
آخرين نماز اولين نماز گزار
فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکبها
علی این مظهر عدل الهی چون دگر شبها
علی این مظهر عدل الهی چون دگر شبها
چه در پیش است کز باغ فلک بوی خزان خیزد
ز دشت شب چو نرگسها نمیرویند کوکبها
ز دشت شب چو نرگسها نمیرویند کوکبها
مگر رنگین ز خون پاک او محراب خواهد شد
که میروید به ناکامی گل افسوس بر لبها
که میروید به ناکامی گل افسوس بر لبها
تب و تابی به جانش شعله افکنده است و میداند
که در خون سحر بیتاب میگردد از این تبها
که در خون سحر بیتاب میگردد از این تبها
چه افتاده است در کرّوبیان عالم بالا
که میگریند و مینالند با فریاد یاربها
که میگریند و مینالند با فریاد یاربها
علی کو دین احمد را علم بر بام گردون زد
ز پا افکند با تیغ دو سر رایات مرحبها
ز پا افکند با تیغ دو سر رایات مرحبها
چو مهر خاوری غلتید در خون سحرگاهان
به هنگامی که با معبود در دل داشت مطلبها
به هنگامی که با معبود در دل داشت مطلبها
علی شد کشته با شمشیر کین کز دیدگان، «مشفق»
فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکبها
فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکبها

نظرات شما عزیزان: