تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22380
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 101606
بازدید ماه : 154884
بازدید کل : 10546639
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 3 / 1395

 

روزه داری و ارتباطات نامشروع با نامحرم!!

ارتباط

«هر کس با زن نامحرمی شوخی کند، برای هر کلمه که با او در دنیا گفته است، خداوند او را هزار سال زندانی می‌کند.» دوباره صدای خطبه های جذاب رسول خدا شنیده می شود که همگان را به آمدن بهترین ماه خدا بشارت می دادند، سخنرانی با شکوهی که در دل و جان انسان ها نفوذ کرده است و هر ساله با نزدیک شدن ماه مهمانی خداوند جان تازه می گیرد. و چقدر با شکوه است وقتی دوباره با گوش جان صدای رسول خدا را می شنوی که می فرماید:

«اى مردم! همانا ماه خدا، همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روى آورده است؛ ماهى که نزد خدا برترینِ ماه هاست و روزهایش برترینِ روزها ،شب هایش برترینِ شب ها و ساعاتش برترینِ ساعات است .ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و از شایستگانِ کرامت الهى قرار داده شده اید» و چقدر شنیدنی و تأثیرگزار است سوالی که فقط شنیدن آن آدمی را به فکر فرو می برد که یا رسول الله بهترین اعمال در این ماه مهمانی خداوند چیست؟ سوالی که راه قرب الهی را برای عارفان و سالکان و رهپویان طریق معرفت و قرب الهی هزاران فرسنگ نزدیک تر کرد،سوالی که سوال کننده آن امیر مومنان بود و پاسخ دهنده آن رسول خدا صلی الله علیه و آله.که یا رسول الله بهترین اعمال در این ماه کدام است؟: «الورع عن محارم الله » و این پاسخی بود که امیر مومنان علی علیه السلام از زبان رسول خدا شنید.

هنوز دل های میلیون ها نفر به سخنرانی پیامبر خدا گرم و نورانی است که ندای الهی در آسمان طنین انداز می شود، ندایی که هر قلب پاکی می تواند آن را بشنوند، ندایی که هر انسان بیداری را به یک بزم بزرگ و بی نظیر دعوت می کند و مگر می شود که قلبی پاک باشد و به این ندای الهی پاسخی منفی بدهد. و ندای الهی در آسمان طنین انداز می شود:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیْکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُون[البقرة:183] اى کسانى که ایمان آورده‏اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید

به تحقیق یکی از فلسفه های مهم روزه داری که در آیات و روایات متعدد به آن اشاره شده است پرهیز و اجتناب از گناهان و معاصی است چنانچه در انتهای این آیه شریفه این فلسفه مهم بیان شده است .

چرا در ماهی که سراسر رحمت و برکت است،ماهی که در آن همه قلب ها در آن با دعوت نامه ای که از طرف خداوند فرستاده شده است هدایت می شود،ماهی که در آن همه دل ها نورانی می شودبا ارتباط با نامحرم،سبب نزول بلا و انحراف در دل ها و خاموشی آن شویم

این فلسفه مهم را در جامعه اسلامی در این ماه به خوبی می توان مشاهده کرد چرا که آمار به خوبی از کم شدن جرم و جنایت در این ماه خبر می دهند، اما با این حال یک عده نیز هستند که هم روزه دار هستند و هم مشغول به انجام گناهان، هم روزه دار هستند و هم به روابط نادرست خود با جنس مخالف ادامه می دهند ،هم روزه دار هستند و همچنان حریمی برای محرم و نامحرم در زندگی خود قرار نداده اند و به راحتی با جنس مخالف دست می دهند و شوخی می‌کنند.

اگر چه این اعمال در تمامی ماه های سال مذموم است اما شخص روزه دار برای اینکه بتواند از همه فوائد و آثار روزه داری بهره مند شود باید این مسائل را در ماه رمضان بیشتر رعایت کند چرا که روزه داری به امساک از نخوردن و نیاشامدین خلاصه نمی شود و چنانچه روایات متعددی در این زمینه وارد شده است روزه اعضا و جوارح بسیار مهم تر از روزه شکم است  چنانچه روایت شده است:

« زنی روزه دار، به کسی ناسزا می گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: که به این زن طعام دهید تا بخورد، زن به حضرت عرض کرد که من روزه ام، حضرت فرمودند چگونه روزه‌ای که فحاشی می کنی؟ روزه تنها همین نیست که کسی آب و غذا نخورد، بلکه روزه دار باید سایر اعضاء و جوارح را نیز با خود به روزه بدارد، و از گفتار و کردار بد احتراز نماید».

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 3 / 1395

 

امتیازات ویژه خداوند برای روزه داران خوش اخلاق

اخلاق

 

در ماه مبارک رمضان، ساعت ها و حتّی ثانیه ها ارزشی فوق حدّ تصور پیدا می کند، مطلب بسیار مهمّ و اساسی که در مورد ماه رمضان باید به آن توجّه داشت آن است که آنچه به زیبایی این ماه خوب خدا افزوده، و طراوت و تازگی بیشتری به آن می بخشد، حسن خلق و رفتار نیکی است که روزه دار محترم در این ماه  از خود به نمایش می گذارد.

 

ماه رمضان ماه میهمانی خدا فرارسید. ماهی که ابر رحمت الهی به طور ویژه بر سر بندگان سایه افکنده، و آن خالق مهربان با سخاوتی مثال زدنی، سفره پر خیر و برکتش را به روی بندگانش گشوده است، و با آهنگ زیبای قرآن و دعا و راز و نیاز شبانه، شوق و نشاطی مثال زدنی را در اعماق جان مۆمنین ایجاد نموده است .

براساس روایات معتبر، عظمت و بزرگی ماه خدا به اندازه ای است که چراغ عقل و اندیشه ی آدمی در مقام ارزش گذاری برای این ماه عزیز، خاموش و بی فروغ گشته، بگونه ای که هرگز توانایی تعیین قیمت و بهایی که در شأن این ماه بزرگ باشد را ندارد.

بر اساس همین عظمت و بزرگی است که در روایتی پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

«لو یعلم العبد ما فی رمضان لود إن یكون رمضان السنة»1: اگر بنده از آنچه كه در ماه رمضان قرار داده شده آگاهی داشت، با تمام وجود دوست می داشت كه همه ی سال ماه رمضان باشد.

فرمایش نورانی پیامبر عزیز اسلام(صلی الله علیه و آله) بیانگر آن است که در ماه مبارک رمضان، ساعت ها و حتّی ثانیه ها ارزشی فوق حدّ تصور پیدا می کند، مطلب بسیار مهمّ و اساسی که در مورد ماه رمضان باید به آن توجّه داشت آن است که آنچه به زیبایی این ماه خوب خدا افزوده، و طراوت و تازگی بیشتری به آن می بخشد، حسن خلق و رفتار نیکی است که روزه دار محترم در این ماه از خود به نمایش می گذارد.

به هر حال زندگی انسان در این دنیا با مشکلات و سختی های زیادی روبرو است که نمی توان آنها را نادیده گرفت، مشکلاتی مثل بیماری، بدهکاری، بروز رفتارهای زشت و زننده از سوی خانواده، بستگان و یا غریبه ها و... که این قبیل از مشکلات ممکن است هر از گاهی خواسته و ناخواسته به سراغمان آمده، و با طوفانی که به راه انداخته، تعادل روحی ما را بر هم زند.

با حُسن خلق و به کار بستن آموزه های ناب اسلام در حوزه اخلاق، خویشتن داری نموده و خشم درون را مهار کند، که به یقین در صورت چنین عملکرد مثبت و شایسته ای مشکلات سخت را پشت سر گذاشته، و به یک زندگی خوب و رضایت بخشی دست خواهد یافت.

محبوبترین شما نزد من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت خوش اخلاق ترین و متواضع ترین شما است، و دورترین شما به من مستکبران هستند

به دلیل اهمیّت والایی که  حُسن خلق و رفتار نیک دارد رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در خطبه ی زیبای شعبانیه به صراحت به آن اشاره نموده و خطاب به روزه داران فرموده است:

«أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ‏ حَسَّنَ‏ مِنْكُمْ‏ فِی‏ هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ كَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»2 : ای مردم هر کس در این ماه خلق خود را نیکو کند[به پاس چنین عملکرد مثبتی] در روزی که گام ها بر پل صراط لغزان است او به آسانی از آن عبور می کند.

محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «ان اکمل المۆمنین ایمانا احسنهم خلقا»3 ؛کاملترین مۆمنین از نظر ایمان کسانی هستند که خوش اخلاق تر باشند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 3 / 1395

 

2نکته طلایی برای تلاوت قرآن در ماه رمضان

 

 

تلاوت

هر ساله، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان جامعه اسلامی ما توجه ویژه ای به قرآن مبذول می دارد. «لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان»[1] از تلاوت آیات وحی تا شرکت در جلسات ختم قرآن. رسانه های عمومی هم تلاش می کنند با پخش برنامه های قرآنی در این اقبال فراگیر سهیم شده و با پخش جلسات  و محافل قرآنی شور و نشاط بیشتری را در بین مردم ایجاد نمایند. تمام این برنامه های مذکور خوب و مفید است و امید است که تلاش همه کسانی که به هر نحوی در مسیر قرآن گام بر می دارند، و در خدمت کتاب آسمانی هستند، در درگاه حضرت احدیت مأجور و سبب تقرب باشد.

ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصه مخوان

کدام محرم دل ره درین حرم دارد

با این حال همواره جای تامل در کارها وجود دارد و چه بسا ما بتوانیم با آسیب شناسی صحیح از اوقاتی که در محضر قرآن به سر می بریم استفاده بیشتری بنماییم. چه ماه رمضان هایی که گذشت و ما در عین اینکه قرآن خواندیم و احیانا موفق به چند بار ختم کردن کتاب الهی هم شدیم، اما بهره لازم را نبردیم؛ دلمان به نور قرآن روشن نشد و از هدایتش طرفی نبستیم. شیاطین دوباره پس از ماه رمضان به سراغ ما آمدند و غفلت ها و کدورت های باطنی ادامه یافت. چرا؟ آیا تا کنون از خود پرسیدیم که واقعا چرا چنین می شود؟

مشکل اساسی ما اینست که قرآن می خوانیم اما آداب تلاوت را رعایت نمی کنیم. مقصودم آداب تجوید و صوت و لحن نیست که آن نیز در جای خود ارزشمند است، بلکه منظورم آدابی است که رعایت آنها باعث نتیجه بخش شدن تلاوت قرآن می شود. مسلما در این یادداشت کوتاه مجالی برای مطرح ساختن بحث به صورت تفصیلی نیست و لذا به ذکر دو ادب اکتفا می نماییم. یکی بحث تدبّر در قرآن است و دیگری بحث طهارت.

قرآن کریم صریحا می فرماید: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ مُبَارَكٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » [2]؛ [این‏] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره‏] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند. و نیز می فرماید: « أَفَلَا یَتدبّرونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا » [3] یعنی: آیا به آیات قرآننمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟

از امام امیرالمۆمنین علیه السلام روایت داریم که می فرمایند: «الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبّر، الا لا خیر فی عبادة لیس فیها تفقه»[4] ؛ آگاه باشید که هیچ خیری در تلاوتی که در آن تدبّر نباشد نیست؛ آگاه باشید که هیچ خیری در عبادتی که در آن معرفت اندوزی نباشد نیست.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 3 / 1395


 


 
 
 
 
 
 




عالمان ربانی، چلچراغ‏هاى پر فروغى هستند كه در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مى‏ درخشند، و با كسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مى‏ كنند و آنان را به سوى منابع نور و بركت دودمان وحى، رهنمون مى ‏سازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشكات ملكوت، عروج مى‏ دهند. 

در میان دین باوران كفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت‏ها و لحظه ‏هاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت ‏بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می‌پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .

حضرت امام (ره) توجه ویژه ‏اى نسبت ‏به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات‏هاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مى ‏كردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى‏ پرداختند. 
و خودشان مى ‏گفتند: «خود ماه مبارك رمضان، كارى است‏».1


یكى از یاران امام، در این باره گفته است : در این ماه، ایشان شعر نمى‏ خواندند و نمى ‏سرودند و گوش به شعر هم نمى ‏دانند. خلاصه، دگرگونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مى‏ كردند، به گونه ‏اى كه این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا كردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏ كردند.2

ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار كم مى‏ خوردند، به گونه ‏اى كه خادم‏شان فكر مى‏ كردند كه امام، چیزى نخورده است!3
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مى ‏سرایند: 

 

ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد 
عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد 

افطـار بــه مى كـــرد بــرم پیر خرابات 
گفتــم كـه تـو را روزه، به برگ و ثمر افتاد 

بـا بــاده، وضو گیـر كه در مـذهب رندان
در حضــرت حـــق ایــن عملت ‏بارور افتاد 




 

عبادت و تهجد 



از جمله برنامه‏ هاى ویژه‏ حضرت امام (ره) در ماه مبارك رمضان، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى‏ دانستند. و به صراحت ‏بیان مى ‏كردند كه در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله‏ اى براى رسیدن به بهشت نگاه كرد.5

اكثر آشنایان امام نقل مى‏ كنند كه ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه‏ هایشان بود. بعضى از نزدیكان ایشان مى ‏گفتند كه وقتى در ظلمت و تاریكى نیمه‏ شب، آهسته وارد اتاق امام مى‏ شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى ‏كردم و مى ‏دیدم كه با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى‏ خواندند و قیام و ركوع و سجود را بجا مى ‏آوردند كه حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فكر مى ‏كردم كه شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است.6


یكى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى ‏گوید: پنجاه سال است كه نماز شب امام، ترك نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند.7

امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترك نمى‏ كردند. نقل شده است كه امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارك رمضان را روزه مى‏ گرفت و با این كه در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به‏ جاى نمى ‏آوردند، افطار نمى ‏كردند! و شب‏ها تا صبح، نماز و دعا مى‏ خواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مى ‏كردند و صبح زود، براى كارهایشان آماده مى‏ شدند.8


خانم زهرا مصطفوى مى ‏گوید: راز و نیاز امام و گریه‏ ها و ناله‏ هاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود كه انسان را بى اختیار، به گریه مى ‏انداخت.9

یكى از اساتید قم نقل مى‏ كرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه‏ جداگانه‏ اى نداشتند و در منزل امام زندگى مى‏ كردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله‏ اى شنیدم، نگران شدم كه مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار كردم و گفتم: «ببین چه خبر است!». ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است كه مشغول تهجد و عبادت است‏».10


در ماه مبارك رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یكى از محافظان بیت مى‏ گوید در یكى از شب‏هاى ماه مبارك رمضان، نیمه شب، براى انجام كارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر كنم. حین عبور، متوجه شدم كه امام، زار زار گریه مى‏ كردند! هق هق گریه‏ امام كه در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد كه چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مى ‏كند.11

آخرین ماه مبارك رمضان دوران حیات امام، به گفته‏ ساكنان بیت، از ماه مبارك رمضان‏هاى دیگر متفاوت بود! به این صورت كه امام همیشه، براى خشك كردن اشك چشم‏شان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارك رمضان، حوله‏ اى را نیز همراه برمى ‏داشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شب‏شان، از آن استفاده كنند!


 
 
توجه ویژه به قرآن



امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى كه روزى، هفت ‏بار قرآن مى ‏خواندند! 

امام در هر فرصتى كه به ‏دست مى ‏آوردند، ولو اندك، قرآن مى‏ خواندند. بارها دیده شد كه امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - كه معمولا به بطالت مى ‏گذرد - قرآن تلاوت مى ‏كنند!13 امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى ‏خواند.14


یكى اطرافیان امام مى ‏گوید: امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دكتر مراجعه كردند. دكتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دكتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى‏ خواهم! چه فایده ‏اى دارد كه چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یك كارى كنید كه من بتوانم قرآن بخوانم. »15

و در ماه رمضان یكى از همراهان امام در نجف، اظهار مى ‏كرد كه امام خمینى در ماه مبارك رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏ خواندند ، یعنى در هر سه روز، یك بار قرآن را ختم مى ‏كردند.16


علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارك رمضان ، دستور مى ‏دادند كه چند ختم قرآن براى افرادى كه مد نظر مباركشان بود، قرائت ‏شود.


 
گزیده ایى از توصیه‏ ها و سفارش‏هاى امام به مناسبت ماه مبارك رمضان 

شما در این چند روزى كه به ماه رمضان مانده، به فكر باشید، خود را اصلاح كرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید. 

از كردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار كنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتكب شده ‏اید، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان، توبه كنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارك رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! 

شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى كه شكم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏ دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اكنون بنا بگذارید كه زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، كینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون كنید! 

اگر با پایان یافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نكرد، معلوم مى ‏شود روزه‏اى كه از شما خواسته ‏اند، محقق نشده است. 


اگر دیدید كسى مى‏ خواهد غیبت كند، جلوگیرى كنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده ‏ایم كه در این سى ‏روز ماه مبارك رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمى‏ توانید او را از غیبت ‏باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش كنید! باز تكرار مى ‏كنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارك رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید. 

توجه بكنید كه به آداب ماه مبارك رمضان عمل كنید; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعى‏ اش باشد.18



 
 

-------------------
1. پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 
2. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره)، ج 3، ص 90 
3. همان، ص 89 
4. روزنامه‏ جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 
5. روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 
6. امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یك نكته، حسین دیلمى، نكته 129 
7. هزار و یك نكته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 
8. سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره)، ج 3، ص 99 
9. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى (ره)، ج 3، ص 132 
10. همان، ص 286 

11. هزار و یك نكته، حسین دیلمى، نكته 104 / جلوه‏اى از خورشید، ص 90 
12. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3، ص 126 
13. پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 
14. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3، ص 198 
15. همان، ص 7 
16. همان 
17. پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 
18. فرزانگان، صص 159 و 161 برداشتهایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3، ص 81






موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 3 / 1395


سومالی و سنگال در رمضان


 

با اعلام روئیت هلال ماه مبارک رمضان، مسلمانان نیجریه جشن های باشکوهی را برگزار می کنند و در خیابان های اصلی شهر با زدن طبل سرود هایی را به میمنت ورود به ماه روزه، ماه خیر و ماه احسان می خوانند.

 

مسلمانان این کشور با همسایگان خود افطاری را تناول می کنند و افطاری ها را در سینی ها و طبق هایی در نزدیک مساجد قرار داده و پس از ادای نماز مغرب با یکدیگر مشغول تناول غذا می شوند، همچنین زنان نیز در مکان مخصوصی با یکدیگر روزه خود را باز می کنند. 

مسلمانان در این ماه غذایی چون ''العصیده''، ''الدویا'' و ''اذنجی'' را تهیه می کنند و در سحری نیز غذایی مانند'' التو'' و شیر و چای می خورند. 

از عادت های مسلمانان در این ماه فرستادن صلوات، خواندن مناجات ها و دعاهای مخصوص است. 

مسلمانان نیجریه شب بسیت و هفتم رمضان را بعنوان شب قدر به عبادت و نیایش، ادای نماز و شب زنده داری در مساجد می گذراند. 



سومالی:

در این کشور زمان ثبوت هلال ماه مبارک مختلف است و هر منطقه ای بر مبنای ثبوت رویت ماه در منطقه خود آغاز ماه مبارک را اعلام می کند. 

با آغاز ماه مبارک ، مسلمانان پس از نماز کلاس های تلاوت قرآن و درس های علمی و نشست هایی را برگزار می کنند. 

مسلمانان سومالی در این ماه، شب های شعر، دید و بازدید و شب زنده داری های گروهی برپا می کنند.

روزه داران افطار خود را با خرما، سمبوسه و آب باز می کنند و سپس برای ادای نماز به مساجد می روند. آنها برای سحری غداهای ''هریس'' و ''ماکارونی'' تناول می کنند. 

سومالی ها در شب قدر (شب بیست و هفتم) حضور چشمگیری دارند و این شب را به احیا در مساجد و تلاوت قرآن می پردازند و پس از ادای نماز صبح به منازل خود بر می گردند. 



سنگال:
با غروب روز بیست و نهم ماه شعبان، مسلمانان سنگال برای رویت هلال ماه از منازل خود خارج می شوند تا بر طبق یک سنت قدیمی هلال ماه رمضان را ببینند. 

مسلمانان سنگال در این ماه درس های قرآن و تفسیر در همه مساجد پس از نماز ظهر برگزار می کنند تا نماز عصر ادامه دارد. 

مسلمانان این کشور بر خلاف سایر کشورهای مسلمان در این ماه، صبح ها مشغول فعالیت هستند و شب ها را به استراحت می گذرانند. 

آنها پس از نماز تراویح به منازل خود بر می گردند و معمولا شب زنده داری نمی کنند. 


در شب قدر نیز با شوق فراوان به اعتکاف، عبادت، تلاوت قرآن و ادای نماز در مساجد می پردازند و پس از ادای نماز صبح به منازل خود می روند.




آیین های رمضانی در برزیل
 

 
مسلمانان برزیل در ماه رمضان با حضور در مساجد و برپایی هرچه با شکوه تر نماز جماعت و دیدار با یکدیگر روحیه اخوت و برادری را در میان خود تقویت می کنند.
به نقل از روزنامه "الشرق الاوسط"، ارتباط خانواده های مسلمان در ماه رمضان در برزیل، وضعیتی متفاوت با دیگر ماه ها دارد. 

خانواده های مسلمان در این ماه با دیدار با یکدیگر و حضور در مساجد، فرا رسیدن ماه میهمانی خدا را به یکدیگر تبریک و تهنیت می گویند. 

همچنین مسلمانان برزیل مقیدند در ماه رمضان خانه های خود را تزیین کنند، آنچنان که مساجد در این ماه با آیات قرآن و شعار هایی در رابطه با فضایل رمضان زینت داده می شود. 
سفره های رمضانی نیز در برزیل از رونق خاصی برخوردار است و غذاهای متنوعی در آن دیده می شود و از آن جا که لبنانی تبارها در این کشور حضور چشم گیری دارند غذاهای لبنانی در سفره های افطار غالب است، اما معمولا وعده سحری غذایی سبک بوده و در مقداری پنیر یا آب میوه خلاصه می شود. 

البته موسسات اسلامی نیزبا پخش وعده سحری رایگان بین مردم در احیای شب های رمضان و ایجاد فرصت دیدار برای خانواده ها مشارکت می کنند. 

شیخ خالد تقی الدین، دبیرکل شورای عمومی امور ائمه جماعات و امور اسلامی برزیل، در ارتباط با تلاش های موسسات دینی در ماه رمضان می گوید: موسسات دینی سعی می کنند خدمات فراوانی را در ماه رمضان برای مسلمانان ارائه دهند از جمله: آگاهی دادن نسبت به اهمیت این ماه، برپایی افطار های دسته جمعی، توزیع طعام میان خانواده های نیازمند، توزیع زکات، برپایی مراسم به مناسبت های مختلف در این ماه، برگزاری مسابقه های متعدد و اعطای جوایز. 


وی در ارتباط با نحوه برخورد جامعه برزیلی با روزه داران می گوید: کسانی که دربرزیل با ماه رمضان آشنایی دارند به این ماه احترام می گذارند و رسانه های عمومی نیز سعی دارند تا اهمیت این ماه را برای همگان بازگو کنند. 

تقی الدین در ادامه افزود: اتحادیه ملی موسسات اسلامی با مشارکت موسسه شهر سائوپولو در ماه رمضان اقدام به برگزاری اردوگاه هایی می کند که در آن روزانه به ۱۰ هزار برزیلی خدمات پزشک آموزشی و تفریحی ارائه می شود و از این راه به عنوان تبلیغ عملی دین اسلام استفاده می کنند. 

وی در ادامه تصریح کرد: ماه رمضان امسال با نمایشگاه بین المللی کتاب "سائو پولو" همزمان شده است و این امر اتحادیه موسسات اسلامی را بر آن داشت به منظور نشر اسلام دراین نایشگاه شرکت کند. 
در این نمایشگاه که در ده روز نخست یک میلون با زدید کننده داشته است کتاب های اسلامی ترجمه شده به زبان آلمانی پرتغالی انگلیسی و اسپانیایی و همچنین تابلوهایی در ارتباط با حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم (س) و همچنین پیامبر اسلام (ص) به نمایش گذاشته شده است. 

به نمایش گذاشتن تابلوهایی از کلمات عربی موجود در زبان پرتغالی، تابلوهای آشنایی با قرآن، توزیع هدایا میان خبرنگارانی که این نمایشگاه را پوشش خبری می دهند و همچنین توزیع خط کش های کاغذی که بر روی آنها نوشته شده بود من حضرت عیسی (ع) را 

می شناسم تو چقدر محمد (ص) را می شناسی از دیگر فعالیت های این نمایشگاه است. 
گفتنی است: مسلمانان برزیل ۵/۱ میلیون نفر از جمعیت برزیل را به خود اختصاص داده اند که بیشتر آنها در شهر "سائوپولو" مستقر هستند.

 

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 3 / 1395


 





رمضان در نزد مردم آذربايجان

در سال‌های حاکمیت کمونیست‌ها، هرچند دینداران غیرتمند و با تعصب آذربایجان، پنهانی و در خلوت خود با خدایشان به انجام فریضه روزه اهتمام می‌کردند، ولی از آنجا که مساجد تعطیل بوده و بجای آوردن آداب و آیین‌های دینی هم ممنوعیت داشت، ماه رمضان به فریضه‌ای تعطیل شده مبدل شده بود.
پس از استقلال جمهوری آذربایجان از اتحاد جماهیر شوروی، به رغم میل باطنی دولتمردان این جمهوری در ادوار گوناگون، صدها مسجد در روستاها و شهرهای گوناگون جمهوری آذربایجان احیا و یا احداث شده است که این موضوع، زمینه مناسبی برای از انزوا درآوردن و تکریم ماه رمضان فراهم آورده است.

 


مسلمانان آذربايجان ماه رمضان را “ماه عروج” مي نامند و يك هفته قبل از حلول ماه مبارك به تدارك جشن مي پردازند. مسلمانان اين كشور با حلول اين ماه مسابقه اسب سواري و جشن هاي ملي خود را برگزار مي كنند.

در اين ماه صبر، دوري از رذايل و فراموشي اختلافات از ويژگي هاي بارز مسلمانان آذربايجان است. خانواده هاي آذربايجاني پتنوس هاي غذا را براي هديه به خانواده هاي دوست و همسايه خود يا به عنوان احسان به فقرا و نيازمندان مي دهند.

در این ماه بیشتر رستوران‌ها در اين كشور به حالت تعطیل درمی‌آیند و افرادی که به عنوان خواننده در این رستوران‌ها برنامه موسیقی اجرا می‌نمایند، به احترام ماه مبارک رمضان برنامه‌های خود را تعطیل می‌نمایند و حتی برخی از آنان، اعم از زن و مرد خود نیز روزه می‌گیرند. در این ماه در بیشتر مساجد، سفره احسان بر پا می شود و به طور کل، مساجد در این ماه از ازدحام بیشتری نسبت به ماه‌های دیگر برخوردار است، به ‌ویژه مساجد بزرگ که مسلمانان جمهوری آذربایجان نماز را در این مساجد باشکوه به جماعت بجای می‌آورند. در این ماه علاوه بر مساجد، مقبره برخی امامزادگان نسبت به ماه‌های دیگر، زایران بیشتری دارند و در این محلها نیز افراد ثروتمند با دادن قربانی و... به نیازمندان کمک می‌کنند.

از مهمترین مناسبت‌هایی که در این ماه قرار دارد، شب‌های لیالی قدر و نیز روز جهانی قدس است. 

 



  • مردم جمهوری آذربایجان در شب‌های قدر با اشتیاق زیادی در مساجد و تکایا به احیا و راز و نیاز با معبود خویش می‌پردازند. حسینیه ایرانیان باکو در این شب‌ها، سرشار از مشتاقان آذری است.
  •  
  • از دیگر مناسبت‌هایی که جلوه‌ای دیگر از عشق و علاقه قلبی مردم جمهوری آذربایجان به دین اسلام را به نمایش می‌گذارد، روز جهانی قدس است. این روز هرچند در جمهوری آذربایجان روز کاری است، اما بسیاری از مردم این کشور در مساجد جمع می‌شوند و با سر دادن شعارهای مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اشغالگران صهیونیست و ارمنی، خواستار اتحاد کل جهان اسلام برای آزادسازی اراضی اشغالی مسلمانان و قدس شریف می‌شوند.

 




رمضان در نزد مردم تركيه

 


  • بازار بزرگ استانبول و مسجد اياصوفيه در هنگام افطار حال و هوايي ديدني دارد.روزه داران با خوردن كباب تركي و چاي روزه خود را مي گشايند و براي اقامه نماز به باشكوه ترين مسجد تركيه مي روند. رمضان شبهاي استانبول را رونق بخشيده،كاسبي و خريد و فروش تا حوالي سحر ادامه دارد.


  • انجمن‌هاي خيريه در اين ماه خيمه‌ها و چادرهاي رمضاني را در ميدان ها و اماكن عمومي تركيه به منظور دادن افطاري رايگان به روزه‌داران بر پا مي‌ كنند و ثروتمندان اين كشور نيز براي برپایی سفره‌هاي افطاري از يكديگر سبقت مي‌گيرند.


  • سفره‌هاي افطاري مسلمانان اين كشور شامل زيتون، پنير، خرما، باقلوا و انواع سوپ و آش است كه به آن "چوربا "گفته مي‌شود كه از تنوع خاصي نيز برخوردار هستند.


برخي از اين چورباها از دوران عثماني به جا مانده است. طي ايام ماه مبارك رمضان در برخي از شهرهاي تركيه چادرها و خيمه‌هايي در ميادين و اماكن عمومي به منظور افطاري دادن برپاست تا كساني را كه هنگام افطاري در منزل نيستند يا در حال رانندگي‌اند افطاري دهند. اين سفره‌هاي افطاري از سوي شوراهاي خيريه يا افراد خير و در برخي موارد از سوي شهرداري - بلديه- گسترانيده مي‌شود و بيشتر در دو شهر آنكارا و استانبول مورد توجه قرار مي‌گيرد. ماه رمضان در تركيه در عين تقدس و محترم بودن براي غيرمسلمانان هيچ محظوريتي از نظر خوردن و آشاميدن ايجاد نمي‌كند و حتي مسلمانان در اين زمينه كاملاً مختار هستند. لذا پايبندي به احكام شرعي از جمله روزه امري قلبي و ايماني است كه هيچ فشار اجتماعي- سياسي آن را بر فرد تحميل نمي‌كند.
مساجد تركيه در اين ماه شاهد ازدحام كثيري از مسلمانان براي اداي نماز و برپايي مراسم شب هاي قدر است و يكي از پديده‌هاي بارز اين ماه در تركيه قرائت قرآن كريم در سراسر تركيه است. مردم مسلمان تركيه به ماه رمضان بسان يك جشن ملي مي نگرند.

با نزديك شدن وقت سحر نيز افرادي به نام “مسحرات” در خيابان ها و كوچه‌هاي تركيه به بيدار كردن مسلمانان مي‌پردازند.


 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 3 / 1395




 
║✿^**^✿║ فصل سبز بندگی║✿^**^✿║
ویژه ولادت ماه پر فیض رمضان الکریم 
 


قال علی بن موسی الرضا عليه السلام: 

انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا على فقر الاخر.

امام رضا عليه السلام فرمود: 

مردم به انجام روزه امر شده ‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند 
و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند. 


وسائل الشيعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرايع، ص10


 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 3 / 1395

 

هشدار مژده است

من حذرک، کمن بشرک.

ح/ 59

ترجمه: کسى که تو را هشدار می ‏دهد مانند کسى است که به تو مژده مى‏دهد.

شرح: گاهى پدر و مادرها، و بزرگترها، و دوستان خوب و دلسوز، از روى خیرخواهى، و براى آن که ما را از انجام کارهاى بد باز دارند، مجبور مى‏شوند به جاى نرمش و ملایمت، با لحنى تند و درشت، هشدار دهند و ما را، از کارى که مى‏خواهیم انجام دهیم، بر حذر و بیمناک سازند.

ممکن است بعضى افراد، اینگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند، و از لحن تند و هشدار دهنده کسى که با درشتى از انجام کار بد آنها جلوگیرى می ‏کند، ناراحت شوند.

ولى، فرزند عزیز، این را بدان که: وقتى کسى با درشتى و تندى، به تو هشدار مى‏دهد و از انجام کارهاى بد تو جلوگیرى مى‏کند، مثل کسى است که با لحنى ملایم و مهرآمیز، به تو مژده‏یى را می ‏دهد.

به عنوان مثال: وقتى کسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازیگوشى در خانه باز مى‏دارد، و با لحنى تند مى‏گوید: «در خواندن درسهایت تنبلى نکن، چون بیسواد و بیکاره بار می ‏آیى و بدبخت مى‏شوى»، مثل کسى است که به تو مژده می ‏دهد و می ‏گوید: «شاگرد اول شده‏اى و بزرگترین جایزه نصیب تو شده است». پس، از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو بلکه خوشحال و متشکر باش زیرا انتقاد بجا، انسان را متوجه اشتباه خود مى‏کند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد می ‏گردد.

 



موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 3 / 1395

 

آنچه بر خود نمی ‏پسندى بر دیگران مپسند

فاحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها.

نامه/ 31

ترجمه: آنچه که براى خود دوست می ‏دارى، براى دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که براى خود نمی ‏پسندى، براى دیگران هم مپسند.

شرح: یک ضرب المثل فارسى می ‏گوید: «آنچه به خود نمی ‏پسندى، به دیگران روا مدار». و ضرب المثل دیگرى می ‏گوید: «یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم». این دو ضرب‏المثل، و دهها ضرب‏المثل دیگر، و شعرها، و کلمات کوتاه و بلند بسیارى که در زبان و ادبیات ما، درباره همین موضوع صحبت می ‏کند، همه، با الهام گرفتن از سخن امام علیه‏السلام، و در توضیح و تشریح آن گفته شده و رواج پیدا کرده است.

و منظور از تمام این سخنان، آن است که درباره یکى از دستورات عمیق و پر معنى اسلام، به شکلهاى گوناگون، توضیح داده شود. بر اساس این دستور و الا و زندگى ساز اسلام، ما انسانها وظیفه داریم که در هر کارى، رعایت حال دیگران را نیز بکنیم. یعنى همیشه خودمان را به جاى دیگران بگذاریم، و با مردم طورى رفتار کنیم، که دوست داریم دیگران با ما همانطور رفتار کنند.

کسیکه به مشکلات و ناراحتیهاى دیگران اهمیت نمی ‏دهد، باید حساب کند که آیا خودش می ‏تواند همان مشکلات و ناراحتیها را تحمل کند، یا نه، به زبان ساده‏تر باید گفت: هر کس راضى شود که یک جوالدوز به تن دیگرى فرو رود، باید با انصاف و مروت حساب کند که آیا خودش حاضر است یک سوزن به تنش فرو رود، یا نه؟

مسلمان مومن واقعى، کسى است که براى دیگران نیز به اندازه خودش، راحت و آسایش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختى خود را، در آسایش و خوشبختى دیگران جستجو کند.

 



موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 / 3 / 1395

 

خشنودى از کار بدکاران

الراضى بفعل قوم کالداخل فیه معهم. و على کل داخل فى باطل اثمان اثم العمل به و اثم الرضى به.

ح/ 154

ترجمه: هر کس که به کار گروهى از مردم خرسند باشد، مانند آن است که در آن کار، با آنها همراهى کرده است، و هر کس که در کارى نادرست همراهى کند، براى او دو گناه خواهد بود: گناه همکارى در آن کار نادرست، و گناه رضایت دادن به انجام آن.

شرح: اسلام، دینى است که پیروان خود را، همواره از زندگى کردن در حصارهاى خلوت و تنهائى و به سر بردن در چهار دیواریهاى در بسته، باز می ‏دارد. و در مقابل، همه را به زندگى اجتماعى دعوت مى‏کند. براى یک چنین زندگى اجتماعى برادرانه‏یى، که در آن همه نسبت بیکدیگر وظایف و مسئولیتهایى دارند قوانین کاملى نیز قرار داده، که جلوه‏هاى گوناگون آن، در تعالیم درخشان اسلامى دیده می ‏شود.

بر اساس این قوانین، خوب بودن و خوب زیستن، تنها این نیست که ما، خود را از همه کنار بکشیم، و در خلوت و تنهایى مشغول عبادت شویم و کارى به کار دیگران و سایر افراد جامعه نداشته باشیم. چه، در این صورت، حتى اگر هیچ گناهى از ما سر نزند، باز در گناهى که دیگران، در کنار ما و مقابل چشمان ما انجام مى‏دهند، شریک و سهیم خواهیم بود. به بیان دیگر، یک مسلمان مومن و واقعى، نباید در برابر کارهاى باطل و نادرست دیگران نیز، ساکت بنشیند و هیچ اقدامى نکند. چون این سکوت، دلیل آن است که او، با انجام آن کارهاى باطل مخالفتى ندارد و کسى که مخالف امرى نباشد، بطور طبیعى، به انجام آن امر، رضایت داده است. و راضى بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که خود او هم در آن کار، شرکت و دخالت داشته است.

از این روست که امام علیه‏السلام مى‏فرماید: مسلمان مومن حق ندارد ساکت بنشیند و شاهد و تماشاگر کارهاى باطل دیگران باشد. چون در آنصورت، از او دو گناه سر زده است. یک گناه همان رضایت دادن به انجام آن کار است، و گناه دیگر آن است که با چنین رضایتى، خود او نیز، در آن کار نادرست بصورت همکار و همراه درآمده و در حقیقت مثل آن است که خود نیز، در انجام آن گناه، شرکت و همکارى داشته است.

 



موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 15 / 3 / 1395

مجازات حیوان آزاری در قانون / حقوق حیوانات در قرآن و روایات

در مکتب اسلام، درباره دفاع از حیوانات و حمایت آنها نیز قوانین و مقرراتى وضع شده که بیانگر جامعیت این مکتب و مهرآمیز بودن آن است؛ به گونه اى که رعایت آن اخلاق و حقوق و توجه به موجودات زنده و غیر زنده را در هیچ حالى فراموش نکرده است.

صدای شیعه: در این مطلب در دو بخش، مجازات حیوان آزاری و همینطور احادیث و فرمایشات پیامبر عظیم الشان (ص) اسلام تهیه شده است.

طبق ماده 680 قانون مجازات اسلامی هر کس برخلاف مقررات و بدون مجوز قانونی اقدام به شکار یا صید حیوانات و جانوران وحشی حفاظت شده کند، به حبس از دو تا ده سال محکوم خواهد شد و هرگونه تعدی مستوجب مسئولیت است
.

حیوانات، بخشی از جامعه طبیعی و زیست محیطی را تشکیل می‌دهند و در برقراری توازن در نظام طبیعت، نقش موثر و غیرقابل انکاری دارند. حیوانات به مانند انسان‌ها از حقوق خاص خویش مانند حق حیات، حق درمان، حق آرامش، حق زیست جمعی، حق پرهیز از هر نوع خشونت، حق پرهیز از هرگونه نسل کشی، حق استفاده از حیات وحش و مانند آنها برخوردارند و هرگونه تعدی و تفریط نسبت به آنها یا حقوق آنها، به منزله نقض حقوق آنان محسوب شده و ضروری است، مستوجب مسئولیت باشد
.

موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 15 / 3 / 1395

شهادت فاطمه (س) افسانه نیست

اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ صحیح اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(علیها السلام)» گذارده است...

نوشتهحضرت آیت الله مکارم شیرازی

صدای شیعه: اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ صحیح اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(علیها السلام)» گذارده است. در این مقاله پس از ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى حرمتى را که درباره آن حضرت انجام گرفته، منکر شود.
از آنجا که بخشى از این مقاله، تحریف روشن تاریخ اسلام است، ما را بر آن داشت که به گوشه اى از این تحریف و بیان بخشى از این حقایق بپردازیم تا ثابت شود  هادت بانوى اسلام یک واقعیّت انکارناپذیر تاریخى است و اگر آنها چنین بحثى را آغاز نکرده بودند، ما در این شرایط، آن را دنبال نمى کردیم
.
موضوع سخن ما را در این مقاله، امور یاد شده در زیر تشکیل مى دهد
:

موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 15 / 3 / 1395

یادداشت حجت‌الاسلام قرائتیقبر مخفی زهرا(س) التیام دل مادران شهدای مفقودالاثر/ تاریخ و سؤالات بی‌پاسخ ام‌ابیها(س)

اگر بر قبر شریف فاطمه زهرا(س) بارگاه و نشانه‏‌اى نیست، در عوض سوره کوثر همه جا هست. صحن و سرا اثرى جمادى است، ولى از ذریه و فرزندان فاطمه(س) آثار معنوى و انسانى و مکتبى به جاى مانده و قبر مخفی زهرا(س)، التیام دل مادران شهدای مفقود‌الاثر است.

صدای شیعه: حجت‌الاسلام محسن قرائتی استاد و مفسر قرآن کریم در ایام شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) در یادداشتی به بیان اوصاف آن حضرت پرداخت.

نام‌­هایی که نشان‌دهنده ویژگی‌‌های حضرت هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

امام صادق(ع) می‌­فرمایند:‌ فاطمه(س) نزد خداوند نُه نام دارد: فاطمه، صدیقه، (بسیار راستگو)، مبارکه (پربرکت)، طاهره (پاکیزه)، زکیه (وارسته)، راضیه (خرسند)، مرضیه (پسندیده)، مُحدَُثه (آن که با او سخن گفته شد)، زهرا (درخشنده). آنگاه به راوی فرمودند: فاطمه یعنی بریده شده از شرور. خداوند او و دوست‌‌دارانش را از آتش دوزخ دور ساخته است. (بحار، ج43،ص12)

دختری که پدر او را مادر خطاب می‌کرد

بانوی یگانه عالم از چنان مرتبه والایی برخودار است که پدر بزرگوارش رسول خدا بارها فرمود: «فداها ابوها» (پدرش به فدایش باد.) اگر در قرآن سخن از احسان به والدین است، او به قدرى به پدر احسان مى‌‏کند که پیامبر درباره او مى‏‌فرماید: «امّ ابیها»: تو مادر پدرت هستى.

پیامبری که اسوه بندگی و قرب الهی است، هرگاه مشتاق بوی بهشت می‌‌شد او را می‌‌بوئید و می‌‌بوسید.

ایشان کسی است که در روز مباهله، همراه با فرزندان و همسرش در کنار پیامبر بودند.

در بخشش و کرامت

در شب عروسى، زمانی که فقیرى پیراهن کهنه‌‏اى درخواست کرد، به یاد آیه‏ «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پیراهن عروسیش را به او بخشید

 

 

موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 14 / 3 / 1395

 
 

(( اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منكم )) 

اطاعت كنيد ازخدا ورسولش واولياء امورايشان .

(سوره نساء آيه59) 


(( پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد )) 
حضرت امام خميني (رض) 


(( ولايت يك انسان پيوستگي ووابستگي مطلق اواست به ولي)) 
(حضرت آيت الله العظمي خامنه اي) 

بحث ولايت فقيه يكي ازمباحث وموضوعات وسيع وغني وسياسي است كه بنيانگزار اين بحث بصورت اصطلاح رايج امروزي كه به بياني واضح تر حكومت اسلاميست حضرت امام خميني (ره) مي باشد كه درشكل گيري نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران نيز بحدي مورد توجه قرارگرفته كه معماركبير انقلاب اسلامي حضرت امام (ره) مي فرمايد : 
(( ولايت فقيه مترقي ترين اصول قانون اساسي است .)) 

دراين فرصت بدست آمده موضوع ولايت فقيه را از ديدگاه تئوريسين حكيم و فرزانه آن يعني حضرت امام خميني (ره) مورد بررسي قرارمي دهيم . درشرع مقدس اسلام فقهاي ما درمورد ولايت فقيه همگي داراي مباحث ونظراتي هستند وبالاتفاق درباره ولايتي كه فقيه دارد نظر دارند وتنها درشئون ومحدوده اختيارات ولايت فقيه درزمان غيبت حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) آراء ونظرات ايشان متفاوت مي باشد اما درهرحال همه فقهاء وعلماء مباحثي حتي بسيار كوتاه ومختصر دراين زمينه دارند كه از جمله مي توان از مرحوم سهروردي ، مرحوم نائيني و مرحوم ميرداماد از علماي برجسته قرون مختلف نام برد كه در باب حكومت اسلامي وولايت مطالبي را عنوان داشته اند. 

ديده بان هميشه بيدار انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) ولايت فقيه را بصورتي وسيع و بسيار بسيط و گسترده طرح كردند ومعتقدند كه حكومت اسلامي و تشكيل آن توسط فقيه جامع الشرايط مي باشد واداره و نظارت به تمام معنا درچنين حكومتي مخصوص فقهاء مي باشد ، البته مرحوم ملا احمد نراقي ازعلماي بزرگ عصر قاجاريه درحدي كوچكتر دركتاب عوائد الايام به موضوع ولايت فقيه و حكومت اسلامي پرداخته وبطور كلي ثابت كرده است كه فقيه دردو چيز ولايت دارد : 

1- درهمه اموري كه پيامبرگرامي اسلام حضرت محمد (ص) وائمه معصومين (ع) درآنها صاحب اختيار بوده وولايت داشته اند . 

2- دراموري كه با دين ودنياي بندگان خدا ارتباط دارد. 

3- امام خميني (ره) كه انقلاب اسلامي ايران بي نام مبارك اودرهيچ جاي جهان شناخته شده نيست ولايت فقيه را درسيزده جلسه براي شاگردان خويش درحوزه علميه نجف اشرف تدريس كرده وتاكيد مي كنند كه اصل ولايت اساس وپايه تمام وظايف است بخصوص ولايت فقيه درامرحكومت وجنبه هاي سياسي آن يعني اينكه فقهاء ولي، صاحب و قيم حكومت وتصميم گيرنده نهايي درامور سياسي حكومت بوده و حاكميت ازآن فقهاست كه به حديث شريفه ((العلماء ورثه الانبيا)) استناد داشته وچون ولايت ازآن رسول الله (ص) وائمه اطهار((عليهم السلام)) بوده است.

علماء را به عنوان وراث آن بزرگواران صاحب ووالي حكومت نيز ميداند و رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي هم پيرو همان استناد حضرت امام خميني (رضي الله تعالي عنه)بحث ولايت را دنباله ودر حقيقت تتمه وخاتمه بحث نبوت مي داند وبيان دارند كه اگرولايت فقيه نباشد نبوت نيز ناقص است و اينجا منظوراز ارث مذكوره درحديث شريفه فوق الاشاره ارث در اداره حكومت و ادامه حركت انبياء عظام ( رضوان الله تعالي عليهم)است وتنها ارث در علم ومال نيست يعني رهبري جامعه نيز از آن بزرگواران به علما، ميرسد ومسئوليت علما، را بيش ازساير مردم كرده است .

لذا حضرت امام خميني(رض) به عالمان ديني توصيه هاي موكدانه دارد كه براي اصلاح امور وساختن جامعه اي آباد، آزاد، مستقل وبا عزت قدم بردارند وازهمين توصيه وتاكيد امام خميني ( رضوان الله عليه ) نيز پيدا وآشكاراست كه درعبارتي تلاش براي حكومت اسلامي مطرح است چرا بقول حضرت آيه الله العظمي خامنه اي ساختن جامعه كاررسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم)است وبه تبعيت ازآن چون ولايت فقيه استمرار حركت انبياست وظيفه ولايت نيز مي باشد. 


4- حضرت امام خميني (رحمه الله تعالي عليه) دراثبات نظرخود مبني برلزوم ولايت فقيه درجامعه دلايلي رابراي تشكيل حكومت اسلامي بيان مي كند كه عبارتند از: 

1- عمل پيامبر گرانقدراسلام حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) درتشكيل حكومت اسلامي كه آن بزرگوارنيز با اقدامهايي ازجمله ارسال نامه هايي به هرقل پادشاه روم وخسرو پرويز پادشاه ايران درراه تشكيل حكومت اسلامي وحكومت عدل الهي فعاليت مي كرد . 

2- استمراراجراي احكام الهي كه براي هميشه وجود اين احكام ضرورت دارد . 

3- ماهيت وكيفيت قوانين اسلام كه بدون حكومت وبدون حضورحاكم فقيه قابل اجرا نيست مثل احكام مالي ، احكام ارث ، احكام دفاع ملي، احكام حقوقي وجزايي و... 
حضرت امام خميني (نورالله مرقده الشريف) علاوه برشرايط عامه نظير، فضل وهوش علم به قانون و قانونداني وعدالت رانيز ازشرايط ضروري ولازم الوجود براي ولي فقيه مي داند واز ولايت فقيه به عنوان يك امراعتباري عقلايي نام ميبرد كه اين امر اعتباري در مقابل ولايت تكويني است وتنها يك وظيفه خطير وسنگين را بردوش انسان مي گذارد ومقام معنوي خاصي براي او ايجاد نمي كند وانسان رايك شخصيت انساني غيرعادي نمي كند . 

بنيانگزارفقيد جمهوري اسلامي ايران كه رحمت واسعه الهي نثارروح مطهرش باد معتقد بوده است كه هركس عقايد واحكام پرباراسلام عزيز را پذيرفت به ولايت فقيه كه رسيد بي درنگ وبي فاصله آنرا مي پذيرد زيرا اسلام دين افراد عدالتخواه ، حق جو وعادل است ووجود ولي فقيه براي حفظ اسلام ضرورت دارد تا سازمانهاي موجود درمملكت به فساد كشيده نشوند وبا وجود ولايت فقيه كه ازاصول خدشه ناپذيرنظام مقدس جمهوري اسلامي است مي توان بين مسجد مسلمين وكليساي مسيحيت فرق وتفاوت قائل شد . 


حضرت امام (ره) مبارزه براي تشكيل حكومت اسلامي را لازمه اعتقاد به ولايت فقيه مي داند ودراين نوع حكومت كه تحت نظر واداره ولي فقيه است براي اجراي قوانين وايجاد يك نظام عادلانه بمنظور خوشبختي بشر قوه مجريه اي قرارمي دهد وبا التفات برحادثه غدير خم وتعيين خلافت و ولايتي امر مسلمين براي مولي الموحدين واميرالمومنين حضرت علي ابن ابيطالب (عليه السلام) وفتوحات وجنگهاي ايشان بر تشكيل حكومت اسلامي تاكيد دارند وازهمين سيره حضرت امام(اعلي الله مقامه الشريف) مقام معظم رهبري آيت الله العظمي خامنه اي استفاده كرده وازولايت درحكومت اسلامي بعنوان مركز رهبري نام مي برد وبراي تحول زندگي انسانها خواستار تشكيل جامعه داراي ولايت مي شوند زيرا هنگامي كه فرد داراي ولايت شد جامعه تحت تاثير قرار نمي گيرد وهمواره مقبول و معقول اين بوده كه جزء تابع كل است ولي كل تابع جزء نيست اما زماني كه جامعه داراي ولايت باشد افراد واجزاء آن نيز تحت تاثير قرار مي گيرند و ولايت فقيه را ولايت رسول الله 

( صلي الله عليه وآله) وائمه اطهار(عليهم الصلاه) ودر حدي بالاتر ولايت خداوند تبارك وتعالي و ولايت غير فقيه راكه محكوم به فنا است ولايت طاغوتي وشيطاني معرفي مي كند چرا كه درولايت غيرفقيه هجرت از نيكي وصواب است بسوي قباحت و زشتي اما درولايت فقيه هجرت از جهل است به نور ومنطقه ولايت اللهي ومنطقه بقا وهستي بخش . 


امام راحل عظيم الشان(ره) درتعريفي از ولايت مي فرمايد : 

((ولايت يعني حكومت واداره كشور واجراي قوانين شرع مقدس . يك وظيفه سنگين ومهم است نه اينكه براي كسي شان ومقام غيرعادي به وجود بياورد واو را از حد انسان عادي بالاتر برد به عبارت ديگر ولايت يعني حكومت واجرا واداره . برخلاف تصوري كه خيلي از افراد دارند امتياز نيست بلكه وظيفه اي خطير است.)) 

امام (ره) پس ازاين تعريف فقها رابه اجتماع براي تشكيل حكومت اسلامي وحكومت عدل عمومي فرا مي خواند وبرمبناي همين فراخوانيست كه پس ازپيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران وتشكيل نظام مقدس جمهوري اسلامي درايران بطور جدي براي اداره حكومت اسلامي وتعيين ولي فقيه ازتشكيل مجلس خبرگان رهبري با حضور فقها ومجتهدين جامع الشرايط حمايت مي كند . 

حضرت امام خميني (ره) ضمن بررسي سنت و رويه رسول گرامي اسلام ، حضرت محمدابن عبدالله (صلي الله عليه وآله وسلم) وسيدالمتقين ، مولي الموحدين امام علي ابن ابيطالب ( عليه الاف التحيه والثناء) با طرح اين پرسش كه شايد مدت غيبت حضرت مهدي موعود (عجل الله فرجه الشريف) استمراريابد و هزاران سال طول بكشد آيا بايد احكام اسلام زمينگير شود ؟ وجود ولي فقيه را براي استمرار اجراي احكام امري ضروري مي داند . 

وجود ولايت فقيه براي اجراي احكام اسلام كه دربرگيرنده نظامهاي اخلاقي والا است تا نظامهاي پيشرفته سياسي واجتماعي وبراي اهداف ذيل ضرورتي غيرقابل انكاراست : 


1- اجراي احكام حقوقي وجزايي 

2- اجراي احكام خمس ، زكات ، جزيه وخراج ومديريت آن 

3- وحدت اسلامي مردم 

4- نجات مردم مستضعف ومحروم ازچنگال ظالمين وستمكاران براساس حديث شريفه(( كونوا للمظلوم عونا وللظالم خصما)) 

5- اجراي احكام دفاع ملي وتهيه وتدارك ابزاردفاعي براساس آيه شريفه : ((واعدوا لهم ما استطعتم با لقوه ومن ربا ط الخيل ترهبون به عدوالله وعدوكم)) 

درروايتي حضرت امام زمان(عجل الله فرجه الشريف) براي امورمردم بعد ازغيبت صغري فرمودند كه به فقها وعلماء دين مراجعه نماييد واين روايت نيز يكي ديگرازاستنادات حضرت امام (ره) مبني براثبات حكومت فقها درجامعه است. 

حضورونظارت ولي فقيه اثرات فراواني دارد كه از آن جمله مي توان به اين آثاراشاره كرد: 

1- ممانعت ازفرسودگي وكهنگي دين مبين اسلام 

2- قرار گرفتن مردم درراهي معين وعدم افساد وفساد ملت . 

درحكومت اسلامي كه ولايت فقيه درراس آن قراردارد طرز وروش حكومت خود رايي، استبدادي ودلخواهي نيست بلكه حكومت قانون است ومنحصر به حاكميت خداوند متعال وفرمان اوست چون كه خداوند قادر هرگز درهيچ برهه اي از زمان بندگان خود را، حتي لحظه اي بدون ولي ورهبر رها نمي كند ورهبري فقهاء هم درجامعه بخاطر اجراي فرامين الهي است كه (( پيروي ازقوانين الهي وحكم الهي براي رئيس ومرئوس متبع است)) ، حكومتي كه اسلامي وزير نظر فقهاست سلطنتي نيست وبا حكومتهاي ظا لمانه متفا وت است . 

حكومت دراسلام ودر نظام ولايت به مفهوم تبعيت ازقانون است و فقط قانون است درجامعه حكمفرمايي دارد. 

درحكومت اسلامي ولي فقيه بگونه ای عمل مي كند كه مردم دررفاه بسر برند و اززحمت ورنج بيهوده دور باشند لذا اينجاست كه امام خميني (رحمه الله عليه) فرمود(( تشكيلات اداري زائد وطرز اداره توام با پرونده سازي وكاغذ بازي ازاسلام بيگانه است )) درحكومت اسلامي اجراي احكام سريع وساده است.آن طرزي كه اسلام براي احقاق حقوق وحل دعاوي واجراي حدود وقانون جزا تعيين كرده است . بسيار ساده ، عملي وسريع است . 

حكومت اسلامي حكومت قانون است نه خودسري ونه حكومت اشخاص برمردم بانگاهي به اين فرمايش امام خميني (ره) درمي يابيم كه تنها دراين نوع حكومت است كه عدالت اجتماعي مطرح مي باشد لذا امام (ره) اين مطلب را كه يكي داراي آپارتمانها باشد وعده اي بي خانمان را با حكومت اسلامي وولايت فقيه بيگانه مي داند . 

امام (ره) تنها براي فقيه علم به قوانين را ضروري نمي داند بلكه آنرا ازشرايط لازم ولي فقيه دانسته و تاكيد دارد كه كارگزاران نيز بايد قوانين مرتبط با كار خود را بدانند ومي فرمايد :اگر زمامدارمطلب قانوني را نداند لايق حكومت نيست. 

ودرادامه تاكيد مي فرمايد :معاونين وصاحب منصبان وماموراني كه به شهرستان فرستاده مي شوند بايد قوانين مربوط به كارخود را دانسته ودرموارد ديگر ازمصدر امر بپرسند . 


دربحث ولايت فقيه مقامات معنوي سواي بحث ولايت است زيرا درولايت فقيه كه درمقابل ولايت تكويني امامان معصوم(ع) است امراعتباري مطرح شده ونه تكويني كه تكويني بدين گونه بوده كه ولي به همه ذرات عالم نفوذ داشته وهمه ذرات عالم به اشاره او بوده است ووقتي مقام معنوي دركنارولايت قرارمي گيرد آنرا از اعتباري خارج وبه تكويني تبديل مي نمايد پس معنويت ولايت نمي آورد اما همواره قابل احترام وتجليل است مانند حضرت فاطمه (سلام الله عليها) كه صاحب مقامات معنوي انكارناپذيري است وحلقه اتصال نبوت با امامت معصومين (ع) مي باشد اما داراي ولايت نيست.

لذا حضرت امام خميني (ره) تاكيد دارند كه در ولايت فقيه آنچه اصل است انجام ماموريت ووظيفه انبياء وائمه (ع) است وچون بحث ادامه حركت انبياء ومعصومين (ع) مطرح است با توجه حديث شريفه : ( الفقهاء امناء الرسول ) با ترجمه : فقها امين رسول الله (ص) هستند حاكميت متعلق به فقهاست كه امام خميني (رض) علماي اسلامي را موظف مي كند كه اسلام واحكام آنرا گسترش داده وبه مردم دنيا معرفي نمايند واحكام حقيقي اسلام را بين مردم گسترش دهند . 

نبي مكرم اسلام (ص) دردعايي كه مورد ديگرمستند امام(ره) است مي فرمايد : ((الهم ارحم خلفائي)) يعني خدايا رحمتت رابرخليفه هاي من نازل كن كه حضرت امام خميني (رض) مي فرمايد : منظورازخلفاء دراين دعا فقهاي اسلامند وازخلافت به عنوان جانشيني (تمام شئون نبوت نام مي برد وبه استناد حديث شريفه (العلماء ورته الانبيا) نيزمي توان گفت منظور ازخليفه الله وخليفه الرسول (ص) فقها وعلماي بزرگوار اسلامند وپيرو همين امرامام خميني (ره) ازحوزه هاي علوم ديني مي خواهد كه براي حفظ اسلام خود را مجهزبه تشكيلات ولوازم وقدرتي بدين منظور نمايد وحفظ اسلام راواجبتر از نماز مي داند . 


دراين بحث اما م خميني (ره) معتقد است كه اسلام آمد تا به جا معه نظم بدهد وحكومت براي تنظيم امورجا معه است لذ ا دو هدف عا لي براي حكومت بدين عنا وين تشريح مي كند : 

1- حذف طاغوت وبرقراري حق كه درنتيجه آن بايد گفت ))جاء الحق وزهق البا طل .ان البا طل كان زهوقاً(( 

2- نجات مظلومين ازدست ستمكاران كه تحقق آيه شريفه ((ونريد ان من علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم الائمه ونجعلهم الوارثون)) مي باشد . 

ايشان با ا فتخا ر ازمرام حكومتي اما ما ن معصوم (ع) نام برده ودستورات حكومتي نهج البلاغه را سبيل و راه نجا ت انسانها وجوامع بشري معرفي وبه شهادت ائمه اطهار(ع) درراه تشكيل حكومت عدل كه لازمه ولايت فقيه است افتخا رمي كند . 

انگيزه ها يي را براي تشكيل حكومت اسلامي بعنوان وظا يف ولي فقيه ازكلام گوهربا ر امام خميني (ره) ميتوان بدين شرح استنبا ط نمود : 
الف : دفاع ازآزاديهاي سا لم ومشروع وجلوگيري ازآزاديهاي مخرب وغربي كه سبب فسا د جا معه مخصوصاً گمراهي جوانان خواهد شد . 
ب : توجه به علم وصنعت وتمدن واختراعات واكتشافات وحمايت ازصاحبان آنها بشرطي كه با هدف سعادت بشري همراه باشد . 

ج : اهميت به مسائل جوانان 

د: بسط عدالت اجتماعي وتحقق كامل آن 

ه : اهميت به مراكز تعليم وتربيت بخصوص اهميت به حوزه ها ودانشگاهها 

و: توجه كافي به نيروهاي مسلح براي حفظ آمادگي كاملشان براي دفاع ملي 

ز: نظم قواي سه گانه اجرايي ، مقننه وقضايي 

ح : رسيدگي به حال محرومان ومستضعفان جامعه 

امام خميني (ره) درباب غفلت ازسياسي بودن احكام اسلام اين غفلت راباعث بروز مصيبتها مي داند وهمه احكام اسلام را عبادي سياسي خوانده ودروصيت نامه سياسي الهي خود ضمن فراخوان مسلمين به پيروي از ائمه معصومين (ع) وفرهنگ سياسي ، اجتماعي مي فرمايد ))اسلام وحكومت اسلامي پديده الهي است . ولايت فقيه اقامه حكومت حق براي نفع مستضفان ازبزرگترين واجبات واقامه آن از والاترين عبادات است.)) 



آزادي درحكومت وولايت فقيه حائزاهميت فراوانيست كه حضرت امام خميني ))رضوان الله تعالي عليه(( فقهاء را والي حكومت مي داند وبا اين انگيزه كه نبايد گذاشته شود قوانين اسلام معطل بماند يا دراجراي آن كم وزياد گردد مردم ومسئولين را دردايره مقررات شرعي آزاد مي داند واعلام مي دارد كسي حق ندارد آزاديهاي شرعي راازمردم سلب كند كه فرمايش حضرت امام (ره) درباب آزادي درنظام ولايت فقيه بدين شرح است : 

))مردم ومسلمان دردايره مقررات شرعي آزادند يعني بعد ازآنكه طبق مقررات شرعي عمل كردند كسي حق ندارد بگويد اينجا بنشين يا آنجا برو، اين حرفها دركارنيست آزادي دارند وحكومت عدل اسلامي چنين است ، همه درسايه قانون با امنيت كامل بسر مي برند وهيچ حاكمي حق ندارد خلاف مقررات وقانون شرع مطهر قدمي بردارد.)) 

حضرت امام خميني (رض) مرجع امور را علماي اسلام مي داند با استفاده ازآيه ششم سوره احزاب كه خداوند فرموده : 

((النبي اولي بالمومنين من انفسهم)) يعني نبي براي رهبري مومنين اولي است ازخودشان وبه استناد با احاديث شريفه : ((العلماء ورثه الانبياء(( و))الفقهاء امناء الرسول)) ضمن تاكيد براين موضوع منصب ولايت رابراي علماء ثابت مي داند . 

ازنظرامام خميني(ره) حكم ولي فقيه حكم حكومتي است پس براي فقيه ديگرنيز واجب الاطاعه است مثل حكم ميرزاي شيرازي درتحريم تنباكو كه نوعي حكم حكومتي بود وحكم ميرزامحمد تقي شيرازي درجهاد ودفاع ملي وحكم مرحوم كاشف الغطاء كه همه اين احكام را بايد احكام حكومتي يا احكام سياسي اسلام خواند كه البته درعصر فعلي مراجع وعلماء درباب ولايت فقيه به نظر حضرت امام (ره) اعتقاد دارند ازجمله آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) وآيت الله العظمي اراكي (ره) وآيت الله العظمي يوسف صانعي دراين زمينه نظرات كارشناسانه موكدي دارند . 

بنيانگزارفقيد جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (رض) تاكيد مي كند درحكومت اسلامي ونظام ولايت فقيه كارهاي حكومت بدست كارشناسان امين وخردمندان معتقد به اسلام سپرده شود ومي فرمايد: 

((اين مقام حكومت ومنصب نيست كه به انسان ، شان ومنزلت معنوي مي دهد بلكه اين منزلت ومقام معنوي است كه انسان را شايسته براي حكومت ومناصب اجتماعي مي سازد .)) 

با نگرشي بر كلام فوق الذكر از امام خميني (ره) به اهميت فضائل اخلاقي وانساني درنظام ولايت فقيه پي مي بريم . 

مسلمين ناگزير به داشتن ولي فقيه هستند كه بدينوسيله ازفساد وگمراهي وذلالت درامان باشند زيرا فقهاء اوصياء دست دوم رسول گرامي اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم هستند ومرجع امور مسلمان هم نمي شود غير مسلمان باشد كه خداي ناكرده خلاف شرع يا ظلمي درحق مسلمان با وجود حاكم غير مسلمان جاري خواهد شد ودراسلام نيز علماء وفقها هستند كه به فرمانروايي منصوبند ومنصبهاي ايشان براي هميشه محفوظ است ومسلمين نيز درهمه زمانها بايد به آنها مراجعه كنند . 


از آنجا كه نظارت وحكومت وظيفه انبياست چنين امري وظيفه ولايت فقيه نيزمحسوب ومنظورمي گردد واطاعت ازولايت فقيه برهمگان واجب است وحكومت وولايت نيز دراين زمان با فقها مي باشد تا فرج و ظهور امام عصر حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انجام گيرد . 

پس ازاين مطالب درمرحله عمل كه نگاه كنيم مي بينيم حضرت امام خميني (ره) با تشكيل حكومت جمهوري اسلامي وايجاد نهادهايي بصورت ذيل درراستاي انگيزه ها ، اهداف ووظايف مطروحه نظام ولايت فقيه گامهاي موثري برداشته است من جمله ازاقدامهاي ذيل مي توان نام برد كه اختيارآن برعهده ولي فقيه زمان است براساس قانون اساسي مصوب ملت : 

1- تنفيذ حكم رياست جمهوري اسلامي واختيارعزل او هم دست ولي فقيه است كه بدين صورت اختيار قوه مجريه دردست ولي فقيه مي باشد . 

2- نظارت بركارمجلس شوراي اسلامي توسط ولي فقيه ودراختيارداشتن حق انحلال مجلس توسط ولي فقيه ونظارت برقوانين مصوب اين نهاد قانونگزاري ازطريق شوراي نگهبان كه تعيين فقهاي اين شورا برعهده ولايت فقيه است وتا زماني كه نظريه تاييد كننده شوراي نگهبان نباشد قوانين مصوب مجلس بلااعتبارخواهد بود . 

3- يكي ديگرازوظايف ولي فقيه نظارت برقوا وتنظيم امور قواي سه گانه اجرايي ، قضايي و قانونگزاريست كه با تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام مقدس جمهوري اسلامي با عضويت سران سه قوه درهمين راست . 

4- اجراي احكام دفاع ملي يكي ديگر ازدلايلي بوده كه ضرورت وجود ولايت فقيه را مي سازند كه در همين رابطه ازاقدامات امام (ره) تشكيل شوراي عالي امنيت ملي است كه زير نظر مستقيم ولايت فقيه عمل مي كند . 

5- توجه به قواي مسلح نيز ازديگروظايف ولي فقيه ذكرشدكه تعيين فرماندهان نيروهاي مسلح و عزل آنها نيزدرحال حاضر توسط ولايت فقيه صورت مي گيرد .

6- اجراي احكام حقوقي وجزايي ازوظايف ديگر ولي فقيه ذكرشده كه حضرت امام خميني (ره) دراين نظام عزل ونصب عاليترين مقامات قضايي كشور را قانوناً برعهده مقام عظماي ولايت فقيه گذارد. 

درخاتمه اين بحث نتيجه مي گيريم كه ولايت فقيه براي سعادت جامعه بشري امري انكارناپذيراست و ضرورت دارد كه فقيه ، رهبر ووالي و زمامدار مملكت باشد البته فقيه جامع الشرايط و ولايت غيرفقيه اعتباري ندارد. اطاعت ازولايت فقيه نيز برهمه مردم وحتي فقهاي ديگرلازم است وواجب ودراين اطاعت پذيري همه علماء وفقها متفق القول مي باشند . 

ولايت فقيه نيز يعني ولايت رسول الله (ص) وولايت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (ع) وولايت ائمه معصوم(ع) كه دراصل ولايت الله است مي باشد وولايت فقيه امري اعتباري است ونه تكويني واين ولايت يك مقام معنوي خاصي براي فرد ايجاد نمي كند وازاو يك انسان غيرعادي نمي سازد. درمعناي حقيقي كلمه ولايت فقيه مظهرهمه خوبيها وراهبري هاي صحيح است وآئينه تمام نماي مديريتي رسول الله (ص) مي باشد . 

درنظام ولايت فقيه تصميم سازنده امور مردم هستند يعني تصميم سازي برعهده مردم است وتصميم گيري نهايي برعهده ولي فقيه ونظام مقدس جمهوري اسلامي ايران عينيتي است ازمرحله عملي نظام ولايت عظماي فقيه كه بررسي اين نظام كه بنيانگزارآن امام خميني (ره) است برمردمي بودن ولايت فقيه وحكومت اسلامي تاكيد مي كند بدين نحو كه مردم با شركت درهمه پرسي قوانين اساسي نظامشان را تعيين مي كنند ، با شركت درانتخابات مجلس و رياست جمهوري خط مشي اجرايي ودولت وبا شركت درانتخابات مجلس خبرگان رهبري از طريق نمايندگان منتخب خود دراين مجلس مقام عظماي ولايت فقيه ورهبري معظم انقلاب اسلامي را تعيين مي كنند وبعبارتي صريح نظام ولايت فقيه تنها نظاميست كه به تمام معنا مردمي اداره مي شود و هيچ حكومت دموكراسي درمردمي بودن ونظام مندي نمي تواند با نظام ولايت فقيه وحكومت اسلامي رقابت كند .


منبع 
:سازمان تبلیغات اسلامی استان البرز





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 14 / 3 / 1395

امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها, روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الـله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض) که پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خمـيـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـالـيكه بيـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئـيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خمـيـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد
بديـن ترتبيب امام خـميـنى از اوان كـودكى با رنج يـتـيـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است و همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـويى شجاع و حق‌جـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی

اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحـمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينى نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بيان ) نزد مرحوم آقا مـيـرزا محمـد علـى اديب تهرانـى و تكميل دروس سطح نزد مرحـوم آيه الـله سيد محمد تقـى خـوانسارى, و بيشتر نزد مرحـوم آيه الـله سـيـد عـلى يثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعيـم حـوزه قـم آيـه الـله العظمى حاج شيخ عبدالكريـم حايرى يزدى ـ رضـوان الـلـه عليهـم نام برد .
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نـتيجـه رسـيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـيـم حـوزه عـلمـيـه عازم قـــم گـرديـد. در اين زمان, امام خمينـى به عـنـوان يـكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحب راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعظـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـيت و فـقـه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستـيـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فـقيه بازگـو نمود.

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربـيت و محيط خانـوادگى و شرايط سـيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـيـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ايالـتى و ولايـتى فرصـتـى پـديـد آورد تا ايـشان در رهبـريت قـيام و روحـانيـت ايـفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتـيـب قـيـام سراسرى روحانيت و ملت ايـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ويـژگـى برجستـه يعنى رهـبرى واحد امام خمـيـنى و اسلامـى بـودن انگـيـزه ها و شعارها و هدفهـاى قيام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـويـن مـبارزات مـلـت ايران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـيـنـى خاطـره خـويـش از جنـگ بيـن المـلل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بـيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتـيـم در خـمـيـن, مـن آنجا آنهـا را مى ديـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـديـم در جـنـگ بيـن المـلـل اول. حضـرت امام در جايى ديگر با ياد آورى اسامى بـرخى از خوانيـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نواميـس مردم مى پرداختند مى فـرمايد : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـوديـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـيـهـا بــوديـم و خـودمان تفنگ داشتيـم و مـن در عيـن حالى كه تـقـريـبا شـايـد اوايـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ايـن سنگـرهايى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اينها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند, آنجا مى رفـتـيــم سنگرها را سركشـى مى كرديـم. كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاريخـى و غـير قابـل خـدشـه بـوسيله انگليـسها حـمايت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاريه پايان بخشيد و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوايـفـى خـوانيـن و اشـرار پـاركنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان ديكتاتـورى پديد آورد كه در سايـه آن هـزار فامـيـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ايـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهايى عهـده دار نقـش سابق خوانين و اشرار گرديد . 
در چنين شرايطـى روحانيت ايران كه پـس از وقايع نهـضـت مشروطيت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگليسى از يكـسو و دشمـنی‌هاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى ديگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـوديت خـويـش بـه تكاپـو افـتاد. آيه الـلـه العظمى حاج شيخ عـبدالـكريـم حايرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ايـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـميـنى كه با بـهـره گيرى از استعداد فـوق العاده خـويـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علميه را در خـميـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكيـم موقعيت حـوزه نـو تاسيـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته اين حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آيـه اللـه العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهـديد مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـيـه قـم را آيات عـظـام :
سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه عليهـم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجردى شخصيت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مـرحوم حايرى و حفـظ كيان حـوزه بـاشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيـه الـلـه حايرى و از جمله امام خـمـيـنـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام در دعـوت از آيـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطـير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينـى كه با دقـت شـرايط سياسـى جامعه و وضعـيـت حـوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خـويش را از طريق مطالـعه مـستمر كتب تاريخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آيـه الـلـه مـدرس تكـميل مى كرد دريافـته بـود كه تـنها نقـطـه امـيـد بـه رهـايـى و نجات از شـرايط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطيت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى عـلمـيـه و پيش از آن تضـميـن حيات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانيت مـى بـاشـد.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با هـمـكارى آيـه الـلـه مـرتضـى حايـرى تهـيـه كرد و بـه آيـه الـلـه بـروجردى پـيشـنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مـورد اسـتقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لايحه انجـمـنـهاى ايالتى و ولايتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن كريـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كانديـداها تغيير مـى يافت در 16 مهـر 1341 به تصـويب كـابـيـنـه اميـر اسـد الـلـه علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى ديگر بـود.
حذف و تغيير دو شـرط نخـست دقـيـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نـيـز اشاره شد پـشتـيـبـانى شـاه از رژيـم صهـيـونيـستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرائـيل شرط حمايـتهاى آمـريـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـيـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائـيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمـيـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علمـيـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـای سرگـشـاده اعـتـراض آمـيز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـيـنـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود. در يكـى از ايـن تلگرافها آمده بـود :
اينجانب مجددا به شما نصيحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهيد واز عواقب وخـيـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلميـن و تخـلف از قانـون اساسی بـترسيد وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نـيـنـدازيد و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقيـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بديـن ترتـيـب ماجراى انجـمنهاى ايـالـتى و ولايـتـى تجربـه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بـويژه از آن جهـت بـود كـه طى آن ويـژگـيـهـاى شخصيتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شايسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها, فـشـار آمريكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه يافت. شـاه در ديـماه 1341 اصـول ششگانه اصلاحات خويـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمينى بار ديگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جويى دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خمينى عـيـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلامـيه حضـرت امام از انـقـلاب سـفـيـد شاه بـه انقـلاب سـيـاه تعـبـيـر و هـمـسـويـى شـاه بـا اهـداف آمريكا و اسرائيل افـشا شده بود . از سـوى ديگـر, شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمـيـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفـيـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسيار گران مى‌آمد .
امام خمـيـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنايات و هـم پـيـمان بـا اسـرائـيـل ياد مـى كـرد و مـردم را بـه قـيام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـرورديـن 1342 شديـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فرورديـن 42 ) اعلامـيـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تأثير شگـفت پـيـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبـيـنـش كه تا مرز جانـبازى پيـش مـى رفت را بايـد در هـمـيـن اصـالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد . 
سال 1342 با تحريـم مراسـم عـيـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـريكـا اصـرار مـى ورزيـد و امام خـمـيـنى بر آگاه كردن مردم و قـيـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فرورديـن 1342 آيـه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگـرافـهـايى بـه علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ايـن تهـديـدها, پاسخ تلگـراف آيـه الـلـه العـظـمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تاكيـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خميـنـى در پيامـى( بـه تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسـبـت چهـلـم فاجعـه فـيـضـيـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائيل غاصب تـاكيد ورزيد وپيمانهاى شـاه و اسـرائيل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه به عمل آورد.
امام خمينى در عـصـر عاشـوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مـدرسه فيضـيـه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد.
در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمـيـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نصیحت مى كـنم دسـت بـردار از اين كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن مـيل ندارم كـه يـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند... اگر ديكـته مى دهند دسـتت و مى گـويند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن.... نصـيحت مرا بـشـنـو... ربط ما بـيـن شـاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرائـيـل حرف نزنـيـد... مگر شاه اسـرائـيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قـيـام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسـيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد. صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد.
نزديكترين نديم هميشگى شاه، تيمـسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبـده ترين ماموريـن سـياسى و امـنيـتى آمريكا براى سركـوب قـيام و هـمچنيـن از سراسـيمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ايـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضـيح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند.
امام خمينـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد.
با دستگيرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد. امـام خمـينى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـويان، با شهـامت و اعلام ايـنكه هـيـئـت حاكمه در ايـران و قـوه قضائيه آنرا غـير قـانـونـى وفـاقـد صلاحـيت مـى داند، اجتـناب ورزيـد. در شامگاه 18 فـرورديـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فـيـضـيـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود. اوليـن سالگـرد قـيام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مـشتـرك امام خمـيـنـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علمـيه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمـينـى در 4 آبـان 1343 بـيانـيـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنـيا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ايـران و مـلـل مسلمـيـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـريكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است... آمـريكـاست كه از اسـرائيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرائيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون، ايران را در آبان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمـيـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود.حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاى امـنـيـتى مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپـيـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعـيـد امـام را بـه اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكـست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركيـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.

تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند. امام خمينى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديـتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنـيها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن روياروی بـلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرايط مبارزه در ايـن سالها بـه تلخى تمام ياد كرده است. ولى هـيچـيـك از ايـن مصـائب و دشـواريها نـتـوانـست او را از مـسيــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فـقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت. حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد.
امام خمينـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پيك‌هايى بـه ايران، ارتباط خويـش را بـا مـبارزيـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قـيام 15 خـرداد فـرا مى خواند.
امام خمينى در تمام دوران پـس از تـبـعـيد، علی رغـم دشواريهاى پديد آمـده، هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد، وبـا سخنـرانيها و پيامهـاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت.
امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفـتـح فـلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد.
اوايل سال 1348 اختلافات بـيـن رژيـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايـرانـيان مقيـم اين كشـور را در بـدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بـعث بـسـيار كوشيد تا از دشمـنى امام خمـيـنى با رژيـم ايـران در آن شرايط بـهـره گيرد.
چهار سال تـدريس، تلاش و روشنگرى امام خمـيـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينـك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيـشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبـنان و ديگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمينى را الگـوى خويـش مى دانستند.

امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 - 1350)

نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدا اقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيـش آمـده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرايط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد، مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهـاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهبى و سياسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژيم بودند.
شاه در ادامه سياستهاى مذهـب ستيز خود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مـبدا هجرت پيامـبـر اسلام بـه مبدا سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايـه شاهنشاهـى داد. تحريـم اسـتفـاده از ايـن مبدا موهـوم تاريخى هـمانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقـب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد.

اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم

امام خمينـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـايت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند.
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهـبى ايران بـود. امام خمـينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفـيـه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى تـوهـيـن آمـيـز عـليـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ايـن مـقـاله، بـه قـيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدند. شاه علی رغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند.
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را به عنوان تنها راه باقـيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا بـه كـودتاى نظامـى ارزيـابـى مى كرد.

هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس

در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نـيـويـورك تصـمـيـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران، عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد.
روز 12 مهر ،امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگـيـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهـر ايشان وارد پاريس شدند.
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانـيـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مامـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـيـت سـياسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ايـشـان نيز در واكـنـشــى تنـد تصـريح كـرده بـود كه ايـنگونـه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ايـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد.
امام خمـيـنى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابـينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند.

بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید

اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامـهـايى به مردم ايران گـفـته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتـيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد. استقبال بـى سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظـيـم و غـيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.

رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران

امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم             سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد 
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
مـردم ايـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اين چنيـن ضجه كـنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بـديـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمريكايى و غربـى را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احــيا كـرده بــود ، مسلمـيـن را عــزت بـخـشـيـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شيـطانـى دنـيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـى شـد. مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دينـى خـود و منادى اسلام راستيـن را از دست داده بـودند.
شايـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد ، اگـر حالات مردم را در فيـلمهاى مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـى ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايى كه يكـى پـس از ديـگرى از شـدت تـاثـر بيهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعـيت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد، در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند.
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد، مشكلـى نـخواهند داشت. حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خمينى بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:
عشق به خمينـى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد ، بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد. سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام مايـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند.
اما هـوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـى در پهـنه اى وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر انديشه و خـوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردى كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنـيا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چيز، بسيجى و مردمى وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ريخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جميعت سياهپوش بود.
پـرچمهاى عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسيـد. شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بـيابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سينه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورايـى كرده بـود. بـاور اينـكـه ديـگر صداى دلنشيـن امام خمينـى را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد ، طاقتـها را بـرده بـود. مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، ميلیونها تـن به امامت آيه الله العظمـى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبـوهى جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـينى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام ، از شگفـتيهاى تـاريخ اسـت. خـبرگـزاريهاى رسمـى جهـانـى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشـييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالى بـود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحـاد كشـورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان ، مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنيـن نشـد. نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهى امام خمينى به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت ، طـى اطلاعيه هاى مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد. براى مسئوليـن تـرديـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـين بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـى از اين مـراسـم بـوسـيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـى نيز همچـون حياتـش منـشأَ بيـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 3 / 1395

کرامتی عجیب از عارف کامل سالک مجذوب حضرت امام روح الله الخمینی (ره)

 

آیت الله مهدی احدی از اساتید حوزه علمیه قم و صاحب تفسیر فروغ : حدود ۲۰ سالی است به مدت ۱۰ روز ، بعد از نماز صبح ، جلسه ای داریم در شهرمان بابل .روزی وقتی از منبر پایین می آمدم ، دیدم آقایی که همیشه جلوی منبر می نشست و اتفاقاً اهل اشک هم بود آمد و گفت :حاج آقا یک وقتی به من می دهی ؟گفتم :اتفاقاً خیلی دلم می خواهد با هم حرف بزنیم . شما ۱۰ ساله پای منبر من می آیی اما یک حرف با من نمیزنی .تشریف بیاور . ( ایشان بسیار باادب سلام میکرد و هیچ چیزی هم نمی گفت – نوارش هم هست و دادم به نشر آثار امام -)ایشان به منزل ما که در روستایی در بابل است آمد .

گفت :حاج آقا دیگه می خواهم بگم .گفتم :بگو گفت : من جوان لاتی بودم در شهر ، تا اینکه انقلاب پیروز شد . یک مرتبه همه داشتند با یک مینی بوس به جماران خدمت امام می رفتند ؛ به من گفتند تو هم بیا دیگه !گفتم : بابا ! ما و این همه معصیت … اما سید را دوست داشتم .
به هر حال ما هم آمدیم جماران خدمت امام . امام آن روز ملاقات نداشت اما مردم آنقدر شعار دادند که حاج احمد آقا گفت : شما صبر کنید ساعت ده و نیم به بعد بیایید دست امام را ببوسید و بروید .ما هم ساعت ده و نیم به صف برای دست بوسی امام ایستادیم ؛ همه دست امام را بوسیدند تا نوبت به من رسید .تا آمدم دستامام را ببوسم ایشان دستشان را کشیدند !من خیت شدم و امام هم فهمید که من خیت شدم .تو همان حال و هوای لوطی گری و لاتی با خودم گفتم :بابا مرد حسابی برای همه داشتی ، اما برای من دست کشیدی ؟ خوب اگه میدونستم نمی آمدم .
بعد آمدم که از درب بروم بیرون ، محافظ امام برگشت و گفت :آقای فلان ! جوان ! شما بیرون نرو .با خودم گفتم نکند می خواهند من را بازداشت کنند ؟مجدداً محافظ گفت :به شما میگویم نرو ! امام با شما کار داره .منتظر ماندم تا همه دست امام را بوسیدند و رفتند .من رفتم داخل اتاق امام و دیدم حاج احمد آقا هم داخل اتاق نشسته است .امام با اشاره به حاج احمد آقا فرمود برو بیرون .بعد امام فرمود : دستم را کشیدم ناراحت شدی ؟گفتم :بله آقا . اینها همشهری های من هستند ، همه دستتان را بوسیدند چرا من نه ؟
امام فرمود :پسرم چرا نماز نمی خوانی ؟گفتم : تو از کجا می دانی من بی نمازم .
امام فرمود :پسرم چرا گناه میکنی ؟ خدا چه بدی به تو کرده ؟گفتم :حاج آقا شما از کجا می دانید ؟
امام فرمود :شما هم به این مقام می رسید ، عمل کن به دینت .
بعد انگشترشان را درآورد و گفت :این انگشتر مال تو ، به کسی نگو ، و انگشتر را به من داد .
بعد فرمود :تو خوب میشوی ، خوب میشوی ! و با دختر یک آیت الله ازدواج میکنی ، بعد که ازدواج کردی بچه دار نمیشوی ، راه کربلا باز میشود . در سفر اول کربلا نه ، در سفر دوم پایین پای حضرت عباس (ع) ایست قلبی میکنی و می میری و تو را کنار قبر حضرت عباس (ع) دفن میکنند ! ولی این مطالب را به کسی نگو .
حاج آقای احدی همه مطالب امام تا اینجا درست بود . داماد یکی از آیات شدم ( آقای احدی : اسمش را بگویم می شناسید) بچه دار هم نشدم . سفر اول کربلا را رفتم و حالا دومین و آخرین سفر کربلای منه .کل مطالب را بر روی نوار هم ضبط کردم . همه را گفتم . فقط سّر من را بدونید . اگر من از دنیا رفتم مطلب را آشکار کنید . ( این نوار به نشر آثار امام هم فرستاده شد )بعد ایشان رفت کربلا و ما منتظر بودیم .درست کنار قبر حضرت عباس (ع) در حال زیارت نامه خواندن ایست قلبی کرد و از دنیا رفت .آمدند که او را برای دفن از حرم بیرون ببرند ، خدام حرم حضرت عباس (ع) آمدند و گفتند : کجا ؟حضرت عباس (ع) به ما پیغام داده که این مرد را پایین پای من دفن کنید .الان کفشداری حضرت عباس (ع) که میروید ، در پایین پای حضرت دفن است .
بالایش نوشته شده : عباس مرندی... ( به روح حضرت امام و این مرد خدا صلوات )
منبع: طریق الی الله

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: کرامتی عجیب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 3 / 1395

از طلوع تا غروب 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
در طول تاریخ مردان و زنان بزرگی ، پای به عرصه گیتی نهاده اند که دارای زندگی تاثیر گذاری بر مسایل...

امام خمینی و نهضت احیا دینی 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
بازسازی و احیا تفکر دینی , یکی از مقوله هایی است که از گذشته های دور , مورد توجه احیاگران دینی بوده و هست . ...


امام اینگونه بود(1) 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 

خصوصیات امام، استثنایى و ممتاز و بى نظیر است و هرچه در ابعاد شخصیت ایشان تأمل کنیم، این استثنا ...

آیت حق(تجلی روح خدا در کالبد انقلاب اسلامی) 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394
و الصلاة و السلام و التحیّة و الاکرام علی أشرف المخلوقین و خاتم النبیّین حبیب قلوب العالمین ...

اسوه شایسته(1) 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
امام خمینی (قدّس سرّه )سلاله پاک رسول اکرم(ص)و خلف شایسته ائمه هدی است که عمر با برکت خویش ...

بیست و پنج خاطره از امام خمینی 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فى هذَا الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ خدایا از تو خواهم به حق مولود در این روز آن مولودى که ...

امام خمینی و ابداع در فقه و استنباط 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
شیوه فقاهت امام راحل (قدس سره الشریف) اگرچه بیشتربه شیوه فقاهت قدما شباهت داشت اما...

زندگی نامه ی حضرت آیت الله امام خمینی ره(1) 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
سال 1320 هجری قمری از نیمه می‎گذشت که مولودی در ایران دیده به جهان گشود که بعدها با قیام الهی خویش ...


مردم‌داری در رهبری امام خمینی 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
به طور کلی در هر محدودة جغرافیایی، گروههایی که تشابه فرهنگی و ساختاری دارند، از حیث تاریخ و آداب ....

امام خمینى و نظم عادلانه جهانى 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
صحبت درباره ضرورت وجود نظم نوین جهانى همچنان به عنوان یکى از بحث‏ برانگیزترین مسائل جهان است. طى دو هفته گذشته تفکر جدیدى در مورد ضرورت فورى وجود تغییرات، ...

پیامک ( اس ام اس ) رحلت امام خمینی 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
یارب قوام راه خمینی مدام باد جاوید رهبر ره و خط قیام باد هجرامام، جان ودل از مومنین شکسـت ...


امام خمینى و مبانى فکرى حکومت اسلامى 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
اکنون با گذشت بیش از بیست و پنج سال از عمر پیروزى انقلاب و استقرار حکومت اسلامى در ایران و ورود به دهه سوم ...

امام خمینی و عرفان اسلامی 


ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
امام (ره) در تحقیق و تحقق عرفان ناب اسلامی از عرفانی سخن می گفت و به بیان و بنان می کشید ...

ابعاد عملى و جامعه ساز در عرفان امام راحل
ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394 
"هر کسى را راهى است به سوى حق که بدان راه یابد پس بشتابید به خیرات". آن پیر یگانه و مراد جانانه به لحاظ جوانب ..
منبع راسخون


 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: از طلوع تا غروب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 3 / 1395

حجة الاسلام و المسلمین شیخ عبدالعلی قرهی می گویند : موقعی که مرحوم آیت الله العظمی آقای خویی می خواستند در نجف به دیدن امام خمینی قدس سره الشریف تشریف بیاورند، امام فرمودند : 
طوری نشود که ایشان معطل بنشینند تا من بر ایشان وارد شوم . من رفتم سر کوچه ، منتظر ماندم تا همین که آیت الله خویی برسند امام را خبر کنم ، امام هم پیش از آن که آیت الله خویی به اتاق وارد شوند ، در اتاق نشسته بودند . به محض این که آیت الله خویی وارد شدند ، امام از جا برخواستند و کاملاَ نسبت به ایشان احترام کردند .
همچنین وقتی امام از ترکیه به عراق و نجف آمدند ، آیت الله شاهرودی و آیت الله خویی جلوتر از آیت الله حکیم از امام دیدن کردند . پس از دیدارهای آنان ، نوبت بازدید امام رسید .
ایشان فرمودند : طوری نشود که بازدید آقای حکیم در آخر کار انجام بگیرد . طبق توصیه ی ایشان ، آقای شیخ نصرالله خلخالی برنامه بازدید از آیت الله حکیم را جلو انداخت . با امام به منزل آقای حکیم رفتیم .

امام به آقای حکیم گفتند : شما از وضع ایران اطلاع کاملی ندارید . آیت الله حکیم فرمود : فی الجمله اطلاعاتی می رسد . امام فرمود : به طور کامل اطلاع ندارید و الا که ..... صحبت ها ادامه یافت .
ضمن گفتگوها ، مرحوم آقای حکیم صحبت از خون ریزیها کرد .
امام فرمود : امام حسین علیه السلام قیام کرد و هم خون ریخته شد . آقای حکیم فرمود : امام حسن علیه السلام هم امام بود و قیام نکرد .
امام فرمود : امام حسن علیه السلام اگر به قدر شما مرید داشت ، قیام می کرد ، بعد امام بحث را به جای دیگر بردند تا ناراحتی به وجود نیاید .

منبع : روزنه هایی از عالم غیب - آیت الله سید محسن خرازی ص 238و239

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 3 / 1395

در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من................ جور مجنون ببرم , تیشه فرهاد کشم

مُردم از زندگی بی تو که با من هستی.........طرفه سری است که باید بر استاد کشم 

سالها می گذرد حادثه ها می آید ..........................انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

.یا ستار..

با سلام ..

برخی از کرامات امام و پویندگان مسیر ایشان را ذکر می کنیم؛تا یادی باشد از مقام و منزلت ایشان و سبیلی که از قبل مشخص شده بود...

آيت الله طالقاني نقل ميكنه كه روز 22بهمن كه اوضاع خيلي خراب شده بود امام خميني(رض) رفتند توي يك اتاق وسجاده انداختند ومشغول رازونياز شدم. ميگه وقتي صدايم زدند رفتم تو وديدم تمام سجاده خيس اشك وعرق شده .ميگه فرمودند: كه به مردم بگيد به خيابون ها بريزين. ميگه گفتم آقاجان حكومت ديوانه است همه رو قتل وعام ميكنه فرمودند: گفتم بريزيد به خيابونها هيچ اتفاقي نمي افته.ميگه تاسه بار اصرا كردم كه يك مرتبه امام فرمودند 
:اگردستورازجاي ديگه باشه چي؟ميگه گفتم چشم .والحمدالله اون روز يه قطره خون برزمين ريخته نشد...


آيت الله اشراقي داماد امام نقل ميكنه كه تونوفل لوشاتو به دليل ازدحام جمعيت ملاقات كننده با امام وترس ازترور شبها بعدازساعت 11 كسي روراه نمي داديم .يه شب يه جوان خوش سيمايي اومد درخونه (بعدازساعت11)و تقاضاي ملاقات امام روداشت ولي بهش گفتم كه ساعت از11 گذشته وامام كسي رونمي پذيرند هرچه اصرار ميكرد من بهش اجازه ندادم .نهايتا گفت:به حاج روح الله بگوييد كه حركتش مورد تاييد وحمايت ماست فردا به ايران برود.ميگه من كه رفتم تو امام مشغول صحبتهاي مهمي با نزديكان بودند .برخلاف هميشه سوال كردند كي بود ؟من اون اسمي كه اون جوان گفته بود گفتم. امام سرووضعشون رو مرتب كردند وگفتند بگيد بفرمايند .ميگه گفتم :آقاردشون كردند.يه مرتبه امام يك نگاه پرازغضب به من كردند كه من گفتم اين چنين فرمودند وبراشون حرفهاي اون جوان روگفتم .ميگه امام فرمودند فردا به ايران مي رويم! بعدها فهميدم اون جوان امام زمان بود...


مرحوم حجه الاسلام سید محمد کوثری :
یک روز من منزل آقای فاضل لنکرانی (که ایشان هم اکنون در قید حیات نیستندو خداوند او را بیامرزد) از استادان حوزه علیه قم بودم و یکی از فضلای مشهد هم آنجا بود ند. ایشان به نقل از یکی از دوستانش تعریف می کردند که : در نجف خدمت امام بودیم وصحبت از ایران به میان آمد من گفتم این چه فرمایش هایی است که در مورده بیرون کردن شاه از ایران می فرمایید؟ یک مستاجر رانمی شود از خانه بیرون کردآن وقت شما می خواهید شاه یک مملکت را بیرون کنید ؟امام سکوت کردند. من فکر کردم شاید عرض من را نشنیده اند . سخنم را تکرار کردم .امام برآشفت و فرمودند:فلانی ! چه می گویی ؟ مگر حضرت بقیه الله امام زمان صلوات الله علیه به من (نستجیر بالله )خلاف می فرمایندشاه باید برود. وهمان شد وشاه از مملکت بیرون رفت . می بینیم که ایشان چنین پیوندی با حضرت بقیه الله داشتند واگر این طور نبود این وضع پیش نمی آمد."..



خاطره یک اسیر عراقی در مورد امام خمینی (ره) 

در روز کارگر سال 1982 مراسمی برای بزرگداشت این روز در استادیوم ورزشی بغداد برپابود .ازدحام جمعیت آنقدر زیاد بود که جایی برای نشستن نبود. یکی از مراسمهایی که باید اجرا می شد و همه منتظر آن بودند، سوزاندن عکس مقوایی بود انور سادات و امام خمینی (ره) بود. این دو عکس مقوایی را وسط زمین چمن آوردند. ابتدا عکس سادات را جلونر آوردند و یک بطری بنزین روی آن ریختند و آتش کشیدند. استادیوم از غریو شادی و هیاهو یکپارچه شور و هیجان شد.
بعد از اینکه عکس سادات در میان هیاهوی تماشا گران سوخت، عکس مقوایی امام خمینی (ره) را آوردند و یک یطری بنزین روی آن ریختند. مامور آتش زدن عکس، کبریت را روشن کرد و زیر عکس برد ولی عکس آتش نگرفت. دوباره کبریت دیگری را روشن کرد، باز هم آتش نگرفت. بار سوم کبریت را روشن کرد، ولی فایده ای نداشت. چند نفر از بعثی ها با عجله دویدند و هر کدام فندک خودشان را روشن کردند، باز بی فایده بود. عکس آتش نمی گرفت. استادیوم در سکوت عجیبی فررفته بود و هیچ کس لز جایش تکان نمی خورد.
بعثی ها در وسط میدان عجولانه سعی می کرند هر طور شده عکس را به آتش بکشند،ولی آتش نگرقت که نگرفت و بالاخره، مغموم و مفتضح، عکس سالم را از میدان خارج کردند. جالب اینکه این برنامه به طور مستقیم از تلویزیون بغداد پخش می شد و این معجزه امام خمینی (ره) را همه مردم دیدیند.



توسل به امام کاظم واطلاع امام از اين امر به نقل از سيد محمد سجادي اصفهاني درضمن سال هايي که در خدمت امام بودم کارها و چيز هايي از ايشان ديدم که از کرا ماتشان بود .به عنوان مثال انروزها(زمان اقامت امام در نجف)ورود پول به عراق خيلي سخت بود .يکي از علماي اصفهان گفت :من مبلغي را اوردم شام واز طريق شام وارد بغداد شدم ولي در فرودگاه ديدم که همه جا را مي گردند.خيلي مضطرب و ناراحت شدم.براي رفع گرفتاري متوسل به امام کاظم شدم گفتم :اقا من اين مبلغ را دارم براي فر زند شما مي اورم شما به دادم برسيد.دراين ضمن يک نفراز ما موران دولت عراق امد به طرفم مراصدا کرد و بعد مرخصم کرد.بعد وقتي وارد نجف شدم خدمت امام رسيدم نشستم وسلام کردم امام تبسم کردند و فرمودند:شما در فرودگاه مسئله اي داشتيد و به امام کاظم متوسل شديد ديدم امام از اين مسئله اطلاع دارد...



(شهید برونسی) از این که آن جا چه کاره است و چه مسئولیتی دارد، هیچ وقت چیزی نمی گفت، ولی از مسایل معنوی جبهه زیاد برام حرف می زد.یک بار می گفت: « داشتیم مهمات بار می زدیم که بفرستیم منطقه. وسط کار، یک دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه، با چادری مشکی. پا به پای ما کار می کرد و مهمات می گذاشت توی جعبه ها. تعجب کردم. تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم بچه های دیگر اصلاً حواسشان به او نیست، انگار نمی دیدندش. 

رفتم جلو ، سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم: خانم! جایی که ما مردها هستیم ، شما نباید زحمت بکشید.رویش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود: مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟یاد امام حسین علیه السلام از خود بی خودم کرد. گریه ام گرفت. خانم فرمود: هرکس که یاور ما باشد، ما هم او را یاری می کنیم.
«ساکنان ملک اعظم/ ج2/ ص76»

آری این مکاشفه ی عجیب، برای بزرگ مردی چون شهید برونسی ، حاکی از این است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها که در زمان حیات خود ذوب در برادر بزرگوارشان؛ امام حسین علیه السلام بودند ، بعد از رحلت نیز به یاری یاران برادرشان آمده و می آیند.



شب شهادت آقا (علامه مطهری)، ساعت يك بعد از نيمه شب تلفن زنگ زد. يكي ازعرفاكه دوست آقاي مطهري بود، احوال ايشان را پرسيد، گفتم: «ترور شده اند.» پس از چند لحظه سكوت با ناراحتي گفتند: «خانمي از شاگردان بنده به من اطلاع دادند، كه درساعت 11 شب خواب ديده اند كه يك قبر سبز را به ايشان نشان داده و مي گويند اين قبر را زيارت كنيد، با پرس و جو متوجه مي شود، اين قبر اباعبدالله علیه السلام است. 

قبر سبز ديگري را نيز به او نشان داده و مي گويند اين قبر آقاي مطهري است، آن را زيارت كنيد سپس ايشان را عروج مي دهند، و به جاي بسيار وسيعي مي برند. در آن جا تخت بسيار زيبايي وجود داشته كه عده اي در اطرافش صلوات مي فرستادند، به ايشان مي گويند. آن مكان جاي اولياء است. ناگهان آقاي مطهري وارد شده و بر تخت مي نشيند، اين بانو از آقا مي پرسند: «شما در اين جا چه كار مي كنيد؟» شهيد مطهري با متانت پاسخ مي دهند: «من تازه وارد شده ام، من از خدا يك مقام عالي خواستم ولي خدا يك مقام متعالي به من عنايت فرمود.» متوجه شديم كه درست در همان لحظه اي كه آقا مرتضي به شهادت رسيدند. اين شخص خواب را ديده است.

راوي: همسر شهيد - سایت شهید مطهری(ره):


روزهاي اوج مبارزات فدائيان اسلام بود، عاملان رژيم پهلوي تمام شهر را در جست و جوي رهبر فدائيان اسلام گشتند، اما اثري از سيد مجتبي نبود، زيرا او به سفارش«آيت الله سيد محمود طالقاني » به روستاهاي طالقان رفته و در آن جا با نام مستعار«سيد علوي» مشغول تبليغ دين و ارشاد جوانان بود. 
در يكي از شب هاي مهتابي طالقان يكي از اعضاي فدائيان اسلام از خواب برخاست، نگاهي به اطراف انداخت، اما نواب در بسترش نبود.تمام روستا را زير پا نهاد تا اين كه رهبرش را در كنار مزار يكي از روستائيان يافت. صورت نواب از اشك تر بود. «آقا چه اتفاقي افتاد؟» نواب پاسخ داد: «هر چه سريع تر فرزند اين مرد را براي من پيدا كن پسرش از او راضي نيست، به همين دليل به عذاب سختي مبتلاست». جوان برخاست. در آن سحرگاه توسط اهالي روستا مرد را پيدا كرد و به نزد سيد مجتبي برد. نواب با مهرباني به او گفت: فرزندم ! از پدرت راضي شو، او سخت در عذاب است.» اشك در چشمان متعجب پسر حلقه زد: «چند لحظه بعد زير لب گفت: گذشتم، آقا!» نواب برخاست و از او خواست تا چيزي براي پدرش خير كند، اما پسرشرمسار سر را به زير انداخت. سيد مجتبي با لبخند به او گفت: پسرم! بلند شو و از آب رودخانه به پاي درختان بريز، اين بهترين خير است». آن روز گذشت. شب بعد نواب به قبرستان رفت و نگاهي به قبر انداخت. اشك شوق از چشمانش جاري گشت. «خدايا به لطف و كرم تو عذاب از قبر برداشته شد.»

«سایت نواب صفوی (
www.navabsafavi.com) مصاحبه ی محقق با خانم نواب صفوی»

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 13 / 3 / 1395





۩ ❀ ۩ ❀ ۩ عروج ملکوتی ۩ ❀ ۩ ❀ ۩
ویژه نامه رحلت رهبرکبیرانقلاب،حضرت امام خمینی (ره)

آفتاب

روی دوش موجها آرام می رفت آفتاب

از فرار قله اسلام می رفت آفتاب

خون به جای اشك از چشم شفق فواره زد 

گرچه با دنیایی از اكرام می رفت آفتاب

رنجها رنجیده بودند از بسیط صبر او 

شكوه ای ناكرده از آلام می رفت آفتاب

دست نامیرد زمانه جام زهرش داده بود 

زخم خورده، شوكران در كام، می رفت آفتاب

روزهای بعد او با شب چه فرقی داشتند 

وقتی از اندیشه ایام می رفت آفتاب

ویژه نامه سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)1394


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 3 / 1395

خواندن و سرودن شعر پیرامون مطالب مبتذل

مراجع تقلید
سوال: الف) خواندن و سرودن شعر پیرامون مطالب مبتذل بدون استفاده از آلات لهو و لعب، چه حکمی دارد؟ ب) مطالعه ی اشعار فوق یا زمزمه کردن آنها چطور؟

آیت الله بهجت (ره)

ج الف و ب) چون معرضیت برای فتنه و فساد دارد اشکال دارد.   

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله تبریزی (دام ظله)

الف) خواندن آواز و سرودن مطالب فوق به نحو مناسب آوازخوانی مجالس خوشگذرانی جایز نیست. والله العالم

ب) چنانچه در معرض تحریک بر حرام باشد جایز نیست. والله العالم  

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله خامنه ای (دام ظله)

ترویج ابتذال جایز نیست.     

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله سیستانی (دام ظله)

الف) اگر تشویق به گناه باشد حرام است و همچنین اگر به لحن اهل لهو و لعب خوانده شود.

ب) حرام نیست.    

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله صافی گلپایگانی (دام ظله)

 الف) مطلقاً حرام و مورد (ب) در صورت معرضیت برای مفسده حرام و بدون مفسده هم محل اشکال است. والله العام.     

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله فاضل لنکرانی (ره)

اگر بصورت غنا باشد حرام است و در غیر این صورت نیز اگر مفسده داشته باشد جایز نیست.     

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله مکارم شیرازی (دام ظله)

در صورتی که منشأ فساد یا متضمن خلاف شرعی باشد جایز نیست.     

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله نوری همدانی (دام ظله)

الف) اشکال دارد.

ب) وقت خود را صرف مطالب مفید نمائید.   

 

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)


موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 3 / 1395

ملاک تشخیص در غنا

موسیقی
سوال: غنا چیست؟ آیا فقط شامل صدای انسان است یا اینکه شامل صداهای حاصل از آلات موسیقی هم می شود؟

امام خمینی (ره)

غنا عبارت است از کشیدن صدا در صورتی که با ترجیع و طرب همراه بوده و مناسب با مجالس لهو و لعب و آلات لهوی باشد.

تحریرالوسیله، ج1، ص497، م13

 

آیت الله بهجت (ره)

غنا کشیدن صدا و گردش آن در حنجره است به گونه ای ویژه که طرب آور بوده و به علت شدت شادمانی به واسطه ی خیال وصول به محبوب و یا حزن و اندوه به واسطه ی خیال فراق و دوری او، موجب سبکی در انسان گردد و علامت آن مناسبت داشتن با مجالس اهل فسوق می باشد.

و موسیقی مطرب استماع(گوش دادن به) آن هم حرام است، و تشخیص در مطرب بودن آن با خود مکلّف است.

تغنی در شب عروسی چه حکمی دارد؟

غناء منیّات (زنان خواننده) در عروسی ها اشکال ندارد به شرط آن که به کلام باطل تعلّق نگیرد.

استفتائات، ج4، ص 528، س 6343

توضیح المسائل، مسائل متفرقه، ص3، م20

وسیله النجاه، ج1، ص 16، م 16 (1449)

 

آیت الله تبریزی (دام ظله)

غنا کیفیتی در صوت انسان است.

آوازه خوانی مناسب مجالس لهو و خوشگذرانی با مضامین باطله حرام است و بنابر احتیاط واجب از آوازه خوانی مذکور بدون مضامین باطله باید اجتناب شود و آوازه خوانی زنان در مجالس خاص عروسی که اختصاص به زنان دارد بدون نواختن آلات لهو و بدون محرمات دیگر جایز است. استعمال آلات لهو به نحو مناسب مجالس خوشگذرانی حرام است. والله العالم

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله خامنه ای (دام ظله)

غنا یعین ترجیع صدا به نحوی که مناسب با مجالس لهو باشد که از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است.

اجوبه الاستفتائات، ص 269، س 1138

 

آیت الله خویی (ره)

کلام بیهوده و لهوی که به صورت کیفیّت لهوی واقع شود (صدا را در گلو بگردانند و بکشند).

منهاج الصالحین، ج2، ص9، م17

 

آیت الله سیستانی (دام ظله)

غنا و آوازخوانی به طور کلی حرام است و آن بنا بر نظر و رأی برگزیده ما عبارت است از کلام بیهوده و لهوی که با آواز و آهنگ متناسب در نزد اهل لهو و لعب اجراء می شود.

فقه برای غرب نشینان، ص 319، م 551

 

آیت الله صافی گلپایگانی (دام ظله)

غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غناء و گاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می شود.

جامع الاحکام، ج1، ص 290، س 999

 

آیت الله فاضل لنکرانی (ره)

غنا آوازی است که در آن صدا را در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچهه می گویند و طرب انگیز (تحول غیراختیاری) هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد. غنا و موسیقی دو مقوله می باشند ولی علت حرمت در هر دو، یک چیز که همان طرب است، می باشد.

جامع المسائل، ج1، ص242 و 241، با استفاده از س 979 و 978 و 974

 

آیت الله گلپایگانی (ره)

الف) ج- غناء، کشیدن صدا و دور دادن به آن به کیفیت خاصه طرب آور است که مناسب با مجالس لهو و محافل انس و طرب و موافق با آلات لهو و لعب است. و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تکسّب به آن حرام است. و فرقی نمی کند که همراه آلات لهو خوانده شود یا نه، و در باطل استعمال شود یا درقرآن، یا دعا، یا مرثیه، یا شعر.

غنا که حرام است مشتمل بر ترجیع و تطریب و مناسب لهو و لعب و صداهای دیگر که این خصوصیت را نداشته باشد حرام نیست.

استفائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

مجمع المسائل، ج2، ص12، س3، قسمت ج

 

آیت الله مکارم شیرازی (دام ظله)

غنا معمولاً به صورت انسان می گویند ولی آهنگهای موسیقی مناسب لهو و فساد نیز حرام است.

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله نوری همدانی (دام ظله)

مخصوص صدای انسان است ولی آلات موسیقی هم از جهت لهو بودن حرام است.

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم)

 

آیت الله وحید خراسانی (دام ظله)

کلام بیهوده  و لهوی که به صورت کیفیت لهوی واقع شود.

 

منهاج الصالحین، ج3، ص12، م17


موضوعات مرتبط: موسیقی
برچسب‌ها: ملاک تشخیص در غنا
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 3 / 1395

حکم ایروبیک با موسیقی

ایروبیک

گوش كردن به موسیقی مطرب و مهیج و مناسب مجالس لهو حرام است اگر چه در شخص خاصی هم اثر فوری نداشته باشد. لازم به تذكر است كه گناه هر چند كوچك باشد تأثیر خود را بر روی جسم و روح آنان می گذارد و موجب سیاهی در قلب می شود, همان گونه كه امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند قلب انسان مانند آینه ای است كه گناه مانند نقطه سیاهی بر روی آن ظاهر می شود و به تدریج با افزایش گناه همه دل سیاه می شود بنابر این نباید منتظر اثر فوری در همه گناهان بود این آثار تدریجاً موجب دور شدن از معنویت و سلب توفیق نسبت به كارهای نیك می گردد. خداوند همه ما را در ترك گناه موفق فرماید. (حكم شرعی برگرفته از ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری, س1155)

 

در این مقاله از پرسش و پاسخهای مربوط به احکام موسیقی چند نمونه انتخاب کردیم که تقدیم شما عزیزان می کنیم:

با توجه به این که اساس ورزش ایروبیک موسیقی است نظر علما و مراجع تقلید درباره ورزش ایروبیک چیست؟

دفتر حضرت آیة الله العظمی خامنه ای(مد ظله العالی):

به‌طور کلّى اگر همراه با موسیقى لهوى متناسب با مجالس گناه و ‏معصیت باشد و یا بگونه‌اى باشد که شهوت را تحریک کند و یا مستلزم کار حرام و یا ترتب مفسده‌ای باشد، جایز نیست.‏

 

دفتر حضرت آیة الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

اگر آهنگ آن مناسب مجالس لهو و لعب باشد عمداً گوش ندهد.

 

دفتر حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

چنانچه این ورزش مشتمل بر رقص و یا موسیقی باشد، حرام است.

 

پاسخ حضرت آیة الله هادوی تهرانی (مد ظله العالی):

اگر این ورزش به همراه موسیقی های حرام نباشد و مفسده ای هم نداشته باشد، جایز است. اما اگر این ورزش مستلزم انجام فعل حرامی باشد؛ مثل عدم رعایت حجاب و یا استفاده از موسیقی های محرک قوای شهوانی و یا خود ورزش و حرکات بدن در آن، احیاناً محرک شهوت باشد، حرام خواهد بود. موسیقی حرام، موسیقی ای است که شهوت جنسی انسان را تحریک کند. این موسیقی عموماً مناسب مجالس لهو و لعب می باشد.

سۆال: آیا گیتار جزء آلات موسیقی مطرب است و آیا آموزش آن اشكالی دارد؟

آموزش موسیقی مناسب مجالس لهو حرام است و اگر گیتار جزء آلات مخصوصه موسیقی لهوی باشد و یا برای استفاده در موسیقی لهوی خریداری می شود معامله آن باطل است. (ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری, س1163 و 1150)

سۆال: نوارهایی كه باعث شادی معمولی انسان می شود چه حكمی دارد؟

گوش دادن به موسیقی مطرب و مناسب مجالس لهو حرام است و مطرب آن است كه انسان را از حالت طبیعی خارج كرده به شادی یا غم غیر ارادی وادار سازد. (برگرفته از ترجمه اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری, س1132)

سۆال: نظر حضرت آیة الله خامنه ای در مورد گوش دادن به صدای زن اجنبی در حالی كه موسیقی غیر لهوی بخواند چیست؟

اگر صدای زن به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صدای او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده ای هم بر آن مترتب نگردد اشكال ندارد. (اجوبه الاستفتائات, ج2, ص25 ـ ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری , س1146)

سۆال: آیا گوش كردن به نوار ترانه به طوری كه در جسم و روح و فكر انسان تأثیر نداشته باشد چه حكمی دارد؟

 

گوش كردن به موسیقی مطرب و مهیج و مناسب مجالس لهو حرام است اگر چه در شخص خاصی هم اثر فوری نداشته باشد. لازم به تذكر است كه گناه هر چند كوچك باشد تأثیر خود را بر روی جسم و روح آنان می گذارد و موجب سیاهی در قلب می شود, همان گونه كه امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند قلب انسان مانند آینه ای است كه گناه مانند نقطه سیاهی بر روی آن ظاهر می شود و به تدریج با افزایش گناه همه دل سیاه می شود بنابر این نباید منتظر اثر فوری در همه گناهان بود این آثار تدریجاً موجب دور شدن از معنویت و سلب توفیق نسبت به كارهای نیك می گردد. خداوند همه ما را در ترك گناه موفق فرماید. (حكم شرعی برگرفته از ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری, س1155)



موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 11 / 3 / 1395

 

اساسنامه خانواده قرآنی* (7)

خانواده گسیخته

 

آنچه گذشت:

در نوشتار پیشین در تبیین نقش والدین در تربیت فرزندان ، خطوط اصلی تربیت دینی را از زبان لقمان حکیم بازگو کردیم آنگاه به معیارهای حضور و نحوه تعامل زن در جامعه اشاره کردیم و گفتیم که اگر حضور بانوان در جامعه به گونه ای باشد که حدود الهی رعایت نگردد، جامعه به محیطی تبدیل می شود که در آن بخش عمدۀ تمایلات مردان و بانوان برآورده می شود؛ چرا که برخی نیازها در حد ارتباط و نگاه و امثال آن برآورده می شود. این گونه نیازها اگر در جامعه برآورده شود جذابیت همسر در خانواده کاهش می یابد .

 

اینک باید بدانیم که:

قرآن کریم همانند شؤون زندگی دستوراتی برای حضور در جامعه دارد. حضور آقایان در جامعه معیار کلی و حضور بانوان در جامعه با سه معیار کلی باید همراه باشد:

 

الف: معیارهای حضور آقایان در جامعه

ـ « قُل لِلمؤمِنینَ  یَغَضٌّوا مِن اَبصارِهم؛  به مردان مومن بگو که چشمهایتان را فرو بندند.»(النور/30)

ـ «وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهم؛ و پاکدامنی ورزند»(النور/30)

بر اساس این آیه ارجمند مومنان به دنبال رسیدن به طهارت قلبی و رستگاری اند. از نگاه قرآن کریم آقایان با کنترل چشم و پاکدامنی می توانند به رشد و تعالی دست یابند و به طهارت قلبی برسند.

قرآن کریم آموزه هایی بنیادین را در تعادل بخشی به رفتارهای فرزندان پیش نهاده است. اذن گرفتن به هنگام ورود به اتاق پدر و مادر، احترام در نحوه صدازدن،دعا برای والدین و فرمانبرداری از ایشان به جز در مسأله شرک به پروردگار متعال از مواردی است که می توان در میان آیات گرانسنگ قرآن کریم یافت.

ب: معیارهای حضور بانوان در جامعه

قرآن کریم معیارهایی را برای حضور بانوان در جامعه ذکر می کند که عبارت است از:

ـ «قُل لِلمُؤمِناتِ یغُضُنَ مِن أبصارِهن ؛  به زنان مؤمن بگو که چشمهایتان را فرو ببندند.»(النور/31)

ـ « وَیحفِظنَ فُروجَهنَّ؛  پاکدامنی ورزند»(النور/31)

ـ « وَ لا یُبدینَ زینَتَهنَّ إِلّا ما ظَهرَ مِنها؛  و جز زینتهای آشکار زینتهای خود را نمایان نکنند» .(النور/31)

دو دستوری که برای آقایان آمده، برای بانوان نیز تکرار شده است. قرآن دستور دیگری را برای بانوان اضافه می کند و آن آشکار کردن زینت هاست؛ زیرا نمایان شدن زینت بانوان تأثیرات نامطلوبی در جامه دارد و آن را از پاکی لازم دور می سازد. لذا بر بانوان مؤمن واجب است که از این وظیفه به نحو شایسته پاسداری نمایند و از نمایان نکردن زینتهای خود بپرهیزند.

معنای زینت چیست؟

1ـ زینت به معنای آن چیزی است که برای زیبایی بیشتر استفاده می شود. بنابراین لازم است بانوان در جامعه آرایش نکنند و یا از جواهراتی که زن را جلوه گر می سازد استفاده ننمایند.

2ـ در تعبیری دیگر زینت به وجود بانوان برمی گردد؛ یعنی بانوان زینتهای وجودی خود را نمایان نکنند خداوند بانوان را به گونه ای آفریده است که برای مثال موی سر آنان زینت است و جلوه بیشتری به آنها می بخشد از طرفی اندام آنها هم زینت است و نباید نمایان شود. در ادامه آیه به نکته ظریفی اشاره می شود:

 

«إِلا ما ظَهرَ مِنها»

یعنی: مگر زینتهایی که ناخودآگاه نمایان می شود.

قرآن کریم در آیات بعدی می فرماید:

 

« وَلیَضرِبَنَّ بِخُمرهنَّ عَلی جُیوبِهنَّ» ؛

خمارهای خود را به گریبان محکم کنند.

«خُمر» جمع «خمار» و به معنای سرپوش می باشد. طبق نص قرآن بانوان باید در جامعه پوششی برای سر داشته باشند و این پوشش را به زیر گریبان خود محکم کنند. به طوری که بعد از گردی صورت مابقی در پوشش قرار می گیرد، در ادامه آیه به محارم و شیوه پوشش در برابر آنان اشاره می شود که در بحث نحوه پوشش به این نکته پرداخته خواهد شد.

مسؤولیتهای فرزندان

از آن رو که مسؤولیت امری کاملاً دوسویه است، فرزندان هم در قبال خدماتی که از خانواده می گیرندنسبت به والدین در مرحله اول و در مرحله دوم نسبت به سایر فرزندان مسؤولند. آنها باید بدانند که مسؤولیت امری دو سویه است.

آموزش نحوه سلوک و شیوه رفتار با پدر و مادر در گام اول بر عهده خود پدر و مادر است. اگر فرزندان باید حرمت پدر و مادر را حفظ کنند، این مسأله را باید خود آنها بیاموزند.

جایگاه پدر و مادر در قرآن و روایات ما کاملاً روشن است و میزان مسؤولیت فرزندان در برابر والدین مطلبی است بسیار مهم، اما باید توجه شود که مسؤول آموزش این مطلب به فرزندان خود والدین خواهند بود و در وهله بعد این مسؤولیت برعهده مدرسه و در اولویت بعد جامعه قرار دارد.

در آموزش و فرهنگ سازی در این زمینه باید کوشید به ورطه افراط و تفریط گرفتار نشدند باید آن گونه باشد که فقط بحث از والدین و احترام به آنان مطرح گردد و حقوق فرزندان به کلی نادیده گرفته شود و نه چنان که نظام تربیتی به طور کامل فرزند سالار گردد و فقط حقوق فرزندان مطرح می شود.

مادر قدم به قدم و در تمامی مراحل باید احترام پدر را حفظ کند و پدر هم باید در رفتارش پاسدار حرمت مادر باشد تا فرزندان احترام به والدین را بیاموزد.

فرزندان وقتی بزرگتر می شوند و به سنین نوجوانی و جوانی می رسند باید نسبت به سعادت خانواده حساس باشند و احساس مسؤولیت کنند.فرزندان باید خود را در برابر والدین و در مرحله بعدی نسبت به سایر فرزندان مسؤول بدانند و در این راه تلاش کنند و بدانند که در گذران امور زندگی و ایجاد مودت و رحمت نقشی مهم دارند.

در نظامهای تربیتی کنونی فرزندان بسیار متوقعند و البته این نقص مربوط به شیوه های آموزشی است و تقصیری را متوجه فرزندان نمی کند، شیوه های آموزشی یک طرفه نظامی فرزند سالار را به وجود آورده و کانون خانواده را با اختلالاتی جدی رو به رو کرده است. همچنان که اگر در تربیت فرزندان حقوق آنها نادیده گرفته شود جفاست. اگر برعکس هم باشد نارواست و در هر دو صورت اولین خطر متوجه خود فرزندان خواهد شد بی احترامی فرزندان نسبت به والدین گناهی در پیشگاه خداوند است و گاهی متأسفانه این نکته مهم نادیده گرفته می شود و پیامد ناخوشایند آن عقوبت الهی است که حتی در زندگی دنیایی این فرزند اثر نامطلوب خواهد داشت.

در خانواده فرزندان پسر وقتی بزرگ می شوند از آن جا که توان و نیروهای جسمانی بیشتری دارند تصور می کنند حق امر و نهی دارند. اما باید بیاموزند که خداوند چنین حقی را برای آنان قائل نشده است. آنها باید بیاموزند که باید در ایجاد فضای رشد برای کوچکترها سهیم گردند، احساس مسؤولیت کنند و نسبت به این امر وفادار باشند.

تربیت امری طولانی است و نیازمند زمان اما اگر تلاشها در جهت برطرف نمودن آسیبها باشد، میتوان به راه حلهای عملی برای برطرف کردن پرخاشگری فرزندان عصر امروز دست یافت و با جهت دهی رفتارهای پرخاشگرانه دوران بلوغ در بهبود آن کوشید.

فرزندان پر توقع انتظار دارند تمام خانواده در خدمت آنها باشند و البته خود را هم موظف به انجام هیچ وظیفه ای نمی دانند.

اگرچه این مسأله عمومیت ندارد باید آسیب شناسانه به آن نگریست و در صدد یافتن راههای برای حل آن بود.

فرزندان باید بیاموزند که در جامعه ای کوچک به نام خانواده زندگی می کنند و در یک جامعه هر خدمتی را بتوانند باید انجام دهند. فرزندان باید بیاموزند آنها تنها گیرنده خدمات از دیگران نیستند و در قبال خدماتی که می گیرند، مسؤولیتها و وظایفی متوجه آنان است. اگر در آموزشها به این نکته توجه کافی نشود فرزندانی نامتعادل وارد زندگی کرده ایم و گاه انتظارات نابجای این افراد کانون خانواده آینده آنان را دچار اختلال خواهد کرد. قرآن کریم آموزه هایی بنیادین را در تعادل بخشی به رفتارهای فرزندان پیش نهاده است. اذن گرفتن به هنگام ورود به اتاق پدر و مادر، احترام در نحوه صدازدن،دعا برای والدین و فرمانبرداری از ایشان به جز در مسأله شرک به پروردگار متعال از مواردی است که می توان در میان آیات گرانسنگ قرآن کریم یافت.

وفاداری و اهمیت آن

جایگاه و اهمیت وفاداری از نظر هیچ کس پوشیده نیست و همۀ افراد به گونه ای سرشتین و فطری وفاداری را می پسندند و به آن اعتقاد کامل دارند.

وفاداری و مسؤولیت دو واژه ای است که با هم تعریف پذیر می گردد؛ یعنی فرد در قبال هر مسؤولیتی باید اهل وفاداری و عمل به مسؤولیت خود باشد.

قرآن کریم کسانی را خردمند می شمارد که اهل وفا باشند و نسبت به پیمانهای خود پایدار بمانند.

«اِنَّما یَتَذَکَّرُ أوُلُوا اَلبابِ الَّذینَ یُوفُونَ بِعَهدِالله وَ لایَنقُضُونَ المیثاقَ»

به درستی که اهل خرد متذکر می شوند؛ آنان که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان نمی شکنند».

همۀ شرافتهای انسانی در گرو معاهدات و پیمانهایی است که با هم می بندند و بسته به میزان وفاداری آنهاست. در بیان صریح قرآن کریم آمده است:

« أوفوُا بِالعَهدَ أنَّ العَهد کانَ مَسؤُولاً»

نسبت به پیمانهای خود وفادار باشید که شما نسبت به معاهدات خود مسؤولید.

عهد شکنی و به جای نیاوردن پیمان در پیشگاه خداوند جرمی بزرگ به حساب می آید. در روایات اسلامی نسبت به این مسأله تاکید فراوان شده است.

پیامبر (ص) می فرماید:

«لا ایمانَ لمَن لا آمائه لَه وَ لا دینِ لِمَن لا عَهدَ لَه»

هر که امانتدار نباشد ایمان ندارد و هر که نسبت به پیمانش وفادار نباشد دین ندارد.

در این میان نباید فراموش کرد ازدواج نیز پیمانی الهی است و باید نسبت به آن وفادار بود و این وفاداری امری طرفینی است.

ازدواج پیمانی الهی

از نگاه قرآن کریم بانوان با عقد ازدواج از همسرانشان پیمان می گیرند:

«وَأخَذنَ مِنکُم میثاقاً غَلیظاً»

و زنان شما پیمانی استوار و محکم از شما گرفته اند.

ازدواج مانند سایر پیمانها و معاهدات رایج در جامعه امری طرفینی و دوسویه است اما از جهت دیگر با سایر معاهدات و پیمانهای رایج در جامعه تفاوتهای بسیاری دارد.

تخلف از قراردادهای کوچک و روزمره در حد خود گناه است اما در ازدواج بحث از زندگی است و تخلفات در حد روان و روح یک انسان است که با او پیمان ازدواج بسته می شود. پیمان مقدس ازدواج مهمترین و بالاترین پیمانی است که میان مردم بسته می شود و مرد و زن باید نسبت به آن وفادار باشند.

میثاق غلیظ چیست؟

بانوان وقتی وارد منزل همسر خود می شوند از کانون خانوادۀ پدری جدا می گردند و به جایگاه دیگری دل می بندند و خود را در حریم فرد دیگری قرار می دهند و از این به بعد ادارۀ زندگی او از نظر روحی و روانی و ظاهری و در تمامی جهات بر عهدۀ شوهر اوست. از نظر شرعی نفقه و هزینۀ زندگی زن بر شوهر واجب است و توسعۀ آن در حد توان استحباب دارد. مرد به محض ورود همسرش به خانه وی متعهد می شود تمام نیازهای او را تأمین کند. یعنی متعهد می گردد انسانی را اداره کند و باید نسبت به این تعهد که یک مسؤولیت است وفادار بماند.

در نقطۀ مقابل مرد هم وقتی ازدواج می کند در حقیقت خانوادۀ جدیدی را تشکیل می دهد. از این زمان است که باید همۀ نیازهای مرد و زن از جمله نیازهای عاطفی، شخصیتی و سایر نیازها در این خانوادۀ جدید برآورده گردد. بازهم این نکته را یاد می آوریم که برآوردن نیازها امری دوسویه است و مرد و زن نسبت به این آن باید وفادار باشند. وفاداری نیز مانند سایر امور زندگی باید به مرحلۀ اجرا درآید تا اثربخشی لازم را داشته باشد.

الف: در مقام اجرای وظایف

در فصول گذشته وظیفه و مسؤولیت هر یک از اعضای خانواده بیان گردیده. در این قسمت یادآوری می گردد که هر یک از آنان باید نسبت به مسؤولیت و وظیفه ای که دارند وفادار باشند.

ب: امور جاری زندگی

یکی دیگر از مصادیق وفای به عهد که ظهور بیشتری دارد، وفای به عهد در امور جاری زندگی است؛ یعنی به آنچه می گویند عمل کنند. به این امر هم درقرآن کریم و هم در روایات تأکید فراوان شده است. امام موسی کاظم (ع) می فرماید:

«اِذا وَعَدَتُم الصِّبیّیانَ فَاَوفُوا لَهم فَإِنَّهم یَرَونَ أنَّکُمُ الَّذین تَذرُقُونَهم وَ اِن الله لا یَغضِبُ بِشَی ءِ کَغضَبِه لِلنساءِ وَ الصِّبیانِ»

اگر به فرزندان خود قولی دادید، به آن عمل کنید زیرا آنها فکر می کنند که شمایید که به آنها روزی می دهید. و خداوند از هیچ چیز به اندازۀ ناراحتی زن و فرزند غضبانک نمی گردد. فرزندان معمولاً فکر می کنند که پدر بر انجام هرکاری که بخواهد توانمند است پس بهتر است که پدر اگر توان انجام کاری را ندارد نسبت به انجام آن قول ندهد اما اگر قول داد مراقب باشد که خلف وعده نشود. چگونه می شود که انسان نسبت به زیردستانش مهر ومحبت نداشته باشد و آنها را  دچار رنج نماید و خداوند سبحان هم بی تفاوت باشد؟

 

_______________

*سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی(1،2،3،4،5،6)"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.


تالیف: دکتر سید محسن میرباقری

فرآوری: شکوری_کارشناس بخش

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 11 / 3 / 1395

 

ده فرمان تربیتی لقمان حکیم

خانواده

اساسنامه خانواده قرآنی*

 

یکی از مواد اساسنامه خانواده قرآنی که در شماره گذشته بدان اشاره شد، نقش تربیتی والدین به خصوص مادران نسبت به فرزندان است، در آنجا گفته شد که فرزندان در سنین پایین مبانی فکری و شاکلۀ رفتاری را از مادر می آموزند. اما در سنین بالاتر به ویژه پسرها در نوع رفتارهای اجتماعی از پدر الگو می پذیرند. فرزندان بسیاری از آداب تربیتی و رفتارهای اولیۀ اجتماعی مثل حسن خلق و رفتار را از مادر می آموزند.

 

اینک باید بدانیم که:

تربیت دینی روندی روشن و واضح دارد. والدین از آن جا که در تربیت فرزندان مسؤولند باید از این روش تربیت دینی و از این مسیر مستقیم تبعیت نمایند. در این صورت هرچه فرزندان در راه الهی گام نهند، والدین هم در اعمال ایشان سهیم خواهند بود. اما اگر زمینۀ رشد و تعالی دینی را برای فرزندان فراهم کردند و آنها باز هم به سمت گناه و باطل رفتند ، والدین مسؤول گناه آنها نیستند و به خاطر فرزندان عقاب نخواهند شد، مگر این که پدر و مادر زمینۀ گناه را برای آنان فراهم کرده باشند که در این صورت هرچه آن فرزند مرتکب گناه شود، والدین نیز بدان عقاب خواهند شد.

اگر حضور بانوان در جامعه به گونه ای باشد که حدود الهی رعایت نگردد، جامعه به محیطی تبدیل می شود که در آن بخش عمدۀ تمایلات مردان و بانوان برآورده می شود؛ چرا که برخی نیازها در حد ارتباط و نگاه و امثال آن برآورده می شود. این گونه نیازها اگر در جامعه برآورده شود جذابیت همسر در خانواده کاهش می یابد .

قرآن کریم در سوره لقمان، خطوط اصلی تربیت دینی را از زبان لقمان حکیم بازگو می کند. لقمان که حکمت الهی به او ارزانی شده است در تعلیم فرزندش ده محور تربیت دینی را مدنظر قرار می دهد. این ده محور عبارت است از:

 حسن ارتباط با خدای رحمان: « لاتُشرِک بِالله»

 احترام به والدین : «  وَوَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَینِ أَنِ اشْكُرْ لِی وَلِوَالِدَیكَ إِلَی الْمَصِیرُ »

 معاد: « إِن تَکُ مّثقاَ حَبَّه مِن خَردَلٍ فَتَکُن فی صَخرَه أو فِی السَّمواتِ أو فِی الأرضِ یأت بِها الله»

 نماز: «أقِم الصَّلاه»

 امر به معروف و نهی از منکر: «وَ أمر بِالمَعروُفِ وَ انه عَنِ المُنکَرِ»

6- صبر و پایداری : « وَ اصبِر عَلَی ما أصابَک»

 مردمداری : «وَلاتُصَغَّر خَدَّکَ لِلناسِ»

 تواضع و فروتنی : «وَلاتَمشِ فِی الاَرضِ مَرَحاً»

9 ـ میانه روی : «وَاقصِد فی مَشیکَ»

10 ـ آهسته و آرام سخن گفتن: « وَاغضُض مِن صَوتِکَ»

موارد فوق ده منشور تربیتی است که می توان آن را «سیاست دینی » نامید در این مجموعه که قرآن کریم از زبان یک حکیم الهی بازگو می کند سیر تربیتی دینی برای نوجوان روشن می گردد. تربیت دینی از آشنایی با خدای رحمان و توجه به او و ترک معصیت در پیشگاه او آغاز می گردد و سپس موارد بعدی یک به یک مورد توجه قرار می  گیرد در مرحله اجرایی اولین آموزش در مورد نماز است و در ارتباط با مردم فروتنی و تواضع پایه رفتار دینی است.

چگونگی حضور (زن) درجامعه

طرح یک سؤال و پاسخ به آن در این مجال ضروری به نظر می رسد و آن این که: نحوه تعامل بانوان با جامعه چگونه باشد؟

باید گفت: نحوۀ برنامه ریزیهای اجتماعی باید به گونه ای باشد که بانوان مسؤولیت خانه را رها نکنند. این بدان معنا نیست که آنان به جامعه نیایند بلکه حضور آنها باید به گونه ای باشد که بر مسؤولیت اصلی آنها در خانواده خدشه ای وارد نکند. پذیرفتنی نیست که انجام کارهای منزل به ضعف پیش رود و در مقابل بانوان بیش از حد نیاز در جامعه حضور داشته باشند؛ زیرا مسؤولیت منزل مسؤولیتی جدی است و مادر است که در تربیت فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی فرزندان نقش اساسی را بازی می کند. تأمین امنیت روانی و آرامش، حفظ شخصیت و تأمین نیازهای عاطفی و احساسی فرزندان از جانب مادر امری حیاتی است. از طرف دیگر بار اقتصادی خانواده بر دوش پدر است و مادر مسؤول تنظیم نحوۀ مصرف و چگونگی هزینه کردن برای تربیت فرزندان است.

خداوند بانوان را موجوداتی عاطفی و حساس آفریده است و این عاطفۀ شدید آن قدر تأثیر گذار است که تمام زحمات فرزند را برای مادر تحمل پذیر و بلکه لذت بخش و شیرین می سازد.

اگر در تنظیم امور اجتماعی، جامعه و خانواده به سمتی سوق داده شود که رابطۀ میان مادر و فرزندان کمرنگ گردد تأمین نیازهای عاطفی فرزندان با مشکل مواجه خواهد شد واضح است که هرگز پرورشگاه، مهد کودک و سازمانهایی از این قبیل جای آغوش مادر را نمی گیرد. وجود چنین مراکزی به طور کلی نفی نمی گردد اما وجود این قبیل مراکز بار مسؤولیت مادر نخواهد کاست.

جامعه با نوعی افراط و تفریطها رو به رو است. زمانی بانوان به هیچ دلیلی نمی توانستند از منزل بیرون بیایند و گاهی هم دچار تفریطی شدند و مسؤولیت اصلی آنان به فراموشی سپرده می شد. البته آسیبهایی که در این افراط و تفریطها متوجه خانواده می گردد، با هم تفاوت دارد.

در جوامع غربی که مسؤولیت خانه را از خانمها سلب کرده و آنان را روانۀ جامعه ساخته اند، درصد بالائی از ازدواجها با طلاق رو به رو می گردد. در حقیقت خانواده معنا و جایگاه اصلی خود را از دست داده است. در چنین خانواده ای فرزندان فضای لازم را برای رشد نمی یابند.

پذیرفتنی نخواهد بود که جای مسؤولیتها عوض گردد به طوری که مرد درخانه بماند و فرزنداری کند، زن بری کسب درآمد وارد جامعه شود و هزینه های اقتصادی خانواده تأمین کند؛ چون این گونه از زندگی با نظام وجودی زن و مرد متفاوت است. راهها و نظامهایی که معمولاً بشر برای خود طراحی می کند یا به سوی افراط است یا به سوی تفریط، لذا دوام و بقایی ندارد. حدود وظایف را خداوند رحمان بهتر از هر کسی می داند و جامع تراز هر مکتبی بیان می کند. احکام الهی حکیمانه ترین راهکارهاست که مبتنی بر مصالح فردی و اجتماعی بشریت است. لذا بازگشت به سوی احکام الهی بشریت را به سوی رستگاری هدایت خواهد کرد.

چنانکه قرآن کریم پس از بیان احکام حجاب و معدود آن برای بانوان جامعه اسلامی را به بازگشت به سوی احکام خدا دعوت می کند و می فرماید:

«وَ تُوبُوا إِلَی الله جَمیعاً آیُّه المُومِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ»

ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید.

باید توجه داشت در بعضی مشاغل همچون پزشکی، معلمی، پرستاری و... حضور بانوان در جامعه ضروری است. در این نوع مشاغل در خصوص دو نکته دقت باید کرد؛ اول محیط جامعه برای حضور ایشان محیطی امن باشد؛ و دوم این که نوع ارتباطات در جامعه نباید به ارتباطات ناسالم تبدیل گردد بلکه حضور عفیفانۀ خانمها ضرورتی است پسندیده.

اگر حضور بانوان در جامعه به گونه ای باشد که حدود الهی رعایت نگردد، جامعه به محیطی تبدیل می شود که در آن بخش عمدۀ تمایلات مردان و بانوان برآورده می شود؛ چرا که برخی نیازها در حد ارتباط و نگاه و امثال آن برآورده می شود. این گونه نیازها اگر در جامعه برآورده شود جذابیت همسر در خانواده کاهش می یابد . با حضور جلوه گرانۀ بانوان در جامعه خانواده معنای اصلی وجودی خود را از کف می دهد. پیامد نامیمون این امر کمرنگ شدن مطلوبیت همسر در خانه است و اشتیاق برای انجام کارهای منزل پایین می آید، همچنان که تأمین هزنیه های اقتصادی منزل بر مرد سنگین می آید و اشتیاق او برای کار و تلاش کم می گردد.

وقتی مطلوبیت برای هم کاسته شود، روابط عاطفی در منزل سست می شود و در نتیجه خانواده به نوعی نابسامانی گرفتاریم شود که زیان آن به جامعه برمی گردد.

_____________________________

*سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی(1،2،3،4)"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.


تالیف: دکتر سید محسن میرباقری


موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 11 / 3 / 1395

اساسنامه خانواده قرآنی(5)

خانواده عطارزاده
(بایسته های خانواده از دیدگاه قرآن)

اشاره:

  1. سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی(1،2،3،4)"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود.
  2. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.
پیامبر اکرم(ص): هیچ مردی بعد از ایمان از خیری بهره نبرده است به اندازه همسری که دیندار و زیبا باشد ، آن گونه که چون به او نگاه کند شاد شود و وقتی به او امر می کند، اطاعت کند و از خود و مال شوهرش در غیاب او محافظت کند

موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 10 / 3 / 1395

ظلم و ستم

ظلم در اصل لغت، به معني كار بي‏جاكردن، و تعدّي نمودن از حد وسط است. و ظلم به اين معني، جامع همه رذايل، و مرتكب شدن هر يك از قبايح شرعيه و عقليه را شامل مي شود. و اين، ظلم به معني اعمّ است.
و براي ظلم، معني ديگري نيز هست كه عبارت است از: ضرر و اذيّت رسانيدن به غير، از قبيل: كشتن و يا زدن، يا دشنام و فحش دادن، يا غيبت او را كردن، يا مال او را به غير حق تصرف كردن و گرفتن، يا غير اين‏ها از كردار يا گفتاري كه باعث اذيّت غير باشد.
و اين، ظلم به معني اخص است.
و بيشتر آنچه در آيات و اخبار، و عرف مردم ذكر مي‏شود اين معني مراد است. و باعث اين ظلم، اگر عداوت و كينه باشد از نتايج قوه غضبيّه خواهد بود. و اگر موجب آن، حرص و طمع در مال باشد از جمله رذايل قوه شهويّه محسوب خواهد شد.
به هر حال، به اجماع همه طوايف عالم، و به اتفاق همه اصناف بشر، ظلم از همه معاصي بزرگتر، و عذاب آن شديد تر، و پشيماني آن بيشتر، و وبال آن بالاتر است. در جاهاي زيادي از قرآن بر ظالمين لعن شديد وارد، و در احاديث متواتره ذمّ عظيم و تهديد بر آن ثابت است. و اگر هيچ تهديدي بر آن نباشد، همين آيه مبارك براي طايفه ظالمين كافي است كه پروردگار جبّار مي‏فرمايد:


موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: ظلم و ستم
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 10 / 3 / 1395

عُجب

حقيقت عجب و اقسام آن - فرق عُجب با اِدلال[1] :
صفت عجب معمولا هنگامي حاصل مى‏شود كه عمل از شائبه ريا خالص شود .
عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تكيه بر آن و فراموش كردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
در كتاب كافى از على بن سويد روايت شده كه از حضرت ابن الحسن امام موسى كاظم - عليه السّلام- درباره عجبى كه عمل را باطل مى‏كند پرسيدم.
حضرت فرمود: عجب داراى درجاتى است، بعضى از آن درجات اين است كه كارهاى زشت انسان در نظر زيبا جلوه كند و او آنها را نيكو ببيند، درجه ديگرش آن است كه انسان به خدا ايمان آورد و به خاطر ايمانش بر خدا منّت گذارد در حالى كه خدا بر او منّت دارد.
اما اگر كسى از زوال نعمت در هراس باشد يا بترسد كه نعمتش مكدّر شود يا از اين جهت كه نعمت را از جانب خدا مى‏داند خوشحال باشد، در اين صورت دچار عجب نشده چون گفتيم عجب بزرگداشت نعمت با فراموش كردن نسبت آن به خداست.
اگر اضافه بر عجب اين حالت در انسان پيدا شود كه خود را نزد خدا محقّ بداند و فكر كند كه نزد خدا منزلتى دارد بطورى كه در دنيا از عملش توقع كرامت داشته باشد و بيش از آن كه فاسقان را مستحقّ ناملايمات مى‏داند خود را مستحقّ بداند كه به هيچ ناخوشايندى گرفتار نشود اين حالت ادلال ناميده مى‏شود.
چنين شخصى به خاطر وجاهتى كه براى خويش در نزد خدا قائل است بر آن ذات مقدس جرئتى پيدا مى‏كند.
يك مثال براى عجب و ادلال:
گاهى انسان به ديگرى هديه‏اى مى‏دهد كه در نظرش بسيار با اهميت جلوه مى‏كند و لذا بر او منّت مى‏نهد، اين شخص در اين صورت دچار عجب و خود پسندى شده است.


موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: عُجب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 10 / 3 / 1395

عقوق والدين

از گناهان كبيره عقوق والدين است چنانچه حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ و حضرت امير ـ عليه السّلام ـ و حضرت امام صادق و حضرت امام رضا و حضرت امام جواد ـ عليهم السّلام ـ در رواياتي كه در شماره‌ كبائر از ايشان رسيده به كبيره بودنش تصريح فرموده‌اند بلكه از پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين رسيده است كه از هر گناه كبيره بزرگ‌تر، شرك به خدا و عقوق والدين است و نيز از گناهاني است كه در قرآن مجيد و احاديث صحيحه بر آن وعده‌ عذاب داده شده است.
در قرآن مجيد از قول عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ حكايت مي‌فرمايد: «كه خداوند مرا نيكوكار به مادرم قرار داد و مرا ستمكار و بد عاقبت قرار نداد و سبب ترك نيكي به مادرم»
[1] و سبب اينكه ذكر پدر نكرده اين است كه آن حضرت پدر نداشت و لذا قبل از اين آيه در حكايت حضرت يحيي ـ عليه السّلام ـ ذكر پدر و مادر هر دو شده است.[2]
و در اين دو آيه شريفه عاق والدين را به سه صفت ياد فرموده:
جبار (گردنكش و ستمگر) شقي (تيره بخت)، عصي (نافرماني كننده و گنه‌كار) و به هر يك از آنها وعده‌ي عذاب سخت داده شده، چنانچه درباره‌ي جبار مي‌فرمايد: «و نوميد شد هر گردنكش كينه‌ورزي پشت سر او است دوزخ و نوشانيده شود از آب چرك خون آلوده، جرعه‌اي از آن به دهان مي‌برد ولي نتواند فرو برد (او را گوارا نباشد) و مرگ از هر سوي به او رو آورد ليكن مردني نيست و از پس او است عذابي سخت و انبوه».
[3]


موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: عقوق والدين
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 9 / 3 / 1395


ب. ازدواج با اهل‌كتاب:

ازدواج زن مسلمان با اهل‌كتاب* جايز نيست;[184] امّا درباره ازدواج مرد مسلمان با زنان اهل‌كتاب چند نظر وجود دارد.
1. نظريّه غالب ميان فقيهان شيعه، حرمت ازدواج دائم با زنان اهل‌كتاب و جواز ازدواج موقّت با آنان است;
[185] البتّه عدّه فراوانى از اماميّه معتقد به جواز نكاح دائم با كتابيه شده‌اند و اين نظر، ميان متأخّران، طرفدارانى يافته است.[186] فقيهان اهل‌سنّت به اتّفاق، نكاح با زنان حرّ از اهل‌كتاب (حربى يا معاهد) را جايز دانسته‌اند.[187] فقط برخى به كراهت قائل شده‌اند; به‌ويژه اگر حربى باشد.[188] براى حرمت نكاح با زنان اهل‌كتاب، چند استدلال قرآنى شده است: 1. آيات حرمت ازدواج با مشرك (بقره/2، 221; نور/24، 3)، زيرا قرآن درباره اهل‌كتاب كه عُزير و مسيح را پسر خدا مى‌دانند (توبه/9، 30‌ـ‌31)، تعبير شرك را به‌كار برده است: «سُبحـنَهُ عَمّا يُشرِكونَ» ; پس احكام مشركان شامل آنان نيز‌مى‌شود.
در پاسخ اين استدلال گفته‌اند كه اوّلاً در اصطلاح قرآن اهل‌كتاب، كافرند; ولى مشرك شمرده نمى‌شوند;
[189]هرچند كلمه«يُشرِكون» درباره آنان آمده است. دليل اين مطلب آن است كه در آيات 105 بقره/2، 1 و 6 بينه/98، اهل‌كتاب بر مشركان عطف گرفته شده كه دليل بر مغايرت مفهومى بين آن دو است.[190] ثانياً برخى روايات دلالت دارند كه اين آيه، به‌وسيله آيه‌5 مائده/5 نسخ شده است. در حديثى از حضرت على(عليه السلام)آمده‌است: آياتى در قرآن وجود دارد كه نيمى از آن نسخ شده و نيمى به حال خود باقى است. امام براى اين مطلب، به آيه‌221 بقره/2 مثال زده كه قسمت اوّل آن به ممنوعيت نكاح با زنان اهل‌كتاب مربوط است كه با آيه‌5 مائده/5 نسخ‌شده; ولى قسمت دوم آن «و‌لا‌تُنكِحُوا المُشرِكين» كه به ازدواج زنان مسلمان با اهل‌كتاب ارتباط دارد، نسخ نشده و بر ممنوعيّت، باقى مانده است.
[191]
2. برخى گفته‌اند: بر فرض كه واژه مشرك، شامل اهل‌كتاب نشود، حكمتى كه براى حرمت ازدواج با مشركان بيان شده است: «اُولـئِكَ يَدعونَ اِلَى النّارِ» (بقره/2،221)، شامل اهل‌كتاب مى‌شود; زيرا زن و شوهر از نظر اخلاقى و دينى، بر يكديگر تأثير مى‌گذارند و در اين جهت، تفاوتى ميان شرك و آيين اهل‌كتاب نيست; بنابراين، ازدواج با اهل كتاب نيز بايد ممنوع باشد; ولى گويا حكمت در اين آيه، تعميم‌دهنده حكم نيست و گرنه فسق يا اختلاف در مذهب نيز بايد مانع ازدواج قلمداد شود; زيرا اين حكمت در آن‌جا هم وجود دارد; در‌حالى‌كه هيچ‌كس ملتزم به اين مطلب نشده است.

موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسب‌ها: ازدواج
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی