دلیل غفلت خوبان
آنانکه از حال خوش دنیوی برخوردارند بیشتر، زمینه نگرانی از دست رفتن آنها را دارند تا آنانکه از حال خوش معنوی بهره مندند زیرا، خوش گذرانان و دل دادگان به دنیا، گاهی هم به حوادثی غیراختیاری برخورد می کنند که آنها را متوجه می کند که انسان همیشه به یک حال نیست، زلزله و طوفان ممکن است قصرها را پائین آورد و همه خویشان و دوستان را یکجا از انسان بگیرد و یک کودتا ممکن است به طور ناگهانی، پادشاهی را از أریکه قدرت به زیر کشد و او را به یک زندانی مجرم مبدل سازد و چون این گونه حوادث در اختیار انسان نیست، طبیعی است که انسان احتمال از دست رفتن حالات خوش دنیوی خود را جدی بگیرد اما، انسان های با معنویت، شاید احتمال از دست رفتن حال خوش معنوی خود را جدی نگیرند زیرا که، آن را با اختیار بدست آورده اند و تنها با عمل اختیاری خود ممکن است آن را از دست دهند بنابراین، به سادگی نمی توانند باور کنند که روزی با خود چنین کنند، چنین فردی با خود می گوید: چگونه ممکن است حال مطلوبی که، عقل و ایمان و فطرت من بر آن صحه می گذارند با اختیار خود آن را از دست دهم. سوءعاقبت، برای انسان خداباوری که عشق به خدا و همه خوبی ها، وجود او را گرفته است و به دنیا و مافیها، بی رغبت شده است از این قبیل است. اما، واقعیت این است که تنها، عقل، ایمان و فطرت در این جهان حاکم نیستند اگر چنین بود، همه مردم از خوبان بودندم در برابر این سه منشأ خیر، دو منشأ شر، به نام هوی و شیطان نیز وجود دارند که در هیچ حالی انسان را رها نمی کنند. اگر عارفان هم به مقاماتی رسیده اند به سبب مبارزه سختی بوده است که با این دو عامل داشته اند و بر آنها غلبه کرده اند و بهمین دلیل است که معصومین (علیه السلام) پیاپی ما را بیم می دهند و وجود دشمنانی خطرناک که حال فعلی ما را تهدید می کنند، به ما یادآور می شوند و به ما هشدار می دهند که مبادا به حال خوش فعلی خود دل خوش کنیم و از دشمنی که دائما در کمین ماست و ممکن است روزی ما را از پا درآورد، غافل شویم و مبادا، دیگرانی را که به راه خطا رفتند و اکنون در حال گناهند، ملامت کنیم چرا که، شاید ماهم، روزی به جای آنان قرار گیریم. باید از یاد نبریم که عاقبت امر، ملاک سنجش است نه وضعیت امروز.
نظرات شما عزیزان: