حکایت خوبان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12905
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 92131
بازدید ماه : 145409
بازدید کل : 10537164
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 1 / 11 / 1399

دیگ آشپزخانه

یک روز فرد مستمندى به در خانه آیت‌الله مدرس آمد و تقاضای کمک نمود. در آن روز مرحوم مدرس چیزى نداشت که به آن فقیر بدهد، از سوى دیگر راضى نبود او را با دست خالى بازگرداند. از این جهت به دخترش گفت: «دیگ آشپزخانه را بگذار دم مغازه مشهدى عبدالکریم (بقال سر محل) و پول آن را گرفته و به فقیر بدهید.» گفته شد جز این دیگ ظرفى براى طبخ غذا نداریم، گفت: «اشکالى ندارد!»

منبع: مؤسسه سیره علما

آیت‌الله شهید مدرس

حکایت خوبان ۳ | فرزند ابوتراب

روحیه‌اش بسیار روحانی بود؛ هم سیاسی بود و هم روحانی.

بااینکه رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان و مسئول سازمان بود، خیلی خوش‌اخلاق و خاکی بود. یک‌بار روی خاک نشسته بود. به او گفتم جای سیدِ ما بالاتر از روی خاک نشستن است. او جواب داد: «ما خاکی هستیم. ما به ابوتراب علی‌بن‌ابی‌طالب صلوات‌الله‌علیه منتسب هستیم و بر ما واجب است که آماده‌باشیم تا جایگاه خودمان را روی خاک سنگرها حفظ کنیم؛ سنگرهای جبهه‌ جنگ، سنگرهای دفاع از سرزمین و کرامت مقدسمان.»

حرکت سید موسی این‌گونه بود و امکان تأثیرگذاری فراوانی داشت. به همین دلیل دیگران از او می‌ترسیدند و به مقابله با او پرداختند و در راه ناپدید کردن او، به طریقی که می‌دانید، کار کردند.

راوی: سید حسین موسوی (ابو هشام)، عضو شورای فرماندهی حزب‌الله لبنان

منبع: گفتگوهای موسسه روایت فتح به نقل از منبرک

«امام موسی صدر» رهبر شیعیان لبنان

حکایت خوبان ۲ | بیکار نبود

 

بیکار نبود

به جرئت می‌توانم بگویم که ایشان در خانه هرگز بیکار نبودند و تمامی مدتی که در منزل بودند، دیده نشد که حتی یک ربع ساعت بیکار نشسته باشند و یا با حرف زدن وقت بگذرانند. شب و روز، جمعه و غیر جمعه برای ایشان اصلاً فرقی نداشت. ایشان آن‌قدر در مورد وقتش مقید بود و به کارش می‌رسید که گاهی قبل از اذان صبح به مدرسه حقانی ـ که مدیریت آن را بر عهده داشتند ـ می‌رفت تا ببیند طلبه‌ها در چه حالی هستند. شهید قدوسی گاهی ۱۸ ساعت در شبانه‌روز کار می‌کرد و لحظه‌ای خم به ابرو نمی‌آورد؛ گویی از ناحیه‏ای دیگر انرژی می‏گیرد.

راوی: محمدحسین قدوسی فرزند آیت‌الله شهید قدوسی

منبع: خبرگزاری دانشجو و خبرگزاری حوزه

حکایت خوبان ۱ / حق الناس


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی