بررسي چهار محور اساسي پيرامون انقلاب اسلامي ايران

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

بررسي چهار محور اساسي پيرامون انقلاب اسلامي ايران

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

بررسي چهار محور اساسي پيرامون انقلاب اسلامي ايران

معرفی کتاب هایی درباره انقلاب اسلامی

بررسي چهار محور اساسي پيرامون انقلاب اسلامي ايران

از اين رو در سلسله گفت و گوهاي تخصصي درباره نظريه هاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران با كارشناسان تلاش كرديم برخي از اين محورها را از ديدگاه هاي متفاوت ببينيم. چهار محور رهبري و ولايت فقيه، فرهنگ ايثار و شهادت در پارادايم مذهبي، رسانه و نقش زمان و دوره در فرهنگ ايثار و شهادت را از زبان كارشناسان به تفكيك آورده ا يم.
محور اول:
نقش ولايت فقيه و رهبري امام خميني
در پيروزي انقلاب اسلامي ايران
ويژگي هاي امام خميني(ره) به عنوان رهبر بزرگترين وبي نظيرترين انقلاب قرن بيستم را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
1)دكتر اصغر افتخاري(عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق(ع)):
شخصيت هاي برجسته ديني را ميتوان در قالب دو الگوي اصلي از حيث نوع ارتباطشان با نهضت هاي انقلابي دسته بندي كرد: اول، آن افرادي كه رويكرد محافظه كارانه داشته و در عين تقويت ابعاد ديني حيات اجتماعي، معتقد بودند نبايد با قدرت مواجهه انقلابي داشت؛ بلكه بايد عامل كرد و از اين حيث تأثيرگذار باشد. دوم، آن بزرگاني كه انقلاب را به عنوان يك راهكار در تعامل با رژيم- به هنگامي كه به اصلاح آن اميدي نيست- پذيرفته و به آن اعتقاد داشتند. حضرت امام(ره) از رهبران خاص گروه دوم بودند. يعني نه اينكه فقط از حيث نظري اين ايده را قبول داشتند، بلكه در عمل نيز از شجاعت لازم برخوردار بودند؛ افزون بر اين، درايت مديريت آن را نيز داشتند. به عبارت ديگر نظريه دوم در سه سطح قابل تحليل است: 1. اعتقاد به انقلاب داشتن. 2. انقلابي بودن. 3. مديريت انقلاب نمودن. در سطح اول، نظريه پرداز توليد مي شود كه حضرت امام(ره) با ارايه نظريه «ولايت فقيه » اين كار را انجام دادند. در سطح دوم؛«رهبري»توليد مي شود كه ايشان «رهبري » را با همه سختي ها و حساسيت هايش عهده دار شدند. در سطح سوم، سياست توليد مي شود كه امام(ره) با طرح »جمهوري اسلامي «، اين سطح را نيز فعال نمودند. لذا اينكه چرا عليرغم مساعد بودن شرايط، انقلاب در زمان برخي ديگر از مراجع معنا و فعال نشد، به گمان من، به نبود يكي از فاكتورهاي سه گانه بالا نزد آن بزرگان باز مي گردد.
2) دكتر يدالله محمدي(عضو هيأت علمي دانشگاه امام حسين(ع)): در انقلاب ما نقش رهبري بسيار تأثيرگذار و متفاوت است. در انقلاب ما رهبري، هم نقش فرماندهي، هم ايدئولوگ و هم زمامدار را داشت. رهبر ايدئولوگ، كسي است كه روش هاي مبارزه را ترسيم مي كند و تأكيد مي كند چرا نظم موجود بايد خراب شود و نظم جديد چه اهدافي را دنبال مي كند. در واقع ايدئولوگ براي مبارزان مشخص مي كند دنبال چه بايد باشند. اينكه امام مي گويد شاهنشاهي نبايد باشد، براي مردم اين مسئله را تبيين ميكند، دليل مي آورد و حرف هاي قانع كنندها ي هم بيان مي كند. سلطنت را تبيين مي كند.
امام عملكردهاي رژيم شاه را زير سؤال ميب رد، اصلاحات ارضي را زير سؤال ميبرد، كاپيتولاسيون را محكوم مي كرد و دايم سوال مي كرد: آمريكا در ايران چه مي خواهد؟ اسرائيل چه مي خواهد؟ چرا نفت را مي فروشيد و اموال ملت را در آتش مي زنيد؟ مي گفت چرا قلم ها را مي شكنيد؟ چرا قانون اساسي را زير پا گذاشتيد؟ در واقع، از يك طرف زير سؤال بردن مشروعيت رژيم و اينكه چرا بايد اين نظم را خراب كرد مطرح بود و از طرف ديگر غيرديني بودن نظام شاهنشاهي خود دليلي بر انقلاب به شمار مي رفت. امام دنبال ايده آلي به اسم حكومت اسلامي بود كه در واقع در آن، حق و عدالت اجرا شود، به ارزش هاي ديني اهميت داده شود، خواست خدا و حاكميت دين اجرا شود، به واجبات عمل شود و جلوي منكرات گرفته شود. پس رهبري بين ظير و ايدئولوگ انقلاب، نقش مهمي را در اين امر ايفا مي كرد و تنها به مردم تئوري نمي داد و البته خودش هم وارد عرصه مبارزه مي شد. امام 14 سال در تبعيد بود. استمپل، يكي از انديشمندان علوم سياسي در كتابي نوشته بود: آيت ا لله خميني اگر براي رسيدن به هدفش احساس مي كرد لازم است جانش را هم بدهد يك لحظه هم ترديد نمي كرد. او فرد خودساخته ا ي بود. علاوه بر اينكه امام ايدئولوگ بود، فرماندار انقلاب هم بود. فرماندها ي كه در فراز و فرودها شخصاً به ميدان مي آمد و آنچه در ذهنش بود به عين تبديل مي كرد. اگر در نجف اشرف كتاب حكومت اسلامي را نوشت، در 13 - 14 سال بعد عملاً اين حكومت اسلامي را عينيت داد. بنابراين مي شود گفت امام هر سه بحث رهبري انقلاب، رهبري ايدئولوژيك و رهبري زمامدارانه را در خود داشت و توانست به حكومت پهلوي پايان دهد. انقلاب يك متن اجتماعي بود كه امام خلق كرد و توده هايي كه همراهش بودند، اين انقلاب را خلق كردند. انقلاب متن اجتماعي است و امام مؤلف است. نكته جالب اين است كه در بعضي مواقع، مؤلف در حوزة مفسر وارد شده. مؤلفي كه امام بوده و انقلاب را خلق كرده، خودش هم تفسير كرده. اگر بخواهيم انقلاب را تعريف كنيم بهترين تعريف، تعريف امام است. لذا وقتي مي گويد: انقلاب اسلامي انفجار نور بود، هيچ كس زيباتر از اين نمي تواند تفسير كند. اينكه غربي ها درك نمي كنند و در مورد انقلاب ما دچار اشتباه مي شوند و سه دهه درگيرند و نتوانسته ا ند اين انقلاب را از بين ببرند، به لحاظ بحران منابع شناخت نسبت به انقلاب است. هر كس از زاويه ديد خود حرفي زده و چون ابعاد و عظمت اين انقلاب را نشناخته ا ند، مي آيند تحريم اقتصادي مي كنند و جنگ راه مي ا ندازند و... چه اتفاقي مي ا فتد؟ ايراني كه در تمام جنگ هاي 100 سال گذشتها ش شكست خورده، از جنگ با عراق پيروز و سربلند بيرون مي آيد.در همين جنگ بود كه كل دنيا در برابر ما قرار گرفت. با توجه به اين حرف ها ويژگي هاي امام كه چنين انقلاب با عظمتي را رهبري كردند و الگوي تازها ي از رهبري ارايه كردند اين چنين است:
1مرد خودساخته حركت مي كند.
2 افراد را آگاهي مي بخشد.
3 در اين آگاهي بخشي از اسطوره هاي شهادت و ايثار كمك مي گيرد.
4 به تاريخ اشراف دارد و تاريخ سياسي ايران را كاملاً مي شناسد. وقتي كه به دو جناح چپ و راست نهيب مي زند و مي گويد: با هم نزاع نكنيد و اگر اينطور باشيد بر سر انقلاب شما همان خواهد آمد كه بر سر انقلاب مشروطه آمد، نشان مي دهد كه به تاريخ اشراف دارد. چند بار مطرح مي كند كه بر سر انقلاب مشروطيت چه آمد. از مرحوم مدرس استناد مي كند، از رضاخان، از قاجار و... اين نشان مي دهد به تاريخ اشراف دارد و به همين ترتيب زماني كه خودش پيشتاز است، مطرح مي كند: من سينه خود را براي سرنيزه هاي شما آماده كردم، ليكن در مقابل زورگويي هاي شما هرگز...

محور دوم:
مفهوم و فرهنگ ايثار و شهادت
در پيروزي انقلاب
ايثار و شهادت به عنوان يكي از مهم ترين نمادهاي دين اسلام كه بر گرفته از قيام عاشوراست. اين نماد در انقلاب اسلامي ايران چه كاركردهايي داشت و مسئله ايثار به چه شكلي در باور مردم متبلور شد؟
1) دكتر محمدصادق كوشكي(عضو هيأت علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه خواجه نصير طوسي):
وقتي مي گوييم انقلاب اسلامي در ذهن و زبان مخاطب و زندگي مخاطب تغيير ايجاد مي كند يعني مفهومي مي سازد به اسم شهادت. مفهومي كه در زبان فارسي كلمه هست امّا خودش شناخته شده نيست. شهيد به آن معنايي كه حضرت امام خميني(ره) در بيانات متفاوتي توضيح دادند در زبان فارسي نيست؛ قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مطرح است كه امام حسين و يارانشان تنها شهدايي هستند كه ما مي شناسيم، اما اينها خيلي از ما دورند و انقلاب اسلامي فضايي را ايجاد مي كند كه مردم بتوانند شهادت را تجربه كنند. حال اين شهدا اعم است از كساني كه گلوله خوردند، كساني كه در جواني مورد اصابت تير دشمن قرار گرفتند؛ اعم است از كسي مثل شهيد اشرفي اصفهاني در سن 81 سالگي يا شهيد دستغيب كه در 80 سالگي با حركت هاي تروريستي منافقين به شهادت مي رسد، يا اعم است از فاطمه دختر 3 ساله ا ي كه با بمب ناپال به شهادت مي رسد.
ببينيد، اين دختربچه در كانتير تنهاست، كانتينر را به آتش مي كشند و سوختنش را تماشا مي كنند. كلكسيون كامل است. يعني مجموعه، مجموعه ا ي است كه در آن از كودك 3 ساله تا پير مرد 80 ساله حضور دارند. در اين مجموعه انسان است كه مديريت دارد. اين شكل از شهادت را امام به جامعه ما معرفي مي كند و اولين كسي كه براي اين شكل از شهادت آماده مي شود شخص امام است. امام خميني(ره) مي فرمايند: سينه خود را براي گلوله ها و تيرهاي دشمن سپر كرده ا م. اين يعني اينكه من نفر اوّل هستم و نشان داده كه نفر اول است. خيلي به امام گفتند شما تركيه را ترك نكن، اروپا حيات خلوت شاه است و شاه ميتواند با كمك سرويس هاي بيگانه شما را ترور كند. امام بدون هيچ هراسي به فرانسه سفر مي كند. آنجا ايام تبعيد را مي گذارند و در اوج تهديد مي گويند كه هواپيماي امام را خواهيم زد. در اوج تهديد به تهران مي آيد و در مدرسه رفاه و علوي ساكن مي شود. در اوج تهديدات با مردم ديدار مي كند و رسماً نشان مي دهد از چيزي كه نمي ترسد مرگ است. اين فضا است كه مفهوم شهادت را بيان مي كند و عملاً هدف از شهادت وگسترش فرهنگ شهادت اين است كه نخبگان جامعه تعداد و كيفيتّشان افزايش پيدا كند و هر روز به تعداد كساني كه تكليف شرعي خود را مي شناسد و حاضرند براي انجام تكليف شرعي هر علاقه ا ي را زيرا پا بگذارند افزوده شود.
2) علي دژاكام(مدير پژوهش هاي بنيادين نهاد رهبري در دانشگاه ها): اين سوال كه ايثار و شهادت به عنوان يك نظريه در پيروزي انقلاب مطرح بود يا پس از انقلاب به عنوان يك راهكار براي دفاع مقدس برگزيده شد هميشه در مورد ايثار و شهادت مطرح است؟ فكر مي كنم نگاه امام به ايثار و شهادت از همان ابتدا در نظريه انقلاب جاي داشت. مثلاً بيانات سال 42 را كه شما نگاه كنيد متوجه مي شويد انقلاب بدون ايثار و شهادت نميت واند شكل بگيرد. ما اگر قرار است به يك تحولي در جامعه برسيم، اگر قرار است كه ما اسلام را پياده كنيم و به يك انقلابي دست پيدا كنيم، به طور طبيعي بايد ايثار كنيم. در اين ايثار به طور طبيعي شهادت وجود دارد، شكنجه وجود دارد، زندان وجود دارد، تبعيد وجود دارد و خيلي چيزهاي ديگر. يعني حضرت امام كاملاً به اين قضيه واقف بودند و اصلاً نمي توانست غير از اين باشد كه انقلاب صورت بگيرد ولي بحث ايثار و شهادت در آن مطرح نباشد.
اگر بخواهيم به اين مسئله جواب قانع كننده ا ي بدهم بايد بگويم نگاه امام نسبت به مسئله ايثار و شهادت بعد از انقلاب عميقتر و دقيقتر شد و نبايد از فرهنگ جبهه هم در رشد چنين نگاهي غافل شد. امام با مقايسه ا ي كه در مورد شهداي كربلا مي كند، نشان مي دهد كه در فرهنگ ما شهادت يك ارزش است و چون خودش در همين فرهنگ رشد يافته، مروج همين فرهنگ است. لذا در نگام امام از همان ابتدا بحث ايثار و شهادت مطرح است. مبارزاني كه وارد زندان مي شوند، شكنجه ميبينند، امام اين شكنجه ديدن در راه خدا را عبادت مي داند، يا وقتي امام تبعيد مي شود مي گويد: مهم نيست تركيه باشم، عراق باشم يا جاي ديگر. چرا؟ به دليل اينكه همين مسئله را يك ايثار، ارزش و رشد مي داند.
3) دكتر اكبر اشرفي(معاون پژوهشي مركز اسناد انقلاب اسلامي)
: سمبل هاي مذهبي در انقلاب بسيار بروز داشت و پيوند انقلاب با عاشورا بسيار گسترده از چيزي است كه ما تصور مي كنيم. در تاسوعا و عاشورا هم جلوه هاي مذهبي با انقلاب پيوند مي خورد. سمبل پيوند انقلاب با مذهب هم خود رهبر است كه مرجع دين است. او درعين اينكه مرجع دين است، مرجع سياست هم مي شود. وقتي مثلاً امام مي گويد: اي مردم اين كار را بكنيد. مردم نگاه نمي كنند، آيا اين حكم سياسي است يا مذهبي، انجام مي دهند. چون در فرهنگ شيعي و انقلابي دين و سياست از هم جدا نيست. از همه مهمتر اينكه مردم ولايت پذيري خيلي عميقي پيدا كرده بودند و اگر اين حضور گسترده مردم نبود، واقعاً انقلاب پيروز نمي شد. بنابراين با اينكه گروه هاي مختلف در انقلاب مشاركت داشتند؛ اما اثرگذاري و نقش شان به اندازه ا ي نبود كه بتوان تأثيري براي آن قايل شد، زيرا هم اسناد نشان مي دهد و هم اثرگذاري ها نشان مي دهد و هم به راحتي سمبل هاي استفاده شده در انقلاب مشخص مي كند.

4) دكتر يدالله محمدي(عضو هيأت علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه امام حسين(ع):
امام از زاويه اي وارد شد كه رمز پيروزي و بالندگي انقلاب ماست و آن بحث فرهنگي و بيداري بود. امام معتقد بود كه اگر ملت ها بيدار شوند خودشان حركت مي كنند و اگر حركت كنند، سرنوشت خود را خودشان تعيين مي كنند. امام در واقع تأكيدش اين بود كه برويد سراغ ملت ها، ملت ها را بيدار كنيد، سراغ دولت ها نرويد. امام سراغ توده ها مي رود و مي گويد اگر توده ها را بيدار كنيد اين توده ها حركت مي كنند و رژيم هاي نا اهل را از تخت به زير مي كشند. نكته ديگر اين است كه امام در واقع ملت را سر دوراهي قرار داد. بحث جهاد و شهادت را مطرح كرد، اسوه ها و اسطوره هاي تاريخي را مطرح كرد. به ملت مي گفت شما كه مي گوييد كاش صدر اسلام بود، كاش زمان كربلا بود بدانيد: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلاست. يعني صراحتاً به ملت مي گويد اين گوي و اين ميدان، بسم الله... مي گويد شما تصور نكنيد كه رژيم ملعون پهلوي از رژيم يزيد بهتر است. يعني اين رژيم را در حد رژيم يزيد قرار مي دهد و مي گويد: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا. بحث جهاد و شهادت را براي مردم مطرح مي كند، اسطوره هاي تاريخي را مطرح مي كند. امام ساده زيستي حضرت علي(ع) را در مقابل ريخت و پاش ها و حيف و ميل ها و ابتذال هايي كه در كشور ايجاد كرده بودند مطرح مي كند. بعد اسطوره دومي كه امام مطرح مي كند، اسطوره جهاد و شهادت است. امام براي مردم روشن مي كند كه سيدالشهداء(ع) چگونه در برابر ظلم قيام كردند و بعد تأكيد مي كند كه سيدالشهداء دنبال اين بود كه حكومت تشكيل دهد، حكومتي اسلامي با معيارهاي جدش پيامبر.

محور سوم:
نقش رسانه در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
به عنوان يكي از عوامل پيروزي انقلاب
همراه كردن توده هاي مردم با جريانات تفكري امام خميني(ره) نياز به شبكه عظيم رسانها ي داشت كه در اختيار امام نبود. امام نه رسانة خاصي داشت نه تريبون عمومي كه بخواهد از مجراي آن پيام هايش را منتقل كند. گاه منبرهايي هم كه مي رفتند با تدابير امنيتي بالايي همراه بود، براي همين قبل از اينكه جريان انقلاب جدي شود، خيلي با احتياط و ملاحظه كاري همراه بود. شبكه اطلاع رساني امام براي اينكه توده مردم را همراه كند چه شبكه هايي بود و چطور توانستند اين شبكه ها را در ميان مردم گسترش دهند؟ به نظر شما ديدگاه هاي رسانها ي امام به خصوص در ترويج فرهنگ و روحيه ايثار و شهادت چگونه بر جريان انقلاب تأثير گذاشت؟
1) دكتر منوچهر اديبان (معاون پژوهشي مركز تحقيقات و پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي):
اجازه دهيد پيش از ورود به اين موضوع به عنوان مقدمه نگاهي به وضعيت رسانه ا ي جهان در دوره تاريخي انقلاب بيندازيم. دوره اي كه انقلاب اسلامي در آن شكل گرفت، دنيا شاهد تحولات بزرگي بود. در واقع انقلاب ايران همزمان بود با مجموعه ا ي از حوادث و اتفاقات كه بخشي از آن را در قدرت يافتن رسانه ها و نقش تعيين كننده آنها در معادلات جهاني بايد جستجو كرد. براي همين بهتر است نگاهي به جو رسانه اي آن دوران بيندازيم. در سال هاي دهه 70 ميلادي جرياني از طرف كشورهاي جهان سوم به وجود آمده بود كه به جريان آزاد اطلاعات و جريان حاكم رسانه اي غرب معترض بود. حجم قابل توجهي از ادبياتي كه به انتقاد از سلطه خبري و رسانها ي غرب پرداخته بود. از طرف ديگر جرياني كه منتقدان ارتباطي شروع كرده بودند مجموعا نشان مي دهد جريان رسانه اي غرب جرياني با سلطه همه جانبه و عميق بود. اين ها دلالت دارد بر اينكه دوره 1970 رسانه هايي كه در كشورهاي سلطه گر، جريان اخبار و اطلاعات را به سمت كشورهاي جهان سوم مثل ايران روانه كرده بودند، جريان ساده و سطحي نبود. بلكه جريان معرفتي عميقي در همان دوره شكل گرفت. اين كاربرد رسانه هم قبل از اين زمان يعني در دهه 60 - 1950 در عرصه هاي اقتصادي، سياسي و... رواج پيدا كرده بود كه در دهه 70 به اوج تكامل خودش رسيد. درنهايت در دهه 1980 با شكست اين جريان رسانها ي جريان خبري آزاد غرب عليرغم تلاش كشورهاي جهان سوم از طريق نهادهاي بين المللي از جمله سازمان ملل و... حاكم شد. اگر سرآغاز نهضت انقلابي امام خميني را سال 1341 و اعتراض ايشان به لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي بدانيم و بخواهيم تصويري از رسانه ها در اين دوره ارائه كنيم بايستي به وجه دولتي و بداخلاقي رسانه ها به عنوان مهمترين ويژگي رسانه ها و عليا لخصوص روزنامه ها در اين دوره اشاره كرد. در واقع در نشريات اين دوره مهمترين موضوع زندگي خصوصي هنرمندان، خوانندگان و اشرافيت مذموم طاغوتي بود. نشريات روزانه كيهان و اطلاعات در اين زمان هيچگاه مسائل اساسي و اجتماعي را مورد توجه قرار نمي دادند. اين فضا البته متاثر از كودتاي 1332 و خفقان پس از آن بود. سركوب و اختناق ساواك نيز اين وضعيت را تشديد مي كرد. دو عامل ديگر كه موجب انحطاط رسانه ها در اين دوره شده بود، يكي عدم روزنامه نگاران مسئول و متعهد بود و دوم انتقادناپذيري دولتمردان و حساسيت شديد آنها در قبال انتقادات مطبوعات و رسانه ها.
در نگاه كلان، اين رسانه ها تداوم جرياني بود تا سلطه رسانه اي غرب بتواند حوزه هاي خودش راگسترش بيشتري بدهد. انقلاب ايران در چنين جو رسانه ا ي به وقوع پيوست. البته برخي نظريه پردازان معتقدند در اين دوره انقلاب ايران نشان دهنده سلطه نوع خاصي از رسانه هاست. مي گويند: رسانه هاي سنتي بر رسانه هاي مدرن غلبه كردند. اما من فكر مي كنم ايران همچنان كه اساسا سرآغاز يك انقلاب داخلي و تلألو يك انقلاب بين المللي در حوزه معرفتي و فرهنگي و سياسي و اقتصادي و... بود، دستخوش يك انقلاب ارتباطي و رسانها ي به حساب مي آيد. و عميقا معتقدم انقلاب ايران در برابر تمامي نظريات و پارادايم هاي رايج موجود در جهان خودش فتح باب يك پارادايم نوين ايراني است. بنابراين انقلاب ايران را مي توانيم به عنوان يك انقلاب رسانها ي نه در ايران بلكه در سراسر جهان شناسايي كنيم. فضاي حاكم بر مطبوعات و در رسانه هاي آن دروان متاثر از سياست هاي غربگرا، و سركوب گرانه ساواك بود. به همين دليل همچنانكه بخشي از رسانه ها سرگرم ترويج مظاهر و مدهاي دنيايي مدرن بودند طيف ديگري از رسانه ها، به ويژه راديو و تلويزيون كه تازه پا به عرصه فعاليت گذارده بودند به جهت دهي افكار عمومي براي توجيه اهداف رژيم پهلوي و امپرياليسم آمريكايي ميپرداختند و البته در جهت تغيير باورها و اعتقادات اسلامي مردم و مرجعيت مذهبي تبليغات وسيعي را تدارك ديدند. تخطئه و تخريبي كه اين رسانه ها با عناويني همچون «ارتجاع سياه» مخالفين ترقي و پيشرفت و مانند آنها عليه مراجع شكل دادند از اين جمله است. حضرت امام نسبت به توليدات
محتوايي رسانه ها حساسيت داشتند و هم به عنوان انتخاب رسانه صحيح در نظام ايران دقت كافي مي كردند. به واسطه جريان حاكمي كه بر جو رسانه ا ي كشور وجود داشت، شرايط براي ورود امام نبود كه از طريق آن تبليغات خودشان را انجام دهند. شايد در آن زمان اگر امكان تأسيس راديو و تلويزيوني خصوصي براي امام وجود داشت در اين امكان درنگ نمي كردند. با توجه به جو رسانه اي آن زمان ايشان روي آوردند به بهره برداري كامل از مجموعه محتواي سنتي در ايران. اين شبكه ارتباطات سنتي قوي از طرف روحانيت سراسر كشور وجود داشت و امام به خوبي از آن بهره بردند. ايشان در گسترش ايدئولوژي اسلامي و تفكر انقلاب از طريق اين شبكه اقدام كردند. در كنار اين قضيه نظريه پردازان مي گويند: انقلاب ايران انقلاب شبنامه و كاست است، يعني انقلاب رسانه هاي سنتي بر رسانه هاي مدرن. اين جريان مربوط مي شود به سال هاي انتهايي انقلاب، اما زير سازي انقلاب مستلزم يك ارتباط رو در رو و گفتاري بود كه همان شبكه سنتي توانست كمك كند. در حقيقت همان روحانيوني كه با استفاده از منبر در هسته اين ارتباط سنتي توانستند شرايط را فراهم كنند تا بعد از آن وسايل ارتباطي نوين سبقه رهبري امام را محقق كند.
نكته جالب اينكه شخصيت رسانه ها تحت تأثير تعريف امام قرار گرفته بودند. از اين جهت ما نياز به مطالعه داريم تا نقش رسانه را در آن زمان بازتعريف كنيم. بايد گفت: ديدگاه اسلامي امام مبني بر آگاهي بخشي وسيع به عموم مردم و شكستن سلطه رسانه ا ي غرب از اولين دلايل عوض شدن اين تعريف است. اگر در 4- 5 سال اخير مي بينيم نقش استكبار ستيزي و مقابله با سلطه غرب در رسانه ها به وجود آمده يكي از دلايلش همين نظريه هاي رسانه اي امام است. ما در جنگ اخير غزه ميب ينيم رسانه هاي غربي سكوت برنامه ريزي شده اي را تدارك ديده بودند تا در غلفت دنيا به قتل عام مردم مظلوم بپردازند. واقعا چه اتفاقي افتاد كه رژيم صهيونيستي از مواضع خود عقب نشست؟ جز اين كه برخي رسانه ها مثل العالم در نقش رسانه هاي آلترناتيو ظاهر شدند. وقتي اخبار جنايات منتشر شد حتي بي بي سي نتوانست ساكت بماند. تيزهوشي امام براي به كارگيري رسانه ها خيلي بالا بود. جرياني با عنوان برائت از مشركين در موسم حج شكل مي گيرد كه بزرگترين رسانه در جهان است.
به نظر شما كجا امام مي توانست با عموم مردم ارتباط برقرار كند؟ آن هم در دوره اي كه از خاطرات مسئولان رده بالاي كشورهاي جهان سوم مي بينيم كه تصميمات روزشان را با اخبار خبرگزاري هاي غرب تنظيم مي كردند. شنيدم وقتي مسئولان به ايران مي آمدند با خودشان قوطي كنسرو مي آوردند كه مبادا غذا نداشته باشند. اين نشان مي دهد كه تحت تأثير بودند. بنابراين رسانه در نظر امام ابزاري است كه باتوجه به اهداف او مي تواند تغيير كند و بازتعريف شود.ما در فرهنگ عاشورا مي بينيم سيدالشهدا با شهادت خودشان و يارانشان به عنوان يك رسانه عمل كردند و اسلام را از معرض نابودي نجات دادند. عاشوا مجموعه ا ي از رسانه هاست. چرا ما در گسترش فرهنگ عاشورا بر بعد احساسي تأكيد مي كنيم؟ چرا سخنراني هايي را كه حضرت زينب انجام دادند تا اين حد مهم است؟ امام سجاد در صحيفه سجاديه مي گويد: من فرزند اهل بيتم. اين جمله معناي رسانه ا ي دارد.

2) دكتر علي مرشدي زاد( عضو هيأت علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه شاهد)
نيروهاي انقلابي معمولاً براي اينكه بتوانند مردم را بسيج كنند به ابزار نياز دارند، به شبكه نياز دارند و به سازمان نياز دارند. اين بسيج كردن نياز به ايدئولوژي و رهبري دارد كه همه اينها بعضاً سازمان بسيج را در انقلاب ها شكل مي دهد. در شوروي سوييت ها به وجود مي آيند. در برخي انقلاب ها از سازما ن هاي موجود استفاده مي كنند؛ سازمان هايي كه براي مقاصد ديگري شكل گرفتند. مثلاً در چين مائو از سازمان هاي روستايي استفاده كرد. مهمترين سازماني كه در انقلاب ايران در خدمت قرار گرفت مساجد بودند. همانطور كه گفتم از دوره قاجاريه به اين طرف شبكه روحانيت تقويت شد و تا دورترين روستاها امتداد پيدا كرد. اين پيوند شبكه ا ي خيلي راحت ميتوانست پيام ها را منتقل كند و پيام امام، چه در نجف، چه در پاريس از طريق اعلاميه به ايران آورده مي شد يا از طريق تلفن خوانده مي شد، ضبط مي شد، پياده مي شد و مي بينيد كه طولي نمي كشد پيام انقلاب در يك روز به دورترين روستاها ارسال مي شود. اين مهمترين ابزار يا سازماني است كه روحانيت از آن استفاده كرد.
3) دكتر محمدصادق كوشكي(عضو هيأت علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه خواجه نصير طوسي):
انقلاب اسلامي تنها انقلابي است كه ابزار انقلابيون سلاح، مهمات و... نيست؛ كتاب، اعلاميه و نوار است. بله، دقيقتر بگوييم، انقلابي كه نمادش در رسانه هاست، انقلابي كه وقوعش در ذهن، زبان و در زندگي مردم است. چرا در ذهن مردم است؟ زيرا تصّوراتي از اين دست كه ما محكوم به تقديريم، ما قادر به تغيير نيستيم، ما كوچكتر از آنيم كه تغيير ايجاد كنيم، ما نميتوانيم و نمي شود را مي شكند. اين را چنان متحول مي كند كه جامعه مخاطب ايراني مسلمان، احساس قدرت مندي مي كند و به هيچ عنوان احساس رعب و وحشت نمي كند و اين احساس قدرتمندي برخواسته از تعقل است؛ حس كورنيست. چون اگر حس كور بود نميت وانست از سال 41 تا 57 دوام بياورد و هر روز قدرتمندترشود. در زبان مردم تغيير ايجاد مي كند چون زبان مردم نه به معني كلمات و واژگان، بلكه به معني عرصه ا ي است كه آن تفكر مطرح مي شود. يعني فكر جايي عرضه مي شود كه آن عرصه زبان است. مفاهيم جديدي مانند مستضعفين، مستكبرين و حتي كلماتي مثل شهادت، جانبازي مفاهيمي ايجاد مي كنند كه به دليل انقلاب در زبان ما شكل گرفت. كلمات شهيد، جانباز، مستضعف و مستكبر، قبلاً بودند امّا خالي از بار مفهومي كه انقلاب به آن مي دهد. امام در مقطعي مي آيد كه همه از امپرياليسم صحبت مي كنند، از توده ها، پرولتاريا، از خلق و از كارگر. امام مي آيد و واژه مستضعف، مستكبر و استكبار جهاني را به كار ميبرد. امام به جاي واژه هايي مثل جهان سوم، جهان اوّل، توسعه يافته، عقب مانده و امپرياليسم، واژه هايي مانند ملت هاي مستضعف و محروم، ملت هاي ستم كشيده، پا برهنه هاي مغضوب ديكتاتورها را مطرح مي كنند. در واقع امام از ادبيات ديني استفاده مي كنند.
تحول در زبان يعني اينكه منبع معني جامعه متفاوت مي شود. جامعه منبع معاني جديدي پيدا مي كند و تحول در زندگي مردم به وجود مي آيد. اهداف مردم از زندگي و معناي مردم از زندگي متفاوت مي شود و در مسير انقلاب از 41 تا 57 و به دنبال آن در تداوم انقلاب در طول سال هاي جنگ و ادامه آن و حتي افق هاي بينا لمللي انقلاب بوسني، افغانستان، كشمير و... ادامه ميي ابد.


محور چهارم:
تأثير دوره و زمان در بروز و تجلي فرهنگ
ايثار و شهادت و رابطه آن با نقش رهبري در
انقلاب
قبل از اينكه انقلاب اسلامي پيش بيايد، بحث انقلاب مشروطه مطرح است. آيا انقلاب مشروطه پيش زمينه اي براي انقلاب بود يا خير؟ در مورد همين مسئله، تاريخ نشان داده كه در زمان قاجار به خصوص ناصرالدين شاه، ظلم و ستم رواج بيشتري از دوران پهلوي داشته، اما در آن دوره انقلابي رخ نداد ؟
1) دكتر محمدصادق كوشكي(عضو هيأت علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه خواجه نصير طوسي):
مشروطه در واقع حركتي بود از جانب مردمي كه جانشان از ظلم به لب رسيد. مردم عصيان زده و ستم كشيده كه نا رضايتيشان از وضع موجود را به نمايش گذاشتند، هيچكدام افق مطلوبي را نميت وانستند ترسيم كنند. يعني فقط مي دانستند چه چيزي نمي خواهند ولي نمي دانستند چه مي خواهند و طبيعتاً اين حركت كه اسمش را انقلاب هم نمي شود گذاشت به معناي واقعي كلمه چون دگرگوني در جامعه ما ايجاد نكرد يك خيزش عمومي، يك شورش يا عصيان عمومي بود، تنها تأثير اساسي ا ش اين شد كه يك مقدار زمينه را براي استبدادستيزي در جامعه ما هموار كرد و مردم احساس كردند مي شود عليه شاه حركتي كرد، مي شود براي تغيير سرنوشت تلاش كرد و ما محكوم به تقدير نيستيم. تنها تحول اين بود. بله، شكست مشروطه از اين نظر مطرح است كه جامعه مشروطه منجر به هيچ تحولي در جامعه نشد. صرفاً همان فضاي ذهني را ايجاد كرد كه آدم ها ميت وانند و حق دارند براي تغيير سرنوشتشان تلاش كنند؛ نه اينكه موفق باشند، همين.
تحولي بود در عرصه ذهني، ولي در عرصه واقعيت تحولي اتفاق نيفتاد. جنبش ملي شدن نفت صرفاً يك حركت بود، با پس زمينه هاي ظلم ستيزانه و استعمارستيز. به اين خاطر كه مي خواست دست بيگانه را از سرزمين مسلمانان كوتاه كند حركت ضداستعماري بود، چون يك نوع اعتراض بود عليه نيروهاي سنگين غربي و حضور 200 ساله دولت هاي غربي كه بعد از صفويه وارد ايران شدند و در دوره قاجار خودشان را به شكل جدي به ايران تحميل كردند. عذمي خواهم كه مجبورم اين واقعيت تلخ را يادآوري كنم ولي اعتراضي بود به حضور بيش از 150 ساله انگليسي ها و اينكه مناسبات ظالمانه ا ي در خصوص پديده نفت در ايران رقم زده بودند؛ امّا اين حركت هم به آن توفيقي كه بايد، نرسيد. البته نفت ملي شد، اما بعد از مدتي كوتاه خيلي سريع بحث ملي شدن صنعت نفت با قراردادهاي جديد منتفي شد. در واقع باز هم سود برنده اصلي، ملّت ايران نبود.
2) دكتر اصغر افتخاري(عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق(ع)):
در مورد ناصرالدين شاه به سادگي نميت وان چنين حكمي صادر كرد. به عبارت ديگر دوره حيات ناصري را بايد به دو مقطع اصلي تقسيم كنيم. در مقطع نخست شاهد اجراي يك الگوي اقتداري (هم در حوزه سخت افزاري و هم در حوزه نرم افزاري) هستيم كه در تحولات سياسي-اجتماعي ايران امثال «جان فوران »به آن اشاره دارند. همين رويكرد است كه جوانه هاي هر گونه حركت اصلاحي- انقلابي را مي خشكاند. اما در مقطع دوم، عملا شاه ناصري دچار افول شده و ميبينيم كه بيشتر بنيادهاي سخت ا فزارانه ا ش را مدنظر قرار مي دهد. در گذار به دوران بعدي نه تنها توان نرم ا فزاري بازتوليد نمي شود، بلكه همان توان سخت ا فزاري هم بنا به دلايل متعدد رو به زوال مي رود و زمينه مساعد براي يك حركت انقلابي فراهم مي شود. البته توجه داشته باشيد كه ما هنوز از نقش مهم و تأثيرگذار«رهبري در انقلاب » و «سازمان حامي آن »سخن نگفته ا يم كه در انقلاب اسلامي ايران نيز به نحو چشمگيري ايفاي نقش كرد و حتي در جريان مشروطه هم باز شاهد جايگاه حساس آن هستيم.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: ویژه نامه دهه فجر 99

تاريخ : یک شنبه 17 / 11 / 1399 | 9:8 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.