ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

اصلاً چرا عبادت کنیم؟

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

اصلاً چرا عبادت کنیم؟

عکس نوشته نماز

اصلاً چرا عبادت کنیم؟

*نکته‌ی اول: قرآن کریم دلیلش را در آیات متعددی بیان کرده است. از جمله این آیه که می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» (بقره/۲۱) مردم خدا را بپرستید،چزا؟چون «الَّذی خَلَقَکُمْ» چون شما را آفریده است. مثل اینکه به دانش‌آموزی می‌گوییم: این آقا را احترام کن، چون معلم توست. این آقا را احترام کن چون پدرت است. می‌گوید: خدا را بپرستید چون شما را آفریده است. بالاخره از عدم به وجود آورده است. نعمت داده است. ندای فطرت به شما این را می‌گوید. نیاز شما این را می‌گوید. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه‏» (فاطر/۱۵) در واقع عبادت یک اهرم است. اهرمی است که در همین دنیا انسان از آن برای رشد و تعالی کمک می‌گیرد. اینطور نیست که شما فکر کنید عبادت یک صندوقچه‌ای در قیامت است، اینها را ما در آن صندوقچه جمع می‌کنیم، روز محشر به درد ما می‌خورد. نه! قرآن کریم می‌فرماید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه» (بقره/۴۵) در همین دنیا از نماز کمک بگیرید. از روزه کمک بگیرید.

*نکته‌ی دوم : یکوقت یک کسی خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد. گفت:

* حقیقت عبودیت چیست؟ جوهره‌اش و مواد اصلی‌اش، چه کسی عبد واقعی خداست؟ امام صادق فرمود: اگر کسی سه چیز را معتقد باشد، او بنده‌ی واقعی است.

*اولین مورد را فرمودند: «أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکا» (بحارالانوار/ج۱/ص۲۲۴) اولین مورد این است که انسان خودش را مالک چیزی نداند. این خودش عبودیت است. لذا در قرآن هم هیچ‌جا نداریم که از مال خودتان انفاق کنید. داریم از مال خدا انفاق کنید. «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (بقره/۳) این اولین نمود است که انسان «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» بگوید. اگر این اعتقاد پیدا شد، آدم راحت انفاق می‌کند. اگر مال از دستش رفت، غصه نمی‌خورد. اگر مال به او روی آورد، بالا وپایین نمی‌پرد. صندوق‌دارهای بانک را دیده‌اید، همینطور هستند. خودشان را مالک نمی‌دانند.

*دوم اینکه : امام صادق فرمودند: «اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» انسان خودش را مدبّر و برنامه‌ریز نهایی نبیند انسان بگوید: آنچه خدا بخواهد.. انسان برنامه‌ریزی کند. خوب هم هست. اما نگوید: من این کار را می‌کنم. بگوید: انشاءالله اگر خدا بخواهد.

*سوم اینکه شاه بیتش هم است: «وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ» فرمود: عبودیت این است که آن کارهایی که انجام می‌دهیم، نهی خدا روی آن نباشد. امر خدا روی آن باشد یا لااقل به تعبیر بنده مباح باشد. این حرف‌هایی که امروز می‌زنم، نهی خدا رویش نباشد. اگر غیبت باشد، نهی خدا روی آن است. اگر دروغ باشد نهی می‌شود. تجسس اگر باشد، سوءظن اگر باشد، فحش اگر باشد، این حقیقت عبودیت می‌شود.

*اقسام عبادت کدامند ؟

۱- عبادت جسمی؛ نگاه چشمی مثل نگاه به قرآن عبادت است. به پدر و مادرت سر می‌زنی. همینطور به پدرت نگاه می‌کنی، این عبادت است. این خرج ندارد، آسان است. نگاه به عالم می‌کنی، این عبادت است. «وَ النَّظَرُ إِلَى الْأَخ‏» (بحارالانوار/ج۳۸/ص۱۹۶) نگاه کردن به برادر دینی، افراد مؤمن در جامعه به خاطر خدا، این عبادت است. پس عبادت جسم را مثال زدیم. عبادت چشم است.آقا منبر رفته حدیث می‌خواند، یک نفر دارد نصیحت می‌کند. یک شعر پر محتوا را می‌خواند. ما گوش می‌دهیم. استماع موعظه عبادت است. قرآن گوش کردن. این عبادت است. عبادت گوش است.حال اگر کسی مثلان قرآن خواند وشما تکرار کردید ، این عبادت زبان می‌شود. «لا اله الا الله»، «سبحان الله»! یک مورد دیگر هم در عبادت این است، رسول خدا فرمود: «علی اخبرکم بایسر العباده» بگویم: آسان‌ترین عبادت چیست؟ «و اهونها علی البدن» خیلی برای بدن راحت است. فرمود: «السَّمْتِ وَ حَسَنَ الْخُلُق‏» سکوت و خوش اخلاقی! این روایت در محجه البیضاء است. پس یکی از اقسام عبادت، عبادت جسمی شد.

روایتی در بحار داریم که یهودی‌ها و منافقین در ذهن مسلمان‌ها شبهه ایجاد می‌کردند، مسلمان‌ها به هم می‌ریختند.الآن هم بعضی گرفتار این مسأله هستند. پای اینترنت می‌نشیند. یا شبکه‌ی ماهواره را می‌زند. با یک شبهه‌ای ذهنش بر هم می‌ریزد. خدمت رسول خدا آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما با شبهاتمان چه کنیم؟ می‌دانیم حرف ما درست نیست، ولی ذهنمان را مشغول کرده است. شبهه اینطور است که اگر شما عسل می‌خوری، کسی بگوید: عسل تلخ است، احساس تلخی می‌کنی. حضرت فرمود: یک چیزی به شما یاد بدهم که شبهات اذیت‌تان نکند. گفتند: بله یا رسول الله! فرمود: «الصَّلَاهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِه‏»(بحارالانوار/ج۴۵/ص۲۰۶) صلوات بر محمد و آل محمد. شما پشت فرمان می‌توانید عبادت کنید، چون موعظه گوش می‌دهی، عبادت است. به پدر و مادر نگاه می‌کنی، عبادت است. صلوات می‌فرستی، عبادت است. شب زیر آسمان می‌ایستی و به ستاره‌ها نگاه می‌کنی و می‌گویی: خدایا چه خلقتی داری؟ به زبان فارسی می‌گویی. اگر عربی بلد بودی، می‌گویی: «إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهار» (بقره/۱۶۴) اینها همه مصادیق عبادت می‌شود.

                        

2- عبادت قلب :قلب هم عبادت دارد. در روایت داریم، محبت اهلبیت در هر قلبی باشد، عبادت است. من امام حسین را دوست دارم. من اصلاً نتوانسته‌ام مشهد و کربلا بروم، اما امام حسین و امام رضا را دوست دارم. این خودش یکی از عبادت‌های بسیار مهم است. من از دشمنان اهلبیت بدم می‌آید. من می‌شنوم مثلاً در فلان منطقه‌ی دنیا دارند مسلمان‌ها را قتل عام می‌کنند، ناراحت می‌شوم. من می‌شنوم که یک جایی که مسلمان را سر بریدند. به خانه‌اش حمله کردند. ناراحت می‌شوم یعنی احساس انزجار می‌کنم از کسی که آن کار را کرده است. این هم تولی و تبری است. پس عبادت قلبی هم داریم.

3- عبادت فکری؛ ما در فکر هم عبادت داریم؟ بله! حسن ظن به مردم عبادت است. تا کسی خانه خرید، نگویی: از کجا آورد؟ تا کسی تصادف کرد، حتماً یک گناهی کرده بود، تصادف کرد. تا ورشکست شد، حتماً مال مردم را بالا کشیده است. نه! حسن ظن به مردم، عبادت می‌شود. نقطه‌ی مقابلش «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم‏» (حجرات/۱۲)

تفکر؛ جنابعالی یک گوشه‌ای نشستی، عصر جمعه است، هیچ کاری هم نمی‌کنی. ما الآن چهل سالمان است.چند گناه کردیم؟ چقدر عبادت کردیم؟ چقدر توشه اندوختیم؟ پشت سر چه کسانی صحبت کردیم؟ من در حالات یکی از فرماندهان شهید که ما مدیون همه‌ی این شهدا هستیم، خواندم ایشان یک برگه‌ای درست کرده بود، به زیردستانش داد. ایشان فرمانده بود. بالای این برگه نوشته بود: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» یعنی خودتان را محاسبه کنید، قبل از آنکه دیگران شما را محاسبه کنند. سی چهل مورد گزینه نوشته بود. مثلاً غیبت، دروغ، قضا شدن نماز صبح، نگاه به نامحرم، می‌گفت: اینها خصوصی است، به کسی نشان ندهید. افشای گناه حرام است. پیش خودتان نگه دارید، تا یک دروغ گفتید، یک علامت بزنید. تا یک روز صبح نمازتان قضا شد، علامت بزنید. عصر جمعه که می‌شود، این برگه را باز کنید و بشمارید. دو تا دروغ، سه تا غیبت، دو تا نگاه به نامحرم، قضا شدن نماز صبح، در مجموع ۱۵ گناه می‌شود. در یک هفته من ۱۵ گناه کردم. آنوقت خودتان را محاسبه کنید. استغفار کنید، هفته‌ی دیگر بگویید: خدایا انشاءالله کنار می‌گذاریم. ممکن است هفته‌ی دیگر که باز می‌کنیم، ممکن است ۱۸ تا شده باشد، ممکن است ۱۲ تا شده باشد. اگر ۱۲ تا شده باشد، آدم خوبی هستی. پس تفکر و اندیشه هم عبادت است.

4- عبادت اجتماعی : امام باقر(علیه السلام) فرمود: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» مهم‌ترین اعمال نزد خدا که عبادت است، «إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» (کافی/ج۲/ص۱۸۹) شما مسلمانی را شاد کنید. خوشحال کنید. «وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» (وسایل‌الشیعه/ج۱۶/ص۳۴۹) خدا به چیزی بهتر از شاد کردن مؤمنین عبادت نشده است. البته ادخال السرور با لغو و لهو و دست انداختن و تمسخر فرق می‌کند. ادخال السرور این است که شما به کسی که جهیزیه می‌خواهد، مشکل مالی دارد، اقتصادی دارد، کمک کنی. یا نه شما می روی به خانه‌ی پسرعمویت که تازه ازدواج کرده است، یک سری می‌زنی و یک کادویی می‌بری. چقدر خوشحال می‌شوند! این ادخال السرور است. صله‌ی رحم، ادخال السرور است. احوال هم را پرسیدند، در جشن‌ها همدیگر را دعوت کردند. پس این عبادت، عبادت اجتماعی است. یک بخشی از عبادت اجتماعی امر به معروف است، نهی از منکر است. یک بخشی مشورت کردن است. مشورت دادن به دیگران است. این هم عبادت اجتماعی است.

5- عبادت مالی: همان زکات و صدقه و کمک به مردم و رفع نیاز از مردم است که در روایات ما روی این تأکید شده است.

6- عبادت سلبی : گاهی هیچ کاری نمی‌کنیم و این عبادت می‌شود. نمونه‌هایی فراوانی هم در منابع روایی ما دارد، من یک موردش را با یک داستان خدمت شما عرض می‌کنم. شخصی خدمت امام باقر(علیه السلام) آمد. گفت: یابن رسول الله من یک آدم کم عملی هستم. زیاد نماز بخوان و زیاد روزه بگیر، نیستم. واجبات را انجام می‌دهم. ولی دو ویژگی دارم. یکی عفت شکم است، یکی عفت قوای جنسی است. یعنی حرام نمی‌خورم، از راه حرام هم غرایزم را ارضاء نمی‌کنم. آیا این کار من عبادت است؟ آقا فرمود: این بالاترین عبادت است. «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّهِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ» (کافی/ج۲/ص۷۹) قرآن به جوانان می‌فرماید: اولاً ازدواج کنید. خدا به جوان‌ها نمی‌گوید ازدواج کنید. به مردم می‌گوید: جوان‌ها را زن بدهید. دخترها را شوهر بدهید. این وظیفه‌ی اجتماعی است. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُم‏ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ» ایامی جمع اَیّم است. اَیّم آدم بدون زن است. بدون شوهر است. «وَ أَنْکِحُوا» مردم، شما بی‌زن‌ها و بی‌شوهرها را همسر بدهید. بعد می‌فرماید: اگر به هر دلیلی زن پیدا نکردید، مجوز گناه است، مجوز حرام است، خیلی‌ها این را می‌پرسند. آقا من سی سال سن دارم، ازدواج نکردم. آیا این مجوز می‌شود که همسر پیدا نمی‌شود، کسی خواستگاری من نمی‌آید، یک آقا پسر زن پیدا نمی‌کند، مرتکب حرام شود؟ نه،قرآن می فرماید: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحا» (نور/۳۳) آنهایی که همسر پبدا نمی‌کنند، باید عفت بورزند. لذا نگاه یک جوان به نامحرم می‌افتد، چشمش را پایین می‌اندازد.کاری هم نکرده است. فقط سرش را پایین انداخت، این عبادت می‌شود. در جلسه‌ای غیبت می‌شود، بلند می‌شود. آقا خداحافظ! طوری که ناراحت هم نشوند و به هم بریزد. یک تذکری هم می‌دهد و بلند می‌شود. همین قدر که بلند می‌شود، این عبادت است. ترک گناه خود عبادت است. پس ملاحظه فرمودید، دایره‌ی عبادت در اسلام خیلی گسترده است.«من خرج یطلب بابا من العلم» کسی از خانه‌اش بیرون برود و یک مسأله‌ی علمی یاد بگیرد. حالا ممکن است دانشجو باشد، طلبه باشد یا نه، یک آقایی الآن راه می‌افتد در خانه‌ی مرجع تقلید برود. دفتر آقا برود. در مسجد نزد امام جماعت، یک شبهه و یک سؤالی را بپرسد. «من خرج یطلب بابا من العلم» بیرون از خانه می‌رود یک چیزی را یاد بگیرد. امشب مسجد برویم ببینیم آقا چه می‌گوید؟ چه نصیحتی دارد؟ امام فرمود: اگر کسی «کان عمله کعباده أربعین عاما« (منیه المرید/ص۱۰۱) عمل او مثل عبادت چهل سال است. برود یک مطلبی را یاد بگیرد. پس خود طلب علم، کسب علم یکی از مصادیق عبادت و بندگی خداست.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: درسهایی از قرآن

تاريخ : پنج شنبه 21 / 6 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.