موسیقی حرام سبب غفلت و دوری از خداوند متعال و سرکشی شیطانی می گردد. امام صادق فرمود: «ان الملاهى تورث قساوة القلب» مستدرك الوسائل، ج 13، ص 118/ همانا ملاهی و امور لهو قساوت قلب را بدنبال خواهد داشت، نتيجه مخرب آن برای انسان همانا فراموشى خدا و معنويت است.
انواع فرقه هایی که در دنیا عقاید الحادی خاص به خود را دارند امروزه برای ترویج عقاید خود از موسیقی بهره می برند، با این توضیحات روشن است که باید با دقت به بازشناسی موسیقی پرداخت و اینگونه نباشد که هر آهنگ و ترانه ای را بدون قید و شرط گوش داد و آن را به بهانه مقدس بودن هنر ترویج کرد آنطور که برخی از خام نگران می پندارند بلکه باید دانست هنر شیطانی که در خدمت فساد، فحشا و استکبار هست را نباید غافل شد و باید به مقابله جدی با آن پرداخت و شاخصه های دینی و فقهی را معیاری برای هنر ارزشی و غیر ارزشی قرار داد.
سوال:
چرا موسیقی حرام است در صورتی که فطرت انسان به موسیقی تمایل دارد؟ لطفا دلایل عقل پسندی ارائه دهید.
پاسخ اجمالی
1. اکثر فقها به حرمت موسیقی لهوی فتوی داده اند و تمام انواع موسیقی را مشمول این حکم ندانسته اند ؛ پس نمی توان به طور مطلق گفت که هر گونه موسیقی حرام است.
2. دلایل اصلی حرمت موسیقی لهوی، آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) واهل بیت (ع) است، علاوه بر این؛ گسترش فساد و فحشا، غفلت از یاد خدا، تاثیر سوء بر روان و اعصاب و استفاده ی سوء استعمارگران از آن را نیز می توان از جمله حکمت های حرمت موسیقی و غنا دانست.
3. باید بین فطرت انسانی و طبیعت مادی (شهوات حیوانی) فرق گذاشت؛ از کجا به این اطمینان رسیده اید که فطرت انسانی تمایل به تمام انواع موسیقی حتی نوع لهوی آن دارد، گرچه تمایل غرایز و شهوات حیوانی بدان قابل انکار نیست.
پاسخ تفصیلی
در پاسخ باید چند نکته را متذکر شویم:
اول: از نگاه قرآن انسان موجودى است که از یکسو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد، فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات، و خیرات دعوت مىکند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا مى خواند. حیات انسان صحنه ى مبارزه ى دائم بین طبیعت و فطرت اوست. اگر طبیعت انسان بر فطرت غلبه کرد و او مسیر طبیعت را پى گرفت، از نگاه قرآن این انسان، انسانى است وارونه و منحرف و اگر فطرتش غالب شد و طبیعتش در مسیر فطرت قرار گرفت، در این صورت این انسان، انسانى است که در مسیر هدایت قرار گرفته و در طریق حق قدم برداشته است.
نتیجه این که بین فطرت انسانی و طبیعت مادی (شهوات حیوانی) فرق وجود دارد؛ و این نکته قابل اثبات نیست که فطرت انسانی با گرایشی که به معارف و معنویات دارد، تمایلی به تمام انواع موسیقی حتی نوع لهوی آن داشته باشد، گرچه تمایل غرایز و شهوات حیوانی سرکش بدان قابل انکار نیست.
دوم: تبیین مفهوم موسیقی:
«موسیقی» یا «موسیقیا» واژه ای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است؛ ولی در حوزه ی مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. «غنا» در اصطلاح شرعی عبارت است از «آوازی که از حنجره ی آدمی بیرون آمده و در گلو چرخانده (چهچهه) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی باشد.» اما موسیقی به «صوتی گفته می شود که از آلات موسیقی، پدید آید»، بر این اساس، نسبت بین موسیقی علمی و موسیقی فقهی، عموم و خصوص مطلق است.»
سوم: حکمت حرمت موسیقی و غنا:
با بررسی برخی آیات قرآن و روایات و سخن روان شناسان می توان موارد ذیل را از فلسفه های حرمت موسیقی دانست:
الف) انسان را به فساد و فحشا گرایش می دهد:
در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده: «غنا نردبان زنا است.»[2] تجربه نشان داده است که بسیاری افراد، تحت تاثیر آهنگ های غنا راه تقوا را رها کرده و به فساد روی می آورند. مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است[3].
ب) غنا انسان را از یاد خدا غافل می سازد:
قرآن کریم می فرماید: «بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می گیرند، نصیب اینان عذابی است خوار کننده.»[4] در این آیه یکی از عوامل گمراهی از سبیل الهی «لهو الحدیث» دانسته شده است. «لهو» آن چیزی است که انسان را به خودش آن چنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهای مهم تر شود و در روایات اسلامی از آن به «غنا» تفسیر شده است.[5]
ج) تاثیر سوء موسیقی و غنا بر روان و اعصاب:
غنا و موسیقی یکی از عوامل تخدیر اعصاب است. «توجه به بیوگرافی مشاهیر موسیقی دانان نشان می دهد که در دوران عمر دچار ناراحتی های روحی گردیده ، و رفته رفته اعصاب خو درا از دست داده و عده ای مبتلا به بیماری های روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده اند، دسته ای فلج و ناتوان گردیده و بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه ی فشار خونشان بالا رفته ،دچار سکته ی ناگهانی شده اند.»[6]
د) غنا یکی از ابزار کار استعمارگران است:
استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشی از برنامه های گسترده ی آنها برای ادامه ی استعمار، فرو بردن جامعه در غفلت و بی خبری و نا آگاهی و گسترش انواع سرگرمی های ناسالم است. ایجاد مراکز فحشا، کلوپ های قمار و همچنین سرگرمی های ناسالم دیگر و از جمله توسعه ی غنا و موسیقی، از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند.[7]
موارد ذکر شده حکمت حرمت غنا و موسیقی می باشد نه علت تامه و به همین دلیل، در مواردی هم که این آثار و نتایج سوء وجود ندارد باز حکم حرمت هم وجود دارد.
چهارم: دلایل اصلی حرمت موسیقی(یا حلیت بعضی از اقسام آن) آیات قرآن و روایات پیامبراکرم(ص) و ائمه(ع) است که در حوزه ی تخصصی فقه . بررسی صورت می شود و این مقال گنجایش طرح مباحث اجتهادی را ندارد. اما آنچه به صورت اختصار می توان اشاره نمود چند مطلب است:
الف) آیات قرآن هر چند به صورت روشن و صریح حکم غنا را بیان نمی کند و مانند بسیاری از احکام به اصول و کلیات می پردازد، ولی برخی از آیات با توجه به تفسیری که پیامبر اکرم و اهلبیت(ع) از آنها نموده اند بر غنا تطبیق می کند. در این باره به چند آیه اشاره می کنیم:
1- امام صادق (ع) درباره ی آیات «و کسانی که شهادت به باطل نمی دهند(و در مجالس باطل شرکت نمی کنند)[8]و «از سخن باطل بپرهیزید»[9]، می فرمایند: «منظور مجالس لهو و لعب و غناست.»[10]
2- امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند»[11]، فرمود: «منظور از «لغو» در این آیه، غنا و ملاهی می باشد.»[12]
3- امام باقر و امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است»[13]،فرمودند: «منظور از سخنان بیهوده، غناست.»[14]
نکته: هر چند اکثر این روایات، آیات مذکور را بر غنا تطبیق نموده اند ولی دربعضی روایات، بر موسیقی نیز تطبیق شده است[15]و فقها نیز برخی از این آیات را بر موسیقی تطبیق نموده اند.[16]
ب) مهمترین دلیل بر حرمت غنا ، روایاتی است که ازپیامبراکرم و اهلبیت(ع) به دست ما رسیده و به طور صریح و روشن دلالت بر حرمت غنا دارند. برای نمونه به برخی از روایات اشاره می کنیم:
امام باقر (ع) می فرمایند: «غنا از چیزهایی است که خداوند آتش جهنم را سزایش قرار داده»[17] و امام صادق (ع) می فرمایند: «از غنا دوری کنید[18].»
ج) در مورد حرمت موسیقی نیز روایاتی از پیامبراکرم و ائمه معصومین(ع) به دست ما رسیده که برخی از آنها را نقل می کنیم:
امام صادق(ع): آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.
امام صادق(ع) می فرمایند: «آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.»[19]
پیامبر اکرم(ص) نیز می فرمایند: «شما را از مزمار و کوبات (آلات موسیقی) نهی می کنم.»[20]
د) از آنجائی که واژه ی غنا به معنای «کشیدن صدا» بلکه به معنای هر گونه صدا و آواز است[21]و به تعبیر شیخ انصاری ره «کاملا روشن و بدیهی است که هیچ یک از این مفاهیم حرام نیستند »[22]، به همین جهت، همه ی فقها «لهوی بودن» را قید غنای حرام می دانند؛ یعنی، غنای لهوی حرام است.[23] (واژه ی «لهو» را به فراموشی یاد خداوند و فرو غلطیدن در ابتذال معنا نموده اند[24] و گفته اند غنا و آوازی حرام است که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد و خوش گذرانی باشد.)[25]
بعضی از فقها علاوه بر«لهوی بودن» قید «مطرب» را نیز بر آن افزوده اند[26]. «طرب» به حالت سبک عقلی گفته می شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ در نفس آدمی پدید می آید و او را از حد اعتدال خارج می کند و در مورد موسیقی(آهنگی که از آلات پدید آید) نیز اکثر فقها نوعی را که «لهوی» باشد حرام می دانند و بعضی استماع موسیقی مطرب را حرام می دانند.[27]
نکته پایانی: همان طوری که قبلا تذکر دادیم، بررسی دقیق این مباحث، در حوزه ی تخصصی فقه انجام می شود و کسانی که در این زمینه قدرت اجتهاد ندارند باید از مراجع تقلید خود پیروی کنند.
- [1] . سید مجتبی حسینی، (پرسش ها و پاسخ های دانشجویی)، ص 169؛ امام خمینی(ره)، المکاسب المحرمه، ج 1، صص 198ـ 224؛ حسینی، علی، الموسیقی، صص 16 و 17؛ تبریزی، استفتائات، س10، 46 ، 47 و 1048؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 974، 978و 979.
- [2] . الغناء رقیة الزنا؛ بحار الانوار، ج 76، باب 99، الغناء.
- [3] نک: تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب ، ص 29؛ تفسیر روح المعانی، ج 21، ص 6؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 25 و 26.
- [4] . ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیرعلم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین؛ لقمان، 6.
- [5] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99 ـ ابواب ما یکتسب به.
- [6] . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 29 و 92( به نقل از تفسیر نمونه، ج 17، ص 26).
- [7] . تفسیر نمونه ، ج 17، ص 27.
- [8] . والذین لا یشهدون الزور؛ فرقان، 72.
- [9] . واجتنبوا قول الزور؛ حج، 30.
- [10] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 2، 3 ، 5 ، 9 و 26.
- [11] . والذین عن اللغو معرضون؛ مؤمنون، 3.
- [12] . تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 88.
- [13] . لقمان، 6.
- [14] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 6، 7، 11، 16و25.
- [15] . همان، باب 100، ح3.
- [16] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 2.
- [17] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به ح 6.
- [18] . همان، ح 23 و 24.
- [19] .همان. باب 100، ح 5 و 6.
- [20] . همان.
- [21] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 299.
- [22] . مکاسب شیخ انصاری،جلد1، ص 292.
- [23] . رساله ی دانشجویی، ص 171.
- [24] . احمد شرمخانی، انسان، غناء، موسیقی، ص 14.
- [25] . رساله دانشجویی، ص 171. بهر حال حرام بودن مطلق صدای زیبا با فطرت و عقل انسان سازگار نیست و مخالف با بعض روایات که دستور به خواندن قرآن به صوت زیبا می دهند می باشد. لذا منظور نوع خاصی از آن است و می توان معیار نوع حرام را از همین تعبیرات «باطل» یا «لهو» بدست آورد.
- [26] . همان.
- [27] . توضیح المسائل مراجع، ج 2، صص 813 و 913؛ مسائل جدید، ج 1، ص 47 به بعد./ منبع : هدانا به نقل از اسلام کوئست.
نظرات شما عزیزان: