ایمان های ناپایدار(عاریه ای)

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ایمان های ناپایدار(عاریه ای)

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ایمان های ناپایدار(عاریه ای)

چه کسی بزرگوار نیست؟



 


ایمان های ناپایدار(عاریه ای)

علاوه بر روایتی که امکان زوال ایمان را به صورت مستقیم یادآور می شوند، برخی روایات به صورتی غیرمستقیم به این مهم پرداخته اند از جمله آنها، کلماتی از معصومین (علیه السلام) است که نوعی از ایمان را به نام ایمان عاریه ای مطرح ساخته اند و در برابر آن، در بعضی روایات از ایمان ثابت یا، ایمان های مدت دار و غیرموقت و ایمان مستقر سخن به میان آمده است، ایمان، لا أجل له(68) از جمله تعبیراتی است که به معنای ایمان دائمی است و در برابر ایمان مؤجل و موقت قرار دارد.
در دعایی مربوط به اعمال روز عید غدیر می خوانیم:
فأتممت نعمتک بان ذکرتنی ذلک و مننت به علی و هدیتنی له فلیکن من شانک یا الهی و سیدی و مولای أن تتم لی ذلک و لاتسلبنیه حتی تتوفانی علی ذلک و انت عنی راض
(و آنگاه، نعمتت را بر من کامل کردی به اینکه آن را (عهد من را) به من یادآور شدی و با آن بر من منت نهادی و مرا به سوی آن هدایت کردی پس، ای معبود من و آقا و مولای من، شایسته توست که آن را برای من کامل گردانی و تا هنگام مرگ آن را از من نستانی و با خشنودی تو جان بسپارم).
و در ادامه همین دعا می خوانیم:
آمنا و سلمنا و رضینا و اتبعنا موالینا صلوات الله علیهم اللهم فتمم لنا ذلک و لاتسلبناه و اجعله مستقرا ثبتا عندنا و لاتجعله مستعارا و احیناما احییتنا علیه و امتنا علیه(69).
(ایمان آوردیم و تسلیم شدیم و خشنود شدیم و از اولیاء خود صلوات الله علیهم پیروی کردیم بارالها، ایمان ما را کامل گردان و آن را از ما مگیر و آن را مستقر و ثابت نزد ما گردان و آن را عاریه ای قرار مده و ما را بر آنچه تاکنون زنده داشتی زنده بدار و ما را با آن بمیران).
و در دعایی که امام هفتم به فضل بن یونس تعلیم دادند فرمودند:
اکثر من أن تقول اللهم لاتجعلنی من المعارین(70) (زیاد بگو، بارالها، مرا از عاریه داده شدگان قرار مده).
مفهوم ایمان معار
معار و مستعار از ماده عری است که به دو معنای متباین به کار می رود: گاهی به معنای ثبات و ملازمه است و گاهی به معنای خلو و مفارقه است. واژه عروة از معنای اول اتخاذ شده است که به معنای علقه است و واژه عریان از معنای دوم این لغت گرفته شده است(71). بنابراین، عری من ثیابه یعنی، لباس خود را از خود جدا کرد و عری صدیقه به معنای این است که دوستش را تنها گذاشت و او را یاری نکرد(72).
از این رو، انسان معار انسانی است که چیزی از او جدا گشته و از او گرفته می شود و ایمان مستعار ایمانی است که با فرد نمی ماند بنابراین، در اینجا، معار و مستعار از اصل دوم این لغت گرفته شده اند.
در این گونه روایات، ایمان های زوال پذیر، به اموالی عاریه ای تشبیه شده اند که هرگونه استفاده ای از آنها نمی توان کرد و نمی توان به آنها دل بست. شاید دلیل اینکه لاتجعله مستعارا بعد از عبارت فتمم لنا قرار گرفته است، این باشد که نقص ایمان و کارآیی ضعیف آن در زندگی، آن را عاریه ای می کند و اینکه آن را بعد از و لاتسلبناه قرار داده اند شاهد بر این است که معار در اینجا به معنای دوم آن، یعنی زوال پذیر به کار رفته است، همانگونه که مال عاریه ای، علقه ای ملکی به دیگری دارد، ایمان عاریه ای هم، علقه ای به دنیا دارد و لذاتش آن را، متزلزل و زوال پذیر نموده است. پس ایمان و مال عاریه ای، از اول هم به گونه ای هستند که امکان بقا ندارند مگر آنکه، ماهیت ایمان عاریه ای در اثر رشد انسان، تغییر یابد و کارآئی لازم را بدست آورد، پس ایمان عاریه ای، از ابتدا هم، ماهیتی متفاوت با ایمان ثابت دارد.
در برابر ایمان عاریه ای، ایمان ثابت است. عبارت ثبت قلب علی دینک(73)، اشاره ای به ایمان ثابت دارد که ارتباط ویژه ای با دل دارد که حریم خداست چنانکه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند القلب حرم الله فلاتسکن حرم الله غیر الله(74) (دل حرم خداست در حرم الهی غیر از او را جای مده) و برای همین است که در قرآن کریم مستقر و مستودع در برابر هم به کار رفته اند(75).
تعبیر رسول اعظم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) که به امیرمؤمنان فرمودند: و الایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی(76)، اشاره ای، به ایمان ثابت در برابر ایمان عاریه ای دارد، چرا که وقتی چیزی در کنار چیزی قرار گیرد ممکن است به راحتی از هم جدا شوند اما، اگر این دو چیز، با هم مخلوط شوند، نمی توان آنها را از یکدیگر جدا کرد. آب در کنار شکر یا، نمک، در دو ظرف جدا، از ابتدا هم، جدا هستند، چسبیدن و تماس سطح آن دو یا سطح ظرف آن دو، آب را شیرین یا شور و نمک یا، شکر را تر نمی کند، اما، اگر این دو با هم مخلوط شوند و نمک و شکر در آب حل گردند، دیگر دو چیز نداریم تنها آب شور یا شیرین وجود دارید و نمک و شکر سرتاسر وجود آب را فرا می گیرند، ایمان هم، اگر در گوشت و خون حل گردد و جان، طعم ایمان را بچشد و طعم ایمان، پای دندان جان رود، جان که فطرتا هم با آن انس دارد، آن را به آسانی رها نخواهد کرد ایمان کامل آن است که همه وجود انسان را فرا گیرد و جایی برای غیر نگذارد، این است که امامان معصوم (علیه السلام) ابتدا، در خواست تکمیل امان دارند و سپس، زوال ناپذیر شدن آن را می خواهند.







 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت
برچسب‌ها: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت

تاريخ : سه شنبه 4 / 8 / 1399 | 18:56 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.