ماه رمضان، ماه احیاءِ حیات دل انسان در عالم انسانیت است
اگر بخواهید در ماه مبارک رمضان رشد معنوی داشته باشید، باید در سایر بخشهای وجودیتان اعم از جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی تزکیه نفس داشته باشید، تا بتوانید به نظر حیات انسانی راه پیدا کنید.
در جلسه گذشته درباره آثار روزه روایتی را از امام صادق (علیه السّلام) آغاز کردیم. در اینجا ادامه روایت را می خوانیم.
فرمود:«الصوم یمیت الهوی و شَهْوَةَ اَلطَّبْعِ» روزه هم طغیانهای نفس را از بین میبرد، وحشیگری و خواریهای نفس را از انسان میگیرد، هم شهوت طبع را میگیرد.
شهوت طبع خیلی وقتها طبیعی است. مثلاً شخص به طور ژنتیکی این شهوت طبع را دارد یا پرخور و پر کلام است. نمیتواند به آنها غلبه کند. درحالیکه روزه میتواند هاری و شهوت طبع را از بین ببرد.
بعد میفرماید: «و فیه حیاة القلب» منظور از دل، آن بخشی است که تو با آن عاشق میشوی. اینکه حضرت می فرماید روزه دل را زنده میکند، یعنی دلت جان میگیرد، دلمردگیهایت از بین میرود.
در بخش های پائینی، افراد با گرایشات مختلفی که دارند، به خاطر علاقههای که دارند همیشه بانشاطند و دلمرده نیستند. مثلا در بخش حیوانی همچون فعالیتهای اجتماعی و سیاسی همیشه بانشاط اند، دلمرده نیستند یا مثلا در روابط زناشوییاش دلمردگی ندارد؛ با بچهاش روابط قشنگی برقرار میکند؛ بیحوصله نسبت به همسرش نیست. نمیگوید حوصله زنم را ندارم، یا بخواهد از او فرار کند و نبینند یا از وظائفی که نسبت به او دارد، طفره نمیرود.
اما متاسفانه ما در بیشتر اوقات در بخش انسانی بیدل هستیم، اصلاً دل نداریم، یعنی نماز میخوانیم اما دل و قلبمان وسط نمیآید، به اهل بیت احترام میگذاریم و قبول داریم ولی رابطه دلی با آنها نداریم. امام زمان علیهالسلام را خیلی دوست داریم، اما 1180 سال است که آواره، طرد شده، تنها و یگانه است. چون مردم با دلشان با این آقا زندگی نمیکنند.
در تصمیمگیریهای جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی بخش انسانی ما حضور ندارد. اگر امام زمان علیهالسلام در بطن زندگی ما بود، همه چیز مبارک میشد، اما ضمن اینکه ما به او احترام میگذاریم، ممکن است پول هم خرج کنیم و شام و ناهار هم بدهیم، جشن هم بگیریم، ولی با دل نباشد. فقط یک رابطه محترمی یا یک رابطه عاطفی ضعیف در حدی که به بخشهای حیوانیمان لطمه نخورد، برقرار می کنیم.
علت غیبت حضرت این است که ما با امام زمان علیهالسلام رابطه دلی برقرار نکرده ایم و این یعنی دل ما حیات ندارد.
در ارتباط با خدا هم همین طور هستیم. مثلاً میگوییم 40 سال نماز میخوانیم و میگوییم: «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» ما را به راه کسانی هدایت کن که به آنها نعمت دادی، اینها را هم خود قرآن میگوید که چهار دسته هستند: انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین. ولی در زندگی مان آیا ما توانسته ایم پنج دقیقه با یکی از این چهار گروه رابطه عاشقانه داشته باشیم؟ آیا انس و ارتباط و رفت و آمدی با آنها ایجاد کرده ایم؟
از همه مهمتر برقرار کردن رابطه عاشقانه با ماه رمضان است که بعضی از افراد حیات دل ندارند، نمیتواند با خدا ارتباط برقرار کند. در مقابل انسان هائی هستند که با روزه حیات دل پیدا میکنند، یعنی یواش یواش از این چهار بخش فاصله میگیرند.
انسان به محض اینکه با روزه رفیق و آشنا میشود، دل پیدا میکند، از خیلی چیزها خوشش میآید. از گناه و معصیت بدش میآید در حالیکه قبلاً خوشش میآمد یا قبلاً از نماز و روزه و عبادت و قرآن متنفر بوده اما الان هم از خدا لذت میبرد، هم از ذکر و غیب و قرآن و حلقات انس.
«و فیه حیات القلب»، یعنی زنده شدن و حیات پیدا کردن همان حیات طیبه و حیات انسانی است. این حیات انسانی چطوری به دست میآید؟ رعایت دستوراتی که خدا و رسول گفتند. در این صورت به یک حیات جدید و یک زندگی جدید میرسد.
قرآن میفرماید: «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یُحْیِیكُمْ[1]» اجابت کنید خدا و رسول را هنگامی که شما را دعوت میکنند به چیزی که آن چیز به شما حیات میدهد، یعنی اگر خدا و رسول را در این چهار بخش (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) اجابت کنید، دل پیدا میکنید؛ یک تولد و حیات جدید به دست می آورید.
اگر اجابتی نباشد، یعنی تو اصلاً حوصله خدا و بهشت و خانواده آسمانی و معنویت و انسانیت را نداری. شهوتها و میلها و معشوقهایت در همین مراتب پایین قرار میگیرد. ولی آدم وقتی که دلدار میشود، شهوتش هم به همان طرفی رو میکند.
اینکه در روایت داریم: خدایا شهوت من را در خودت قرار بده، یعنی هوس تو را بکنم، دلم برایت تنگ بشود، به کامجویی از تو بپردازم یا در ادعیه میخوانیم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّك وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ» بیشترین سهم را به من بده، من را بیشتر بپذیر، من را به انسات بیاور. چون دل پیدا کرده. اول عاشق که نبود، چه بسا متنفر و فراری هم بوده، ولی حالا که عاشق شده، صاحب دل شده دیگر تحمل دوری از معشوق را ندارد. یکسره بیشتر میخواهد.
اگر انسان در ماه رمضان حواسش باشد که آدم است و شروع کند به روزه گرفتن، یکدفعه میبیند که هوسها و عاشقیاش شروع میشود. هوسهای فوق عقلانی پیدا میکند، بعد از رفتن ماه رمضان غصهاش میگیرد.
سودمندترین روزه، روزه نفس است
- امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمود: «صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا أَنْفَعُ الصِّیامِ= روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزه هاست». پش نفستان را از لذتهای چهارگانه صیام بدهید، امساک داشته باشید. وقتی یک ماه رمضان میآید و از لذات دنیا روزه میگیری طبق فرمایش پرنفعترین روزههاست.
همانطور که درصد اعمال خوب در ماه رمضان چند برابر میشود، گناه هم همینطور است. قلب آدم را بیشتر تیره میکند و بیشتر آدم را وحشی میکند.
پرخوری، راهی برای سبک بار شدن از مریضی و معصیت است
- امام زینالعابدین علیهالسلام میفرماید: «الشَّبَعُ یُفْسِدُ الْوَرَعَ= پرخوری، تقوای تو را نابود میکند».
بعضیها 17 ساعت روزه را میگیرند، موقع افطار به پرخوری میافتند. همه آن ورع و پرهیزهایی که داشتند را به یکباره فاسد میکنند؛ چه جمادی، چه گیاهی، چه حیوانی، چه عقلی و چه فوق عقلی. پرخوری برای هر پنج بخش ضرر دارد. خوش به حال کسانی که کم غذا و کم خور هستند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام چه زیبا فرمود: «رُب صائم لیس له من صیامه إلا الجوع و العطش؛ چه بسیار روزهداری که بهرهای از روزهاش جز گرسنگی و تشنگی نمیبرد».
بنده خدا 17 ساعت نفس را تمرین داده، تقوا پیشه کرده، خودش را سبک کرده، یکدفعه موقع افطار، به جای اینکه حواسش باشد که الان وقت این کارها نیست، شروع میکند به تلافی کردن و همه زحماتش را از بین می برد.
پرخوری دیگر چه ضررهایی دارد؟
- «إدْمَانُ الشِّبَعِ یُورِثُ أنْواعَ الوَجَعِ= پرخوری کردن دائم انواع دردها و مریضیها را در بدن میآورد»، یعنی به جای اینکه این همه دکتر بروید و دارو بخورید شکمتان را سبک نگه دارید، اصلاً نه به دارو و دکتر احتیاج پیدا میکنید و نه لازم است دواهای تلخ بخورید. فقط شکمتان را سبک نگه دارید.
- «بِئْسَ قَرِینُ الوَرَعِ الشِّبَعُ= چه بد یاری هست برای پرهیزهای شما پرخوری».
- «نِعْمَ عَوْنُ المَعاصِی الشِّبَعُ= پرخوری چه یار خوبی است برای معصیت». به نظر می رسد پرخوری در لیست گناهان کبیره هم وجود ندارد. چرا در بخش اسراف جزء گناهان کبیره است؟ چون انسان را گرفتار میکند و منشأ آن همه طغیان میشود.
امام زینالعابدین علیهالسلام میفرماید: «أَنَّ اَلْعَاقِلَ عَنِ اَللَّهِ اَلْخَائِفَ مِنْهُ اَلْعَامِلَ لَهُ لَیُمَرِّنُ نَفْسَهُ وَ یُعَوِّدُهَا اَلْجُوعَ حَتَّى مَا تَشْتَاقَ إِلَى اَلشِّبَعِ وَ كَذَلِكَ تُضَمَّرُ اَلْخَیْلُ لِسَبْقِ اَلرِّهَانِ= كسى كه معرفت خود را از خدا فرا مىگیرد و از او مى ترسد و براى او كار مىكند، باید نفس خود را بر گرسنگى عادت دهد، چندان كه به سیرى شور و شوقى نداشته باشد. اسبها را نیز اینچنین براى مسابقه و ربودن جایزه، ورزیده و لاغر مىكنند».
کسانی که تعقل و تفکر در خدا دارند، اهل معرفت هستند، از خدا میترسند، برای خدا کار میکنند، چنین انسانهائی تا جایی که دوست ندارند مشتاق پرخوری نیستند. چون آدم محتاطی است و میخواهد پرواز کند.
حضرت میگوید همانطور که اسبها را لاغر و ورزیده میکنند تو هم باید همینطور باشی. در این چهار بخش جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی زیادهروی نکنید، فقط قضیه شکم نیست. در هر بخشی نباید زیادهروی کنید. مثل حضور در شبکه های مجازی، کارهای علمی، شهوت نداشته باشید. چون اجازه پرواز و رشد نمی دهد.
تو اگر میخواهی کَنده بشوی و بالا بروی باید خودت را ورزیده کنی: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا= سبک بگیرید تا ملحق شوید».
ماه مبارک رمضان اگر بخواهد ما را در بخش انسانی فربه کند، باید در سایر بخشها لاغر شویم، باید ورزیده شویم تا جان بگیریم، بتوانیم از نظر حیات انسانی پرواز کنیم و راه به یک جایی پیدا کنیم و به شوق بیفتیم. کسی که دلش برای قرآن تنگ میشود و قرآن میخواند، دلش برای معنویت و مظاهر خدا یا هر چیزی که رنگ و بوی خدا دارد، تنگ میشود؛ معلوم است چنین آدمی دلش حیات دارد.
بحثمان ماند. اگر فرصت شد یکذره دیگر در این رابطه صحبت کنیم که قدر ماه مبارک را بدانیم. با شادی و بزم و خوشحال و لذت وارد ماه مبارک بشویم و از آن پاسداری کنیم.
ماه مبارک رمضان
[1] . سوره انفال/ آیه 24.
نظرات شما عزیزان: