تو رستگار شدی!

مگر نه اینکه به حضور پیامبر اعظم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله خواهی رسید؟!
مگر نه اینکه غم دوری تو در فراق فاطمه علیهاالسلام
پایان خواهد یافت؟!

دیگر نه خار در چشم و نه استخوان در گلو داری.
دیگر از مردم آدم‏نمای کوفه جدا شدی و به سوی
معشوقت پرواز کردی


ولی چرا تنها رفتی؟! کجا رفت وحدت کوفیان؟
این علی علیه‏السلام است باز هم از مظلومیت خود می‏گوید؛

از نامردانی می‏گوید که در حساس‏ترین
لحظه‏ ها تنهایش می‏گذارند.

علی جان، بگو؛ از ناجوان‏مردی کوفیان بگو تا برایم عبرتی شود.
نمی‏خواهم من هم مولایم را در کشاکش بلا، تنها بگذارم.

دوست دارم در تنهایی ‏ات، چاه فریاد غم ‏آلود تو باشم...
علی جان بگو