شمّه اى از اخلاق ، صفات و كرامات امام جعفر بن محمّد الصادق (عليه السّلام)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44279
بازدید دیروز : 63316
بازدید هفته : 257427
بازدید ماه : 579708
بازدید کل : 10971463
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 15 / 9 / 1396


1. ابن ابى حازم گويد:

من در خدمت جعفر بن محمّد عليه السلام بودم ناگاه دربانش آمد و گفت سفيان ثورى پشت در است ، فرمود: بگو بيايد. سفيان وارد شد، جعفر بن محمّد عليه السلام فرمود: اى سفيان تو كسى هستى كه پادشاه در جستجوى تو است و من از پادشاه بر حذرم ، بلند شو و از منزل محترمانه بيرون برو.

سفيان عرض كرد: يك حديث بفرماييد تا بشنوم و برخيزم . جعفر بن محمّد عليه السلام فرمود: ((پدرم از قول جدم براى من نقل كرد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و اله فرمود: كسى كه خداوند به او نعمتى داده ، بايد خدا را حمد و سپاس گويد و هر كه ديرتر روزى اش را رساند، بايد از خداوند طلب آمرزشى كند و هر كه به او اندوهى رسيد، بايد بگويد: (( لا حول و لا قوة الا باللّه (العلى العظيم ) )) . همين كه سفيان بلند شد، جعفر بن محمّد فرمود: سفيان اين سه را فراگير كه بسيار مهم است .

2. سفيان مى گويد:

بر جعفر بن محمّد عليه السلام وارد شدم در حالى كه جامه اى از خز سياه بر تن و عبايى از خز بر دوش داشت . با تعجب به آن حضرت نگاه مى كردم ! فرمود: ((اى ثورى ! چه شده است كه به ما نگاه مى كنى شايد تو از لباس ما در شگفتى ؟ عرض كردم : يابن رسول اللّه اين لباس شما و پدرانتان نيست ، فرمود: اى ثورى ! آنها در زمان تنگدستى و نيازمندى بودند، به مقدار تنگدستى و نيازمنديشان عمل مى كردند و امروز هنگام فراوانى نعمت است .

آنگاه آستين جامه را پس زد، زير آن جامه پشمينه سفيدى نمودار شد كه دامن و آستينش از دامن و آستين لباس رويى كوتاهتر بود، فرمود: اى ثورى ! اين لباس زير را براى خداى تعالى و اين لباس ‍ رويى را براى شما پوشيده ايم . آنچه براى خداست پنهان داشته ايم و آنچه براى شماست آشكار كرده ايم .))

3. هياج بن بسطام مى گويد:


جعفر بن محمّد عليه السلام بقدرى ديگران را اطعام مى كرد كه براى خانواده خويش چيزى نمى ماند و همواره مى فرمود: ((كار نيك به كمال نمى رسد مگر به سه چيز: تاءخير نينداختن ، كوچك شمردن و پنهان داشتن .))
(2)

‏ 4. از عمرو بن ابى مقدام نقل شده كه مى گويد:

من هر وقت به سيماى جعفر بن محمّد عليه السلام مى نگريستم ، مى فهميدم كه او از دودمان نبوت است .

‏ 5. برذون بن شبيب نهدى كه اسم اصلى اش جعفر بود مى گويد:


از جعفر بن محمّد عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: ((درباره ما همان حقى را رعايت كنيد كه عبد صالح - حضرت خضر - درباره يتيمان رعايت كرد كه پدر و مادرشان صالح بودند.))

‏ 6. از صالح بن اسود نقل شده كه مى گويد:

از جعفر بن محمّد صلى اللّه عليه و اله شنيدم كه مى گفت : ((از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نياييد زيرا هيچ كس بعد از من براى شما چون من حديث نخواهد گفت .))

‏ 7
. ميان جعفر بن محمّد عليه السلام و عبداللّه بن حسن

در اول روز سخنى رد و بدل شد و عبداللّه بن حسن با امام به درشتى سخن گفت . بعد كه جدا شدند و راهى مسجد گشتند، جلو مسجد به هم رسيدند. ابوعبداللّه جعفر بن محمّد عليه السلام رو به عبداللّه بن حسن كرد و فرمود: امروز را چگونه گذراندى اى ابا محمّد؟ وى مثل يك آدم عصبانى جواب داد: خوب . فرمود: اى ابا محمّد! آيا مى دانى كه صله رحم حساب را سبك مى كند؟ عبداللّه گفت : تو همواره چيزى مى گويى كه من نمى فهمم ! فرمود: بنابراين براى تو قرآن مى خوانم ، گفت : آن را بگو! فرمود: بسيار خوب ، گفت : پس ‍ بگو! اين آيه را تلاوت كرد: (( والذين يصلون مآ امر اللّه به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب )) عبداللّه پس از اين سخنان عرض كرد: پس از اين مرا نخواهى ديد كه قطع رحم كرده باشم .
(3)

‏ 8. در ارشاد مفيد - رحمه اللّه - آمده است


كه امام صادق ، جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام از ميان برادرانش ، جانشين و وصى پدرش بود و پس از وى عهده دار امامت شد و بر همه آنها برترى داشت و از همگى پرآوازه تر و ارجمندتر و در نظر عامه و خاصه والامقام تر بود و مردم بقدرى از علوم آن حضرت نقل كرده اند كه از هر سو به نزد او مى شتافتند و آوازه اش در همه جا پيچيده بود و دانشمندان به قدرى كه از آن حضرت روايت كرده اند از هيچ يك از اهل بيت ، روايت نكرده اند و از هيچ يك از عالمان و صاحبان آثار و ناقلان اخبار به اندازه امام صادق عليه السلام حديث نقل نشده است تا جايى كه محدثان ، نام راويان مورد وثوقى را كه از آن حضرت روايت كرده اند، بر شمرده و شمار آنان را از اهل آراء و عقايد گوناگون ، چهار هزار تن بر آورد كرده اند.

كه اين خود يكى از دلايل روشن امامت آن حضرت است كه عقلها را حيران ساخته و زبان مخالفان را از ايراد شبهات درباره امامتش لال كرده است .
(4)

‏ 9. حافظ ابونعيم مى گويد:


براستى كه ابوعبداللّه ، جعفر بن محمّد الصادق عليه السلام به عبادت و خضوع در پيشگاه خدا رو آورده بود و كناره گيرى از دنيا و خشوع را برگزيده و از رياست و اجتماعات گريزان بود.
(5)

‏ 10. بعضى گفته اند:

تصوف ، بهره گرفتن از نسب و ترقى كردن به وسيله اسباب است .
(6)

‏ 11. ابن جوزى مى گويد:

جعفر بن محمّد عليه السلام از حب رياست و روگردان و سرگرم عبادت بود.
(7)

‏ 12. از ابن حمدون نقل شده است كه


منصور دوانيقى در نامه اى به جعفر بن محمّد عليه السلام نوشت : چرا شما مثل ساير مردم نزد ما رفت و آمد نمى كنيد؟ در پاسخ نوشت : نه ما كارى كرده ايم كه به خاطر آن از تو بيم داشته باشيم و نه تو از امور آخرت چيزى دارى كه به آن اميد نزد تو آمد و رفت كنيم و نه در نعمتى هستى كه به تو گوارا باد بگوييم و نه مصيبتى را مى بينيم كه تو را تسليت بدهيم پس نزد تو بياييم چه كنيم ؟ مى گويد: منصور با شنيدن اين پاسخ ، نوشت ، همراه ما باش تا ما را نصيحت كنى ! جواب داد: كسى كه هدفش دنيا باشد تو را نصيحت نمى كند و آن كه هدفش آخرت است ، همراه تو نمى شود.

منصور گفت : به خدا سوگند كه اين سخن ، جايگاه مردمى را كه هدفشان دنياست از مردمى كه طالب آخرتند در نزد ما مشخص كرد و براستى كه جعفر بن محمّد عليه السلام خود طالب آخرت است نه طالب دنيا.
(8)





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی