تدبر در قرآن و روزه

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

تدبر در قرآن و روزه

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

تدبر در قرآن و روزه

http://altadabbor.com/wp-content/uploads/1040604_464.jpg

با سلام.می خواستم در مورد تدبر در قران و تدبر در روزه سوال کنم. توی یه حدیث از امام علی(ع) خوندم که قران خوندن بدون تدبر و روزه گرفتن بدون تدبر هیچ فایده ای نداره . ما وقتی قران میخونیم ترجمه ی اون رو هم میخونیم ایا این کافیه ؟ اگه نیست باید چه جور باشه ؟حتما باید تفسیر بخونیم ؟تدبر در روزه چی ؟ اصلا روزه میگیریم که به چی برسیم ؟ شنیدیم و دیدیم که همه میگن روزه برای اینکه ما گرسنگی بکشیم تا به یاد فقیر ها باشیم اما فکر نمیکنم این تنها هدف روزه ای که خدا این همه روش تاکید کرده و بهترین ماهشو به روزه اختصاص داده باشه . وگفته تمام این ماهو روزه بگیریم و حتی شاید همین روزه گرفتن این ماه ، مقام این ماه رو بالا برده باشه !
با تشکر .

در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید . الف. معنای تدبر در قران

یعنی پشت چیزی را دیدن و حقیقت آن را یافتن؛
یعنی نظر در عواقب امور و رموز چیزی داشتن و به کنه وجود آن پی‌بردن .
تفسیر پرده برداری از کلمات و الفاظ قرآن و رسیدن به معانی است ولی تدبر درک رموز و حقائق قرآنی است. و بررسی نتایج و عواقب و پشت و روی چیزی   ما نزل من‌القرآن آیه الاّ لها ظهر و بطن ( حدیث: آیه‌ای نازل نشد از قرآن مگر آنکه برای آن پشتی ‌و تویی‌است ).
من ارادالعلم فلیثورالقرآن ( حدیث: کسی‌که خواهان دانش است، پس باید که در معانی قرآن بحث‌‌کند ).
من ارادالعلم‌الاول والآخر فلیقرأالقرآن ( حدیث نبوی: کسی که خواهان دانش‌ اول و آخر است، پس باید که قرآن بخواند) یعنی تمام دانش‌ها در قرآن فراهم آمده‌است .
أقرأالقرآن فی ثلاث. لان أقرأالبقره فی لیله فادبرها احب الی من ان أقرأ کما تقول هذرمه ( حدیث نبوی: بخوانید قرآن را در سه. به این دلیل که سورة بقره را در یک شب با تدبر خواندن، دوست‌داشتنی‌تر است نزد من از آنچه که تندتند بخوانید .)
بیشترین چیزی که به «سه» می‌خورد، همان است که برای سخن گفتن آمده‌است: چیزی را که می‌خواهید بگویید سه بار فکرش را بکنید سپس بگویید›. اینجا هم منظور آن است که قرآن را با سه‌بار تدبرکردن بخوانید .
مثل‌الماهر بالقرآن مثل‌الکرام‌السفره‌البرره ( حدیث: کسی که به قرآن مهارت دارد، مانند فرشتگان بزرگوار و برگزیده است ).
یکی از راههای مهارت‌یافتن و تدبرکردن در قرآن، متعهدشدن و تداوم‌داشتن به خواندن قرآن است. خداوند در سورة مزّمّل آیة 20 که آخرین و بلندترین آیة(یک‌سوم سوره) این سوره است، می‌فرماید: پس تاآنجاکه ممکن است قرآن بخوانید. ممکن‌است مریض باشید، برخی درسفر، و برخی درحال رزم باشید، پس تاآنجاکه ممکن است قرآن بخوانید .
ولی متأسفانه کمتر دیده‌می‌شود که کسی هرروزه قرآن بخواند و در آن تدبرکند :
انّ قومی اتخذوا هذاالقرآن مهجوراً ;( فرقان:30 )  پیامبر اکرم در روز قیامت با این کلام از امت خود شکایت‌می‌کند: «همانا قوم من این قرآن را ازخوددورکردند ».
من ترک‌القرآن شهرین لم یقرأه فقد جشره ( حدیث: کسی که دو ماه قرآن را ترک‌کند و آن را نخواند، از آن دور ماند و با آن بیگانه شود ).
لاتوسّدواالقرآن واتلوه حق تلاوته. من قرأ ثلاث آیات فی لیله، لم یکن متوسّداً للقرآن ( حدیث: قرآن را پشت‌سرنیندازید و حق تلاوت آن را بجاآورید. کسی که هر شب سه آیه بخواند بی‌اعتنا به قرآن نیست ).
حامل‌القرآن غیرالغالی فیه ولاالجافی عنه ( حدیث: نگاهدار قرآن کسی است که از حد آن درنگذرد و در آن غلونکند، و چیزی از آن فرونگذارد و به آن جفانکند ).
از سوی دیگر، ‹تدبر› با ‹تأویل› فرق‌دارد. ‹تأویل قرآن› که برعهدة راسخون فی‌العلم مسلمان است ( از آیة 162سورة نساء برمی‌آید که غیرمسلمانان هم ‹راسخون فی‌العلم› دارند. بنابراین‌ برخی که می‌گویند منظور از راسخون فی‌العلم تنها معصومین‌اند، درست نیست )  یعنی به اول برگرداندن و چرایی آیه را دانستن است که با «فلسفة قرآن» پیونددارد و موضوعی عرشی‌است. ولی ‹تدبّر قرآن›، چیستی قرآن و آیات قرآنی است و با «شناخت قرآن» پیونددارد و بیشتر برای زندگی و بهره‌برداری در زندگی است و موضوعی فرشی است .
نزل‌القرآن علی سبعه احرف کلها کاف و شاف (حدیث: قرآن برهفت وجه نازل‌شده، که هر یک از آنها بسنده و صریح و قطعی است ).
روشنگری در مورد این حدیث :
برداشت اول: هر چیزی را که نگاه‌کنیم دست‌پر، شش وجه(طرف) هندسی بیشتر ندارد؛ که اگر از هریک از وجه‌ها به آن نگاه‌کنیم، دیگر وجه‌(روی)ها را نمی‌بینیم. این حدیث می‌گوید که قرآن بجای شش روی، هفت روی دارد. یعنی از هر رو از این هفت رو به آن نگاه‌ کنید، قرآن را می‌بینید و روی‌های دیگر آن را نمی‌بینید. ولی هر روی آن را که ببینید ناقص و مبهم نیست بلکه بسنده و صریح و قطعی است و نیاز شما را برطرف‌می‌کند .
این هفت روی هم می‌تواند بدین قرار باشد: وجه ریاضی، وجه فلسفی، وجه طبیعی، وجه زیبایی‌شناختی، وجه کلامی، وجه شرعی، و وجه عرفانی
برداشت دوم: هر واقعه یا چیزی دارای سه بعد است، ولی در نظریة نسبیت خاص اینشتین دارای چهار بعد است؛ یعنی بعد زمان نیز به آن افزوده‌می‌شود، ممکن است منظورحدیث نیز این باشد که هر چیزی شش وجه دارد ولی برای شناخت قرآن باید بعد زمان را نیز در نظرگرفت .
قرآن دریایی است که می‌توان از آن جرعه‌ای نوشید و سیراب شد. ولی کسی گوی را ربوده که آب کم‌جوید و تشنگی به‌دست‌‌آورد؛ تا چشمه‌های شناختش از هرسو روانه‌شود. این دریا هست؛ دیگر نیازی به جست‌وجوی دریا نیست؛ بلکه باید نسبت به این دریا احساس‌نیازکنیم. و تا هنگامی‌که در آن تدبر نکنیم آن را نخواهیم شناخت تا نسبت به‌ آن احساس‌ نیاز کنیم .
چگونه قرآن را تدبر کنیم؟
1. هرروز قرآن بخوانید. دست‌کم روزی یکی دو صفحه. حتی اگر عربی نمی‌دانید، بخوانید، و با دقت بخوانید. و از آغاز قرآن شروع‌کنید و به پایان آن برسید.(منظم و یکسان نه هرگاه از هرجا‌ که شد .)
روزهای اول شاید مشکل باشد ولی اگر هرروز بخوانید با قرآن مأنوس می‌شوید. هرکس با قرآن مأنوس شود، قرآن خود راهنمایش می‌شود .
2. هر روز پیش از خواندن قرآن، دعای آن را نیز بخوانید و از خداوند تأثیر آن را بر جسم و روان خود بخواهید. بهترین دعا در این زمینه، چنین است :
اللهم بالحق انزلته و بالحق نزل اللهم عظّم رغبتی فیه واجعله نوراً لبصری و شفاءً لصدری و ذهاباً لهمی و حزنی. اللهم زیّن به لسانی و جمّل به وجهی و قوّ به جسدی و ارزقنی حق تلاوته علی طاعتک آناء اللیل واطراف النّهار و احشرنی مع‌النّبی محمّد و آله‌الاخیار‌الابرار .
ترجمه: خداوندا تو را سوگند به آن حقی که به خاطر آن نازلش‌کردی و به حق نزول آن، میل مرا به آن زیادکن و آن را نوری برای دیدگانم قرارده و درمانی برای روانم و زداینده‌ای برای اندوهم. خداوندا زبانم را با آن نیکوگردان و رویم را با آن زیباگردان و تنم را به آن نیرو بخش و حقی که از تلاوت آن نصیبم می‌گردد، اطاعت و فرمانبرداری از تو در روز و شب باشد و مرا با نبی خودت محمد و خاندان برگزیده و نیکوی او محشورگردان .
در این زمینه دعاهای دیگری هم هست، ولی این دعا بر دیگردعاها برتری ‌دارد؛ زیرا دارای مضمون‌های جالب، مفید و قابل‌فهمی ‌است و با جسم و روان انسان در ارتباط‌ کامل ‌است .
3. از ترجمة قرآن به‌هیچ‌روی استفاده نشود. اگر به ترجمة واژه‌ای نیازداشتید، که بی‌شک نیاز خواهیدداشت، یا به فرهنگ واژها رجوع‌کنید و یا به قرآن‌هایی که ترجمة هر واژه را زیر آن نوشته‌‌است. البته گزینة دوم محدودیت می‌آورد؛ و گاهی منحرف‌کننده‌ می‌شود؛ زیرا برخی واژگان معناهای متفاوتی دارند که نمی‌توان همه را در زیر واژه جای داد. این روش خاص عجم‌ها(غیرعرب‌ها) نیست بلکه چنین قرآن‌هایی برای عرب‌زبانان نیز چاپ‌شده‌است، از جمله قرآنی زیر عنوان ‹بیان معانی مفردات کتاب‌العزیز› که آن را ‹دار‌الادیب للطباعه والنشر والتوزیع› در دمشق به‌چاپ‌رسانده‌است؛ و معنا یا معانی هرواژه را در کنارة قرآن نوشته‌اند .
چنین کتابی نیز به‌تازگی و به زبان فارسی، از سوی ‹سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش‌وپرورش› زیر عنوان ‹قرائت و درک تدریجی معنای آیات قرآن کریم› به‌چاپ‌رسیده‌است. این کتاب پاسخگوی کسانی‌ است که خود را از درک و فهم قرآن جز با ترجمة روان آن ناتوان می‌بینند، چنانکه در برابر پیشنهاد نگارنده مبنی بر اینکه قرآن ترجمه‌پذیر نیست، می‌گویند: ‹ما که عربی نمی‌دانیم پس چگونه آن را بفهمیم؟› و تصورمی‌کنند هرچه را که مترجمین قرآن برای آنان بنویسند، واقعاً قرآن است .
4. هیچ آیه‌ای را تا به اندازة درک خود نفهمیده‌اید، از کنار آن نگذرید. اگر وقت ندارید که در آیه تدبرکنید، آن را یادداشت‌کنید تا در فرصت مناسب به فهم آن نایل شوید .
5. تا زمانی که با روش بالا مهارت لازم را در قرآن نیافته‌اید، از خواندن هرگونه شرح و حتی تفسیر، خودداری‌کنید؛ تا هیچ‌گونه پیشداوری نسبت به آیات حق نداشته‌باشید؛ و ذهنتان خالی از پیشداوری‌هایی باشد که بعضاً انسان را از قرآن دورمی‌کند .
6. آیات مشابه را تا آنجا که می‌شود، با یکدیگر مقایسه و علت تشابه و تفاوت را دریابید .
7. ممکن است امروز از یک آیه یک موضوع را درک کنید؛ و زمانی دیگر یا به راهنمایی خود قرآن و یا به دلیل آگاهی‌های بیشتر، موضوع دیگری را درک‌کنید. این یکی از ویژگی‌های قرآن کریم است که ممکن‌ است یک آیه را حتی چندین سال بخوانید ولی به نکته یا نکته‌هایی که در خود نهفته دارد پی‌نبرید، و روزی به‌ناگاه چیزی برایتان روشن‌‌شود که هرگز فکرش را نمی‌کردید. با این حال نباید به این بسنده‌کنید که نکته‌ اصلی را یافته‌ام؛ زیرا برخی آیات آنقدر نکته‌ها دارند که اعجاب‌برانگیزند .
جالب است که بدانید، یکی از معناهایی که برای «تدبرکردن» آورده‌اند، نیز همین است. «یعنی دیدن چیزی است در آخرکار، که در اول‌کار ندیده‌ایم». درهمین واژة ‹تدبر› دقت‌کنید و ببینید که قرآن چه واژة بسیار مناسب، دقیق و جالبی را برگزیده‌است. اگر دقت کنید، درمی‌یابید که‌ از این گونه شگفتی‌ها در قرآن فراوان است .
8. اگر با این روش خوکنید، بسته به ‹توان›، ‹کشش› و انگیزة خویش، دیر یا زود، هم عربی یادمی‌گیرید، هم با فرهنگ و شیوة نوشتاری و گفتاری قرآن، و هم با واژگان خاص آن آشنا می‌شوید؛ و دارای صفت ‹متدبّر‌القرآن› می‌شوید. درنتیجه‌ اگر کسی به‌جای آیه، حدیثی نقل‌کرد و آن را آیه خواند یا برعکس، شما که با آیات قرآن مأنوس هستید، آنها را باز خواهیدشناخت .
9. ممکن است گفته شود این کارها از حافظ قرآن نیز برمی‌آید. درست است؛ ولی :
ـ هر حافظ قرآنی الزاماً متدبّر قرآن نیست و هر متدبّر قرآنی نیز نیاز ندارد که حافظ قرآن شود .
ـ متدبّر قرآن با شناخت باطن قرآن درست را از نادرست تشخیص‌می‌دهد، ولی حافظ قرآن با شناخت ظاهر آن .
ـ حافظ قرآن اگر متدبر قرآن نباشد، از روح کلی حاکم بر قرآن آگاهی چندانی ندارد؛ در نتیجه به هنگام برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی و با بزرگ‌بینی خود از اینکه حافظ قرآن است، ممکن است به انحراف رود؛ ولی متدبر قرآن به راحتی به انحراف کشیده نمی‌شود .
10. یکی از دستاوردهای مهم تدبر قرآن، شناخت کلی قرآن و روح حاکم برآن است، به مانند یک پدیده، با ویژگی‌های خاص خود؛ که با این روش، خرده‌‌خرده ممکن‌می‌گردد؛ آنجا که خداوند به پیامبرش می‌فرماید : انّ علینا جمعه و قرآنه فإذا قرأناه فاتّبع قرآنه
11. یکی از راه‌های تدبّر قرآن، گرداوری آیه‌های مختلف دربارة یک موضوع،‌ و نهادینه‌کردن آنهاست در خود، با تکرارکردن آنها. مثلاً در مورد « من یتّق‌الله » اگر آیه‌ها را فراهم‌ آوریم و هرروزه بخوانیم، پس از مدتی در ما نهادینه شده، و ‹تقوی› را در خود احساس‌می‌کنیم .
12. در این روند، کسی که هنوز به شناخت قرآن دست‌نیافته، ممکن است تصورکند که قرآن چقدر آیات تکراری دارد، ولی چنین نیست. هیچ آیه‌ای بی‌دلیل تکرارنشده. پشت هر تکرار، چیزی نهفته است که تدبرکننده‌اش باید آن را دریابد .
13. گاهی تصور می‌شود که برخی آیات نقیض یکدیگرند. این تصور هم باطل است. زیرا نشانة آن است که هنوز شناخت کافی از قرآن نیافته و ندانسته‌ایم که این هم یکی از شگردهای قرآنی‌است که آموزه‌های نهفته فراوانی، از جمله آموزه‌های روانشناسانه و جامعه‌شناسانه دربردارد .
14. گاهی نیز قرآن کریم به موضوع‌هایی می‌پردازد که ظاهراً در جهان امروزی جایگاهی ندارد. این تصور نیز بیهوده‌ است؛ و باید نتیجة عکس بگیریم و بپذیریم که هرگاه قرآن کریم به موضوعی پرداخته، لازم بوده؛ و اگر ما به لزوم آن پی‌نبرده‌ایم، دلیلی بر بی‌اهمیت‌بودن موضوع نیست. و در واقع به‌گونه‌ای می‌خواهد به ما گوشزدکند که باید آن موضوع را پی‌گیری‌کنیم .
کتاب‌الله حبل ممدود من‌السماء الی‌الارض
( حدیث: قرآن ریسمانی‌ است پیوسته از آسمان به زمین )
مرحوم اقبال لاهوری :

فاش گویم آنچه در دل مضمراست

این کتـابی نیست، چیز دیـگر است

  چونکه در جان رفت، جان دیگر شود

جان که دیگر شد، جهان دیگر شود

(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/106515 )
 
ب. منظور از تدبر در روزه اندشیدن در حکمت ها و آثار و خیرات و برکات ظاهری و باطنی و  مادی و معنوی و مادی آن   است .
 
ج. فلسفه و حکمت روزه
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت بدن و ابعاد دیگر دارای فواید فراوانی است، روزه در سلامت معده و پاکسازی آن از انواع غذاها که موجب انواع بیماری هاست اثرات فوق العاده ای دارد .
مرکز بیماریها معده است
پیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس کل دواء» (1 )
معده مرکز و خانه هر دردی است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهای نامناسب و زیاد خوری) اساس و راس هرداروی شفابخش است .
پیامبر(ص) سه باب از علوم بروی ما گشود
پیامبر عظیم الشان اسلام در یک بیانیه کوتاه، اثرات و فوائد سه چیز را به این شرح بیان می فرماید: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا» اول، جنگ و جهاد کنید تا مستغنی شوید، که غنائم جنگی باعث استغنا می باشد، دوم، روزه بگیرید تا صحت و سلامتی خویش را تضمین کنید، سوم، سفر کنید تا مالدار شوید، زیرا مسافرت و حمل کالای تجارتی از شهری به شهر دیگر یا از کشوری به کشور دیگر باعث رفع نیازمندی های جامعه و عمران کشورها می گردد، در این سه جمله پیامبر(صلی الله علیه و آله) سه باب از درهای علم: جهاد (که خود باعث تمکن و امکانات مالی می شود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روی ما می گشاید .
امام علی(ع) در فلسفه روزه چه می فرماید؟
ما اگر پویای فلسفه روزه و حکمت تشریع آن باشیم و از خواص و فوائد آن بخواهیم اطلاعات بیشتری پیدا کنیم و به اشکال تراشیهای منتقدین پاسخ اقناع کننده بدهیم به سخنان حکیمانه و درربار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه گوش فرا می دهیم در قسمتی از این خطبه امام می فرماید: «و مجاهدة الصیام فی الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا للخیلاء عنهم لما فی ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللا» (2) امیرمؤمنان علیه السلام به دنباله مطالب ارزشمندی می فرماید: از خدا بترسید و از کیفر تباهکاری در دنیا، و از زیان ستمگری در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ می فرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس فوائد و پاره ای از علل و فلسفه روزه را بیان می فرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهای واجب، برای آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانی) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنی جانهاشان، و زبونی دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندی از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهای نیکو برای فروتنی، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین برای اظهار کوچکی و «ذلت به پیشگاه با عظمتش » و در روزه رسیدن شکمها به پشتها برای خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفه اش سازندگی و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائی است که می تواند آدمی را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهای ظاهری و باطنی برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمی دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات بخصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درجائی دیگر می فرماید:«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق » (3 )
روزه برای آزمایش اخلاص مردم است
خداوند روزه را برای آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنی کسی که روزه می گیرد و تمامی روز را با همه امکان بخوردنیها و آشامیدنی هایی که در اختیار دارد، در عین حال امساک می نماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومی دیگر ندارد، و در قسمتی از نهج البلاغه می فرماید: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب » (4) و یکی از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهی، یعنی روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصی انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست می آید .
خدایا از گرسنگی بتو پناه می آوریم
فوائد کم خوری از نظر بهداشت و تندرستی جسم و روح، درست است که آدمی تاب گرسنگی زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است که انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگی زیاد قرار دهد، بلکه در بعضی روایات رسیده است: «اللهم اعوذبک من الجوع » (5) خدایا از گرسنگی به تو پناه می برم، ولی در عین حال باید متوجه بود، که مقداری از گرسنگی برای انسان لازم است! و فوائد بسیاری در بردارد، و بر عکس پورخوری و سیر بیماری زیادی به همراه می آورد .
از نظر بهداشت و تندرستی، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابت شده است. افرادی که کم می خورند، از کسانی که همیشه سیر می خورند سالم تر می باشند، و تن درست ترند .
ابعادی در فلسفه روزه از بیان امام صادق(ع )
هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد (علیهما السلام) می پرسد از علت و فلسفه روزه، امام می فرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و القیر و ذلک ان الغنی لم یکن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنی کلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالی ان یسوی بین خلقه، و ان یذیق الغنی مس الجوع و الالم لیرق علی الضعیف و یرحم الجائع » (6 )
حضرت صادق(علیه السلام): براستی خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابری به وجود آید، و این برای آن است که ثروتمندانی که هرگز درد گرسنگی را احساس نکرده اند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء هرگاه (خوردنی و آشامیدنی را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماکولات و مشروبات کردند) برایشان میسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده » که تا بین بندگانش از فقیر و غنی، برابری به وجود آورد، و اینکه سرمایه داران مسلمان الم جوع و گرسنگی را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آری تنها مکتبی که به حال گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آری تنها مکتبی که به حال گرسنگان و محرومان می اندیشد اسلام است .
خصال هفتگانه مخصوص روزه داران
در حدیثی طویل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) چنین نقل می فرماید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ما من مؤمن یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارک و تعالی له سبع خصال: اولها یذوب الحرام من جسده، و الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد کفر خطیئة ابیه آدم، و الرابعة یهون الله علیه سکرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیمة و السادسة یطعمه الله عزوجل من طیبات الجنة، و السابعة یعطیه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقت یا محمد» (7 ).
هیچ مؤمنی نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آنکه خدای تبارک و تعالی فت خصلت را برای او واجب و لازم گرداند: 1- هر چه حرام در پیگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمت خدای عزوجل نزدیک می شود، 3- (با روزه خویش) خطای پدرش حضرت آدم را می پوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وی آسان گرداند، 5- از گرسنگی و تشنگی روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خدای عزوجل از خوراکیهای لذیذ بهشتی او را نصیب دهد، 7- خدای و عزوجل برائت و بیزاری از آتش دوزخ را به او عطا فرماید. (پرسش کننده در این حدیث مفصل، عالم یهودی بود) که عرض کرد راست گفتی ای محمد .
فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع )
امام رضا(علیه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه می فرماید: «انما امروا بالصوم لکی یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا علی فقر الآخرة، و لیکون الصائم خاشعا ذلیلا مستکینا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا علی ما اصابه من الجوع و العطش، فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساک عن الشهوات و یکون ذلک واعظا لهم فی العاجل و رائضا لهم علی اداء ما کلفهم و دلیلا لهم فی الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلک علی اهل الفقر و المسکنة فی الدنیا فیؤدوا الیهم ما افترض الله لهم فی اموالهم » (8 )
وقتی از حضرت درباره فلسفه روزه می پرسند، می فرماید: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهای گرسنگی و تشنگی را، و آنگاه استدلال کنند بر سختیهای گرسنگی و تشنگی و فقر آخرت، (که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه می فرمود: و اذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگی و تشنگی روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهای روز قیامت را، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک قیامت می اندازد که تا سعی کند، جد و جهد بیشتری در کسب رضای خداوند و کمک به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از امکانات مادی و غیر مادی خویش بهره مند سازد ).
(آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین توصیف می فرماید) و هر آینه روزه دار باید (به پیشگاه خداوند) بنده ای خاشع و ذلیل و دارای استکانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند که اعمال و زحماتش) به حساب می آید، (و نادیده گرفته نمی شود) و در همه حال به آنچه که انجام می دهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه که از گرسنگی و تشنگی به او می رسد صبر کند، و در آن هنگام با امساک از شهوات (و پیروی نکردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانی می شود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزه داریش را به او مرحمت خواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (که برای صائم ذکر شد) واعظ خوبی برای روزه داران در دنیا خواهد شد، (که اثرات وضعی این اوصاف کاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب است بر روزه داران بر اداء آنچه که مکلف به آنند و راهنمای خوبی برای آنان است در عالم عقبی، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و بیچارگان را که تا رحمت آورند بر فقراء و مساکین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را که خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنی اینطور نباشد که خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه باشند ).
شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائی » می گوید :
و حسبک داء ان تبیت ببطنة و حولک اکباد تحن الی القد! (9 )
یعنی: این درد برای تو بس است که شب با شکم پر بخوابی و در گردت جگرها باشد که قدح پوستی را آرزو کنند (و برای آنان فراهم نشود چه جای آنکه طعام داشته باشند .
بحثی دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع )
امام رضا (علیه السلام) در یک پرسش دیگر از فلسفه روزه چنین می فرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا علی شدائد الآخرة، علت روزه از برای فهمیدن الم و درد گرسنگی و تشنگی است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فی العاجل دلیلا علی الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فی الدنیا و الآخرة » (10) علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از برای امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبی. بلی این است قسمتی از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء .
بلی روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر انکسار شهوات بهیمیه است که شریعت آسمانی و احکام الهی نیامده مگر برای تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و برای تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساک از اکل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائی آن کف نفس و نگهداری آن از شهوترانی های حیوانی است، چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدکم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انی صائم: که روزه سپری است از برای شخص، زیرا یکی از شما اگر روزه گرفت سخن زشت نگوید، و کارهای بیهوده نکند، و اگر کسی با وی مجادله کند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیث شریف نبوی (صلی الله علیه و آله) این است: که روزه وقایه ای است که نگه می دارد آدمی را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن از دشمنانی بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونی، خلاصی می جوید، پس نفس را کنترل می نماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور می نماید .
مجرای نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید
بر این مبنا رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ان الشیطان لیجری من ابن آدم مجری الدم فضیقوا مجاریه بالجوع »، که شیطان جریان می یابد و نفوذ می کند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجاری شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگی یعنی روزه تنگ نمائید، (11) و الحق، که روزه بدون اثر چه فایده و ثمری دارد؟ آری فائده و اثری ندارد که آدمی غذای ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب از یک سری مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانی ها و هتک حرمت خلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه کوچکی و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این نوع روزه اثری و فایده ای ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزه های بی اثر ثمری جز گرسنگی و تحمل تشنگی عاید ما نمی شود، و چه فایده ای است از برای روزه دار که فریضه ای اداء کند و کبیره ای مرتکب گردد، و با خیانت بر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید
روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد
خلاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت » به سخن مولای متقیان (علیه السلام) مزین نمایم که امام علیه السلام در آنجا که فلسفه پاره ای از احکام را تشریح می فرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق » (12 )
خداوند، روزه را برای آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و کسی که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامی اوصافی که در فلسفه روزه بیان شده است شامل حالش می شود، و روزه کاملا با اخلاص روزه دار، در رابطه است .
پی نوشت ها :
1- ارکان الاسلام، ص 108 این عبارت حدیثی است که از پیامبر اسلام در بحار الانوار، ج 14 روایت شده است، لکن این کتاب بحارث بن کلده نسبت داده است .
2- نهج البلاغه فیض، ص 798 .
3- از حکمت 244 نهج البلاغه فیض الاسلام .
4- نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، ص 163 .
5- مجمع البحرین، ماده جوع .
6- وسائل الشیعه، ج 7، ص 3 - و من لا یحضره الفقیه، ص 73، ج 2 .
7- خصال شیخ صدوق، ص 386 .
8- وسائل الشیعه، ج 7، ص 4 .
9- حاتم به عبد الله طائی .
10- علل الشرایع صدوق علیه الرحمه .
11- از مجموعه ای از سخنان پیشوایان معصوم(ع) استخراج شده است .
12- نهج البلاغه، ص 1197 .
روزه، درمان بیماریهای روح و جسم ص 81
حوزه نت - سید حسین موسوی راد لاهیجی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: معارف قرآن
برچسب‌ها: معارف قرآن

تاريخ : شنبه 28 / 11 / 1399 | 9:16 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.