آیات بیدارکننده

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آیات بیدارکننده

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آیات بیدارکننده




د) سفارش انبیاء (جز مسلمان نمیرید)

سفارش ابراهیم خلیل و یعقوب (علیه السلام) به فرزندانشان به اینکه جز با اسلام و در حال تسلیم نمی میرند یکی دیگر از دلایل اهمیت والای توجه به این امر خطیر در زندگی یک مؤمن واقعی است. در آیه 132 از سوره بقره چنین می خوانیم:
و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی أن الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون.
(ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به آن (اسلام) سفارش کردند: ای فرزندان من همانا خدا این دین را برای شما برگزید، پس نمیرید جز آنکه مسلمان باشید).
آیات قبل و بعد از این آیه، مراد این آیه را روشنتر می سازد. در این آیات شریفه، سخن از آئین ابراهیم و اسلام است که به معنای تسلیم محض در برابر اراده تکوینی و تشریعی الهی است، اما از آنجا که این پذیرش و تسلیم، تنها در صورتی می تواند مؤمن را از فواید معنوی و اخروی آن بهره مند سازد که تا هنگام باقی ماند، این دو پیامبر عظیم الشأن الهی از فرزندانشان می خواهند که تلاش کنند ایمان خود را تا هنگام مرگ باقی نگه دارند و با آن بمیرند.
نکات آیه
در این آیه شریفه، چند نکته قابل تأمل است:
نکته اول، در پاسخ به این سؤال مطرح می شود که مگر مرگ و زمان آن از اختیار انسان خارج نیست، اگر چنین است که هست آیا سفارش به مرگ در حال اسلام و نهی از مردن جز در حال اسلام، سفارش به نهی از امری غیراختیاری نیست؟! و اگر چنین است آیا چنین نهی ای چگونه ممکن است از این دو پیامبر عظیم الشأن اهلی صادر شده باشد؟
پاسخ به این سؤال، این است که مراد از آیه این است که چنان زندگی کنید و چنان به آئین اسلام پای بند باشید که شایسته مسلمان مردن باشید، البته بالاترین راه تضمین مسلمان بودن در هنگام مرگ این است که تلاش کنیم در همه لحظات زندگی به اسلام پای بند و تسلیم اوامر و تقدیرات الهی باشیم و اگر این امر اختیاری را رعایت کنیم قطعا در هنگام مرگ هم که یکی از لحظات این زندگی است، مسلمان خواهیم بود، زیرا از دست دادن ایمان در هر لحظه ای از لحظات زندگی ممکن است سوءعاقبت در لحظه مرگ را بدنبال داشته باشد چون به زمان مرگ خویش ناآگاهیم و شاید خدای ناکرده، درست همان زمانی که دست از اسلام برداشته ایم، مرگ ما فرا رسد، البته، برای این که بتوانیم در هر لحظه پای بند به اسلام بمانیم، ایجاد شرایط روحی ویژه لازم است چون، همه حالات زندگی، یکسان و آرام نیست، گاهی انسان، در زندگی با طوفان های سهمگین و تهدید کننده ایمان روبرو می شود که جز با قوت های روحی بالا نمی توان در برابر آن مقاومت کرد.
نکته دوم، این آیه هم مثل آیه توفنا مسلمین به جای مردن با ایمان، مردن با اسلام را سفارش نموده است، راز استفاده از این تعبیر این است که یکی از نقاط مشترک میان ادیان الهی، تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است و طبق این امر مشترک، همه ادیان الهی، اسلامند و تسلیم بودن در برابر امر الهی اقتضا دارد که اگر دینی نسخ شد مؤمن به این دین نسخ آن را هم بپذیرد و هر دین جدید الهی مستلزم نسخ دین قبلی است. چنانکه مسیحیت به معنای نسخ احکام عملی یهود است و اسلام به معنای نسخ شریعت مسیحیت است. پس، اسلام در زمان هر دینی، همان دین است.
البته، همانطور که پیش از این اشاره شد مسلمان مردن، علاوه بر اینکه به معنای مردن با ایمان به اسلام است لازمه آن، مردن با تسلیم در برابر مقدرات الهی است که از جمله این مقدرات، خود مرگ است. یعنی مومن، در هنگام مرگ باید مرگ خود را هم با طیب خاطر پذیرا باشد.
نکته سوم: این آیه شریفه، بر خلاف آیه توفنا مسلمین به جای اینکه به مردن در حال اسلام سفارش و امر کند از مردن در غیر حال اسلام، نهی کرده است لازمه این بیان، نفی همه ادیان و مکاتب غیر از اسلام است و اقتضای آن این است که تنها دین مورد قبول درگاه الهی، دین اسلام باشد آیه شریفه و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین(آل عمران 85) (و هرکس، غیر از اسلام، دینی را بطلبد از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیان کنندگان است) هم تاکیدی بر این است که تنها، دین اسلام، حق مطلق است.
منحصر بودن حق در یک دین الهی، از جمله اعتقادات مورد اتفاق همه دین باوران بلکه مورد قبول همه کسانی است که به مکتبی از مکاتب ساخته بشر، دم می زنند و دلیل اصلی آن، عدم امکان پذیرش اصول متناقض و متعارض است بنابراین،، حقانیت انحصاری دین پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله وسلم) منافاتی با پذیرش مشترکات ادیان الهی، بویژه در اعتقادات و حقانیت هر یک از ادیان الهی قبل از نسخ شریعت آنها، ندارد، تنها، مخالف این دیدگاه، ادعای برخی از مکاتب غربی است که امروز بر اساس، مبانی شک گرایی و نسبی گرایی فلسفه غرب، اساسا، هیچ حقیقتی را نمی پذیرند و گاهی با تعبیر نادرستی دیگر، همه باورها و آئین ها را یا، همه باورهای متعارض و متناقض را به نحوی، حق به حساب می آورند، مع الاسف برخی از خود باختگان فکری این دیار هم، از این افکار الحادی و انحرافی حمایت می کنند(54).
علاوه بر آنچه گذشت آیات دیگری از قرآن کریم هم بر حقانیت منحصره اسلام دلالت دارد و از جمله آنها این آیه شریفه است که می فرماید ان الدین عندالله الاسلام(آل عمران 19) همانا، دین، نزد خدا اسلام است. یعنی، تنها دین مورد قبول نزد خدا، اسلام است و اگر گفته شود آیاتی از این قبیل، تنها دین حق را دین اسلام به شمار آورده اند و ادیان قبل از دین پیامبر خاتم هم، اسلام بوده اند جواب این است که لازمه پذیرش هر دین جدیدی که از طرف خدا می آید قبول همه آن است و لازمه پذیرش همه آن، قبول همه مواردی از سخن جدید خداست که با ادیان قبلی تعارض دارد و لازمه این سخن، کنار گذاشتن همه احکامی است که در ادیان قبلی با دین جدید تعارض دارد، یعنی نسخ شده است.





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت
برچسب‌ها: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت

تاريخ : دو شنبه 22 / 4 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.