حکایت نوکر و ارباب

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

حکایت نوکر و ارباب

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

حکایت نوکر و ارباب

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

نویسنده :علی باقری

 

حکایت نوکر و ارباب
آورده اند در زمان قدیم اربابی بود که چند مشاور و یک نوکر داشت هر گاه برای انجام کاری تصمیمی گرفته می شد همگی به نوکر نگاه می کردند و از فردا نوکر بیچاره انجام کار محوله را بر عهده می گرفت . روزی عزرائیل در جلسه ی آنها ظاهر شد و گفت که سه نفر خود را آماده کنند که جانشان را بگیرد . همگی به نوکر نگاه کردند . نوکر برگشت گفت هر دفعه که تصمیمی گرفته می شد همه برگشته به من نگاه می کردند و من آن کار را به انجام می رساندم ولی متأسفانه در این مورد دیگر بنده معذورم
 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: خنده های حلال
برچسب‌ها: خنده های حلال

تاريخ : شنبه 11 / 4 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.