بسم الله الرحمن الرحیم
نور مبین 97 ـ درس پنجم
شرک آفت عمل صالح ـ بخش دوم: گناه
قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين
(خداوند به ابلیس) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده اى و او را از گِل!» (اعراف/12)
انس با قرآن: سطوح مختلف قرآن
قرآن تصريح نمى كند كه وجه اعجاز، فلان وجه بالخصوص است چون واقعاً نمى خواهد وجوه اعجاز را محدود به يك حد خاصى كند، بلكه در آيات متعدد، در هر قسمتى به يك جنبه بالخصوص بهعنوان يك اعجاز اشاره مى كند.
پيغمبراكرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود: «ظاهِرُهُ انيقٌ وَ باطِنُهُ عَميقٌ»
«ظاهِرُهُ انيقٌ» زيبايى اش را مى گويد، «باطِنُهُ عَميقٌ» جنبه علمى و فكرى اش را مى گويد: و باطن آن خيلى ژرف است، ژرف است، يعنى عمقش خيلى زياد است مثل يك دريايى كه شما در آن شناورى مى كنيد، يك مقدار مى رويد ولى آن هنوز عمق دارد، يك مقدار ديگر مى رويد باز هم هنوز عمق دارد، باز هم مى رويد هنوز هم عمق دارد. «لَهُ تُخومٌ وَ عَلى تُخومِهِ تُخومٌ» اينجا طبقه به طبقه بودن قرآن را ذكر مى كند، مى گويد يك نهايتى دارد ولى بالاى اين نهايت، نهايت ديگر است؛ حدى دارد، بالاى اين حد، حد ديگرى است، كه در اين زمينه هم داريم كه قرآن «عِباراتٌ وَ اشاراتٌ وَ لَطائِفُ وَ حَقائِقُ، الْعِباراتُ لِلْعَوامِّ وَ الْاشاراتُ لِلْخَواصِّ وَ اللَّطائِفُ لِلْاوْلِياءِ وَ الْحَقائِقُ لِلْانْبِياء» طبقه به طبقه است، يعنى درجه به درجه است، سطح به سطح است؛ يك سطح قرآن براى يك سطح از افكار است، سطح ديگرى دارد براى سطح فكر بالاترى. «لا تَفْنى عَجائِبُهُ وَ لا تَنْقَضى غَرائِبُهُ» شگفتيهاى قرآن تمام نمى شود، عجايب قرآن پايان نمى پذيرد. معلوم است كه پيغمبر اكرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم از روز اول نظر داشته است به اين مطلب كه آنچه كه امروز بشر درباره قرآن كشف مى كند آخرين حد قرآن نيست.
واژگان:
مَنَعَكَ: (مَنَعَ) منع کرد تو را
أَمَرْتُكَ (امر) به تو امر کردم
تَسْجُدَ (سجد) سجده کنی أَلاَّ تَسْجُدَ: این که سجده نکنی
خَلَقَ: آفرید خَلَقْتَني: آفریدی مرا خَلَقْتَهُ: آفرید او را
طين : خاک
نار: آتش
رابطه گناه و شرک
در بحثهای گذشته مطرح شد که شرط پذیرش عمل صالح داشتن ایمان است. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ .»(نحل/97) و سوره (عصر/2و3) و نقطه مقابل ایمان شرک است و شرک عبارت از این است که در کنار خداوند دیگری را صاحب اختیار مستقل در امور بدانیم. پس هر گاه اعمال یا اعتقادات ما آلوده به شرک شد، عمل صالح بیفایده خواهد بود. «وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ ـ و اگر آنها مشرك شوند، اعمال (نيكى) كه انجام داده اند، نابود مى گردد».(انعام/88)
گناه از این منظر که یا خود را در مقابل خدا قرار دادهایم یا دیگران را در کنار خداوند مؤثر در وجود دانستهایم، از مصادیق شرک خفی است. در ادامه این موضوع تبیین شده است.
الف) منیت:
گناه عمدی يعني خدايا من ميدانم فرمودي فلان عمل را انجام بده یا فلان کار را نکن ولي به نظر من بايد اين كار را انجام بدهم و به دستور تو توجه نمیکنم. اين همان حرف شيطان است که گفت «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ـ من از آدم برترم (و سجده نمیکنم)»(اعراف/12ـص/76) که نتیجهاش پنج چیز بود:
1ـ کفر 2ـ تنزل مقام 3ـ رانده شدن از درگاه خدا 4ـ لعنت خدا بر او 5ـ جهنمی شدن
گردنکشی شیطان و ما
شيطان ادّعا كرد: من از آدم برترم، زيرا من از آتشم و آدم از خاك، امّا در حقيقت او با اين ادّعا، در مقابل فرمان خداوند گردنكشى كرد. چنانكه بسيارى از ما نيز در بسيارى موارد، احكام و دستورات دينى را بدون توجّه به حكمت و فلسفه ى آن، به ظاهر با عقل خود مى سنجيم و چون دليل آشكارى براى آن نمى يابيم، آن را نمى پذيريم و بدان بى اعتنا مى شويم، يا در برخى موارد از مقايسه ى موضوعاتِ متشابه با يكديگر، حكم يكسانى براى همه ى آنها صادر مى كنيم. و به این شکل ما نیز در مقابل فرمان خدا گردنکشی میکنیم.
اگر ابليس فكر خود را در چهار ديوارى وجود خود زندانی نمى ساخت معبودى مافوق خود مشاهده مى كرد و در برابر خداوند به طورى احساس ذلت مینمود كه هيچگونه استقلالى برای خود قائل نمیشد و در برابر امر پروردگار خاضع شده با رغبت اوامر خداوند را اطاعت میکرد. اما او تمرد کرد و خداوند فرمود: «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ ربه ـ از امر پروردگارش سرپيچى كرد».(کهف/50)
از همينجا معلوم مى شود كه در حقيقت اين ملعون به خداى تعالى تكبر ورزيده نه به آدم. یعنی هر تمردی تکبر در برابر خداست.
درس دیگر این آیه این است که برای ایمان داشتن قبول خدا کافی نیست بلکه اطاعت از او هم لازم است. شیطان خدا را قبول دارد زیرا با او سخن میگوید ولی از پروردگار اطاعت نمیکند به همین دلیل کافر است. « إِبْلِيسَ أَبىَ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كاَنَ مِنَ الْكَافِرِين».(بقره/34)
ب) شریک برای خدا
(مصادیق این مطلب در جلسه بحث شود)
دلیل دیگری که منجر به گناه میشود این است که دیگران را با خدا شریک میداند و معتقد است ضرر زننده و نفع دهنده کسی غیر از خدا است، در حالي كه ضار و نافع خداست «لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً و لاَ يَمْلِكُونَ مَوْتاً و لاَ حَيَاةً وَ لاَ نُشُوراً ـ (معبودان غیر خدا) مالك زيان و سود خويش نيستند، و نه مالك مرگ و حيات و رستاخيز خويشند».(فرقان/3»
بهعنوان مثال بهطور معمول دلیل گفتن دروغ این است که یا نفعی حاصل گردد یا ضرری دفع شود. که دلیلش هر کدام باشد از مصادیق شرک خواهد بود.
شرك در عمل
چشم به مال و قدرت ديگران دوختن و درحوادث روزگار به غير خدا نظر داشتن و گفتن اين جمله عاميانه كه اگر فلان كس يا فلان شي ء نبود من هلاك مي شدم، همگي از نمودهاي شرك خفي است. ذيل آيه «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون ـ و بيشتر آنها كه مدعى ايمان به خدا هستند، مشركند»(یوسف/106) از امام صادق عليهالسلام نقل است كه آن حضرت فرمود: «مقصود آن است كه (اگر) شخص بگويد چنانکه فلاني نبود من هلاك شده بودم... براي خدا شريك قائل شده». پرسيده شد: «اگر اين گونه بگويد كه چنانچه خدا به وسيله فلاني بر من منت نگذاشته بود من هلاك شده بودم، چطور؟» فرمود: «بي اشكال است».
رابطه گناه و ایمان
امام صادق عليهالسّلام در جواب نامهای نوشت: «چون بنده گناه كبيره يا صغيره اى را كه خداى عز و جل از آن نهى فرموده مرتكب شود، از ايمان خارج شود، و اسم ايمان از او برداشته و اسم اسلام بر او گذاشته شود، سپس اگر توبه و استغفار كند، به خانه ايمان برگردد و جز انكار و استحلال او را به سوى كفر نبرد، و استحلال اين است كه: به چيز حلال بگويد: اين حرام است و به چيز حرام بگويد: اين حلال است و به آن عقيده پيدا كند، آن گاه است كه از اسلام و ايمان خارج گشته و در كفر وارد شود».
و در روایت دیگری فرمود: «ايمان اين است كه: خدا اطاعت شود و نافرمانى نشود».
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز فرمود: « تمام اخلاص اجتناب از گناهان است».
مخالفت با چه کسی؟
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «خداوند به عُزَیر وحى کرد که اگر دچار معصیتى شدى نگاه به کوچکى آن گناه نکن، نگاه کن با چه کسی مخالفت میکنى».
گناه پرستش شیطان است
خداوند در قرآن کریم میفرماید: اطاعت از شیطان شرک و پرستش او محسوب میشود.
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ ـ آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟!»(یس/60)
حقیقت ایمان به قلب نرسیده
بهعنوان مثال، توكّل به خداى تعالى يكى از فروع توحيد و ايمان است. اغلب ما با دلایل عقلی توکلمان خوب است و میدانیم که در جهان هستی که مالکش خداست هیچ اتفاقی بدون اذن او نخواهد افتاد اما با اینحال ما از اهل دنيا طلب حاجت كنيم و از خداوند غافلیم.
توكّل ما بر اسباب دنیایی صدها برابر بالاتر است از توكّل به حق. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إلَّا بِاللّهِ» و «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» وِرد زبان ماست ولی چشم به دست ديگران داریم. دلیلش هم این است كه برهان از ادراك عقلى خارج نشده و به قلب نرسيده است. ما همه داد از توحيد مى زنيم و حق تعالى را «مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ» مى خوانيم؛ ولى باز در صدد جلب قلوب بندگان خدا هستيم، و دائماً خيرات را از دست ديگران تمنّا داريم.
گناه جهلی و گناه انکاری
خداوند در آِه 17 سوره نساء میفرماید: «پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مىدهند و سپس به زودى توبه مىكنند، خداوند توبه چنین اشخاصى را مىپذیرد و خدا دانا و حكیم است».
از قرائن استفاده مى شود كه منظور از جهل در آيه بحث طغيان غرائز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است. در اين حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بين نمى رود اما تحت تاثير آن غرائز سركش قرار گرفته و عملاً بىاثر مى گردد، و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد، عملاً با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گيرد، چنين گناهى حكايت از كفر مى كند و به همين جهت توبه آن قبول نيست.
دعا:
امام سجاد علیهالسلام در دعاى ابو حمزه ثمالی فرموده است:
«خداى من هنگامى كه به معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انكار خداونديت نكردم و نه به خاطر خفيف شمردن امر تو بود و نه مجازات ترا كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بىاعتنا بودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطايى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد».
دریافت فایل بروشور درس پنجم PDF |
نظرات شما عزیزان: