دو عامل کوتاهی کوفیان در کربلا
یکی از عوامل موثر در حادثه کربلا و تنها ماندن سالار شهیدان، بی بصیرتی مردم کوفه و بی وفایی آنان بود. مردمی که در زمان حضرت علی (علیه السلام) با بی بصیرتی خود، علاوه بر دل خون نمودن مولی الموحدین، فرصت فتنه
افروزی به معاویه دادند.
در زمان سیدالشهداء نیز با بی بصیرتی خود، در وقوع حادثه کربلا نقش به سزایی داشتند. اگر مردم کوفه عهد نمی شکستند و طبق نامه هایی که به امام نوشته بودند، عمل می کردند، شاید تاریخ برگونه دیگری رقم می خورد.
همه کوفیان بد نبودند و انسان های مخلصی مثل حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، کوفیانی بودند که علی رغم ممانعت عبیدالله از رفتن افراد به سپاه سالار شهیدان، شبانه و مخفیانه، خود را به سپاه سیدالشهداء(علیه
السلام) رساندند. و میل عافیت طلبی و منفعت طلبی خود را سرکوب کردند. سالار شهیدان در شب عاشورا، اصحاب خود را بهترین اصحاب می داند[9] اصحابی که کوفیان هم در آن بودند.
مردم کوفه با ارسال نامه هایی به سالار شهیدان، ایشان را دعوت کردند. ولی چنانکه می دانیم این نامه ها، بی پشتوانه بود و صاحبان آنها بصیرت نداشتند. چنانکه در دیدار سپاه حضرت و سپاه حر، سالار شهیدان دستور داد که دو
خورجین از نامه های اهالی کوفه را نشان لشکر حر دهند.[1]
مردم کوفه در زمان مولا علی (علیه السلام) نیز بی بصیرت بودند و ضعف و سستی از خود نشان می دادند؛ به طوری که حضرت درباره آنها فرمود: «أف لكم لقد سئمت عتابكم[2] وای بر شما! از بس که شما را عتاب (و نصیحت) کردم،
خسته شدم.» حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) نیز گرفتار چنین مردمی شد.
یکی از عوامل بی بصیرتی انسان این است که از رویدادها عبرت نگیرد. مردم کوفه که در زمان مولی الموحدین با سستی خود در جنگ بر ضد معاویه، زمینه تقویت او و تسلط او بر کشور اسلامی را فراهم ساخته بودند، تاوان بی
بصیرتی خود را دادند.
به خاطر اینکه معاویه قرارداد صلح با امام حسن (علیه السلام) را زیر پا نهاد و فرزند فاسق خود، یزید را خلیفه مسلمین اعلام کرد. جریان نامه نگاری مردم کوفه به امام حسین(علیه السلام) بعد از مرگ معاویه[3] در واقع برای جبران
مافات گذشته بود، ولی ...
در زمان ما نیز بی بصیرتی مردم و مسئولان جامعه اسلامی، می تواند زمینه ساز بحران هایی شود. چنانکه در فتنه 88 مشاهده کردیم. برخی در آن سال با بی بصیرتی خود، زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم ساختند و هزینه
هایی را بر جامعه اسلامی تحمیل کردند.
گفتیم که عافیت طلبی مردم کوفه، سبب بی وفایی آنان به امام حسین (علیه السلام) شد. همواره بین عافیت طلبی و منفعت طلبی، رابطه تنگاتنگی است. رابطه ای که در صحرای کربلا، خود را نشان داد و مردم کوفه را از یاری پسر
پیامبر محروم کرد.
منفعت طلب بودن مردم کوفه
حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در بدو ورود به کربلا این گونه فرمود: «همانا مردم بنده دنیایند و دین لقلقه زبان آنهاست و هرجا منافعشان (به وسیله دین) تأمین شود زبان مى چرخانند و چون به بلاء آزموده شوند آنگاه
دینداران واقعی اندك هستند.»[4]
این سخن حضرت گویای حال مردم کوفه است، آنها که برای منافع دنیوی و عافیت دنیا، در قتل نوه ی پیامبر مشارکت جستند. مردم کوفه در زمان علی (علیه السلام) نیز عافیت طلبی را پیشه ی خود ساخته بودند و گرما و سرما را
بهانه کرده بودند تا از جنگ با معاویه طفره بروند. حضرت به آنها فرمود: «شما که از سرما و گرما (که کم اثر تر است) می گریزید، در میدان جنگ و با دیدن شمشیرها، بیشتر خواهید گریخت.»[5]
عافیت طلبی مردم کوفه، سبب بی وفایی آنان به امام حسین (علیه السلام) شد. همواره بین عافیت طلبی و منفعت طلبی، رابطه تنگاتنگی است. رابطه ای که در صحرای کربلا، خود را نشان داد و مردم کوفه را از یاری پسر پیامبر
محروم کرد.
این پیش بینی حضرت در حادثه کربلا خود را نشان داد و مردم کوفه تا برق شمشیر عبیدالله و تهدید و تطمیع او را دیدند، قول و قرار خویش با اباعبدالله(علیه السلام) را از یاد بردند.
حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) در روز عاشورا خطاب به لشکر کوفه و با اشاره به پیشینه مکر و حیله در میان آنان فرمود: «به خدا كه به شما مهلتى بیشتر از زمان سوار شدن بر اسب ندهند تا آن كه آسیاب زمان شما را در زیر
چرخش خود، خرد و ریز كند.»[6] حضرت در این سخنان، به آن لشکر بی خبر از خدا و فاسق، نتیجه عافیت طلبی اشان را گوشزد می کند.[7]
تذکر مهم:
البته این را هم باید گفت که همه کوفیان بد نبودند و انسان های مخلصی مثل حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، کوفیانی بودند که علی رغم ممانعت عبیدالله از رفتن افراد به سپاه سالار شهیدان، شبانه و مخفیانه، خود را به
سپاه سیدالشهداء(علیه السلام) رساندند.[8] و میل عافیت طلبی و منفعت طلبی خود را سرکوب کردند. سالار شهیدان در شب عاشورا، اصحاب خود را بهترین اصحاب می داند[9] اصحابی که کوفیان هم در آن بودند.
منفعت طلبی دوران ما
در دوران ما نیز خیلی از منفعت طلبی ها، بلای جان امت اسلامی شده است؛ مثلا کشورهای اسلامی به چنان منفعت طلبی دچار شده اند (کشورهای عرب منطقه) که حتی برای مرگ هم کیشان و هم زبانان بی گناه خود غصه ای
نمی خورند. اعرابی که زمانی تعصب آنها بر زبان و ملیت خود، حتی افراطی به نظر می رسید، حالا چرا نسبت به کشتار هموطنان خود و غرق شدن کودک آواره عرب زبان در دریا، هیچ واکنشی نشان نمی دهند. آیا به جز منفعت
طلبی، دلیل دیگری برای این کار پیدا می شود؟ حالا این کشورهای منفعت طلب بیایند و برای مردم مسلمان میانمار، دل بسوزانند؟ بعید است.
سخن آخر
عافیت طلبی و منفعت طلبی کوفیان، علی رغم دعوت اولیه آنها از امام حسین(علی السلام) سبب مردود شدن آنها در حادثه جانسوز کربلا شد.
پی نوشت ها:
1ــ در کربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم، ترجمه کمره ای، ص171
2ــ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج4 ، ص 69
3ــ ارشاد مفید، ترجمه ساعدی، ص378
4ــ زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام ( ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)؛ ص436
5ــ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)،ج3، ص389
6ــ لهوف / ترجمه میر ابو طالبى ؛ ص140
7ــ زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص 16
8ــ ابصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۲۸
9ــ لهوف، ترجمه بخشایشی، ص124
نظرات شما عزیزان: