گفتگو در قرآن
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 437
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 852
بازدید ماه : 106218
بازدید کل : 11163069
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 8 / 9 / 1396



ب) گفت و گوهاى ارشادى
گفت و گو در صورتى مؤثر مى‏افتد كه از هر گونه خشونت، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت و مانند آن، خالى باشد . قرآن كريم از پيامبر مى‏خواهد كه با اندرز نيكو و حالت ارشادى با طرف مقابل به گفت و گو پرداخته و از بهترين روشهاى خطابى استفاده كند:
«ادع الى سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن‏» (72)
يعنى: با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آن (شيوه‏اى) كه نيكوتر است، مجادله نماى .

ج) گفت و گوهاى تعليمى
برخى گفت و گوهاى قرآنى به منظور تعليم مخاطب و در جواب پرسشهايى است كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله صورت گرفته است . از پيامبر گرامى اسلام درباره موضوعات مختلف پرسشهايى شده است، مانند: هلال ماه، (73) قتال و كارزار در ماه‏هاى روح، (82) ذى‏القرنين، (83) كوه‏ها، (84) نزول كتاب از آسمان . (85)
«يسئلك الناس عن الساعة قل انما علمها عند الله و ما يدريك لعل الساعة تكون قريبا» (86)
يعنى: مردم از تو درباره رستاخيز مى‏پرسند; بگو: علم آن فقط نزد خداست . و چه مى‏دانى؟ شايد رستاخيز نزديك باشد .


ج) گفت و گوهاى فقهى و آموزشى (استفتايى)
برخى گفت و گوهاى قرآنى، در قالب استفتا يا پرسشهاى فقهى و آموزشى است . عده‏اى از مردم در امرى دچار ترديد مى‏شدند . از اين رو، به پيامبر صلى الله عليه و آله مراجعه كرده و مشكل فكرى‏خويش را حل مى‏كردند .
«و يستفتونك في النساء قل الله يفتيكم فيهن و ما يتلى عليكم في الكتاب في يتامى النساء اللاتي لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن و المستضعفين من الولدان و ان تقوموا لليتامى بالقسط و ما تفعلوا من خير فان الله كان به عليما» (87)
يعنى: و درباره زنان، راى تو را مى‏پرسند . بگو: خدا درباره آنان به شما فتوا مى‏دهد و نيز درباره آنچه در قرآن بر شما تلاوت مى‏شود: در مورد زنان يتيمى كه حق مقرر آنان را به ايشان نمى‏دهيد و تمايل به ازدواج با آنان داريد و درباره كودكان ناتوان و اين كه با يتيمان از روى عدل و درستى رفتار كنيد، پاسخگوى شماست . و هر كار نيكى انجام دهيد، قطعا خدا به آن داناست .
در موارد ديگرى نيز از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسش و استفتا شده است، مانند: كلاله، (88) استفتاى دوست‏حضرت يوسف عليه السلام درباره هفت گاو، (89) استفتاى پادشاه مصر از سران قوم خويش در باره تعبير خوابى كه ديده بود، (90) استفتاى ملكه سبا با سران قوم خويش درباره نامه حضرت سليمان عليه السلام . (91)
باتوجه به گفت و گوهاى استفتايى در قرآن كريم معلوم مى‏شود كه استفتا هميشه به معناى طلب فتوا و پاسخ به پرسشهاى فقهى و آموزشى نيست، بلكه در مواردى خداوند در مقام استفهام انكارى و در رد ديدگاه كافران و منكران، از آنان استفتا يا كسب جواب مى‏كند:
«فاستفتهم ا لربك البنات و لهم البنون‏» (92)
پس از مشركان جويا شود: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!
«فاستفتهم ا هم اشد خلقا ام من خلقنا» (93)
يعنى: پس، از كافران بپرس: آيا ايشان‏از نظر آفرينش سخت‏ترندياكسانى‏كه (در آسمانها) خلق‏كرديم؟


ه) گفت و گوهاى احساسى (تحريكى)

در پاره‏اى از آيات، استفاده از حواس، تشويق شده است; مثلا در قرآن، براى عدم تساوى موحد و مشرك در پيشگاه خداوند مى‏فرمايد:
«... قل هل يستوي الاعمى و البصير ام هل تستوي الظلمات و النور ...» (94)
يعنى: بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟ يا تاريكيها و روشنايى برابرند؟
هنگامى كه حضرت موسى عليه السلام از آزار و اذيت و كارشكنيهاى قوم خويش خسته شد، از عواطف و احساسات آنان استفاده كرد:
«و اذ قال موسى لقومه يا قوم لم تؤذونني و قد تعلمون اني رسول الله اليكم ...» (95)
يعنى: و ياد كن هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! چرا آزار مى‏دهيد، با اين كه مى‏دانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟ ... و) گفت و گوهاى اقناعى
«و لئن سالتهم من خلق السماوات و الارض و سخر الشمس و القمر ليقولن الله فانى يؤفكون‏» (96)
يعنى: هر گاه از آن‏ها بپرسى چه كسى آسمان‏ها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخر كرده است؟ مى‏گويند: الله، پس با اين حال چگونه از عبادت خدا منحرف مى‏شوند؟
«و لئن سالتهم من نزل من السماء ماء فاحيا به الارض من بعد موتها ليقولن الله‏» (97)
يعنى: و اگر از آنها بپرسى: چه كسى از آسمان، آبى نازل كرد و به وسيله آن، زمين را بعد از مردنش احيا نمود؟ مى‏گويند: خدا .


ز) گفت و گوهاى استدلالى
مهمترين بخش گفت و گوها، گفت و گوهاى استدلالى است:
«قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين‏» (98)
يعنى: بگو: اگر راست مى‏گوييد، دليل خود را بياوريد .
در اينگونه گفت و گوها خداوند از مخاطبين مى‏خواهد دليل خويش را اقامه كنند و به طور غيرمستقيم به آنان مى‏فهماند كه شما راستگو نيستيد . از اين رو، تعبير «ان كنتم صادقين‏» در قرآن كريم زياد به كار رفته است . (99) قرآن كريم در موارد مختلف، براى اثبات ادعاهاى خود به استدلالهاى عقلى روى مى‏آورد، مانند:
«لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا» (100)
يعنى: اگر در آسمان‏و زمين، جز الله‏خدايان ديگرى‏بود، فاسد مى‏شدند (و نظام‏جهان به‏هم مى‏خورد).
گفتار هفتم: انواع گفت و گو به لحاظ مخاطب الف) گفت و گوى انسان با خود: منظور از اين نوع گفت و گو، گفت و گوى درونى يا تعقل، تفكر و تذكر است . آياتى از قرآن كريم با «اذكروا» شروع مى‏شود كه از اين طريق، مخاطبين را به انديشه بيشتر فرا مى‏خواند . در پايان برخى آيات چنين آمده است: چرا تعقل نمى‏كنيد، (101) چرا متذكر نمى‏شويد، (102) چرا فكر نمى‏كنيد . (103) اينگونه آيات نيز، انسان را به گفت و گو با خويشتن دعوت مى‏كند .
ب) گفت و گو با خدا: اين نوع گفت و گو نه تنها ممكن است، بلكه به بشر دستور داده شده است كه با خدا سخن بگويد و با او راز و نياز نمايد . خداوند نيز اجابت دعوت مى‏نمايد .
«فاذكروني اذكركم‏» ; (104) يعنى: پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم .
«و اذا سالك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بي لعلهم يرشدون‏» (105)
يعنى: و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، بگو من نزديكم و دعاى دعا كننده را - به هنگامى كه مرا بخواند - اجابت مى‏كنم، پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند; باشد كه راه يابند .
ج) گفت و گوى انسانها با يكديگر: در واقع چنانچه دو نوع گفت و گوى اول و دوم بخوبى شكل گرفته باشد، زمينه خوبى را براى گفت و گوى نوع سوم پديد مى‏آورد . اين به آن معناست كه انسان، چنانچه مساله براى خودش روشن شده و با خداى خويش نيز ارتباط خوبى برقرار كرده باشد، بسادگى مى‏تواند با ديگر انسانها بر سر موضوعات به گفت و گو پرداخته و به تفاهم برسد . (106)
بخشى از گفت و گوى انسانها با يكديگر، گفت و گوى انسانها با پيامبران است . خداوند، در اين باره دستورات خاصى دارد; براى مثال، ابن عباس، مفسر معروف چنين نقل مى‏كند:
مسلمانان صدر اسلام هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مشغول سخن گفتن بود و آيات و احكام الهى را بيان مى‏كرد، گاهى از او مى‏خواستند به آرامى سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند و سؤالات و خواسته‏هاى خود را نيز مطرح نمايند . براى اين درخواست جمله «راعنا» كه از ماده الرعى به معنى مهلت دادن است‏به كار مى‏بردند .
ولى يهود همين كلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه‏» كه به معنى كودنى و حماقت است، استعمال مى‏كردند . در صورت اول مفهومش اين‏است‏كه به‏ما مهلت‏بده ولى‏در صورت‏دوم‏يعنى: ما را تحميق‏كن!
در اينجا براى يهود دستاويزى پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اى كه مسلمانان مى‏گفتند، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله يا مسلمانان را استهزا كنند . خداوند، براى جلوگيرى از اين سوء استفاده، به مؤمنان دستور داد به جاى جمله راعنا، جمله انظرنا را به كار برند كه همان مفهوم را مى‏رساند و دستاويزى براى دشمن لجوج نيست: (107)
«يا ايها الذين آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للكافرين عذاب اليم‏» (108)
يعنى: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نگوييد: راعنا و بگوييد: انظرنا و اين توصيه را بشنويد و كافران را عذابى دردناك است .

نتيجه

گفت و گو و روابط مسالمت‏آميز با غير مسلمانان، يك فكر اصيل اسلامى است كه آيات متعددى از قرآن كريم، به صورتهاى گوناگون بدان سفارش نموده است . از نظر قرآن كريم، جنگ مذهبى و ستيز به خاطر اختلاف عقيده، كينه توزى و دشمنى سبت‏به پيروان اديان ديگر ممنوع است . پيش‏گرفتن روشهاى اهانت‏آميز نسبت‏به ديگران، يك روش پسنديده دينى به شمار نمى‏رود . قرآن كريم، گروهى از مسيحيان و يهوديان را ياد مى‏كند كه راه تمسخر و تكفير يكديگر را در پيش گرفته و با تحقير، اهانت و پايمال نمودن حقوق انسانى يكديگر، همواره آتش جنگ و اختلاف را شعله‏ور مى‏سازند:
«و قالت اليهود ليست النصارى على شي‏ء و قالت النصارى ليست اليهود على شي‏ء و هم يتلون الكتاب‏» (109)
يعنى: يهود گفتند: «نصرانيها بر حق نيستند .» و نصرانيها گفتند: «يهود بر حق نيستند .» حال آن كه اينان، كتاب (آسمانى خويش را) تلاوت مى‏كنند .
تاريخ اسلام، گفت و گوهاى فراوان پيامبر خاتم را با مشركان و اهل كتاب و اقوام و قبائل و سران مختلف، بخوبى در حافظه‏اش سپرده است . گفت و گوهاى دينى و الهى از همان آغاز خلقت‏بين خداوند و ملائك و آدم ابوالبشر آغاز شده و در قالب پيام رسانى، ابلاغ و بلاغ رسولان و پيام‏آوران الهى، سنتى هميشگى در طول تاريخ بوده است .
گفت و گوهاى علمى و عقيدتى امام صادق عليه السلام در مدينه و مكه بويژه در مسجدالحرام با صاحبان افكار و انديشه‏هاى گوناگون همچون ابن مقفع ، ابو شاكر ديصانى و ... و يا گفت و گوهاى عالمانه على بن موسى الرضا عليه السلام با دانشمندان مسيحى و يهودى و انديشوران عصر خويش، نقش مثبت و سازنده در جامعه انسانها داشته است . (110)
اين مطلب بر كسى پوشيده نيست كه گفت و گو به‏تنهايى هدف نيست، بلكه تنها راه و روشى است‏براى اهداف بلندتر و والاتر . در پايان، يادآورى اين نكته، ضرورى مى‏نمايد كه در اين نوشتار تنها به برخى از جنبه‏هاى گفتگو در قرآن، توجه شده است .

پى‏نوشت:
1) مدرس دانشگاه، كارشناس ارشد حقوق بين‏الملل، محقق و نويسنده .
2) سخن لوريمر قاضى و حقوقدان اروپايى قرن نوزدهم، درباره همكارى جامعه ملل با ملتهاى مسلمان به نقل از: عباس‏على عميد زنجانى، اسلام و همزيستى مسالمت‏آميز، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1344، ص 13 .
3) منتسكيو، روح القوانين، ترجمه على اكبر مهتدى، ص 671 .
4) گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ج 4، ص 148 .
5) به نقل از: دكتر محمد رحيم عيوضى، راهكارهاى مناسب در عرصه گفت و گوى تمدنها، چيستى گفت و گوى تمدنها، ص 351 .
6) على اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 12، ص 19188; حسن انورى، فرهنگ سخن، ج 6، ص 6198 .
7) همان .
8) ابوالقاسم‏فردوسى، شاهنامه .
9) عباس آريان‏پور كاشانى و منوچهر آريان‏پور كاشانى، فرهنگ دانشگاهى، انگليسى به فارسى، ج 1، ص 471 .
10) همان، ص 432 .
11) همان، ص 614 .
12) همان، ص 592 .
13) ر . ك .: محمد رضا لاجوردى، گفت و گوى تمدنها در قرآن، پايان نامه كارشناسى ارشد رشته الهيات و معارف اسلامى، مؤسسه آموزشى، پژوهشى امام خمينى‏قدس سره، 1379، صص 152 - 151 .
14) اعراف/103 .
15) طه/43 .
16) توبه/6 .
17) بقره/34 - 30 .
18) اسراء/36 .
19) نقل به مضمون از آيات 3 - 2 سوره دهر .
20) نحل/78 .
21) حجرات/6 .
22) حجرات/13 .
23) روم/22 .
24) آل‏عمران/64 .
25) بقره/256 .
26) يونس/99 .
27) ر . ك .: آيه شصت و يكم سوره آل عمران و تفسير آن .
28) ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 2، ص 439 .
29) محمدمهدى كريمى‏نيا، همزيستى مسالمت‏آميز در اسلام و حقوق بين الملل، پايان نامه، صص 311 - 310 .
30) حجرات/11 .
31) مائده/110; انعام/7; يونس/76; هود/7; انبيا/3; نمل/13; قصص/36 و آيات متعدد ديگر .
32) انبيا/5; صافات/36; طور/30; حاقه/41 .
33) حجر/6; شعراء/27; صافات/36; دخان/14; ذاريات/39 و 59; طور/29; قلم/51 و آيات متعدد ديگر .
34) انعام/29; انفال/31; نحل/24; مؤمنون/83; نمل/68; احقاف/17; قلم/15; مطففين/13 .
35) بقره/67 .
36) مائده/48 .
37) انعام/108 .
38) مائده/57 .
39) حديد/17; بقره/164; نحل/12 و آيات فراوان ديگر .
40) بقره/219; روم/8; اعراف/176 و آيات فراوان ديگر .
41) بقره/231; نحل/125; زخرف/63 .
42) آل عمران/138; اعراف/145; يونس/57 و آيات ديگر .
43) نحل/125; عنكبوت/46 .
44) زمر/18 - 17 .
45) انفال/6; هود/32; كهف/54 و آيات ديگر .
46) مائده/15; انعام/59; يونس/61; يوسف/1 و آيات ديگر .
47) بقره/256 .
48) انسان/3 .
49) آل عمران/81، 86 و144; نساء/171 - 170; مائده/67 و ...
50) مائده/67; اعراف/62 و 79; جن/28 و ...
51) آل عمران/20; مائده/92; ابراهيم/52 و ...
52) آل عمران/110 .
53) عنكبوت/46 .
54) فصلت/34 .
55) ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 2، ص 281 .
56) زمر/18 - 17 .
57) ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 19، صص 416 - 415 .
58) سبا/46 .
59) اسراء/36 .
60) نجم/28; جاثيه/24; ص/27; انعام/116; يونس/39; نور/15 .
61) مائده/108; زخرف/23; بقره/170; يونس/78; انبياء/54 - 53; شعراء/74 .
62) كهف/22 .
63) محمد محمدى رى‏شهرى، گفت و گوى تمدنها در قرآن و روايات، ص 91 .
64) نحل/125 .
65) جاثيه/23 .
66) حج/3 .
67) غافر/5 .
68) ر . ك .: سازمان مدارك انقلاب اسلامى، چيستى گفت و گوى تمدنها، ص 515 .
69) مائده/67 .
70) اعراف/68; آيات مشابه ديگر از اين قرار است: اعراف/62، 79 و 93; احقاف/23; هود/57 .
71) نحل/35; آيات مشابه ديگر از اين قرار است: نحل/82; نور/54; عنكبوت/18; يس/17; شورى/48; تغاين/12 .
72) نمل/125 .
73) بقره/189 .
74) بقره/217 .
75) بقره/219 .
76) همان .
77) بقره/220 .
78) مائده/4 .
79) بقره/222 .
80) اعراف/187; نازعات/42; احزاب/63; قيامت/6 .
81) انفال/1 .
82) اسراء/85 .
83) كهف/83 .
84) طه/105 .
85) نساء/153 .
86) احزاب/63 .
87) نساء/127 .
88) نساء/176 .
89) يوسف‏46 .
90) يوسف/43 و 41 .
91) نمل/32 .
92) صافات/149 .
93) صافات/11 .
94) رعد/16 .
95) صف/5 .
96) عنكبوت/61 .
97) عنكبوت/63 .
98) بقره/111; نمل/64 .
99) مانند: بقره/23 و 94; آل عمران/93، 168 و183; انعام/40 و 143; اعراف/106 و 196; يونس/38; هود/13; صافات/157و ...
100) انبياء/22 .
101) افلا تعقلون‏»: آل عمران/65; انعام/32; اعراف/169; صافات/138; قصص/60; مؤمنون/80; انبياء/67; يوسف/109; هود/51; يونس/16 .
102) افلا تتذكرون‏»: انعام/80; سجده/4 . «افلا تذكرون‏»: يونس/3; هود/24 و 30; نحل/17; مؤمنون/85; صافات/155; جاثيه/23 .
103) افلا تتفكرون‏»: انعام/50 .
104) بقره/152 .
105) بقره/186 .
106) ر . ك .: چيستى گفت و گوى تمدنها، ص 517 .
107) ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 1، صص 384 - 383 .
108) بقره/104 .
109) بقره/113 .
110) مجموعه مقالات همايش بين المللى حقوق بشر و گفت و گوى تمدنها، دانشگاه مفيد، صص 105 - 104 .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: گفتگو در قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی