نجات ما همه در دست توست... بهار ما همه در دست توست
اميد ما همه در دست توست...نگاه ما همه در انتظار توست
ترا نديده پسنديده ام خدا را شكر
چنين پسند به هر ديده تري نرسد
دوباره دیر شد، باران نبارید
دلم تبخیر شد، باران نبارید
به چشم آسمان ها خیره ماندم
نگاهم پیر شد، باران نبارید
داغم به سينه ماند ، در انتظار تو
از رهگذار شوق ، اين يادگار ما
ای پـــادشــه خـوبـان داد از غـــــم تـنــهـــایی
دل بـی تو به جان آمد وقت است که بازآیــی
مشــتــاقـی و مهجوری دور از تو چنانـم کرد
کــــز دست بـخـواهـد شـد پـایـاب شـکـیبـایی
يکدم بپرس اين همه غم اين همه بلا
در خاطر شکسته زغم ها چه ميکند
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان رادر وقت توانایی
یـازده پــله زمــیــن رفــت بـــه سـمت ملکـوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
درسی که مرور میکنی عاشوراست
هر جا که عبور میکنی عاشوراست
ای وارث زخمهای هفتاد و دو تن
روزی که ظهور میکنی عاشوراست
هر جا که عبور میکنی عاشوراست
ای وارث زخمهای هفتاد و دو تن
روزی که ظهور میکنی عاشوراست
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسبها: مشاعره
تاريخ : سه شنبه 25 / 8 / 1399
| 18:11 | نویسنده : اکبر احمدی |