انسان در عالم ذرّ: آراء و اقوال دانشمندان قرن 15(2)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 52540
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 202372
بازدید ماه : 524653
بازدید کل : 10916408
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 30 / 9 / 1394

 

4. سيد عبدالاعلي سبزواري( 1413 ه ق)
 

ايشان در شرح « ان الله إذا أراد أن يخلق النطفة التي هي مما اخذ عليها الميثاق في صلب آدم(ع)...» مي نويسد:
فهو مطابق للقانون العقلي، و هو انبعاث المعلول عن علته، و لا ريب أن في جميع الموجودات، خصوصاً النطفة التي يريد أن يجعلها سوياً اتم خلق الله و أهمه، و ارتباطه تکويناً مع الله ثابت. و يصح ان يعبر عن هذا الارتباط بالميثاق، فهو ميثاق تکويني من جهة و اختياري من جهة اخري، يسمي في الاخبار بعالم الذر و الميثاق.( 6: ج 5، ص 33)
اين سخن امام (ع)مطابق قانون عقلي است، يعني نشأت گرفتن معلول از علت خود. و در مورد ارتباط همه ي موجودات- به ويژه نطفه اي که خداي تعالي مي خواهد آن را موجودي رشيد، کامل ترين و مهم ترين خلق خويش قرار دهد- شکّي نيست و ارتباط تکويني آن، با خدا ثابت است. و صحيح است که از اين ارتباط به ميثاق تعبير شود؛ پس آن، از جهتي ميثاق تکويني است و از جهتي ديگر اختياري؛ و در روايات، عالم ذرّ و ميثاق ناميده مي شود.
سخن ايشان- نظير سخن مرحوم علّامه طباطبايي- هيچ انطباقي با مضامين آيه و روايات ندارد.

5. سيد ابوالقاسم خويي( م 1413ه ق)
 

ايشان در پاسخ سؤالي درباره ي عالم ذرّ مي نويسد:
صحيح أصله علي اجماله، و غير معلوم تفصيله.( 5: ج 1، ص 469)
اصل آن به همان صورت اجمالي اش صحيح است و تفصيل اش معلوم نيست.

6. ميرزا حسن علي مرواريد( 1425 ه ق)
 

6-1- به عقيده ي ايشان، همه ي موجودات مادي- اعمّ از بهشت و جهنم، فرشتگان و شياطين و ارواح و ابدان انسان ها- از ماده اي اوليه به نام « ماء» خلق شده اند. آن مادّه، جوهر اصلي تشکيل دهنده ي موجودات است. خداوند متعال، از بخشي از آن ارواح را آفريده و از بخش ديگر- بعد از تبديل کردن آن به خاک- بدن ها را خلق مي کند، سپس روح هر بدني را به آن ضميمه مي کند و به آن شعور و عقل مي بخشد. آنگاه آنها را مکلف مي سازد و امتحان مي کند. او مي نويسد:
ثم بعد خلق الأرواح بالتي سنة و أخذ العهد و الميثاق منها، خلق الله تعالي من جزء آخر من المادة المذکورة- بعد جعله تراباً- لکل روح بدناً متناسباً، أي خلق للروح المخلوقة من عليين و من العذب الفرات، بدناً من عليين و للروح المخلوقة من سجين و الملح الأجاج، بدناً من سجين.( 11:ص 220)
آنگاه بعد از دو هزار سال از خلق ارواح و اخذ عهد و ميثاق از آنها، خداي تعالي از قسمت ديگر آن آب- بعد از خاک کردن آن- براي هر روحي بدني متناسب با آن آفريد، يعني براي روحي که از عليّين و از آب شيرين و گوارا خلق شده بود، بدني از عليّين آفريد. و براي روحي که از سجّين و آب شور و تلخ، آفريده شده بود، بدني از سجّين خلق کرد.
6-2- او معتقد است که خداوند متعال، دوباره از همان ارواح- بعد از تعلّق به ابدان ذرّي و اعطاي عقل و شعور و اختيار- امتحان گرفت. از نظر ايشان، اصل سؤال و جواب، وقوع تکليف از سوي خدا و اطاعت و عصيان انسان ها در عالم ذرّ، با توجه به روايات، امري واضح و روشن است، اما چگونگي و جزئيات آن بر ما روشن نيست.(همان: ص 223-224)
6-3- وي درباره عدم تجرّد روح بحث مي کند، ادلّه ي قائلين به تجرّد روح را نقل و نقد مي کند و پس از بيان مباحثي ديگر درباره ي احوال انسان ذرّي بعد از اتمام تکليف و امتحان مي نويسد:
لم يتبين لي من الروايات المبارکات، حال الأبدان الذرية بعد الاخراج من ظهر آدم و أخذ الميثاق منها في المرة الأخيرة، هل اعيد جميع أفرادها الي ظهره، ثم جعل في صلب من قدر الله من اولاده الذکور جملةًَ مقدرةً، ثم نقلها من صلب إلي رحمٍ و من رحمٍ الي صلبٍ حتي انتهي کل واحد منها الي صلب الأب، فصار بضم الاجزاء المتحصلة من الاغذية اليه واقعاً في منية و انتقل منه الي رحم الأم، فصار بعد الخلط بمني الأم و تغذيته بدم حيضها بصورة العلقة ثم المضغة إلي أن صار جثة سوية؟ و هل الجميع بهذه الکيفية و بهذا الترتيب أو کان بعضها بترتيب آخر؟
و کذا حال الأرواح التي أخذ منها الميثاق، هل صار جميعها بعد أخذ الميثاق منها ميتة، إلا من استثني من أرواح النبي الأکرم و الأئمه صلوات الله عليهم؟ و أين کان مکانها؟ و هل الأرواح التي تنفخ في رأس الأربعة أشهر في أبدان الأجنة، هي تلک الأرواح بعد صيرورتها حية بنور الحياة؟ أو کانت و هي ميتة کامنة في تلک الأبدان؟ کما هو المحتمل من قوله(ع) :« و فيها الروح القديمة» و أنه بها تتحول النطفة علقة و مضغةً. فعليه يکون الذي ينفخ فيه في رأس الأربعة أشهر، روح الحياة المجردة عن المادة و أوصافها، أو کان بعضها من قبيل الأول و بعضها من قبيل آخر؟( همان، ص 241-242)
از روايات شريف، وضعيت بدن هاي ذرّي پس از اخراج از پشت آدم و اخذ ميثاق از آنها براي بار دوم، براي من روشن نشد.
آيا تک تک ذرّيه را به پشت حضرت آدم (ع)بازگرداند و سپس همه ي آنچه را که تقدير شده بود، در صلب فرزنداني که ذکور بودنشان مقدّر شده بود، قرار داد؟ و سپس از صلبي به رحمي و از رحمي به صلب ديگر منتقل کرد، تا هريک از آنها با اضافه شدن اجزايي که از موادّ غذايي موجود در مني حاصل مي شود، به صلب پدر خود منتهي شود و از آن به رحم مادر منتقل گردند، تا پس از خلط با مني مادر و تغذيه از خون حيض به صورت علقه و
پس از آن به صورت مضغه درآيد، تا آنکه به جثه ي کامل تبديل شود؟
و آيا همه ي آنها به اين کيفيت و ترتيب بوده اند يا سير برخي از آنها به ترتيب ديگري بوده است؟
وضعيت ارواح پس از آنکه از آنها ميثاق گرفته شد، نيز روشن نيست. پس از آنکه از ارواح ميثاق گرفته شد، آيا همه ي آنها غير از ارواح کساني که استثنا شدند، مثل پيامبر اکرم و ائمه (ع)مرده شدند؟ آنها پس از آن در کجا بودند؟ آيا ارواحي که در پايان چهارماهگي به بدن جنين ها دميده مي شود، همان ارواح هستند که به نور حيات زنده گشتند؟ يا آن روح ها به صورت مرده در اين بدن ها هستند؟ چنانکه از حديث امام(ع) اين احتمال داده مي شود، آنجا که فرمود:« و در رحم روح قديمه است» و « تغيير حالت نطفه به علقه و مضغه به واسطه ي وجود روح در آن است». بنابراين آنچه در پايان چهارماهگي دميده مي شود، روح حيات است که از ماده و اوصاف آن مجرّد است يا اينکه بعضي از ارواح به صورت احتمال اوّل و برخي به صورت احتمال دوم است؟

پي‌نوشت‌ها:
 

* محقق و مدرس ،حوزه علميه قم.
 

منبع:نشريه سفينه، شماره 25. 
ادامه دارد...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی