آيات كوتاه و كليدي قرآن

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آيات كوتاه و كليدي قرآن

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آيات كوتاه و كليدي قرآن

آثار بي‌اعتنايي به نماز در رزق و روزي

آقاي بازاري رزق شما اندازه شده است. امروز چقدر بايد گيرت بيايد. سر ظهر «حَيَّ عَلَى الصَّلَاة»  مي‌گويند، شما مي‌بيني تا حالا مشتري نيامده، حالا هم كه ظهر است. حالا نماز را باشد عصر مي‌خوانيم، مشتري را نگه داريم! تو مشتري را نگه مي‌داري، يك مبلغي سود از اين مشتري مي‌گيري. فكر نكني زرنگ هستي. مي‌داني چرا؟ همين مقداري كه از وقت نماز به نماز بي‌اعتنايي كردي، چون خدا گفته «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا» (طه/124) آيه‌ي قرآن است. كسي كه از ذكر خدا غافل شود زندگي‌اش را تاب مي‌دهيم. الآن زندگي‌ات گشاد شد؟ پول گرفتي؟ عصري يك كسي در دكان مي‌آيد، دو سه ساعت هم معطلت مي‌كند، آخرش مي‌گويد: بسيار خوب، حالا برمي گرديم «إِنْ شاءَ اللَّه‏»... من بروم آن طرف بازار و برگردم. يعني عمرت را گرفته، سرت را بند كرده، آخرش هم از تو نخريد. اگر ظهر مسجد مي‌رفتي، خدا به اين مشتري الهام مي‌كرد كه از تو بخرد. ولي چون تو به خدا بي‌اعتنايي كردي، خدا به مشتري مي‌گويد: به اين مشتري بي‌اعتنايي كن. برو از يك دكان ديگر بگير! جنس را از تو مي‌گيرد، الافت هم مي‌كند و جاي ديگر مي‌رود. يكبار ديگر بخوانم. حديث‌هاي زيادي داريم كه رزق همه‌ي مردم از حلال اندازه‌گيري شده است. كساني كه به حرام مي‌پرند، خدا سهم حلالشان را كم مي‌گذارد. روز قيامت هم يقه‌شان را مي‌گيرد كه چرا حرام‌خواري كرديد؟ نمي‌شود گفت خيلي خوب حالا ما يك دو ميليوني حرام خورديم، دو ميليون را از ناخن‌هاي ما بيرون كشيدي. بس است ديگر! مي‌گويد: نه! اين براي دنيا بود، آخرت هم بايد جواب بدهي. سراغ رشوه نرويم. اگر رزق ما نباشد از گلوي ما پايين نمي‌رود.

يكي از دوستان مي‌گفت: يك كسي مي گفت من امروز برنامه‌ريزي مي‌كنم، براي يك خواب راحت. گفتند: چه مي‌كني؟ همه‌ي افراد خانه را بيرون كرد، دو شاخه را هم كشيد، زنگ در خانه را هم قطع كرد. گفت: يك استراحت مطلق. صد در صد! مي گفت: تا خوابيدم دو تا گربه از خانه‌ي همسايه آمدند بالاي سر من چنان به هم پريدند، يك متر بالا پريدم. بلند شدم دوباره دو شاخه را گذاشتم گفتم: خدايا خوابم هم تو بده! من در مقابل تو گفتم: من، حال مرا گرفتي!خواب من با توست، بيداري من با توست، «إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏» (انعام/162) «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، «اقوم» يعني بلند مي‌شوم، «اقعد» يعني مي‌نشينم. خدايا «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ» دست خدا را ببينيد. دست خدا را ببينيد. ابر قدرت دنيا در عراق مي‌آيد با عزت، جمعيتي را مي‌كشد، خودش را منفور مي كند. قيامتش را سياه مي‌كند و بعد هم با ذلت بيرون مي‌رود. حالا آدم مي‌فهمد اين دعا يعني چه؟ در دعاي ماه شعبان است. مي‌گويد: «اِلَهي بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي» (بحارالانوار/ج91/ص96) زيادي من دست توست، نقص من دست توست. عزت دست توست، ذلت دست توست.

44 راديو در دنيا به امام زمان جنگ جسارت مي‌كرد. و 44 راديو از صدام تعريف مي‌كرد. حالا بياييد «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين‏» را ببينيد. صدام چه شد، امام چه شد! نفس امام بعد از سالها در لبنان كار خودش را كرد و نفس امام در مصر و در دنيا كار خودش را كرد. الآن امام در دنيا چند تا عاشق دارد و صدام چند تا عاشق دارد؟ مواظب لقمه‌ها باشيد. در شهرداري هستيد. كار مردم را زود راه بياندازيد. كار مردم را زود راه بياندازيد.

در ايران خانه ساختن مساوي است با فرودگاه مالزي. در مالزي سفير گفت: مي‌خواهي ببيني فرودگاه چقدر بزرگ است؟گفتيم: بله. سوار ماشينمان كرد، تا ماشين مي‌رفت، با ماشين، بعد هم ما را برد با قطار، در قطار. گفت: اين فرودگاه را سه ساله ساختند. گفتند: اِ... خانه‌ي عمه‌ مرا هم سه ساله ساختند. (خنده حضار) گفت: خانه‌ي عمه‌ي شما دست شهرداري‌هاست. يك كارهايي را زود راه بياندازيد. لفتش مي‌دهيم.

با يك كسي كار داشتم، در تلفن گفت: به ت...تدريج! گفتيم: خوب بگو: به تدريج، يعني كم كم! گفت: نه! خود كلمه‌ي به تدريج را هم من به تدريج مي‌گويم. لفتش مي‌دهيم. همه ي كارها را مي‌شود.     

در چين بودم، زميني كه پنبه مي‌كارند، همانجا كارخانه است. كه دانه‌ها را از پنبه جدا مي‌كنند. در همان زمين، كارخانه‌اي است كه از دانه‌ها روغن مي‌گيرند. در همان زمين، پارچه بافي است، در همان زمين، خياطي مي‌كنند. از همان زمين پيراهن چيني مكه مي‌رود. ما ذوب آهنمان يكجا است و معدنش يك جاي ديگر. معدنش كرمان است، ذوبش اصفهان است، مصرفش مراغه! بد مديريت مي‌كنيم. قرآن يك آيه براي مديريت بد دارد. مي‌گويد: «سَخَّرَ لَكُم‏ الارض» زمين را به تو دادم. «سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَر» (ابراهيم/23) خورشيد و ماه را به تو دادم. يعني نور به تو دادم، زمين به تو دادم. «سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ» (ابراهيم/32) آب هم به تو دادم. «سَخَّرَ لَكُمُ» يك آيه داريم پنج، شش تا «سخر» دارد. يعني ابر و باد و مه و خورشيد و فلك را به تو دادم. آخرش مي‌گويد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» (ابراهيم/34) تو بي عرضه هستي. وگرنه عوض چهار سال درس، مي‌شود دو سال درس خواند ليسانس گرفت. شش ماه دانشگاه تعطيل است. شش ماه حوزه تعطيل است. 15 روز تعطيلي عيد دارد، نمي‌دانم سه ماه تابستان دارد، بين ترم دارد، جمعش كنيم دو سال بيشتر نمي‌شود. حوزه هم همينطور است. ماه رمضان تعطيل است، تابستان تعطيل است، اگر «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ» (قريش/2) راه بيفتد، برويم گرمسير، برويم ... مثل عشاير. داغ شد بندر عباس، اراك بروند. بوشهر داغ شد، ملاير بروند. اگر «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ» راه بيفتد، هم طلبه‌ها، هم دانشجوها زودتر به نتيجه مي‌رسيد. لفتش ندهيد. لفتش مي‌دهيم، يك چيزي را لفت مي‌دهيم. عمرمان را ضايع مي‌كنيم، استعدادهايمان را ضايع مي‌كنيم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: آيات كوتاه و كليدي قرآن

تاريخ : شنبه 1 / 8 / 1398 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.