خلافت الاهي

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

خلافت الاهي

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

خلافت الاهي

اومانيسم(1) يا انسان‌مداري كه ريشه‌اي ژرف در تاريخ تفكر بشري دارد، در دستة اول قرار مي‌گيرد. در اين گرايش، انسان، محور حقايق و ارزش‌هاست و همة فعاليت‌هاي علمي و عملي او بر محور خود آدمي مي‌گردد.

اين گرايش چهره‌هاي گوناگوني به خود گرفته و مبناي بسياري از مكتب‌هاي فلسفي، اجتماعي، سياسي و اخلاقي شده است. در اين زمان نيز برخي مكتب‌ها را مي‌شناسيم كه بر اصالت انسان بسيار تأكيد دارند، اما نتايجي كه مي‌گيرند چه در سطح فلسفي و چه سياسي يا حقوقي، مختلف است. از نمونه‌هاي اين گرايش يكي اين است كه تقريباً امروز در بيشتر كشورهاي ظاهراً متمدن، بر آن‌اند كه بايد در قوانين كيفري، كرامت انساني حفظ گردد، مجازات‌ها بايد سبك بوده، جنبة تأديبي داشته باشد و با مجرم بايد به گونة يك مريض رفتار شود و بايد او را مداوا كنند. از همين رو، مجازات اعدام در برخي از اين كشورها به كلي حذف شده است.

آيا از ديد قرآن نيز ارزش هر انسان از هر موجود ديگر بيشتر است، يا بر هيچ موجودي برتري ندارد و يا تفصيلي در كار است و اصولاً ارزش انسان در چيست؟


1. ر.ك: همان، ص 38ـ55.

پاسخ آن است كه لحن قرآن در مورد انسان گوناگون است؛ در برخي آيات براي انسان به طور كلي مزيت قائل شده است:

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ؛(1)و (2)«هر آينه آدمي‌زادگان را گرامي داشتيم».

از اين آيه بر مي‌آيد كه ظاهراً تمام فرزندان آدم، مورد تكريم الاهي‌اند. در ذيل آيه مي‌فرمايد: وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً؛ «و آنان را بر بسياري از آفريدگان خود برتري داديم». لحن آيه بسيار ستايش‌آميز است و ظاهر آن عموميت دارد. طبعاً آنان ‌كه گرايش‌هاي اومانيستي دارند از اين دسته آيات در تأييد نظر خود كمك مي‌گيرند.

اما در برابر، آيه‌هايي با لحن نكوهش‌آميز وجود دارد:

إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ؛(3)«راستي که انسان بسيار ستمگر و بسيار ناسپاس است».

إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً؛(4)و (5)«راستي که انسان حريص و بسيار كم‌طاقت آفريده شده است».

يك دسته آيات هم وجود دارد كه تقريباً تفصيل قايل شده است:

لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ٭ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ؛(6)«هر آينه انسان را در بهترين ساختار آفريديم. سپس او را به پايين‌ترين مرحله بازگردانديم».

ممكن است ابتدا به نظر آيد كه آدمي دو مرحله دارد: نخست «احسن تقويم» كه مورد تكريم الاهي است؛ و ديگر «اسفل سافلين» كه سقوط مي‌کند. در اينجا اين سؤال


1. ر.ك: حسين الخزاعي النيشابوري، روض الجنان و روح الجنان، ج 12، ص 237.

2. اسراء (17)، 70.

3. ابراهيم (14)، 34.

4. ر.ك: محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 12، ص 60 و ملافتح‌الله كاشاني، منهج الصادقين، ج 5، ص 141.

5. معارج (70)، 19.

6. تين (95)، 4، 5.

پيش مي‌آيد كه آيا كار حكيمانه‌اي است كه خدا انسان را با كمال بيافريند و بعد او را در چاه ويل سرنگون كند؟

پس بايد در اين آيات دقت بيشتري كرد كه آن تكريم‌ها يا نكوهش‌ها، به چه اعتباري است و سرانجام نظر قطعي قرآن دربارة انسان و منزلت وي نسبت به موجودهاي ديگر چيست؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی

تاريخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398 | 7:26 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.