نشریه موعظه خوبان شماره 192

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 192

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 192

قال علی عليه السلام : بِالمَواعِظِ تَنجلي الغَفلةُ.   /  (فهرست غرر، ص 408)
اين با موعظه و ارشاد است كه زنگارهاي غفلت از انسان زدوده مي‌شود.

اسباب گرفتاری!

 محبت دنیا انسان را منتهی به هلاکت ابدی می کند. فرضاً که انسان مبتلای به معاصی دیگر نگردد- گرچه بعید بلکه محال عادی است - خودِ تعلق به دنیا و محبّت به آن، اسباب گرفتاری است.بلکه میزان در طول کشیدن عالم قبر و برزخ همین تعلّقات است. هرچه آنها کمتر باشد، برزخ و قبر انسان روشن تر و گشاده تر و مکث انسان در آن کمتر است و لهذا برای اولیاء خدا بیشتر از سه روز- چنانچه در بعضی از روایات است - عالم قبر نیست. آن هم برای همان علاقۀ طبیعی و تعلّق جبلّی است.

[ امام خمینی ، چهل حدیث ، حدیث ششم حب الدنیا ]

 

در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر او است

من مواعِظِ النبی صلی الله علیه وآله وسلّم: عَجَباً للمُؤمِنِ، لا یقضی اللهُ علیهِ قضاءً اِلاّ کانَ خیراً لَهُ سَرَّهُ أَو سَاءَهُ إِنِ ابتَلَاهُ کَانَ کَفَّارَةً لِذَنبِهِ، وإِن أَعطَاهُ وأَکرَمَهُ کَانَ قَد حَبَاهُ. «تحف العقول، ص 48»

هرچه را خداوند برای مؤمن، مقدّر فرماید، خیر او است، خواه حوادثی که او را ناراحت می‌کند مثل بیماری و خواه اموری که او را خوشحال می‌کند. حوادث محزون کننده، کفّاره گناهان و حوادث خوشحال کننده عطایای الهی است. این مضمون در اشعار حافظ هم آمده:

 در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر او است          در صراط مستقیم،ای دل !کسی گمراه نیست

 هرچند حافظ این معنا را مختص به سالک دانسته ، ولی این روایت، آن را درباره مطلق مؤمن بیان فرموده است.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ،30 /08/78 ]

 

محبّت دوستان خدا چیز دیگری است!

 حضرت سیدالشهدا (ع) با اختیار خود آن‌همه مصائب و شهادت و اسارت اهل و عیال خود را تحمّل نمود. زیرا در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کن و یا لقاءالله و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است، ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند. ما نمی توانیم درجات و مقامات آنها را تعقّل و درک کنیم.که چه خبر بوده و چه درک می کردند و چه می دیدند... و طرف مقابل، عمر سعد بیچاره و در بند و اسیر ملک ری است. حضرت ابوالفضل(ع) نیز با آن فدا کاری هایش می خواست به آنها بفهماند که محبّت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمّل هر گونه دشواری و نا گواری و سختی در راه رسیدن به آن ، سهل و آسان و شیرین است.

[ پای درس عارفان ، ص 137 ./ در محضر بهجت جلد 3 ص190 ]

 

مردانه و شاهانه !

 بعد از شهادت حضرت حسین بن علی (علیه السلام )، حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسارت ،آن چنان مردانه خطـبه می خـواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد. جلوی آن چـنان کافـر جبّار عجیب و غـریب در دنیا می فرماید : أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاءِ تَخدیرُکَ حَرائِرَکَ وَ إماءَکَ وَ سَوقُکَ بَناتِ رَسولِ اللهِ (صلی الله علیه وآله)اُسَارَی قَد هَتَکتَ سُتُورَهُنّ ؛ ( ای پسر آزاد شده ها - که جدّمان در فتح مکّه اسیرشان کرد و سپس آن ها را آزاد نمود - آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اسیر باشند و پردۀ حجاب آنان را بدری؟ . امام سجاد علیه السلام در حال اسارت و در حالی که غُل (وزنجیر) به گردن داشت ،به سائل شاهانه کمک می کند. ما چنین بزرگانی داریم که همه چیز ما از آن هاست ،ولی گویا آن ها را نداریم!

[ محد تقی بهجت ، رحمت واسعه ،قم البهجة ، چاپ ششم ، 1395، صص 116 تا 118.]

 

هرکه از خدای ترسد از غیر او نترسد

 طاووس یمانی گوید: مردی یمنی را دیدم که پیش حجّاج بن یوسف ثقفی ایستاده بود و با او مناظره می کرد و سؤالهای او را جواب مردانه باز می داد، حجّاج حال برادر خود را از او پرسید که در ولایت یمن حاکم بود، گفت: ای مرد چگونه است محمد بن یوسف را که حاکم شماست؟ گفت: بغایت فربه و بزرگ جثه ، و تر و تازه! گفت: از بدن او نمی پرسیم، از عدل و انصاف او می پرسیم، گفت: بی رحمی، ظالمی، فاسقی، فاجری، سفاکی، بی باکی است. گفت: چرا شکایت او به بزرگ تر از او نبرید تا ظلم او از شما دفع کند؟ گفت: آن کس که از او بزرگ تر است هزاربار از او ظالم تر است، گفت: مرا می شناسی؟ گفت: بلی، تو حجّاج بن یوسفی و او برادر توست. گفت: از من نترسیدی که این سخنان درشت در روی من گفتی؟ گفت: هرکه از خدای ترسد از غیر او نترسد و هر که حق گوید از باطل نیندیشد. گفت: از قبائل عرب کدام قبیله بهتر است؟ گفت: بنی هاشم، زیرا محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن قبیله است، گفت: کدام قبیله بدتر است؟ گفت: ثقیف که تو و برادرت از آن قبیله اید. حجّاج بفرمود تا او را ده هزار درهم دادند، پس گفت: ای طاووس این مرد از آن طائفه است که حق سبحانه در صف ایشان فرموده است: يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ( مائده/ 54) آنها در راه خدا جهاد می کنند واز سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند. ( یعنی کوشش می کنند در راه خدا و نمی ترسند از ملامت هیچ ملامت کننده. )

 [ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، ص 134]

نشانه های رحم دل !

قساوت قلب یکی از بدبختی هایی است که بعضی ها به آن مبتلایند . " حاج میرزا جواد اقای تهرانی "استاد اخلاق در قم بودند و من خدمتشان رسیده بودم. الان قبرشان در بهشت رضای مشهد است. ایشان وصیت کرده بودند که :"مرا در حرم دفن نکنید . پیش فقرا ببرید در بهشت رضا. و آنجا خاک کنید . سنگ قبر هم برای من نگذارید." اطراف مزار ایشان یک فضای معطری است. چون از اولیای خدا بودند.ایشان آزارشان حتی به یک مورچه هم نرسید. یک روز آمیرزا جواد آقا سبزی خوردن می خرد و به منزل می برد. در منزل متوجه می شود که سبزی ها پر از مورچه است . ناراحت می شود . فکر می کند که حالا این مورچه ها بی خانه و زندگی می شوند. اینها خانه دارند . زندگی دارند. آذوقه دارند . مدتی برای خودشان آذوقه تهیه کرده اند . حالا اینها کجا بروند زندگی کنند. سبزی ها را بر میدارد و به دکان سبزی فروش رفته . پس می دهد. سبزی فروش می گوید :" آقا، این سبزی ها که تازه است. شما چرا پس آورده اید ؟" آمیرزا جواد آقا می فرماید :"بله تازه است. اما این مورچه های داخل سبزی بی خانه و زندگی شدند. این سبزی را همان جایی که قبلا بود بگذارید تا این مورچه ها بروند سر خانه و زندگیشان ." اینها نشانه های رحم دل است:" پس یکی حاضر نیست که یک مورچه از خانه و زندگیش دور شود. یکی هم سر می برد وقساوت قلب دارد. کسانی که قسی القلب هستند جهنمی اند. "

[ بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی ، بوستان قم ، چاپ ششم، 1395،ص149 و 150 ]

 

 

بچه محلی که تنها فرزند خانواده بود!

علی چیت سازیان گفته بود اگر نیرویی با این خصلت ها شناسایی کردید،به اطلاعات بیاورید. « اول اینکه مؤمن و خدا ترس باشد. دوم روحیۀ خطر پذیری در حد بالا داشته باشد و در عین حال بی ادعا و تو دار باشد. » و من در چنگوله از یک طلبۀ جوان ،متواضع و بی هیاهو برای علی آقا صحبت کرده بودم که سابقۀ دو بار جبهه و یک بار مجروحیت داشت. محمد علی محمدی را می گویم؛ بچه محلی که تنها فرزند خانواده بود و راست کار علی آقا. علی محمدی را سر نماز دیدم . آن قدر آرامش داشت که آدم از نگاه به او سیر نمی شد. داشت نماز مستحبی می خواند. گفتم : « علی آقا فرمانده اطلاعات عملیات تیپ ، دعوتت کرده بیایی واحد.» همان جا سجده کرد و گفت : « الحمدلله». گفتم: فردا صبح حرکت می کنیم . ... صبح زود راه افتادیم و با عوض کردن چند ماشین بالاخره به سومار رسیدیم . به محض رسیدنمان علی آقا که بسیار آدم شناس بود به صورت و سیمای علی محمدی خیره ماند و مهربانانه گفت : « خوش آمدی اخوی. از فردا شب با تیم محمد بختیاری به شناسایی خواهید رفت. » علی محمدی سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت . دم نماز صبح دیدم که دور و بر چادر تبلیغات می چرخد و بلند گو را برای اذان آماده می کند. پرسیدم : « پخش اذان با بلندگو،کار تبلیغات واحد است . اینجا هر کسی کارش تعریف شده ! » جواب داد « می دانم ولی به خاطر این که شما به پدرم گفتید من در جبهه کار فرهنگی می کنم این کار را می کنم. غرضم درست در آمدن حرف شماست. » از نکته سنجی او لذت بردم . ( علی در سال 63 در حین یک شناسایی به خیل شهدا پیوست.)

[ حمید حسام ، وقتی مهتاب گم شد، خاطرات علی خوش لفظ ، تهران، سوره مهر ، چاپ سوم ، 1395 ، صص 366 و 368 . ]

 

 

یک استفتاء

سوال: خانه ای را با پرداخت مبلغی به عنوان رهن اجاره کرده ام، آیا پس از گذشت یک سال به آن مبلغ خمس تعلّق می گیرد؟
جواب: 
مبلغی را که به موجر قرض داده اید، اگر از منفعت کسب باشد، خمس دارد.

( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در سایت معظمً له به آدرس: leader.ir )

 

دریافت نشریه برای چاپ سیاه و سفید
 

دریافت نشریه برای چاپ رنگی
 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : چهار شنبه 3 / 9 / 1399 | 17:48 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.