بلا و گرفتاري فرعونيان
گرفتاري فرعونيان به نُه بلا و غرور آنها
پس از ماجراي پيروزي موسي ـ عليه السلام ـ بر ساحران، گروههاي بسياري از بنياسرائيل و... به موسي ـ عليه السلام ـ ايمان آوردند. موسي ـ عليه السلام ـ طرفداران بسياري پيدا كرد و از آن پس بين بنياسرائيل (پيروان موسي) و قبطيان (فرعونيان) همواره درگيري و كشمكش بود، فرعونيان همواره به ظلم و آزار بنياسرائيل ميپرداختند، و موسي ـ عليه السلام ـ همواره پيروان خود را به صبر و مقاومت دعوت ميكرد، و امدادهاي غيبي الهي را به ياد آنها ميآورد، و به آنها مژده ميداد كه بزودي وارث زمين ميشوند و دشمنان دستخوش بلاهاي گوناگون و سخت خواهند گرديد.[1]
بلاهاي گوناگوني كه پياپي (در فاصلة سال به سال، يا ماه به ماه) بر فرعونيان وارد شد عبارت از بلاهاي نُهگانه زير بود:
1. عصاي موسي 2. يد بيضاء 3. قحطي و خشكسالي 4. كمبود ميوهها 5. طوفان 6. ملخ 7. آفتهاي گياهي (مانند كنه، شپش و مورچههاي ريز) 8. افزايش قورباغه 9. خون شدن آب رود نيل، يا ابتلاي عموم مردم به خون دماغ.[2]
ولي فرعون و طرفداران مغرور و خيرهسر او، با اينكه براثر اين بلاها، تلفات و خسارات زياد ديدن، درعين حال عبرت نگرفتند و به لجاجت و عناد خود افزودند، و آن نشانهها را سحر خواندند و با صراحت به موسي ـ عليه السلام ـ گفتند: «هر زمان نشانه (و معجزه)اي براي ما بياوري، كه سحرمان كني، ما به تو ايمان نميآوريم.»[3]
در اينجا به عنوان نمونه نظر شما را به گوشهاي از بلاي خون (يكي از بلاهاي نُهگانه جلب ميكنيم:
فرعونيان ديدند آب رود نيل به خون مبدّل شد كه نه براي آشاميدن قابل استفاده بود و نه براي كشاورزي. اين آب به طور معجزهآسايي فقط براي فرعونيان چنين بود، ولي براي موسي و پيروانش آب سالم و گوارا بود.
روزي يكي از قبطيان از شدّت تشنگي نزد يكي از سبطيها (پيروان موسي) آمد و گفت: «من از دوستان و خويشان توام، امروز از روي نياز به تو روآوردهام، موسي ـ عليه السلام ـ جادويي كرده و آب نيل را به خون تبديل نموده است، ولي آن آب براي سبطيها صاف و گوارا است. من يار ديرين تو هستم، اين كاسه را بگيرد و پر از آب كن و به من بده بلكه به طفيل تو، آب صاف بياشامم و از خطر تشنگي نجات يابم.»