تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 80323
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 212490
بازدید ماه : 265768
بازدید کل : 10657523
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 10 / 4 / 1394

رویدادهای مهم
1. از دست دادن جدّش، پیامبر اسلام (ص)، در سال یازدهم هجرى.
2. فشارهاى روانى مخالفان بر پدر و مادرش، پس از رحلت پیامبر اسلام (ص).
3. از دست دادن مادر خود، فاطمه زهرا (س)، در سال یازدهم هجرى.
4. حضور در برخى از جنگ‏هاى مسلمانان علیه مشركان، در عصر خلیفه دوم و خلیفه سوم.
5. ایجاد مهمان‏پذیر (مضیف) براى پذیرایى از مهمانان و مستمندان.
6. آبرسانى به خلیفه سوم، عثمان بن عفّان (كه در محاصره انقلابیون مسلمان قرار داشت).
7. همراهى با پدرش، حضرت على (ع)، در تصدىِ خلافت اسلامى، پس از كشته شدن عثمان بن عفّان به دست انقلابیون.
8. فرماندهىِ لشكر در جنگ‏هاى جمل، صفین و نهروان، در ركاب حضرت على(ع).
9. از دست دادن پدرش، حضرت على (ع)، در 21 رمضان سال 40 هجرى.
10. تصدىِ غسل، نماز و دفن پیكر امام على (ع) و پنهان نمودن قبرش از چشم مردم.
11. بیعت مردم با امام حسن (ع) در مسجد كوفه، پس از شهادت امیرالمؤمنین، على (ع).
12. تصدىِ خلافت اسلامى، در 21 رمضان سال 40 هجرى.
13. مكاتبات و ارسال پیام‏ها میان امام حسن (ع) و معاویه.
14. اعدام شدن دو جاسوس معاویه، در كوفه و بصره به فرمان امام حسن (ع).
15. اعلان جنگ معاویه علیه امام‏حسن(ع) و حركت لشكریان شام به سوى كوفه.
16. اعلان آماده‏باش سپاهیان امام حسن (ع) و تهیه مقدمات جنگ در شهرها.
17. خیانت برخى از فرماندهان سپاه امام حسن (ع) و پیوستن به سپاه معاویه.
18. زخمى شدن امام حسن مجتبى (ع) در ساباط مدائن به دست جراح بن سنان (یكى از منافقان فرقه خوارج).
19. افزایش توان نظامى و روحى سپاه معاویه و كاهش تدریجىِ سپاهیان امام‏حسن(ع).
20. پذیرش صلح تحمیلى با معاویه و واگذارى خلافت اسلامى به وى در جمادى الاوّل (یا ربیع الأول) سال 41 هجرى.
21. تعهد معاویه بر مفاد صلحنامه امام حسن (ع) و نقض آن، پس از سیطره كامل بر شهرهاى اسلامى.
22. بازگشت امام حسن (ع) و خاندان امیرالمؤمنین(ع) از كوفه به مدینه مشرفه.
23. دسیسه معاویه در بیعت گرفتن از مردم براى ولایت عهدىِ فرزندش، یزید و واهمه او از امام حسن (ع).
24. تحریك و فریب جعده بنت اشعث كندى، همسر امام حسن (ع)، توسط معاویه براى كشتن امام حسن (ع) به طور پنهانى.
25. مسمومیت امام حسن (ع) به دست همسرش، جعده بنت اشعث كندى و شهادت آن حضرت پس از چهل روز بیمارى، در 28 صفر سال پنجاه هجرى، در مدینه مشرفه.
26. ممانعت عایشه، همسر پیامبر (ص)، مروان و هواداران بنى‏امیه از دفن پیكر امام حسن (ع) در كنار مرقد مطهر پیامبر اكرم (ص).
27. دفن امام حسن(ع) درقبرستان بقیع، در جوار مرقد جده‏اش، فاطمه بنت‏ اسد(س).

 

 

زمین وآسمان دریای نور است 
دل شیعه ز شادی در سرور است

علـــی مرتضی زین باره خرسند 

به غنچه گل زده همواره لبخند

جناب فاطـــــــمه(س) دارد تبسم 

که ازاین چهره جنت شد تجسم

به عرش حق شده بزمی مهیا 

امام مجتبی آمد به دنیا

از آن سو جبرئیل سرخوش از این باب 

تمام عرشیان زین باره بی تاب

ز جود و بخشش است ایشان زبانزد 

ز هر بخشنده ای بی شک سرآمد

بر او رحمت بُِِوَد پیوسته بی حد 

وجودش پاک و طاهر بوده از بد

تجلــی کرده امشب ذات سرمد 

که آمد میوه ی جان محمد


گلی زیبا نمایان در چمن شد 

شب میلاد مولایم حسن شد



شدم امشب سراپا مست نامش 

یقین مرغ دلم گردیده رامش



نمی دانم چه گویم از وجودش 

تمام عـــرشیان محو سجودش



حسن را لطف یزدان بی حساب است 

که قدر و شان ایشان در حجاب است



حسن تنهاترین سردار دین است 

که ایشان بی گمان حبل المتین است



ز مدحش بی گمان قاصر زبان است 

حســـن دوم امام شیعیان است

 

مراسم نامگذارى و بيمه ساختن نوزاد

امام سجّاد زين العابدين عليه السلام مى فرمايد:
چون حضرت فاطمه زهراء عليها السلام اوّلين نوزاد خود را به دنيا آورد، از همسرش امام علىّ عليه السلام درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نمايد.
امام علىّ عليه السلام فرمود: من در اين امر هرگز بر رسول خدا صلى الله عليه و آله سبقت نخواهم گرفت .
هنگامى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را كه در پارچه اى زردرنگ پيچيده شده بود، تحويل حضرتش دادند.
همين كه چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله به قنداقه نوزاد افتاد، فرمود: مگر نگفته ام نوزاد را در پارچه زرد نپيچيد؛ و سپس پارچه زرد را باز نمود و نوزاد را در پارچه اى سفيد قرار داد.
بعد از آن خطاب به پدر نوزاد - امام علىّ عليه السلام - كرد، و فرمود: آيا اسمى برايش تعيين كرده ايد؟
حضرت علىّ عليه السلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! ما بر شما سبقت نخواهيم گرفت ، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: و من نيز بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .
در همين بين خداوند متعال توسّط جبرئيل عليه السلام وحى فرستاد: اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است ؛ پس اسم اين نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده .
حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيد: فرزند هارون چه نام داشته است ؟
جبرئيل عليه السلام پاسخ داد : شُبَّر.
حضرت رسول اظهار داشت : زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است ، جبرئيل پاسخ داد، نام او را حسن بگذاريد.
و آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله در گوش راست نوزاد اذان ؛ و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: خداوندا! اين نوزاد را از تمام آفات و شرور شيطان رجيم در پناه تو قرار مى دهم .
و بعداز آن دستور داد: تا براى سلامتى و بيمه شدن نوزاد از بلاها و حوادث ، گوسفندى برايش عقيقه كنند؛ و در بين بيچارگان و فقراء تقسيم نمايند.
و همچنين امر فرمود تا موهاى سر نوزاد را تراشيده و هم وزن آن نقره تهيّه كنند و به عنوان صدقه به تهى دستان دهند.

 

سبطى در آغوش جبرئيل عليه السلام

عبداللّه بن عبّاس - پسر عموى پيغمبر اسلام و امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليهما - حكايت نمايد:
روزى در محضر رسول اللّه صلى الله عليه و آله نشسته بوديم ، كه حضرت فاطمه زهراء عليها السلام با حالت گريه وارد شد.
رسول خدا صلوات اللّه عليه فرمود: دخترم ! چرا گريان هستى ؟
اظهار داشت : اى پدرجان ! امروز حسن و حسين - سلام اللّه عليهما - از منزل خارج شده اند؛ و تاكنون برنگشته اند و هر كجا به دنبالشان گشتم آن ها را نيافتم .
سپس افزود: و شوهرم علىّ عليه السلام هم ، مدّت پنج روز است كه جهت كشاورزى از منزل خارج شده و هنوز نيامده است .
در اين بين حضرت رسول صلى الله عليه و آله خطاب به اصحاب كرد - كه در جمع ايشان ابوبكر و سلمان فارسى و ابوذر حضور داشتند - و فرمود: حركت كنيد و ببينيد نوران چشمم كجا رفته اند، آن ها را بيابيد و نزد من بياوريد.
حدود هفتاد نفر جهت يافتن آن دو عزيز بسيج شدند؛ وليكن همگى پس از گذشت ساعتى آمدند و گفتند: آن ها را نيافتيم .
حضرت رسول صلوات اللّه عليه بسيار غمگين و افسرده خاطر شد، پس جلوى مسجد آمد و دست به دعا بلند نمود و اظهار داشت : خدايا! تو را به حقّ ابراهيم و به حقّ آدم ، نور چشمانم و ميوه هاى قلب مرا در هر كجا هستند از گزند هر آفتى سالم نگه دار، يا ارحم الرّاحمين !
و چون دعاى حضرت پايان يافت ، جبرئيل امين عليه السلام فرود آمد و گفت : يا رسول اللّه ! ناراحت مباش ، حسن و حسين در دنيا و آخرت سالم و گرامى مى باشند؛ و خداوند ملكى را ماءمور نموده تا محافظ آن ها باشد؛ و درحال حاضر در قلعه بنى نجّار در صحّت و سالم آرميده اند.
له ، با شنيدن اين خبر شادمان و خوشحال گرديد و آن گاه به همراه جبرئيل و ميكائيل و عدّه اى از اصحاب به طرف حظيره و قلعه بنى نجّار حركت كردند، وقتى وارد آن قلعه شدند؛ ديدند حسن ، برادرش حسين را در آغوش گرفته و هر دو دست در گردن هم كرده و به آرامى خوابيده اند.
پس حضرت دو زانو كنار آن عزيزان نشست و مشغول بوسيدن آن ها شد تا آن كه هر دو بيدار شدند.
بعد از آن حضرت رسول ، حسين را و جبرئيل ، حسن را - كه سلام و صلوات خدا بر آنان باد - در آغوش گرفته و از قلعه خارج شدند.
و سپس پيغمبر فرمود: هر كه حسن و حسين را دشمن دارد، اهل آتش جهنّم خواهد بود؛ و هر كه دوستدار آن ها باشد و آن ها را عزيز و گرامى دارد، اهل بهشت خواهد بود.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: رویدادهای مهم
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی