پرستش چیست و چرا باید خدا را بپرستیم؟
پرستش در اصل یعنی هدف گرفتن، تعلق و وابستگی داشتن.
انسان موجود کاملی نیست، و تنها خداوند متعال است که کامل بوده و هیچ نقصی به او راه ندارد و «کامل» یعنی هستی محض – و به هستی هیچگاه نیستی و نقص راه نمییابد. لذا انسانها نیز مانند سایر موجودات این عالم فقیر و نیازمند هستند و همین فقر و نیاز، سبب عشق آنها به کمال میگردد و این «عشق» ضمن آن که اثبات میکند لابد کمالی هست من عاشق آن هستم، سبب حرکت [مادی و معنوی] نیز میگردد. به قول حضرت امام خمینی (ره): عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است. و این معنا یعنی همان فطری بودن توحید.
پس انسان در هر حرکتی هدفی دارد و هدفهای کوچکتر و مقطعی او نیز به قصد رسیدن به هدف بالاتر اتخاذ میگردد و منتهای همهی اهداف، رسیدن به معشوق – یعنی همان کمال – است. مثل این که انسان غذا میخورد تا سیر شود و میخواهد گرسنه نمانده و سیر شود، تا هلاک نگردد و با رفع گرسنگی به کمال برسد. تحصیل میکند تا از جهل به کمال علم برسد، کسب معاش میکند تا از فقر به کمال غنا برسد و ... . خلاصه هر تلاشی برای گذر از نقص و نیستی و تقرب به کمال و هستی است. حتی کسی که خطا و خلافی میکند، به این علت است که کمال را در آن دیده است.
این یعنی پرستش. پس اگر انسان چیزی را هدف نهایی خود گرفت و برای تقرب و وصال او حرکت کرد، آن چیز میشود «معبود و إله» او. خواه شناختش درست باشد و «الله» را معبود و إله خود گرفته باشد و خواه در خطا باشد و مخلوقهای دیگر را إله و معبود گرفته باشد. لذا فرمود: «لا إله الاّ الله» - یعنی الهی نیست به جز الله. یعنی فریب نخورید و تجلیات ذات رب که همه مخلوقاتی چون شما و یا پستتر از شما هستند را إله خود فرض نکنید، چرا که حقیقت هستی غیر از این است و آنها هیچ یک إله نیستند.
حال دقت کنیم که پرستش هر معبودی، شکل و الزاماتی متناسب با آن دارد. به عنوان مثال: اگر معبود کسی «شهوت» شد، یعنی در هستی خود هیچ هدفی بالاتر از شهوت نداشت و همه سعی و تلاش او در جهت و سمت و سوی ارضای شهوت جنسی بود، معبود او همان شهوت است و عبادت چنین معبودی مستلزم شهوترانی به هر شکلی است.
اگر معبود کسی «مال و ثروت» شد، عبادت چنین معبودی کسب مال و ثروت افزونتر از هر طریقی خواهد بود. اگر «علم» معبود شد، عبادت او کسب علم و صرف تمام توجهات و امکانات و حرکات جهت کسب علم خواهد بود. اگر معبود کسی «بت» شد، باید طلا و جواهر به گردنش بیاویزد و فرزند را مقابلش قربانی کند و اگر معبود «الله» شد، باید اوامر او را که راه رشد و رسیدن [صراط مستقیم] را نشان میدهد، اطاعت کند. لذا فلسفهی کلیه احکام و عبادات در اسلام همان «قرب الهی» و واصل شدن به «لقاء الله» است.
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (الکهف، 110)
ترجمه: بگو من فقط بشرى هستم همانند شما، كه به من وحى مىشود، حق اين است كه خداى شما يگانه است پس هر كه اميد دارد كه به پيشگاه پروردگار خويش رود بايد عمل شايسته كند و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكند
با توجه به نکات فوق که به صورت خلاصه بیان شد، معلوم میشود که احدی در عالم وجود ندارد که «إله» و «معبود»ی نداشته باشد. حتی کسی که گمان میکند هیچ معبودی، اعم از طاغوت زمان، بت، شهوت، مال و ... را نپرستیده و بندگی نمیکند، معبودش هوای نفس خودش است و آن را بندگی و اطاعت میکند. چنان چه فرمود:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَن يَهديهِ مِن بَعدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه، 23)
ترجمه: هيچ ديدى آن كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه كرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده انداخت، ديگر بعد از خدا چه كسى او را هدايت مىكند آيا باز هم متذكر نمىشويد؟
بدین ترتیب علت پرستش (عبادت) نیز روشن میشود، که همان رشد، تکامل و تقرب به کمال یعنی الله جل جلاله میباشد. و به همین دلیل ابتدار هر کاری، از نماز گرفته تا دیگر امور، نیت میکنیم «قربة الی الله» - یعنی این کار را انجام میدهم برای نزدیک شدن به الله جل جلاله. و به همین دلیل هیچ امر نیکی که هدف از آن «الله» نباشد، پذیرفته نیست.
عشق به خود «حقیقت خود» نیز همان عشق حقتعالی است، چرا که اساساً «خود»ی وجود ندارد و انسان هر چه در خود و بیرون خود میبیند، همان تجلیات ذات حق تعالی میباشد. و آدمی چون فطرتاً عاشق اوست، همهی تجلیات و نشانههای او را نیز دوست دارد. اما عدهای خود را به غیر از او میبینند، اینان خودپرست میشوند، هم چنان که هر چیزی به غیر او را مستقل و کمال فرض کنند، عبد و بندهی او میشوند.
نظرات شما عزیزان: