دخت خورشيد
ايدختر عقل و خواهر ديـــن
وى گوهر درج عز و تمكين
عصمت شده پاى بند مويــــت
اى علم و عمل مقيم كويت
اى ميوه شاخسار توحيـــــد
همشيره ماه و دخت خورشيد
وى گوهر تاج آدميــــــــت
فرخنده نگيــــن خاتميت
شيطان بخاطب (قم) براندنـد
پس تخت ترا بقم نشاندنـد
كاين خانه بهشت وجاى حواست
ناموس خداى جايش اينجاست
اندر حرم تو عقل ماتســــت
زين خاك كه چشمه حياتست
جسمى كه دراين زمين نهان است
جانى است كه در تن جهان است
اين ماه منير و مهر تابان
عكسى بود از قم و خراسان
ايران شده نور بخش ارواح
مشكات صفت به اين دو مصباح
از اين دو حرم دلا چه پرسى
حق داند و وصف عرش و كرسى
هر كس به درت بيك اميدى است
محتاج تر از همه(وحيدى)است
(گنجينه دانشمندان, ج 1, ص 19.
(قصيده از آيت الله وحيدى خراسانى)