عُجب
حقيقت عجب و اقسام آن - فرق عُجب با اِدلال[1] :
صفت عجب معمولا هنگامي حاصل مىشود كه عمل از شائبه ريا خالص شود .
عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تكيه بر آن و فراموش كردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
در كتاب كافى از على بن سويد روايت شده كه از حضرت ابن الحسن امام موسى كاظم - عليه السّلام- درباره عجبى كه عمل را باطل مىكند پرسيدم.
حضرت فرمود: عجب داراى درجاتى است، بعضى از آن درجات اين است كه كارهاى زشت انسان در نظر زيبا جلوه كند و او آنها را نيكو ببيند، درجه ديگرش آن است كه انسان به خدا ايمان آورد و به خاطر ايمانش بر خدا منّت گذارد در حالى كه خدا بر او منّت دارد.
اما اگر كسى از زوال نعمت در هراس باشد يا بترسد كه نعمتش مكدّر شود يا از اين جهت كه نعمت را از جانب خدا مىداند خوشحال باشد، در اين صورت دچار عجب نشده چون گفتيم عجب بزرگداشت نعمت با فراموش كردن نسبت آن به خداست.
اگر اضافه بر عجب اين حالت در انسان پيدا شود كه خود را نزد خدا محقّ بداند و فكر كند كه نزد خدا منزلتى دارد بطورى كه در دنيا از عملش توقع كرامت داشته باشد و بيش از آن كه فاسقان را مستحقّ ناملايمات مىداند خود را مستحقّ بداند كه به هيچ ناخوشايندى گرفتار نشود اين حالت ادلال ناميده مىشود.
چنين شخصى به خاطر وجاهتى كه براى خويش در نزد خدا قائل است بر آن ذات مقدس جرئتى پيدا مىكند.
يك مثال براى عجب و ادلال:
گاهى انسان به ديگرى هديهاى مىدهد كه در نظرش بسيار با اهميت جلوه مىكند و لذا بر او منّت مىنهد، اين شخص در اين صورت دچار عجب و خود پسندى شده است.