روضه های مصور| شب دهم محرم/ عاشورا و وداع

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

روضه های مصور| شب دهم محرم/ عاشورا و وداع

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

روضه های مصور| شب دهم محرم/ عاشورا و وداع

روضه های مصور| شب دهم محرم/ عاشورا و وداع

روضه های مصور| شب دهم محرم/ عاشورا و وداع

دشمنان دور بدن حسین بن على (علیهما السلام) حلقه زدند و هر کدامى یک ضربه اى وارد مى کنند و این جسمِ پاک بى دفاع روى زمین افتاده، هرچه اینجا وحشیگرى وخباثت است، در خیام حرم ابى عبدالله روح توجه به خدا است که موج مى زند، زنها خیام حرم بیرون آمدند، زینب (سلام الله علیها) مى آیند به طرف قتلگاه. وقتى که رسید آنجا جسد عزیزش را روى زمین گرم کربلا افتاده دید به طرف جسد عزیزش ابى عبدالله خطاب به جدش پیغمبر صدایش بلند شد اى جد عزیزمیک نگاهى به صحراى گرم کربلا بکن، این حسین توست که در میان خاک و خون مى غلتد و افتاده. بعد هم نقل مى کنند زینب دستها را زیر جسد حسین بن على کرد؛ صدایش بلند شد پروردگارا این قربانى را از ال محمّد قبول بفرما.| [رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۶۴/۷/۵]

- تصویرسازی: فاطمه طیوب

 

خداحافظ برادر

علامة مجلسی (رحمه الله) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم ۷۲ نفر از اصحاب و اهل بیت خود را دید که روی زمین افتاده اند و بی کس و تنها مانده است، متوجه خیمه ها شد. «و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب و یا فاطمه، یا ام کلثوم، علیکنّ منی السلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام کلثوم خداحافظ».

زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمه ها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت همه را سفارش می فرمود که دلها را آتش می زد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.  اهل حرم را به شکیبایی امر فرمود و راهی میدان شد.


کلید محافظ جان هیوندای HYUNDAI-تکنوفاز

چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.

حضرت بر ذوالجناح سوار شدند که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه می آید، نظر کرد دید زینب با پای برهنه می آید و می گوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت می باشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دستها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.

منابع:
- حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، ۱۳۶۰ ق، ص ۹۷.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم
برچسب‌ها: ویژه شام غریبان

تاريخ : پنج شنبه 29 / 5 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.