خدا
هنوزم روزی که خاک اومد و گفت: من می خوام آدم بشم، خوب یادمه!
نه بهش نگفتمو همین «بله»، افتتاح ماجرای آدمه!
خاک گل کردم و از این گل پاک، طرح قوم بشر آفریده شد
تا که جون بگیره، جاودانه شه؛ روح من به پیکرش دمیده شد
پا گرفت و قد کشید و سیب چید، حرمت حکم منو نگه نداشت
واسه اولین دفعه تو کهکشون، آدمیزاد پا رو حرف من گذاشت
بابا آدم شما زمینیا، بهترین فرشتمو ازم گرفتی
شیطونو دوزخی کردم واسه چی؟، واسه اینکه تو رو دست کم گرفت
ولی حالا میبینم که با غرور، این همه بخششو هاشور میزنین
سنگ و چوبو روی دس گرفتینو، اینجوری فکر شکستن منین
نفستون خدای تازتون شده، هر چی فرمون بده فرمون میبرین
گفتن من اثر نمیکنه، وقتی که همه با همدیگه کرین
خلاصه اگر میدونستم یه روز، اینجوری منو فراموش میکنین
میرین و تو سرزمین خود من، حرف بنده منو گوش میکنین
به فرشتههام قسم از اولش، تو جواب خاک میگفتم نمیشه
کسی که از دو تا سیب نمیگذره، واسه من هیچ موقع آدم نمیشه.
نظرات شما عزیزان: