ماه رمضان، ماه گشوده شدن درهای رحمت، مغفرت و مهربانی است

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ماه رمضان، ماه گشوده شدن درهای رحمت، مغفرت و مهربانی است

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ماه رمضان، ماه گشوده شدن درهای رحمت، مغفرت و مهربانی است

ماه رمضان، ماه گشوده شدن درهای رحمت، مغفرت و مهربانی است

ماه رمضان، ماه گشوده شدن درهای رحمت، مغفرت و مهربانی است

ماه رمضان، ماه نزول رحمت و برکت و مغفرت است. ماه ضیافتی است که انسان‌ها دائماً با بهشت و بالاتر از بهشت سر و کار دارند. ماه رسیدن به تقوای الهی است. باشگاهی است که انسان اگر در آن وارد ‌شود، توانمند می‌شود و با اصل و ریشه و حقیقت خودش آشنا می‌شود و به مقام خلیفة اللهی می رسد.

ماه رمضان، هم مبارک است، هم رحمت و هم مغفرت. همان طور که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در آخرین جمعه ماه شعبان، در آن خطبۀ معروفشان فرمودند: «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏ شَهْرُ اللهِ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ= ماه خدا همراه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده»، خداوند در این ماه یک پذیرایی بسیار جانانه از بندگانش می‌کند.

در ماه مبارک رمضان، خدا به دفاع از بنده‌اش می‌آید. با مهربانی زیاد و رحمت و برکت و مغفرت سراغ بنده‌اش می‌آید و فشار چهار بخش پایینی را از انسان کم می‌کند. یعنی قواعدی می‌آورد که شما در این ماه فرصت کنید که سبک بشوید. این سبک شدن، مال هر چهار بخش است. مثلاً ما باید در بخش جمادی روزه بگیریم و به هیچ وجه، لقمه حرام نداشته باشیم. چون با حرام نمی‌توانیم پرواز کنیم؛ وگرنه اصلاً در این ضیافت راهمان نمی‌دهند.

در بخش گیاهی، پوشش و لباست باید به گونه‌ای باشد که تو را سنگین نکند. در بخش «حیوانی و جنسی» همین­طور. در بخش عقلی هم می‌گوید کار علمی را به مقداری انجام بدهید که مزاحم ماه عسلتان نشود تا بتوانید با حقیقت و قیمت خانواده آسمانی و اله و معشوق خودتان انس بگیرید. همه این برنامه‌ها براساس نیاز انسان تنظیم می‌شود. وقتی ما این را نمی‌فهمیم که ما انسان هستیم و اساساً خدا ماه رمضان را برای دفاع از «من حقیقی» در مقابل «چهار منِ قلابی و غیر اصیل» آورده و می‌خواهد آن من‌های چهارگانه پایینی را محدود کند تا این "من"  فرصت کند با خودش، با اصل و خانواده‌اش انس بگیرد و شبیه آنان بشود و بتواند آماده بشود برای مراحل بعدی حیاتش تا به یک قدرت، نشاط، آرامش و شادی برسد، دیگر کاری برای انسان نمی‌شود کرد. خدا این ماه را گذاشته تا دیگر فشارهای آن چهار بخش پایینی، انسان را مشغول و اذیتش نکند تا راحت بتواند یک ماه عسل خیلی خوب با غیب و آسمان داشته باشد.

وقتی ما نمی‌فهمیم که اصل ماه رمضان برای چیست، یعنی آمده ما را چه کار بکند، از خیلی چیزها محروم می‌شویم. اگر نفهمیم، دوباره در ماه رمضان هم با همان جنبه‌های «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی»‌مان روزه می‌گیریم؛ اما عاشقانه روزه نمی‌گیریم. برای همین است که اصلاً به مهمانی وارد نمی‌شویم و از این مهمانی خوشمان نمی‌آید. وقتی اسم ماه رمضان می‌آید، ناراحت هستیم که دوباره این ماه رمضان آمد. آن ضرب المثل خدا ناپسند را که بعضی‌ها به زبان می‌آورند از همین جا درست شده که می‌گویند: «این کار، یک ماه رمضان طول می‌کشد». یعنی اینجا فهم‌مان با خدا فرق می‌کند.

نوع نگاه خدا با انسان متفاوت است

نوع نگاهی که خداوند به ما دارد، با نوع نگاهی که ما داریم، متفاوت است. خیلی وقتها انسان به خاطر نوع نگاه و باورش نسبت به خدا، خانواده آسمانی و دینش، با آنان هم‌نظر نیست و با آنان مخالفت و در مقابل اوامرشان مقاومت می‌کند؛ اما انسان برای خدا مهم است. چون ما را از آن جنسی که آفریده، می‌بیند. یعنی به بخشی از ما که از جنس خودش (نفخت فیه من روحی) و از نور اهل بیت (علیهم‌السّلام) آفریده است توجه دارد. پس، خداوند همیشه ما را به شکل انسان حقیقی نگاه می‌کند. برخلاف ما که چون شناخت درستی از خودمان نداریم، یا اصالت می‌دهیم به جنبه جمادی‌مان و به دنبال ماده و پول و ثروت و اشیاء هستیم؛ و یا در بخش گیاهی مان، زیربار پوشش و حجاب نمی‌رویم. در بخش حیوانی هم همین­طور.

در نتیجه، با دین و دستورات دینی درگیر می‌شویم و به حرام‌خواری می‌افتیم و مثلا خمس نمی‌دهیم؛ زکات نمی‌دهیم؛ نمی‌توانیم انفاق کنیم و مرتب، با خدا و معنویات درگیر هستیم. چون نوع نگاه‌مان فرق می‌کند. در حالی که خداوند ما را انسان می‌بیند. چون از روحی خلق کرده که از جنس خودش و نور اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) است. پس باید به گونه‌ای رفتار کنید که زنانگی و مردانگی‌تان در استخدام بخش فوق عقلی‌تان باشد و سنگین‌تان نکند تا بتوانید حرکت کنید و بالا بروید و به مقام خلیفة اللهی و انسانی‌ برسید.

قرآن می‌گوید: انسانی که خودش را فراموش می‌کند، خدا را فراموش می‌کند. انسانی که خدا را فراموش می‌کند، خودش را فراموش می‌کند. یعنی خود اصلی‌اش و خودی که از جنس اهل‌بیت است و خود بینهایت‌طلبش که معشوق این خود، "الله" است. خودهای دیگر، معشوق‌هایشان چیزهای دیگر است و همه دعوا و درگیری و اختلاف در میان آدم­ها سر مذهب و مذهبی بودن و مذهبی زندگی کردن یا غیر مذهبی بودن است. دعوا بر سر همین تعریفی است که افراد از خودشان دارند.

این خودش را فقط یک زن یا یک مرد می‌داند، با شهوت‌های زنانگی و مردانگی؛ دیگری خودش را یک گیاه می‌داند با شهوت‌های شکمی. حالا دلش می‌خواهد مشروب بخورد؛ دلش می‌خواهد حرام بخورد؛ دلش می‌خواهد چیزهای حرام میل کند یا لقمه حرام بخورد؛ اما می‌بیند که شرع نمی‌گذارد. شرع می‌گوید تو انسان هستی. این حرام تو را سنگین می‌کند و تو نمی‌توانی بالا بیایی و به بهشت راه پیدا ‌کنی.

بهشت هم گفتیم پاداش ما نیست. بهشت حداقل جایی است که می‌توانیم برویم. ما برای بالاتر از بهشت آفریده شده‌ایم. اما شخص با این­گونه چیزها نمی‌تواند حتی به بهشت راه پیدا کند. یعنی با خودهای سطح پایین درگیر می‌شود و خودش را جهنمی می‌کند.

پس هر انتخابی که نمی‌گذارد تو به عنوان یک انسان زندگی کنی و به خانواده آسمانیت برسی، آن انتخاب غلط و جهنمی است.

چرا در ماه رمضان نباید چیزی بخوریم؟

ما از ماه رمضان، یک چهره مزاحم از دین و خدا و مقدسات داریم و خیال می‌کنیم رمضان، ماهی است که ما را اذیت می‌کند. بعضی ها فکر می‌کنند که برای چی ما نخوریم؟ برای چی ما رابطه با همسرمان نداشته باشیم؟ برای چی سبک باشیم؟ چنین شخصی درگیر است. چون تعریفش از خودش، با تعریفی که خدا از او دارد، متفاوت است. او باور کرده مسلمان است. مسئولیت شرعی را هم قبول کرده. احترام خدا و دین را هم دارد و محترمانه با روزه برخورد می‌کند؛ اما عاشقانه برخورد نمی‌کند. مثل یک زن و مردی که همدیگر را دوست ندارند، اما آدم‌های باشعور و فهمیده‌ای هستند. ضمن اینکه همدیگر را دوست ندارند خیلی خوب و محترمانه با اندک محبتی که چاره‌ای ندارند تا آخر عمر با هم زندگی می‌کنند.

ماه رمضان ماه آشتی و همنشینی با خداست

ماه رمضان یک ماه بی‌نهایت است. یعنی ما از ماه رمضان عاشقانه‌تر نداریم. جشنی قشنگ‌تر و زیباتر از ماه رمضان، برای انسانیت نداریم. آنهایی که می‌فهمند، می‌گویند یک ماه، خیلی کم است. برای آمدنش شوق دارند و به استقبالش می‌روند و از چند روز جلوتر روزه می‌گیرند. وقتی هم می‌خواهد برود، ناراحت هستند. دوباره می‌بینی بعد از عید فطر، سه روزی هم اینها به بدرقه ماه رمضان می‌روند. چون با این ماه، یک رابطه عاشقانه دارند. یک مهمانی که انسان‌ها دائماً با بهشت و بالاتر از بهشت سر و کار دارند و با شخصیت‌های انسانی سر و کار دارند، با فرشته‌ها و بالاتر از آنها سر و کار دارند. واقعاً یک ضیافت و مهمانی است که نفس انسان می‌رود به اصل و ریشه و شهر و کشور خودش و با وطن اصلی خودش در ماه رمضان آشنا می‌شود. برای همین هم داستان از ماه رجب شروع می‌شود که بالاخره این وجود وحشی که از خودش فراری است و با خود حقیقی اش و با آسمان انس ندارد و از خانواده آسمانیش دور افتاده، بتواند بفهمد کیست و اشتباهاً در بخش‌های پایینی سرمایه‌گذاری نکند و بخش اصلی از بین برود و محروم بشود. پس ماه رمضان ماه قدرت است. ماه توانایی است. باشگاهی است که انسان اگر در آن وارد ‌شود، توانمند می‌شود و با اصل و ریشه و حقیقت خودش آشنا می‌شود. ماهی است که شما می‌آیید در این ماه و سبک‌سازی می‌کنید تا بتوانید پرواز کنید.

«روزه» مقدمه‌ی وصل به دایره تقوای الهی است

قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون[1]‏= ای کسانی که ایمان آورده اید! روزه بر شما واجب شده؛ همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود. شاید با تقوا شوید».

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» یعنی ای کسی که به خودت ایمان آورده‌ای و فهمیده‌ای که آدم هستی. فهمیده‌ای که از جنس آسمان هستی. روزه برای شما نوشته شد؛ همانطور که بر قبلی‌ها هم همینطور بود. چون قبلی‌ها هم مؤمن بودند. در امت مسیح و امت انبیاء دیگر، روزه داشتند. البته برای آنها یک مقدار سخت‌تر و طولانی‌تر بوده. مثلا چند ماه بوده.

«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» یعنی شاید شما به تقوا برسید. تقوا ترس از خدا نیست. تقوا یعنی پرهیز از هر چیزی که نمی‌گذارد تو به خانواده‌ات برسی.

تقوا یعنی مراقبت کردن از این چهار بخش که مزاحم بخش انسانی و اصلی تو نشود. هر چیزی که مزاحم بخش بی­نهایت‌ طلب تو و بینهایت شدن تو بشود، بی‌تقوایی است. یعنی خودت را نگه نداشتی و به آن بخش های پایینی چسبیدی و حالا تو را محدود کرده. این طور که شد، غصه‌ها، دعواها، افسردگی‌ها، طلاق‌ها و مشکلات دیگر پیدا می‌شود؛ ولی کسی که تقوا داشته باشد، همه جا خوش و همه جا شاد است. مثلاً تقوا داشتن در کار اقتصادی، یعنی تاجر طوری سرمایه‌گذاری کند که ضرر نکند و به سودش لطمه وارد نشود؛ درآمدش کم نشود؛ ورشکسته نشود؛ این را تقوا می‌گویند.

در بخش گیاهی، مثلاً مسواک یک عمل تقوایی است. برای چه مسواک می‌زنی؟ برای چه حمام می‌روی؟ می‌گویید برای این که آسیب به بدنم نرسد. یعنی پرهیز می‌کنید از مریض شدن. این  تقوا می شود.

در بخش حیوانی، مثلا در روابط زناشوئی تقوای بین زن و شوهر یعنی حرفی نزن و کلامی را نگو و کاری نکن که به عشق و روابطتان لطمه وارد شود. با کسی معاشرت نکنید و ارتباطی نگیرید که زندگی‌تان خراب بشود. این تقوا می‌شود.

در بُعد علمی، تقوا یعنی با کسانی نگرد که تنبل است و تو را در درس خواندن سبک می‌کند. این تقوا می‌شود. پس ما در همه شئون تقوا داریم. یعنی پرهیز از هر چیزی که به آن شأن، لطمه می‌زند.

در بخش انسانی هم ما تقوا داریم. تقوا یعنی هر چیزی که نمی‌گذارد تو با خانواده‌ات آشتی بکنی. نمی‌گذارد بفهمی آدم هستی. نمی‌گذارد که تو با امام زمانت ارتباط داشته باشی. نمی‌گذارد رابطه عاطفی با خانواده آسمانی‌ات و با امامت برقرار بکنی. نمی‌گذارد با او ارتباط بگیری و در کنارش امنیت داشته باشی. وقتی اینطور شد، حالا باید این بار زندگی دنیایی را بدون خانواده آسمانی و بدون خدا طی کنی. اینجا آسیب‌ها و دعواها و درگیری‌ها و کشتار و جنگ و فتنه و بی‌رحمی و ظلم و فساد و ناآرامی شروع می‌شود. این همه معلول بی‌تقوایی است.

پس تقوا وقتی پیش آمد، همه چیز درست می‌شود و همه چیز شیرین می‌شود. اگر افراد، ایمان و عمل صالح را رعایت کردند که پیش نیاز تقواست، خودبه‌خود روابط قشنگ می‌شود و دائماً لذت می‌بری از آدم‌هایی که اطرافت هستند. اینها عبادت می‌شود و نورانیت می‌آورد. آن قربی که تو می‌خواهی در مسجدالحرام به دست بیاوری، می‌گوید برو پیش پدر و مادرت. اگر یک شب پیش آنها بمانی، برایت از صدها رکعت عبادت و قرب بالاتر است. اگر به همسرت رسیدگی کردی و مثلا مریض بوده کنارش بودی و حرمتش را داشتی، بعد می‌بینی که همه چیز خوب و قشنگ شد و راه آسمان هم برایت باز ‌شد.

روزه بر شما نوشته شد، شاید «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» شما بتوانید به تقوا و قدرت برسید. حالا شخص که روزه  می‌گیرد، سبک می‌شود. بخصوص در بخش شکم که خیلی مهم است. غذا هر چقدر سبک‌تر می‌شود، انسان نورانی‌تر می‌شود. هر چقدر شما خود را سبک‌تر می‌کنید، به نورانیت بیشتری می‌رسید. وقتی مرز گرسنگی شروع شد، درون انسان تلألؤ و نورانیت دارد و تولید قدرت می‌کند.

تقوا خیلی لفظ قشنگی است. می‌گوید ارزشمندترین شما پیش خدا کسی است که پرهیزش بیشتر است. پرهیز از آن چیزی که نمی‌گذارد به آغوش معشوقت بروی. این بخش‌ها ضمن اینکه محترم هستند، باید به آنها رسیدگی بشود. نگذار طغیان بکنند که به تو غلبه کنند، نگذار مزاحم تو بشوند.

ماه رمضان، تمرین کسب قدرت روحی است

حالا در ماه رمضان خدا به کمک تو آمده و می‌گوید بیا من به تو کمک می‌کنم تا از شر این کشش های شأن های پایینی نجات پیدا کنی. خدا به تو قدرت می‌دهد و 17 ـ 18 ساعت در کنار ماست. فرمود: نفس می‌کشی، تسبیح است؛ می‌خوابی عبادت است و من پیوسته در کنارت هستم. یعنی با قدرت در کنارت می‌ایستد و یک دفعه تو موقع افطار، دستت را از دست خدا رها می‌کنی و به سفره می‌چسبی و با این کار، آن ملکه‌ای که تو با زحمت به دست آورده‌ای را از دست می‌دهی و همه چیز را خراب می‌کنی. نمی‌فرماید نخور؛ می‌فرماید به خوردن نچسب.

برای همین است که متأسفانه پرمصرف‌ترین ماه مواد غذایی، ماه رمضان است. انگار که روزه می‌گیرند و در زمان افطار تلافی نخوردن‌های خود را در می‌آورند. با اینکه باید کم‌مصرف‌ترین ماه باشد؛ اما پرتشریفات‌ترین و شلوغ‌ترین سفره‌ها مال ماه رمضان است، و این خیلی بد است.

ماه رمضان، ماه تمرینی است که تو به قدرتت به جایی برسی؛ اما برای بعد از ماه رمضان هم همینطور است. هر چه شما خودت را در این چهار بخش پایینی سبک می‌کنی، زودتر ملحق می‌شوی. انسان باید در هر چهار بخش پایینی، با احتیاط برخورد کند.

پس در واقع، در ماه رمضان شما از غریبه‌ها فرار می‌کنید. در واقع خداوند بین تو و این چهار تا منِ غریبه که تو اشتباه فکر کردی رفیق و اصل تو هستند، فاصله می‌اندازد. ماه رمضان، ماه فاصله گرفتن از غریبه‌ها و انس با خودت است. از خودت نزدیکتر به خودت، و معشوق و اله و خانواده اصلیت است. مهمتر از بحث خودت، ماهی است که تو با اصل و ریشه خودت، وجود مقدس آقا امام زمان آشنا می‌شوی.

ماه رمضان، بهار دعاست

مهدوی‌ترین ماه، ماه رمضان است. بیشترین دعاها در ماه رمضان برای تنظیم رابطه تو با امام زمان علیه‌السلام است. شب بیست و سوم که قشنگترین شب و مهمترین شب است، معادل هزار ماه است. می‌گوید از شب تا صبح بگو: «اَللّهُمَّ کُن لِوَلیِّکَ اَلحُجَّةِ بنِ الحَسَن». یعنی پیوند می‌دهد تو را با اصل و ریشه خودت و پدر اصلیت. پس ماه رمضان یعنی از غریبه‌ها فاصله بگیر و پیش خودی­ها بیا. اگر این را نفهمیم، نمی‌توانیم تقوا داشته باشیم. محترمانه روزه می‌گیریم؛ اما بی‌تقوایی می‌کنیم. نشانه اش این است که دلمان جای دیگر است.

همه ماه رمضان، یعنی تو می‌توانی دلت را مدیریت کنی. مدیریت معشوق کنی. مدیریت قلبت را بکنی که قلبت به یک جایی اتصال پیدا بکند. اینها آمادگی‌های قبل از ماه مبارک را می‌خواهد. یعنی برنامه‌ریزی می‌خواهد، کورکورانه نمی‌شود حرکت کرد.

برای همین است که تمام دعاها و احکام ماه مبارک، دعاهای تخلیه‌ای است. بخش زیادی‌­ از دعاها تخلیه‌ای است. یک بخشش هم ارتباط عاشقانه است. اگر کسی مهارت نداشته باشد که از این دعاها استفاده کند، انگار که رفته یک جایی که کاملا ناشی است و نمی‌داند باید چه کار بکند و نمی‌تواند از پس خودش هم بر بیاید و نمی‌تواند حق خودش را بگیرد.

«روزه گرفتن» یعنی قیام تمام قد، مقابل هوای نفس

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «فَالصَومُوا یُمیتُ الهَوی= روزه هوای نفس را می کُشد». وقتی شما بدنت بو می‌دهد، به حمام می‌روی. روزه یعنی همین. روزه، حمام نفس است و تو را سبک می‌کند.

«یُمیتُ الهَوی» هوا یعنی آن هوای نفسی که ما نسبت به چهار بخش وجودی مان داریم را می‌کُشد. برای همین هم شما در ماه مبارک رمضان، خیلی احساس سبکی داری و هوس‌هایت به شدت کم می‌شود. انسان حال گناه و هوس گناه در ماه رمضان ندارد. حتی آدم‌های بد هم دیگر بد نمی‌شوند.

چرا گناه در ماه رمضان کمتر دیده می شود؟ چون ماه رمضان، فصل بهشتی بودن است. اصلاً یک فضای بهشتی دارد، آدم‌ها حس و حال گناه و معصیت ندارند. اصلاً روح ها پاک است. روح آنقدر نورانی می‌شود که این پاکی را به دست می آورد. حتی آنهایی که روزه نمی‌گیرند، این پاکی را دارند.

پس «یُمیتُ الهَوی» روزه، هوی نفس را نابود می‌کند. روزه، تجاوزگری‌ها، هاری‌ها و طغیانهای چهار بخش پایینی را می‌گیرد، پس خود اصلی ات را سبکش کن و پرواز کن.

کسی که از روزه، تندی و تیزی و تلخی می‌بیند، انگار با خدا جور نیست و عاشقی خدا را نمی‌فهمد. مثل پدر و مادر مهربان که به بچه می‌گوید این را نخور. بچه را پرهیز می‌دهد. چون بچه‌اش را دوست دارد، می‌گوید بچه‌ام اگر این را بخورد می‌میرد.

«وَ شَهوَتَ الطَبع» شهوت طبع را هم می‌کُشد. چون انسان طبعش حیوانی است. طبیعت یک شهوت‌ها و میل‌هایی دارد. روزه طبع شما را تنظیم می‌کند. فقط طغیان و هوای نفس نیست؛ بلکه این میل‌های تو را هم تنظیم می‌کند و قدرت می‌دهد که تو جلوی طبع‌ات را بگیری و به آن نه بگویی.

ماه رمضان،‌ ماه عید و بازگشت است

همان‌طور که در دعا می‌خوانیم: «السلام علیک یا عید الله الاکبر= سلام بر تو ای بزرگترین عید خدا». عید یعنی بازگشت. چرا نوروز را عید نوروز می‌گویند؟ چون ما به بهار بازگشت می‌کنیم. یعنی دوباره شروع می‌شود به طبیعت.

چقدر این روزه مهم و عزیز است که ما را آزاد می‌کند. اصلاً ماه مبارک یعنی ماه آزادی، ماه عشق، صفا، عید.

بزرگترین عید انسانیت، بعد از غدیر که دست تو را در دست انسان کامل می‌گذارد، ماه مبارک رمضان است. تازه شما در ماه رمضان هم آن خاصیت غدیریه را دارید که دستت، در دست امام زمانت می‌رود.

دعاها را نگاه کنید چقدر قشنگ دست ما را در دست اصل‌‌مان می‌گذارد. بخصوص دعاهایی که برای شبها آمده. دعاهای روزها هم فوق‌العاده است. ما معمولاً افتتاح و دعاهای بعدش و سحر را می‌فهمیم؛ اما دعاهای روزها را کسی سراغش نمی‌رود. در حالی که مناجات و تسبیحات روزها خیلی غوغا می‌کند.

قا/183

ماه رمضان/تقوا

[1] . سوره بقره/ آیه 182.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: ماه رمضان ، ماه رحمت و مهربانی ، روزه ، افطار ، ماه عید ، بهار دعا ، منتظران منجی ، استاد شجاعی ،

تاريخ : یک شنبه 10 / 2 / 1400 | 20:10 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.