“يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاء كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ”
(روزي كه آسمانها را در هم پيچيديم چون در هم پيچيدن طومار، براي نوشتن، چنانكه خلقت را از اول پديد آورديم دوباره آن را اعاده كنيم كه كار ما چنين است).
در تفسير نمونه ذيل اين آيه چنين آمده است:
در اين آيه تشبيه نسبت به در نورديدن طومار عالم هستي در پايان دنيا شده است، در حال حاضر اين طومار گشوده(منبسط) شده و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مي شود و هر يك در جايي قرار دارد، اما هنگامي كه فرمان رستاخيز فرا رسد، اين طومار عظيم با تمام خطوط و نقوشش [آسمانها، كهكشانها و ... ] در هم پيچيده خواهد شد ... سپس اضافه ميكند “همانگونه كه ما در آغاز آن را ايجاد كرديم باز هم بر ميگردانيم”. [31]
خلاصه اينكه كائنات و جهان خلقت از به هم پيوستگي اوليه شكافت و عالم منبسط شد و توسعه يافت، يك روزي عكس اين حالت رخ مي دهد و جهان منقبض و مثل طومار جمع مي شود و به حالت اوليهاي كه خالق هستي اراده فرموده بر ميگردد.
شرح مختصر علمي:
به عقيده فيزيكدانان، مسير تكوين عالم از اين پس به مقدار مادهاي كه در آن ميگنجد بستگي دارد، زيرا تركيب گراني همه كهكشانها همواره در كار است تا از انبساط شتابان آن جلوگيري كند. اگر عالم حاوي جرم كافي باشد، دير يا زود اين انبساط به تدريج كند مي شود، باز ميايستد، و جهت آن بر عكس مي شود [وشروع به كار ميكند] در اين صورت تمامي پيدايش به رمبش لگام گسيختهاي به صورت يك “انفجار عظيم” نوعي تصوير آينهاي مهبانگ، شروع ميكند. [32]
كيهانشناس و رياضيدان و فيزيكدان نابغه انگليسي، “استيفن هاوكينگ” كه تقريباً همه بدن او فلج اما ذهنش سراسر عالم را در مينوردد و پژوهشهاي بسيار گستردهاي در مورد جهان آفرينش دارد و واضع نظريه سياهچالهاي فضايي نيز مي باشد، در مورد انقباض عالم، پژوهشهاي فراواني انجام داده است. او در كتاب تاريخچه زمان مينويسد: نظريه نسبيت عالم انيشتين، مستقلاً پيشبيني ميكرد كه(زمان ـ فضا) به هنگام تكينگي انفجار بزرگ، آغاز شده و پايان آن اگر كل كيهان دوباره در هم فرو نشيند، در موقع تكينگي انقباض بزرگ رخ مي دهد ... [33]
هاوكينگ پس از يك سري توضيحات مفصل علمي ادامه مي دهد:
“با اين همه، به نظر ميرسد كه مسير تاريخ كيهان در زمان حقيقي، تفاوت بسياري با مسير آن در زمان موهومي داشته باشد. تقريباً كيهان در ده يا بيست هزار ميليون سال قبل كمترين اندازه را داشته كه برابر بوده است با بيشترين شعاع مسير آن در زمان موهومي. سپس در زمانهاي حقيقي بعد از آن، كيهان همانند مدل تورمزايي بيسامان يعني مدل لينده انبساط يافته است. از آن پس كيهان به همين نحو به انبساط خود ادامه داده و سرانجام دوباره، آنقدر منقبض مي شود تا همانند يك تكينگي در زمان حقيقي به نظر آيد”. [34]
“ژان گيتون” و دو فيزيكدان ديگر در كتاب “خدا و علم” مينويسند:
“... اگر جرم كلي جهان فوق، يك حد نهايي مطلوب باشد، آنگاه، در انتهاي زماني كم و بيش دراز، مرحله انبساط به پايان خواهد رسيد. در اين صورت، ممكن است كه يك انقباض جديد، عالم را به نقطه ابتدايي خود بازگرداند، آنگاه ماده تشكيل دهنده كهكشانها، ستارگان، كرات، تمام اينها تا درجهاي فشرده خواهد شد كه دوباره مبدل به يك نقطه رياضي حذف كننده فضا و زمان شود”. [35]
در اينجا براي تأييد علمي انقباض عالم به بررسي جرم و گرانش عالم ميپردازيم:
چگالي جرم ـ انرژي عالم
انيشتين در نظريه نسبت خود، پيشگويي كرد كه انحناي فضاـ زمان با چگالي جرم ـ انرژي عالم متناسب است. به بيان سادهتر، اگر جرم ـ انرژي كافي در عالم وجود داشته باشد، گراني مربوط به اين جرم انرژي سرانجام مي تواند انبساط عالم را متوقف كند. اگر جرم ـ انرژي كافي وجود نداشته باشد، عالم براي هميشه منبسط خواهد شد. محاسبه چگالي لازم براي هر مدل امكانپذير است و اين ارقام در جدول زير درج شده است.
اگر برآورد ما از چگالي عالم، فقط به اشياي درخشاني مانند كهكشانها، ستارگان و ابرهاي روشن محدود ميشد، چگالي حاصل از محاسبه ما 3g/cm 10 به توان منفي 21 ميبود، كه نشان مي دهد جرم ـ انرژي كافي براي “بسته” بودن عالم وجود ندارد و عالم هميشه در حال انبساط است. اما، با گذشت هر سال اكتشافات جديدي از ماده تاريك موجود در كهكشانها به عمل ميآيد. بررسيهاي اخير پرتو x حاكي از تابش زمينه پرتو x است كه ممكن است منشأ آن منافع بي نور عالم باشد. اخترشناسان با بررسي تابش فروسرخ در حال شناسايي تعداد زيادي كوتولههاي سرخ سرد هستند كه تا چند سال پيش ناشناخته بودند همچين بايد جرم همه سياهچالههايي را كه فكر ميكنيم وجود دارند به حساب آوريم. نكته بسيار مهم ديگري كه به ادراك ما از جرم ـ انرژي عالم افزوده شده ناشي از تاج نامرئي عظيمي (پر جرمي) است كه فكر ميكنيم كهكشان راه شيري ما را احاطه كرده باشد. اگر همه كهكشانها (يا حتي فقط مارپيچها) تاجهايي پر جرم داشته باشند، مي توانند جرم شناخته عالم را با ضريب چشمگيري افزايش دهند. از اين گذشته اگر كهكشانها مراكز ابر جرم (از نوع سياهچاله) داشته باشند ممكن است پر جرمتر از آنچه قبلاً فكر كردهايم، باشند اخترشناسان در آستانه دسترسي به تكنيكهاي جديد و اكتشافات تازهاي هستند كه سر رشتههايي از جرم ـ انرژي كافي براي بسته بودن عالم به دست ما بدهد.
فراواني دوتريم
دوتريم در پي رويداد مهبانگ در مراحل اوليه تكامل عالم تشكيل شد. چون درصد مادهاي كه به صورت دو تريم(هيدروژن سنگين) باقي مانده است، به چگالي دوتريم اوليه عالم بستگي دارد، و چون چگالي فعلي آن نيز به چگالي دوتريم اوليه مربوط مي شود، درصد دوتريم فعلي در عالم امروز، آزموني براي مدلهاي كيهانشناختي به وجود ميآورد. فراواني دوتريم يافت شده نشان مي دهد كه چگالي اوليه دوتريم به طور قابل ملاحظهاي بيشتر از آن بوده است كه امروزه فقط با ماده روشن مشخص مي شود. از اين رو فراواني دوتريم حاكي از آن است كه ماده تاريك بيشتري در مقايسه با ماده روشن وجود دارد. [36]
كشف حيرتانگيز مادهي تاريك عالم(7):
بيش از نيم قرن است كه مسئله ماده تاريك در جامعه فيزيك مطرح شده است كيهانشناسان دريافتهاند كه كهكشانهاي مارپيچي، فقط با وجود ستارهها و سحابيهايشان نمي توانند سرعت دوراني رصد شده در آنها را توجيه كنند. سرعت گردش ستارهها به دور مركز كهكشان در نواحي حاشيهاي كهكشان، ميبايست كُندتر از هر جاي ديگري درون كهكشان باشد اما اين طور نيست و ستارههاي بيرون كهكشان با سرعت زيادي در حركتاند، اين نوع حركت كهكشان نشان از وجود گرانش عظيم مادهاي دارد كه در نواحي بيرون كهكشان پنهان شده است. از سوي ديگر جرم ناپيداي مشابهي با گرانش عظيم در خوشههاي كهكشانها وجود دارد. در واقع تمام آنچه به صورت ستارهها و اجزايشان، سحابيها و ابرهاي ميان ستارهاي و ميان كهكشاني و تمام ماده عادي، يا آن طور كه در فيزيك نام ميبريم ماده باريوني، ميشناسيم، فقط 4 درصد جرم كل عالم است و ماده تاريك سهم بسيار بزرگي از جرم در كيهان را اشغال ميكند. به طور مثال در كهكشان راه شيري فقط 10 درصد جرم به صورت ماده باريوني، مانند ستارهها و گازهاي ميان ستارهاي، است 90 درصد ديگر را ماده تاريك تشكيل مي دهد!
در سالهاي اخير، نامزدهاي مختلفي از نوع ماده باريوني و ديگر مواد شناخته شده طبيعت براي ماده تاريك مطرح شدند. به نظر ميرسيد كوتولههاي قهوهاي(اجرامي با جرم كمتر از ستاره كه دماي كافي براي همجوشي نارس ميمانند) كه بسيار كم فروغاند اجرام پر شماري در هاله كهكشان باشند اما مشاهدات ريز همگراييهاي گرانشي وجود مقدار كلان جرم به صورت كوتولههاي قهوهاي را در هاله كهكشان رد كرد. در اين روش اخترشناسان اثر گرانشي اين كوتولههاي قهوهاي ناپيدا در هاله كهكشان را بر نور ستارههاي زمينه رديابي ميكردند، نامزد باريوني ديگر براي ماهيت ماده تاريك، مي تواند ابرهاي ملكولي تاريك باشد. اين ابرهاي ملكولي درون كهكشانها پراكندهاند و به علت خنثي بودن تابش ندارند. اما به نظر ميرسد اين نوع ابرها نيز سهم قابل توجهي از جرم كيهان را نداشته باشند. از طرف ديگر يكي از نامزدهاي غير باريوني ماده تاريك ذرات نوترينو است. نوترينوها داراي جرم اما با بر همكنش بسيار ضعيف با ماده باريونياند. ممكن است سهمي از ماده تاريك داشته باشند، فيزيكدانان نام ذرات سنگين و ناپيداي غيرباريوني را WIMPسر واژه Massive Interacting Weakly يا ذرات سنگين با بر همكنش ضعيف گذاشتهاند كه به علت بر همكنش ضعيف به سختي قابل آشكارسازياند.
دراين تصوير نماي نور مرئي خوشه ي کهکشانهاي گلوله ي با نماي پرتو x خوشه که نشان دهنده ي توده گاز داغ و گلوله مانند، وسط تصوير است ترکيب شده و سپس نقشه برداري توزيع ماده به روش همگرايي گرانشي وجود جرم نامرئي بسيار زيادي را علاوه بر کهکشانها در خوشه نشان مي دهد.(درون خط خاکستري)
به تازگي گروهي از اخترشناسان دانشگاه آريزونا با استفاده از تلسكوپهاي فضايي چاندرا(پرتوايكس) و تلسكوپ هابل و چند تلسكوپ بزرگ زميني به رصد و بررسي تصادم بين دو خوشه از كهكشانها پرداختند. اين خوشه كهكشانها، در فاصله بيش از 3 ميليارد سال نوري از ما، “خوشه گلوله” نام دارد و حدود 100 ميليون سال پيش از برخورد بسيار شديد بين دو خوشه شكل گرفته است. نام اين خوشه به علت وجود ابر هيدروژن عظيم و گلوله شكلي از گاز ابر داغ(پلاسما) در يك سوي آن است كه در تصاوير پرتو ايكس چاندرا به خوبي نمايان است، دماي اين گاز ميان كهكشاني صد ميليون كلوين است.
در اين جفت خوشه برخوردي دو بخش ماده “روشن” و “تاريك” تحت فرايند برخورد از يكديگر جدا شده است. بيشتر جرم روشن خوشههاي كهكشانها، شامل ستارگان درون كهكشان و پلاسما يا گاز داغ و يونيده ميان كهكشاني است. اگر بتوان با ساز و كاري ماده باريوني روشن ساختار را از كل ساختار جدا كرد، در اين صورت اثر گرانشي آنچه ميماند مربوط به ماده تاريك است. البته برخورد دو خوشه چنين فرصتي را به كيهانشناسان داده است. اين دو خوشه حدود صد ميليون سال قبل، از درون يكديگر رد شدهاند اما پلاسماي موجود در فضاي ميان كهكشاني دو خوشه با يكديگر ادغام و درگير شدهاند و از كل ساختار كهكشانها و ماده “تاريك” جا ماندهاند.
گام بعدي نقشهبرداري از توزيع ماده دو خوشه به كمك اثر همگرايي گرانشي آنها بود. جفت خوشه برخوردي نور كهكشانهاي دورتر زمينه را در سر راه رسيدن به زمين، خميده ميكند و مانند يك عدسي غولآساي كيهاني سبب همگرايي پرتوهاي نور كهكشانهاي زمينه و آشفته شدن تصوير آنها مي شود. از نقشهبرداري همگرايي، گرانشي ضعيف ايجاد شده در تصوير كهكشانهاي پس زمينه، توزيع كل ماده در ساختار خوشه برخوردي به دست آمد. اما جالب اين كه نقشه توزيع فضايي ماده كه از اين روش به دست آمده است با توزيع سيال پلاسما(گاز داغ ميان كهكشاني كه بيشتر جرم روشن ساختار را تشكيل مي دهد) در تصوير پرتو ايكس چاندرا تطابق ندارد. نقشه گرانشي محل تمركز بيشتر جرم كل ساختار را به جاي قلمرو گاز داغ جاي ديگري نشان مي دهد، دو منطقه بسيار گسترده در هاله هر كدام از خوشهها. در واقع جرم عظيم موجود در هاله نه تنها تابش الكترومغناطيس آشكار شدهاي ندارد، بلكه در عبور هر خوشه از يكديگر هيچ بر همكنشي با محيط اطراف و حتي با ماده هم نوع خود از خوشه ديگر نداشته است. آنها همچون اشباحي از ميان هم عبور كردهاند و همراه خوشههاي ميزبان خود، از صحنه برخورد گريختهاند، در حالي كه پلاسماي ميان كهكشاني در ميان دو خوشه در فرايند برخورد درگير شده و جا مانده است.
اين كشف بزرگ كه نخستين بار در تاريخ كيهانشناسي نقشه دقيق قلمرو و جرم ماده تاريك را در خوشههاي كهكشانها نشان مي دهد، آغاز غلبه نظريه ماده تاريك بر نظريه “موند” يا رهيافت “گرانش تعميم يافته” است و نويدي براي فيزيكدانان ذرات بنيادي است كه در جستجوي و يمپها، يعني ذرات ناشناخته سنگين و با بر همكنش بسيار ضعيفاند. [37]
با عنايت به موارد مذكور نتيجهگيري مي شود كه جرم كافي براي انقباض عالم موجود مي باشد. اينها، نمونههاي از آيات قرآن كريم در ارتباط با موضوع كيهانشناسي بود. البته موارد متعدد ديگري نيز در اين زمينه هست كه شرح آنها در اين مقاله نميگنجد. اميد است مفسران گرانقدر قرآن، همانطور كه علماي بزرگ سابقاً درس نجوم و رياضي را در حوزهها مطالعه ميفرمودند با مطالعه آخرين كتب و مقالات حاوي پيشرفتهاي بشر در اين زمينهها اطلاعات خود را بروز برسانند تا استفادهكنندگان از تفسير آنان به خصوص نسل جوان بهره بيشتري برده و به مسيري كه قرآن آنان را هدايت ميكند كه همانا رستگاري و سعادت فرد و جامعه در آن مي باشد رهنمون گردند.
نكته ديگر اينكه، در دوران شكوفايي تمدن اسلامي، دانشمندان مسلمان حرف اول را در نجوم و رياضي و ستارهشناسي ميزدهاند و رصدخانههاي فراواني در ممالك اسلامي فعال بودهاند. يكي از اين مراكز رصدخانه مراغه بود. زندهياد پرفسور محمد عبدالسلام فيزيكدان فقيد و برجسته پاكستاني و برنده جايزه نوبل فيزيك در سال 1979 ميلادي مينويسد:
“رصدخانه مراغه با بيست اخترشناس از سرتاسر دنياي اسلام تحت سرپرستي دانشمند بزرگ خواجه نصرالدين طوسي احتمالاً اولين رصدخانه جهان به معناي واقعي كلمه بود” [38]
متأسفانه، به دلايل مختلف، تمدن اسلامي شكوفايي خود را از دست داد و پرداختن به علوم تجربي نيز به فراموشي سپرده شد و نتيجه آن شد كه قرون اخير در ممالك اسلامي، رخ داده است؛ اكنون كه در آستانه قرن بيست و يكم ميلادي هستيم، ضمن افتخار به گذشته درخشان اسلام و خدمات شاياني كه دانشمندان مسلمان مثل بوعلي سينا، فارابي، بيروني، ابن هيثم، رازي، جابربن حيان و ... در پيشرفت شاخههاي مختلف علوم از قبيل طب، رياضي، فيزيك، شيمي و نجوم داشتهاند با يادآوري اين مطلب كه اروپاييان با دريافت اين علوم از مسلمانان و ترجمه كتب آنها به پيشرفتهاي بعدي نائل شدهاند. آنچه در حال حاضر، ضروري بنظر ميرسد، اين است كه دانشمندان گرانقدر فعلي خود را در تمام زمينهها به ويژه علوم پايه مورد حمايت مادي و معنوي قرار دهند و بودجههاي تحقيقاتي مراكز علمي و پژوهشي را افزايش دهيم و با برنامهريزيهاي مناسب در توليد علم و فنآوري در همه زمينههاي علمي بكوشيم. البته جاي خوشحالي است كه در اين سالها، پيشرفتهاي خوبي هم داشتهايم.
کهکشان مارپيچي 3370 NGC درصورت فلکي اسد، در زمينه تصوير ژرف تلسکوپ فضايي هابل از اين کهکشان چند هزار کهکشان دور دست در فاصله هاي چند ميليارد سال نوري از ما شناسايي شده است.
نكته ديگر، اينكه چه خوب است همه مردم، همانطور كه از طريق اخبار علمي به طور مرتب توسط رسانههاي جمعي مثل صدا و سيما و مطبوعات و اينترنت و ... در جريان پيشرفتهاي علمي بشر در رشته ستارهشناسي و شناخت جهان هستي و تحولات كاينات قرار ميگيرند و يا حتي به طور طبيعي و معمولي در شبهاي صاف به خصوص در مناطقي كه آسماني صاف و به دور از آلودگي هوا دارند به آسمان زيبا با اين همه ستارهها، نظاره ميكنند، اندكي هم به تأمل و تفكر در رمز كائنات بپردازند. زيرا به طور يقين شناخت و معرفت آنها نسبت به خداوند متعال كه خالق اين همه نظم و زيبايي و عظمت مي باشد، بيشتر خواهد شد و به قول سعدي:
اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود
هر كه فكرت نكند، نقش بود بر ديوار
كوه و دريا و درختان همه در تسبيحند
نه همه مستمعي فهم كند اين اسرار
و اتفاقاً قرآن از كساني كه در اينگونه امور، بي تفاوت هستند؛ گله و شكايت ميكند و آنها را مورد نكوهش قرار مي دهد چنانكه در آيه 105 سوره يوسف مي فرمايد:
“وَ كَأَيِّن مِّن آيَهٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَ هُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ”.
(و [اين مردم بي خرد] چه بسيار بر آيات و نشانههاي قدرت الهي در آسمانها و زمين ميگذرند و از آن روي ميگرداند.
[و اعراض از تأمل و تفكر در آن ميكنند.]
در پايان با اين شعر زيباي مولانا مطلب را به پايان ميرسانم:
چون نميداند دل دانندهاي؟
هست با گردنده گردانندهاي
تو قياس از گردش كيهان بگير
گردشش از كيست؟ از عقل منير
جمله اطباق زمين و آسمان
همچو خاشاكي در آن بحر روان
گردش هر باد از معني اوست
همچو چرخي كو اسير آب جوست
جنبش كفها ز دريا روز و شب
كف همي بيني و دريايي عجب
ما چو كشتيها به هم بر ميزنيم
تيره ي چشميم و آب روشنيم
اي تو در كشتي تن رفته به خواب
آب را ديدي، نگر در آب آب
آب را آبي است كو ميراندش
روح را روحي است كو ميخواندش
ماهيانيم و تو درياي حيات
زندهايم از لطفت اي نيكو صفات
تو نگنجي در كنار فكرتي
ني به معلولي قرني چون علتي
عاشق صنع خدا بافرّ بود
عاشق مصنوع، او كافر بود
در پايان از خداوند تبارك و تعالي درخواست داريم به همه، توفيق درك مفاهيم عميق قرآني و عمل به قرآن را عنايت فرمايد. انشاءالله. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
پينوشتها:
1. ليپتون.LEPTON ذرات سبک تر غير کوارک متعلق به جسم و ماده معمولي يعني الکترونها ونوترونها به خاطر واژه ي يوناني "سبک"، "ليپتون" ناميده مي شوند.
2. نوترينو NEUTRINO يکي از ذرات بنيادي است.
3. کوتوله DWARF
4. کهکشان مارپيچي SPIRAL GALAXY
5. خوشه كهكشان Cluster of Galaxies
6. گروه محلي Local Group
7. ماده تاريك Dark matter
* عضو هيئت علمي دانشكدهي علوم قرآني تهران
عضو پيوستهي انجمن فيزيك ايران
عضو پيوستهي انجمن نجوم ايران
منابع:
1 -آيتالله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج3، ص 389.
2 -احمد سياح، فرهنگ دانشگاهي 1 ترجمه المنجد الأبجدي ـ عربي به فارسي، ص 431(انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1374 تهران)
3 -علامه طباطبايي(ره) تفسير الميزان ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج7، ص 182، پي تفسير آيه 59، سوره انعام.
4 -همان، ج 20، صص 307 و 308.
5 -ابراهيم ويكتوري، ماده تاريك يا جرم گمشده، ماهنامه علمي نجوم، شماره 127، تير ماه 1382، ص 17.
6 -رابرت تي. ديكسون(Robert. T. Dixon)، نجوم ديناميكي(Dinamic Astronomy) ترجمه: احمد خواجه نصير طوسي، مركز نشر دانشگاهي، چاپ اول 1382، ص 556.
7 -ت. يادمانابان(Thanu و Padammalhan)، حكايت خلقت عالم پس از نخستين سه دقيقه(After trhe first three minutes the stony of our unverse) ترجمه: دكتر محسن شادمهري، فاضله خواجه نبي، انتشارات ققنوس، چاپ دوم، اسفند ماه 1384، ص 14.
8 -منبع شماره 6، (نجوم ديناميكي)، ص 500 الي 526.
9 -منبع شمارهي 7، (حكايت خلقت عالم پس از نخستين سه دقيقه)، صص 17 و 13 و 12.
10 -دكتر مهدي گلشني، قرآن و علوم طبيعت، صص 102 و 120 -119(نشر مطهر، 1375، تهران)
11 -زركشي، بدرالدين، (م 794 هـ ق) البرهان في علوم القرآن، ج 2، ص 48
12 -سيد محمد علي ايازي، قرآن و تفسير عصري، صص 196 -194 و 4142(دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1376)
13 -محمد علي رضايي اصفهاني، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، (انتشارات اسوه، 1375)، ص 340 به نقل از آيتالله محمد هادي معرفت.
14 -همان، صص 348 -327 به طور مشروح موافقين تفسير علمي را بيان نموده است.
15 -دكتر بوكاي، مقايسهاي ميان: تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمهي مهندس ذبيحاله دبير، صص 226 -225(دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1374)
16 -ترجمه الميزان، ج 18، پي تفسير سورهي ذاريات، ص 573
17 -تفسير نمونه، (زير نظر آيتالله مكارم شيرازي) ج 22، ص 373
18 -همان، ص 373، به نقل از “مرزهاي نجوم” ترجمهي رضا اقصي صص 340 -338
19 -همان ص 374 به نقل از “آغاز و انجام جهان” صص 77 -74(با تلخيص)
20 -همان ص 374 به نقل از “آغاز و انجام جهان” صص 77 -74(با تلخيص)
21 -همان منبع 20، ص 375
22 -همان منبع 6، (نجوم ديناميكي)، ص 556.
23 -پاول هاچ، ساختار ستارگان و كهكشانها، ترجمه توفيق حيدرزاده(سازمان جغرافيايي و كارتوگرافي گيتاشناسي، 1372) صص 261 -250
24 -ترجمهي تفسير الميزان، ج 14 ص 391
25 -تفسير نمونه، ج 13، ص 394
26 -ماركوس چرون 1994. 26 feb، new Scintist و ترجمهي بهرام معلمي(ماهنامهي نجوم، شماره 35، مرداد 1373) صص 10 -8
27 -ژان گيتون، گريشكابوگدانف ـ خدا و علم، ترجمه دكتر عباس آگاهي، صص 36 و 31(دفتر نشر در فرهنگ اسلامي 1374)
28 -استيفن هاوكينگ،Hawking, Stephen willian جهان در پوست گردو، (دنبالهي كتاب تاريخچهي زمان) ترجمه محمد رضا محجوب، انتشارات حرير، چاپ سوم، 1384، صص 117 و 118
29 -همان، صص 229 الي 301
30 -ترجمهي الميزان، ج 7، ص 182.
31 -تفسير نمونه، ج 13، ص 513.
32 -همان منبع رديف 19، ص 11.
33 -استيفن هاوكينگ، تاريخچهي زمان از انفجار بزرگ تا سياهچالهها، ترجمهي: حبيبالله دادفرما ـ دكتر زهره دادفرما، ص 143
34 -همان، ص 171 -169
35 -ژان گيتون ... خدا و علم، ترجمهي دكتر عباس آگاهي، ص 173
36 -همان منبع 6، (نجوم ديناميكي)، صص 562 و 563.
37 -دكتر سهراب راهوار، كشف حيرتانگيز مادهي تاريك، ماهنامهي نجوم، شمارهي 162، شهريور 1385 صص 16 و 17. براي مطالعهي بيشتر به اين منبع مراجعه فرماييد:
http:chandra.nasa.govuanews.org
پايگاه خبري دانشگاه آريزونا
38 -محمود طيار مراغي. فصلنامهي وقف ميراث جاويدان، شمارهي 14 به نقل از: دكتر سيد حسين نصر، علوم و تمدن در اسلام، ترجمهي احمد آرام، ص 70.
مجموعه مقالات همایش ملی قرآن و علوم طبیعی، تهیه و تنظیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، زیر نظر بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.
نظرات شما عزیزان: