روایت تاریخی جنگ شیمیایی رژیم بعثی عراق علیه ایران
اگر چه نخستین نبود، اما به شهادت تاریخ این بارز ترین نمونه از جنایت های شیمیایی در طول حیات بشر بود که این چنین بر سر مردم غیر نظامی ایران فرود می آمد.
سال ها پیش از جنگ هشت ساله ایران و عراق، اروپا، ساعت 5 بعد از ظهر روز 22 آوریل سوزش گاز کلرین را روی پوست خود حس کرد.
شهر «ایپر» در کشور بلژیک نخستین تجربه جهانیان در استفاده از گاز های سمی کشنده بود، جایی که نیروهای آلمانی بمب های خود را بر سر پنچ هزار سربازجبهه متفقین از فرانسوی گرفته تا کانادایی، ریختند و یکی از نقاط تاریک تاریخ را در سال 1915 به نام خود رقم زدند.سال ها پیش از جنگ هشت ساله ایران و عراق، اروپا، ساعت 5 بعد از ظهر روز 22 آوریل سوزش گاز کلرین را روی پوست خود حس کرد.
بمب هایی که در نتیجه آن 15 هزار مصدوم شیمیایی بر جای ماند و کشته هایی که هرگز فکر نمی کردند با پوست های تاول زده در تابوت فرو خواهند رفت. پس از شهر ایپر در اروپا حالا نوبت آفریقایی ها تا سهم خود را از این گازها شیمیایی ببرند و ایتالیایی اسباب این کار را فراهم کرد.
دومین حمله شیمیایی که تاریخ آن را به عنوان لکه ننگی بر دامن اروپاییان ثبت کرده است، حمله ایتالیا به حبشه بود این بار نیز یک کشور ستیزه جو برای در هم شکستن نیرو های مقاومت دست به ابزاری می برد که نتایج آن تا سالیان سال برای کودکان بی گناه آن دیار باقی ماند، کودکانی که شاید در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودند اما سیاست مداران و سربازان ایتالیایی برای آنها گاز های کشنده شیمیایی را به یادگار گذاشتند.
به هر صورت همین دو جنگ کافی بود تا بشر را از آن چه خود با دست خود ساخته به هراس آورد و جهان را تا سال ها پای میز مذاکره بنشاند. ژنو پایتخت سیاسی اروپا میزبان نشست کشور های جهان شد تا بر سر استفاده از این مواد شیمیایی تصمیم بگیرند ونتیجه آن در سال 1925 به (پروتکل ژنو) مشهور شد.
کشور های جهان در این پرتوکل، منع به کار گیری عوامل سمی و خفه کننده در جنگ ها را به امضا رساندند و در مقابل قانون شکنان هم قسم شدند.
عراق جزو 12 کشور امضا کننده پروتکل بود. اما در گذر ایام، ذهن بشر این معاهده را به دست فراموشی سپرد تا پس از هفتاد سال از جنگ جهانی اول، در دهه 80 میلادی یک کشور متجاوز علیه نیرو های مقاومت دست به جنایتی دیگر بزنند.
آغاز جنایت:
در آذز 1361 صدام، دیکتاتور عراقی برای، در هم شگستن مقاومت رزمندگان ایرانی در تک های شبانه از مقداری سولفور موستارد (عامل تاول زا) استفاده کرد.
پس از آن در سال 1362 در پیرانشهر و پنجوین، سلاح های شیمیایی را کامل و مستقیم به کار گرفت. تا اینکه در اواخر سال 1363 به علت اعتراض کشور های اروپایی و علنی شدن ابعاد گسترده کاربرداین جنگ افزار ها در جنگ با ایران، موقتاً از به کارگیری این سلاح ها در جنگ منصرف شد.
اما نخستین اعزام مجروحین شیمیایی ایران به اروپا پس از عملیات فاو در خاک عراق بود. استفاده از سلاح های شیمیایی در بعد وسیع توسط عراق بار دیگر در جریان این عملیات آغاز شد. اوایل زمستان 1364 که رزمندگان ایران با عملیات گسترده خود توانستند شهر فاو عراق را تصرف کنند رژیم عراق آتش سلاح های شیمیایی را به روی سپاه ایران گشود و به این ترتیب نخستین حمله وسیع شیمیایی که مجروحین بسیاری به جا گذاشت در خاک عراق رقم خورد.
سکوت کشور های هم پیمان پروتکل ژنو، چراغ سبزی بود که به صدام نشان داده شد تا دیگر از هیچ جنایتی دریغ نکند.
اوایل سال 1366 عراق از جنگ افزار های شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد. پس از عملیات والفجر 8، نیروهای عراقی به قدری از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند که در بیمارستان های عقبه ایران جای سوزن انداختن نبود حدود هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیک شد.
ظرف دو روز هواپیما های عراقی به طور مداوم بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند.
سردشت و حلبچه؛ دو جنایت جنگی روز یک شنبه ساعت 15/4 بعد از ظهر هفتم تیر سال 1366، بابر با 28 ژوئن 1987 سردشت مورد حمله شیمیایی قرار می گیرد؛ چیزی که مردم هایش در بختک های خوابشان هم نمی دیدند با وجود این که شهر بمباران شده بود مردم پس از بمباران از پناهگاها خارج و برای دیدن مناطق بمباران شده و کمک به هم نوعان خود عازم این مناطق شدند و خوشحال بودند که کشته و زخمی نداشتند بعد از مدتی بوی سیر گندیده تمام فضای شهر را فرا گرفت. ناگهان پرندگان از بالای درختان بر روی زمین سقوط کردند و به دنبال آن مردم یکی یکی به روی زمین افتادند زن و مرد، کودک ونوجوان یکی پس از دیگری.
سازمان ملل در خواب بود:
ایران تلاش خود برای مقابله با این حملات در عرصه جهانی گسترش داد. غیر از اعزام مجروحین به کشور های غربی به خصوص آلمان،اتریش و سوئد، ایران از سازمان ملل متحد خواست تا بر اساس پروتکل ژنو دولت دولت عراق را محکوم کند و مانع از ادامه حملات شیمیایی شود. 18 اسفند ماه 1362 دبیر کل سازمان ملل نخستین هیأت را برای برسی اتهام کار برد سلاح های شیمیایی توسط عراق می کند.
طی 5 روز بازدید این گروه در منطقه از شواهد کاربرد سلاح های شیمیایی، در 16 فروردین 1363 گزارش هیأت اعزامی پیرامون ادعای جمهوری اسلامی ایران مبنی بر استفاده عراق از سلاح های شیمیایی، همراه با اظهار تأسف دبیر کل از کاربرد سلاح های شیمیایی، به شورای امنیت تسلیم شد چهار روز بعد شورای امنیت کاربرد سلاح های شیمیایی را گویا محکوم می کند و از این کشور ها در خواست می کند و که پرو تکل 1925 ژنو در این ارتباط را رعایت کنند.
زمستان سال بعد گزارش گروه کار شناسی سازمان ملل متحد که مؤید کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق علیه نیرو های ایران بود، منتشر شد. و این بار نیز رییس شورای امنیت در بیانیه کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق علیه نیروهای و هم چنین ادامه جنگ را گویا محکوم کرد. همراه با موج مخالفت های جهانی با این جنایت جنگی صدام، این کشور حملات شیمیایی خود را به ایران را به ایران موقتاً قطع کرد. با فتح فاو توسط ارتش ایران بار دیگر حملات عراق آغاز شد اما این بارعراق، ایران را به استفاده از بمب شیمیایی متهم کرد!
در اولین ماه سال1367 هیأت سازمان ملل متحد برای برسی کاربرد سلاح های شیمیایی رهسپار تهران شد. این هیأت از 28 تا 31 مارس در ایران و از 8 تا 11 آوریل در عراق کار خود را انجام داد و نتیجه آن شد که شورای سازمان ملل لحن بیانیه ای جدید را تغیرداد و طی بیانیه ای کاربرد سلاح های شیمیایی را محکوم کرد، در صورتی که ایران هرگز از این سلاح ها استفاده نکرده بود. ادعای عراق درباره حمله شیمیایی ایران به خاک آن کشور از حمله ای کرفته شده بود که ایران به یک مهمات خانه عراقی داشت. در این مهمات خانه انبوهی از مواد شیمیایی این کشور نگه داری می شود. به هر صورت مجامع جهانی با ادامه محکومیت دو طرف مخاصمه، عملاً در مقابل این رفتار عراق سکوت کردند تا عراق از آخرین تر فندهایش برای پیروزی استفاده کند، اما نتیجه چیز دیگری شد.
در آذز 1361 صدام، دیکتاتور عراقی برای، در هم شگستن مقاومت رزمندگان ایرانی در تک های شبانه از مقداری سولفور موستارد (عامل تاول زا) استفاده کرد.
پس از آن در سال 1362 در پیرانشهر و پنجوین، سلاح های شیمیایی را کامل و مستقیم به کار گرفت. تا اینکه در اواخر سال 1363 به علت اعتراض کشور های اروپایی و علنی شدن ابعاد گسترده کاربرداین جنگ افزار ها در جنگ با ایران، موقتاً از به کارگیری این سلاح ها در جنگ منصرف شد.
اما نخستین اعزام مجروحین شیمیایی ایران به اروپا پس از عملیات فاو در خاک عراق بود. استفاده از سلاح های شیمیایی در بعد وسیع توسط عراق بار دیگر در جریان این عملیات آغاز شد. اوایل زمستان 1364 که رزمندگان ایران با عملیات گسترده خود توانستند شهر فاو عراق را تصرف کنند رژیم عراق آتش سلاح های شیمیایی را به روی سپاه ایران گشود و به این ترتیب نخستین حمله وسیع شیمیایی که مجروحین بسیاری به جا گذاشت در خاک عراق رقم خورد.
سکوت کشور های هم پیمان پروتکل ژنو، چراغ سبزی بود که به صدام نشان داده شد تا دیگر از هیچ جنایتی دریغ نکند.
اوایل سال 1366 عراق از جنگ افزار های شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد. پس از عملیات والفجر 8، نیروهای عراقی به قدری از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند که در بیمارستان های عقبه ایران جای سوزن انداختن نبود حدود هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیک شد.
ظرف دو روز هواپیما های عراقی به طور مداوم بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند.
سردشت و حلبچه؛ دو جنایت جنگی روز یک شنبه ساعت 15/4 بعد از ظهر هفتم تیر سال 1366، بابر با 28 ژوئن 1987 سردشت مورد حمله شیمیایی قرار می گیرد؛ چیزی که مردم هایش در بختک های خوابشان هم نمی دیدند با وجود این که شهر بمباران شده بود مردم پس از بمباران از پناهگاها خارج و برای دیدن مناطق بمباران شده و کمک به هم نوعان خود عازم این مناطق شدند و خوشحال بودند که کشته و زخمی نداشتند بعد از مدتی بوی سیر گندیده تمام فضای شهر را فرا گرفت. ناگهان پرندگان از بالای درختان بر روی زمین سقوط کردند و به دنبال آن مردم یکی یکی به روی زمین افتادند زن و مرد، کودک ونوجوان یکی پس از دیگری.
جمهوری اسلامی ایران، این تهاجم را غیر انسانی اعلام کرد و شهر سر دشت را «نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی» نامید .
علیه غیر نظامیان فقط در سردشت اتفاق نیفتاد. بسیاری از شهر های ایران مثل مریوان، روستای کلال، قلعه جی و جاهای دیگر با هزاران کشته و مجروح از دست بمب افکن های رژیم بعث در امان نماندند. اما جنون صدام دامن مردم عراق را نیز گرفت، این اولین بار بود که بشر به چشم خود می دید دیکتاتور ملت خود این چنین قتل عام می کند.
بمباران شیمیایی حلبچه ثابت کرد قدرت اروپایی و آسیایی نمی شناسد، هر جا که قدرت یله و بی قید باشد، فساد راهم با خود می آورد. آن وقت جنایت برای صاحب قدرت از آب خوردن هم راحت تر می شود.
در 23 مارس 1988 خبر نگار روزنامه انگلیسی «گاردین» مشاهدات عینی خود را از شهر حلبچه این طور گزارش می کند :
«سطح کوچه های خاکی و خانه های با خاک یکسان شده این شهر دور افتاده و عقب نگاه داشته شده کردستان پر از اجساد مردان و زنان و کودکان و احشام و حیوانات است که زخم خون و علائم انفجار رویشان دیده می شود.
پوست اجساد به طرز عجیبی بی رنگ است، چشم ها باز و خیره و از حدقه بیرون زده، آب خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتانشان پیچ خورده است.
معلوم است که درست حین کارهی روزمره مرگ مانند صاعقه بر سرشان فرویخته است برخی فقط آن قدرتوان داشته اند که خود را به آستانه در برسانند در این جا مادری است که درآخرین لحظه کودکش را به آغوش کشیده، در آنجا پیرمردی خود را میان طفل شیر خواره و آنچه که نمی دانسته چیست، سپر کرده است و...».
در روز حادثه، 50 فرزند هواپیمای ویژه بمباران ارتش عراق که هر یک به 4 عدد بمب شیمیایی 500 کیلویی مجهز بودند، در افق غرب آسمان حلبچه ظاهر شدند.
مردم حلبچه، بارها شاهد پروازهای عبوری هواپیما های عراقی از غرب به شرق و به سوی آسمان ایران بوده اند. مردم به تماشای پرواز هواپیماها ایستاده بودند غافل از این که این بار بمب افکن ها پس از یک گردش به سمت جنوب با ریختن 200 بمب حاوی مواد شیمیایی مجداً به سمت غرب تغیر مسیر داده و از دور نظاره گر ابر زرد رنگی می شوند که بر آسمان شهر سایه می اندازد.
حاصل آن یکی از فجیع ترین صحنه های جنگی، بعد از جنگ جهانی دوم بود.
آنها در عرض چندساعت 5000 نفر را به قتل رساندند. این شهر در 11 کیلومتری مرز ایران را به خاطر اینکه از فرصت استفاده کرده و علیه صدام به پا خاسته بودند، تنبیه کند.
علیه غیر نظامیان فقط در سردشت اتفاق نیفتاد. بسیاری از شهر های ایران مثل مریوان، روستای کلال، قلعه جی و جاهای دیگر با هزاران کشته و مجروح از دست بمب افکن های رژیم بعث در امان نماندند. اما جنون صدام دامن مردم عراق را نیز گرفت، این اولین بار بود که بشر به چشم خود می دید دیکتاتور ملت خود این چنین قتل عام می کند.
بمباران شیمیایی حلبچه ثابت کرد قدرت اروپایی و آسیایی نمی شناسد، هر جا که قدرت یله و بی قید باشد، فساد راهم با خود می آورد. آن وقت جنایت برای صاحب قدرت از آب خوردن هم راحت تر می شود.
در 23 مارس 1988 خبر نگار روزنامه انگلیسی «گاردین» مشاهدات عینی خود را از شهر حلبچه این طور گزارش می کند :
«سطح کوچه های خاکی و خانه های با خاک یکسان شده این شهر دور افتاده و عقب نگاه داشته شده کردستان پر از اجساد مردان و زنان و کودکان و احشام و حیوانات است که زخم خون و علائم انفجار رویشان دیده می شود.
پوست اجساد به طرز عجیبی بی رنگ است، چشم ها باز و خیره و از حدقه بیرون زده، آب خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتانشان پیچ خورده است.
معلوم است که درست حین کارهی روزمره مرگ مانند صاعقه بر سرشان فرویخته است برخی فقط آن قدرتوان داشته اند که خود را به آستانه در برسانند در این جا مادری است که درآخرین لحظه کودکش را به آغوش کشیده، در آنجا پیرمردی خود را میان طفل شیر خواره و آنچه که نمی دانسته چیست، سپر کرده است و...».
در روز حادثه، 50 فرزند هواپیمای ویژه بمباران ارتش عراق که هر یک به 4 عدد بمب شیمیایی 500 کیلویی مجهز بودند، در افق غرب آسمان حلبچه ظاهر شدند.
مردم حلبچه، بارها شاهد پروازهای عبوری هواپیما های عراقی از غرب به شرق و به سوی آسمان ایران بوده اند. مردم به تماشای پرواز هواپیماها ایستاده بودند غافل از این که این بار بمب افکن ها پس از یک گردش به سمت جنوب با ریختن 200 بمب حاوی مواد شیمیایی مجداً به سمت غرب تغیر مسیر داده و از دور نظاره گر ابر زرد رنگی می شوند که بر آسمان شهر سایه می اندازد.
حاصل آن یکی از فجیع ترین صحنه های جنگی، بعد از جنگ جهانی دوم بود.
آنها در عرض چندساعت 5000 نفر را به قتل رساندند. این شهر در 11 کیلومتری مرز ایران را به خاطر اینکه از فرصت استفاده کرده و علیه صدام به پا خاسته بودند، تنبیه کند.
سازمان ملل در خواب بود:
ایران تلاش خود برای مقابله با این حملات در عرصه جهانی گسترش داد. غیر از اعزام مجروحین به کشور های غربی به خصوص آلمان،اتریش و سوئد، ایران از سازمان ملل متحد خواست تا بر اساس پروتکل ژنو دولت دولت عراق را محکوم کند و مانع از ادامه حملات شیمیایی شود. 18 اسفند ماه 1362 دبیر کل سازمان ملل نخستین هیأت را برای برسی اتهام کار برد سلاح های شیمیایی توسط عراق می کند.
طی 5 روز بازدید این گروه در منطقه از شواهد کاربرد سلاح های شیمیایی، در 16 فروردین 1363 گزارش هیأت اعزامی پیرامون ادعای جمهوری اسلامی ایران مبنی بر استفاده عراق از سلاح های شیمیایی، همراه با اظهار تأسف دبیر کل از کاربرد سلاح های شیمیایی، به شورای امنیت تسلیم شد چهار روز بعد شورای امنیت کاربرد سلاح های شیمیایی را گویا محکوم می کند و از این کشور ها در خواست می کند و که پرو تکل 1925 ژنو در این ارتباط را رعایت کنند.
زمستان سال بعد گزارش گروه کار شناسی سازمان ملل متحد که مؤید کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق علیه نیرو های ایران بود، منتشر شد. و این بار نیز رییس شورای امنیت در بیانیه کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق علیه نیروهای و هم چنین ادامه جنگ را گویا محکوم کرد. همراه با موج مخالفت های جهانی با این جنایت جنگی صدام، این کشور حملات شیمیایی خود را به ایران را به ایران موقتاً قطع کرد. با فتح فاو توسط ارتش ایران بار دیگر حملات عراق آغاز شد اما این بارعراق، ایران را به استفاده از بمب شیمیایی متهم کرد!
در اولین ماه سال1367 هیأت سازمان ملل متحد برای برسی کاربرد سلاح های شیمیایی رهسپار تهران شد. این هیأت از 28 تا 31 مارس در ایران و از 8 تا 11 آوریل در عراق کار خود را انجام داد و نتیجه آن شد که شورای سازمان ملل لحن بیانیه ای جدید را تغیرداد و طی بیانیه ای کاربرد سلاح های شیمیایی را محکوم کرد، در صورتی که ایران هرگز از این سلاح ها استفاده نکرده بود. ادعای عراق درباره حمله شیمیایی ایران به خاک آن کشور از حمله ای کرفته شده بود که ایران به یک مهمات خانه عراقی داشت. در این مهمات خانه انبوهی از مواد شیمیایی این کشور نگه داری می شود. به هر صورت مجامع جهانی با ادامه محکومیت دو طرف مخاصمه، عملاً در مقابل این رفتار عراق سکوت کردند تا عراق از آخرین تر فندهایش برای پیروزی استفاده کند، اما نتیجه چیز دیگری شد.
سکوت ؛ ابزاری برای آشتی
شرایط ایران به گونه ای پیش رفت که ایران قطعنامه 598 را در 27 تیر 1367 پذیرفت.
امام خمینی (ره) با توصیف شرایط سخت ایران، درباره پذیرش قطع نامه گفتند :«آری دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگ تری را پیش رو داریم. من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطع نامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب (می بینم) و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود. هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گوارا تر بود، اما چاره چیست که همه باید که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلماً ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.»
پس از پذیرش قطع نامه توسط رهبر کبیر، ایران وارد فاز جدیدی از مناسبات سیاسی شد. حالا نوبت اثبات مظلومیت ایران در مجامع جهانی بود. ضمن این، ایران خود را در شرایطی می دید که می توانست غرامت جنگ را از عراق مطالبه کند.
در بند هفت قطعنامه 598 به صراحت اعلام شده بود:«ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاش های بازسازی با کمک های مناسب بین المللی پس از خاتمه در گیری تصدیق می گردد و در این خصوص از دبیر کل در خواست می شود که یک هیأت از کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شو رای امنیت تعیین کند.
اما پس از جنگ ایران به دلایل بسیاری در اجرا و پیگیری این بند ناتوان ماند. در صورتی که در 18 آذر 1373 عراق به عنوان متجاوز به خاک ایران شناخته شد. با این وجود، تلاش بسیاری از مدافعان حقوق جانبازان شیمیایی در عرصه دادگاه های جهانی بدون حمایت دولت ایران با شکست مواجه شد و ایران علاوه بر این که از وصول بسیاری از غرامت های جنگی خود بازماند، حتی نتوانست از اتباع خود در دادگاه های بین المللی علیه کشور های غربی حمایت کند، کشور های که حامیان اصلی عراق در جنگ بودند و عراق بمب های شیمیایی خود را متعلق به آنها می دانست.
اوضاع وقتی کمی پیچیده تر شد که ایران حتی در دادکاه های که دیگر کشور ها برای مجازات عاملان این جنایات برگزار کرده بودند، شرکت نکرد. البته عهده ای معتقدند عدم حضور ایران در این دادگاه ها یا به خاطر بی اطلاعی مقامات ایرانی بوده است یا به خاطر موضع صلح جویانه ایران.
شرایط ایران به گونه ای پیش رفت که ایران قطعنامه 598 را در 27 تیر 1367 پذیرفت.
امام خمینی (ره) با توصیف شرایط سخت ایران، درباره پذیرش قطع نامه گفتند :«آری دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگ تری را پیش رو داریم. من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطع نامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب (می بینم) و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود. هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گوارا تر بود، اما چاره چیست که همه باید که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلماً ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.»
پس از پذیرش قطع نامه توسط رهبر کبیر، ایران وارد فاز جدیدی از مناسبات سیاسی شد. حالا نوبت اثبات مظلومیت ایران در مجامع جهانی بود. ضمن این، ایران خود را در شرایطی می دید که می توانست غرامت جنگ را از عراق مطالبه کند.
در بند هفت قطعنامه 598 به صراحت اعلام شده بود:«ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاش های بازسازی با کمک های مناسب بین المللی پس از خاتمه در گیری تصدیق می گردد و در این خصوص از دبیر کل در خواست می شود که یک هیأت از کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شو رای امنیت تعیین کند.
اما پس از جنگ ایران به دلایل بسیاری در اجرا و پیگیری این بند ناتوان ماند. در صورتی که در 18 آذر 1373 عراق به عنوان متجاوز به خاک ایران شناخته شد. با این وجود، تلاش بسیاری از مدافعان حقوق جانبازان شیمیایی در عرصه دادگاه های جهانی بدون حمایت دولت ایران با شکست مواجه شد و ایران علاوه بر این که از وصول بسیاری از غرامت های جنگی خود بازماند، حتی نتوانست از اتباع خود در دادگاه های بین المللی علیه کشور های غربی حمایت کند، کشور های که حامیان اصلی عراق در جنگ بودند و عراق بمب های شیمیایی خود را متعلق به آنها می دانست.
اوضاع وقتی کمی پیچیده تر شد که ایران حتی در دادکاه های که دیگر کشور ها برای مجازات عاملان این جنایات برگزار کرده بودند، شرکت نکرد. البته عهده ای معتقدند عدم حضور ایران در این دادگاه ها یا به خاطر بی اطلاعی مقامات ایرانی بوده است یا به خاطر موضع صلح جویانه ایران.
نویسنده: فائزه خسروپور بیات
نظرات شما عزیزان: