حکایت های شیرین درباره ماه مبارک رمضان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 16 / 1 / 1401

حکایت های شیرین درباره ماه مبارک رمضان

حکایت چند خط روزه

سيّد شرف الدّين جبل عاملى صاحب كتاب «المراجعات» مى گويد: يكى از مسيحيان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت: مى خواهم مسلمان شوم، وظيفه ام چيست؟ گفتم: دو ركعت نماز صبح بخوان و سه ركعت نماز مغرب.

 گفت: مسلمانان هفده ركعت نماز مى خوانند! گفتم: مسلمانى آن ها يك مقدار قوى شده اسـت، از اين جهت پيامبر اسلام براى تازه مسلمانان، بنابر نقل تواريخ، دو ركعت نماز صبح و سه رکعت نماز مغرب را دستور می دادند، اكنون كه شـما مسلمان شده ايد، همين اعمال را انجام بدهيد كافى اسـت. كم كم اين شخص تازه مسلمان، قوى شد، و بـه مساجد مى رفت و مانند ساير مسلمانان، نمازهاى پنجگانه را بـه جا مى آورد.

 تا اينكه ماه رمضان فرارسيد، ايشان سراسيمه نزد من آمد و گفت: آيا من هم بايد روزه بگيرم؟ گفتم: خير، روزه مربوط بـه كهنه مسلمان ها اسـت، مسلمانان صدر اسلام، پس از مدّت طولانى كه از بعثت پيامبر گذشت، بـه روزه گرفتن مأمور شدند.

گفت: مى خواهم روزه بگيرم. گفتم: هر اندازه كه آمادگى دارى روزه بگير. همين روش باعث گرديد كه درسال دوّم، تمام ماه رمضان را روزه گرفت، و اكنون او از مسلمانان نيرومند لبنان اسـت، نماز شبش ترك نمى شود، و مهم‌ترين بودجه ها و كمبودهاى مالى جنوب لبنان را تأمين مى كند.

  حکایت شیرین وداع ماه مبارک رمضان

اواخر عمر مرحوم پدر خیلی نحیف، تکیده و رنجور شده بود. ملاقات‌هاي‌ ایشان کم بودو تلفنی سؤالات را جواب می‌داد. شرایط جسمی علامه بـه قدری بد بود کـه همواره دکتری درکنار ایشان حضور داشت. روزی از رادیو خوزستان آمدند و با ایشان صحبت کردند کـه شـما دعای سحر را بخوانید کـه بتوانیم این دعا را هر شب از رادیو پخش کنیم. چون علامه نمی‌توانست استودیو بروند دستگاه مختصری در خانه آوردند.

 ایشان سر تخت نشست، بسیار رنجور و ضعیف شده بود. وقتی نشست ناگهانی گفت: من «دعای وداع ماه رمضان» را می خوانم. دوستانی کـه از رادیو آمده بودند گفتند ما بـه قصد دعای سحر آمدیم. پدرم گفت من بـه نیت شـما کاری ندارم. نیتم این اسـت کـه دعای وداع را بخوانم. اگر مایلید ضبط کنید. اصرار دوستانی کـه از رادیو آمده بودند بـه نتیجه نرسید و بـه علامه گفتند هر طور صلاح می دانید.

 مرحوم پدرم ان روز دعای وداع را از حفظ خواند. ایشان قرآن و ادعیه را حفظ بودند. این کـه گفته‌ام این صدا از بهشت اسـت و مطمئنم این دعا مورد عنایت خداست، چون در شرایط طبیعی خوانده نشد، شـما اگر دعا را گوش کنید بـه فکرتان نمی رسد کـه علامه در اوج ضعف این دعا را می خواند.

 مرحوم پدر همان سال فوت کردند و ما متوجه شدیم حکمت اصرارشان بر خواندن دعای وداع چیست. علامه با این دعا هم با ماه رمضان وداع کردند هم با دنیا.

 علامه مخبردزفولی ۸ فروردین سال ۱۳۶۵ در روز جمعه هم زمان با بلندشدن صدای الله اکبر اذان جان بـه جان آفرین تسلیم کرد.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی