تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4114
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 12563
بازدید ماه : 65841
بازدید کل : 10457596
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

اختيار و مدح و ذمّ اخلاقي(1)

مي‌دانيم اصولاً ارزش اخلاقي در ساية اختيار معنا مي‌يابد. اگر اختيار نباشد، ارزش اخلاقي هم وجود ندارد. ستايش يا نكوهش اخلاقي در حق كساني رواست كه با اختيار و گزينش خود، كار پسنديده يا ناپسندي انجام مي‌دهند. اگر انساني مجبور به رفتن راه صحيحي است، از نظر اخلاقي جا ندارد كه ستايش گردد. چنان‌كه اگر فرض شود كه انساني مجبور به ارتكاب جنايتي شود، باز سزاوار نكوهش نخواهد بود.

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

کرامت انسانی

مراد از كمال(1)

پيش از آنكه به بررسي تفصيلي آيه‌ها بپردازيم، بايد به يك نكته توجه كرد و آن اينكه:

 

گاهي منزلت انسان به عنوان يك امر تكويني مورد ملاحظه قرار مي‌گيرد و به اصطلاح امروز، جنبة «ارزشي» ندارد و گاهي به عنوان يك مفهوم اخلاقي و ارزشي ملاحظه مي‌شود. گرچه برخي پنداشته‌اند كه مفهوم كمال و فضيلت، مطلقاً مفهومي است ارزشي و در ميان مفاهيم حقيقي چيزي به نام كمال يا فضيلت وجود ندارد؛ ولي اين توهم درست نيست. با صرف‌نظر از معيارهاي اخلاقي مي‌توانيم موجودات را با هم مقايسه كنيم و بگوييم اين موجود كامل‌تر از آن ديگري است. مثلاً جماد را با نبات يا نبات را با حيوان مقايسه كنيم و بگوييم ـ فرضاً ـ حيوان كمالي دارد كه نبات ندارد.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

كرامت انسان(2)

يكي از مباحثي كه در انسان‌شناسي بررسي مي‌‌شود، مقام و پايگاه آدمي نسبت به ساير


1. ر.ك: عبد علي العروسي الحويزي، نور الثقلين، ج 2، ص 521 ـ 524، حديث 204 ـ 220.

2. ر.ك: محمود رجبي، همان، ص 141.

آفريدگان است. اين بحث در فرهنگ بشري، سابقه‌اي دراز دارد و ديدگاه‌هاي گوناگوني نيز در اين زمينه عرضه شده است. برخي گفته‌اند كه انسان برترينِ آفريدگان است و دست‌كم تا جايي كه دانش بشري بدان رسيده است موجودي كامل‌تر از انسان وجود ندارد. از سوي ديگر، در اين نظر تشكيك‌هايي شده است؛ از جمله اينكه اين نظر ناشي از خودخواهي انسان است كه مي‌خواهد بر همة موجودات جهان، چيرگي يابد و همه را زير يوغ خويش بكشد. دستة نخستين، به امتيازهاي هوشي و استعدادهاي گوناگون انسان، و نيز به آثار از قبيل تمدن و پيشرفت‌هاي صنعتي و امثال آن استدلال مي‌کنند. در مقابلْ دستة دوم به جنايات هولناكي كه در طول تاريخ از بشر سر زده است و از هيچ درنده‌اي سر نمي‌زند، استشهاد مي‌کنند.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

مؤمن و آزمایش

ملاك خلافت

ملاك تفويض خلافت الاهي از سوي خدا به آدم، چه بود؟ از آيات قرآن درمي‌يابيم كه ملاك، «علم به اسما» بود. اما آيا فرشتگان هيچ‌يك از اين اسما را نمي‌دانستند يا برخي را مي‌دانستند؟ كلمة كُلَّهَا در آيه، حاكي از آن است كه همه را نمي‌دانستند؛ ولي برخي از اسما را مي‌دانستند. اگر اسما، اسماي خدا باشد بي‌گمان فرشتگان نام‌هاي خدا را مي‌دانستند و تسبيح و تقديس آنها گواه اين مطلب است. دست‌كم اسم سبّوح و قدّوس را مي‌دانستند. شايد بتوان گفت: ملاك خلافت، جامعيت بين اسما است؛ يعني موجودي لايق خلافت است كه همة اسما را بداند.

 

اجمالاً مي‌توان گفت: وقتي خدا مستخلف و در همان حال مستخلفٌ عنه باشد، خليفه بايد كارهاي خدايي كند؛ در آنچه مربوط به حوزة خلافت اوست، علم داشته باشد؛ بايد خدا و صفات الاهي و نيز مخلوقات او را بشناسد تا بداند وظيفه‌اش را نسبت به آنان چگونه انجام دهد.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

انسان جانشين چه كسي؟

«خلفاء» و «خلائف» كه در ساير موارد از سوي خدا به انسان‌ها گفته شده است به چه معناست؟ آيا جانشين خدايند يا جانشين كسان ديگر؟ برخي گفته‌اند همة اين موارد خلافت از خداست. ولي با دقت در اين آيات به اين نتيجه مي‌رسيم كه منظور در اين موارد، خلافت و جانشيني به جاي گذشتگان است. شواهد تعيين كننده‌اي نيز پيدا مي‌شود؛ مثلاً مي‌فرمايد:

وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ؛(1)«و به ياد آوريد هنگامي كه شما را جانشينان قوم نوح قرار داد».

در مواردي نيز تعبير يَسْتَخْلِفَكُمْ...؛(2) «شما را در زمين جانشينان سازد» و در موردي ديگر إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ؛(3) «اگر بخواهد شما را مي‌برد و خلق تازه‌اي مي‌آورد» (كه به معناي يستخلف مي‌باشد) آمده است. به هر حال به نظر مي‌رسد كه در اين موارد منظور، جانشيني انسان‌هاست؛ مخصوصاً انسان‌هايي كه غالباً عاصي بوده‌اند؛ پس به معناي جانشيني خدا نيست، بلكه جانشيني به جاي گذشتگان است.


1. اعراف (7)، 69.

2. اعراف (7)، 129.

3. ابراهيم (14)، 19.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

امامت و خلافت الهی پس از انبیاء

خلف يعني نسلِ پس از نَسلي. در كاربردهاي عادي نيز مي‌گوييم: خلفاً عن سلف؛ «نسلي از پس نسلي». اين واژه دربارة اشيا نيز به كار رفته است:

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا؛(1)«او کسي است که شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد براي کساني که بخواهند پند گيرند يا شکرگزار باشند».

و چه‌بسا «اخْتِلاَفُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ» كه در موارد بسياري از قرآن ذكر شده، به همين معنا باشد. كلمة اختلاف، به معناي «پي‌درپي درآمدن» در موارد بسيار به كار مي‌رود. در اول «زيارت جامعه» نيز در خطاب به امامان معصوم(عليهم السلام) مي‌گوييم: «و مختلف الملائكة»؛ يعني؛ شما از خانداني هستيد كه فرشتگان نزد شما رفت و آمد مي‌کنند.

به هر حال، اصل معناي خلافت همين نشستنِ چيزي جاي چيز ديگر است. در محسوسات اين معنا روشن است. غالباً الفاظ در ابتدا در موارد حسي به كار رفته و مي‌توان گفت براي معاني حسي وضع شده است. سپس به تدريج بنابر احتياج بشر به درك مفاهيم اعتباري و معنوي، همان الفاظِ وضع شده در مورد حسيات، در امور اعتباري و معنوي نيز به كار رفته است. در افعال و صفات خدا نيز مثلاً مفهوم عُلوّ ابتدا براي عُلوّ حسي وضع شده، سپس در علوّ اعتباري به كار رفته است و بعد در علوّ حقيقي و معنويِ خدا بر مخلوقات. خلافت نيز نخست براي جانشيني حسي وضع شده و سپس در امور اعتباري به كار رفته است؛ يعني كسي كه مقام اعتباري دارد، كسي را جانشين خود مي‌کند و در اينجا ديگر وحدت مكان لزومي ندارد؛ اما مسئلة اختلاف زمان مطرح است. گاهي نيز از اين وسيع‌تر در نظر گرفته مي‌شود و خلافت در امور حقيقي معنوي به كار مي‌رود؛ مانند مقام خداوند بزرگ كه در اينجا ديگر مسئلة زمان هم مطرح نيست و در مورد او ـ جلّ جلاله ـ نمي‌توان گفت: زماني مقامي داشته و بعد آن را به ديگري واگذارده است. در اينجا نوعي رابطة تكوينيِ ويژه بين خدا و برخي


1. فرقان (25)، 62.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

​انسان کامل ، خلیفه الهی

خلافت الاهي(1)

در آيات مربوط به آفرينش انسان، در چند مورد، اين مطلب آمده است كه خداوند به فرشتگان فرمود: همين كه آفرينش انسان به پايان رسيد و در او از روح خويش دميدم، بر او سجده بريد. ولي در سورة بقره با تفصيل ويژه‌اي ماجراي خلقت انسان بيان شده و در آن، گفتار فرشتگان دربارة آفرينش انسان آمده است:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ؛(2) «(و به ياد آر) زماني را كه پروردگار تو (اي پيامبر(صلى الله عليه وآله)) به فرشتگان فرمود: من در زمين خليفه‌اي قرار خواهم داد. آنان گفتند: آيا در آن كسي را قرار مي‌دهي كه فساد و خونريزي كند، در حالي‌كه ما تو را تقديس مي‌كنيم و تسبيح مي‌گوييم؟ خدا فرمود: من چيزي مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد. سپس به آدم همة «اسما» را آموخت؛ بعد آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود: مرا از نام‌هاي ايشان خبر دهيد اگر


1. محمود رجبي، انسان‌شناسي، ص 137 ـ 140.

2. بقره (2)، 30 ـ 33.

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی