سپید پوش مهربان

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سپید پوش مهربان

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سپید پوش مهربان




•*♥*• سپید پوش مهربان •*♥*•






می آیی و صدای گام هایت، خاطر دردمند بیماران را تسلی بخش است.

از آسمان ها آمده ای؛
سپیدپوش و مهربان.

عطر نفس هایت، سلول های زخمی را مرهم است.

نگاهت، طنین ناله ها را به سمفونی تبسم بدل می کند.

قانون صبوری ات را صفحات زمان، گواهی می دهد.
تو آن آفتابی که خاطر مکدر و سرد این همه بیمار، دست های گرمت را محتاج است
.

سرمای فاصله ها را حضور روشن و
شکوهمندت، نوید رسیدن است.


برمی خیزی تا شانه های ناتوان را تکیه گاه امن باشی.

روایت تو در پیچاپیچ این اتاق ها، دهان به دهان می گردد و
قلب های متلاطم، قدم های یاری گرت را به آرامش می نشینند.




تو، نوید بهاری




اگر تو نبودی
این همه چشم نگران، به انتظار کدام نجات دهنده به درها خیره می ماند؟

اگر تو نبودی
آسمان ابری دل هایمان، تا همیشه بارانی بود
و مژده هیچ آفتابی از گذرگاه خانه هامان، رد نمی شد.


با تو، ناله های مچاله شده در گلو، جاده های شادی و آرامش را به تکاپو برمی خیزند.

تو، نوید بهاری؛
خاک های رخوت خیز و مه گرفته را.


نامت، شب های غم گرفته را روشنای ستاره و مهتاب است.

صدایت، پنجره ای است گشوده به چشم اندازهای شفابخش آسمان.

دلت، دریایی است مواج ، لبالب از مرواریدهای امداد و محبت.






از قبیله زینب علیهاالسلام




تو از قبیله آن بانویی که لحظه های طاقت سوز عاشورا را صبوری کرد
و کودکان سیلی خورده و زخمی را پرستاری.

شانه هایت، رسالت عظیم زینب را به دوش می کشد.

تو، نفس های مجروح بیماران را یاری دهنده ای؛
همچنان که او، حنجره های زخم آلود کربلا را پرستاری کرد.

می ستایمت که در هوای پاکیزه دستگیری و مهر، نفس می کشی.

آیینت، درماندگان دردمند را شکوه مرهم و ایثار است.

پلک که می گشایی، هزاران خورشید، مرام مادرانه ات را عاشقی می کند.

بزرگی، آن گونه که انعکاس ستایشت، گلوی کوهستان های زمین را سرشار کرده است.


 با یک لبخند صمیمی





صدای قدم هایت،در راهروهای پر رفت و آمد بیمارستان،
مهربان ترین صدای آشنایی است که بیماران منتظر را مشتاق می کند.

با لبخندی صمیمی، آرامشت را در هوای اتاق تکثیر می کنی.

کلمات امید دهنده تو، آینه لبخند بیماران می شود.

شب و روز را به هم گره می زنی و خواب و بیداری ات را وقف می کنی
تا سلامت را به همه کسانی که منتظر دست های یاری تواند، هدیه کنی.


کلمات تو، از متن مهربان ترین لغت نامه های دوستی اند.




عباس محمدی

 
بی مهربانی تو...





مادرانه ترین مهربانی ها را می دانی.

همه بیماران را چونان کودکان، با مهر مادری نوازش می کنی.

تو از همه مرغ های دریایی، به ساحل نزدیک تری.

موج ها، نشانه تلاش تواند.
سنگ صبور همه دردمندانی.


قرص و کپسول و شربت، هیچ کدام بدون مهربانی پایان ناپذیر تو کیمیا نیستند.

راز دریاها را می دانی؛
بیشتر از همه گوش ماهی های رانده شده از دریا.


با لبخند تو، گل های سرخ، شکوفه می زنند
و بهار، به پنجره های اتاق های منتظر تو سرک می کشند.



 اقتدا به زینب علیهاالسلام کرده ای





آیین پرستاری و تیمار و طاقت و صبر را از
مقتدایت حضرت زینب علیهاالسلام آموخته ای.

به کاری که انجام می دهی، ایمان داری.


خدمت به دردمندان برای تو، چون نمازی است که با حضور قلب می خوانی.

ذکر مدام تو، خدمت به بیماران است.

هر کلمه ای که برای روحیه دادن به بیماران می گویی،
سپاس و ستایشی می شود از پروردگارت.

همه کسانی را که برای درمان به تو روی می آورند،
چون خویش می پنداری؛


همان گونه که سعدی می فرمود:
«بنی آدم اعضای یکدیگرند».

با خنده هایشان می خندی و با گریه هایشان اشک می ریزی.
برای دست گیری، بهانه نمی خواهی... .


وقتی که درد دیگران را می بینی، درد خویش را از یاد می بری.
خوب می دانی که: «طریقت به جز خدمت خلق نیست».

هیچ چیز آرامت نمی کند؛
نه پاداش و نه... تنها آرامش و سلامت دردمندان است که آرامشت را فراهم می کند.

از خدا همیشه سلامت خویش را می خواهی تا خدمت گزاری کنی
و با توفیق حضرت دوست، به سلامت جامعه ات یاری برسانی.


 
همدرد تن های تبدار




فرشته مگر چه می کند با لحظه های بدحالیِ ما؟

مگر جز این است که بر بستر بیماری بنشیند و دست بر بال دعا بگیرد؟!

مگر جز این است که همه سعی اش را به دست بگیرد
و پابه پای او، تا بهبودی بدود؟!

مگر فرشته چیزی جز سلامتی روح و جسم ما را می خواهد؟!

و فرشته چه تمثیل خوبی است برای پرستاری دلسوز که با همه توانش،
آستین همت و تجربه را بالا زده و خود را میان سیلاب بلا انداخته!

ستاره شب بیداری که هم نفسِ نفس های مغموم می شود و همدرد تن های تبدار و داغ؛

پرنده روشنی که بر بالین هر بوته افسرده،
نغمه امید می خواند و شبنم شفایی می چکاند.

مادرِ دلواپسِ لحظه های هذیان و تب، خواهر مهربان
دقایق یأس و اضطراب، پرستار مهربان و پایدار است.




سیدحسین ذاکرزاده


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: ویژه نامه روز پرستار

تاريخ : سه شنبه 30 / 9 / 1399 | 9:26 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.