كوه ابوقبيس رفتم ، ناگاه مردى را ديدم ، نشسته و دعا مى خواند، بقدرى (( يا ربّ يا ربّ )) گفت كه نفسش قطع شد. باز (( ربّ، ربّ )) گفت تا نفسش بريد. سپس بقدرى (( يا اللّه يا اللّه )) گفت تا نفسش قطع شد. باز (( يا حىّ يا حىّ )) گفت تا نفسش بريد. آنگاه (( يا رحيم يا رحيم )) گفت تا نفسش قطع شد. سپس هفت نوبت (( يا ارحم الراحمين )) را بقدرى گفت كه نفسش بريد. آنگاه گفت : (( اللهم انى اشتهى من هذا العنب فاطعمنيه ، اللهم بردىّ قد اخلقا )) ؛(10) ليث مى گويد: به خدا سوگند هنوز سخن او تمام نشده بود كه سبدى را پر از انگور در نزد وى ديدم در حالى كه آن روز انگورى نبود و دو پارچه نو در برش ديدم ، همين كه خواست انگور ميل كند، گفتم : من هم شريك هستم . فرمود: براى چه ؟ عرض كردم : شما دعا مى كرديد و من آمين مى گفتم . فرمود: بيا و بخور ولى چيزى را پنهان نكن .
رفتم مقدارى خوردم و هرگز چنان انگورى نخورده بودم ؛ هيچ دانه نداشت . بقدرى خوردم كه سير شدم ولى چيزى از سبد كم نشد. سپس فرمود: يكى از اين دو پارچه را بر تنت كن ! عرض كردم : من نيازى ندارم . فرمود: پس دور شو تا من آنها را بپوشم ، دور شدم ؛ يكى از آنها را به كمر بست و يكى را به شانه انداخت سپس آن دو پارچه اى را كه داشت به دستش گرفت و از كوه به زير آمد من به دنبالش رفتم تا به محل سعى رسيد، مردى او را ديد و گفت : مرا بپوشان خدا تو را بپوشاند! آن دو پارچه را به او داد. من به آن مرد رسيدم و گفتم : اين شخص كيست ؟ گفت : جعفر بن محمّد، ليث مى گويد: دنبالش رفتم تا از او حديثى بشنوم ديگر او را نيافتم .(11)
منابع مقاله: داستانهای حکیمانه در آثار استاد حسن زاده آملی ، هیئت تحریریه انتشارات نبوغ؛
حضرت امام صادق علیه السلام از ام جابر پرسید که در چه کاری ؟
عرض کرد که می خواهم تحقیق کنم که از چرنده و پرنده کدام بیضه می نهند و کدام بچه می آورند؟
فرمود که :
احتیاج به این مقدار فکر نیست بنویس که گوش هر حیوانی که مرتفع است بچه می آورد و هر کدام منخفض است بیضه می نهد ذلک تقدیر العزیز العلیم .
باز با آن که چرنده است و گوش او منخفض و به سر او چسبیده بیضه می نهد، سلحفاه که چرنده است
چون بدین منوال است بیضه می نهد و گوش خفاش چون مرتفع است و به سر او چسبیده نیست ، بچه می آورد.(۱)
********************************************
پی نوشت:
۱- هزار و یک نکته ، ج ۱ و ۲، ص ۶۸
پیشوای ششم شیعیان در عصری می زیست كه شور علمی فراوانی در جامعه اسلامی وجود داشت و علوم مختلفی همچون تفسیر، حدیث، فقه، كلام، طب، فلسفه، نجوم و... به بازار علم عرضه شده بود. علاوه بر این، عصر امام صادق علیه السلام را می توان عصر برخورد اندیشه ها و پدید آمدن فرقه ها و مذاهب مختلف دانست. در آن زمان فرقه هایی مانند معتزله، جبریه، مرجئه، غلات، زنادقه و ... به وجود آمدند و هر یك به تبلیغ اندیشه های خود پرداختند. و این موضوع می توانست جامعه اسلامی را از یافتن معارف حقیقی اسلام محروم كند و مردم را به گمراهی بكشاند اما خورشید شخصیت علمی جعفر بن محمد علیه السلام چنان بر آسمان اندیشه حقیقت جویان تابید كه دوست و دشمن را در هاله ای از شگفتی فرو برد. آن حضرت در عرصه دانش و فرهنگ و تبلیغ باورهای درست دینی بسیار كوشید كه به چند نمونه از آن اشاره می شود.
امام صادق علیه السلام دانشگاه عظیمی در رشته های مختلف علوم عقلی و نقلی آن روز بنیان گذارد و شاگردان بزرگی تربیت كرد كه تعدادشان به چهار هزار نفر می رسید.گروهی از آنان علاوه بر تربیت شاگردان فراوان دیگری، آثار علمی متعددی پدید آوردند مانند جابرن حیان که بیش از دویست جلد كتاب در موضوعات گوناگون نگاشت و كتاب هایش در قرون وسطی به زبان های مختلف اروپایی ترجمه شد.
قیامهای واقع شده در زمان حیات امام صادق علیه السلام چند دسته بود: یک دسته قیام هایی که ظاهرش اسلامی بود اما اهداف سران قیام تنها رسیدن به قدرت بود. دوم قیامهایی که با نیت اسلامی رخ داد اما نتیجه مطلوب از آن حاصل نشد زیرا شرایط قیام وجود نداشت.(طبق فرمایش خود حضرت)
واکنش مشترک امام صادق علیه السلام در مواجهه با قیامها
حضرت یک واکنش مشترک داشتند و آن اینکه با هیچ یک از قیامها در ظاهر همراهی نکردند و حمایت علنی نیز ننمودند. این طرز برخورد باعث شد تا عده ای امام را سرزنش کنند و ایشان را به خالی کردن شانه از قبول مسئولیت و بی تفاوتی نسبت به مسائل جاری جامعه مسلمین متهم نمایند. در حدیثی آمده است زیدیان امام صادق علیه السلام را متهم می کردند که ایشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد. امام این اتهام را از خود رد کرده فرمود: ولکنّی أکره أن أدع علمی الی جهلهم. ولی من نمی خواهم علم خود را در کنار جهل آنان بگذارم.در واقع امام با بصیرتی که از فضای حاکم بر جامعه خویش داشت می دانست که قیام به صلاح نیست.[1]
با وجودعدم اقدام عملی امام برای حمایت از قیامهایی که علیه حکومت سفاک اموی شکل گرفته بود که این واکنش مشترک در برابر تمامی قیامها بود ولی حضرت بین قیامها تفکیک قائل شده همه را با یک چوب نمی زدند؛ به همین خاطر امام علیه السلام در جلسات خصوصی با قیامها برخورد دوگانه ای داشتند
علت واکنش مشترک امام
علت واکنش مشترک امام که همان حمایت علنی بود تا حدودی واضح شد: زیرا به هر حال قیامها با هر هدفی صورت می گرفت زمینه مساعد برای زعامت امام بر جامعه مسلمین وجود نداشت چنانچه در جایی این مطلب را به صراحت بیان می دارند: «از سدیر صیرفی روایت است که گفت: بر امام وارد شدم و گفتم: چرا نشسته اید؟ گفت: ای سدیر چه اتفاقی
۩♥*♥۩ تصویری زیبا از پیامبر پاکیها در عصر جاهلی ۩♥*♥۩
در میان همه پیغمبران جهان، پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله یگانه پیغمبری است كه تاریخ كاملا مشخصی دارد.
در این میان به پاره ای از سوابق درخشان آن رسول گرامی اشاره ای مختصر می نماییم.
همه پیامبران از درگاه خدا حاجتی طلبیدند و خدا آرزویشان را به اجابت رساند.
گاه از ظلم امتشان نیز به خدا شکوه کردند. اما ...
مهربان بود و دلسوز. هیچ از خدا نمیخواست. هیچ گلایهای نکرد.
خدا برایش پیغام فرستاد حبیب من!
پیامبران پیش از تو نیز از من خواستهای داشتند و به اجابت رساندم.
تو که گوهر بی مانند منی. هرچه بخواهی به تو میبخشم.
نگاهی به انتهای بشریت کرد. خدایا تنها از تو یک چیز میخواهم.
هرچه باشد عطا میکنم که تو برترین و برگزیدهترین مخلوق منی.
تنها از تو شفاعت امتم را میخواهم.
اینان را به من ببخش.
جبرئیل لبخند زد.
خداوند اجابت کرد که آنقدر به تو میبخشم تا راضی شوی.