روح از نظر قرآن
از نظر قرآن روح چه حقیقتی است؟
کلمه روح به طوری که در لغت معرفی شده به معنای مبدأ حیات است که جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حرکت ارادی می شود. و چه بسا هم مجازاً در اموری که به وسیله آنها آثار نیک و مطلوبی ظاهر می شود استعمال می کنند، چنانکه علم را حیات نفوس می گویند. به هر حال کلمه روح در قرآن به یک معنای وسیعتر آمده است یعنی هم به این معنائی که در جانداران می یابیم و مبدأ حیات و منشا احساس و حرکت ارادی است آمده هم معانی وحی، جبرئیل، عیسی بن مریم. نیز آمده، و برای بیان حقیقت روح فرموده که روح از جنس امر الهی است و حقیقت امر الهی یعنی وجود اشیاء از جهت استنادشان به ذات پروردگار و با قطع نظر از اسباب وجودی دیگر که خارج از حیطه زمان و مکان است، خلاصه ایجادی که فعل مخصوص خداوند است و اسباب وجودی و مادی در آن دخالت ندارند مافوق نشأه مادی و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از این سنخ است. از کلام خدای سبحان چنین برمی آید که این روح گاهی با ملائکه است ( نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ ) [1] و گاهی آن حقیقتی است که در عموم آدمیان دمیده شده است وَ نَفَخَ فیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ اْلأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون َ [2] و گاهی آن حقیقتی است که با مومنین است وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ [3] و گاهی آن حقیقتی است که انبیاء با وی در تماسند " وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنا [4] و گاهی هم به آن حقیقتی اطلاق می شود که در حیوانات و نباتات زنده وجود دارد. [5]
[1] مثل سوره شعراء، آیه 193.
[2] سوره سجده، آیه 9 .
[3] سوره مجادله، آیه 23.
[4] سوره شورا، آیه 52 .
[5] برداشتی از ترجمه المیزان ج 13 - ص 270 تا ص 276.
کلمه روح به طوری که در لغت معرفی شده به معنای مبدأ حیات است که جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حرکت ارادی می شود. و چه بسا هم مجازاً در اموری که به وسیله آنها آثار نیک و مطلوبی ظاهر می شود استعمال می کنند، چنانکه علم را حیات نفوس می گویند. به هر حال کلمه روح در قرآن به یک معنای وسیعتر آمده است یعنی هم به این معنائی که در جانداران می یابیم و مبدأ حیات و منشا احساس و حرکت ارادی است آمده هم معانی وحی، جبرئیل، عیسی بن مریم. نیز آمده، و برای بیان حقیقت روح فرموده که روح از جنس امر الهی است و حقیقت امر الهی یعنی وجود اشیاء از جهت استنادشان به ذات پروردگار و با قطع نظر از اسباب وجودی دیگر که خارج از حیطه زمان و مکان است، خلاصه ایجادی که فعل مخصوص خداوند است و اسباب وجودی و مادی در آن دخالت ندارند مافوق نشأه مادی و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از این سنخ است. از کلام خدای سبحان چنین برمی آید که این روح گاهی با ملائکه است ( نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ ) [1] و گاهی آن حقیقتی است که در عموم آدمیان دمیده شده است وَ نَفَخَ فیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ اْلأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون َ [2] و گاهی آن حقیقتی است که با مومنین است وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ [3] و گاهی آن حقیقتی است که انبیاء با وی در تماسند " وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنا [4] و گاهی هم به آن حقیقتی اطلاق می شود که در حیوانات و نباتات زنده وجود دارد. [5]
[1] مثل سوره شعراء، آیه 193.
[2] سوره سجده، آیه 9 .
[3] سوره مجادله، آیه 23.
[4] سوره شورا، آیه 52 .
[5] برداشتی از ترجمه المیزان ج 13 - ص 270 تا ص 276.
نظرات شما عزیزان: