تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15273
بازدید دیروز : 22198
بازدید هفته : 215412
بازدید ماه : 280733
بازدید کل : 12625996
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398

 

 
300 نكته در مدیریت اسلامی » پیشگفتار
قرآن كریم، کتابی که از سوی پروردگار عالم و خالق و پرورش¬ دهنده تمام موجودات از جمله انسان، نازل گردیده، بیان كننده نیازهای زندگی بشری برای رشد و تعالی و تکامل است، چنان كه در آیات گهربار آن کتاب فرمود: "تبیاناً لكل شیء" 
از طرفی آیات این سلسله هدایت، بر مدیر جامعه اسلامی، پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله، نازل گردیده که خود اقدام به تشکیل حکومت و اداره آن به مدت ده سال نموده و در تمام آنات و لحظات و مشکلات، عنایات و راهنمایی‌های وحیانی راه گشای وی بوده است.
در این پژوهش تلاش بر این است تا با مراجعه به تفسیر قرآن کریم که پل ارتباطی میان ذهنهای خسته ما و آیات نورانی کلام‌الله است، دستورات و ارشادات آن منشور ربّانی که نگاهی به حوزه علوم مدیریتی دارد، استخراج گردد.
هدف از جمع‌آوری این مجموعه، فراهم آمدن نسخه‌ای کارآمد و آسان فهم برای عموم علاقه‌مندان به مباحث مدیریت اسلامی بوده است، لذا تفسیری که مورد استناد و بازبینی قرار گرفته، «تفسیر نور» اثر حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی‌ می‌باشد که در شیوایی و روانی، از معدود آثار منتشره در میان تفاسیر قرآن کریم است و در نگارش آن، تفاسیر مشهور مورد رجوع بوده و از این لحاظ از جامعیت نسبی برخوردار می‌باشد.
در بعضی از صفحات، ذیل نکات مطرح شده، آدرس آیاتی که مفهوم مشابه با آن را دارند جهت ارجاع علاقمندان ذکر گردیده که این روش باعث جلوگیری از تکرار آیات با مفهوم مشابه شده است.
موضوع و عنوان هر یک از آیات به صورت تیتر بیان گردیده تا علاقمندان بتوانند در پژوهشهای خود از آنها به عنوان مواد خام، استفاده نمایند، اگر چه پردازش و تکمیل این فضای علمی، خود حرکتی دشوار و خلاقیت مدار است.
فرق اساسی این پژوهش با دیگر فعالیت‌های انجام شده در این حوزه، در رویکرد استناد به آیات و نحوه تایید گرفتن از آیات قرآن کریم است. عده‌ای با مراجعه به قرآن کریم، آیاتی که متناسب با مطالب علم مدیریت است را جدا نموده و آن مطالب را بوسیله آیات تایید می‌کنند. تایید گرفتن از آیات به این روش برای گزاره‌های کشفی علم مدیریت، خود اشتباهی بزرگ است که ضمن آسیب رساندن به شأن والای آن راهنمای سعادت، هدف خود را نیز تعمیم نمی‌دهد.
حال آنکه رویکرد رجوع به آیات برای دانستن آنچه در مورد تاریخ و سرنوشت مدیران بشری و شرایط و شئون رهبری بیان داشته است، می‌تواند راهگشا و سازنده باشد، زیرا این نگاه، در چارچوبهای تعریف شده و ساختار یافته علم مدیریت صورت نمی‌گیرد، بلکه هر آنچه در اداره مجموعه اسلامی لازم و کافی است، مورد توجه و استفاده قرار می‌گیرد، یعنی به تک تک آیات به مثابه راهنمای هدایت مراجعه می‌شود و اگر آیات، نکته‌ای پیرامون علم مدیریت بیان می‌دارد، آن نکته به عنوان یک اصل هدایتگر در علم مدیریت اسلامی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
این پژوهش با مد نظر قرار دادن این رویکرد، از قرآن کریم پرسیده است: "چگونه مدیریت کنیم؟" و البته پاسخ‌هایی که دریافت گردیده، چون مستند به یک سلسله کتاب تفسیری می‌باشد، ممکن است اندک و ناقص باشد به نحوی که تمام نیازهای مدیران را پاسخگو نباشد، لکن بزرگان گفته‌اند: آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدرت تشنگی باید چشید.
فهرست‌بندی الفبایی و دسته‌بندی موضوعی دیگر ویژگی این مجموعه است که استفاده از آن را بسیار آسان‌تر می‌کند به نحوی که می‌توان برای استفاده از آیات و نکات در دیگر پژوهشها، به صورت موضوعی مطالب را جستجو نمود.
در بخش پایانی این مجموعه، تعدادی از آیات شرح شده در قسمت اول، بر اساس مبانی و ساختار علم مدیریت، دسته بندی شده است که می‌تواند جلوه‌ای از کاربرد 300 نکته استخراج شده از آیات قرآن کریم باشد.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398

لیاقت، ملاك ارتقا
 
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا ِلادَمَ ... (بقره، 34)
به ملائكه امر نمودیم بر آدم سجده كنند.
 
1.لیاقت از سابقه مهمتر است. (فرشتگان قدیمی كه سال‌ها خداوند را عبادت می‌كردند، باید برای انسان تازه به دوران رسیده، اما لایق، سجده كنند.) ارتقای سازمانی نیز باید بر مبنای شایستگی و لیاقت باشد و سابقه داشتن، كافی نیست.

عدم انهدام منابع
 
قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثیرُ اْلاَرْضَ وَ لاتَسْقِی الْحَرْثَ...(بقره، 71)
 پس از آنكه قوم بنی اسرائیل خطایی مرتكب شدند، خداوند فرمود: باید گاوی را ذبح كنند كه مشخصات آن گاو را اینگونه بیان فرمود: گاوی كه نه زمین را شخم بزند و نه آن را آبیاری كند.
 
2.در اجرای طرح‌ها، منابع و عناصر فعال تولیدی و اقتصادی نباید منهدم شود. (لاذلول ...و لا تسقی)

پیگیری كارها
 
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ ...(بقره، 87)
خداوند به موسی، كتاب تورات عطا فرمود و پس از آن پیامبرانی پشت سر هم فرستاد تا دین الهی را تبلیغ كنند.
 
3.یكی از نكات لازم در راه رسیدن به موفقیت، پیگیری و تداوم برنامه‌ها برای حصول نتیجه نهایی است. (همچنانكه خداوند، پیامبران را پشت سر هم برای دعوت مردم فرستاده است.)
 
برخورد با متخلفان
 
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (بقره، 120)
خداوند خطاب به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: اگر از آنها (یهودیان و مسیحیان) پیروی كنی در حالی كه راه درست را به تو نشان دادهایم رابطهات با خداوند قطع خواهد شد.
 

4.پس از ابلاغ وظایف هر فرد، در برخورد با تخلف نباید هیچ تسامح و تساهلی به خرج داد. (همانطور كه خداوند حتی نسبت به پیامبرش بدون ملاحظه و با كمال قاطعیت برخورد می‌كند.)

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398
در اینجا با برخی از آیاتی که در وصف امام علی(ع) نازل شده اند، آشنا خواهید شد.

آیاتی که در وصف امام علی علیه السلام نازل شده است(بخش اول)

آیاتی که در وصف امام علی علیه السلام نازل شده است(بخش اول)

امام علی شبهای قدر

"انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون." (سوره مائده/ 55)
بنا به نقل مفسرین و مورخین عامه و خاصه آیات زیادى(بیش از سیصد آیه) درباره ولایت على علیه السلام و فضائل و مناقب آن حضرت در قرآن کریم آمده است که نقل همه آنها از عهده این کتاب خارج است لذا ما در اینجا فقط به نقل چند مورد از کتب معتبره اهل سنت اشاره می‌نمائیم که جاى چون و چرا براى آنان باقى نماند.


1ـ آیه تبلیغ

ابو اسحق ثعلبى در تفسیر خود و طبرى در کتاب الولایة و ابن صباغ مالکى و همچنین دیگران نوشته‏اند که آیه تبلیغ یعنى آیه 67 سوره مائده "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ..." درباره على علیه السلام نازل شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله دست على را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه... . (1)
 


2ـ آیه ولایت

عموم مفسرین و محدثین مانند فخر رازى و نیشابورى و زمخشرى و دیگران از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کرده ‏اند که روزى سائلى در مسجد از مردم سؤال نمود و کسى چیزى به او نداد، على علیه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره به سائل نمود و سائل متوجه شد و آمد انگشتر را از دست او خارج نمود و آیه "انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون."(2) نازل گشت یعنى ولى و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینى هستند که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع زکوة می‌دهند. (اگر چه مؤمنین را به صیغه جمع آورده که در حال رکوع صدقه می‌دهند ولى در خارج مصداق واقعى آن منحصر به فرد بوده و على علیه السلام می‌باشد، بعضى هم گفته ‏اند چون ائمه دیگر نیز داراى مقام ولایت بوده و اولاد معصومین على علیه السلام می‌باشند لذا به صیغه جمع قید شده است.)

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398
در این مطلب ادامه آیاتی را که در وصف امام علی(ع) نازل شده اند، می خوانید.

آیاتی که در وصف امام علی علیه السلام نازل شده است(بخش دوم)

آیاتی که در وصف امام علی علیه السلام نازل شده است(بخش دوم) 8ـ آیه قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب.(19)
کافران رسالت پیغمبر اکرم را انکار کرده و گفتند تو پیغمبر نیستى این آیه در پاسخ آنان به حضرتش نازل شد که بگو (من براى رسالت خود دو شاهد دارم یکى) خدا است که براى شهادت میان من و شما کافى است و دیگرى کسى است که علم کتاب در نزد اوست. ثعلبى در تفسیر آیه مزبور می‌نویسد آن که علم کتاب در نزد اوست على بن ابیطالب است. (20)

همچنین ابوسعید خدرى گوید از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدم آن کس که علم کتاب در نزد اوست کیست؟ فرمود آن کس برادرم على بن ابیطالب است. (21)

شیخ سلیمان بلخى از ابن عباس نقل می‌کند که گفت آن که علم کتاب در نزد اوست على علیه السلام است زیرا او به تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود. (22)

9- آیه "افمن کان على بینة من ربه و یتلوه شاهد منه." (23)
آیا کسی که (رسول خدا صلى الله علیه و آله براى صحت گفتار خود) حجتى (قرآن) از طرف پروردگار خود داشته و پشت سر او شاهد و گواهى از خود او باشد... .

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398
از سفارشات امام علی(ع) هیچ یک از شما نباید در برابر پرسش از چیزى که نمى داند شرم کند که بگوید من نمى دانم، و نباید کسى که چیزى را نمى داند شرم کند از این که آن را بیاموزد.

ارج نهادن دانش توسط امام علی(ع)

ارج نهادن دانش توسط امام علی(ع)

ستایش دانش در کلام امیرمؤمنان علی ( ع)

جمله ‌های کوتاه و حکیمانه از امیر بیان،علی بن ابی‌طالب،امیرمؤمنان (ع) در ستایش دانش و در بیان فواید آموختن آن با ترجمه و شرح آقا جمال حوانساری:

التواضُعُ ثَمَرَه الْعِلْمِ؛فروتنی کردن با خدای-عزّوجلّ-و خلق میوه دانش است.

اَلْعِلْمُ کَنْزٌ؛دانش گنج است.

اَلْعِلْمُ دَلیلٌ؛دانش راهنماست[به حق].

اَلْعِلْمُ ینْجِیکَ،الْجَهْلُ یرْدِیکَ؛دانش،تو را رستگار می‌سازد و نادانی[تو را]تباه می گرداند.

اَلْعِلْمُ جَلاله،اَلْجَهَاله ضَلاله؛دانایی،بزرگی است و نادانی،گمراهی.

اَلْعِلْمُ حَیاه،الایمانُ نجاه؛دانش زندگی است و ایمان رستگاری.

اَلْعِلْمُ اَعْلی فَوْزِ؛دانش برترین فیروزی[4]است[به مراتب عالیه و مدارج متعالیه].

اَلْعِلْمُ أفْضَلُ قنیه؛علم برترین چیزی است که کسی کسب کند.

اَلْعِلْمُ نِعْمَ دلیلٌ؛علم،نیکو راهنمایی است[به سعادت و نیک‌بختی].

اَلْعِلْمُ جَمالٌ لایخْفی؛دانش جمالی است که پوشیده نیست.

اَلْعِلْمُ کَنْزٌ عَظیمٌ لایفْنی؛علم گنج عظیمی است که نیستی و تمام شدن نمی‌پذیرد.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398
این که حضرت علی علیه‌السّلام در کعبه به دنیا آمده، بزرگداشتی بود از جانب خدای متعال و اکرامی بود که نسبت به مقام شامخ و با عظمتش عنایت فرمود.

کیفیت تولد امام علی(ع)

کیفیت تولد امام علی(ع)

شکافته شدن دیوار و تولد علی(ع) در کعبه از منابع اهل سنت

به نقل مورخان و محدثان مشهور ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل در درون خانة کعبه روی داده است و جریان از این قرار است که: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیه‎ السلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش می گذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانة والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانة کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانة کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیه‎ السلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشتة تاریخ برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخة خشکیدة خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد.

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398
خطبه بدون الف معروف به خطبه مونقه از سخنرانی‌های امام علی(ع) است. ایشان این خطبه را بالبداهه ایراد کردند. در این خطبه، از حرف «الف» استفاده نشده است. این خطبه در نهج البلاغه نقل نشده است؛ همچنین در مصباح کفعمی و بحارالانوار علامه مجلسی نیز آمده است.

شاهکار هنری امام علی(ع)

شاهکار هنری امام علی(ع)

شاهکار حضرت علی (ع) (خطبه بی الف )

 کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که:

روزی جمعی از اصحاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در میان حروف که از همه بیشتر در سخن و کلام موجود است؟

معلوم شد حرف «الف» از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که حرف «الف» در آن نباشد.

حضرت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه السّلام که در این جلسه حضور داشتند، بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای ایراد فرمودند که در آن حرف«الف» به کارنرفته است.

چنانکه عقل ها حیران ماند و حضار متحیر. نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 8 / 1398
علی علیه‌السلام همان نور و روشنی است که در قلب دوستان و دلباختگانی مثل ضرار و در دهان دشمنانی مثل معاویه جا خوش کرده و کسی نمی‌تواند منکر آن شود. هزاران سال هم اگر بگذرد باز هم این حقیقت، باران روشنی‌اش را از دست نمی‌دهد و همچنان پرنور بر همه جهان می‌بارد.

نور حقیقت

نور حقیقت حقیقت نوری است که خودش را از لابلای قلبهای ناپاک عبور می‌دهد و هیچ کس جلودار آن نیست. ناگهان می‌بینی آن نور بر سر زبانها افتاده و هیچ کس را یارای پنهان کردنش نیست. آنجاست که دوست و دشمن دلشان می‌خواهد از قافله حقیقت عقب نمانند و او را نمایان سازند. علی علیه‌السلام همان نور و روشنی است که در قلب دوستان و دلباختگانی مثل ضرار و در دهان دشمنانی مثل معاویه جا خوش کرده و کسی نمی‌تواند منکر آن شود. هزاران سال هم اگر بگذرد باز هم این حقیقت، باران روشنی‌اش را از دست نمی‌دهد و همچنان پرنور بر همه جهان می‌بارد. برای همین است که پیامبر (ص) تمسک به او و خاندانش را مایه نجات و رسیدن به رستگاری می‌داند. به هر حال، خوش تر آن باشد که وصف دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
برچسب‌ها: نور حقیقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

 فلسفه غیبت امام زمان

کلیپ تصویری مهدوی: شبیه ماه - فانی (+ متن)

به ماه رویت قسم که جانا

اگر که باشم گه ظهورت…

و گر تنم را حصار قبرم، میان دستان خود فشارد…

زمانه با داغ دوری تو

گدازد این قلب چاک چاکم

دوباره سر بر ره تو سایم

به جانب پرچم تو آیم

به حسرت روی تو بمیرم… و خون زخم‌های شکفته من…

به پیش پایت چنین نگارد…

تمام عمرم برای مهدی

شود وجودم فدای مهدی

سپاس گویم خدای مهدی

شنیدم آخر ندای مهدی….

تمام عمرم فدای مهدی

 

موضوعات مرتبط: مهدویت (عج)
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

طول عمرامام زمان علیه السلام

کلیپ تصویری مهدوی: خورشید پنهان - جنتی (+ متن)

دلم آروم آروم ، داره قدم قدم

به هوای تو حیرون میشه

اگه که دوریمون بشه تموم بشه

همه ی عالم مجنون میشه

جان جانان من برگرد

روح و ریحان من برگرد

ماه پنهان من برگرد

برگرد برگرد برگرد بیا برگرد

بدجور نظرم کرده عشقت آقا

شوری به سرم کرده عشقت آقا

بودم اگه دیوونه ؛ عشقت آقا

دیوونه ترم کرده

کنارمی ولی نمی بینم تو رو

مثل خورشیدی پشت ابرا

زمین و آسمون تو صف انتظار

همه می خونن برگرد آقا

دل شده بی قرار برگرد

سخته این انتظار برگرد

صاحب ذوالفقار برگرد

برگرد برگرد برگرد بیا برگرد

بردی دل زهرا رو جانم آقا

قلبم همه دنیا رو جانم آقا

وقتی رو سرت بستی جانم آقا

سربند علمدارو

بدجور نظرم کرده عشقت آقا

شوری به سرم کرده عشقت آقا

بودم اگه دیوونه ؛ عشقت آقا

دیوونه ترم کرده

عزیز فاطمه بارون نم نمت

که رو گونه م داره می ریزه

دلای بی قرار شبای انتظار

همه سالم مثل پاییزه

چشما دریا شده برگرد

ذکر لب ها شده برگرد

شیعه تنها شده برگرد

برگرد برگرد برگرد بیا برگرد

قلبم به پر قنداقت اسیره

ای کاش تو بیای آقا خیلی دیره

مردم از غم دوری و صبوری

هجرون چه نفس گیره

بدجور نظرم کرده عشقت آقا

شوری به سرم کرده عشقت آقا

بودم اگه دیوونه ؛ عشقت آقا

دیوونه ترم کرده

موضوعات مرتبط: مهدویت (عج)
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

بی قرار یک دنیا، برای دیدن سلاله زهرا

گل آخر باغ عصمت، لبخندش دارد تماشا، میخونند آسمونها

الســــلام علیــــڪ یا ولے الله

الســلام علیـــڪ یا حبیبـــــے بقیة الله ، یـــــا حجـــــت الله

 

موضوعات مرتبط: مهدویت (عج)
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

a87ff679a2f3e71d9181a67b7542122c simafun.com21 ورود ممنوع‌های زندگی مشترک چیست؟

ورود ممنوع‌های زندگی مشترک چیست؟

ورود ممنوع‌های زندگی مشترک چیست؟,چیزهایی که گاهی ناخواسته و در برخی مواقع کاملا عمدی آنها را رعایت نمی‌کنید و به آرامش و احساس خوشبختی در خانه‌تان صدمه می‌زنید.یکی از تابلوهای آشنا که در سطح شهر زیاد می‌بینیم و همه ما معنی آن را می‌دانیم، هر چند گاهی اوقات آن را رعایت نمی‌کنیم، تابلوی ورود ممنوع است. تابلوی قرمزرنگ که روی آن یک خط بزرگ سفید قرار دارد.

دیدن این تابلو در برخی مکان‌ها بخصوص‌ وقتی عجله داشته باشیم و به‌خاطر حضورش مجبور باشیم مسیرمان را عوض کنیم، می‌تواند باعث عصبانیت و غر زدن‌های زیر لبمان شود، گاهی اوقات هم اگر آقای پلیس‌ یا دوربین راهنمایی و رانندگی وجود نداشته باشد، وارد آن کوچه و یا خیابان می‌شویم. ‌ این تابلو علاوه بر سطح شهر، در خانه ما هم وجود دارد. خانه‌ای که در آن پلیسی نیست که جریمه‌مان کند، اما اثرات ورود به پس‌کوچه‌های ورود ممنوع در رابطه با همسرمان می‌تواند بسیار مخرب و آسیب‌زننده باشد.

نمی‌دانم برای شما پیش آمده است که وارد خیابانی بشوید که یکطرفه است ودر کمال تعجب ببینید ‌ ماشینی از روبه‌رو می‌آید، با دیدن شما کنار نمی‌رود بلکه نوربالا می‌زند که شما از سر راه او کنار بروید؟ آنچنان حق به جانب پیش می‌آید که شما برای یک لحظه شک می‌کنید، نکند خیابان دو طرفه است‌ یا کسی که ورود ممنوع آمده شما هستید‌ نه او! مشابه این اتفاق در زندگی مشترک هم رخ می‌دهد. زمانی که یکی از طرفین قانون را می‌شکند اما همچنان فکر می‌کند حق با اوست و دیگری اشتباه کرده است. کمی به زندگی مشترک‌تان دقت کنید.

اما ورود ممنوع‌های زندگی مشترک چیست؟ چیزهایی که گاهی ناخواسته و در برخی مواقع کاملا عمدی آنها را رعایت نمی‌کنید و به آرامش و احساس خوشبختی در خانه‌تان صدمه می‌زنید. ما در این مطلب به چند ورود ممنوع معروف اشاره می‌کنیم، اما در شهر زندگی، خیابان‌ها و کوچه‌های زیادی ورود ممنوع هستند که باید آنها را پیدا کنید و سعی داشته باشید تحت هیچ شرایطی بی‌قانونی نکرده و وارد آنها نشوید. البته انتخاب با خودتان است. می‌توانید وارد شوید و جریمه آن را بپردازید. جریمه‌ای به تلخی برهم خوردن روابط‌تان در خانه!

اینجا حریم شخصی من است
مهم‌ترین ورود ممنوع در زندگی مشترک، ورود به حریم شخصی یکدیگر است. ازدواج به دلیل نزدیکی زیادی که بین دو نفر بوجود می‌آورد، می‌تواند این شبهه را ایجاد کند که طرف مقابل حق ندارد زندگی شخصی و دنیای جداگانه‌ای داشته باشد. برای مثال پست الکترونیک، تلفن همراه و چیزهایی از این قبیل باید تحت نظر همسر هم باشد. به عبارت‌ بهتر، برخی همسران فکر می‌کنند می‌توانند یکدیگر را مانیتورینگ کرده و از کوچک‌ترین ارتباطات هم باخبر باشند. هر چند حریم شخصی تعریف متفاوتی در رابطه همسران دارد و دو نفر در بسیاری از مواقع دارای یک حریم هستند اما این به معنی از بین رفتن تمام فایل‌های خصوصی در ذهن و واقعیت زندگی آنها نیست. زمانی که هر کدام از همسران وارد حریم شخصی دیگری بشوند، احساس ناامنی و ‌بی‌اعتمادی در زندگی شان ایجاد می‌شود که به این سادگی‌ها قابل برگشت نیست.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

45c48cce2e2d7fbdea1afc51c7c6ad26 simafun.com14 چگونه در زندگی خوشحال باشیم؟

چگونه در زندگی خوشحال باشیم؟

چگونه در زندگی خوشحال باشیم؟,شما جزو کدام دسته از افراد هستید، آیا همیشه از زندگی خود راضی هستید و از تک‌تک لحظات زندگی‌تان لذت می‌برید یا از زندگی لذت نمی‌برید و آرزو می‌کنید جای فرد دیگری باشید و مدام زندگی ‌خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید؟ اگر جزو دسته دوم هستید، این مطلب را از دست ندهید.

زندگینامه افراد موفق را بخوانید
وقتی یاد بگیرید که چگونه رفتارهای خود را کنترل کنید، در مواقع و لحظات مختلف چه باید بگویید و چه کار کنید، در این صورت ارتباط‌های موفق‌تر و تاثیرگذارتری خواهید داشت و در نتیجه اطرافیان شما را شخصیت مثبت‌اندیشی می‌دانند. سعی کنید زندگینامه افراد موفق را بخوانید و ببینید چقدر افرادی معمولی مثل من و شما توانسته‌اند با امیدواری و مثبت‌نگری به ناممکن‌ها دست پیدا کنند.

مقایسه کردن ممنوع
نخستین نکته برای اینکه بتوانید یک فرد مثبت‌اندیش باشید این است که هیچ‌وقت خود را با فرد دیگری مقایسه نکنید. وقتی شما خود را با کسی مقایسه نکنید نسبت به کارها و اعمال خود احساس بهتری خواهید داشت و بیشتر از داشته‌های‌تان راضی خواهید بود. وقتی عادت کنید مدام دیگران را بهتر از خودتان بدانید و به این فکر نکنید که شاید خودتان شایستگی بیشتری داشته باشید، به‌طور حتم روزبه‌روز عیب‌جوتر و تلخ‌تر خواهید شد.

تنها نکات مثبت دیگران را ببینید
شاید این جمله به نظرتان خیلی ساده و ابتدایی باشد، اما واقعا به شما توصیه می‌کنیم که سعی کنید در هر فردی حداقل یک نکته مثبت پیدا کنید، این امر به شما کمک می‌کند با دیگران رفتار بهتر و مثبت‌تری داشته باشید.

قرار نیست همه مثل هم باشند
با کمی دقت در افراد منفی‌نگر اطراف‌تان متوجه می‌شوید که این افراد مدام فکر می‌کنند وضعیت‌شان در دنیا عادلانه نیست و همیشه سرنوشت علیه آنها بوده است. باید این را بدانید که در دنیا هیچ‌گاه همه‌چیز عادلانه نبوده و هرگز هم نخواهد بود.

مهم نیست که تقصیرکار کیست
بهتر است سعی کنید دنیا را سفید و سیاه نبینید، وقتی همیشه برای مشکلات‌تان دنبال مقصر باشید، نمی‌توانید مثبت فکر کنید؛ فقط مسئولیت کارهای خود را قبول کنید نه بیشتر از آن و نه کمتر. هیچ‌وقت دیگران را سرزنش نکنید اما دلیلی هم ندارد که بار مشکلات آنها را به دوش بکشید.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

تاثیر فیلم های مستهجن بر زندگی زناشویی

تاثیر فیلم های مستهجن بر زندگی زناشویی,آیا فکر می کنید همسرتان فیلم های مستهجن نگاه می کند یا تماشای این فیلم ها را به بودن با شما ترجیح می دهد؟ شما تنها نیستید.

افراد زیادی با چنین مشکلاتی به مشاوران مراجعه کرده و از آنها یاری می جویند. آنها از اعتیاد همسر خود به تماشای اینگونه فیلم ها و تاثیر منفی آن بر روابط جنسی خود که شامل بی میلی طرف مقابل و یا انتظارات نامعقول می شود شکایت دارند.

این مسئله می تواند بسیار ناراحت کننده باشد، اما دانستن اینکه چرا همسر شما به تماشای این فیلم ها روی آورده است و اینکه چگونه باید در مورد این مسئله با او صحبت کنید می تواند مفید باشد.

چرا شریک زندگی شما به فیلم های مستهجن روی آورده است؟
رابطه جنسی در زندگی مشترک فراز و نشیب های زیادی دارد. گاهی تمایلات و نیازهای جنسی شما و همسرتان با یکدیگر مطابقت ندارند. در چنین موقعیتی یکی از طرفین ممکن است برای رفع نیاز های جنسی تامین نشده خود به این دسته از فیلم ها روی بیاورد.

همچنین با تماشای این فیلم ها کنترل همه چیز به دست بیننده است و نیازی به هماهنگ کردن خود با طرف مقابل ندارد. در حالی که در یک رابطه جنسی واقعی باید خود را با طرف مقابل هماهنگ کرده و همزمان نیاز او را نیز برآورده سازد و یا کارهایی را بکند که از انجام آنها لذتی نمی برد.

چنانکه یکی از طرفین بتواند نیاز جنسی خود را خارج از رابطه ای که با همسرش دارد برطرف کند، این مسئله باعث خواهد شد که همسرش به نظر اضافه بیاید. اما باید در نظر گرفت که توجه به  تفاوت بین تجربه جنسی و حضور در یک رابطه دو جانبه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

صحبت کردن در رابطه با این مشکل
چنانچه این رفتار همسرتان باعث نگرانی شما شده است و می خواهید در مورد این مسئله با او رو برو شوید سعی کنید یک طرفه به قاضی نروید.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

مشکلات زندگی با همسر روشنفکر!

مشکلات زندگی با همسر روشنفکر,زندگی مشترک با یک فرد تحصیلکرده، روشنفکر و خاص دردسرهایی دارد. آدم های خاص همان طور که خودشان هم عقیده دارند با بقیه متفاوت اند و نمی توانید انتظار داشته باشید با آنها طبق قواعد زندگی دیگران، زندگی کنید.

شاید رویای شما قبل از ازدواج این بوده که با یک فرد تحصیلکرده و روشنفکر و متفاوت زیر یک سقف زندگی کنید. کسی که هنرمند است، دکترای یک رشته خیلی مهم و خاص را دارد یا در یک شغل عجیب و جالب مشغول کار است.

واقعیت این است که زندگی با چنین فردی همان قدر که جالب و جذاب است، می تواند آزاردهنده باشد. به یک دلیل ساده! شما باید در تمام قواعدتان که تا پیش از این به نظرتان عادی و بدیهی می آمد تجدید نظر کنید!

قشر روشنفکر جامعه ویژگی های خاص خودشان را دارند و همسران این افراد اگر با شرایط زندگی مشترک کنار نیایند، مشکلات جدی و جبران ناپذیری برایشان ایجاد می شود.

شما ممکن است نتوانید با او به خیلی از تفریحات بپردازید چون آنها را دون شان خود می داند.

ممکن است حاضر نباشد با شما هر جایی بیاید چون وقت خود را ارزشمندتر از آن می داند که در مهمانی ها صرف کند. او ممکن است چندان راغب نباشد شما از کارهایش سر درآورید. آدم های خاص حیطه فردی پررنگ تری دارند و کمتر زیر بار قواعد مرسوم اجتماعی و خانوادگی می روند.

مردان برون گرا
گروهی از افراد روشنفکر و تحصیلکرده جامعه که صاحب اندیشه و تفکر هستند، ویژگی های خاصی دارند. منظور از افراد تحصیلکرده فردی با مدرک لیسانس نیست، بلکه در اینجا بیشتر به قشر پزشکان متخصص، اساتید دانشگاه، پروفسور یا دکترای تخصصی اشاره داریم.

اگر چنین افرادی برون گرا باشند بخشی از وقت شان را در جامعه و محیط پژوهشی می گذراند. این افراد با دانشجویان دختر و پسر زیادی در ارتباط هستند،

نظرات شان را راحت و صادقانه مطرح می کنند و شاید به دلیل کارشان مجبور به شرکت در سمینارهای خارجی و داخلی باشند. شاید هم لازم باشد کارگاه هلی مختلف برگزار کنند.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

7 گام برای خلق زندگی مطلوب br / .jpg

 

انگشت اشاره خود را به سوی مشکلات بیرونی که برای مان اتفاق می افتند می گیریم و زندگی را مشکل تر می کنیم. اما آن چه که باید درک کنیم و به ذهن بسپاریم این است که بزرگی در درون تمامی ما وجوددارد. این ما هستیم که باید آن را از درون خود بیرون بکشیم. صرف نظر از شرایط شخصی، جو اقتصادی و دسترسی به منابع، این درک به ما کمک می کند تا به این نکته پایبند باشیم که هر یک از ما بیش از آن چه که فکر می کنیم قدرتمند هستیم.

همه ما این توانایی را داریم که در زندگی مطلوب خود را بسازیم. تنها باید بدانیم که چگونه آن را انجام دهیم. آیا فرمول دقیقی وجود دارد؟ خیر. اما جنبه های خاصی وجود دارند که افراد موفق به نمایش می گذارند و هرکسی می تواند آن را انجام دهد. آن ها نمی توانند جهش آغازین زندگی تان باشند و آن چه را که برای زندگی تان می خواهید، جذب کنند. به سختی می توانید فرد موفقی را بیابید که از این ۷ نکته پیروی نکرده باشد:

۱- مسوولیت زندگی خود را کمتر از ۱۰۰ درصد قبول نکنیدیکی از افسانه های فراگیر این است که شما مستحق یک زندگی عالی هستید و این که به هر حال جایی، کسی مسوول پرکردن زندگی ما با شادی مداوم، انتخاب شغلی هیجان انگیز، پرورش خانواده و ارتباطات سعادتمند شخصی خواهدبود. اما واقعیت این است که تنها یک فرد وجود دارد که مسوول کیفیت زندگی شماست. آن فرد شما هستید.

هر نتیجه ای در زندگی شما محصول اعمال شماست. درآمد، قرض، ارتباطات، سلامتی، تناسب اندام و رفتارها. آن شخصی که در آینه بر شما تاثیر می گذارد، راهنمای اصلی زندگی تان است. به او سلام کنید.

فکر می کنم هرکسی در اعماق وجود خود این نکته را می داند اما فکر می کند می تواند یاری کند. بسیاری از افراد با فکر کردن به عوامل بیرونی که منبع خطا، ناامیدی و عدم شادی هستند، زندگی خود را تباه می کنند. اما حقیقت این است که عوامل بیرونی تعیین کننده زندگی شما نیستند. شما کنترل کامل روی کیفیت زندگی خود دارید.

افراد موفق برای افکاری که دارند، تصاویری که در ذهن می بینند و اعمالی که انجاممی دهند، کاملا مسوول هستند. آن ها وقت و انرژی خود را برای سرزنش کردن و شکایت تلف نمی کنند. آن ها تجربیات خود را ارزیابی می کنند و تصمیم می گیرند که آیا نیازی به تغییر آن ها هست یا نه. آن ها با شرایط سخت رو به رو می شوند و به منظور خلق زندگی مطلوب خود خطر می کنند.

۲- برای این که چرا در این وضعیت هستید دلیل روشنی داشته باشیدباور من این است که هریک از ما با هدفی به دنیا آمده ایم. شاید شناسایی، تصدیق و احترام به این هدف از مهم ترین کارهای افراد موفق است. آن ها برای درک این که برای انجام چه کاری این جا هستند وقتی می گذارند و سپس با اشتیاق و انرژی آن را دنبال می کنند. اگر نمی دانید که قرار است چه کاری انجام دهید، به نشانه های اطراف خود دقت کنید. کمک و راهنمایی خواستن از دیگران مفید است؛ اما فراموش نکنید که روی خود متمرکز شوید. رفتارهای تان، گرایش ها، علایق و بی علاقگی ها و تجربیات زندگی تان.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

آیا او زن زندگی شماست

قرار نیست زن زندگی شما بدون نقص باشد، همین که از نظر شما کامل باشد کافی است. اما از کجا باید بدانید که او را پیدا کرده اید؟ در اینجا ۹ علامت این که شما زن زندگی خود را یافته اید و روزهای مجردی شما به سر رسیده معرفی شده اند:

۱٫ او شما را می سازد
بعضی از دخترها باعث می شوند که در مقابل دیگران به شما احساس کوچک بودن و حماقت دست بدهد. اما دختر رویاهای شما اینطور نیست. در واقع او زمانی که اشتباهی کرده اید اعتماد به نفس شما را باز می گرداند، و زمانی که او در کنارتان است احساس کامل بودن می کنید.

۲٫ او نمی خواهد شما را عوض کند
زنی که از شما می خواهد حتی کوچک ترین رفتارهایتان را عوض کنید هیچ گاه شما را همانگونه که هستید نخواهد پذیرفت. زنی که شما را دوست داشته باشد سعی نمی کند دوست هایتان، طرز لباس پوشیدنتان، سرگرمی ها و یا حتی شغلتان را عوض کند. او شما را همانطور که هستید دوست دارد و می پذیرد.

۳٫ او بزرگترین مشوق شما است
زمانی که می خواستید آن کار را بگیرید او به شما کمک کرد که برای مصاحبه آماده شوید و زمانی که آن کار را گرفتید هیچ کس به اندازه او خوشحال نشد. شاید او در بازی هایی که می کنید استاد باشد، ولی اگر بداند بردن برایتان خیلی مهم است می گذارد شما برنده شوید. او می خواهد شما همیشه برنده و موفق باشید و در این راه به شما کمک می کند.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 28 / 8 / 1398

عوامل موثر در بر هم خوردن زندگی زناشویی

زندگی زناشویی, رابطه زناشویی, رابطه جنسی

عوامل موثر در بر هم خوردن زندگی زناشویی

زیاده‌خواهی در امور جنسی از عوامل بر هم زننده زندگی‎ زناشویی است

عوامل موثر در بر هم خوردن زندگی زناشویی
مطالبی که در این مقاله ذکر می شود نقش مهمی در برهم زدن پایه و اساس زندگی زناشویی و ایجاد اختلافات در بین همسران دارد، پس سعی کنید از آنان پرهیز کنید.

از جمله علل مهمی که تیشه به ریشه خانواده می‌زند ناهماهنگی، نداشتن توافق، زیاده‌روی یا زیاده‌خواهی در امور جنسی همسران است که می‌تواند برهم‌زننده نظام خانواده باشد.

در واقع بیشتر اختلاف زن و شوهر‌ها گرچه به ظاهر بر سر جزییات زندگی است اما اصل و منشاء آن در اسرارخواب آنان نهفته است و ریشه‌اش ناهمگونی جنسی است. به گفته صاحب نظران از همه مشکلاتی که دامنگیر زن و شوهر می‌شود می‌توان چشم پوشی کرد به جز ناهماهنگی جنسی که کاملا نظام زن و شوهری را می‌گسلد‌.

اما سوال اینجاست منشاء پیدایش این ناهمگونی جنسی از کجاست؟
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عابدینی، روان‌شناس در این باره می‌گوید: در روابط نزدیک زناشویی، در زن غرایز جنسی معینی وجود دارد که نشان می‌دهد کی و چه زمانی می‌تواند به روابط زناشویی بپردازد و تمکین کند. اما متاسفانه در اغلب ازدواج‌ها مرد به خاطر ناآگاهی و نداشتن اطلاعات درست از روابط زناشویی، این شرایط زن را به کلی نادیده می‌گیرد و با تبعیت از تمایلات افسار گسیخته جنسی خود، زن را در اوقاتی که آمادگی ندارد وادار به انجام روابطی می‌کند که او، آن را حقوق زناشویی می‌خواند و همین عامل سنگ بنای سردمزاجی و تنفر زن از ادامه و تکرار روابط زناشویی می‌شود.

اثرات شوکی که در نتیجه یک چنین روابط جنسی ناهماهنگ بر مغز و روان یک زن با آن احساسات لطیف و آسیب پذیر وارد می‌شود، به قدری عمیق است که احتمال دارد اثرات منفی آن در سراسر زندگی و طرز تلقی نامطلوب او نسبت به امور جنسی و زناشویی دیده شود.

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

کلیپ تصویری مهدوی: دلواپسی - منتظر

ای شکوه شاعرانه

آسمان بی کرانه

منم و بغض ترانه

میان این عاشقانه

 

موضوعات مرتبط: مهدویت (عج)
 
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

علم آموزی

آداب علم آموزی در رابطه موسی و خضر علیهماالسلام

خداوند متعال داستاني از موسي عليه السلام در قرآن كريم بازگو فرموده كه او به خضرعليه السلام گفت :
« قَالَ لَهُ مُوسىَ‏ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلىَ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا»
آيا مرا رخصت مي دهي كه در پي تو آيم تا رهنمودها و عوامل هدايت و واقعيت هائي را كه آموختي اي، به من تعليم دهي؟(1)  
يا آنكه موسي (ع) پس از آنكه پاسخ مثبتي از جانب خضر (ع) دريافت نكرد به او گفت :
« قَالَ سَتَجِدُنىِ إِن شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَ لَا أَعْصىِ لَكَ أَمْرًا »
مرا به خواست خداوند، خويشتن دار خواهي يافت و نيز سر از فرمان تو نپيچم .(2)
در اين دو گفتار كوتاه حضرت موسي (ع) گزيده اي از آداب و آئين هاي شكوهمند به چشم مي خورد كه ميان يك شاگرد و معلم او اتفاق افتاده بود. و با وجود اينكه مي دانيم كه موسي (عليه السلام ) پيامبري عظيم الشأن ، و داراي جلالت قدر و منزلت ، و يكي از رسولان «اولواالعزم » پروردگار بوده است ، عظمت شخصيت اين چنيني او مانع از آن نبوده است كه آداب و آئين هاي در خور يك شاگرد نسبت به استاد را در نظر گيرد، و آنرا به كار بندد. اگرچه شاگرد مورد نظر، يعني موسي (عليه السلام ) به جهاتي ديگر - غير از مقام شاگردي - از معلم و استاد خويش ، كامل تر و لايق تر بوده است .
اگر بخواهيم تمام آداب و نكات ظريف تعليم و تربيت و مطالب دقيقي كه در لابلاي گفتگوي موسي و خضر (عليهماالسلام ) به چشم مي خورد، [و خداوند متعال ، اين داستان را به صورت فشرده اي در قرآن كريم بازگو فرموده است]، بیان كنيم از حد این گفتار خارج است . ولي ما نكاتي را بررسي مي كنيم كه به جمله اول یعنی آیه 66 سوره کهف ارتباط دارد.
 
اين آيه ، دوازده خصيصه و نكته سودمند تربيتي را به ما ارائه مي كند:
1- موسي (عليه السلام ) خويشتن را تابع و پيرو استاد خود معرفي كرده است . اين مسئله ايجاب مي كند كه مقام و منزلت موساي شاگرد، از مقام استادش خضر (عليه السلام )، فروتر باشد؛ چون قاعده مقام و مرتبت تابع ، نسبت به متبوع خود، فروتر و پائين تر است .
موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

آیه 25 سوره قصص - موسی و دختران شعیب

الگوی دختران و پسران جوان در قرآن

 

جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان، جلوه ی زیبای آفرینش و صحیفه ی مصفای هستی است.
با سپری شدن ایام کودکی و ورود به دنیای نوجوانی و سپس جوانی، اشتیاق و تلاش جوانان برای شناخت خود و پایه گذاری صفات شخصیتی و هویت منسجم چندین برابر می شود.
جوانی دوران تکوین شخصیت است و به فرموده حضرت علی (علیه السلام):
«انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقی فیها من شیءٍ قبلته».
به درستی که قلب نوجوان هم چون زمین ناکشته است. هرچه در آن افکنند، آن را می پذیرد.
نوجوانی و جوانی دوران الگو یابی و الگو گزینی است. در دوران شکل گیری شخصیت، چگونه بودن یا چگونه شدن را الگوها به نوجوانان و جوانان ارایه می دهند. پس توجه به این موضوع بسیار مهم و ضروری است؛ هم برای پدر و مادر و مربیان گران قدر و هم برای خود نوجوانان که از احساسات بیشتر بهره می گیرند.
برای این منظور چه زیباست که به چشمه جوشان فیض الهی، یعنی قرآن کریم مراجعه کنیم و با شناسایی الگوهای رفتاری مناسب، آن ها را به جوانان عزیزمان که قلب با صفایشان سرشار از نور معنویت و فضیلت طلبی است، ارایه کنیم، هم چنان که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرموده است:
«اوصیکم بالشباب خیراً فانّهم ارقّ افئدة».
به شما سفارش می کنم تا در مورد جوانان به نیکویی رفتار کنید؛ زیرا قلب هایی رقیق و نفوذ پذیر دارند.
در راستای این هدف، به شماری از آیات سوره مبارکه «القصص» اشاره می کنیم که در آن ماجرایی مطرح می شود که میان حضرت موسی (علیه السلام) و دختران جوان و مؤمن «مدیَنی» رخ داده است. در این جا، دو الگوی زیبای اخلاقی و رفتاری برای جوانان معرفی می گردد.
درهنگام جوانی، اتفاقی برای حضرت موسی پیش می آید، به گونه ای که در جریان دفاع از یکی از افراد بنی اسرائیل، یکی از فرعونیان را می کشد. به همین دلیل، ناچار می شود از مصر هجرت کند و به سرزمینی دیگر پناه برد. پس راه مدین را در پیش می گیرد:

موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

قصه های قرآنی - حضرت موسی

چرا قرآن داستان تعریف می کند؟

«فاقصُص القَصصَ لعلّهم يتفکّرون». پس داستان بگو، تا که ايشان بينديشند (بيدار شوند). (سوره اعراف ، آيه 176).

در قرآن کريم، قصه ها جايگاه خاصي دارند، چرا که کلام خدا، از نگرش خاصي برخوردار است. اين نگرش، معاني حکيمانه و معارف انسان ساز را براي آدمي بيان مي کند.

نقش و معاني قصص

در قرآن کريم، قصه ها جايگاه خاصي دارند، چرا که کلام خدا، از نگرش خاصي برخوردار است. اين نگرش، معاني حکيمانه و معارف انسان ساز را براي آدمي بيان مي کند.
واژه قصص، جمع قصه، به معناي داستان و سرگذشت است. قصص، از ريشه قص أثره است. يعني، او را دنبال کرد. از اين رو، مادر حضرت موسي(علیه السلام)، موقعي که فرزند خود، موسي را در ميان صندوق چوبي روي آب رها کرد، به خواهر وي گفت: او را دنبال کن!(وقالت لاخته قُصّيه) (سوره قصص، آيه 11). قصّيه، يعني دنبال کن.
واژه قصص، مصدر است، به معناي سرودن قصه. (لقد کان في قصصهم عبرة لأولي الالباب) (سوره يوسف، آيه 11)؛ به راستي در سرگذشت ايشان، عبرتي براي صاحبان انديشه است.
چند واژه در قرآن به معناي قصه آمده، که بيان کننده گستره و ماهيت داستان در قالب واژه هاي گوناگون و القاي معاني عميق است.
اکنون، به توضيح اين واژه ها مي پردازيم:
1. قصص: در قرآن کريم، هر جا که واژه قصه مراد بوده، در قالب لفظ قصص آمده، که شامل سرگذشت ها و داستان هاي پيامبران و شخصيت هاي حق گرا و باطل پيشه و نيز، برخي حقايق در دوران شکل گيري اسلام است. در اين ميان ، طولاني ترين آن ها ، قصه موسي(علیه السلام) است و زيباترين آن ها قصه يوسف (علیه السلام) است.
2. نبأ: به معناي خبر است، خبري که داراي سود بسيار بوده و آگاهي به همراه دارد. نبأ، در بعضي از آيات، با توجه به قرائن، دلالت بر معني داستان دارد. از اين رو، نبأ در قرآن، سه گونه است:
الف) سرگذشت ها و اخباري که از زمان گذشته سخن مي گويد. يعني، سرگذشت اقوام پيشين. مثل اقوام نوح، عاد، ثمود و...
ب) حوادثي که در روزگار نزول وحي و عصر نبوت پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) رخ داده است. مثل جنگ هاي بدر، احد، حنين و...
ج) حوادثي که هنگام نزول وحي، وعده تحقق آن ها در آينده داده شده است. مثل وعده شکست مشرکان و دشمنان اسلام، فتح مکه و وعده چيرگي روم بر ايران.
3. حديث: واژه اي ديگر است که از آن معناي قصه فهميده مي شود. اين واژه در لغت، به معناي خبر، روايت و تازه (جديد) آمده است. از اين رو، حديث در متن قرآن، به معناي داستان آمده، مثل سوره زمر، آيه 23، سوره طه، آيه 9 وسوره ذاريات، آيه 24.

علل استفاده قرآن کريم از قصه

جايگاه واهميت داستان ها، سبب شده تا بخش چشم گيري از آيات قرآن، به بيان قصه ها اختصاص يابد. حال، به بيان دلايل مهم استفاده قرآن از قالب قصه مي پردازيم:

موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

کشف آثار کشتی نوح در شوروی سابق

داستان حضرت نوح علیه السلام در قرآن و تورات

متن زیر گزیده ای از تفسیر المیزان علامه طباطبایی، پیرامون داستان حضرت نوح (علیه السلام) در قرآن کریم است.

نام حضرت نوح (علیه السلام) بیش از چهل بار در قرآن كريم آمده و در آنها به قسمتى از داستان آن جناب اشاره شده، در بعضى موارد بطور اجمال و در برخى بطور تفصيل، ليكن در هيچ يك از آن موارد مانند داستان‏ نويسان كه نام، نسب، دودمان، محل تولد، مسكن، شؤون زندگى، شغل، مدت عمر، تاريخ وفات، مدفن و ساير خصوصيات مربوط به زندگى شخصى صاحب داستان را متعرض مى ‏شوند به جزئيات آن جناب پرداخته نشده.

قرآن كريم كتاب هدايت است و از امور گذشتگان آنچه مايه سعادت مردم است متعرض مى ‏شود، و براى مردم شرح می دهد كه حق صريح كدام است تا مردم همان را برنامه زندگى خود كنند.

علتش هم اين است كه قرآن كريم كتاب تاريخ نيست تا در آن به شرح زندگى فرد فرد مردم و اينكه چه كسى از نيكان و چه كسى از بدان بوده بپردازد.
بلكه قرآن كريم كتاب هدايت است و از امور گذشتگان آنچه مايه سعادت مردم است متعرض مى ‏شود، و براى مردم شرح می دهد كه حق صريح كدام است تا مردم همان را برنامه زندگى خود كرده و در حيات دنيوى و اخروى رستگار گردند، و بسا می شود كه به گوشه اى از قصص انبياء و امت‏هاى آنان اشاره می كند تا مردم بفهمند سنت و روش خداى تعالى در ساير امتها چه بوده، تا اگر كسى هست كه مشمول عنايت و موفق به كرامت است عبرت بگيرد، و كسى هم كه چنين نيست آن سرگذشتها را بشنود تا حجت بر او تمام شود.

داستان نوح(علیه السلام) در قرآن‏

بعثت و رسالت نوح(علیه السلام)

بشر بعد از حضرت آدم (علیه السلام) به صورت يك امت ساده و بسيط زندگى مى ‏كرد و فطرت انسانيت خود را راهنماى زندگى خود داشت، تا آنكه رفته رفته روح استكبار در او پيدا شد و گسترده گشت، و در آخر، كارش به استعباد يكديگر انجاميد، بعضى بعض ديگر را تحت فرمان خود گرفتند و زير دستان، ما فوق خود را رب خود پنداشتند و همين پندار، بذرى بود كه كاشته شد، بذرى كه هر زمان و در هر جا كه كاشته شود و سپس جوانه بزند و سبز شود و رشد كند، چيزى به جز دين وثنيت و اختلاف شديد طبقاتى يعنى استخدام ضعفا بوسيله اقويا و برده گرفتن و دوشيدن افراد ذليل بوسيله قدرتمندان را به بار نمی آورد، آرى همه اختلافها و كشمكشها و خونريزيهاى بشر از آنجا آغاز گرديد.
در زمان نوح (علیه السلام) فساد در زمين شايع گشت و مردم از دين توحيد و از سنت‏ عدالت اجتماعى رويگردان شده و به پرستش بت‏ها روى آوردند، و خداى سبحان نام چند بت آن روز را كه عبارت بودند از "ود"، "سواع"، "يغوث"، "يعوق" و"نسر" در سوره نوح ذكر كرده.
فاصله طبقاتى روز به روز بيشتر شد، و آنهايى كه از نظر مال و اولاد قوی تر بودند حقوق ضعفاء را پايمال كردند و جباران، زير دستان را به ضعف بيشتر كشانيده و طبق دلخواه خود بر آنان حكومت كردند.1 در اين زمان بود كه خداى تعالى نوح (علیه السلام) را مبعوث كرده و او را با كتاب و شريعتى به سوى آنان گسيل داشت تا از راه بشارت و انذار، به دين توحيد و ترك خدايان دروغين دعوتشان نموده مساوات را در بينشان برقرار سازد.2

موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

http://cdn.ahlolbait.com/files/20/image/251baghare.jpg

داستان نبرد طالوت و جالوت در قرآن

داستان نبرد طالوت و جالوت که به کشته شدن جالوت توسط حضرت داوود علیه السلام انجامید در سوره بقره آیات 246 تا 251 آمده است. روایت  قرآن از این داستان به همراه ترجمه حکیم الهی قمشه ای به صورت زیر است :
 
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَني‏ إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ (246)
آيا نديدى آن گروه بنى اسرائيل را كه پس از وفات موسى از پيغمبر وقت خود تقاضا كردند كه پادشاهى براى ما برانگيز تا (به سركردگى او) در راه خدا جهاد كنيم؛ پيغمبر آنها گفت: اگر جهاد فرض شود مبادا به جنگ قيام نكرده، نافرمانى كنيد! گفتند: چگونه شود كه ما به جنگ نرويم در صورتى كه (دشمنان ما) ما و فرزندان ما را (به ستم) از ديارمان بيرون كردند؟! پس چون (با درخواست آنها) جهاد مقرّر گرديد به جز اندكى همه روى گردانيدند، و خدا از كردار ستمكاران آگاه است. 
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي‏ مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (247)
پيغمبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را به پادشاهى شما برانگيخت. گفتند كه از كجا او را بر ما بزرگى و شاهى رواست در صورتى كه ما به پادشاهى شايسته‏ تر از اوييم و او را مال فراوان نيست. رسول گفت: خداوند او را برگزيده و در دانش و توانايى و قوت جسم فزونى بخشيده، و خدا ملك خود را به هر كه خواهد بخشد، كه خدا به حقيقت توانگر و داناست.
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (248)
پيغمبرشان به آنها گفت كه نشانه پادشاهى او اين است كه تابوتى كه در آن سكينه خدا و الواح بازمانده از خانواده موسى و هارون است و فرشتگانش به دوش برند براى شما مى‏آيد، كه در آن براى شما حجتى است روشن اگر اهل ايمان باشيد. 
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ (249)
پس هنگامى كه طالوت لشكر كشيد، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبى آزمايش كند، هر كه از آن بياشامد از من و هم آيين من نيست، و هر كه هيچ نياشامد يا كفى بيش برنگيرد از من و هم آيين من خواهد بود. پس همه سپاهش آشاميدند به جز عده قليلى از آنها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشكر بيمناك گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان كه به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسيار شده كه گروهى اندك به يارى خدا بر سپاهى بسيار غالب آمده، و خدا با صابران است. 
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ (250)
و چون آنها در ميدان مبارزه جالوت و لشكريان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استوارى بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شكست كافران يارى فرما. 
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمينَ (251)
پس به يارى خدا كافران را شكست دادند و داود (عليه السّلام) امير آنها جالوت را كشت و خدايش پادشاهى و فرزانگى عطا فرمود و از آنچه مى‏خواست بدو بياموخت. و اگر خدا برخى مردم را در مقابل بعضى ديگر بر نمى‏انگيخت فساد روى زمين را فرا مى‏گرفت، و ليكن خدا، خداوند فضل و كرم بر همه اهل عالم است.
موضوعات مرتبط: داستانها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

عاقبت بخیری و عوامل آن

عاقبت بخیری از اموری است که انسان همیشه باید برای آن تلاش کند و مهمترین عوامل آن، صبر، تقوای الهی، احترام به مؤمن و دعاهای معصومین (ع) می باشد.

عاقبت بخیری و عوامل آن

عاقبت بخیری و عوامل آن مراد از عاقبت بخیری آنست که انسان باید تلاش کند در لحظات پایانی عمر خود درحالی باشد که دارای ایمان کامل و توبه مقبوله باشد و اگر ذرّه ای کوتاهی و بی مبالاتی کند امکان دارد در همان لحظه شیطان ایمان را از انسان بگیرد و خدای ناکرده دلبسته به غیر خدا باشد.

در آیات و روایات متعدد به این مطلب مهم اشاره شده است. حتی وقتی پیامبر اکرم (ص) خطبه شعبانیه را ایراد می فرمودند یک دفعه شروع به گریه کردند حضرت امیر(ع) علت را جویا شدند پیامبر اکرم فرمود: «اى على! بر این مى‌گریم که حرمت تو را در این ماه مى شکنند. در آن هنگام امام پرسید: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی فَقَالَ (علیه‌السلام)  فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ. پیامبر خدا! آیا در آن حالت ، دینم سالم است؟ (یعنی آیا عاقبتم بخیر است؟) فرمود: «دینت ، سالم است».

ملاحظه می فرمایید که نگرانی امیرالمومنین(ع)سلامت دین و عاقبت به خیری است. نگران زمین و خانه و بچه ها و... نیست.

طبق آموزه های اسلامی یکی از مهمترین دعاهایی که انسان دائما خصوصا در ماه مبارک رمضان باید بکند عاقبت به خیرى است همانگونه که امام سجاد (ع) در دعاى مکارم از خداوند می خواهد او را به راه حق هدایت کند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَه حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا».(1)

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 27 / 8 / 1398

اھمیت میانه روی از منظر قرآن

در فضیلت و اهمیت میانه روی همین بس که خود خدای متعال و پیغمبر او میانه رو است. می فرماید: «نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌ وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ‌.»در مورد پیغمبر می فرماید: وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً.

اھمیت میانه روی از منظر قرآن

مقدمه

در این جهان هر انسان خواهان کمال و رشد است ولی رسیدن به این هدف و  استعدادهای آن بدون رعایت اعتدال و میانه روی در همه امور زندگی امکان پذیر نیست، و انسان همیشه دچار لغزش و باخت خواهد بود. لذا در مقاله حاضر اهمیت میانه روی مورد بررسی قرار می گیرد.
 

1. میانه رو بودن خدای متعال

در قرآن کریم آیاتی متعدد درباره میانه روی است که انسان تربیتی کند که در همه امور فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، و... میانه رو باشد. از آنجا که خداوند متعال درباره خود هم میانه روی را مورد لحاظ قرار داده است؛ اهمیت و فضیلت میانه روی واضح می شود. می فرماید: نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌ وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ‌. (حجر/۴۹-۵۰) بندگانم را آگاه کن که من بخشیدة مهربانم، و (اینکه) عذاب و کیفر من همان عذاب دردناک است.

در تفسیر این آیه شریفه در تفسیر تبیان آمده: «ای أمر الله تعالی نبیه أن یخبر عباده بأنی أنا الذی أعفو و أستر علی عبادی معاصیهم... و أن مع ذالک عذابی و عقوبتی (هو العذاب الالیم) المولم الموجع، فلا تعولوا علی محض غفرانی.» (1)

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی