مهدویت در قرآن – قسمت ۳9 – آیه 86 سوره هود
برگزیده تفسیر نمونه :
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيرٌْ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بحَِفِيظٍ – 86
سر انجام به آنها گوشزد كرد كه افزايش ثروت- ثروتى كه از راه ظلم و ستم و استثمار ديگران به دست آيد- سبب بىنيازى شما نخواهد بود، بلكه «سرمايه حلالى كه براى شما باقى مىماند (هر چند كم و اندك باشد) اگر ايمان به خدا و دستوراتش داشته باشيد بهتر است» (بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
سپس گفت: وظيفه من همين ابلاغ و انذار و هشدار بود كه گفتم «و من مسؤول اعمال شما و موظف به اجبار كردنتان بر پذيرفتن اين راه نيستم» (وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ).
نكته:
بارها گفتهايم آيات قرآن هر چند در مورد خاصى نازل شده باشد مفاهيم جامعى دارد كه مىتواند در اعصار و قرون بعد بر مصداقهاى كلىتر و وسيعتر، تطبيق شود.
لذا در آيه مورد بحث، گرچه مخاطب قوم شعيبند، و منظور از «بَقِيَّتُ اللَّهِ» سود و سرمايه حلال و يا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافع كه از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مايه خير و سعادت او گردد، «بَقِيَّتُ اللَّهِ» محسوب مىشود.
و از آنجا كه مهدى موعود (عج) آخرين پيشوا و بزرگترين رهبر انقلابى پس از قيام پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله است يكى از روشنترين مصاديق «بقية اللّه» مىباشد و از همه به اين لقب شايسته تر است، بخصوص كه تنها باقيمانده بعد از پيامبران و امامان است و در روايات متعددى به آن اشاره شده است.
منابع: برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 370
تفسیر اثنی عشری :
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ (86)
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ: آنچه خداى تعالى باقى گذارد براى شما حلال را بعد از ترك حرام، بهتر است شما را از آنچه به وجه كمفروشى و خيانت در حق مردم جمع مىكنيد. إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: اگر هستيد ايمان آورندگان به خدا و قبول كنندگان قول ما. يا به شرط آنكه ايمان آريد، چه خيريت منوط به استتباع ثواب و نجات است و آن مشروط به ايمان باشد. نزد بعضى معنى آنكه ابقاى الهى نعم نامتناهى را، بر شما بهتر است از آنچه حاصل نمائيد از نفع. به حسب ظاهر، مضمون اين آيه شريفه در حق حضرت شعيب است با قوم، و تأويل آن منزل است در حق حضرت حجة عصر، قائم آل محمد عجّل اللّه فرجه، چنانچه در اكمال الدين صدوق رحمه الله از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه اول نطقى كه حضرت حجة فرمايد بعد از ظهور، اين آيه شريفه باشد: «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» بعد فرمايد: منم بقية اللّه و حجت خدا و خليفه او بر شما. پس سلام نمىكند بر آن حضرت سلام كنندهاى، مگر آنكه گويد:
(السّلام عليك يا بقيّة اللّه فى ارضه). «1»
وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ: و نيستم من بر شما نگهبان كه شما را به جبر و قهراز قبايح باز دارم، يا از عذاب محافظت كنم، و يا حفظ نمايم نعمت را بر شما كه به سبب افساد شما زوال نپذيرد، بلكه من رسول و پيغام رساننده و نصيحت كننده و بر من فقط ابلاغ است.
تنبيه:
انبياء دو طبقه بودهاند: يكدسته فرمان جنگ هم داشتند مانند موسى و داود و سليمان، و يك طبقه مأمور به حرب نبودند از آن جمله شعيب كه رخصت جنگ نداشت، همه روز قوم را موعظه مى فرمود و خود همه شبها نماز مىگزارد.
- كمال الدين ج 1 ص 331.
منابع: تفسير اثنا عشري، ج6، ص: 122
تفسیر آسان :
آيه 86 بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ- إلى آخره:
اضافه كلمه (بَقِيَّتُ) به لفظ (اللَّهِ) تشريفيه است. نظير اينكه گفته ميشود:
بيت اللّه، ناقة اللّه و … منظور از كلمه (بَقِيَّتُ اللَّهِ) به قرينه آيات قبل- كه سخن از مذمت كمفروشى به ميان آوردهاند- آن مقدار سود و فائده مشروعى است كه از تجارت و كسب حلال براى انسان باقى مىماند. حضرت شعيب مىخواهد به قوم بفرمايد: گرچه شما به حسب ظاهر مىپنداريد: از طريق كمفروشى ثروت بيشتري بدست مىآوريد. ولى در يك چنين ثروتى خير و بركتى وجود ندارد، بلكه خير و بركت در آن سود و فائده مشروعى است كه خدا در تجارت شما برايتان باقى مىگذارد. شما در صورتى اين نصيحت مرا مىپذيريد كه به من و پيامبرى من ايمان داشته باشيد. در هر صورت: وظيفه من تبليغ رسالت بود كه به آن موفق شدم و حجت را بر شما تمام كردم. ولى اگر شما دست از كفر و كمفروشى خود بر نداريد، و بدين علت مستوجب عذاب دنيوى و اخروى پروردگار شويد من نگهبان و مسئول شما نخواهم بود (وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ)- مؤلف.
تأويل:
در روايات فراوانى وارد شده منظور از كلمه (بَقِيَّتُ اللَّهِ) كه در آيه (86) مىباشد حضرت مهدى موعود عجل اللّه فرجه است. از جمله حضرت محمّد عليه السّلام
مى فرمايد:
فاذا خرج اسند ظهره الى الكعبة و اجتمع اليه ثلاث مئة و ثلاث و عشر رجلا، فاول ما ينطق به هذه الاية: بقية اللّه خير لكم ان كنتم مؤمنين. ثم يقول انا بقية اللّه و حجته و خليفته عليكم، فلا يسلم اليه مسلم الا قال: السلام عليك يا بقية اللّه فى ارضه.
يعنى هنگامى كه مهدى موعود خروج كند پشت مبارك خود را به كعبه مىدهد و تعداد- 313- نفر مرد در اطراف آن بزرگوار اجتماع مىنمايند.
اول سخنى كه آنحضرت مىگويد همين آيه است: بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. سپس مىفرمايد: من همان بقية اللّه و حجت و خليفه خدا مىباشم بر شما. بعدا هيچ كسى به آن بزرگوار سلام نمىكند مگر اينكه مىگويد:
السلام عليك يا بقية اللّه في ارضه- نور.
… درست است كه در آيه مورد بحث، مخاطب قوم شعيبند، و منظور از (بَقِيَّتُ اللَّهِ) سود و سرمايه حلال، و يا پاداش الهى است. ولى هر موجود نافع كه از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مايه خير و سعادت او گردد (بَقِيَّتُ اللَّهِ) محسوب ميشود. تمام پيامبران الهى و پيشوايان بزرگ (بَقِيَّتُ اللَّهِ) اند …
و از آنجا كه مهدى موعود عليه السّلام آخرين پيشوا و بزرگترين رهبر انقلابى پس از قيام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است يكى از روشنترين مصاديق (بَقِيَّتُ اللَّهِ) مىباشد، و از همه به اين لقب شايستهتر است. به خصوص كه تنها باقيمانده بعد از پيامبران و امامان است- نمونه.
امام محمد باقر عليه السلام در شهر مدين:
… حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام مىفرمايد (بعد از آنكه هشام، من و پدرم را از مدينه احضار نموده بود و معجزاتى از پدرم مشاهده كرد و تصميم گرفت ما را به سوى مدينه بفرستد) قبل از اينكه ما حركت كنيم پيكى را به تعجيل به مدينه فرستاد تا در ميان شهرهائى كه در مسير ما قرار گرفته بودند ندا كند: دو فرزند جادوگر ابو تراب كه محمّد بن على و جعفر بن محمّد باشند و من ايشان را به جانب شام طلب كرده بودم بدين نصارا مايل شده و دين ايشان را پذيرفته اند.
اگر كسى چيزى به ايشان بفروشد، يا بر آنان سلام كند، يا با ايشان مصافحه نمايد خون او هدر خواهد بود! هنگامى كه پيك هشام به شهر (مدين) رسيد ما نيز به آن شهر رسيديم.
اهل آن شهر درها را بروى ما بستند، به ما دشنام دادند، به حضرت علي بن- ابى طالب عليه السّلام ناسزا گفتند، هر چند آن افرادى كه با ما بودند اصرار مىكردند كه آن مردم در شهر را باز كنند و به ما آذوقه بدهند آنان نپذيرفتند! هنگامى كه ما نزديك دروازه شهر شديم پدر بزرگوارم به مدارا با ايشان سخن مىگفت، و ميفرمود: از خدا بترسيد، ما اينطور نيستيم كه به شما خبر دادهاند، بر فرض اينكه ما اينطور باشيم كه به شما گفتهاند پس چرا شما كه با يهود و نصارا معامله مىكنيد از معامله كردن با ما خوددارى مىنمائيد!؟
آن مردم از خدا بى خبر مىگفتند: شما از يهود و نصارا بدتريد، زيرا آنان به اسلام جزيه (يعنى ماليات) مىدهند. ولى شما جزيه نمىدهيد. هر چند پدرم آن مردم گمراه را موعظه مىكرد كوچكترين سودى نمىبخشيد. و آنان ميگفتند: ما، در شهر را نمىگشائيم تا شما و مالهاى سوارى شما هلاك شويد! هنگامى كه حضرت باقر عليه السّلام با انكار آن اشرار مواجه گرديد پياده شد و به حضرت صادق عليه السّلام فرمود: تو از جاى خود حركت منماى. بعدا امام باقر عليه السّلام بر فراز آن كوهى كه بر شهر (مدين) مشرف بود رفت و صورت مبارك خود را به جانب آن شهر نمود. انگشت بر گوشهاى خود نهاد و آن آياتى را كه خدا در باره قصه حضرت شعيب نازل كرده بود تلاوت كرد … تا آنجا كه مىفرمايد:
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.
پس از تلاوت اين آيات فرمود: به خدا سوگند ما خانواده همان افرادى هستيم كه در زمين بقية اللّه بشمار مىرويم. در همين هنگام بود كه خداى توانا باد سياهى را برانگيخت تا سخنان حضرت باقر العلوم را به گوش: مرد، زن، صغير و كبير اهل (مدين) رسانيد، و ايشان دچار وحشت بزرگى شدند، لذا بالاى بامها آمدند و به سوى امام محمّد باقر عليه السّلام نگريستند. هنگامى كه پير مردى از اهل مدين پدرم را بدان حال ديد با صداى بلند در ميان شهر مدين ندا در داد و گفت: اى اهل مدين از خدا بترسيد! زيرا اين مرد در همان موضعى ايستاده كه حضرت شعيب ايستاد و در حق امت خود نفرين كرد. بخدا سوگند كه اگر در را بسوى اين مرد باز نكنيد نظير آن عذابى كه بر قوم شعيب نازل گرديد دامنگير شما نيز خواهد شد.
اهل مدين پس از شنيدن اين مقاله دچار خوف شدند و در شهر را بروى ما گشودند، و ما را در منزل خود جا و غذا دادند و ما بعد از يك روز توقف از آن شهر حركت نموديم. بعد از حركت ما والى مدين اين موضوع را براى هشام نوشت. هشام در پاسخ وى نوشت تا آن پير مرد را به قتل رسانيد-
منابع: تفسير آسان، ج7، ص: 363
تفسیر شریف لاهیجی :
بَقِيَّتُ اللَّهِ آنچه باقى گذاشته خداى تعالى براى شما از چيزهاى حلال بعد از تجنب از حرام خَيْرٌ لَكُمْ بهتر است مر شما را إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ بشرطى كه باشيد شما ايمان آورنده بخدا و رسول او يا بشرطى كه تصديق كننده باشيد نصايح مرا زيرا كه در اين صورت فايده بر آن مترتب ميشود و الا فلا در حديث وارد شده كه «بقية اللَّه» حضرت صاحب الزمانست يعنى يكى از ما صدقات «بقية اللَّه» حضرت صاحب است در كتاب كمال الدين از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده است:
كه چون قائم آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله خروج كند و پشت مبارك خود را بديوار كعبه گذارد و سيصد و سيزده كس از مواليان او نزد او حاضر شوند اول كسى كه متنطق شود بآيه «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» آن حضرت خواهد بود، پس آن حضرت گويد:
«أنا بقية اللَّه و حجته و خليفته عليكم»
و بعد ازين هيچ احدى بر آن حضرت سلام نكند مگر آنكه گويد: السلام عليك يا بقية اللَّه فى ارضه وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ و نيستم من بر شما نگاهبان يعنى من نگاهبان شما از قبايح نيستم يا آنكه من حافظ اعمال شما نيستم تا آنكه من شما را بواسطه آن جزا دهم بلكه من ناصح شما و رساننده احكام الهى ام بر شما.
منابع: تفسير شريف لاهيجي، ج2، ص: 470
نظرات شما عزیزان: